ابتلاابتلا، قرار دادن انسانها در بستر حوادث تکوینی و تشریعی برای رسیدن به کمال لایق میباشد. فهرست مندرجات۱.۱ - ابتلا بنابر وجه اول ۱.۲ - ابتلا بنابر وجه دوم ۲ - مترادفات ابتلا در قرآن ۳ - ابتلا در قرآن ۴ - فلسفه و اهداف ابتلاء ۴.۱ - تمییز و شناسایی افراد ۴.۲ - سازندگی و پرورش استعدادها ۴.۳ - استحقاق پاداش و عقاب ۵ - راههای اثبات لزوم ابتلاء به عنوان فعل الهی ۵.۱ - راه اول ۵.۲ - راه دوم ۶ - نتایج اثبات لزوم ابتلاء به عنوان فعل الهی ۶.۱ - عمومیت قلمرو ابتلاء از جهات مختلف ۶.۲ - ابتلاء سنت حتمی و غیر قابل نسخ ۶.۳ - نقش ابتلا در سعادت وشقاوت انسان ۶.۴ - شکست ناپذیر بودن سنت ابتلا ۶.۵ - غایت ابتلاء ۶.۶ - ابتلاء و نشان دادن دیگر صفات درونی ۷ - الطاف دیگری برای برپایی نظام ابتلاء ۷.۱ - الطاف عامِ قبل از امتحان ۷.۲ - الطاف همزمان با ابتلاء ۷.۳ - الطاف مربوط به نوع امتحان ۸ - آثار باور و عدم باور سنت ابتلاء ۹ - ابتلاء و علم خداوند ۹.۱ - پاسخ علما به این شبهه ۱۰ - فهرست منابع ۱۱ - پانویس ۱۲ - منابع ۱ - معنای لغوی ابتلاابتلاء از ماده «بَلا یَبْلُوا» و به قولی از «بَلیَ یَبْلی» مشتق است. ۱.۱ - ابتلا بنابر وجه اولبنابر وجه اول به معنای خبر گرفتن، تحصیل اطلاع نافذ [۱]
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، حسن، ج۹، ص۲۳، مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، تهران، ۱۳۸۵ش.
و علم به کُنه و حقیقت شیء [۲]
الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ج۱، ص۱۰، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۶هـق.
و معادل آزمایش و امتحان در زبان فارسی است.۱.۲ - ابتلا بنابر وجه دومبنابر وجه دوم به معنای پوسیده و کهنه شدن آمده است. [۳]
العین، الخلیل، احمد، ج۸، ص۳۳۹، طبع افست ایران.
[۴]
معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ج۱، ص۲۹۲، مصر، ۱۳۹۰ق.
[۵]
مجمع البحرین، الطبرسی، الفضل بن الحسن، ج۱، ص۲۴۷ـ ۲۴۹، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۵ق.
برخی خواستهاند یکی از دو معنا را به دیگری برگردانند [۶]
المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ص۱۴۵، انتشارات ذوی القربی، قم، ۱۳۸۲ش.
[۷]
لسان العرب، ابن منظور، ج۱۴، ص۸۳، دارصادر، بیروت، بی تا.
و برخی در جست و جوی اصل واحد دیگری برآمدهاند مثل: شناسایی حال فرد در طاعت و گناه با تحمیل مشقّت بر او، [۸]
الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ص۱۳۹، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۶هـق.
[۹]
الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ص۱۰۵، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۶هـ ق.
آشکار ساختن باطن فرد، [۱۰]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۳، ص۴۱۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
ایجاد تحول و دگرگونی برای تحصیل نتیجه مطلوب، [۱۱]
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، حسن، ج۱، ص۳۶۲، مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، تهران، ۱۳۸۵ش.
و نقل چیزی از وضع و حالی به وضع وحال دیگر. [۱۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۲۰، ص۱۳۲، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
۲ - مترادفات ابتلا در قرآنواژه ابتلاء با الفاظی چون فتنه، امتحان و تمحیص که در قرآن نیز به کار رفتهاند مترادف و یا قریب المعناست. فتنه شدیدترین نوع امتحان است [۱۳]
الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ج۱، ص۳۹۶ـ ۳۹۷، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۶هـ ق.
و امتحان به معنای تصفیه و خالص کردن، آزمایش و واقع کردن در محنت و سختی است [۱۴]
المعجم الوسیط، جمعی از مؤلفین، ج۱، ص۸۵۶، مؤسسة الصادق للطباعة والنشر، تهران، ۱۴۲۶ق.
و تمحیص یعنی تطهیر، پاک شدن و عاری شدن از عیب. [۱۵]
لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۹۰، دارصادر، بیروت، بی تا.
[۱۶]
المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ذیل ماده، انتشارات ذوی القربی، قم، ۱۳۸۲ش.
[۱۷]
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ابن اثیر، مجد الدین، ذیل ماده، طاهر احمد الزاوی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۴ش.
[۱۸]
معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ذیل ماده، مصر، ۱۳۹۰ق.
در تعاریفی که دانشمندان مسلمان برای ابتلاء ارائه کردهاند معنای لغوی واژه ملحوظ است مثل «آشکار سازی مقدّرات انسان و بروز دادن داراییهای بالقوّه با نشانههای ظهوربخش و حوادث و تکالیف فعلیتبخش به قصد ترتب ثواب و عقاب » [۱۹]
تفسیر القرآن الکریم، الشیرازی، صدرالدین محمد، سوره سجده و حدید، ص۲۶۴، محمد خواجوی، انتشارات بیدار، قم بی تا.
و یا: «شکوفاسازی استعدادهای بالقوه سعادتساز یا شقاوتبار انسان به کمک اوامر و نواهی الهی و حوادث فردی و اجتماعی». [۲۰]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
۳ - ابتلا در قرآنواژه «بلی» و مشتقات آن با ۲۶گونه استعمال، ۳۸بار در ۲۵سوره قرآن ذکر شده که در این میان، ابتلاء و سایر صور آن از باب افتعال، ده بار به چشم میخورد، و بیشترین تکرار مربوط به واژه «بلاء» با ۶ مورد است. مفسرین این واژهها را معمولاً به معنای اختبار و آزمایش گرفتهاند، [۲۱]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۱، ص۳۷۲ و ۴۳۹، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۲]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۲، ص۴۲۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۳]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۴]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۳، ص۴۱۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۵]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۶، ص۳۱۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۶]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۴۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۲۷]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۸۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۲۸]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۱۷۸، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
هر چند در مواردی به معنای خاص تری به کار رفته است مثل: نعمت دادن [۳۰]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۴، ص۴۴۵ ذیل آیه ۱۷انفال، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
وقوع در محنتها و شداید، [۳۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۲، ص۴۶۶، ذیل آیه ۱۸۶ آل عمران، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
پذیرش فنا و کهنگی. [۳۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۷، ص۶۳، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۳۳]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۱۴، ص۲۲۱ذیل آیه ۱۲۰طه، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
۴ - فلسفه و اهداف ابتلاءامام خمینی ابتلاء را عنایت الهی برای انسان میداند که از این طریق آنان را هدایت و اصلاح میکند. [۳۴]
خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
از اینرو حضرت امام یکی از علل و فلسفه ابتلاء را تربیت شدن بندگان برمیشمارد و بر این باور است که خداوند به واسطه بلاها، بیماری روحی انسانها را درمان میکند و بنده مهذب میشود. امام خمینی سرّ ابتلاء انسان را به این میداند که اگر انسان در ناز و نعمت قرار گیرد به دنیا توجه و علاقه پیدا میکند و از دار کرامت و ملکوت غفلت میکند. [۳۶]
خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
پس اگر انسان در دنیا با ناملایمات روبرو گردد، نفس از آن تنفر یافته، هرچه ناملایمات بیشتر باشد، رویگردانی باطنی نفس نیز بیشتر میشود. بنابراین اگر بیماریها و فتنهها بر انسان هجوم آورد، باعث کم شدن دلبستگی او به دنیا و علاقهاش به آخرت میگردد که این خود منشاء رفع تمامی مفاسد نفسانی و اصلاح اخلاقی میشود و از عنایت الهی به بندگان خاص است.امام خمینی یکی دیگر از حکمتها، فلسفه و اهداف ابتلای بندگان را حصول تضرع و مناجات با حق میداند و معتقد است از حکمتهای آزمایش و ابتلاء انسان، جدا شدن سعید از شقی و مطیع از عاصی است. در نگاه امام خمینی توجه به امتحانات الهی بهرههای بسیاری را به دنبال دارد به گونهای که میتواند سرآغاز تحولات اساسی و پیروزی و پیشرفت شود. [۴۰]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۳۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
میتوان اهدافی سه گانه و در طول همدیگر برای ابتلاء تصویر کرد: ۱. تمییز و شناسایی افراد؛ ۲. سازندگی و پرورش استعدادها ۳. استحقاق پاداش و عقاب . [۴۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۲۹ـ۳۳، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۴۲]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۲، ص۳۹۹ـ ۴۰۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۴.۱ - تمییز و شناسایی افرادتمییز به معنای «عیان کردن خصوصیات و باطن اشخاص به صورت مشاهدهپذیر، ملموس و مشخص» است [۴۳]
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، حسن، ج۱۱، ص۲۴۶، مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، تهران، ۱۳۸۵ش.
که موجب تمایز عینی و کسب استحقاق جزا میشود. بنابراین تمییز دارای یک کارکرد صرفاً حکایت گرانه همچون توزین و اندازه گیری در آزمایشهای بشری نمیباشد. شناسایی مجاهدان و شکیبایان و خداترسان، تمییز شاکران از ناسپاسان، تشخیص آخرتباوران و جداسازی پاکان از ناپاکان. برخی از مصادیق قرآنی این کارکرد ابتلاء است.۴.۲ - سازندگی و پرورش استعدادهاسازندگی و پرورش استعدادها که دومین هدف ابتلاء است از ابتلاء یک مکتب تربیتی تصویر میکند. صفا و خلوص، زنده شدن به حیات طیّبه، روش بینی در اثر تقوا، تقرّب به خدا و کسب محبّت او در اثر صبر، غفلتزدایی، خاصیت بازدارندگی، کاستن از غرور و نخوت، تحریک قوای راکد به سوی خلاقیت و رشد علمی، کفاره شدن برای گناهان، دل نبستن به دنیا و بازگشت به خدا و فطرت ، [۵۳]
بحارالأنوار، المجلسی، مولی محمد باقر، ج۶۷، احیاء الکتب الاسلامیه، قم، ۱۴۲۷هـ.
تنها برخی از آثار و مصادیق قرآنی و روایی این کارکرد ابتلاء است.۴.۳ - استحقاق پاداش و عقابترتب پاداش و عقاب بر ابتلاء نیز از آن روست که حکمت خداوند اقتضا میکند که انسانها را بر اساس علم خود به آنها و نیز آنچه در اندرون خود مخفی کردهاند مورد حساب قرار ندهد بلکه آنها را بر اساس اعمالشان بازخواست کند چنانکه امام علی (علیهالسلام) بر این مطلب تصریح میکند. [۵۴]
التفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، ج۲، ص۱۲۶، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۹۰م.
۵ - راههای اثبات لزوم ابتلاء به عنوان فعل الهیلزوم ابتلاء به عنوان فعل الهی را از راههای مختلف میتوان نشان داد. ۵.۱ - راه اولهر موجودی با توجه به استعدادها، مقدّرات و هدفی که از خلقتش ملحوظ است کمال و غایتی دارد و خداوند متعهد شده که موجودات را به غایت خلقت و کمال نهایی آنها برساند و بدون آن، خلقت، باطل و بریده از غایت خواهد بود که به شدت مورد انکار خداست، و از طرفی انسان به گونهای خلق شده که تنها در صورتی که در معرض یک سلسله افعال اختیاری ارادی برخاسته از اعتقادات نظری و عملی قرار گیرد به کمال نهایی و غایت خلقتش میرسد. در نتیجه ناگزیر باید با ابتلای الهی استعدادهایش به فعلیت برسد تا آنچه در وجودش پنهان است آشکار گردد و به سعادت یا شقاوت نایل شود.. [۶۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۳ـ ۳۸، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
۵.۲ - راه دوممقصود اصلی از خلق، کمال آن است، زیرا اراده خداوند در اصل به کامل ترین چیز تعلق میگیرد، و موجودی بدان کمال دست مییابد که در جانب علم و عمل، به رشد نهایی برسد، و با توجه به رابطه ابتلاء و عمل، بدون ابتلاء، هستی، ابتر و ناقص میماند. [۶۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۱۰، ص۱۴۵، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۶۳]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۱۳، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۶۴]
تفسیر القرآن الکریم، الشیرازی، صدر الدین محمد، محمد خواجوی، سوره سجده و حدید، ص۲۶۵، انتشارات بیدار، قم بی تا.
[۶۵]
المبدأ والمعاد، الشیرازی، صدر الدین محمد، ج۱، ص۳۳۵، دکتر محمد ذبیحی، انتشارات بنیاد حکمت ملاصدرا، تهران، ۱۳۸۱ش.
۶ - نتایج اثبات لزوم ابتلاء به عنوان فعل الهیاز آنچه گذشت میتوان امور ذیل را نتیجه گرفت: ۶.۱ - عمومیت قلمرو ابتلاء از جهات مختلفقلمرو ابتلاء از جهات مختلف عمومیت دارد: اسباب ابتلاء شامل هر آن چیزی میشود که انسان با آن مرتبط است اعم از اصل وجود و یا اجزاء وجودش و آنچه خارج از وجود او است مثل اموال و فرزندان، زینتهای زمین، همسران و عشیره و دوستان و جاه و مقام و اموری که در مقابل اینهاست [۷۴]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
چنان که در حدیث آمده است: «ما مِنْ قَبض ولا بَسط إلاّ وللّه فیه مشیّةٌ وقضاءٌ وابتلاء» [۷۵]
اصول الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۵۲، بیروت ـ لبنان.
[۷۶]
بحارالأنوار، المجلسی، مولی محمد باقر، ج۵، ص۲۱۶، احیاء الکتب الاسلامیه، قم، ۱۴۲۷هـ.
بنابراین خیرات و شرور هر دو وسیله امتحانند [۷۷]
شرح نهج البلاغه، البحرانی، ابن میثم، جمعی از فضلاء، ج۴، ص۲۷۲، دارالآثار دار العالم الاسلامی، بیروت، بی تا.
و همانگونه که با دومی صبر بندگان آزموده میشود، با اوّلی شکر آنها محک زده میشود [۷۸]
مرآة العقول، مجلسی، ج۹، ص۳۲۱، محمدباقر، سید هاشم رسولی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۴هـ.
[۷۹]
التفسیر الکبیر، رازی، فخرالدین، ج۳۱، ص۱۷۰، دارالکتب العلمیه، تهران، بی تا.
بلکه امتحان با نعمتها مشکلتر است. [۸۰]
میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج۷، ص۳۹۰، محمد، حمید رضا شیخی، دارالحدیث، سوم، قم، ۱۳۷۷ش.
[۸۱]
مجمع البحرین، الطبرسی، الفضل بن الحسن، ج۱، ص۲۴۷، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۸۲]
المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ص۶۱، انتشارات ذوی القربی، قم، ۱۳۸۲ش.
از این رو عمر میگفت: با ضرّاء آزموده شدیم و صبر کردیم ولی هنگامی که با سرّاء امتحان شدیم صبر نکردیم. و این همان چیزی بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را نگران کرده و میفرمود: همانا من بر شما از آزمایش به راحتی بیشتر از آزمایش بهسختی میترسم. [۸۳]
میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج۷، ص۳۹۰، محمد، حمید رضا شیخی، دارالحدیث، سوم، قم، ۱۳۷۷ش.
به لحاظ زمان نیز انسانها همواره در حال آزمایشاند و هیچ وقفه و تعطیلی ندارد. و به لحاظ افراد نیز هیچ انسانی مستثنا نیست، [۸۴]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۷، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
چنان که همه امّتها را هم شامل میشود این مطلب را از عموم لفظ «الناس» در آیات ابتلاء هم میشود فهمید. چنان که قرآن از ابتلاء پیامبرانی همچون ابراهیم (علیهالسلام )، موسی (علیهالسلام) ، سلیمان (علیهالسلام) و دیگر پیامبران سخن گفته است.۶.۲ - ابتلاء سنت حتمی و غیر قابل نسخابتلاء سنّتی حتمی و غیر قابل نسخ است، [۹۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۲۰، ص۱۰۱، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۹۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۱۴، ص۳۹۴، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
و این امر علاوه بر صراحت آیات قرآنی به دلیل اتکای سنّت عملی امتحان بر سنّت تکوینی هدایت عامه است که بر خلاف هدایت خاصه، در هیچ شرایطی قابل نفی نیست و نسخ آن مساوی با فساد تکوینی خواهد بود. [۹۵]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۷، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
۶.۳ - نقش ابتلا در سعادت وشقاوت انسانبا توجه به نقش حقیقی و انحصاری ابتلاء در تحصیل عمل، و نقش حقیقی و انحصاری عمل در سعادت انسان ، و قراردادی نبودن سعادت بشر ، ضرورت نظام ابتلاء برای نیل به سعادت یا شقاوت انسان معلوم میگردد. ۶.۴ - شکست ناپذیر بودن سنت ابتلاابتلاء سنّتی شکست ناپذیر است، زیرا امری است عام که گاهی به شکل ابتلای خاص و توفیق، و گاهی در صورت استدراج و محق و مکر و املاء ظاهر میشود [۹۸]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۳۴، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـو
لذا نتیجه همسانی در همه موارد آن، منظور نیست.۶.۵ - غایت ابتلاءابتلاء دو نوع غایت دارد: غایت قریب، و غایت نهایی. غایت قریب، تمییز خوب از بد است، و غایت نهایی از برپایی نظام ابتلاء، جزا دادن هر کس بر اساس اعمالش میباشد. [۱۰۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۱۰، ص۱۴۴ـ ۱۴۶، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۱۰۲]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۱۹، ص۳۶۵، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۱۰۳]
التفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، ج۲، ص۱۲۶، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۹۰م.
۶.۶ - ابتلاء و نشان دادن دیگر صفات درونیامتحانهای الهی الهی باید به گونهای باشند که بتوانند اطاعت و عصیان و دیگر صفات درونی را نشان دهند، و هر کسی را با هر سن و موقعیتی متناسب با شأن و موقعیت زمانی و مکانی وی فرا گیرند. امام علی (علیهالسلام) کیفیت خلقت آدم (علیهالسلام) (برای امتحان فرشتگان ) و هیئت موسی (علیهالسلام) و هارون (علیهالسلام) هنگام وارد شدن بر فرعون (برای امتحان فرعون) و مکان بنای کعبه (برای امتحان حاجیان ) را متذکر میشود که قابلیت بروز صفات باطنی افراد مورد ابتلاء را دارند؛ [۱۰۴]
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ترجمه دشتی.
و برای تناسب ابتلاء با موقعیت اشخاص میتوان به این مثالها اشاره کرد:امتحان علما با مراء، زهّاد با ریا، تاجران با ربا ، کارگران با کمکاری، لشکریان خسته و تشنه و آفتاب خورده طالوت با منع از خوردن آب، امتحانهای مکرّر و متعدد ابراهیم (علیهالسلام) برای رسیدن به مقام خُلّت، نبوّت و امامت، حضرت یوسفِ جوان با فتنه زلیخا، و حضرت ابراهیم (علیهالسلام) پیر با ذبح فرزند . ۷ - الطاف دیگری برای برپایی نظام ابتلاءعلاوه بر این ویژگیها، الطاف دیگری برای برپایی نظام ابتلاء لازم است: ۷.۱ - الطاف عامِ قبل از امتحانالطاف عامِ قبل از امتحان مثل خلقت نشئه تکلیف و آراستن آن، خلقت شیطان و نیروهای وسوسهگر، خلقت انسان در دار تکلیف، هدایت تکوینی عام از طریق اعطای ابزار کمال مثل هدایت فطری نعمتهای جوارحی: عقل و غریزه و وجدان، و شرایط گزینش آزاد، و هدایت تشریعی عام ابتدایی؛ عناصر روانی عام ابتدایی مثل تشویق و تهدید. [۱۱۱]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۲۰، ص۱۳۳ـ ۱۳۴، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۱۱۲]
هدایت در قرآن، ص۴۷.
[۱۱۳]
هدایت در قرآن، ص۷۵.
۷.۲ - الطاف همزمان با ابتلاءالطاف همزمان با ابتلاء مثل وجود راهنما در هر زمان ( امدادهای غیبی، استمرار امامت و ولایت )، توفیقات خاص ( الهامات فکری و آنچه در نیل به غایت ابتلاء، دست کسانی را که در مجرای هدایت خاصه هستند بگیرد)، و هلاکت کسانی که غایت ابتلاء در حقّشان باطل شده و مزاحم سیر عمومی سنّت ابتلاء هستند. ۷.۳ - الطاف مربوط به نوع امتحانالطاف مربوط به نوع امتحان؛ یعنی امتحان به گونهای باشد که به نتیجه مورد نظر برسد و ابتر نباشد. در حدیث قدسی آمده است که خداوند برخی از بندگان مؤمن را با فقر یا بیماری میآزماید، چون تنها در این صورت امر دین آنها صلاح مییابد، و برخی را با غنا و سلامتی امتحان میکند چون صلاح دینشان در همین است.. [۱۱۴]
تحف العقول، الحرّانی، ج۱، ص۱۱۵، ابن شعبه، الشیخ حسین الاعلمی، مؤسّسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۳هـ.
۸ - آثار باور و عدم باور سنت ابتلاءباور نداشتن به سنّت ابتلاء و عدم توجه به آن، موجب غرور در مواجهه با نعمت های الهی و موجب یأس و خودباختگی در برابر ثروتمندان و قدرتمندان میگردد. [۱۱۵]
شرح نهج البلاغه، البحرانی، ابن میثم، جمعی از فضلاء، ج۴، ص۲۷۱، دارالآثار دار العالم الاسلامی، بیروت، بی تا.
[۱۱۶]
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ترجمه دشتی.
اما ابتلاء باوری، اصالت را از نعمت و بلا میگیرد و به صبر و شگرگزاری میدهد، نگاه ما را به متاع دنیا آلی و نسبی میکند و بلا و نعمت حقیقی را میشناساند. [۱۱۷]
جامع السعادات، نراقی، ملا محمد مهدی، ج۳، ص۲۷۵، سید احمد کلانتر، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۸.
[۱۱۸]
کشف الاسرار و عدّة الابرار، میبدی، رشیدالدین، ج۷، ص۲۲، علی اصغر حکمت، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲.
ابتلاء در قبال تمام اتفاقات و دقایق زندگی، فرصت میآفریند، وظیفه میسازد، به حوادث معنا میدهد و تکاپو میآفریند، خیر و شرّ و سعادت و شقاوت را به تفسیر مینشیند و به این مبحث جنجالی پایان میدهد.۹ - ابتلاء و علم خداوندامتحانهای الهی به انگیزه رفع جهل از ممتحِن ( خداوند ) نیست. دلایل نقلی و عقلی فراوان بر عمومیت علم حضرت حق به گذشته و آینده، ظاهر و باطن، کلی و جزئی دلالت دارد. ولی آیاتی در قرآن هست که توهم چنین انگیزهای را نسبت به امتحانهای الهی ایجاد میکند مثل آیه : (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتّی نَعْلمَ الْمُجاهِدینَ مِنْکُمْ وَالصّابِرینَ) . و آیات ۱۳۸ آل عمران و ۱۶ توبه . ۹.۱ - پاسخ علما به این شبههاندیشمندان اسلامی به دو صورت از این شبهه پاسخ دادهاند: ۱. منظور از علم، آخرین مرتبه علم خدا به اشیاء است که عین اشیاء میباشد... [۱۲۵]
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، ج۷، ص۴۲۸، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۲۶]
المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج۲۰، ص۱۰۲، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ.
[۱۲۷]
التفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، ج۲، ص۱۲۶، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۹۰م.
۲. مراد این است که معامله کسی را میکند که امتحانگر است... [۱۲۸]
التبیان فی تفسیر القرآن، الطوسی، محمد بن الحسن، ج۴، ص۳۳۹، احمد حبیب قصیر العاملی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، بی تا.
بنابر پاسخ اوّل، اسناد ابتلاء به خداوند اسناد حقیقی است. اما اسناد ابتلاء به خداوند بنابر پاسخ دوم، مجازی است. ۱۰ - فهرست منابع• اصول الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب (م/۳۲۸)، بیروت ـ لبنان. • بحارالأنوار، المجلسی، مولی محمد باقر، احیاء الکتب الاسلامیه، قم، ۱۴۲۷هـ. • التبیان فی تفسیر القرآن، الطوسی، محمد بن الحسن، احمد حبیب قصیر العاملی، داراحیاءالتراث العربی، بیروت، بی تا. • تحف العقول، الحرّانی، ابن شعبه، الشیخ حسین الاعلمی، مؤسّسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۳هـ. • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، حسن، مرکز نشر آثار العلامة المصطفوی، تهران، ۱۳۸۵ش. • تفسیر القرآن الکریم، الشیرازی، صدرالدین محمد، محمد خواجوی، انتشارات بیدار، قم بی تا. • التفسیر الکاشف، مغنیه، محمد جواد، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۹۰م. • التفسیر الکبیر، رازی، فخرالدین، دارالکتب العلمیه، تهران، بی تا. • جامع السعادات، نراقی، ملا محمد مهدی، سید احمد کلانتر، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۸. • شرح نهج البلاغه، البحرانی، ابن میثم، جمعی از فضلاء، دارالآثار دار العالم الاسلامی، بیروت، بی تا. • العین، الخلیل، احمد، طبع افست ایران. • الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۶هـق. • کشف الاسرار و عدّة الابرار، میبدی، رشیدالدین، علی اصغر حکمت، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲. • لسان العرب، ابن منظور، جمال الدین، دارصادر، بیروت، بی تا. • المبدأ والمعاد، الشیرازی، صدرالدین محمد، دکتر محمد ذبیحی، انتشارات بنیاد حکمت ملاصدرا، تهران، ۱۳۸۱ش. • مجمع البحرین، الطبرسی، الفضل بن الحسن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۵ق. • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الطریحی، فخرالدین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸ش. • مرآة العقول، مجلسی، محمدباقر، سید هاشم رسولی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۴هـ. • المعجم الوسیط، جمعی از مؤلفین، مؤسسة الصادق للطباعة والنشر، تهران، ۱۴۲۶ق. • معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، مصر، ۱۳۹۰ق. • المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، انتشارات ذوی القربی، قم، ۱۳۸۲ش. • میزان الحکمه، محمدی ری شهری، محمد، حمید رضا شیخی، دارالحدیث، سوم، قم، ۱۳۷۷ش. • المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، محمد حسین، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۷هـ. • النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ابن اثیر، مجد الدین، طاهر احمد الزاوی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۴ش. • نهج البلاغه ترجمه دشتی. • نهج البلاغه ترجمه شیروانی. • هدایت در قرآن، جوادی آملی، عبداللّه، علی زمانی قمشهای، مرکز نشر اسراء، قم، ۱۳۸۱ش. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منابع• دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «ابتلا»، شماره ۱۸. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |