تسبیحتسبیح (سُبْحَه یا مِسْبَحه)، به مهرههایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا گفته میشود. تسبیح به این معنی، میان فارسى زبانان رایج است و در عربی به آن (سبحه) گفته مىشود. فهرست مندرجات۲ - معنای واژه تسبیح ۳ - کاربرد در ادبیات عرب ۴ - وجه تسمیه ۵ - کاربرد تسبیح ۶ - خاستگاه ۷ - تاریخچه تسبیح ۸ - کاربرد در جوامع کهن ۹ - اولین استفاده کنندگان از تسبیح ۱۰ - استفاده از تسبیح در میان یهودیان ۱۱ - کاربرد در تمام ادیان ۱۲ - راهیابی به جهان اسلام ۱۳ - عدم استفاده وهابیت از تسبیح ۱۴ - استفاده از تسبیح در میان اهل تصوف ۱۵ - اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیح ۱۶ - نظر اهل سنت در مورد تسبیح ۱۷ - مضمون تسبیح مسلمانان ۱۸ - شکل ظاهری تسبیح ۱۹ - رنگ واندازه و جنس تسبیح ۲۰ - جنس تسبیح ۲۱ - انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهری ۲۲ - تسبیحهای معروف ۲۳ - شمار دانههای تسبیح ۲۴ - شکل ۲۵ - ساختمان ۲۶ - تسبیح به عنوان سوغات ۲۷ - جایگاه در جوامع اسلامی ۲۸ - تسبیح تربت ۲۹ - ساخت تسبیح ۳۰ - باورها ۳۱ - تسبیح در ادبیات فارسی ۳۲ - تسبیح در فرهنگ عامه ۳۳ - احکام تسبیح ۳۳.۱ - استخاره با تسبیح ۳۴ - فهرست منابع ۳۵ - پانویس ۳۶ - منبع ۱ - معانی سبحهتَسْبیح، یا سبحه، رشتهای از گره، دانههای گیاهی، مهرههای سنگی و سفالی که با آن شمار ذکرها، اوراد و جز آنها را نگاه میدارند. سُبحه به نماز مستحب، همچنین به ذکر، و دانههاى به نخ كشيده شده جهت گفتن ذكر گفته میشود. ۲ - معنای واژه تسبیحنظرات مختلفی دربارۀ واژۀ تسبیح (در عربی سُبحه و مُسْبَحه) وجود دارد: برخی این واژه را تصحیف تسلیخ و تشلیخ (به معنای سجاده و جانماز ) و از غلطهای مشهور میدانند. [۳]
هدایت، رضاقلی، ج۱، ص۲۶۹، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ش.
برخی دیگر با استناد به متون ادب فارسی و اشعار برخی شاعران کهن عرب ــ که واژۀ تسبیح را عیناً به معنای رشتهای از مهرهها آوردهاند ــ استعمال آن را «صحیح و فصیح» دانستهاند [۴]
قزوینی، محمد، ج۱، ص۶-۱۴، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، تهران، ۱۳۲۴ش، س ۲، شم ۵.
(برای واژۀ تسبیح در دیوان شاعران پارسیگو به این منابع رجوع کنید. [۵]
خاقانی، بدیل، ج۱، ص۶۳۹، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۶]
عطار، محمد، ج۱، ص۸۰۸، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۷]
سلمان ساوجی، کلیات، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۸]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۵۶، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۰]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۴۸۴، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۱]
نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۳ - کاربرد در ادبیات عربعلامه قزوینی برای کاربرد واژۀ تسبیح/تسابیح در ادبیات عرب به نسخه خطی دیوان ابونواس استناد کرده است. [۱۲]
ابونواس، دیوان، ج۱، ص۱۲، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
[۱۳]
خفاجی، احمد، ج۱، ص۵۳، شفاء الغلیل، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۵ق.
لیکن در برخی نسخ چاپ شدۀ این دیوان واژۀ تسابیح موجود نیست و به جای آن در قطعه شعر مورد نظر قزوینی واژۀ مسابیح به چشم میخورد. [۱۴]
ابونواس، دیوان، ج۱، ص۲۱۹، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
[۱۵]
ابونواس، دیوان، ج۱، ص۴۵۹، به کوشش احمد عبدالمجید غزالی، بیروت، دارالکتاب العربی.
۴ - وجه تسمیهدر عربی عموماً بدان مَسْبَحه یا سُبْحه میگویند. [۱۶]
احمدبن محمد میدانی، السّامی فی الاسامی، ج۱، ص۱۶۶، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانه ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش.
[۱۷]
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «سَبَحَ»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۸]
سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشّوارد، ذیل «سُبحه»، قم ۱۴۰۳.
[۱۹]
محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتّب الحروف و الاشیاء، ج۱، ص۱۶۵، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
در صحاح سته، سبحه به معنای نماز نافله و دعا و ذکر نیز به کار رفته است . [۲۰]
ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۶۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۲۱]
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم ، ج۱، ص۴۹۷ـ ۴۹۸، ش ۷۷ـ۸۱، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۲۲]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۲۰، ش ۱۲۲۳،استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
به نظر برخی، واژه تسبیح، تصحیف تسلیخ یا تشلیخ به معنای سجاده و جانماز بوده [۲۳]
حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، ذیل «تشلیخ»، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش.
[۲۴]
محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «تسلیخ»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
و به کار بردن آن به معنای سبحه (مهرههای ذکر و دعا) نادرست است [۲۵]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «تسلیخ»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
ولی بنا برتحقیق محمد قزوینی ، [۲۶]
محمد قزوینی ، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است» ، یادگار، ص۱۰ـ۱۲، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴).
کلمه تسبیح در متون فارسی و عربی به معنای سبحه نیز به کار رفته و کلمه تسابیح (جمع تسبیح) به این معنا، در شعر ابونواس (متوفی ۱۹۸) آمده است.۵ - کاربرد تسبیحاستفاده از تسبیح برای به خاطر سپردن شمار اذکار و دعاها ــ که احتمالاً از شمارش دانههای ریگ و گره زدن نخ شروع شده ــ در میان پیروان بیشتر آیینها و ادیان از جمله هندوها و بوداییان ، یهودیان و مسیحیان و مسلمانان متداول بوده است. ۶ - خاستگاهخاستگاه تسبیح را آسیا دانستهاند، اما به روشنی مشخص نیست که مردم کدام سرزمین آسیایی مبتکر آن بودهاند. در بسیاری از نقوش و حجاریهای برجسته کاخهای سلطنتی آشور نصیرپال دوم (۸۵۹-۸۸۳قم) در آشور ، و در کاخ پادشاهی سناخریب (۶۸۱-۷۰۴قم) در مالتای، الاهگانی مانند ایشتر (اینانا) و دیگر ربالنوعها، تسبیح کوچکی از مهره در دست دارند. [۲۷]
بلک، جرمی و آنتونی گرین، ج۱، ص۸۹، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۸]
بلک، جرمی و آنتونی گرین، ج۱، ص۹۰-۹۱، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش.
۷ - تاریخچه تسبیحظاهراً قدیمترین اشاره به تسبیح در ادبیات کهن هندو آمده است، با عنوان گانت تیا یعنی ابزار شمارش ، کانچانیا به معنای درخشش و روشنایی ، ماتا ، مالیکا به معنای تاج گل و سوترا به معنای رشته (نخ) . پارسایان هندو با این وسیله شمار دعاها و اوراد روزانه خود را نگه میداشتند. در شاخههای گوناگون هندو و بودایی ، تسبیحها از نظر تعداد دانه و جنس و رنگ متفاوتاند و این تفاوتها معانی خاصی دارد. در این آیینها، تسبیح به عنوان طلسم و تعویذ و همچنین برای تفأل و گاه تزئین به کار میرود. تسبیح در مراسم تشرف نیز نقش مهمی دارد؛ مثلاً، برای ورود به آیین ویشنو (یکی از خدایان در آیین هندو) به گردن فردی که به شش یا هفت سالگی میرسد، تسبیحی ۱۰۸ دانه میآویزند و اذکار خاصی را با آن به او آموزش میدهند. ۸ - کاربرد در جوامع کهنتسبیح ظاهراً در بسیاری از تمدنهای کهن به عنوان ابزار ثبت اعداد، روزها و جز آنها، و برقراری ارتباط از راه نظام گرهنویسی (هر گره به معنا و مفهوم خاص) و نشانههای یاد آورنده در برخی از جامعهها کاربرد داشته است. ادوارد تایلر به سادهترین شکل تسبیح اشاره میکند که رشتهای نخی از انواع گرهها با رنگهای مختلف بود که هر گره معنایی خاص داشت. همو نظام گرهنویسی را یکی از مشخصات جوامع دوران کهن میداند. مثلاً در چین باستان مردم رشتههایی نخ با گرههای مختلف به کار میبردند که شمارهها و فاصلهها کار نوشتن را انجام میدادند. در بسیاری از جامعههای کهن مانند یونان ، روم ، مصر و هند از تسبیح برای نگهداشت روزهای جشن و آیینها، یا از آن همچون طلسم و تعویذ و وسیله تفأل و تزیین، یا نشانه ورود به مرحلهای خاص در آیین تشرف، استفاده میکردند. زنان افریقای مرکزی روزها و ماههای بارداریشان را با زدن گرههایی به رشتهای نخ محاسبه میکردند. با گذشت زمان و تحول و پیشرفت فرهنگ، کاربریهای ابزاری تسبیح در جامعهها محدودتر شد و بیشتر جنبه دینی و کاربری مذهبی یافت. ۹ - اولین استفاده کنندگان از تسبیحگفتهاند که سنّت استفاده از تسبیح از آسیا به اروپا رفته و از طریق قدیس دومینیک (۵۶۵ـ ۶۱۸/۱۱۷۰ـ۱۲۲۱) و راهبان فرقه او در قرن سیزدهم میلادی در مسیحیت رواج یافته است، اما احتمالاً استفاده از آن در اروپا سابقه بیشتری دارد ، زیرا در روم باستان ثروتمندان رشتهای با ده سنگ گرانبها که هر کدام نماینده یکی از خدایان بود به گردن میآویختند و ظاهراً این گردنبند نوعی تعویذ بوده است ، تسبیح کلیسای کاتولیک رشتهای بلند با ۱۵۰ مهره است که به سه دسته ۵۰ تایی تقسیم میشودو به انتهای تسبیح چند مهره و یک صلیب وصل است ، تسبیح مسیحیان گاه به شکل حلقه و گاه رشته بلندی از مهره هاست. ۱۰ - استفاده از تسبیح در میان یهودیاناستفاده از تسبیح در میان یهودیان، تحت تأثیر ترکهای مسلمان و یونانیان مسیحی بوده است . امروزه اهمیت و اعتبار تسبیح در میان آنان تقریباً از بین رفته و فقط در روز سَبْت (شنبه) و روزهای مقدس ، عموماً برای سرگرمی و وقت گذرانی آن را در دست میگیرند.این تسبیح ۳۲ یا ۹۹ مهره دارد. ۱۱ - کاربرد در تمام ادیانکاربرد تسبیح در تمام ادیان بزرگ جهان کم و بیش مرسوم بوده است. کهنترین سند مکتوب مربوط به کاربرد تسبیح، متون ادبی هندو ست که به رواج استفاده از تسبیح میان برهمنها اشاره میکند. در فلسفه بودا ، هر بودایی با در دست داشتن تسبیح به مثابه جزئی از کل و مهرهای کنار مهرههای دیگر رشتهای را تشکیل میدهد که نهایتاً به بودا متصلشان میکند. یهودیان تسبیحی ۳۲ یا ۹۹ مهره را در روزهای شنبه (سَبْت) مقدس در دست میگیرند. امروزه مسیحیان کلیسای ارتدکس ایرلند نیز برای شمارش نمازگزاران از «تسبیحهای نذرانه» استفاده میکنند. ۱۲ - راهیابی به جهان اسلامبهنظر گلدسیهر تسبیح از سوی بوداییهای هند به اسلام راه پیدا کرده است. برخی نیز مسیحیان (نسطوریان شرق) را عامل راهیابی تسبیح به جهان اسلام دانستهاند. [۲۹]
علایی، علیاکبر، ج۱، ص۲۹، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
شمارش دعا و ذکر با تسبیح میان مسلمانان ، بجز وهابیان مرسوم است. وهابیان کاربرد تسبیح را برای شمارش دفعات ذکر ادعیه، بدعت در دین میدانند و از انگشتان دست بهجای آن کمک میگیرند.دربارۀ استفـاده از تسبیح در میـان اهل تسنن روایات مختلفی وجود دارد: برخی کتب حدیث اهل سنت همراه داشتن تسبیح را بـه مسلمانان توصیـه میکند و به تسبیح گـرداندن پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز اشاره دارد. [۳۰]
نسایی، احمد، ج۳، ص۷۴، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۳۱]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، ج۵، ص۳۰۹، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۳۲]
سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۱۳۹-۱۴۵، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
روایاتی دیگر از قول پیامبر صلیاللهعلیهوآله کاربرد تسبیح را در شمارش اذکار و اوراد نکوهش میکند. [۳۳]
ترمذی، محمد، ج۵، ۵۲۱، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۳۴]
ابوداوود سجستانی، سلیمان، ج۲، ص۱۷۰، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
شیعیان معتقدند که حضرت زهرا علیهالسلام از نخستین کسانی بود که از تسبیح استفاده میکرد و برای گفتن تسبیحات پس از نماز (۳۴ تکبیر ، ۳۳ تسبیح ، ۳۳ تحمید ) رشتهای نخ پشمی که ۳۴ گره داشت، به کار میبرد. همو بعدها از خاک مزار حمزه عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله تسبیحی گلین ساخت. شیعیان نیز به پیروی از حضرت زهرا علیهاالسلام برای تبرک ، از تربت کربلا ، مقتل حسین بن علی علیهالسلام، تسبیح میسازند که به «تسبیح تربت» یا «تسبیح کربلایی» معروف است [۳۷]
بهار عجم، لالهتیک چند بهار، ج۱، ص۲۴۵، لکهنو، ۱۳۳۴ق.
[۳۸]
علایی، علیاکبر، ج۱، ص۲۹-۳۰، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
[۳۹]
برای تسبیح تربت حمزه در اشعار پارسی، برای نمونه، نک: خاقانی، بدیل، ص۳۶۰، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۳ - عدم استفاده وهابیت از تسبیحاستفاده از تسبیح در میان بیشتر مسلمانان رایج است، جز پیروان محمدبن عبدالوهاب تمیمی نجدی (ح ۱۱۱۵ـ۱۲۰۶) که آن را نوعی بدعت میدانند و برای شمارش اذکار از انگشتان دست استفاده میکنند. ۱۴ - استفاده از تسبیح در میان اهل تصوفبرخی اعتقاد دارند که صوفیه استفاده از تسبیح را از بوداییان یا هندوها یا راهبان مسیحی کلیسای شرقی آموختهاند و تسبیح از طریق آنها در میان مسلمانان رایج شده است. [۴۰]
دائرة المعارف الاسلامیة، ج۱، ص۲۹ ، چاپ دوم، بیروت ،
در رساله قشیریه درباره جنید (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) آمده است که وی تسبیحی در دست داشت و وقتی به او اعتراض کردند، گفت : «این وسیلهای است که مرا به خدا رسانیده و از آن جدا نخواهم شد». [۴۱]
دائرة المعارف الاسلامیة ، بیروت ، ج۱، ص۷۲ـ۷۳ .
۱۵ - اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیحبر اساس کتب حدیث شیعه، استفاده از تسبیح در صدر اسلام متداول بوده است ؛ مثلاً گفته شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام چون از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنید که پس از هر نماز، گفتن ۳۴ تکبیر [۴۲]
علی اکبر علائی ، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
و ۳۳ تسبیح (سبحان الله) و ۳۳ تحمید (الحمد لله)، که به تسبیحات حضرت زهرا مشهور است ثوابی بزرگ دارد تسبیحی از نخ پشمی با ۳۴ گره تهیه کرد.وقتی حمزه ، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به شهادت رسید، حضرت فاطمه سلام الله علیها از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت. مردم نیز بعدها از تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، شیعیان از تربت او تسبیح ساختند. همچنین روایت شده است که وقتی امام سجاد علیهالسلام را به مجلس یزید میبردند آن حضرت تسبیحی در دست داشت. از امام صادق علیهالسلام روایت میکنند که تسبیح را برای شیعیان توصیه کردند. ۱۶ - نظر اهل سنت در مورد تسبیحدر کتب اهل سنّت نیز روایتی هست حاکی از اینکه پیامبر اکرم تسبیحی داشته است. [۴۶]
احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۷۴، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۷]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، ج۵، ص۳۰۹، سنن ابی داود، ش ۵۰۶۵، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
البته نسبت به برخی از این روایات، تشکیک شده [۴۸]
دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «سبحه تعلیق» ، بیروت .
و حتی در مقابل، روایاتی نقل شده است به این مضمون که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم افرادی را که با انداختن ریگ ، اذکار را میشمردند، نهی نموده و توصیه کرده که شماره اذکار را با انگشتان دست ثبت کنند. [۴۹]
محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۲۱، ش ۳۴۸۶،استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
[۵۰]
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۷۰، ش ۱۵۰۱،استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
گفتهاند که اینگونه روایات متعلق به اوایل هجرت پیامبر است و در هر حال حاکی از نهی استفاده از تسبیح نیست. [۵۱]
دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «سبحه تعلیق» ، بیروت .
جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) در رساله کوچکی به نام المنحة فی السبحة روایاتی آورده و بر اساس آنها استنباط کرده است که تسبیح در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بین صحابه و بعدها نزد تابعین و همچنین صوفیه رایج بوده و استفاده از آن نهی صریح نشده است. [۵۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۲ـ۶، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۱۷ - مضمون تسبیح مسلماناناذکاری که مسلمانان در طول روز، بخصوص پس از نماز، با تسبیح ادا میکنند، معمولاً مشتمل است برشهادت به یگانگی خدا (لااله الا الله)، تکبیر، تحمید، منزه دانستن او یا تسبیح و همچنین فرستادن درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امامان علیهمالسلام و اولیا یا توسل به ایشان . [۵۴]
، مجلسی ، بحارالانوار ، ج۸۲، ص۹۶ .
در بین برخی فرق صوفیه نیز تسبیحی که مشایخ با آن ذکر گفتهاند، نوعی تقدس و تبرک دارد و برای برکت بخشی، به جانشینان آنها به ارث میرسد. از تسبیح برای استخاره و دفع چشم زخم [۵۵]
الموسوعة العربیّة المیسّرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، ذیل «سبحة»، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت .
نیز استفاده میشود.۱۸ - شکل ظاهری تسبیحتسبیح مسلمانان عموماً صد دانه (مهره) دارد که شاید نماد ۹۹ اسم از اسماءالحسنی به اضافه اسم جلاله الله و یا برابر اذکار تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام باشد. تسبیح صد دانهای با دو مهره کوچکتر یا بزرگتر به نام «عدسک» به سه قسمت ۳۳ دانهای تقسیم میشود و با احتساب مهره بزرگتری به نام «شیخک» یا «امام»، که معمولاً مخروطی است و دو سرِ رشته تسبیح را به هم وصل میکند، شمار دانهها به صد میرسد. تسبیحهای ۳۴ دانهای نیز در میان مسلمانان رواج دارد. برخی فرق صوفیه از تسبیح هزار دانهای استفاده میکنند که در ادبیات فارسی نشانه کثرت زهد و تقوی است. [۵۷]
علی اکبر علائی ، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»،هنر و مردم، ص ۳۰ـ۳۱، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
[۵۹]
دهخدا، ذیل واژه، تسبیح .
این تسبیح در مراسم خاکسپاری به کار میرود و ثواب اذکاری که با آن گفته میشود، به روح متوفی هدیه میگردد. ۱۹ - رنگ واندازه و جنس تسبیحرنگ، اندازه و جنس دانههای تسبیح متنوع است. تسبیح ازگِل، شیشه، فلز، چوب، صدف، هسته و دانه یا صمغ گیاهان، مرجان و یُسر (درختی با دانه های خوشبو به رنگ سیاه)، عقیق، یشم، یاقوت، زمرد، عاج فیل، استخوان شتر و شاخ گوزن و اخیراً با انواع پلاستیک در رنگهای مختلف ساخته میشود. [۶۰]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»،هنر و مردم، ص ۳۱ـ۳۳،، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
[۶۱]
زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت .
[۶۲]
دائرة المعارف الاسلامیة، ذیل «سبحه تعلیق» ، بیروت .
رشته تسبیح از جنس پشم، ابریشم یا پلاستیک است و در اغلب تسبیحها در قسمت انتهایی امام یا شیخک، منگوله ای قرار دارد که گاه زربفت است. تسبیحهای گران قیمت را با منگولههای طلا و نقره و نخهای ابریشمی رنگی زینت میدهند. [۶۳]
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، ذیل واژه «تسبیح»، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ،از مهدی حائری و پرویز ورجاوند .
۲۰ - جنس تسبیحتسبیح را از مواد گوناگون میسازند: تسبیحهای گلی مانند تسبیحهای ساخته شده از تربتِ قتلگاه امام حسین علیهالسلام و تربت آستانه امامان دیگر و بقاع متبرکه ؛ تسبیحهای ساخته شده از سنگهای معدنی گرانبها، مانند عقیق ، یشم ، یاقوت ، مروارید ، زمرد ، فیروزه ، لاجورد و جز آنها؛ و از چوب ، میوه و هسته میوۀ برخی درختان مانند آبنوس ، شمشاد ، یُسر و خرما ؛ از شاخ و استخوان و عاج حیواناتی مانند گوزن ، شتر و فیل ؛ و از بلور و شیشه و پلاستیک . [۶۴]
علایی، علیاکبر، ج۱، ص۳۱-۳۳، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
[۶۵]
دائرة المعارف تشیع، تهران، ج۴، ص۲۴۲، ۱۳۸۱ش.
۲۱ - انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهریبرخی از انواع تسبیحها عبارتاند از: ۱) تسبیح تربت که از خاک مرقد امام حسین علیهالسلام ساخته میشود. شیعیان عموماً از این تسبیحها استقبال میکنند، زیرا بنا بر روایات، در دست داشتن آن حتی بدون ذکر توصیه شده است. [۶۶]
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، ذیل واژه «تسبیح»، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ،از مهدی حائری و پرویز ورجاوند .
۲) تسبیح شاه مقصود که آن را در افغانستان میسازند و سنگ آن از معادنی در منطقه قندهار به دست میآید. به این تسبیح ــ که معمولاً به رنگ سبز روشن است ــ تسبیح پادزهری هم میگویند، زیرا سنگ آن، بنا بر مشهور، خاصیت زهرکِشی دارد. رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت میشود. [۶۸]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ص ۳۴، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
[۶۹]
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، ذیل واژه «تسبیح»، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ،از مهدی حائری و پرویز ورجاوند .
۳) تسبیح یمانی ساخت یمن که از عقیق است. [۷۰]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»،هنر و مردم، ص ۳۰ـ۳۱، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۴) تسبیح عین الهِرّه (چشم گربه) که از نوعی سنگ در هندوستان ساخته میشود. [۷۱]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ص ۳۳، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۵) تسبیح کهربایی که آن را از صمغ گیاهان میسازند و چون با گردانیدن در دست و مالش، برق ساکن در خود ذخیره میکند به آن کهربایی میگویند. این تسبیح دوگونه است: نوع آتشگیر که به آن بارقه میگویند و نوع دیگر که به آب حیات شهرت دارد. [۷۲]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ص ۳۳ـ۳۴، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۶) تسبیح چشم بلبل که مهرههای آن خالهایی به غیر رنگ خود دارد. [۷۳]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «تسبیح چشم بلبل»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷) تسبیح نقره کوب که دانه های آن از یسر است و بر روی آن میخهای کوچک نقره ای برای زینت کوبیده اند. [۷۴]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ص ۳۴، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۸) تسبیح جوینی و علی مرادی یا شاه علی مرادی که با سنگ قرمزی که از منطقه جوین به دست میآمد، ساخته میشد و امروزه دیگر ساخته نمیشود. [۷۵]
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی،ذیل واژه «تسبیح» کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ،از مهدی حائری و پرویز ورجاوند.
[۷۶]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ص ۳۳، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۹) تسبیحی معروف به کار عبدالله که قبلاً درویشی بدین نام در کرمانشاه آن را میساخت و مخلوطی از گِل و براده های طلا و نقره بود. [۷۷]
دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، ذیل واژه «تسبیح»، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ،از مهدی حائری و پرویز ورجاوند .
[۷۸]
علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»،هنر و مردم، ص ۳۳، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳).
۲۲ - تسبیحهای معروفبرخی تسبیحها به لحاظ جنس، محل ساخت، سازنده و شکل و رنگ آن شهرت یافتهاند، مانند تسبیح شاه مقصود که از سنگی خاص از معادن قندهار افغانستان ساخته میشود و نوعی از آن بسیار کمیاب و گرانبها ست؛ تسبیح عقیق از معادن یمن که به تسبیح یمانی معروف است؛ تسبیح کار عبدالله، و تسبیحهای عین الهرّه، کهربایی، نقرهکوب، و چشم بلبل از جمله تسبیحهای معروف دیگر هستند. [۷۹]
دائرة المعارف، ج۴، ج۱، ص۳۴-۳۳، ص۲۴۲، علایی، علیاکبر، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
[۸۰]
آنندراج، محمدپادشاه، ذیل تسبیح چشم بلبل، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش.
۲۳ - شمار دانههای تسبیحاین تسبیحها معمولاً ۱۰۰ دانه یا مهرهدارند که مسلمانان و شیعیان آن را نشانه ۱۰۰ اسم خداوند و یا نمادی از تسبیحات حضرت زهرا علیهالسلام میدانند. تسبیحهای ۲۵، ۳۳، ۳۴ و ۰۰۰‘۱ دانه یا مهره نیز به کار میرود. تسبیح ۰۰۰‘۱ دانه به برخی صوفیان و دراویش اختصاص دارد که برای گفتن ذکر در مراسم خاکسپاری بهدست میگیرند و ۳ بار میگردانند و هر بار ۰۰۰‘۱ لااله الاالله میگویند. ۲۴ - شکلتسبیحها را از لحاظ شکل به دوکی (تسبیحهایی با مهرههای بـه شکل دوکِ تراشیـده)، خرمایـی ـ سنجدی (تسبیحهایی با مهرههای به شکل هستههای خرما و سنجد )، تسبیحهای کروی (مهرههای آن از طریق ریختهگری و قالبگیری تهیه میشوند)، دستهبندی میکنند. [۸۱]
علایی، علیاکبر، ج۱، ص۳۴، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
۲۵ - ساختمانهر رشته تسبیح از چند بخش تشکیل میشود. سر تسبیح دارای یک یا دو منگوله است. منگولههای برخی تسبیحهای نفیس، زربافت یا نقرهبافت است. مهرهای مخروطی شکل در زیر منگوله به نام شیخک، دسته و یاد، وصل است که بزرگتر از دیگر مهرهها ست. دو سر انتهایی نخ تسبیح را که معمـولاً از ابریشـم یا نخهـای سبـز رنگ و جـز آنهـا ست، از سوراخ دانه به هم گره میزنند. در برخی مناطق شیخک را «خلیفه سُبحه» یا صوفی، امام و محراب سبحه نیز مینامند. [۸۲]
لغتنامه دهخدا، ذیل شیخک.
پس از آن مهرههای یک شکل و همجنس تسبیح را کنار یکدیگر به رشته میکشند. دو مهره شبیه عدس به نام عدسک یا عدسی که کوچکتر از دیگر مهرهها هستند و گاهی از جنس دیگری ساخته میشوند، دانههای تسبیح را به ۳ قسمت تقسیم میکنند. برخی شیخک و عدسک را یکی دانستهاند و به عنوان مهرههای میانی تسبیح از آن نام بردهاند. [۸۳]
لغتنامه دهخدا، ذیل امام و عدسی.
در تسبیح ۱۰۰ دانه، دانهها به دو قسمت ۳۳ دانه در دو طرف شیخک، و یک قسمت ۳۴ دانه در میان دو عدسک تقسیم شده است. [۸۴]
علایی، علیاکبر، ج۱، ص، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸.
۲۶ - تسبیح به عنوان سوغاتدر اغلب زیارتگاهها و شهرهایی که برای مسلمانان اهمیت دینی دارند، تسبیح ــ در کنار مهر ــ از انواع سوغاتها به شمار میآید و ازاینرو خرید و فروش تسبیح و مشاغلی همچون تسبیح بندی در آن شهرها رواج دارد. ۲۷ - جایگاه در جوامع اسلامیتسبیح در فرهنگ مردم جامعههای اسلامی و ایرانی جایگاه خاص دارد و مسلمانان آن را به نشانه ایمان در دست میگیرند و میگردانند و ذکر میگویند. معمولاً زائران برخی اماکن مقدس و بقاع متبرکه مُهر و تسبیحهای تبرک شده از زیارتگاهها به ارمغان میآورند. مؤمنان در جانمازشان تسبیح میگذارند تا در فاصله میان دو نماز یا در پایان نماز با آن ذکر بگویند. ۲۸ - تسبیح تربتمهر و تسبیح و تربت امام حسین علیهالسلام و مکه برای شیعیان ارزش معنوی بالایی دارد. شیعیان در دست داشتن تسبیح تربت را ثوابی بزرگ میدانند و از آن برای برآوردن حاجاتشان استفاده میکنند. ۲۹ - ساخت تسبیحساخت تسبیح در بسیاری از اماکن مقدس و امامزادگان رواج دارد. مثلاً در خراسان افراد بسیاری در معادن پازر (سنگی سبز رنگ)، فرومد و عباسآباد مشغول تسبیحسازی از این سنگ هستند. آنها با تراش سنگ و خوابانیدن آن در روغن کرچک، تسبیحها و اشیای زینتی میسازند. کسانی نیز به بند و رشته کشیدن مهرههای تسبیح و فروش آن میپردازند که به آنان «تسبیح بندکن» میگویند. از دیرباز دکانهای بازار و اطراف حرم امامان و امامزادگان یا پیشخوان مساجد محل عرضه مهر و تسبیح به زائران بوده است. به گزارش آماری در ۱۳۵۰ش، فقط در شهر مشهد ۱۰۰ دکان مهر و تسبیحفروشی وجود داشته است. [۸۵]
چهرۀ خراسان، مشهد، ج۱، ص۱۷۹، ۱۳۵۱ش.
[۸۶]
چهرۀ خراسان، مشهد، ج۱، ص۱۸۲، ۱۳۵۱ش.
[۸۷]
دائرة المعارف تشیع، تهران، ج۴، ص۲۴۲، ۱۳۸۱ش.
۳۰ - باورهازنان نقشهایی را که بر روی آش ، حلوا و غذاهای دیگر نذری میافتد، علامتی از شکل تسبیح و مهر و پنجه امالبنین و یا حضرت فاطمه علیهاسلام میپندارند و آن را به نیت قبولی نذر و نیازشان میانگارند. همچنین زنان با گرداندن تسبیح تربت کربلا و خواندن و ذکر اوراد و ادعیه سر سفرههای نذری، قبولی نذر را از خداوند و امامان میطلبند. به عقیدۀ برخی گسستن یکبارۀ رشتته تسبیح و پراکنده شـدن مهرهها را علامت روا شدن حاجات، و برخی دیگر نشانه پریشانی و پراکندگی دانستهاند. در برخی نقاط روستایی و عشایری ایران بر روی سنگ مزارها شکل مهر و تسبیح را که نشانه زهد و ایمان متوفی است، حک میکنند. [۸۸]
شکورزاده، ابراهیم، ج۱، ص۲۹، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۸۹]
شکورزاده، ابراهیم، ج۱، ص۲۲۰، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۹۰]
شکورزاده، ابراهیم، ج۱، ص۶۳۱، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۹۱]
ماسه، هانری، ج۱، ص۱۸۷، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
پس از غسل مردگان، به دست مردگان مرد تسبیحی ۱۰۰ یا ۳۳ دانه از تربت کربلا میدهند و مردگان زن را با دستبند و انگشتر و گلوبندی تسبیح مانند که از خاک کربلا تهیه شده و نام « پنج تن » بر آن حک شده است، مـیآرایند. [۹۲]
بلوکباشی، علی، ج۱، ص۷۶، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، س ۷، شم ۹.
[۹۳]
کتیرایی، محمود، ج۱، ص۲۵۱، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۴۸ش.
از تسبیح، به ویژه تسبیح تربت، برای تفأل و استخاره نیز استفاده میکنند (برای شرح استخاره با تسبیح به این منابع رجوع کنید. [۹۴]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۱۹۴، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۹۵]
همایونی، صادق، ج۱، ص۳۴۳، فرهنگ مردم سروستان، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۹۶]
رضایی، جمال، ج۱، ص۶۰۸-۶۰۷، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
خوجههای اسماعیلیه هند در برخی اعمال و آداب مذهبیشان، از جمله آداب ذکر برای شاه غریب میرزا ، و دعا برای آقاخان، تسبیح ۱۰۱ دانه تربت کربلا میگردانند. ۳۱ - تسبیح در ادبیات فارسیدر ادبیات فارسی، دانه های تسبیح را که نشان دهنده زهد و پارسایی یا ریا و تظاهر به مسلمانی است، گاه به دانههایی تشبیه کردهاند که با آنها مرغان (جویندگان راه حق) را جلب و شکار میکنند. [۹۷]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۲۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۹۸]
الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، ج۱، مخزن الاسرار، ص۱۲۰، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۹۹]
عبدالرحمان بن احمد جامی، غزلیّات مولانا نورالدّین عبدالرّحمن جامی، غزل ۴۳۷ ، چاپ بدرالدّین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش.
گاه نیز آن را با زنّار ــ که نشانه مسیحیت تلقی میشده ــ در تقابل قرار دادهاند. [۱۰۰]
بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۶۳۹، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۰۱]
محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، غزل ۸۰۸، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰۲]
سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی ، غزل ۲۹۶، چاپ عباسعلی وفایی ، تهران ۱۳۷۶ ش.
ازینرو، «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است. [۱۰۳]
رحیم عفیفی، فرهنگنامة شعری، ذیل همین واژه ها، تهران ۱۳۷۲ ش.
ترکیباتی از کلمه تسبیح در ادبیات فارسی وجود دارد، مانند «تسبیح خانه» به معنای عبادتگاه و «تسبیح شمار» به معنای زاهد. [۱۰۴]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «تسبیح شمار»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۵]
دهخدا، ذیل «تسبیح خانه»، «تسبیح شمار» .
۳۲ - تسبیح در فرهنگ عامهدر فرهنگ عامه، اگر شکلی شبیه مهره های تسبیح، بر آش نذری نقش ببندد، علامت قبولی نذر است. [۱۰۶]
، ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۲۹، تهران ۱۳۶۳ ش.
همچنین، بر اساس باورهای عامیانه، اگر بند تسبیح کسی بهطور ناگهانی و بی هیچ علت معلومی پاره شود صاحبش به مراد خود خواهد رسید. [۱۰۷]
ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ج۱، ص۶۳۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۳ - احکام تسبیحتهیه تسبیح از جنس تربت امام حسین علیه السّلام و شمارش تسبیحات حضرت فاطمه سلام اللّه علیها، بلکه گفتن هر ذکرى با آن و حتّى گردانیدن آن در دست هرچند بدون ذکر، مستحب است. ۳۳.۱ - استخاره با تسبیحاز انواع استخاره، استخاره با تسبیح است. ۳۴ - فهرست منابع(۱) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۲) ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۳) ابونواس، دیوان، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. (۴) ابونواس، دیوان، به کوشش احمد عبدالمجید غزالی، بیروت، دارالکتاب العربی. (۵) اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش. (۶) بلک، جرمی و آنتونی گرین، فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمه پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش. (۷) بلوکباشی، علی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، س ۷، شم ۹. (۸) بهار عجم، لالهتیک چند بهار، لکهنو، ۱۳۳۴ق. (۹) ترمذی، محمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۱۰) چهرۀ خراسان، مشهد، ۱۳۵۱ش. (۱۱) حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش. (۱۲) خاقانی، بدیل، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۳) خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۵ق. (۱۴) دائرة المعارف تشیع، تهران، ۱۳۸۱ش. (۱۵) رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش. (۱۶) سلمان ساوجی، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۷) سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۸) شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۹) عطار، محمد، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۲۰) علایی، علیاکبر، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شم ۲۸. (۲۱) قزوینی، محمد، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، تهران، ۱۳۲۴ش، س ۲، شم ۵. (۲۲) کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۴۸ش. (۲۳) لغتنامه دهخدا. (۲۴) ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش. (۲۵) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۲۶) نسایی، احمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۲۷) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش. (۲۸) هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمه آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، ۱۳۷۲ش. (۲۹) هدایت، رضاقلی، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ش. (۳۰) همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، ۱۳۷۱ش. (۳۱) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲ . (۳۲) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۳۳) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش . (۳۴) محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱ . (۳۵) عبدالرحمان بن احمد جامی، غزلیّات مولانا نورالدّین عبدالرّحمن جامی، چاپ بدرالدّین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش . (۳۶) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش . (۳۷) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش . (۳۸) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش . (۳۹) دائرة المعارف الاسلامیة . (۴۰) دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تسبیح» (از مهدی حائری و پرویز ورجاوند) . (۴۱) محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتّب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش . (۴۲) سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ عباسعلی وفایی، تهران ۱۳۷۶ ش . (۴۳) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ . (۴۴) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش . (۴۵) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشّوارد، قم ۱۴۰۳ . (۴۶) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش . (۴۷) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش . (۴۸) محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش . (۴۹) رحیم عفیفی، فرهنگنامة شعری، تهران ۱۳۷۲ ش . (۵۰) علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳) . (۵۱) محمد قزوینی، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴) . (۵۲) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره ، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش . (۵۳) مجلسی، بحارالانوار . (۵۴) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۵۵) الموسوعة العربیّة المیسّرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت . (۵۶) احمدبن محمد میدانی، السّامی فی الاسامی، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانة ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش . (۵۷) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۵۸) الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش . (۵۹) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸، چاپ افست تهران. ۳۵ - پانویس
۳۶ - منبعدائره المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «سبحه»، ج۱۵، شماره۵۹۲۰. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تسبیح»، شماره۳۵۳۰. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۷۲، برگرفته از مقاله «سبحه». فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۹، برگرفته از مقاله «تسبیح». |