زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

صفت





وصف بيان کننده چگونگى موصوف خود در علم ادب و بلاغت را صفت است.


۱ - تعریف صفت



صفت که آن را "نعت" هم مى‌گویند تابعى است که چگونگى موصوف (متبوع) خود را بیان مى‌کند.

۲ - تعریف تابع



تابع کلمه‌اى است که در اعراب استقلال ندارد بلکه اعراب آن، تابع کلمه دیگرى است که آن را متبوع مى‌گویند چنان‌که صفت در اعراب، تابع و مانند موصوف است؛ مثلاً اگر موصوف فاعل باشد و مرفوع، صفت نیز مرفوع ‌می‌گردد.

۳ - حالات مختلف صفت



اگر صفت براى موصوفى نکره باشد آن را تخصیص مى‌زند مانند: "فتحریر رقبة مؤمنة".
و اگر صفت براى موصوفى معرفه باشد آن را توضیح مى‌دهد مانند: " و رسوله النبى الأمّی".

۴ - فایده آوردن صفت در کلام



تخصیص و توبیخ از مهم‌ترین اغراض آوردن صفت در کلام است. برخى اغراض دیگر عبارت است از: مدح و ثنا (بسم الله الرحمن الرحیم)، سرزنش (فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم)، تأکید (لا تتخذوا الهین اثنین)، مبالغه (فجعلناه هباءً منثوراً).

۵ - قواعدصفت



۱ - هیچ‌گاه بعد از صفت خاص، صفت عام نمى‌آید؛ نمى‌توانیم بگوئیم: " هذا رجل فصیح متکلم "، زیرا متکلم اعم است از فصیح و غیر فصیح.
۲ - صفت براى تقیید نمى‌آید بلکه به صورت صفت لازم فعل مى‌آید؛ مانند: "و یقتلون النبیین بغیر الحق".
۳ - گاهى بین صفت و موصوف چیزهایى فاصله مى‌شود مانند معمول صفت در: "فاذا هم جمیع لدینا محضرون". در این آیه "لدینا" معمول "محضرون". است که بین صفت و موصوف فاصله شده است.
۴ - گاهى صفت براى عمومیت بخشیدن مى‌آید، مانند: "کلوا من ثمره اذا اثمر". که "اذا اثمر" صفت است و براى عمومیت بخشى آمده است.
۵ - هرگاه چند صفت براى موصوف واحدى بیاید گاهى بدون حرف عطف مى‌آید مانند: "و لا تطع کل حلاّف مهین همّاز مشّاء بنمیم".
وگاهى با حرف عطف مانند: سبح اسم ربک الاعلى؛ الذى خلق فسوى؛ و الذى قدر فهدی".
۶ - گاهى براى موصوف جمع، صفت مفرد آورده مى‌شود، مانند: "ممن خلق الارض و السموات العلی". کلمه "السموات " جمع است و موصوف "العلی" که مفرد است صفت آن قرارگرفته است.
۷ - گاهى بر سر جمله‌اى که صفت واقع شده "واو" داخل مى‌شود مانند: "و ما اهلکنا من قریة الا و لها کتاب معلوم." جمله "و لها کتاب معلوم" صفت براى "قریه" است.
[۱۳] زركشی، محمد بن بهادر، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۴۳۷-۴۶۶.
[۱۴] سیوطی،عبد الرحمان بن ابی بكر، الاتقان فى علوم القرآن، ج۳، ص۲۳۳-۲۲۶.
[۱۵] خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن و قرآن‌پژوهى، ج۲، ص۲۲۴۶-۲۲۴۷.


۶ - پانویس


 
۱. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۹۸.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵۱.    
۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۳.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۷. یس/سوره۳۶، آیه۵۳.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۱۴۱.    
۹. قلم/سوره۶۸،آیه۱۰-۱۱.    
۱۰. اعلی/سوره۸۷، ۱-۳.    
۱۱. طه/سوره۲۰، آیه۴.    
۱۲. حجر/سوره۱۵، آیه۴.    
۱۳. زركشی، محمد بن بهادر، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۴۳۷-۴۶۶.
۱۴. سیوطی،عبد الرحمان بن ابی بكر، الاتقان فى علوم القرآن، ج۳، ص۲۳۳-۲۲۶.
۱۵. خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن و قرآن‌پژوهى، ج۲، ص۲۲۴۶-۲۲۴۷.


۷ - منبع


فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، برگرفته از مقاله «وصف».    


رده‌های این صفحه : ادبیات عرب | صفت و موصوف




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.