ریاستبه بزرگ و سرور قوم یا ملّتى که در امور خود به وى رجوع و از او اطاعت مىکنند رئیس گویند. از آن به مناسبت در باب صلات و جهاد نام برده اند. ۱ - معنای ریاست ریاست رهبر ى و سرورى وعبارت است از شرف، بزرگى و سرورى بر مردم. ۲ - اقسام ریاست۲.۱ - ریاست دنیویریاست دنیوى بدین معنا است که فردى با قهر و غلبه یا فریب دادن مردمى، آنان را به فرمانبردارى از خود وامىدارد، ۲.۲ - ریاست الهیریاست الهى بدین معنا است که در پرتو اعطاى ولایت از جانب خداوند متعال، بر مردم ریاست پیدا مىکند. ۲.۲.۱ - ریاست الهی عامریاست الهی دو قسم است اول عام و آن این است که همه امور دنیایى و دینى مردم را دربرمىگیرد، که از آن به مقام امامت تعبیر مىشود و خداوند متعال آن را به پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و امامان معصوم علیهم السّلام عطا کرده است. [۲]
مشرق الشمسین، ص۴۶۱
۲.۲.۲ - ریاست الهی خاصدوم ریاست الهی خاص که قلمرو آن برخى امور، همچون قضاوت است. ۳ - احکام ریاست۳.۱ - اطاعت از رؤسای الهیریاست اعطایى از سوى خداوند به خاصان و مقربان درگاه خویش، همچون انبیا و اوصیا علیهم السّلام براى هدایت و ارشاد خلق، مشروع و اطاعت همگان از آنان واجب است. همچنین است ریاستهاى خاص، همچون منصب قضاوت و یا امامت جمعه، در صورتى که شخصِ عهده دار آن از دیدگاه شرع مقدس، اهلیت و شایستگى آن را داشته باشد. در غیر این صورت، باطل و تصدى آن بر فرد حرام است. [۳]
مرآة العقول ج۱۰، ص۱۱۸-۱۲۰
۴ - حبّ و طلب ریاستدر روایات متعدد از حب ریاست و ریاست طلبی نکوهش شده است. در حدیث ى، موسی بن جعفر علیهما السّلام، حبّ ریاست را براى دین مسلمان زیان بارتر از گرگ درنده براى گوسفند مىداند. [۴]
هدایة الأمّةج۵، ص۵۵۱
امام صادق علیه السّلام نیز مىفرماید: «کسى که در پى ریاست باشد هلاک مىشود» و در سخنى دیگر مىفرماید: «کسى که بدون شایستگى ادعاى ریاست کند و کسى که قصدش چنین باشد و (حتى) کسى که آن را حدیث نفس کند، ملعون (و مطرود از رحمت خدا) است».
۴.۱ - معنای ریاست طلبیالبته مراد از ریاست طلبى اى که از آن نکوهش شده، مطلوب بودن خود ریاست و دوست داشتن آن به جهت برترى جویى بر دیگران و دستیابى به اغراض دنیوى چون ثروت اندوزى نامشروع و مانند آن است؛ از این رو، کسى که براى احقاق حق و ستیز با باطل در پى ریاست باشد و شایستگى آن را نیز داشته باشد، مشمول نکوهش نمىشود. [۶]
مرآة العقول ج۱۰، ص۱۱۸-۱۱۹
[۷]
النورالساطع ج۲، ص۵۳۰-۵۳۱.
۵ - پانویس
۶ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۲۱۱-۲۱۲. |