زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

جهاد

جِهاد، عنوان یکی از فروع دین و یکی از ارکان عبادی در فرهنگ اسلامی که به گونه‌های مختلفی از کوشش در راه خدا ــ به‌خصوص جنگ در راه دین ــ اطلاق شده است.
از نظر لغوی، واژۀ جهاد بر وزن فعال از ریشۀ جهد به معنای کوشیدن است. ریشۀ 3 حرفی «ج ه د» در کاربرد ثلاثی مجرد یک واژۀ روزمره در زبان عربی است، اما در کاربرد اصطلاحی آن، واژۀ جهاد صورت دیگری از مصدر مجاهده، در باب مفاعله است که به‌خوبی نشان از یک رابطۀ دوطرفه دارد. در کاربرد اصطلاحی، جهاد در تمام مواردی که به کار رفته، همواره افزون بر معنای کوشش، به سبب باب مفاعله دربر دارندۀ معنای رویارویی با یک طرف مقابل نیز بوده است.

I. در قرآن و حدیث

بسامد تکرار واژۀ جهاد و مشتقات آن در قرآن 41 مورد است که 5 مورد آن در قالب «جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» و یک مورد نیز «لا یَجِدونَ اِلّٰا جُهْدَهُمْ» می‌باشد. در دو آیه نیز از کوشش بسیار پدر و مادری که خود مشرک هستند، در متقاعد کردن فرزندشان برای گرایش به شرک سخن رفته، و در بقیۀ موارد، مفهوم جهاد به‌عنوان مفهومی عام، با قابلیت شمول معنایی فراوان مطرح شده است.
مطالعه و تجزیه و تحلیل آیات قرآنی نشان می‌دهد که مفهوم جهاد در حوزۀ معنایی مهم و گستردۀ سَبیلِ‌‌اللّٰه جای گرفته، و در نزدیک به نیمی از کاربردهای قرآنی خود، با مفهوم فی‌سبیل اللّٰه آمده است. سبیل نیز که به عنوان یکی از واژه‌های شناخته شده در زبان و فرهنگ عربی به رابطۀ انسان با گذر از بیابان و یافتن راه درست پیوند می‌خورده است، به صورتی گسترده در دستگاه تصوری قرآن مورد استفاده قرار گرفت و در تصور رابطۀ انسان و خدا مفهومی معنوی و مجازی یافت (ایزوتسو، 32-33, 144).
سبیل در کاربرد قرآنی خود، استعاره‌ای جدی است که دو سر روابط خدا و انسان را به هم پیوند می‌دهد و جهاد به عنوان یکی از مفاهیم مهم این حوزۀ معنایی است و پیوند آن با مفهوم فی‌سبیل‌اللّٰه از تقابلهایی سخن می‌گوید که مؤمنان باید برای گذر از آنها بکوشند.
برای روشن شدن این تقابلها، قرآن در این حوزۀ معنایی، از مفهوم دیگری با عنوان «صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللّٰه» یاد می‌کند که در تجزیه و تحلیل مفهوم جهاد نقشی اساسی دارد. قرآن در توسعۀ استعارۀ سبیل‌‌اللّٰه جریانهایی را به تصویر می‌کشد که این راه را بر مؤمنان می‌بندند، یا در این راه، مسیری انحرافی ایجاد می‌کنند (اعراف / 7 / 45؛ هود / 11 / 19) که گذر از آن نیازمند کوشش بسیار است (نحل / 16 / 110). مطلق بودن هر دو مفهوم «صد عن سبیل اللّٰه» و «جهاد فی سبیل‌اللّٰه» چنین می‌نماید که هر نوع مانعی در راه ایمان را می‌توان «صد عن سبیل‌اللّٰه» دانست و در برابر آن، هر نوع کوششی را برای غلبه بر آن موانع می‌توان جهاد نامید (طباطبایی، 9 / 339؛ صادقی، 5 / 264- 265).
برای روشن‌تر شدن این دو مفهوم باید دانست که در زمان پیامبر (ص) و در جامعۀ نوپای اسلامی، مسئلۀ ایمان به خدا و پیامبر (ص)، مسئله‌ای ساده تلقی نمی‌شد و همواره با تهدیدها و تردیدهای فراوانی همراه بود. سخت‌گیریهای قریش بر مؤمنان، آزار و اذیت آنان، تهدید و توبیخ دائمی ایشان در دورۀ مکی اسلام و کوشش گستردۀ آمیخته با خشونت و تهدید که توسط همۀ مخالفان توسعۀ دامنۀ اسلام در شبه‌جزیره، در دورۀ مدنی آن صورت می‌گرفت، مسئلۀ ایمان به خدا و پیامبر (ص) را با دشواریهای فراوانی روبه‌رو می‌کرد و پایداری در آن را سخت می‌نمود. درست در همین فضا بود که قرآن بر همۀ کوششهای مخالفان توسعۀ اسلام در شبه‌جزیره نام «صد عن سبیل‌اللّٰه»، و در مقابل، بر پایداری در این راه دشوار، نام «جهاد فی سبیل اللّٰه» نهاد.
قرآن در تصویری روشن، فضای ایجاد تردید در نبوت پیامبر(ص) و وحی بودن قرآن را از سوی مخالفان گسترش اسلام (انفال / 8 / 31؛ هود / 11 / 12) و تهدید مؤمنان به گرویدن به ایشان (منافقون / 63 / 8) را ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که گروهی از مؤمنان در این گونه تقابلها، دچار شک و تردید (ارتیاب: توبه / 9 / 45) می‌شوند و گروهی نیز با دیدن دشواریهای راه، از میانۀ آن باز می‌گردند (ارتداد: بقره / 2 / 217؛ مائده / 5 / 54) و این مجاهدان هستند که از این تردیدها عبور می‌کنند (حجرات / 49 / 15).
در برخی از بافتهای قرآنی، جنگ‌افروزی یکی از مصداقهای «صد عن سبیل‌‌اللّٰه» معرفی شده که هدف اساسی آن این است که مؤمنان دست از دین خود بردارند (بقره / 2 / 218) و مؤمنان در واکنش به آن باید ایمان خود را حفظ کرده، برای غلبه بر این اندیشۀ کافرانه، جهاد کنند (بقره / 2 / 217- 218). مطالعه و تجزیه و تحلیل حوزۀ معنایی جهاد، گونه‌های بیشتری از صد عن سبیل‌اللّٰه و جهاد فی سبیل‌اللّٰه را نیز در اختیار می‌گذارد.
با نزول قرآن و ورود مفهوم جهاد به حوزۀ روابط خدا و انسان، و طرح پیوند جهاد با مفاهیمی همچون سبیل‌‌اللّٰه و ایمان، زمینه برای توسعۀ معنایی آن فراهم آمد تا آنجا که در ادبیات حدیثی، مفهوم گستردۀ جهاد با مصادیقی فراگیرتر رخ نمود: طلب روزی حلال (قاضی قضاعی، 1 / 83)، جهاد با نفس (احمد بن حنبل، 6 / 22)، به جای آوردن حج و عمره (سید مرتضى، 2 / 421)، دوری از ظلم به دیگری (برقی، 1 / 292)، دانش‌جویی (طبرسی، مجمع ... ، 2 / 258)، پاک‌دامنی و پاک روشی در کسب سرمایه (برقی، همانجا)، رسیدگی به امور والدین (احمد بن حنبل، 2 / 197)، مقابله با حسادت و هم‌چشمی توسط بانوان (ثعلبی، 2 / 173) و رسیدگی به امور خانه توسط ایشان (سیوطی، الجامع ... ، 2 / 658)، جنگ با مشرکان (بیهقی، 4 / 350) و کتمان سرّ آل محمد(ص) (کلینی، 2 / 226).
جهاد در این دوره، برخی از خواسته‌های نفس را در تقابل با دستورات الٰهی می‌انگارد و گذر از خواستۀ نفس و انجام دستورات الٰهی را با جهاد نفس معرفی می‌کند (برای مثال، نک‍ : احمدبن‌حنبل، 6 / 21). با گذر از این دوره، جهاد از آن‌چنان شمول معنایی برخوردار می‌شود که دایرۀ آن هر کار خیری را در بر می‌گیرد (مقاتل، 2 / 511؛ ابولیث، 2 / 625؛ طوسی، 2 / 183). ورود مفاهیمی همچون جهاد با دست، زبان و قلب (علامۀ حلی، 169) و یا جهاد العلم (جصاص، 3 / 154) و جهاد با بدن، قلب و مال، و تفسیر آن به انجام دادن عبادات، دوری از افکار ناپسند و بخشش به دیگران (سمعانی، 3 / 457) نیز بخشی از این توسعۀ معنایی است.
با بروز جنگهای مختلف در مرزهای داخلی و خارجی جهان اسلام در سالهای نخست پس از رحلت پیامبر (ص)، مفهوم جهاد به‌گونه‌ای دیگر مورد توجه نومسلمانان قرارگرفت و در بافتهای گوناگون، به جای مفهوم قتال به کار رفت و جنگ پربسامدترین معنای کاربردی آن شد؛ از جمله، در جنگهای میان حضرت علی(ع) و معاویه، به صورت گسترده‌ای از مفهوم جهاد برای تشویق مسلمانان برای شرکت در جنگ استفاده شد (برای مثال، نک‍ : ابن ابی‌الحدید، 2 / 64) و یا در جریان فتوحات اسلامی یکی از زمینه‌های تحریک مسلمانان در جنگ با غیرمسلمانان، خواندن آیات جهاد در میان صفوف نومسلمانان بود (سمعانی، 5 / 167). این جریانها را باید نخستین گامهای تحول معنایی جهاد دانست. البته، بر اساس یک گزارش تاریخی می‌توان فهمید که تا این دوره هنوز جهاد به عنوان مفهومی عام‌تر از قتال شناخته می‌شده است (نک‍ : ابن‌ابی الحدید، 3 / 167).
از این پس، رفته رفته، جهاد و قتال هم‌معنا تلقی شده‌اند و در کنار دیگر برداشتهای جهاد، قتال معنای مسلط مفهوم جهاد شده، و به جای مفهوم قتال به کار رفته است (نک‍ : شافعی، 2 / 18)؛ به‌ویژه در تفاسیر برخی از دوره‌های تاریخی مانند دورۀ بروز جنگهای صلیبی در جهان اسلام، مفهوم جنگ در تفسیر جهاد آن‌چنان گسترش یافت که حتى برخی از واژه‌هایی که چندان در مفهوم جنگ نیز بروز نداشته‌اند، از جمله مفهوم حق در آیۀ «... جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ ...» (اسراء / 17 / 81)، از آن تفسیر به جهاد و جنگ شده (ابن عطیه، 3 / 480)، یا تفسیر «لباس التقوى» به سلاح و ادوات جنگی (همو، 2 / 389). و حتى در آیاتی که بافت آیه، اجازۀ تفسیر جهاد را در معنای قتال نمی‌دهد، با توجیه‌های گوناگون، تفسیر قتال برای جهاد ارائه شده است (برای مثال، نک‍ : سمعانی، 1 / 447، 3 / 553؛ بغوی، 1 / 164).
با تغییر مفهوم جهاد و تبلور آن در مفهوم جنگ، فهم برخی از آیات و روایات، برای مسلمانان با پیچیدگی همراه شده است. یکی از شناخته‌شده‌ترین آنها تفسیر دو آیه از قرآن است که پیامبر (ص) را به جهاد با کافران و منافقان دستور می‌دهد (توبه / 9 / 73؛ تحریم / 66 / 9). در این دو آیه همراهی کفار و منافقان به عنوان طرف جهاد، کار را دشوار می‌ساخت؛ زیرا بر اساس گزارشهای تاریخی پیامبر (ص) با منافقان نجنگیده بود (طبرسی، جوامع ... ، 2 / 80؛ راوندی، 1 / 342)، حال آنکه بر اساس برداشت جدید، دستور به جنگ با منافقان را از سوی خدا دریافت کرده بود. از این رو، توجیهات فراوانی در تفسیر این دو آیه پدید آمد و غالباً گونۀ جهاد با کفار و منافقان را دو گونۀ متفاوت تلقی کرد که دربارۀ کفار به معنای جنگ است و دربارۀ منافقان به معانی گوناگونی به جز جنگ (مقاتل، 4 / 79؛ ابن ابی زمنین، 5 / 9؛ قرطبی، 18 / 201؛ عینی، 22 / 160). همین مسئله دربارۀ کاربرد جهاد برای برخی از مفاهیمی که پیش‌تر پیامبر(ص) آنها را نوعی جهاد معرفی کرده بود، نیز وجود داشت و موجب ظهور توجیهات فراوانی در چگونگی رابطۀ آنها با جهاد (جنگ) شد (نک‍ : همو، 1 / 29 بب‍ ، 9 / 134؛ ابن حجر، 3 / 301؛ نیز نک‍ : سیوطی، شرح ... ، 7 / 146).
با گسترش دستگاههایی در صورت بندیهای جدید اسلامی مانند تفسیر و فقه، مفهوم جهاد در معنایی جدید و جدا از مفهوم قرآنی و حدیثی خود، به صورتی گسترده در معنای قتال به کار رفت و به طور خاص در حوزۀ معنایی جنگ جای گرفت و هم‌طراز با مفاهیمی همچون حرب (ابن ابی‌الحدید، 7 / 203)، غزوه (همو، 2 / 83) و شهادت (همو، 2 / 81) وارد شد و زمینه را برای برداشتی از این مفهوم فراهم کرد که در آن جنگ ابتدایی نیز برای گسترش اسلام جای می‌گرفت.
دلایل روند کاهش معنایی جهاد و هم‌معنایی آن با قتال را باید در زمینه‌های تاریخی و فرهنگی جست‌و‌جو کرد. وجود بار معنایی لطیف جهاد و تجلیلهای فراوان پیامبر (ص) از مفهوم جهاد (ابن بابویه، 113؛ حر عاملی، 15 / 15) و تهی بودن مفهوم قتال از آن، یکی از این زمینه‌ها بوده است؛ اما در کنار آن، وجود مفهوم جنگ به عنوان نمادی از ساختار اجتماعی عرب پیش از اسلام و حضور جدی این مفهوم در زبان و فرهنگ عربی با مجموعۀ بزرگی از واژگان مربوط به جنگ، وسایل و روشهای جنگی (نک‍ : ابن خلدون، 1 / 334 بب‍ ؛ علی، 5 / 399 بب‍ ، 417- 418، 422-423) و عادی بودن تعرض به جان، مال و آزادی دیگر قبایل در میان عرب پیش از اسلام (نک‍ : ابوعبیده، 1 / 29 بب‍ )، خود دلیل فرهنگی مهمی به شمار می‌رفته است تا جهاد به معنای شناخته‌ترین مصداق آن برای اعراب، در میان نومسلمانان به‌کار رود و قبول عام یابد.
در دورۀ فتوح آغازین، با وام گرفتن از مفهوم جهاد، این قالب برای حمایت نظری از فتوح مناسب‌تر می‌نمود و روحیۀ نومسلمانان را برای جنگ، فزونی می‌بخشید. درست در همین دوران و به سبب همین پیشینۀ فرهنگی و تاریخی است که برخی از سنتهای جاهلی مانند «غارات» در جامعۀ اسلامی از نو احیا، و برای توجیه آن از مفهوم جهاد استفاده می‌شود (رضا، 2 / 216). دلیل دیگر این مسئله آن است که مفهوم قتال به صورت جدی در آیات قرآن با قید و شرطهایی فراوان همراه بوده است که ضرورت جنگ را تنها هنگامی مجاز می‌شمرده است که دیگران با عنوان «صد عن سبیل‌اللّٰه» جنگ را با مسلمانان آغاز کنند (بقره / 2 / 190-191؛ نیز نک‍ : توبه / 9 / 36؛ حج / 22 / 39؛ ممتحنه / 60 / 9)؛ تنها در این هنگام است که مؤمنان اجازۀ جنگیدن با آنها را یافته‌اند (نک‍ : صالحی، 15 بب‍ ). اما برخلاف مفهوم قتال، قرآن، بدون هیچ قید و شرطی، به جهاد با کفار و منافقان دستور داده است. همین مسئله باعث می‌شده است که نومسلمانان برای فتوحات اسلامی نتوانند به آسانی به آیات قتال استناد کنند، حال آنکه مفهوم جهاد در هم‌معنایی با جنگ (قتال) این زمینه را برای ایشان کاملاً فراهم می‌کرده است.
جز این موارد، هم‌نشینی مفهوم قتال با جهاد در برخی از بافتهای قرآنی نیز زمینه را برای برداشت مسلمانان برای هم‌معنایی قتال و جهاد فراهم می‌کرده است؛ اما محیط کاربردی متفاوت جهاد و قتال آنها را از هم‌معنایی مطلق دور می‌کند، چراکه واژۀ قتال از گستردگی کمتری نسبت به جهاد برخوردار است.
گرچه برای سامان دادن به نظریه‌های جنگ به آیات جهاد نیازی نبوده است، اما ورود جهاد با مفهوم مطلق خود، توانسته است زمینۀ برداشتهای جدیدی را در این باره فراهم آورد که یکی از مهم‌ترین آنها برداشت جهاد ابتدایی و احکام آن در فقه اسلامی است.

مآخذ

ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1378ق / 1959م؛ ابن ابی زمنین، محمد، تفسیر القرآن العزیز، به کوشش حسین بن عکاشه و محمد بن مصطفى کنز، قاهره، 1423ق / 2002م؛ ابن بابویه، محمد، معانی الاخبار، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، 1361ش؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه؛ ابن خلدون، مقدمة، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1401ق / 1981م؛ ابن عطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، 1413ق؛ ابوعبیده، معمر، ایام العرب قبل الاسلام، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ابولیث سمرقندی، نصر، تفسیر، به‌کوشش محمد مطرجی، بیروت، دارالفکر؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ برقی، احمد، المحاسن، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1330ش؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، 1407ق / 1987م؛ بیهقی، احمد، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، 1414ق / 1994م؛ ثعلبی، احمد، الکشف و البیان، به کوشش ابو محمد بن عاشور، بیروت، 1422ق؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت، 1415ق / 1994م؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، به کوشش مؤسسۀ آل البیت(ع)، قم، 1414ق؛ راوندی، سعید، فقه القرآن، به کوشش احمد حسینی، قم، 1405ق؛ رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، قاهره، 1350ق؛ سمعانی، عبدالکریم، تفسیر، به کوشش یاسر بن ابراهیم و دیگران، ریاض، 1418ق؛ سید مرتضى، علی، الناصریات، تهران، 1417ق / 1997م؛ سیوطی، الجامع الصغیر، بیروت، 1401ق؛ همو، شرح سنن نسایی، به کوشش عبدالفتاح ابوغده، حلب، 1406ق / 1986م؛ شافعی، محمد، احکام القرآن، به کوشش محمد زاید بن حسن کوثری و عبدالغنی عبدالخالق، بیروت، 1400ق / 1980م؛ صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، بیروت، 1407ق؛ صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، جهاد در اسلام، تهران، 1382ش؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، جامعۀ مدرسین؛ طبرسی، فضل، جوامع الجامع، قم، 1420 ق؛ همو، مجمع البیان، بیروت، 1415ق؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، 1409ق؛ علامۀ حلی، حسن، مختصر البصائر الدرجات، قم، 1370ش؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت / بغداد، 1970م؛ عینی، محمود، عمدة القاری، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ قاضی قضاعی، محمد، مسند الشهاب، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سفلی، بیروت، 1407ق / 1986م؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، 1372ق؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1365ش؛ مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش احمد فرید، بیروت، 1424ق؛ نیز:

Izutsu, T., God and Man in the Koran, Tokyo, 1964.

صفحه 1 از4
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.