تقییدـــ تقیید به محدود کردن شمول یک مفهوم به وسیله قید ؛ یا عدم ارسال در مفهوم داری قابلیت ارسال و شیوع اطلاق میشود. ـــ مقابل اطلاق را تقیید گویند. ۱ - تعریفتقیید، در لغت به معنای عدم ارسال و عدم شیوع، و در اصطلاح، عبارت است از حالتی که از آوردن قید برای مطلق انتزاع میشود؛ به بیان دیگر، تقیید یعنی دست برداشتن از اطلاق دلیل مقیَّد (به فتح) به قرینه دلیل مقیِّد (به کسر)؛ پس دلیل مقیِّد (به کسر) براین مطلب دلالت میکند که هرچند مطلق به حسب اراده استعمالی در معنای خودش به کار رفته است، اما به حسب مراد جدی متکلم، از آن، عدم شیوع و سریان اراده گردیده است. بنابراین، تقیید یعنی: عدم ارسال در مفهومی که قابلیت ارسال و شیوع دارد، اما بالفعل به واسطه مقید بودن به قید، محدود گردیده و یکی از حصههای خود را شامل نمیشود. [۲]
اصول الفقه، ابو زهره، محمد، ص۱۵۹.
[۶]
تهذیب الاصول، سبزواری، عبدالاعلی، ج۱، ص۱۵۶.
[۷]
المحصول فی علم اصول الفقه، فخر رازی، محمد بن عمر، ج۳، ص۱۴۱.
۲ - منظور از تقییدتقیید عبارت است از اینکه متکلّم با ذکر قید یا شرطی لفظ مطلق را از گستره شمول و شیوع آن خارج و دلالت آن را در قلمرو قید یا شرطِ ذکر شده محدود کند، مانند لفظ"رقبة "در جمله"أَعْتِقْ رَقَبَةً " (بردهای را آزاد کن) که شامل برده مؤمن و کافر میشود و از این جهت دارای اطلاق و شمول است و با آزاد کردن هریک از برده مؤمن یا کافر امر مولا امتثال میشود؛ لیکن مولا با اضافه کردن قیدِ"مؤمنة" در کلام خود و گفتن:"أَعْتِقْ رَقَبَةً مُؤْمِنَةً رقبة" را از اطلاق خارج و آن را به برده مؤمن مقیّد و محدود میکند. در نتیجه، امتثال امر مولا تنها با آزاد کردن برده مؤمن محقق میشود و آزاد کردن برده کافر کفایت نمیکند. ۳ - نوع تقابل بین تقیید و اطلاقتقابل بین تقیید و اطلاق، تقابل عدم و ملکه است؛ یعنی اطلاق در جایی ممکن است که تقیید در آنجا ممکن باشد. برخی، تقابل آن دو را تقابل تضاد دانسته و گفتهاند: حقیقت اطلاق جمع همه قیدها است نه عدم آنها. بنابر این اطلاق همچون تقیید امر وجودی خواهد بود نه عدمی و تقابل بین دو امر وجودی تقابل تضاد نامیده میشود. ۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۵۳، برگرفته از مقاله «تقیید». فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۵۸۸. |