تواضع در سیره نبویتواضع یکی از آداب و سنن پسندیده و از ویژگیهای انسان متخلّق به اخلاق نیک است. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز که در بندگی سرآمد روزگار بود، در تواضع و فروتنی نیز برترین نمونه تواضع با مردم زمانش به شمار میآمد، آن حضرت با آنکه والاترین مقام و مرتبه را نزد خدای متعال و مردم داشت؛ اما هرگز جز تواضع در برخورد با مردم از او دیده نشد. ۱ - تواضع در لغت و اصطلاحتواضع در کتب لغت مصدر باب تفاعل از ماده «وضع یضع» و به معنای «تذلل و فروتنی» بیان شده است. این صفت پسندیده و خوی ستوده شده، برخاسته از حقیقت بندگی فرد بوده و با آن رابطهای مستقیم دارد چنانکه هرچه شخص به درگاه خداوند ذلیلتر و خاضعتر باشد تواضعش نیز نسبت به خلق بیشتر خواهد بود. ۲ - روایت از پیامبر در باب تواضعرسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز که در بندگی سرآمد روزگار بود، در تواضع و فروتنی نیز برترین نمونه تواضع با مردم زمانش به شمار میآمد، آن حضرت با آنکه والاترین مقام و مرتبه را نزد خدای متعال و مردم داشت؛ اما هرگز جز تواضع در برخورد با مردم از او دیده نشد. میفرمود: «لا حسب الا بتواضع؛ شرافت خانوادگی جز به تواضع و فروتنی نیست». هم از ایشان نقل شده که میفرمودند: « فروتنی جز بر بلند مرتبگی و رفعت مقام آدمینمیافزاید، پس فروتن باشید تا خداوند به شما بلند مرتبگی بخشد.» سزاوار است که همه مؤمنان به او اقتدا کنند و او را اسوه و الگوی خویش قرار دهند. ۳ - تواضع پیامبر اکرمسیرهی پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جامع جمیع نشانههای تواضع و فروتنی و برائت از همه افعال و حرکات کبرآمیز بود و فروتنیاش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تمام رفتارهای آن حضرت و شئون مختلف زندگیاش جلوه داشت؛ با اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و دارای مقامیعالی؛ اما با خضوع تمام با ثروتمند و فقیر، صغیر و کبیر دست میداد و دست خود را نمیکشید تا طرف مقابل دست خود را بکشد و روی از او برنمیگرداند تا اینکه طرف مقابل از او روی برمیگرداند و میرفت. به کسانی که به استقبالش میآمدند، بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، عبد یا آزاد، پیش از همه سلام میکرد. به سنت انبیاء سلف، از روی تواضع با عصا راه میرفت و بر آن تکیه میکرد، هرگز کسی را که او را به خود میخواند، تحقیر نمیکرد؛ گاه با پیر زنی که با او سخن میگفت، مدتها به گفتوگو میپرداخت. [۱۶]
قاضی ابرقوه، اسحاق، سیرت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ج۲، ص۱۰۳۴.
آنچه ممکن بود، از اسب و استر و الاغ سوار میشد و بسیار میشد که بر الاغ سوار میشد و غلام خود یا شخص دیگر را پشتسر خود سوار میکرد. از بیماران عیادت میفرمود و در تشییع جنازهها حاضر میشد.۴ - ظاهر پیامبرظاهرش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با سایر مردم فرقی نداشت، از اینرو اعراب غریبی که به حضور مبارکش میرسیدند، ایشان را در میان جمع نمیشناختند؛ از این رو میپرسیدند: «کدامیک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدایند؟» از ابوذر غفاری روایت شده که «پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای تواضع کردن، بدون کوچکترین امتیازی میان اصحاب مینشست؛ به طوری که اگر شخص بیگانهای وارد میشد، نمیدانست که کدامیک از آنها پیامبرند تا اینکه میپرسید؛ لذا از حضرتش تقاضا کردیم که جایگاهی برایش درست شود که وقتی غریبی وارد میشود، او را بشناسد. بعد از کسب اجازه سکویی از گل و سنگ درست کردیم که آن جناب روی آن مینشست و ما هم در طرفین او مینشستیم.» ۵ - انتخاب تواضع و بندگیاز همه متواضعتر بود تا آنجا که از امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمود: «فرشتهای خدمت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت همانا خداوند تو را مخیر نموده میان اینکه عبد و بنده متواضع او باشی یا اینکه پادشاه و رسول او باشی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: جبرئیل به من نگریست و با دستش اشاره کرد که تواضع نما پس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: بندگی و تواضع را همراه با رسالت انتخاب کردم، فرشته مزبور در حالی که در دستش کلید گنجهای زمین بود گفت: اگر قبول هم میکردی از مقامیکه نزد خدا داشتی کم نمیشد.» میفرمود: «فروتن باشید تا هیچکس به دیگری زورگویی و تجاوز نکند.» [۲۷]
ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۹.
روزی به گروهی از اصحاب خود فرمودند: «چه شده است که شیرینی عبادت را در شما نمیبینم؟ گفتند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمودند: تواضع.» [۲۹]
ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۲۰۱.
۶ - تواضع در لباس و غذارسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر خاک مینشست و غذا میخورد، میفرمود: «من بندهام و همچون بندگان غذا میخورم و همچون آنان مینشینم.» میفرمود: «پنج چیز است که تا دم مرگ از آنها دست برنمیدارم: روی زمین با بردگان غذا خوردن، بر الاغ بیپالان سوار شدن، شیر بز با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن تا آنکه پس از من سنّت شود.» غذایش ساده بود و لباسش خشن. به وقت غذا خوردن هرگز به چیزی تکیه نمیداد، از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمود: «از آن هنگام که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به پیامبری مبعوث شد تا هنگام رحلتش به خاطر تواضع در برابر خدا هنگام غذا خوردن هرگز به چیزی تکیه نکرد.» از عایشه همسر رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که «به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفتم: جانم فدایت تکیه دهید که برای شما آسانتراست. فرمود: من بندهام و چون بندگان میخورم و مثل بندگان مینشینم.» چون به غذا خوردن مینشست زانوها و قدمهای خود را جمع میکرد، آنگونه که نمازگزار دو زانو مینشستند با این فرق که یکی از زانوها و قدمها را روی زانوی دیگر مینهاد و میفرمود: «همانا من بندهام و مانند بندگان غذا میخورم و چون آنان مینشینم.» ۷ - تواضع در نشستن و خوابیدنعبایی کهنه و وصلهدار میپوشید و میفرمود: «من بندهام و لباس بندگان را میپوشم». هر نوع لباسی که در دسترسش بود، میپوشید بسا که فقط روپوشی به تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان لباس با مردم بر جنازهها نماز میخواند، گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از چپ و راست بر دوش میافکند و با آن در خانه نماز میخواند. بر روی حصیر میخوابید. زیراندازش عبایش بود و پتویش گاه تکه لباسش. هرگاه داخل مجلسی میشد، در نزدیکترین جا به محل ورود خود مینشست. میفرمودند: «از نشانههای فروتنی برای خدا رضایت دادن به نشستن در پایین مجلس به جای بالای آن است.» ۸ - نهی از دستبوسیدر نزد اصحاب کسی محبوبتر از پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبود با این وجود هر گاه میدیدند که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآید برایشان برنمیخاستند؛ زیرا میدانستند که این کار را خوش نمیدارد. ایشان از دست بوسی و پای بوسی که اصحاب از روی ارادت و از سر ابراز محبت به این کار اقدام کرده بودند خوش نمیداشتند و به شدت از آن نهی میکردند و میفرمودند: «آن کارهایی که عجم در مورد شاهان خود انجام میدهند انجام ندهید من بندهای هستم از بندگان خدا؛ از آنچه آنها میخورند من نیز میخورم و آنجا که مردم مینشینند من نیز مینشینم». ۹ - تواضع نسبت به اهل خانهپیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خانهاش نسبت به اهل خانه کمال تواضع را داشت؛ به نقل از عایشه او در خانه فردی از افراد بشر بود که جامههای خود را میدوخت و خدمات مربوط به خود را انجام میداد. گوشت قطعه قطعه میکرد و با فروتنی کنار سفره مینشست و با اینکه آن حضرت غلامان و کنیزانی داشت؛ ولی در خوراک و پوشاک بر آنان برتری نداشت. ابوسعید خدری میگوید: «رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خادمان خود را در منزلش مداوا میکرد و به بزها علف میداد و شتر را عقال میبست، گوسفند میدوشید و نعلین پینه میزد و لباس رفو میکرد از بازار خرما میخرید و حیا مانع آن نمیشد که با دست خودش آن را به خانه بیاورد و آن را در یک طرف به دوش میانداخت و آن را به خانه میبرد». با دست خود وسیله تطهیر خود در شب را آماده میساخت، گوسفندش را میدوشید و لباس و کفشش را وصله میزد، خانه را جارو مینمود و شترش را عقال میبست و به شتر آبکش خود علف میداد و با خادمش غذا میخورد و با خدمتکار خانه گندم و جو آسیاب میکرد و آرد آن را خمیر مینمود، آذوقه منزل را از بازار حمل میکرد و به خانه میآورد و حیا مانع آن نمیشد که شخصاً نیازمندیهای خود را از بازار تهیه کند. ۱۰ - تواضع نسبت به فقرا و تهیدستاناز تواضع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اینکه دوست داشت بر الاغی برهنه سوار شود و روی خاک بنشیند و با بردگان غذا بخورد و به سائلان با دست خود غذا برساند، رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با فقرا مینشست و با مسکینان غذا میخورد و با دست خود به آنها غذا میداد. دعوت بندگان را میپذیرفت، دعوتی که گاه غذای سفرهاش در نانی جوین و دنبهای بوناک شده خلاصه شده بود. میفرمود: «اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، آن را میپذیرم و اگر مرا به خوردن آن و استخوان شانه و سردستی دعوت کنند، پذیرا خواهم بود.» پیوسته نزد مساکین میرفت و از حالشان جویا میشد. بسا اتفاق افتاده بود که بندهای یا بندهزادهای و یا کنیزی میآمد و دست از او بر نمیگرفت و دست از دست او جدا نمیکرد تا اینکه او را از مدینه بیرون میبرد تا حاجتش روا میگردید. نقل است، زنی نزد حضرت آمد و گفت: «یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حاجتی دارم» فرمود: «ای امفلان بر هر کوچه و راهی که میخواهی بنشین مرا در آنجا خواهی دید و حاجتت را بر آورده میکنم»، پس بلند شد و با او رفت تا اینکه حاجتَش را برآورده ساخت. گاه بعد از نماز خادمیاز خادمان مدینه با ظرفی از آب میآمد و به حضرت آب میداد، بسا اتفاق میافتاد که کاسهای نداشت و با کف دست آب به حضرت میداد. همنشین فقرا بود و میفرمود: «محبوبترین کس از شما پیش من و نزدیکترین شما در قیامت به من کسی است که اخلاقش نیکوتر و تواضعش بیشتر باشد و دورترین فرد شما در روز قیامت از من متکبرین هستند.» ۱۱ - تواضع نابجااگر چه تواضع در جای خود از آداب و سنن پسندیده و از ویژگیها و صفات بندگان خاص خدا برشمرده شده است؛ اما تواضع بیجا نیز باعث مفسدههایی است، اگر تواضع از حدش بگذرد، حقارت است و حقارت در اسلام حرام است. در بیان سیره رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم، چنین نوشتهاند که «او متواضعی بود که خود را به حقارت نمیافکند»، میفرمودند: «خوشا به حال کسی که برای خدای متعال فروتنی کند بیآنکه نقص و کاستیای داشته باشد و خود را ذلیل گرداند بیآنکه در حال خواری و مسکنت باشد.» رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ضمن ایجاد مرز میان فروتنی و حقارت از تواضع و فروتنیهای بیمورد نهی فرمودهاند. در حدیثی از رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده: «اذا رایتم المتواضعین من امتی فتواضعوا لهم و اذا رایتم المتکبرین فتکبروا علیهم فان ذلک لهم مذله و صغار؛ هر گاه متواضعان امت مرا دیدید در مقابلشان تواضع کنید و زمانی که با متکبران برخورد کردید بر آنها تکبر کنید که این رفتار موجب ذلت و خواری متکبران است.» [۹۷]
ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۲۰۱.
تواضع در برابر کفار و نیز تواضع به خاطر ثروت نیز از دیگر موارد فروتنیهای نامعقول و نابجا است که حضرت از آن نهی فرمودهاند.۱۲ - پانویس۱۳ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تواضع در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۴/۳۱. |