سوره اسراء

اسراء
< نحل - کهف >
شماره سوره ۱۷
جزء ۱۵
نزول
ترتیب نزول ۵۰
مکی/مدنی مکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات ۱۱۱
تعداد کلمات ۱۵۶۰
تعداد حروف ۶۴۴۰
هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‌گويد (اسراء: ۴۴)

سوره اِسراء یا سُبحان و یا بنی‌اسرائیل هفدهمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۱۵ قرآن جای دارد. نام‌گذاری این سوره به اسراء (سفر شبانه)، به مناسبت سخن گفتن از سفر شبانه پیامبر اسلام(ص)، از مسجدالحرام به بیت المقدس است. همچنین بنی‌اسرائیل نام دیگر سوره است چراکه به داستان‌هایی از قوم بنی‌اسرائیل پرداخته است.

در این سوره از موضوعاتی چون توحید، معاد، نفی شرک، معراج پیامبر، دلائل نبوت، اعجاز قرآن، نیکی به پدر و مادر، تأثیر گناه بر باورهای انسان، تحریم برخی گناهان و برتری انسان بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است.

آیه نخست درباره سفر پیامبر اسلام به معراج، آیه ۷۰ درباره کرامت انسان‌ها و آیه ۸۲ درباره شفاء بودن قرآن از آیات مشهور سوره اسراء هستند. همچنین آیه ۳۳ درباره حرمت قتل نفس و آیه ۷۸ درباره اوقات نماز جزو آیات الاحکام شمرده شده‌اند.

از امام علی(ع) روایت شده هر کسی که سوره اسراء را بخواند و هنگامی که به توصیه‌های خداوند در ارتباط با پدر و مادر در این سوره می‌رسد عواطف او تحریک گردد و احساس محبت بیشتری نسبت به پدر و مادر کند، پاداشی به او داده می‌شود که از دنیا و آنچه در دنیا وجود دارد برتر است.

معرفی

نام‌گذاری

نام‌گذاری این سوره به نام «اِسراء» به سبب نخستین آیه آن است که به رخداد اسراء و معراج پیامبر(ص) پرداخته است. چنانکه در برخی روایات اشاره شده «بنی‌اسرائیل» نام دیگر سوره اسراء است زیرا در آغاز و پایان آن به داستان بنی‌اسرائیل اشاره دارد همچنین به سوره سبحان نیز نامیده شده چراکه با این واژه آغاز می‌شود و در روایتی از امام علی(ع) از سوره اسراء با نام سوره سبحان یاد شده است.

محل و ترتیب نزول

سوره اسراء جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، پنجاهمین سوره‌ای است که در سال یازدهم بعثت پس از سوره قصص و پیش از سوره یونس بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هفدهمین سوره است و در جزء پانزدهم قرآن جای دارد. سوره اسراء اولین سوره از سوره‌های هفتگانه مسبحات است که با تسبیح و تقدیس الهی آغاز می‌شوند.

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره اسراء ۱۱۱ آیه، ۱۵۵۸ کلمه و ۶۴۶۰ حرف دارد و از لحاظ حجم از سوره‌های مئون و متوسط قرآن است و در حدود سه چهارمِ یک جزء را دربرمی‌گیرد. سوره اسراء برخی از ویژگی‌های سوره‌های مدنی مانند طولانی بودن آیات را دارد؛ این ویژگی‌ها را به دلیل آن دانسته‌اند که در اواخر اقامت پیامبر(ص) در مکه نازل شده و نوعی زمینه برای سوره‌های مدنی به شمار می‌آید.

محتوا

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان موضوع اصلی سوره اِسراء را توحید و تنزیه خداوند دانسته است. به نظر وی تسبیح و تنزیه خداوند در این سوره بر حمد و ثنای او غلبه دارد و در آیات مختلف ساحت خداوند را از داشتن ولیّ، شریک و فرزند منزه می‌داند. و آیه پایانی سوره نیز در بردارنده ستایش و ثناء الهی در برابر مُلکِ بی نهایت اوست به همین جهت با امربه حمد الهی شروع شده با این که نفی فرزند و شریک و ولیّ، از خداوند از صفات سلبی است و باید توأم با تسبیح باشد. از آرایه‌های لطیف ادبی که در این سوره به کار رفته این است که نخستین آیه‌اش با تسبیح شروع شده (سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ...) وآخرین آیه‌اش با حمد شروع (وَقُلِ الْحَمْدُ لِلهِ...) و با تکبیر( وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا...)پایان یافته است.

تفسیر نمونه بحث‌های عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی سوره اسراء را مجموعه کاملی می‌داند که برای ارتقاء و تکامل بشر در زمینه‌های مختلف سودمند است. محورهای کلی سوره اسراء را در موارد زیر خلاصه کرده‌اند:

  • دلائل نبوت به ویژه قرآن و معراج؛
  • مسئله معاد، کیفر، پاداش، نامه اعمال و نتایج آن؛
  • بخشی از تاریخ قوم بنی‌اسرائیل؛
  • مسئله آزادی اراده و اختیار و بازگشت نتیجه عمل به خود انسان؛
  • مسئله حساب و کتاب در زندگی این جهان؛
  • حق‌شناسی درباره خویشان و به ویژه پدر و مادر
  • تحریم اسراف، تبذیر، بخل، فرزندکشی، زنا، خوردن مال یتیمان، کم‌فروشی، تکبر و خون‌ریزی؛
  • بحث‌هایی در زمینه توحید و خداشناسی؛
  • مبارزه به لجاجت و تعصب در برابر حق؛
  • شخصیت انسان و فضیلت و برتری او بر دیگر مخلوقات؛
  • تاثیر قرآن برای درمان بیماری‌های اخلاقی و اجتماعی؛
  • اعجاز قرآن و عدم توانایی مقابله به آن؛
  • وسوسه‌های شیطان و هشدار به مؤمنان درباره راه‌های نفوذ شیطان در انسان؛
  • بخشی از تعلیمات اخلاقی؛
  • فرازهایی از تاریخ پیامبران به عنوان درس‌های عبرت برای همه انسان‌ها.
محتوای سوره اسراء
 
 
 
 
 
 
 
 
مقابله با عقاید باطل کافران و شبهات آنان علیه قرآن و پیامبر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گفتار چهارم؛ آیه ۷۳-۱۱۱
توطئه‌ها و شبهات مشرکان علیه قرآن و پیامبر
 
گفتار سوم؛ آیه ۵۳-۷۲
اصول مقابله با عقاید کفرآمیز مشرکان
 
گفتار دوم؛ آیه ۴۰-۵۲
بطلان عقاید ضد قرآنی مشرکان
 
گفتار اول؛ آیه ۲-۳۹
سعادت انسان در گرو عمل به کتب آسمانی
 
مقدمه؛ آیه ۱
معراج پیامبر نشانه حقانیت آیات الهی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه اول؛ آیه ۷۳-۷۵
تلاش برای تغییر روش پیامبر
 
اصل اول؛ آیه ۵۳-۵۵
اجتناب از بیان سخنان ناشایست
 
عقیده اول آیه؛ ۴۰-۴۶
ادعای فرزند بودن فرشتگان برای خدا
 
مطلب اول؛ آیه ۲-۸
نزول تورات برای هدایت بنی‌اسرائیل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه دوم؛ آیه ۷۶-۸۱
تلاش برای اخراچ پیامبر از مکه
 
اصل دوم؛ آیه ۵۶-۵۷
یادآوری ضعف و ناتوانی معبودان باطل
 
عقیده دوم؛ آیه ۴۷-۴۸
ساحر خواندن پیامبر
 
مطلب دوم؛ آیه ۹-۳۹
نزول قرآن برای هدایت همه انسان‌ها
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه سوم؛ آیه ۸۲-۸۴
انکار رحمت‌بودن قرآن برای انسان‌ها
 
اصل سوم؛ آیه ۵۸-۵۹
یادآوری عذاب منکران آیات الهی
 
عقیده سوم ؛آیه ۴۹-۵۲
انکار حیات دوباره انسان‌ها
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه چهارم؛ آیه ۸۵-۸۷
طرح سؤالات پیچیده از پیامبر
 
اصل چهارم؛ آیه ۶۰
یادآوری احاطه خدا بر انسان‌ها
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه پنجم؛ آیه ۸۸-۸۹
انکار معجزه‌بودن قرآن
 
اصل پنجم؛ آیه ۶۱-۶۵
یادآوری دشمنی ابلیس با انسان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه ششم؛ آیه ۹۰-۹۳
درخواست معجزات گوناگون از پیامبر
 
اصل ششم؛ آیه ۶۶-۷۰
نکوهش ناسپاسی در برابر نعمت‌های خدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه هفتم؛ آیه ۹۴-۹۶
انکار رسالت پیامبر به خاطر بشربودن ایشان
 
اصل هفتم؛ آیه ۷۱-۷۲
یادآوری فرجام پیروی از رهبران باطل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه هشتم؛ آیه ۹۷-۱۰۴
انکار آیات خدا درباره حیات مجدد انسان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه نهم؛ آیه ۱۰۵-۱۰۹
اشکال به نزول تدریجی قرآن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
توطئه دهم؛ آیه ۱۱۰-۱۱۱
مشرک‌دانستن پیامبر به خاطر ذکر اسامی متعدد برای خدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


داستان‌ها و روایت‌های تاریخی

در سوره اسراء داستان تاریخی از بنی‌اسرائیل و حضرت آدم(ع) ذکر شده است.

شأن نزول برخی آيات

برخی از آیات سوره اسراء دارای سبب نزول است، ازجمله:

اعتدال در بخشش (آیه۲۹)

جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است پیامبر اسلام(ص) در میان اصحاب نشسته بود که پسری آمد و گفت مادرم پیراهنی از شما می‌خواهد. پیامبر که به جز یک پیراهن نداشت به خانه رفت و آن را به پسر بخشید و خود برهنه در خانه نشست تا اینکه بلال اذان گفت. مسلمانان منتظر پیامبر بودند؛ ولی او نیامد و باعث نگرانی اصحابش شد که آیه ۲۹ سوره اسراء «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا؛نه هرگز دست خود در احسان به خلق محكم بسته دار و نه بسيار باز و گشاده دار كه هركدام كنى به نكوهش و حسرت خواهى نشست.» نازل شد و از پیامبر خواست در بخشش اعتدال را رعایت کند.

تکذیب آیات الهی مانع ارسال معجزات (آیه ۵۹)

از ابن عباس نقل شده اهل مکه از پیامبر اسلام(ص) خواستند تپه صفا را طلا سازد و کوه‌های مکه را برای زراعت به عقب براند تا ایمان بیاورند. وحی آمد اگر بخواهی صبر کن تا مؤمنانی از ایشان برگزینیم و اگر میل داری خواسته‌هایشان را برمی‌آوریم؛ ولی پس از آن اگر منکر شوند مانند پیشینیان هلاکشان خواهیم کرد. پیامبر اسلام از خداوند خواست به آنها مهلت دهد و آیه ۵۹ سوره اسراء «وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْ‌سِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» نازل شد که تکذیب آیات الهی توسط گذشتگان را تنها مانع فرستادن معجزات می‌داند.نکته ی مهم در ایه این است که هر چند برخی از معجزات به پیشنهاد مردمان تحقق می‌یابد که در اصطلاح علم کلام به معجزات اقتراحی مشهور هستند واز یک سو چون پیامبران از پیش خود و بدون اذن الهی هیچ کاری نمی کنند و از دیگر سو تمام کارهای الهی براساس حکمت ومصالح است بنابراین بسیاری از معجزات پیشنهادی (اقتراحی) تحقق پیدا نکرده اند مانند همین موردی که در آیه عنوان شده است؛ و از آنجا که اراده الهی بر این تعلق گرفته که اگر این پیشنهاد کنندگان معجزه آن راتکذیب کنند عذاب آنان را فرابگیرد و اینان قطعاً تکذیب وانکار خواهند کرد وخداوند هم اراده نکرده که در کیفر اینان تعجیل کند در نتیجه معجزه پیشنهادی آنان( که مایه نابودی و عذابشان است) تحقق نخواهد یافت.

سوال از ماهیت روح (آیه ۸۵)

نوشتار اصلی: آیه روح

درباره سبب نزول آیه ۸۵ سوره اسراء «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّ‌وحِ ۖ قُلِ الرُّ‌وحُ مِنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا؛ و در باره روح از تو مى‌پرسند، بگو: روح از [سنخ‌] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.» آمده است قریشیان از یهودیان خواستند سوالاتی برای طرح از پیامبر اسلام(ص) به آنها آموزش دهند. یهودیان گفتند از او راجع به روح و اصحاب کهف و ذوالقرنین سوال کنید اگر به همه جواب داد یا به هیچ یک جواب نداد پیامبر نیست؛ ولی اگر بعضی را جواب داد و از جواب برخی خودداری کرد، پیغمبر است. قریش آن سوال‌ها را پرسیدند و آیات سوره کهف درباره دو سوال نازل شد و آیه ۸۵ سوره اسراء درباره ماهیت روح آمد که علم آن را نزد پروردگار دانست.

نکته‌های تفسیری

آیاتی از سوره اسراء دارای نکات تفسیری است که به آنها اشاره می‌گردد.

بازگشت نتیجه عمل انسان

آیه ۱۳ سوره اسراء اعمال انسان را آویخته بر گردن او تعبیر می‌کند که هیچ‌گاه از او جدا نمی‌گردند. در مجمع البیان واژه «طائر» در این فراز از آیه ۱۳ «وَ كُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائرَهُ فىِ عُنُقِه‏» را اشاره به اعمال انسان می‌داند که مانند پرنده‌ای اطراف انسان پرواز می‌کند. این اصطلاح از عرب گرفته شده زمانی که پرنده‌ای از چپ به راست پرواز می‌کرد آن‌را به فال نیک می‌‌گرفتند و حرکت عکس آن را به فال بد تعبیر‌ می‌کردند.

دادن حق ذی القربی

درباره «ذَا الْقُرْ‌بَىٰ»(خویشاوندان) در آیه ۲۶ سوره اسراء، این پرسش برای مفسران مطرح شده است که منظور از خویشاوندان، همه هستند یا تنها خویشاوندان پیامبر. به گفته تفسیر نمونه، احادیث فراوانی از ائمه شیعه، «ذَا الْقُرْ‌بَىٰ» را اهل بیت پیامبر، دانسته‌اند، اما این احادیث منظور آیه را محدود نکرده‌ و تنها مصداق کامل آن را بیان کرده‌اند. بنابراین هرکس در خصوص خویشاوندانش مسئولیت دارد. بنا بر روایات شیعه و سنی، با نزول این آیه، پیامبر(ص) فدک را به حضرت فاطمه(س) بخشید.

مسئولیت گوش و چشم و دل

خداوند در آیه ۳۶ سوره « وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم» انسان را از پیروی چیزی که بدان علم ندارد، نهی کرده است که بر اساس نظر علامه طباطبایی هم اعتقاد غیرعلمی و هم عمل غیرعلمی را شامل می‌شود. وی عدم پیروی از غیرعلم را مطابق با فطرت انسانی می‌داند که در مسیر زندگی‌اش جز رسیدن به واقعیت هدفی ندارد و آن هم فقط از طریق پیروی از علم حاصل خواهد شد و با شک، وهم و گمان توان دست‌یابی به این هدف وجود نخواهد داشت.

در این آیه علت عدم پیروی از غیرعلم را به دلیل مسئولیت گوش و چشم و قلب دانسته است. برخی مفسران یادآوری این سه عضو را به نیابت از صاحب آنان دانسته و اینکه خداوند صاحب آنان را پاداش می‌دهد یا مجازات می‌کند. در مقابل عده‌ای دیگر مسئولیت گوش و چشم و قلب را به گواهی آنان بر علیه آدمی تفسیر کرده و معتقدند خداوند همین اعضا را مورد بازخواست قرار می‌دهد و آنها ناچار از گفتن حق هستند؛ زیرا آنها وسایل تحصیل علم هستند و پیروی انسان از غیرعلم باعث گواهی آنان بر علیه انسان خواهد شد و انسان عذری نخواهد داشت.

کوری در آخرت

آیه ۷۲ سوره اسراء که بر کور محشور شدن برخی افراد در آخرت اشاره دارد را نشانه یکسانی و مطابقت حیات دنیوی و اخروی دانسته‌اند. علامه طباطبایی مراد از کوری در آخرت را کوری چشم نمی‌داند؛ بلکه منظور نداشتن بصیرت و دیده باطنی است؛ چنانکه در آیات دیگر قرآن از جمله آیه ۴۶ سوره حج «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» این کوری را کوری بصیرت معنا کرده است و منظور این است که هرکه در این دنیا امام حق را نشناسد و راه حق را نپیماید، در آخرت سعادت و رستگاری نمی‌بیند.

طبرسی کوری آخرت را نتیجه ندیدن آیات خداوند در دنیا می‌داند و از ابن عباس نقل کرده که ندیدن نعمت‌های الهی باعث کوری در قیامت خواهد شد. از فخر رازی نیز نقل است کوری در آخرت شدیدتر از کوری در دنیا خواهد بود و عقوبت بیشتری نیز تحمل خواهد کرد. امام صادق(ع) در تفسیر البرهان در تفسیر آیه هدایت و کور نشدن دل و بصیرت آن را در تدبر و پیروی از پیامبران واوصیائشان و پیروی از پیامبر و اهلبیت(ع) عنوان کرده وتصریح کرده که آنان نشانه های امانت وتقوایند.

عمل انسان طبق ویژگی‌های شخصیتی

آیه ۸۴ اعمال انسان را مبتنی بر «شاکله» او دانسته است. گفته‌اند: منظور از آن شخصیت روحی و روانی و اخلاقی انسان است که همه رفتارهای او ریشه در آن دارد. علامه طباطبایی ضمن بیان چنین تفسیری از شاکله، تأکید کرده است که شخصیت انسان تنها اقتضای انجام رفتاری خاص را دارد و هیچ گاه انسان را به انجام کاری مجبور نمی‌کند.

آیات مشهور

آیه معراج، آیه احسان به والدین، آیه کرامت انسان و آیه تواضع از آیات مشهور سوره اسراء است.

آیه اسراء (۱)

نوشتار اصلی: آیه اسراء

«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَ‌ىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَ‌امِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَ‌كْنَا حَوْلَه...﴿۱﴾»
 (منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم، سير داد...)

این آیه، از سفر شبانه پیامبر(ص) از مسجد الحرام به مسجد الأقصی سخن می‌گوید که مقدمه معراج پیامبر بوده است. به باور مسلمانان، این سفر در یک شب صورت گرفته که با توجه به امکانات آن زمان، به گونه‌ای اعجازآمیز بوده است. علامه طباطبایی نوشته است: واژه «اِسراء» به معنای سفر شبانه است و واژه «لیلاً»(شب) دلالت می‌کند که پیامبر در یک شب از مکه تا بیت المقدس رفته است.

آیه هدایت‌بخشی قرآن(۹)

«إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ‌ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرً‌ا كَبِيرً‌ا ... ﴿۹﴾»
 (قطعاً اين قرآن به [آيينى‌] كه خود پايدارتر است راه مى‌نمايد، و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‌كنند، مژده مى‌دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود.)

آیه نهم سوره اسراء‌ قرآن را هدایت‌کننده به مستقیم‌ترین و استوارترین آیین‌ها معرفی می‌کند. تفسیر نمونه این دو ویژگی را به ارائه عقائد روشن و قابل درک و خالی از هرگونه ابهام و خرافات، ایجاد رابطه میان باطن و ظاهر و عقیده و عمل، تقویت جنبه‌های معرفتی و مادی به صورت توأمان، دوری از اسراف و تبذیر و افراط و تفریط در عبادت و دیگر برنامه‌های اخلاقی و برپادارنده عدل و درهم کوبنده ستم، تفسیر کرده است.

آیه احسان به والدین (۲۳-۲۴)

«وَقَضَىٰ رَ‌بُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ‌ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْ‌هُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِ‌يمًا﴿۲۳﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّ‌حْمَةِ وَقُل رَّ‌بِّ ارْ‌حَمْهُمَا كَمَا رَ‌بَّيَانِي صَغِيرً‌ا﴿۲۴﴾»
 (پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‌] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند.»)

از این آیه در مباحث خانواده و بحث‌های اخلاقی، بسیار بحث می‌شود. به نوشته المیزان، به این دلیل آیه پس از توحید از نیکی به پدر و مادر، یاد کرده است که نیکی به پدر و مادر، از واجب‌ترین واجبات است. برخی از روایات ائمه شیعه، پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) را مصادیق والدین دانسته‌اند.

همچنین ببینید: حق والدین و عاق والدین

آیه مبذرین (۲۷)

نوشتار اصلی: آیه مبذرین

«إِنَّ الْمُبَذِّرِ‌ينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَ‌بِّهِ كَفُورً‌ا...﴿۲۷﴾»
 (همانا اسرافكاران برادران شيطان‌هايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.)

تشبیه مبذرین به شیاطین و برادر خواندن آنها با شیاطین در آیه۲۷ سوره اسراء را تاکیدی بر نهی از تبذیر دانسته‌اند. همچنین وجه برادری و همنشینی مبذرین با شیاطین را همانندی عمل آنها در تباه کردن اموال دانسته‌اند و جمله (إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ) علتی است برای نهی ازتبذیر به این بیان که تبذیر نکن، که اگر تبذیر کردی بدان که از مبذران گشته ای و مبذران برادران شیاطین هستند. قرائتی در باره تشبیه مبذرین به اخوان الشیاطین معتقد است که کلمه‌ى «اخ» در عربى هم به معناى برادر، هم به معناى ملازم و همراه مى‌باشد. مثل «اخو السفر» به كسى كه پيوسته در سفر است، و برادرى گاهى نسبى است، گاهى مسلكى ومرامى؛(مبذران) اسرافكاران برادران مسلكى شيطانند. «إِخْوانَ الشَّياطِينِ» يعنى كسانى كه در مسير شيطان و همراه اويند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه معتقد است که اگر الف ولام در واژه (الشیطان) الف ولام ذهنی باشد

منظور از شیطان ابلیس ابوالشیاطین (پدر شیاطین) است که نسبت به پروردگار خود کفر ورزید، کفری که منشا آن ضایع کردن نعمت‌های خداوند و استفاده از قدرت و ابزار در اختیارش در راه گمراهی بندگان خدا بود؛ و دیگر شیاطین نسل و قبیله و ذریه اش هستند. ولی اگر الف ولام جنس باشد منظورجنس شیطان است نه تنها ابلیس. در این آیات تبذیر را کاری شیطانی و نوعی ناسپاسی معرفی کرده و همانطور که مؤمن را با برادری دیگر مؤمنان برتری داده، مبذرین را با برادری شیاطین تحقیر می‌کند.

همچنین ببینید: تبذیر

آیه تواضع (۳۷)

نوشتار اصلی: آیه تواضع

«وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا ۖ إِنَّكَ لَن تَخْرِ‌قَ الْأَرْ‌ضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴿۳۷﴾»
 (و در [روى‌] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمى‌توانى شكافت، و در بلندى به كوه‌ها نمى‌توانى رسيد.)

آیه ۳۷ سوره اسراء را اشاره بر نادانی برخی از انسان‌ها می‌دانند که هنگام دریافت مقام و ثروت فخر می‌فروشند ولی زمان گرفتاری سست و حیران می‌شوند؛ در حالی‌که انسان خردمند کسی است که به اندازه خود را بداند و فخرفروشی نکند. این فراز از آیه «إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا» را کنایه از ناتوانی انسان دانسته‌اند چنانچه از لحاظ جسمی به بلندی کوه‌ها نمی‌رسد و با گام‌هایش توانایی شکافتن زمین را ندارد. همچنین این فراز از آیه را نشانه خیالاتی بودن انسان متکبر دانسته‌اند زیرا اگر دچار وهم و خیال نمی‌شد، بزرگ‌تر و نیرومندتر از خود را نیز می‌دید و به کوچکی خود اعتراف می‌کرد.

همچنین ببینید: تواضع و تکبر

آیه کرامت (۷۰)

نوشتار اصلی: آیه کرامت

«وَلَقَدْ كَرَّ‌مْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ‌ وَالْبَحْرِ‌ وَ رَ‌زَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ‌ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴿۷۰﴾»
 (و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب‌ها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم.)

آیه ۷۰ سوره اسراء یکی از راه‌های تربیت انسان تلقی شده است؛ زیرا با شخصیت دادن به انسان به او می‌فهماند گوهر انسانی خود را به بهای ناچیزی نفروشد.

کرامت داشتن انسان را به دلیل موهبت‌های الهی از جمله خلق در بهترین حالت، داشتن خرد و عقل، کمال‌طلبی انسان، عبرت‌پذیری از گذشتگان، هدف داشتن خلقت او و ... دانسته‌اند.

علامه طباطبایی این آیه را در مقام منت نهادن خدا بر انسان می‌داند که آمیخته با عتاب و خطاب نیز هست. به نظر وی خداوند پس از آن‌که نعمت‌های زیادی به انسان اعطا کرد و انسان آن نعمت‌ها را فراموش کرد در این آیه با شمارش نعمات خود قصد یادآوری عنایات خود به انسان را دارد تا شکرگزار باشد.

همچنین ببینید: کرامت انسانی

آیه مقام محمود(۷۹)

نوشتار اصلی: مقام محمود

«وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسىَ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا محَّْمُوداً﴿۷۹﴾»
 (و پاسى از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يك وظيفه اضافى براى توست؛ اميد است پروردگارت تو را به مقام محمود و ستوده برانگيزد.)

در آیه ۷۹ سوره اسراء، خداوند به پیامبر(ص)، به سبب تهجّد و تقرب به خدا، مقام محمود (شفاعت) را اعطا نمود. در تفسیر نمونه، این احتمال مطرح شده که مقام محمود همان نهایتِ قرب به پروردگار باشد که یکی از آثارش شفاعت کبرا است و اگرچه این آیه ناظر به پیامبر(ص) است اما بعید نیست بتوان حکم آن را به دیگران نیز تعمیم داد.


آیه جاءالحقّ(۸۱)

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا(آیه ۸۱۹ ترجمه: و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»

این آیه دلالت دارد بر این که حق (دین توحیدی اسلام) ظاهر می شود و مشرکان باید ناامید باشند از این که بتوانند با تطمیع پیامبر او را -از دعوت به توحید و مبارزه با بت‌ها و بت پرستی و مجالست با افراد با ایمانی که از طبقه ضعیف ومحروم و زیر دست هستند؛ منصرف سازند ونیز دلالت دارد بر این که باطل پایداری و دوام ندارد. در خطبه غدیریه پیامبر مضمون این آیه بر امام علی(ع) انطباق داده شده و مردم همگان موظف شده‌اند که در بربر او استکبار نورزند و از ولایت او سرباز نزنند. در روایتی نیز از امام باقر(ع) نیز ظهور حق به ظهور دولت امام مهدی(ع) تفسیر شده که با آمدنش دولت باطل را از میان خواهد برد.

آیه اسماء حسنای خداوند(۱۱۰)

قُلِ ادْعُوا اللهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ(ترجمه: بگو که خواه خدا را به اسم «الله» یا به اسم «رحمان» بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست.)

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را از آیات غُرر قرآن دانسته که باور وثنیون را رد می کند و بیان می کند که توحید ذات وتوحید عبادت از آنِ خداست. وثنیون بر این باورند که ذات خداوند متعال از هر حد و تعریف و مرزی منزه است ولی دارای اسماء متعددی است که مظاهر او هستند مانند: جنیان و فرشتگان و اینها مظاهر او و مانند فرزندان خداهستند که در هستی تصرف می کنند و معتقدند که عبادت عبادت کنندگان خداوند از مرز این نام ها و مظاهر فراتر نمی رود به همین جهت خواندن هر اسمی و صدا زدن آن اسم را عبادت همان اسم می دانند و چون این مشرکان می دیدند که پیامبر در نمازش یاالله و یارحمان می گیود به یکدیگر می گفتند ببینید این که ما را از پرستش دو خدا (اله) نهی می کند خودش دو اله را صدا می زند!

قرآن کریم در این آیه تصریح می‌کند که این باور وثنیون باطل است و تمام اسماء حُسنای الهی که نشانگر اویند مملوک او هستند و هیچ گونه استقلالی ندارند و صدا زدن خداوند با این اسماء در واقع صدا زدن خداوند است ومنافاتی با توحید ذات ویگانگی او ندارد چنان چه این ادعا که عبادت متوجه ذات خدا نیست و متوجه اسماء است بی اساس و نادرست است. جمع بندی آیه این است که خداوند را با اسم «الله» بخوانیم یا با اسم رحمان مانعی ندارد چون هر دو اسم خداوند هستند.الله هم که لفظ جلاله است و ریشه‌اش (الاله) است و صفتی است که نشانگر معنای معبودیت خداست؛ این کلمه نیز از اسماء جلاله خداست.

در روایات متعددی اهلبیت(ع) مصادیق اسماء حسنای الهی معرفی شده‌اند. امام صادق(ع) درروایتی در تفسیر آیه ۱۸۰ سوره اعراف (وَلِلَه الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ترجمه: و خدا را نیکوترین نام‌هاست، بدانها خدا را بخوانید) فرموده که سوگند به خدا ما هستیم اسماء حسنایی که خدواند هیچ عملی را از بندگانش جز با معرفت ما قبول نمی کند.

دیگر آیات مشهور

آیه ۸۰ از دعاهای قرآنی، آیه ۸۱ درباره استواری حق و ناپایداری باطل، آیه ۸۲ با نام آیه شفاء و آیه ۸۵ تحت عنوان آیه روح از دیگر آیات مشهور سوره اسراء محسوب شده است.

آیات الاحکام

فقها از برخی آیات سوره اسراء مانند آیه ۳۲ درباره حرمت زنا، آیه ۳۳ درباره حرمت قتل نفس محترمه، آیه ۳۴ درباره حرمت تصرف در اموال یتیم بدون رعایت صلاح او و آیات ۷۸ و ۷۹ درباره احکام نماز برای استنباط احکام فقهی استفاده کرده‌اند. آیاتی که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام مورد استفاده قرار می‌گیرند، آیات الاحکام خوانده می‌شود. در جدول زیر به برخی از آیات الاحکام سوره اسراء اشاره شده است:

شماره آیهآیهبابموضوع
۳۱وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍحدود و دیاتممنوعیت فرزندکشی
۳۲وَلَا تَقْرَ‌بُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًانکاححرمت زنا
۳۳وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا...قصاصحرمت قتل نفس محترمه و حق قصاص
۳۴وَلَا تَقْرَ‌بُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُمکاسبحرمت تصرف در مال یتیم مگر به صلاح
۳۴وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًانذر و قسم و عهدلزوم وفای به عهد
۳۵وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِمکاسبممنوعیت کم‌فروشی
۷۸أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْ‌آنَ الْفَجْرِ‌نمازاوقات نماز
۷۹وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَ‌بُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًانمازاستحباب نماز شب
۱۱۰وَلَا تَجْهَرْ‌ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًانمازکیفیت صدا در نماز

فضیلت وخواص

در فضیلت تلاوت سوره اسراء از امام علی(ع) روایت شده هر کسی این سوره را بخواند و هنگامی که به توصیه‌های خداوند در ارتباط با پدر و مادر در این سوره می‌رسد عواطف او تحریک گردد و احساس محبت بیشتری نسبت به پدر و مادر کند، پاداشی به او داده می‌شود که برتر است از دنیا و آنچه در آن است. از امام صادق(ع) نیز نقل شده است: «هر شخصی در شب جمعه، سوره اسراء را بخواند، امام زمان را قبل از مرگش ملاقات خواهد کرد و از اصحابش خواهد بود.» شیخ طوسی تلاوت این سوره را در شب جمعه مستحب می‌داند.

همچنین ببینید: فضائل سور

متن سوره

سوره اِسراء (بنی اسرائیل)

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَ‌ىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَ‌امِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَ‌كْنَا حَوْلَهُ لِنُرِ‌يَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ‌ ﴿١﴾ وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِي وَكِيلًا ﴿٢﴾ ذُرِّ‌يَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورً‌ا ﴿٣﴾ وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَّ‌تَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرً‌ا ﴿٤﴾ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ‌ ۚ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا ﴿٥﴾ ثُمَّ رَ‌دَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّ‌ةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ‌ نَفِيرً‌ا ﴿٦﴾ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَ‌ةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّ‌ةٍ وَلِيُتَبِّرُ‌وا مَا عَلَوْا تَتْبِيرً‌ا ﴿٧﴾عَسَىٰ رَ‌بُّكُمْ أَن يَرْ‌حَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِ‌ينَ حَصِيرً‌ا ﴿٨﴾ إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ‌ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرً‌ا كَبِيرً‌ا ﴿٩﴾ وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَ‌ةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٠﴾ وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ‌ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ‌ ۖ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا ﴿١١﴾ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ‌ آيَتَيْنِ ۖ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ‌ مُبْصِرَ‌ةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلًا مِّن رَّ‌بِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا ﴿١٢﴾ وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَ‌هُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِ‌جُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورً‌ا ﴿١٣﴾ اقْرَ‌أْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿١٤﴾ مَّنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ‌ وَازِرَ‌ةٌ وِزْرَ‌ أُخْرَ‌ىٰ ۗ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَ‌سُولًا ﴿١٥﴾ وَإِذَا أَرَ‌دْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْ‌يَةً أَمَرْ‌نَا مُتْرَ‌فِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْ‌نَاهَا تَدْمِيرً‌ا ﴿١٦﴾ وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُ‌ونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ ۗ وَكَفَىٰ بِرَ‌بِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا ﴿١٧﴾ مَّن كَانَ يُرِ‌يدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِ‌يدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورً‌ا ﴿١٨﴾ وَمَنْ أَرَ‌ادَ الْآخِرَ‌ةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَـٰئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورً‌ا ﴿١٩﴾ كُلًّا نُّمِدُّ هَـٰؤُلَاءِ وَهَـٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَ‌بِّكَ ۚ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَ‌بِّكَ مَحْظُورً‌ا ﴿٢٠﴾ انظُرْ‌ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ وَلَلْآخِرَ‌ةُ أَكْبَرُ‌ دَرَ‌جَاتٍ وَأَكْبَرُ‌ تَفْضِيلًا ﴿٢١﴾ لَّا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولًا ﴿٢٢﴾ وَقَضَىٰ رَ‌بُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ‌ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْ‌هُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِ‌يمًا ﴿٢٣﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّ‌حْمَةِ وَقُل رَّ‌بِّ ارْ‌حَمْهُمَا كَمَا رَ‌بَّيَانِي صَغِيرً‌ا ﴿٢٤﴾ رَّ‌بُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ ۚ إِن تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورً‌ا ﴿٢٥﴾ وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ‌ تَبْذِيرً‌ا ﴿٢٦﴾ إِنَّ الْمُبَذِّرِ‌ينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَ‌بِّهِ كَفُورً‌ا ﴿٢٧﴾ وَإِمَّا تُعْرِ‌ضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَ‌حْمَةٍ مِّن رَّ‌بِّكَ تَرْ‌جُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّيْسُورً‌ا ﴿٢٨﴾ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورً‌ا ﴿٢٩﴾ إِنَّ رَ‌بَّكَ يَبْسُطُ الرِّ‌زْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ‌ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا ﴿٣٠﴾ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَّحْنُ نَرْ‌زُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرً‌ا ﴿٣١﴾ وَلَا تَقْرَ‌بُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿٣٢﴾ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّ‌مَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِ‌ف فِّي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورً‌ا ﴿٣٣﴾ وَلَا تَقْرَ‌بُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ ۚ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا ﴿٣٤﴾ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ‌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿٣٥﴾ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْ‌ضِ مَرَ‌حًا ۖ إِنَّكَ لَن تَخْرِ‌قَ الْأَرْ‌ضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا ﴿٣٧﴾ كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَ‌بِّكَ مَكْرُ‌وهًا ﴿٣٨﴾ ذَٰلِكَ مِمَّا أَوْحَىٰ إِلَيْكَ رَ‌بُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ ۗ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَتُلْقَىٰ فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورً‌ا ﴿٣٩﴾ أَفَأَصْفَاكُمْ رَ‌بُّكُم بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا ۚ إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا ﴿٤٠﴾ وَلَقَدْ صَرَّ‌فْنَا فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ لِيَذَّكَّرُ‌وا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورً‌ا ﴿٤١﴾ قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَّابْتَغَوْا إِلَىٰ ذِي الْعَرْ‌شِ سَبِيلًا ﴿٤٢﴾ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرً‌ا ﴿٤٣﴾ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْ‌ضُ وَمَن فِيهِنَّ ۚ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَـٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورً‌ا ﴿٤٤﴾ وَإِذَا قَرَ‌أْتَ الْقُرْ‌آنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَ‌ةِ حِجَابًا مَّسْتُورً‌ا ﴿٤٥﴾ وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرً‌ا ۚ وَإِذَا ذَكَرْ‌تَ رَ‌بَّكَ فِي الْقُرْ‌آنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَىٰ أَدْبَارِ‌هِمْ نُفُورً‌ا ﴿٤٦﴾ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَىٰ إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَ‌جُلًا مَّسْحُورً‌ا ﴿٤٧﴾ انظُرْ‌ كَيْفَ ضَرَ‌بُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿٤٨﴾ وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُ‌فَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿٤٩﴾ قُلْ كُونُوا حِجَارَ‌ةً أَوْ حَدِيدًا ﴿٥٠﴾ أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ‌ فِي صُدُورِ‌كُمْ ۚ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا ۖ قُلِ الَّذِي فَطَرَ‌كُمْ أَوَّلَ مَرَّ‌ةٍ ۚ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُ‌ءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَن يَكُونَ قَرِ‌يبًا ﴿٥١﴾ يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٥٢﴾ وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿٥٣﴾ رَّ‌بُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ ۖ إِن يَشَأْ يَرْ‌حَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ ۚ وَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿٥٤﴾ وَرَ‌بُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۗ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ ۖ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورً‌ا ﴿٥٥﴾ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ‌ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَ‌بُ وَيَرْ‌جُونَ رَ‌حْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَ‌بِّكَ كَانَ مَحْذُورً‌ا ﴿٥٧﴾ وَإِن مِّن قَرْ‌يَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا ۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورً‌ا ﴿٥٨﴾ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْ‌سِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَ‌ةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْ‌سِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿٥٩﴾ وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَ‌بَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّ‌ؤْيَا الَّتِي أَرَ‌يْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَ‌ةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْ‌آنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرً‌ا ﴿٦٠﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا ﴿٦١﴾ قَالَ أَرَ‌أَيْتَكَ هَـٰذَا الَّذِي كَرَّ‌مْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْ‌تَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّ‌يَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٦٢﴾ قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَّوْفُورً‌ا ﴿٦٣﴾ وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَ‌جِلِكَ وَشَارِ‌كْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُ‌ورً‌ا ﴿٦٤﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَ‌بِّكَ وَكِيلًا ﴿٦٥﴾ رَّ‌بُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ‌ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿٦٦﴾ وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ‌ فِي الْبَحْرِ‌ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ ۖ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ‌ أَعْرَ‌ضْتُمْ ۚ وَكَانَ الْإِنسَانُ كَفُورً‌ا ﴿٦٧﴾ أَفَأَمِنتُمْ أَن يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ‌ أَوْ يُرْ‌سِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا ﴿٦٨﴾ أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَ‌ةً أُخْرَ‌ىٰ فَيُرْ‌سِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِّنَ الرِّ‌يحِ فَيُغْرِ‌قَكُم بِمَا كَفَرْ‌تُمْ ۙ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا ﴿٦٩﴾ وَلَقَدْ كَرَّ‌مْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ‌ وَالْبَحْرِ‌ وَرَ‌زَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ‌ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿٧٠﴾ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَـٰئِكَ يَقْرَ‌ءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿٧١﴾ وَمَن كَانَ فِي هَـٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَ‌ةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٧٢﴾ وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِ‌يَ عَلَيْنَا غَيْرَ‌هُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿٧٣﴾ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْ‌كَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿٧٤﴾ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرً‌ا ﴿٧٥﴾ وَإِن كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْ‌ضِ لِيُخْرِ‌جُوكَ مِنْهَا ۖ وَإِذًا لَّا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٧٦﴾ سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْ‌سَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّ‌سُلِنَا ۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿٧٧﴾ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْ‌آنَ الْفَجْرِ‌ ۖ إِنَّ قُرْ‌آنَ الْفَجْرِ‌ كَانَ مَشْهُودًا ﴿٧٨﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَ‌بُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ وَقُل رَّ‌بِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِ‌جْنِي مُخْرَ‌جَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرً‌ا ﴿٨٠﴾ وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿٨١﴾ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْ‌آنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَ‌حْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارً‌ا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَ‌ضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ ۖ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ‌ كَانَ يَئُوسًا ﴿٨٣﴾ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ فَرَ‌بُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِيلًا ﴿٨٤﴾ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّ‌وحِ ۖ قُلِ الرُّ‌وحُ مِنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٥﴾ وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا ﴿٨٦﴾ إِلَّا رَ‌حْمَةً مِّن رَّ‌بِّكَ ۚ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرً‌ا ﴿٨٧﴾ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرً‌ا ﴿٨٨﴾ وَلَقَدْ صَرَّ‌فْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْ‌آنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَىٰ أَكْثَرُ‌ النَّاسِ إِلَّا كُفُورً‌ا ﴿٨٩﴾ وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ‌ لَنَا مِنَ الْأَرْ‌ضِ يَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ‌ الْأَنْهَارَ‌ خِلَالَهَا تَفْجِيرً‌ا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُ‌فٍ أَوْ تَرْ‌قَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُ‌قِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَ‌ؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَ‌بِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٣﴾ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّـهُ بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿٩٤﴾ قُل لَّوْ كَانَ فِي الْأَرْ‌ضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَّ‌سُولًا ﴿٩٥﴾ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا ﴿٩٦﴾ وَمَن يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ ۖ وَنَحْشُرُ‌هُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا ۖ مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرً‌ا ﴿٩٧﴾ ذَٰلِكَ جَزَاؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُ‌وا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُ‌فَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿٩٨﴾ أَوَلَمْ يَرَ‌وْا أَنَّ اللَّـهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ قَادِرٌ‌ عَلَىٰ أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَّا رَ‌يْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورً‌ا ﴿٩٩﴾ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَ‌حْمَةِ رَ‌بِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ ۚ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُورً‌ا ﴿١٠٠﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْ‌عَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَىٰ مَسْحُورً‌ا ﴿١٠١﴾ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـٰؤُلَاءِ إِلَّا رَ‌بُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ بَصَائِرَ‌ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْ‌عَوْنُ مَثْبُورً‌ا ﴿١٠٢﴾ فَأَرَ‌ادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الْأَرْ‌ضِ فَأَغْرَ‌قْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا ﴿١٠٣﴾ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْ‌ضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَ‌ةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿١٠٤﴾ وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ۗ وَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرً‌ا وَنَذِيرً‌ا ﴿١٠٥﴾ وَقُرْ‌آنًا فَرَ‌قْنَاهُ لِتَقْرَ‌أَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا ﴿١٠٦﴾ قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ يَخِرُّ‌ونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿١٠٧﴾ وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَ‌بِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَ‌بِّنَا لَمَفْعُولًا ﴿١٠٨﴾ وَيَخِرُّ‌ونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ۩ ﴿١٠٩﴾ قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّ‌حْمَـٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ‌ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿١١٠﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِ‌يكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْ‌هُ تَكْبِيرً‌ا ﴿١١١﴾ منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى -كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم- سير داد، تا از نشانه‌هاى خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواى بيناست. (۱) و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه: زنهار، غير از من كارسازى مگيريد، (۲) [اى‌] فرزندان كسانى كه [آنان را در كِشتى‌] با نوح برداشتيم. راستى كه او بنده‌اى سپاسگزار بود. (۳) و در كتاب آسمانى‌[شان‌] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه: «قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد، و قطعاً به سركشىِ بسيار بزرگى برخواهيد خاست. » (۴) پس آنگاه كه وعده [تحقّق‌] نخستين آن دو فرا رسد، بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى‌گماريم، تا ميان خانه‌ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند، و اين تهديد تحقّق‌يافتنى است. (۵) پس [از چندى‌] دوباره شما را بر آنان چيره مى‌كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى‌دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى‌گردانيم. (۶) اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌ايد، و اگر بدى كنيد، به خود [بد نموده‌ايد]. و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان‌] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند. (۷)اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند، و[لى‌] اگر [به گناه‌] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمى‌گرديم، و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم. (۸) قطعاً اين قرآن به [آيينى‌] كه خود پايدارتر است راه مى‌نمايد، و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‌كنند، مژده مى‌دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود. (۹) و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند عذابى پر درد آماده كرده‌ايم. (۱۰) و انسان [همان گونه كه‌] خير را فرا مى‌خواند، [پيشامد] بد را مى‌خواند و انسان همواره شتابزده است. (۱۱) و شب و روز را دو نشانه قرار داديم. نشانه شب را تيره‌گون و نشانه روز را روشنى‌بخش گردانيديم تا [در آن،] فضلى از پروردگارتان بجوييد، و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم. (۱۲) و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‌ايم، و روز قيامت براى او نامه‌اى كه آن را گشاده مى‌بيند بيرون مى‌آوريم. (۱۳) «نامه‌ات را بخوان؛ كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى.» (۱۴) هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است. و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را بر نمى‌دارد، و ما تا پيامبرى برنينگيزيم، به عذاب نمى‌پردازيم. (۱۵) و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مى‌داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و زبر كنيم. (۱۶) و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم، و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست. (۱۷) هر كس خواهان [دنياى‌] زودگذر است، به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى‌] از آن مى‌دهيم، آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مى‌داريم. (۱۸) و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حق‌شناسى واقع خواهد شد. (۱۹) هر دو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى‌بخشيم، و عطاى پروردگارت [از كسى‌] منع نشده است. (۲۰) ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده‌ايم، و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است. (۲۱) معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى. (۲۲) و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‌] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. (۲۳) و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند.» (۲۴) پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود داريد آگاه‌تر است. اگر شايسته باشيد، قطعاً او آمرزنده توبه‌كنندگان است. (۲۵) و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‌مانده را [دستگيرى كن‌] و ولخرجى و اسراف مكن. (۲۶) چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند، و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است. (۲۷) و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى، از ايشان روى مى‌گردانى، پس با آنان سخنى نرم بگوى. (۲۸) و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم‌] گشاده‌دستى منما تا ملامت‌شده و حسرت‌زده بر جاى مانى. (۲۹) بى‌گمان، پروردگار تو براى هر كه بخواهد، روزى را گشاده يا تنگ مى‌گرداند. در حقيقت، او به [حال‌] بندگانش آگاه بيناست. (۳۰) و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مى‌بخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است. (۳۱) و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است. (۳۲) و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد، و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وى قدرتى داده‌ايم، پس [او] نبايد در قتل زياده‌روى كند، زيرا او [از طرف شرع‌] يارى شده است. (۳۳) و به مال يتيم -جز به بهترين وجه- نزديك مشويد تا به رشد برسد، و به پيمان [خود] وفا كنيد، زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد. (۳۴) و چون پيمانه مى‌كنيد، پيمانه را تمام دهيد، و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام‌تر است. (۳۵) و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. (۳۶) و در [روى‌] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمى‌توانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمى‌توانى رسيد. (۳۷) همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است. (۳۸) اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده، و گرنه حسرت‌زده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد. (۳۹) آيا [پنداشتيد كه‌] پروردگارتان شما را به [داشتن‌] پسران اختصاص داده، و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است؟ حقاً كه شما سخنى بس بزرگ مى‌گوييد. (۴۰) و به راستى، ما در اين قرآن [حقايق را] گونه‌گون بيان كرديم، تا پند گيرند؛ و[لى‌] آنان را جز نفرت نمى‌افزايد. (۴۱) بگو: «اگر - چنانكه مى‌گويند- با او خدايانى [ديگر] بود، در آن صورت حتماً در صدد جستن راهى به سوى [خداوند،] صاحب عرش، برمى‌آمدند.» (۴۲) او [پاك و] منزّه است و از آنچه مى‌گويند بسى والاتر است. (۴۳) آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‌گويند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‌گويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمى‌يابيد. به راستى كه او همواره بردبار [و ]آمرزنده است. (۴۴) و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‌اى پوشيده قرار مى‌دهيم. (۴۵) و بر دلهايشان پوششها مى‌نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى‌دهيم‌] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى‌كنند. (۴۶) هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى‌دارند ما بهتر مى‌دانيم به چه [منظور] گوش مى‌دهند، و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى‌پردازند؛ وقتى كه ستمگران گويند: «جز مردى افسون‌شده را پيروى نمى‌كنيد.» (۴۷) ببين چگونه براى تو مَثَلها زدند و گمراه شدند، در نتيجه راه به جايى نمى‌توانند ببرند. (۴۸) و گفتند: «آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى‌شويم؟» (۴۹) بگو: «سنگ باشيد يا آهن، (۵۰) يا آفريده‌اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى‌نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد].» پس خواهند گفت: «چه كسى ما را بازمى‌گرداند؟» بگو: «همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد.» [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى‌دهند و مى‌گويند: «آن كى خواهد بود؟» بگو: «شايد كه نزديك باشد.» (۵۱) روزى كه شما را فرا مى‌خواند، پس در حالى كه او را ستايش مى‌كنيد اجابتش مى‌نماييد و مى‌پنداريد كه جز اندكى [در دنيا] نمانده‌ايد. (۵۲) و به بندگانم بگو: «آنچه را كه بهتر است بگويند»، كه شيطان ميانشان را به هم مى‌زند، زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است. (۵۳) پروردگار شما به [حال‌] شما داناتر است؛ اگر بخواهد بر شما رحمت مى‌آورد، يا اگر بخواهد شما را عذاب مى‌كند، و تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده‌ايم. (۵۴) و پروردگار تو به هر كه [و هر چه‌] در آسمانها و زمين است داناتر است. و در حقيقت، بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم. (۵۵) بگو: «كسانى را كه به جاى او [معبود خود] پنداشتيد، بخوانيد. [آنها] نه اختيارى دارند كه از شما دفع زيان كنند و نه [آنكه بلايى را از شما] بگردانند. (۵۶) آن كسانى را كه ايشان مى‌خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى‌جويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند، و به رحمت وى اميدوارند، و از عذابش مى‌ترسند، چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است. (۵۷) و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى،] پيش از روز رستاخيز، به هلاكت مى‌رسانيم يا آن را سخت عذاب مى‌كنيم. اين [عقوبت‌] در كتاب [الهى‌] به قلم رفته است. (۵۸) و [چيزى‌] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان، آنها را به دروغ گرفتند، و به ثمود ماده‌شتر داديم كه [پديده‌اى‌] روشنگر بود، و[لى‌] به آن ستم كردند، و ما معجزه‌ها را جز براى بيم‌دادن [مردم‌] نمى‌فرستيم. (۵۹) و [ياد كن‌] هنگامى را كه به تو گفتيم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را بيم مى‌دهيم، ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‌افزايد. (۶۰) و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد» پس [همه‌] جز ابليس سجده كردند. گفت: «آيا براى كسى كه از گل آفريدى سجده كنم؟» (۶۱) [سپس‌] گفت: «به من بگو: اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود]؟ اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعاً فرزندانش را -جز اندكى [از آنها]- ريشه‌كن خواهم كرد.» (۶۲) فرمود: «برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلماً جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است. (۶۳) و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده»، و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى‌دهد. (۶۴) «در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلطى نيست، و حمايتگرى [چون‌] پروردگارت بس است.» (۶۵) پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى‌آورد، تا از فضل او براى خود بجوييد، چرا كه او همواره به شما مهربان است. (۶۶) و چون در دريا به شما صدمه‌اى برسد، هر كه را جز او مى‌خوانيد ناپديد [و فراموش‌] مى‌گردد، و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مى‌شويد، و انسان همواره ناسپاس است. (۶۷) مگر ايمن شديد از اينكه شما را در كنار خشكى در زمين فرو برد يا بر شما طوفانى از سنگريزه‌ها بفرستد، سپس براى خود نگاهبانى نيابيد. (۶۸) يا [مگر] ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن [دريا] باز گرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى آنكه كفر ورزيديد غرقتان كند؛ آنگاه براى خود در برابر ما كسى را نيابيد كه آن را دنبال كند؟ (۶۹) و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم. (۷۰) [ياد كن‌] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‌خوانيم. پس هر كس كارنامه‌اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى‌خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى‌شود. (۷۱) و هر كه در اين [دنيا] كور[دل‌] باشد در آخرت [هم‌] كور[دل‌] و گمراهتر خواهد بود. (۷۲) و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده‌ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند. (۷۳) و اگر تو را استوار نمى‌داشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى. (۷۴) در آن صورت، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب‌] مى‌چشانيديم، آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمى‌يافتى. (۷۵) و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بَرْكَنَنْد، تا تو را از آنجا بيرون سازند، و در آن صورت آنان [هم‌] پس از تو جز [زمان‌] اندكى نمى‌ماندند؛ (۷۶) سنّتى كه همواره در ميان [امتهاى‌] فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته‌ايم [جارى‌] بوده است، و براى سنت [و قانون‌] ما تغييرى نخواهى يافت. (۷۷) نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار، و [نيز] نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان‌] است. (۷۸) و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‌] نافله‌اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند. (۷۹) و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر كارى‌] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز، و از جانب خود براى من تسلطى يارى‌بخش قرار ده.» (۸۰) و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل همواره نابودشدنى است.» (۸۱) و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌كنيم، و[لى‌] ستمگران را جز زيان نمى‌افزايد. (۸۲) و چون به انسان نعمت ارزانى داريم، روى مى‌گرداند و پهلو تهى مى‌كند، و چون آسيبى به وى رسد نوميد مى‌گردد. (۸۳) بگو: «هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى‌] خود عمل مى‌كند، و پروردگار شما به هر كه راه‌يافته‌تر باشد داناتر است.» (۸۴) و در باره روح از تو مى‌پرسند، بگو: «روح از [سنخ‌] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.» (۸۵) و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كرده‌ايم مى‌بَريم، آنگاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمى‌يابى، (۸۶) مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است. (۸۷) بگو: «اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.» (۸۸) و به راستى در اين قرآن از هر گونه مَثَلى، گوناگون آورديم، ولى بيشتر مردم جز سرِ انكار ندارند. (۸۹) و گفتند: «تا از زمين چشمه‌اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد. (۹۰) يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى، (۹۱) يا چنانكه ادعا مى‌كنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، (۹۲) يا براى تو خانه‌اى از طلا[كارى‌] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‌] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. «بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هستم؟ (۹۳) و [چيزى‌] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت، آنگاه كه هدايت برايشان آمد، جز اينكه گفتند: «آيا خدا بشرى را به سِمَت رسول مبعوث كرده است؟» (۹۴) بگو: «اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى‌رفتند، البته بر آنان [نيز] فرشته‌اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل مى‌كرديم.» (۹۵) بگو: «ميان من و شما، گواه بودن خدا كافى است، چرا كه او همواره به [حال‌] بندگانش آگاهِ بينا است.» (۹۶) و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است، و هر كه را گمراه سازد، در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى، و روز قيامت آنها را كور و لال و كر، به روى چهره‌شان درافتاده، برخواهيم انگيخت: جايگاهشان دوزخ است. هر بار كه آتش آن فرو نشيند، شراره‌اى [تازه‌] برايشان مى‌افزاييم. (۹۷) جزاى آنها اين است، چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند: «آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم [باز] در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟» (۹۸) آيا ندانستند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، تواناست كه مانند آنان را بيافريند و [همان خداست كه‌] برايشان زمانى مقرر فرموده كه در آن هيچ شكى نيست؟ و[لى‌] ستمگران جز انكار [چيزى را ]نپذيرفتند. (۹۹) بگو: «اگر شما مالك گنجينه‌هاى رحمت پروردگارم بوديد، باز هم از بيم خرج كردن قطعاً امساك مى‌ورزيديد، و انسان همواره بخيل است.» (۱۰۰) و در حقيقت، ما به موسى نُه نشانه آشكار داديم. -پس، از فرزندان اسرائيل بپرس- آنگاه كه نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: «اى موسى‌، من جداً تو را افسون‌شده مى‌پندارم.» (۱۰۱) گفت: «قطعاً مى‌دانى كه اين [نشانه‌ها] را كه باعث بينشهاست، جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است، و راستى اى فرعون، تو را تباه شده مى‌پندارم.» (۱۰۲) پس [فرعون‌] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركَند، پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم. (۱۰۳) و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين ساكن شويد، پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى‌كنيم.» (۱۰۴) و آن [قرآن‌] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت‌دهنده و بيم‌رسان نفرستاديم. (۱۰۵) و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى، و آن را به تدريج نازل كرديم. (۱۰۶) بگو: «[چه‌] به آن ايمان بياوريد يا نياوريد، بى‌گمان كسانى كه پيش از [نزول‌] آن دانش يافته‌اند، چون [اين كتاب‌] بر آنان خوانده شود سجده‌كنان به روى درمى‌افتند.» (۱۰۷) و مى‌گويند: «منزّه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام‌شدنى است.» (۱۰۸) و بر روى زمين مى‌افتند و مى‌گريند و بر فروتنى آنها مى‌افزايد. (۱۰۹) بگو: «خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، براى او نامهاى نيكوتر است.» و نمازت را به آوازِ بلند مخوان و بسيار آهسته‌اش مكن، و ميان اين [و آن‌] راهى [ميانه‌] جوى. (۱۱۰) و بگو: «ستايش خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه خوار بوده كه [نياز به‌] دوستى داشته باشد.» و او را بسيار بزرگ شمار. (۱۱۱)
سوره پیشین:
سوره نحل
سوره اسراء
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره کهف

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


پانویس

  1. وهبه الزحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۱ق، ج۱۵، ص۵.
  2. صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۷.
  3. فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۲۸۸.
  4. فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۲۹۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۳.
  5. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۶.
  6. خرمشاهی، «سوره اسراء»، ص۱۲۴۱.
  7. حسینی‌زاده، «سوره اسراء»، ص۱۹۷.
  8. خرمشاهی، «سوره اسراء»، ص۱۲۴۱.
  9. محققیان، «سوره اسراء»، ص۶۸۶.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۵و ۲۲۶.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۶.
  12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵-۶.
  13. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۳۵؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۴؛ محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات، ۱۳۶۱ش، ص۴۹۸.‏
  15. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۵.
  16. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۳، ص۱۳۴
  17. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۴.
  18. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲،‌ ص۳۷.
  19. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش،‌ ج۶، ص۶۲۲.
  20. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۸۷.
  21. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۸۷.
  22. حسینی جلالی، فدک و العوالی، ۱۳۸۴ش، ص۱۴۱-۱۴۹.
  23. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۹۲.
  24. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۳.
  25. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۹۴-۹۵.
  26. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۶۹.
  27. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۶۹.
  28. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۶۳.
  29. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۸.
  30. البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن،ج۴، ص۷۴
  31. مرتضوی، درآمدی بر شکل گیری شخصیت جوان، ۱۳۷۹ش، ص۳۴و۳۵؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۱۱۲.
  32. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۰.
  33. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۸.
  34. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۷.
  35. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲،‌ ص۳۷.
  36. از جمله، نک: احمدی، مقام پدر و مادر در اسلام، ۱۳۸۸، ص۱۹-۲۵؛ بیژنی، «حقوق و تکالیف متقابل فرزندان و والدین از نظر اسلام»، ص۷۷-۸۹.
  37. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۸۰.
  38. بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۷۸.
  39. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۸۸.
  40. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۳، ص۸۲.
  41. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۵، ص۴۶ مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ ش، چاپ يازدهم.
  42. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق، ج۱۳، ص۸۴.
  43. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۴۶.
  44. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۵.
  45. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۵.
  46. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۹۷.
  47. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۱۹۷.
  48. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۶۷-۶۸.
  49. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۵.
  50. طوسی، التبیان فى تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربى، ج۶، ص۵۱۰-۵۱۱؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۱.
  51. مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۲۳۱-۲۳۲.
  52. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۳، ص۱۷۷
  53. الطبرسي، أبو منصور، الإحتجاج، ج۱، ص۶۰
  54. البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن۷ ج۳۷ ص۵۷۶
  55. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۳، ص۲۲۴.
  56. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۳، ص۲۲۴.
  57. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۲ق. اعلمی بیروت، ج۱۳۷ ص۲۲۵.
  58. البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۲،ص۶۱۷.
  59. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۹۷.
  60. صدوق، ثواب الأعمال، ۱۴۰۶،ق ص۱۰۷.
  61. طوسی، مصباح المتهجّد، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۵.
  1. برخی با ادغام دو آیه ۱۰۷ و ۱۰۸ شمار آیات سوره اسراء را ۱۱۰ عدد دانسته‌اند.(طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۰۷)
  2. پیامبران الهی از انجام کارهای غیر متعارفی که ممکن است دستاویزی برای نکوهش و ملامت قرار بگیرند منزه هستند به همین جهت شاید بتوان در اعتبار پاره‌ای از اینگونه روایات تردید کرد از همین رو در تفسیر «مجمع البیان طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، مؤسسة الأعلمي، ج۶، ص۲۴۴» این مطلب را که پیامبر، تنها پیراهنی را که بر تن داشت بخشید و برهنه در خانه ماند و نتوانست برای نماز جماعت حاضر بشود وکافران اورا ملامت کردند به صورت (یُقال) که نشانگر ضعف مطلب است نقل کرده است وعلامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان این قسمت از روایت را اصلا نقل نکرده است. «طباطبایی، المیزان، ۳۹۱ق. ج۱۳، ص۱۰۱»
  3. اتَّبِعُوا رَسُولَ اللهِ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)وَ أَهْلَ بَيْتِهِ،وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ الله،وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى،فَإِنَّهُمْ عَلاَمَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى،
  4. اگر اسم با «ال»(الف ولام) بر فردی خاص دلالت كند، در این صورت «ال» عهداست که خود برسه قسم است: ذكری، حضوری و ذهنی و ذهنی به دلیل سابقه پیشین آشنایی شنونده و گوینده از آن اسمی است که «ال» دارد مانند:ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ که منظور از (الکتاب) قرآن است.
  5. مَعَاشِرَ النَّاسِ لَا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لَا تَنْفِرُوا مِنْهُ وَ لَا تَسْتَكْبِرُوا [وَ لَا تَسْتَنْكِفُوا] مِنْ وَلَايَتِهِ فَهُوَ الَّذِي‌ يَهْدِي إِلَى الْحَقِ‌ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يُزْهِقُ الْبَاطِلَ وَ يَنْهَى عَنْهُ
  6. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ،فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ قُلْ جٰاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبٰاطِلُ إِنَّ الْبٰاطِلَ كٰانَ زَهُوقاً ،قَالَ:«إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَذْهَبَ دَوْلَةَ الْبَاطِلِ».
  7. عُلوّ متن، ايجاز اعجازآميز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بيان قرآنی و نيز راهگشايی آن ها برای آيات ديگر و پايه و ميزانِ عدل بودن و روشنگری برای پيچيدگی های احاديث؛ معيار غُرَر الآيات و كليدی بودن آيات قرآن است. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱۷،ص ۲۴
  8. نَحْنُ-وَ اللهِ-اَلْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لاَ يَقْبَلُ اللّه مِنَ الْعِبَادِ إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا».

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد،آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق
  • احمدی، حسنعلی و زین العابدین احمدی، مقام پدر و مادر در اسلام، قم، میثم تمار، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • بیژنی، مهدی، «حقوق و تکالیف متقابل فرزندان و والدین از نظر اسلام»، بلاغ مبین، ش۱۴، ۱۳۸۷ش.
  • حسینی جلالی، سید محمدباقر، فدک و العوالی أو الحوائط السبعة فی الکتاب و السنة و التاریخ و الأدب، قم، کنگره میراث علمی و معنوی حضرت فاطمه، ۱۳۸۴ش.
  • حسینی زاده،‌ سید عبدالرسول، «سوره اسراء»، در دائرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • حويزى، عبدعلى بن جمعه، نور الثقلين، قم، اسماعيليان، ۱۴۱۵ق.
  • خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره اسراء»، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • الزحیلی، زهبة، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دار الفکر المعاصر، ۱۴۱۱ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، قم، دار الشریف رضی، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، [بی‌تا].
  • طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق.
  • فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، بیروت، الکتبة العلمیة، بی تا.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش،
  • مرتضوی، سیدضیاء، درآمدی بر شکل‌گیری شخصیت جوان، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹ش.
  • مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الإسلامية، ۱۳۷۴ش.
  • محقق، محمدباقر، نمونه بينات در شأن نزول آيات‏، تهران، اسلامی، ۱۳۶۱ش.
  • محققیان، رضا «سوره اسراء»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • معینی، محسن، «آیات الاحکام»، تحقیقات اسلامی، سال دوازدهم، شماره ۱ و ۲، تهران، بهار و تابستان ۱۳۷۶.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

پیوند به بیرون