غرورغرور، یکی از صفات رذیله است، که باعث میشود انسان دلخوش به چیزى كه موافق هوای نفس و تمایل طبع انسانی است، شود. فهرست مندرجات۲ - تعریف اصطلاحی غرور ۳ - ریشههای غرور ۳.۱ - جهل و نادانی ۳.۲ - کمبود ظرفیت ۳.۳ - عقده حقارت ۳.۴ - شیطان و نفس اماره ۴ - زمینه داران غرور ۴.۱ - کافران ۴.۲ - گنهکاران ۴.۳ - عابدان غافل ۴.۴ - جویندگان علم ۴.۵ - صاحبان مال و مکنت ۵ - دنیا متاع غرور ۶ - راههای درمان غرور ۶.۱ - یادآوری اصل و پایان خویش ۶.۲ - تواضع کردن و توجه به هدف خلقت ۶.۳ - تفکر در آفرینش هستی ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - تعریف لغوی غرورواژه غرور در لغت به معنای فریب خوردن و فریفته شدن و گول خوردن میباشد [۱]
دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش، چاپ اول، ج۱۰، ص۱۴۶۹۹.
۲ - تعریف اصطلاحی غرورو در اصطلاح عبارت است از «اعتماد و تکیه کردن نفس به آنچه که مطابق هوی و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبههافکنی و فریب شیطان به آن گرایش یابد. پس هرکس بر اساس شبهه فاسدی معتقد شود که در دنیا یا آخرت به خیر و سعادت رسیده مغرور است». [۲]
کاشانی، محسن؛ راه روشن، مترجم عبدالعلی صاحبی، مشهد، استان قدس رضوی،۱۳۷۹، چاپ دوم، ج۶، ص۴۱۴.
غرور یکی از مرضهای قلبی است که انسان را از درون تهی میکند و اعمال و رفتار انسان را نابود میکند و در حقیقت به جای اینکه پروردگار بیهمتا را پرستش کند از نفس، مال، مقام و علمش بتی ساخته و آنها را عبادت میکند. امام خمینی غرور را، فریفته شدن به چیزی که موافق میل نفس است، می داند. شخص مغرور و اوامر الهی را سست میکند و آنها را کوچک میشمارد؛ از این رو غرور از جنود و لشکریان شیطان و جهل است. از جمله اصناف مغروران، اهل علم و عبادت هستند؛ عالمی که مبتلا به غرور باشد، ضررش از دیگران بیشتر است. [۷]
تفسیر سوره حمد، ص۱۳۸.
اهل عبادت و اهل سلوک نیز ممکن است به سبب عبادت و کمالات باطنی غرور پیدا کنند و همین امر سبب شود که از طی طریق حق باز بمانند، بلکه به عقب بازگردند.۳ - ریشههای غرور۳.۱ - جهل و نادانیانسان سراسر ضعف و عجز وناتوانی است، هزاران نقص و نیاز وجودش را فراگرفته و در اثر ناآگاهی از حقیقت خویش، امتیازات و کمالاتی را در خود توهم کرده به غرور مبتلا میگردد و به سبب علاقه شدید به خویشتن، دیگران را پایینتر و فاقد کمالات به حساب میآورد و به خاطر غرور، دیگر نمیتواند حقیقت را تشخیص دهد و پیوسته در مسیر گمراهی گام برمیدارد. ۳.۲ - کمبود ظرفیتانسانها از نظر استعدادهای درونی یکسان نبوده و دارای قابلیتها و ظرفیتهای متفاوت میباشند. برخی با مشاهده کمترین امتیاز مادی یا مقام و مرتبه معنوی خود را گمکرده، آنچنان مست غرور و تکبر میشوند که گویی قلّههای کمال و مدارج بلند علم و معرفت را فتح کردهاند: ولی اگر به دید انصاف نظر شود اولاً معلوم نیست که برتریها و فضیلتهای شخص مغرور دارای ارزشی حقیقی باشد ثانیاً بر فرض دارا بودن ارزش حقیقی اصولاً از ما نیست، بلکه در حقیقت، امانت و عاریهای است که در اختیار ما قرار گرفته و صاحب اصلی آن آفریننده آسمانها و زمین است و خردمند را شایسته نیست که به آنچه در حقیقت از دیگری است فخر بفروشد و مباهات نماید، خصوصاً اگر مایه افتخار خود را در معرض فنا و نابودی ببیند. ۳.۳ - عقده حقارتیکی دیگر از ریشههای غرور، عقده حقارت و نوعی پستی و ذلت است که شخص مغرور در باطن خویش احساس میکند و با ابزار بزرگی و دست زدن به کارهایی که شایسته او نیست میکوشد تا حقارت درونی خویش را از مردم پنهان کرده و شکست و واماندگی خود را از قافله رهپویان طریق کمال و سعادت جبران نماید. امام صادق(ع) میفرمایند: «هیچ کس لاف بزرگی نمیزند مگر به خاطر ذلّتی که درخود احساس مینماید» روانشناسان و دانشمندان امور تربیتی بر این نکته تأکید دارند که هر نوع انگیزه برتری خواهی و کبر و غرور ریشه در احساس عدم امنیت روحی داشته و از عقده حقارت نشأت میگیرد. ۳.۴ - شیطان و نفس امارهامام خمینی منشا غرور را شیطان و نفس اماره میداند که با نیرنگها و مکاید، انسان را به امری که مطابق میل و طبع اوست میکشاند و از آخرت دور میسازد؛ از این رو اگر کارهای انسان با خودخواهی و غرور همراه شود، مبداء شکست انسان و هلاکت ابدی اوست. همچنین از اسباب غرور بسنده کردن افراد به ظواهر میباشد؛ زیرا گاهی شخص گمان میکند آنچه در آیات و روایات آمده با فکر خود و ظهور عرفی درک میکند و این غروری است که از وسوسههای شیطانی نشات میگیرد. ۴ - زمینه داران غرور۴.۱ - کافرانگروهی از کافران را زندگی دنیا فریفته است و گروه دیگر را شیطان فریب میدهد. آنان، دنیای زودگذر را برای خودشان اصل و هدف انتخاب کردهاند و به خاطر همین تا آنجا که بتوانند تاختوتاز کرده تا مرحله فرعون و نمرود و معاویه و یزید شدن پیش میروند؛ آنان برابر حق قرار گرفتهاند و خدا آنان را به حال خودشان رها کرده و به سبب نعمتهای ظاهری دنیا فکر میکنند که از عذاب ایمن هستند درحالیکه اینگونه نیست. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «اینها همان کسانی هستند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند، لذا مجازات آنها تخفیفی داده نمیشود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.» ۴.۲ - گنهکارانکسانی هستند که از گناه دوری نمیکنند و میگویند خدا بخشنده است و ما به عفو و گذشت او امیدواریم. آنها به این امید تکیه دارند و در اعمال خود سهلانگار هستند و گمان میکنند چنین امیدواری مقام ستودهای در دین است، چنین افرادی خود را از غضب الهی، ایمن میدانند. پیامبر(ص) میفرمایند:«شخص هوشیار کسی است که نفس خود را به خدمت گیرد و برای پس از مرگ تلاش کند و فرمود احمق کسی است که از هوای نفسانی پیروی کند و به خدا آرزو (امیدبیجا) داشته باشد». [۱۵]
طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، انتشارات مؤمنین، مترجم محمد حسن رحیمیان، قم، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۲، ص۵۲۲.
امیدواری صحیح به خداوند جایی است که شخص گنهکار از گناهان خویش پشیمان شود و توبه کند. چنین شخصی باید به خدای کریم امیدوار باشد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان توبه کنید و در برابر او تسلیم شوید» ۴.۳ - عابدان غافلهنگامی که انسان خود را از چیزی برخوردار میبیند که دیگران فاقد آن هستند، به تناسب بالا بودن ارزش آن و کمبود ظرفیت خود، شاد شده و به خود میبالد. کسی که موفق به عبادت میشود در اثر غفلت و کمبود ظرفیت، خود را برتر از دیگران پنداشته و غرور دامنگیر او میگردد؛ بامداد شبی که پیامبر(ص) به معراج تشریف بردند شیطان خدمت آن حضرت مشرّف شد و عرض کرد؛ یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید در آسمان چهارم منبری شکسته و سوخته و به رو افتاده بود، میدانید آن منبر از آن کیست؟ فرمودند: از کیست؟ عرض کرد: آن منبر از من بود بالای آن مینشستم؛ تمام ملائکه از عبادت من تعجب مینمودند، ناگاه دیدم امر برعکس شد و اینک کسی در پیشگاه خداوند از من بدتر نیست. یا محمد مبادا به خودت غرور راه دهی، چه آنکه از کارهایی است که کسی از عواقب آن آگاه نیست. [۱۷]
فاطمی، حسینی؛ جامع الدرر، تهران، انتشارات امیر کبیر، مصحح صادق حسن زاده، ۱۳۸۴، تهران، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۸.
چنین افرادی باید توجه داشته باشند که توفیق این عبادت اندک از خداست، علاوه بر آن معلوم نیست عبادت شخص حتماً مقبول درگاه حق واقع شده باشد.۴.۴ - جویندگان علمغرور علمی، آفت خطرناکی است که همواره جویندگان علم را تهدید کرده و سرچشمه مفاسد فراوانی در جهان گشته است. [۱۸]
اسماعیلی یزدی، عباس؛ برگرفته از کتاب فرهنگ اخلاق، انتشارات جمکران، ۱۳۸۵ش، ص۵۰۱.
به جرأت میتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق کسانی که در مسیر تحصیل علم و کسب دانش گام برمیدارند، چنانچه در مقام ا صلاح نفس و تهذیب و خودسازی نباشند، به این بیماری خطرناک گرفتار خواهند شد و رهایی از آن نیز جز با تلاشهای گسترده و مجاهدتهای بسیار سخت میسّر نمیگردد و در روایتی از امام صادق(ع) تحصیلکنندگان علم به سه دسته تقسیم شدهاند که از جمله آنان کسی است که علم را برای برتریجویی و فریفتن دیگران میطلبد؛ چنین شخصی نیرنگباز است و بر همدوشان خود گردن فرازی میکند و در پایان روایت آمده که چنین فردی دینش را از دست میدهد. ۴.۵ - صاحبان مال و مکنتافراد کم ظرفیت هنگامی که به مال و منال دست مییابند خود را گم کرده، مست غرور میشوند [۲۰]
اسماعیلی یزدی، عباس؛ برگرفته از کتاب فرهنگ اخلاق، انتشارات جمکران، ۱۳۸۵ش، ص۵۰۱.
چنانکه امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:«چهار نوع مستی وجود دارد: مستی شراب، مستی مال، مستی خواب و مستی ریاست و قدرت». برای چنین افرادی، مال و ثروت و حسب و نسب، پُست و مقام، قدرت و سلطنت، فرزند و فامیل، مرید و هوادار و امثال آنها اصل است. به همین جهت با برخورداری از کمترین امتیازی از این قبیل، مغرور آنها شده و آنچنان در پندار باطل فرو میروند که برای هیچکس ارزشی قایل نبوده و آبرو و حیثیت دیگران در نظرشان بیارزش جلوه میکند و از این حقیقت غافلند که دنیا و زرق آن دیر نمیپاید و به زودی همه آنها همچون خود آنان دستخوش باد فنا و طعمه مرگ و نیستی خواهد شد و چیزی که زوال میپذیرد شایسته غرور و بزرگی نباشد. ۵ - دنیا متاع غروربیشترین عاملی که باعث فریب خوردن انسان میشود زرق و برقهای زودگذر دنیوی است که با دلبستن به مطامع دنیوی روشنی توحیدی درونی انسان خاموش میشود و دیگر نمیتواند هدف اصلی را ببیند و راه را گم میکند و در دره منیت و خودخواهی سقوط میکند حضرت علی(ع) میفرمایند:«دلبستن به دنیا، بزرگترین فریب است» [۲۲]
تمیمی آمدی، عبدالواحدین محمد؛ تصنیف غررالحکم و در رالکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۵ ه ش، چاپ دوم، ص۱۳۶.
و در جای دیگر میفرمایند:«از فریب دنیا بپرهیزید؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد، همواره پس میگیرد و کسی را که به دنیا دل ببندد و در آنجا خوش کند، کوچ دهد» [۲۳]
تمیمی آمدی، عبدالواحدین محمد؛ تصنیف غررالحکم و در رالکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۵ ه ش، چاپ دوم، ص۱۳۵.
باید از گذشتگان عبرت بگیریم؛ کسانی که از هرگونه امکانات و آسایش دنیوی بهرهمند بودند و زر و زور مادی قابل توجهی داشتند ولی امروزه نه از خودشان اثری هست و نه از کاخها و ثروتشان اثری دیده میشود و نعمت و موقعیت همچون سایهای زودگذر است و انسان خردمند هیچگاه فریب دنیا را نمیخورد و همیشه هدف اصلی که همان رسیدن به کمال انسانیت است را دنبال میکند و در جاهایی که احتمال لغزش وجود داشته باشد پا نمینهند. ۶ - راههای درمان غرور۶.۱ - یادآوری اصل و پایان خویشاگر انسانی به نوع آفرینش خویش دقت کند در مییابد که از آب نجس بدبو به وجود آمده و در آخر تبدیل به مرداری میشود که اگر چند روز در بیرون بماند بوی متعفن او همهجا را فرا میگیرد و بهترین عزیزان نیز از او فرار میکند. امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود نقل میکنند که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «در شگفتم از آدمی که آغازش نطفه، پایانش مردار و در این بین حامل کثافات است چگونه تکبر میورزد» مهلّب بن ابیصفره که از جانب عبدالملک مروان، والی خراسان بود روزی جامه نفیس و گرانقیمتی بر تن کرده و با تکبر فراوان عبور میکرد. شخصی به او گفت: ای بنده خدا راه رفتن به این شکل مورد خشم خدا و رسول است. مهلّب گفت: مرا میشناسی؟ پاسخ داد: آری میشناسم؛ در آغاز نطفه کثیفی بودهای و سرانجام مردار خبیثی خواهی شد و در این بنین حمّال کثافاتی! مهلّب پس از این هشدار از رفتار تکبّرآمیز خود دست برداشت». [۲۵]
ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، قم، انشارات مکتبة الفقیه، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۹۹.
۶.۲ - تواضع کردن و توجه به هدف خلقتیکی از عوامل از بین رفتن غرور در انسان، تواضع میباشد و باید گونههای مختلف تواضع را در این زمینه مراعات کند مثلاً یکی از آنها سلام دادن به دیگران است و یا متواضعانه و نرم با مردم سخن بگوید و سعی کند دیگران را برخود مقدم بدارد و بیشتر با فقیران نشست و برخاست کند در حدیثی از رسول اکرم(ص) آمده است: «هرکس برای خدا تواضع کند خداوند او را از مقام رفیع بهرهمند سازد و هرکس تکبر و غرور ورزد خداوند خوارش میکند.» و در حدیثی از حضرت علی(ع) آمده است: « به سبب تواضع کردن با تکبر و غرور مبارزه کنید» [۲۷]
تمیمی آمدی، عبدالواحدین محمد؛ تصنیف غررالحکم و در رالکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ ه ش، چاپ دوم، ص۲۴۹.
۶.۳ - تفكر در آفرينش هستياگر انسان نظارهگر عالم هستي باشد عجز و ناتواني خود را در مييابد و اگر تمام انسانها گرد هم آيند تا بال پشهاي را به وجود آورند از انجام چنين كاري ناتوان خواهند بود وحتي اگر انسان در خودش تأمل نمايد مشاهده ميكند خداوند چه کارخانه عظيمي را در وجود او نهادینه كرده و همه آنان با نظم و ترتیب حيرتآوري به كار خود مشغول هستند؛ در این هنگام است که انسان خود به خود عظمت خدا را اذعان میکند و از کبر و غرور در امان میماند. ۷ - پانویس
۸ - منبع• پژوهه. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی |