ذوالقرنین
ذوالقرنین، لقب شخصیتی در قرآن که اختلافهای اساسی درباره هویت، دوره تاریخی و جزئیات سرگذشت او، بحثهای پردامنهای را در منابع اسلامی در پی داشته است. بنابر باوری قدیمی ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی (حک : ۳۵۶-۳۲۳ق.م) است ، به همین دلیل در منابع اسلامی و ایرانی، بهویژه اسکندرنامهها، بیشتر مطالب مربوط به ذوالقرنین همان اطلاعات منابع تاریخی و افسانهها و اسطورههای مربوط به اسکندر است.
در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹-۵۳۰ق.م) وبرخی امام مهدی را ذوالقرنین دانستهاند. هویت یأجوج و مأجوج و تعیین محل جغرافیایی سد ساخته شده توسط ذوالقرنین در برابر آنها یکی از مسائل اصلی مرتبط با ذوالقرنین است.
ماهیت رازآمیز و پاسخ کوتاه پیامبر به پرسشکنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و بهویژه هویت این شخص به بحثهای مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زده است. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر مقدونی بود که به لحاظ شخصیتش، آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد.
معنای لغوی
براساس معنای مشهور «قَرن» در زبان عربی (شاخ)، ذوالقرنین را میتوان به «صاحب دو شاخ» ترجمه کرد، اما با توجه به دیگر معانی ذکرشده همچون گیسو، قسمت فوقانی یا فَرق سر، کناره قرص خورشید، دوره زمانی محدود معادل سی یا هشتاد سال، و مردم اهل یک زمانو نیز بسته به اینکه این لقب بر چه شخصیتی منطبق شده باشد معانی نمادین و وجوه نامگذاری مختلفی را برای ذوالقرنین ذکر کردهاند. بررسی لغوی و ریشهشناختی واژه قرن در زبانهای سامی نشان میدهد که معانی این واژه در زبانهای اکدی و عبری و سریانی با معنای آن در زبان عربی، بهویژه شاخ، تقریباً یکسان است و در همه این زبانها واژه قرن و مشتقات آن بهنوعی با مفهوم قدرت و شوکت پیوند دارد.
در متون مقدس
بحث درباره ذوالقرنین در فرهنگ اسلامی از قرآن سرچشمه میگیرد. این نام سه بار در داستان او در قرآن آمده است؛ پیش از قرآن مفهوم ذوالقرنین بهمعنای «صاحب دو شاخ» با لفظ عبری «قرانئیم» در متون مقدس یهودیان سابقه داشته و در یکی از رؤیاهای دانیالنبی از قوچی با دو شاخ سخن رفته است. در شعر عربی پیش از اسلام، تعبیر ذوالقرنین در اشاره به برخی پادشاهان یمن و حیره بهکار رفته، چنانکه مُنذربن ماء السماء لَخمی، ملقب به صَعب، ذوالقرنین خوانده شده است.
روایت نسبتاً کوتاه قرآن از سرگذشت ذوالقرنین از داستانهای اسرارآمیز قرآن است که در پی دو داستان دیگر با همین ویژگی یعنی داستان اصحاب کهف و داستان موسی و خضر در سوره کهف قرار دارد. تصویر قرآن از ذوالقرنین فردی مؤمن به خدا و روز قیامت است که حکومتی عظیم داشته و خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است. براساس این آیات، گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال میکنند که خلاصه مضمون پاسخ پیامبر این است که:
- «ذوالقرنین در زمین سفر کرد تا به محل غروب خورشید رسید. در آنجا قومی را دید، ستمکاران آن قوم را از عذابی سخت ترساند و به نیکوکاران وعده پاداش و آسانگیری داد. سپس از راهی دیگر به محل طلوع خورشید رفت و در آنجا قومی را یافت که هیچ پوششی جز پرتو خورشید نداشتند. سپس راهی دیگر را دنبال کرد تا اینکه به میان دو کوه رسید و در آنجا مردمی را یافت که نمیتوانستند هیچ سخنی را بفهمند. این قوم از ذوالقرنین خواستند تا برای در امانبودن از فساد یأجوج و مأجوج برای آنها سدی بسازد. او نیز سدی از آهن و مس مذاب ساخت و مانع هجوم یأجوج و مأجوج شد.»
بنابر روایاتِ اسباب نزول، پرسشکنندگان گروهی از یهودیان یا گروهی از مشرکان مکه بودند که به تلقین یهودیان، برای آزمون نبوت پیامبر اسلام درباره ذوالقرنین و موضوعاتی دیگر از ایشان سؤال کردند.
نبوت ذوالقرنین
در منابع شیعی روایتهای گوناگونی درباره نبوت ذوالقرنین نقل شده است؛ ذوالقرنین در بعضی از روایتها پیامبر و پادشاه و در جایی فقط پادشاهی مؤمن معرفی شده است؛ در جایی نیز صرفاً بنده محبوب خداو در جایی فقط فردی عالم دانسته شده است. مجلسی که گزیدهای از اخبار و احادیث منابع شیعی را در اینباره گرد آورده، در پایان نقل آنها مینویسد که ذوالقرنین نخستین پادشاه بعد از نوح و بنده صالح خدا بوده است.
بنابر روایتی از اهل تسنن، پیامبر اسلام از نبی بودن یا نبودن ذوالقرنین اظهار بیاطلاعی کرده است. ثعلبی پس از نقل این حدیث نوشته است که چنانچه این حدیث صحیح باشد، پرداختن به این مسئله کاری بیهوده است، اما بعدها درباره این مسئله اختلاف پدید آمد و گروهی او را نبی غیرمرسل دانستند که بهنظر ثعلبی قول صحیح است و گروهی دیگر او را نه نبی که بندهای صالح و پادشاهی عادل شمردند. فخر رازینیز از اختلاف درباره نبوت ذوالقرنین خبر داده و اگرچه خودش در این باره اظهارنظر صریحی نکرده، قول به نبوت ذوالقرنین را با استناد به سه فقره از آیات مربوط به او مدلّل ساختهاست، و به نظر میرسد که متمایل به همین دیدگاه است. قُرطُبی در ضمن نقل اقوال مرتبط با این مسئله نوشته است که گفتهاند ذوالقرنین پیامبری برگزیده است که خداوند بهدست او زمین را فتح کرد و گفتهاند که او با فرشتهای به نام رباقیل ملاقات میکرد.
وجه نامگذاری
درباره وجه نامگذاری ذوالقرنین نیز اقوال متنوع و متعددی قریب به بیست وجه ذکر شده است.
- معانی مادی: دسته نخست از این اقوال جنبه مادی دارد و با شاخ یا چیزی شبیه به آن مرتبط است، ازجمله اینکه جلوی سرش دو زائده گوشتی شبیه شاخ بود؛ تاجش دو شاخ داشت؛ قومش دو طرف سرش را شکستند؛ یا دو گیسوی بافته زیبا در دو طرف سرش داشت.
- معانی انتزاعی: دسته دوم جنبه انتزاعی و نمادین دارد و با دیگر معانی واژه قرن در ارتباط است، ازجمله اینکه در مدت حیاتش دو نسل مردم از بین رفتند؛ بر سرزمین ایران و روم پادشاهی کرد؛ به شرق و غرب عالم راه یافت؛ هم از طرف پدر و هم از طرف مادر شریف و نجیبزاده بود؛ در خواب دیدهبود که دو طرف قرص خورشید را گرفته است؛ یا اینکه علم ظاهر و باطن به او عطا شدهبود.
زمانه زندگی
زمانه زندگی ذوالقرنین در منابع اسلامی نیز محل اختلاف بوده است و محدودههای زمانی بسیار متفاوتی برای او ذکر کردهاند. گاه او را از نسلهای نخستین و از فرزندان یافثبن نوح و گاه همروزگار ابراهیم و اسماعیل دانستهاند و گاه گفتهاند که خضر وزیر، پسرخاله و پرچمدار سپاه او بوده و در نوشیدن از چشمه آب حیات بر او پیشی گرفته است. زمانه او را بهاختلاف دوره بعد از موسی، سیصد سال پیش از میلاد مسیح، و دوران فترت بعد از عیسی نیز آوردهاند. او همعصر و شاگرد ارسطو نیز دانسته شده است.
ابنکثیر برای رفع بخشی از ناهمگونی اطلاعات منابع در این باب از دو اسکندر ملقب به ذوالقرنین سخن به میان آورده و خطاهای نویسندگان پیشین را نتیجه یکیانگاشتن آن دو دانسته است. بهنوشته او، ذوالقرنین اول، پسر نخستین قیصر روم و از دودمان سامبن نوح، بندهای مؤمن و درستکار و پادشاهی عادل بوده و خضر وزیرش بوده است. اما ذوالقرنین دوم همان اسکندر مقدونی است که نسبش به ابراهیم میرسد؛ او فردی مشرک بوده که ارسطو وزیرش بوده و حدود سیصد سال پیش از مسیح میزیستهاست. میان این دو ذوالقرنین حدود دو هزار سال فاصله هست.
تطبیق ذوالقرنین بر افراد
محتوای منابع متنوعِ پس از قرآن درباره ذوالقرنین پر از خیالپردازیها و داستانسراییها و نقل اقوال منابع پیشین است، هرچند در ادوار مختلف، برخی نویسندگان از نقل صِرف فراتر رفته و کوشیدهاند تا با رویکردی انتقادی به مجموعه اقوال گذشتگان و تنقیح آرای آنان تصویری روشن از ذوالقرنین به دست دهند و هویت او را بهدقت معین کنند. در منابع متأخر و بهویژه پژوهشهای معاصر، یافتههای باستانشناسی و زبانشناسی و دقت در متون کهن تاریخی بر اظهارنظرها تأثیر گذاشته است. در مجموع، مهمترین مصادیق احتمالی ذوالقرنین در منابع قدیم و جدید اسلامی از این قرار است:
فردی گمنام
ذوالقرنین فردی گمنام است که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بندهای از بندگان محبوب خدا بوده است. مبنای این دیدگاه حدیثی از امام علی(ع) است که بعدها به دیدگاهی شناختهشده در منابع تبدیل شد. به نظر میرسد مفسران شیعه با نظر به این روایت بیشتر متمایل به این نظر بودهاند و کمتر درصدد کنجکاوی و در پی گمانهزنی درباره هویت ذوالقرنین برآمدهاند. از میان مفسران معاصر اهلسنّت، سید قطب در تفسیر آیات از ذوالقرنین تنها با همین نام قرآنی یاد کرده و چون معتقد است که هیچ منبع یقینی جز قرآن در اختیار نیست و اقوال تفاسیر آمیخته با افسانهها و اسرائیلیات است، به خلاف بسیاری از مفسران، هیچ تلاشی برای تعیین هویت ذوالقرنین نکردهاست.
اسکندر مقدونی
گذشته از حدیثی نبوی، به نظر میرسد که وهْببن مُنَبّه (متوفی ۱۱۰ و از جاعلان معروف حدیث) یکی از نخستین افرادی است که در منابع اسلامی قول به اسکندر بودن ذوالقرنین به او منسوب است. بسیاری از مفسران سرشناس اهلسنّت در سدههای متقدم و پس از آن، ظاهراً تردیدی در این تطبیق نداشتهاند و بحثی در این باره نکردهاند. بازتاب این تصور در دیگر گونههای منابع اسلامی نیز بهسادگی یافت میشود.بدین سبب، در شعر فارسی ذوالقرنین با نام اسکندر عجین شده است.
- مهمترین دلیل این تطبیق شهرت فراوان اسکندر به پادشاهی جهانگیر در تاریخ بوده که فقط وصف کشورگشاییهای او با ذوالقرنین قرآن منطبق بوده است. در مجموع، دلایلی همچون رواج متونی حاوی افسانهپردازی درباره اسکندر در اوایل دوره اسلامی و وجود برخی مشابهتها میان مندرجات این متون با داستان قرآن و نیز قداستیافتن اسکندر در اسکندریه عصر یونانیمآبی و در نخستین جوامع مسیحی، از اسباب رواج این تصور در میان مفسران و مورخان مسلمان شمرده شده است.
- در رد این دیدگاه، گفتهاند که ذوالقرنین قرآن فردی مؤمن به خدا و روز جزاست که با عدل و رفق رفتار میکردهاست، اما اسکندر فردی از صابئین معرفی شده است. افزونبراین، در هیچ یک از تواریخ به سدی ساخته اسکندر مقدونی، با مشخصاتی که قرآن ذکر کرده، اشارهای نشدهاست.
کوروش هخامنشی
این نظر نخستین بار در میانه قرن سیزدهم قمری (نوزدهم میلادی) در پژوهشهای غربی مطرح شد، هرچند راهیابی این دیدگاه به میان فارسیزبانان از طریقی دیگر در حدود شصت سال پیش صورت گرفت.
- عمده دلایل طرفداران این دیدگاه اینهاست:
- ۱. عدالت،رعیت پروری و سخاوت و مروت او در جنگها بر اساس عهد عتیق و مورخانی همچون هرودت(متوفی ۴۲۵ق.م) و گزنفون(متوفی ح ۳۵۴ق.م) و تطبیق شخصیت او با اوصاف قرآنی ذوالقرنین.
- ۲. سفرهای کوروش به مغرب برای فتح پایتخت لیدیا و به مشرق برای مقابله با قبایل صحرانشین با سفرهای ذوالقرنین به مغرب و مشرق در قرآن تطبیق میکند.
- ۳. کوروش در سفر به شمال ایران به درخواست اهالی آنجا سدی آهنی بر تنگه داریال، واقع در سلسله جبال قفقاز، ساخت که این سد با سد ساخته ذوالقرنین در برابر حملات یأجوج و مأجوج تطبیقپذیر است.
- ۴. مجسمهای سنگی از کوروش در مشهد مُرغاب در جنوب ایران کشف شده که تاجی بر سر دارد و دو شاخ مانند شاخهای قوچ بر آن دیده میشود که با لقب ذوالقرنین همخوانی دارد.
- ۵. در کتاب مقدس یهودیان از قوچی با دو شاخ که اشارتی به پادشاهان ماد و پارس است، سخن رفته و مطابق روایات سبب نزول، یهودیان در سؤال از پیامبر درباره ذوالقرنین نقش داشتهاند. بنابراین، بسیار محتمل است که یهودیان برای آزمون پیامبر خواسته باشند از پادشاهی بپرسند که پیشتر با او آشنایی داشتهاند. براساس این دیدگاه، یأجوج و مأجوج قوم مغول دانسته شدهاند.
- عمده دلایل طرفداران این دیدگاه اینهاست:
- مخالفان این نظریه در مستندات تمام ادله تردید میکنند. و مدعیاند که به عهد عتیق و به ویژه اصالت کتاب دانیال و نقلهای تاریخی گزنفون نمیتوان اعتماد کرد. ضمن اینکه در متن اصلی کتاب دانیال و نیز در ترجمهها عبارت «پادشاهان» و نه «پادشاهِ» ماد و پارس آمده است و نمیتوان آن را بر یک فرد اطلاق کرد.
ابوکرب شَمِّر یرعَش، پادشاه حِمْیَر
این دیدگاه در آثار مورخان ایرانی سدههای چهارم و پنجم، حمزه اصفهانی و ابوریحان بیرونی، رخ نموده و تلقی به قبول شده است. بهنوشته ابوریحان بیرونی، اَذواء همگی از یمناند، و به این پادشاه یمن از آن جهت ذوالقرنین گفتهاند که گیسوانش را بر شانههایش میآویخت. این پادشاه به شرق و غرب زمین سفر کرده و در اشعار یمن مایه افتخار و مباهات بوده و بهعلاوه، داستان او با آنچه در قرآن آمده، سازگار است. افزونبراین، برخی دیگر از پادشاهان یمن را نیز ذوالقرنین دانستهاند، ازجمله تُبّعالاقرن پسر شمر یرعش، صعببن حارث، یا صعببن همّال، یا صعببن ذییزن از فرزندان وائلبن حمیر.
- در انکار این دیدگاه گفتهاند که صِرف تشابه نامهای پادشاهان یمن با ذوالقرنین بههیچوجه کافی نیست، ضمن اینکه چندان فتوحاتی از این پادشاهان سر نزده و از ساخت سدی آهنین بهدست آنان سخن نرفته است، و به نظر میرسد راویان و مورخان بعدها درباره آنان غلوآمیز سخن گفتهاند.
تسنچی هوانگ تی، امپراتور چین
این دیدگاه در دوره جدید مطرح شده است و نشانهای از آن در منابع قدیم یافت نمیشود و طرفداران اندکی دارد. براساس این دیدگاه، دیوار بزرگ چین همان سد یأجوج و مأجوج در قرآن است. ابنعاشور در تفسیر التحریر و التنویر معتقد به این دیدگاه است و ادلهای برای تأیید آن آورده، ازجمله اینکه بیشتر پادشاهان چین به عدل و تدبیر شهره بودهاند و دیوار عظیم و بینظیر چین در منابع تاریخ و جغرافیا مشهور است. او براساس حدیثی نبوی، یأجوج و مأجوج را قوم مغول دانسته و آن را شاهدی بر مدعای خود گرفته است.
- از دلایل رد این دیدگاه آن است که گفتهاند دیوار چین با اوصاف سد ذوالقرنین مطابقت ندارد، زیرا بنابر نقل قرآن، سد ذوالقرنین میان دو کوه و از آهن و مس مذاب ساخته شده، اما دیوار طولانی چین از کوه و دشت میگذرد و با سنگ و مصالح معمولی بنا شده است.
افراد دیگری را نیز از مصادیق احتمالی ذوالقرنین مطرح کردهاند، ازجمله: اسکندروس مردی از اسکندریه؛ هرمس یا هردیس؛ مرزبانبن مدربه یونانی، مردی مصری از نسل یافثبن نوح؛ عیاش و عبداللّهبن ضحاک. گذشته از کوروش، در پارهای منابع، گاه احتمال ذوالقرنین بودن برخی دیگر از پادشاهان ایران نظیر فریدون، خشایارشا و داریوش سوم نیز مطرح شده است.
در پژوهشهای غربیان درباره ذوالقرنین تصور غالب آن است که ذوالقرنین اسکندر مقدونی است، چنانکه هم در دایرة المعارف اسلام و هم در دایرةالمعارف قرآن مطالب مربوط به ذوالقرنین ذیل مدخل اسکندر آمده و عبارات آغازین مدخلهای این دو دایرةالمعارف نیز حاکی از چنین تصوری است. در سال های اخیر کتابی چاپ شده که نویسنده مدعی است ذوالقرنین امام زمان است. این اثر نوشته عبدالله مستحسن برای نخستین بار در قم، سال ۱۳۸۸ توسط انتشارات سبط النبی منتشر شد.
آثار درباره ذوالقرنین
در دوره معاصر در ایران، بحث درباره هویت ذوالقرنین اهمیت یافته و آثاری مستقل به زبان فارسی درباره آن تألیف و ترجمه شده است. ذوالقرنین، یا، کوروش کبیر نوشته ابوالکلام آزاد (متوفی ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸)، دانشمند و سیاستپیشه نامدار هندی، است که ترجمه فارسی آن در ۱۳۳۲ش در ایران انتشار یافت. این کتاب بر پژوهشهای بعدی تأثیرگذار بود. در این کتاب برای نخستین بار به زبان فارسی این نظریه مطرح شد که ذوالقرنین قرآن کوروش هخامنشی است. هرچند که اصل این دیدگاه را از آنِ سید احمدخان هندی (متوفی ۱۳۱۴/۱۸۹۷) دانستهاند. افزون بر این، تمایل علامه طباطبائی، به دیدگاه ابوالکلام آزاد بر رواج و رونق نظریه دوم در جامعه ایرانی افزود.
در ۱۳۸۹ش، همایش «کوروش هخامنشی و ذوالقرنین» در تهران برگزار شد که انگیزه اصلی برگزارکنندگان آن ایجاد پیوند میان ایران پیش و پس از اسلام از طریق برقراری پیوند میان کوروش و ذوالقرنین بود و هدف عمده مقالات ارائهشده در آن نیز اثبات این امر بود که ذوالقرنین قرآن همان کوروش هخامنشی است نه اسکندر مقدونی.
پانویس
- ↑ جوهری، الصحاح: تاج اللغة؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن؛ ابنمنظور، ذیل «قرن»
- ↑ رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۹۱۱
- ↑ باب هشتم کتاب دانیالنبی (۳۷)، او در رؤیا میبیند که قوچی با دو شاخ بلندش به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزند و هیچ حیوان وحشی نمیتواند در برابر او مقاومت کند؛ ناگهان بز نری با تکشاخی میان چشمانش به او حمله میکند، هر دو شاخش را میشکند و او را از بین میبرد. جبرئیل رؤیای دانیال را این گونه تعبیر میکند که آن قوچ پادشاهان ماد و پارس است و آن بز نر پادشاه یونان.باب هشتم کتاب دانیال نبی، ۲۰:۸ ۲۱؛ برای تفصیل بیشتر ← فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۰۳۲
- ↑ ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۶۵۳۶۶؛ نیز ← د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «الاسکندر» و در شعر امرؤالقیس ذوالقرنین ظاهراً در اشاره به همین صعب بهکار رفته است:ابنمنظور، ذیل قرن
- ↑ کهف: ۸۳۱۰۲
- ↑ طبری؛ احمدبن محمد ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ذیل اسراء: ۸۵؛ طوسی، التبیان، ذیل کهف: ۸۳
- ↑ ابوحمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰
- ↑ ابنبابویه، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵؛ نیز برای روایتی از امامعلی(ع) در منابع اهلسنّت ← جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۱، ص ۱۸۸
- ↑ ابنبابویه، الخصال، ج ۲، ص ۳۹۳-۳۹۴
- ↑ کلینی، ج ۱، ص ۲۶۹
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۷۲-۲۱۵
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۱۱.
- ↑ ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۳.
- ↑ ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳۸۵
- ↑ مثلاً «قُلنا یا ذَا القَرنَین...»
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳۹۱
- ↑ ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۲؛ زَبیدی، تاج العروس، ذیل «قرن»؛ آلوسی، روح المعانی، ذیل کهف: ۸۳؛ نیز برای اقوال و منابع دیگر ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۴۵
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۸؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳۹۱
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳۸۵
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص ۱۲۵
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۲، ص ۱۲۵
- ↑ برای نمونه متون فارسی ← ابراهیمبن منصور نیشابوری، قصصالانبیاء، ص ۳۲۱۳۳۳؛ ابوالحسنبن هیصم بوشنجی، قصصالانبیا، ترجمه محمدبن اسعدبن عبداللّه حنفی تستری، ص ۳۹۶۴۱۶
- ↑ برای نمونه ← عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۰-۲۸۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۴۴۵
- ↑ صدوق، کمالالدین، ج ۲، ص ۳۹۳ ۳۹۴
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۴
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجِنان، ذیل آیات
- ↑ سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج ۵، جزء۱۶، ص ۴۰۸
- ↑ نیز ← موسوی خوانساری، مناهج المعارف، ص ۵۹، ۵۴۸-۵۵۰.
- ↑ عبداللّهبن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، ص ۳۲۲؛ طبری، ذیل کهف: ۸۳۸۵
- ↑ ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۴؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳
- ↑ مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتل؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ذیل کهف: ۸۳
- ↑ جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ شهرزوری، نزهةالارواح، ج ۱، ص ۲۵۰۳۰۰؛ ابنخلدون، ج۱، مقدمه، ص ۱۰۰
- ↑ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۷۶
- ↑ مولوی، مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۵-۴۶؛ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۳۸؛ حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ص ۳۹۰؛ نیز ← فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۵۳-۱۵۴
- ↑ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۸۳
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۳
- ↑ مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۸۲۹
- ↑ طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۸۳-۳۸۴؛ نیز ← مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۹-۳۰
- ↑ برای تفصیل دلایل ← ابوالکلام آزاد، ذوالقرنین، یا، کوروش کبیر، ترجمه و مقدمه از باستانی پاریزی، ص ۱۶۱۰۹؛ طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۹۱۳۹۶؛ بدرهای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۶۲۱۷۹
- ↑ حسن صفوی، اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، ص ۲۸۸۲۹۴
- ↑ اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوة و السلام، ص ۸۴
- ↑ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۴۰۴۱
- ↑ کسانی که نامشان با «ذو» آغاز میشود نظیر ذوالمنار، ذونُواس و ذویزَن
- ↑ برای نقلهای تاریخی درباره او ← ابنهشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ص ۴۴۲۴۴۶
- ↑ همان، ص ۴۴۶۴۵۲
- ↑ همان، ص ۹۱۱۰۲
- ↑ ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۶۵؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۴۰
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴۷
- ↑ آزاد، ذوالقرنین، یا، کوروش کبیر، ترجمه و مقدمه از باستانی پاریزی، ص ۱۲-۱۳؛ صفوی، اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، ص ۲۸۲-۲۸۶؛ نیز ← طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۸۵-۳۹۱
- ↑ ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ذیل کهف : ۸۳۸۴
- ↑ ذیل کهف : ۸۳۸۴
- ↑ نیز ← امیرتوکل کامبوزیا، ذوالقرنین، یا، تسن چی هوانگ تی، بزرگترین پادشاه چین، ص ۱۷ به بعد
- ↑ طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۸۱-۳۸۲؛ صفوی، اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، ص ۲۹۵-۲۹۶
- ↑ ابنقتیبه، ص ۵۴
- ↑ ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، ص ۳۹۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶
- ↑ ابنهشام، سیرةالنبی، ج ۱، ص ۲۰۲؛ نحاس، معانی القرآن الکریم، ج ۴، ص ۲۸۴؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۷، همگی به نقل از محمدبن اسحاق
- ↑ عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ج ۵، ص ۱۸۳
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص ۴۶۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۸
- ↑ عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ص ۲۸۰۲۸۱؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص ۴۰
- ↑ بدرهای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، ص ۱۵۷-۱۵۹
- ↑ همچنین برای اقوال و منابع بیشتر درباره مصادیق احتمالی ذوالقرنین ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۶۹
- ↑ فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۲۳۳
- ↑ دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، همانجا
- ↑ ذیل "Alexander"
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «اسکندرنامه»
- ↑ ابوالکلام آزاد، ذوالقرنین، یا، کوروش کبیر، ترجمه و مقدمه از باستانی پاریزی، ص شصتونه هفتادویک؛ نیز برای آگاهی از سرگذشت این ترجمه ← محمدابراهیم باستانی پاریزی، «داستان یک ترجمه»، مهرنامه، سال ۱،ش ۴ ص ۳۲
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، «آیا مراد از ذوالقرنین کورش است ؟»، بینات، سال ۴،ش ص ۱۰۸
- ↑ طباطبائی، ج ۱۳، ص ۳۹۱؛ مصطفی محقق داماد، حقوق بشردوستانه بینالمللی: رهیافتاسلامی، ص ۱۱؛ فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۴.
- ↑ ج ۱۳، ص ۳۹۶
- ↑ کورش و ذوالقرنین، ص ۱۵۱۹؛ بهویژه ← فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۴۶۴۹
منابع
- ابوالکلام آزاد، ذوالقرنین، یا، کوروش کبیر، ترجمه و مقدمه از باستانی پاریزی، تهران ۱۳۴۴ش.
- آلوسی، محمود بن عبداللّه، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم ۱۴۱۷ق.
- صدوق، محمد بن علی، عللالشرایع، نجف ۱۳۸۵۱۳۸۶، چاپ افست قم، بیتا.
- صدوق، محمد بن علی، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- همو، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
- همو، معانیالاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
- ابنجوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
- ابنحبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنعاشور، تفسیر التحریر و التنویر، تونس، ۱۹۸۴م.
- ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عُکاشه، قاهره، ۱۹۸۱م.
- ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- ابنهشام، سیرةالنبی، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
- ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا، ۱۹۷۹م.
- ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵-۱۳۷۶ش.
- ثمالی، ابوحمزه، تفسیر القرآن الکریم، چاپ عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، قم، ۱۳۷۸ش.
- ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة عن القرون الخالیة.
- قاسم بن سلّام ابوعُبَید، غریب الحدیث، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۴۱۳۸۷ق/۱۹۶۴۱۹۶۷م، چاپ افست بیروت ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
- مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، چاپ علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا.
- اقبالی، علی، ذوالقرنین: اسکندر کوروش، همدان، ۱۳۸۶ش.
- محمدابراهیم باستانی پاریزی، «داستان یک ترجمه»، مهرنامه، سال ۱،ش ۴ (مرداد ۱۳۸۹)؛
- فریدون بدرهای، کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، تهران ۱۳۸۴ش؛
- ابوالحسنبن هیصم بوشنجی، قصصالانبیا، ترجمه محمدبن اسعدبن عبداللّه حنفی تستری، چاپ عباس محمدزاده، مشهد ۱۳۸۴ش؛
- عبداللّهبن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛
- عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ] ۱۹۸۵[؛
- احمدبن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، المسمی عرائس المجالس، بیروت: دارالمعرفة، ]بیتا.[؛
- همو، الکشف و البیان، المعروف تفسیر الثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
- عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ?]۱۳۸۵۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ ۱۹۶۹[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛
- اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷؛
- شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ش؛
- حمزةبن حسن حمزه اصفهانی، کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلوة و السلام، برلین ۱۳۴۰؛
- عبداللّهبن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، قم ۱۴۱۳؛
- بهاءالدین خرمشاهی، «آیا مراد از ذوالقرنین کورش است ؟»، بینات، سال ۴،ش ۲ (تابستان ۱۳۷۶)؛
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ش، ذیل «اسکندرنامه» (از مجدالدین کیوانی)؛
- حسینبن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، چاپ صفوان عدنان داوودی، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
- محمدبن محمد زَبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
- محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
- مصلحبن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش؛
- سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷؛
- محمدبن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، ]قاهره ۱۹۶۸[، چاپ افست قم ]بیتا.[؛
- محمدبن محمود شهرزوری، نزهةالارواح و روضةالافراح فی تاریخ الحکماء و الفلاسفة، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶؛
- محمدبن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد(ع)، چاپ محسن کوچهباغیتبریزی، تهران ۱۳۶۲ش؛
- حسن صفوی، اسکندر و ادبیات ایران و شخصیت مذهبی اسکندر، تهران ۱۳۶۴ش؛
- محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴؛
- همو، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ]بیتا.[؛
- محمدبن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰۱۳۸۱، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛
- محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره ]بیتا.[، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛
- بدیعالزمان فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش؛
- محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
- امیرتوکل کامبوزیا، ذوالقرنین، یا، تسن چی هوانگ تی، بزرگترین پادشاه چین، بهکوشش سنبله کامبوزیا، تهران ]بیتا.[؛ کلینی (بیروت)؛
- کورش و ذوالقرنین: مجموعه مقالات همایش کورش هخامنشی و ذوالقرنین، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ششم خرداد ۱۳۸۹، به کوشش عسکر بهرامی، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی، ۱۳۹۰ش؛
- فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، در کورش و ذوالقرنین، همان؛
- مصطفی محقق داماد، حقوق بشردوستانه بینالمللی: رهیافتاسلامی، تهران ۱۳۸۳ش؛
- رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ (آذر و دی ۱۳۸۸)؛
- مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتلبن سلیمان، چاپ عبداللّه محمود شحاته، ]قاهره[ ۱۹۷۹۱۹۸۹؛
- مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران ۱۳۷۴ش؛
- جعفربن حسین موسوی خوانساری، مناهج المعارف، یا، فرهنگ عقائد شیعه، چاپ احمد روضاتی، تهران ۱۳۵۱ش؛
- جلالالدین محمدبن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد الین نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- احمدبن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸۱۴۱۰؛
- ابن ابیزینب نعمانی، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲؛
- ابراهیمبن منصور نیشابوری، قصصالانبیاء، چاپ حبیب یغمایی، تهران ۱۳۸۲ش؛
- EI۱, s.v. "Iskandar-na(ma"; EI۲, s.v. "Al-Iskandar" (by W. Montgomery Watt);
- Encyclopaedia of the Qur'a(n, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Alexander" (by John Renard);
- Kevin Thomas Van Bladel, "The Alexander legend in the Qur'a(n ۱۸:۸۳-۱۰۲", in The Qura(n in its historical context, ed. Gabriel Said Reynolds, London: Routledge, ۲۰۰۸.
پیوند به بیرون