اعراب
اعراب \eʾrāb\، مهمترین و بحثانگیزترین موضوع در نحو زبان عربی، تا جایی كه برخی آن را نحو، و نحو را اِعراب خواندهاند (نك : زجاجی، 83؛ نیز EI1, III / 512). از نظر لغوی، این واژه دارای معانی مختلفی است. رایجترین معنی لغوی آن «واضحساختن» است (خلیل، 2 / 128؛ ابنمنظور، ذیل عرب؛ لغتنامه ... ). از دیگر معانی آن، «سخن زشت گفتن» و «بـازداشتـن از سخن زشت» است (نك : ابنمنظور، همـانجـا)؛ از این رو، آن را از واژههای اضداد (ه م) شمردهاند (یمانی، 1 / 363).
در تعریف اصطلاحی واژه نیز تعاریف گوناگونی ارائه شده است (سیوطی، الاشباه ... ، 1 / 159، همع ... ، 1 / 14). در تمامی این تعاریف، بهتصریح یا تلویح، از «تغییرات پایانی واژه» سخن رفته است. برخی تعاریف بیشتر به نمود ظاهری اعراب میپردازد (نك : ابوحیان، 34) و برخی به دلالت معنایی آن (ابنجنی، 1 / 35؛ سیوطی، المزهر، 1 / 327- 328)؛ اما هیچیك از این تعاریف ماهیت اعراب را روشن نمیكند. این تغییرات كه از نظر جمهور نحویان در بخشی از واژگان (اسماء متمكن و فعل مضارع) رخ میدهد، در اسم، ذیل 3 عنوان كلی رفع، نصب و جر، و در فعل ذیل عناوین رفع، نصب و جزم طبقهبندی میشود. در مورد اینكه چرا این پدیده را اعراب نامیدهاند، مناسباتی با یكایك معانی لغوی واژه ذكر كردهاند (زجاجی، 91؛ ابنجنی، 1 / 36؛ سیوطی، الاشباه، 1 / 164-165؛ ابن ابی الربیع، 1 / 172؛ EI1، همانجا)، اما بیان این وجوه مناسبت نیز ماهیت اعراب را روشن نمیسازد. معادلهایی كه مستشرقان برای واژه انتخاب كردهاند، نیز دلالت بر اختلاف برداشت آنان از این پدیده دارد: برخی واژۀ «inflexion»، و برخی دیگر «case» و «mood» را معادل آن دانستهاند؛ اما چنانكه فلیش (نك : EI2) اشاره میكند، هیچ كلمهای در زبانهای اروپایی قادر به ترجمۀ این مفهوم عربی خاص نیست. تحقیقات و نظریات نحویان و زبانشناسان عرب، پردۀ ابهام را کاملاً از چهرۀ اعراب برنمیدارد.
مآخذ
ابن ابی الربیع، عبیدالله، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، به كوشش عیاد ابن عید الثبیتی، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛ ابنجنی، عثمان، الخصائص، به كوشش محمد علی نجار، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ ابنمنظور، لسان؛ ابوحیان غرناطی، محمد، النكت الحسان، به كوشش عبدالحسین فتلی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ خلیل بن احمد، العین، به كوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1405 ق؛ زجاجی، عبدالرحمان، الایضاح فی علل النحو، به كوشش مازن مبارك، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ سیوطی، الاشباه و النظائر، به کوشش عبدالله نبهان، دمشق، مجمع اللغة العربیه؛ همو، المزهر، به کوشش محمد جاد المولى و دیگران، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ همو، همع الهوامع، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قم، 1405 ق؛ لغتنامۀ دهخدا؛ یمانی، محمد، الموسوعة العربیة فی الالفاظ الضدیة و الشذرات اللغویة، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ نیز: