سقوطسقوط در اصطلاح بر طرف شدن تکلیف یا حق و در لغت فروافتادن را گویند. فهرست مندرجات۲ - سقوط تکلیف ۲.۱ - عوامل سقوط تکلیف ۲.۱.۱ - امتثال ۲.۱.۲ - عارضه موجب فقدان شرط ۲.۱.۳ - زیان و خطر ۲.۱.۴ - حرج و مشقت ۲.۲ - مثالهای فقهی ۲.۲.۱ - نماز ۲.۲.۲ - روزه ۲.۲.۳ - تکلیف اولی ۲.۲.۴ - مهر ۲.۲.۵ - نفقه زوجه ۲.۲.۶ - حدود ۲.۲.۷ - جزیه ۳ - سقوط حق ۳.۱ - اسباب سقوط حق ۳.۱.۱ - عام ۳.۱.۲ - خاص ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - سقوط به معنای اولسقوط به معناى نخست در بیشتر ابواب فقهی به کار رفته است که متعلّق آن تکلیف یا حق است. ۲ - سقوط تکلیفسقوط تکلیف عوامل مختلفى دارد. ۲.۱ - عوامل سقوط تکلیفاین عوامل عبارتند از: ۲.۱.۱ - امتثالامتثال، مانند وجوب نماز ظهر و عصر بر مکلف که با گزاردن آنها، وجوب ساقط مىگردد و یا وجوب حج بر مکلف مستطیع که با به جا آوردن آن از عهده وى ساقط مىگردد. ۲.۱.۲ - عارضه موجب فقدان شرطپیدایى عوارضى که فقدان شرطى از شرایط تکلیف را درپى دارد، مانند زوال عقل و هشیاری ، حیض ، نفاس و سفر. ۲.۱.۳ - زیان و خطرزیان و خطری که از ناحیه امتثال تکلیف نخست متوجه مکلّف مىگردد؛ مانند موارد تقیه و اضطرار. ۲.۱.۴ - حرج و مشقتتخفیف و رفع مشقت از مکلّف در مواردى که امتثال تکلیف حرجى و داراى مشقت غیر قابل تحمل- بر حسب متعارف- باشد، مانند سقوط روزه از پیرمرد و پیرزن. ۲.۲ - مثالهای فقهینمونههایى از سقوط تکلیف در بابهاى مختلف فقه عبارتند از: ۲.۲.۱ - نمازبه قول برخى، نمازهای شبانه روزی از کسى که در تمام وقت براى وضو یا تیمم به آب یا خاک دسترس ندارد، ساقط است؛ هم ادا و هم قضای آن. نماز از زنی که خون حیض یا نفاس دیده ساقط است؛ همچنین از عاقل بالغى که دیوانه شده یا هوشیارى که بیهوش شده است. نماز جمعه از پیر، بیمار و مسافر ساقط است. ۲.۲.۲ - روزهروزه از پیر مرد و پیر زنی که توان گرفتن آن را ندارند یا بر ایشان مشقت غیر قابل تحمل دارد ساقط است؛ چنان که از بیمارى که روزه گرفتن براى او زیان دارد؛ همچنین از مسافر با شرایطى ساقط مىباشد. ۲.۲.۳ - تکلیف اولیتکلیف اوّلی هنگام ضرورت ساقط و تکلیف ثانوی جایگزین آن مىشود، مانند خوردن مردار برای مضطر که حکم اوّلى آن حرمت است و در حال اضطرار تبدیل به جواز مىشود و یا اظهار کفر براى مسلمان که در حال تقیه جایز است. ۲.۲.۴ - مهرچنانچه زوجه قبل از دخول طلاق داده شود، نیمى از مهرش از ذمه زوج ساقط مىگردد. ۲.۲.۵ - نفقه زوجهنشوز زوجه موجب سقوط نفقه او از ذمه زوج است. ۲.۲.۶ - حدودحدود با شبهات- مانند جهل به حکم یا موضوع- ساقط مىشود ؛ چنان که توبه بزهکار قبل از اقامه بینه و نیز انکار پس از اقرار به گناهِ موجب رجم از اسباب سقوط حد است. ۲.۲.۷ - جزیهبا اسلام آوردن کافر ذمی، جزیه از او ساقط مىشود. ۳ - سقوط حقاز ویژگیهاى حق، قابلیت آن براى اسقاط است. ۳.۱ - اسباب سقوط حق۳.۱.۱ - عامسبب سقوط یا عام است که نوع حقوق را دربر مىگیرد، مانند شرط سقوط در ضمن عقد و اسقاط توسط صاحب حق، ۳.۱.۲ - خاصو یا خاص که در بعضى حقوق جریان دارد، مانند جدا شدن دو طرف معامله در خصوص حق خیار مجلس ؛ تصرف در مال خریدارى شده که موجب سقوط خیار مىگردد و سوگند خوردن منکر که موجب سقوط حق دعوا مىشود. از سقوط به معناى دوم در باب دیات سخن گفتهاند. اگر کسى در ملک خود یا هر محل مُجاز چاهی بکند و دیگرى در آن سقوط کند، چاه کن ضامن نیست؛ اما اگر در ملک دیگرى بدون اذن صاحبش و یا در مسیر آمد و شد مردم چاهى بکند و کسى در آن بیفتد، ضامن است، مگر آنکه کندن چاه در راه در راستاى مصلحت عمومی باشد که در این صورت، برخى قائل به عدم ضمان وى شدهاند. ۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۴۹۲-۴۹۴. |