اندیشه سیاسی آخوند خراسانیآخوند خراسانی به امور سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی، بهویژه کشور شیعی ایران، بسیار حساس بود. فهرست مندرجات۲ - مبانی نظری سیاست ۳ - نهضت مشروطه ۴ - جبهههایی مبارزاتی ۵ - حمایت از مشروطه ۵.۱ - تحلیل عملکرد ۵.۱.۱ - دیدگاه اول ۵.۱.۲ - دیدگاه دوم ۵.۱.۳ - دیدگاه سوم ۵.۱.۴ - دیدگاه چهارم ۵.۱.۵ - جمعبندی عملکرد ۵.۲ - علل ورود به جریان ۵.۳ - اقدامات ۵.۴ - علمای ثلاثه نجف ۵.۵ - دوره محمدعلی شاه ۵.۶ - دوره احمدشاه ۶ - مقابله با مخالفان مشروطه ۶.۱ - تیرگی روابط با نوری ۶.۲ - اقدامات عملی ۶.۳ - مناسبات با یزدی ۶.۴ - سلطنت مشروعه ۶.۵ - علل حمایت از مشروطه ۷ - مبارزه با منحرفین مشروطه ۷.۱ - کمتوجهی به علما ۷.۲ - احساس خطر ۷.۳ - حکم بر علیه تقیزاده ۷.۴ - وفاداری به اصل مشروطه ۸ - مبارزه با بیگانگان ۸.۱ - دولت روسیه ۸.۲ - دولت انگلیس ۸.۳ - نامه به امپراتور روسیه ۸.۴ - حمله روسیه ۸.۴.۱ - رایزنیهای سیاسی ۸.۴.۲ - حکم جهاد ۸.۴.۳ - حرکت به سوی ایران ۹ - وفات ۱۰ - زندگینامه ۱۰.۱ - ویژگیهای اخلاقی ۱۰.۲ - فرزندان ۱۰.۳ - اقدامات عمرانی ۱۰.۴ - انتشار نشریه ۱۱ - آثار درباره آخوند ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - اقدامات سیاسیمواضع صریح او در حمایت از نهضت مشروطه ایران و نیز عزم او برای حرکت به سوی ایران به منظور دفاع در برابر اشغال بخشهایی از آن و پیش از آن، توصیه به مظفرالدین شاه و ارکان دولت در همراهی با «شرکت اسلامیه» و استفاده از منسوجات این شرکت و «خلع لباس ذلّت از خود»، [۱]
محمدکاظم بن حسین خراسانی، سیاستنامه خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۱۵۶، تدوین محسن کدیور، تهران ۱۳۸۵ش.
حساسیت شدید او را به دو پدیده شایع در کشورهای اسلامی، یعنی استبداد از آنرو که زمینهساز ستم و بیعدالتی و تضییع حقوق مردم است و استعمار از آنرو که موجب سلطه خارجی است، نشان میدهد.۲ - مبانی نظری سیاستبا اینکه او در حوزه مسائل سیاسی کتاب یا رساله مستقل و مدوّنی نداشته و آرای سیاسی وی در میان آثار فقهی و اصولی، نامهها، تلگرافها، اعلامیهها و احکام سیاسی او و نیز پاسخهای او به برخی استفتائات پراکنده است، ولی در این باره صاحب آرای بدیعی است که در اندیشه فقیهان امامی پیش از وی سابقه ندارد. طبق یک نظر، اندیشه سیاسی آخوند در چهارچوب مکتب فقهی ـ سیاسی شیخ انصاری و با تکیه بر لوازم فکری و اجتماعی آن و البته با بسط آن و وجوهی از نوآوری فقهی ـ سیاسی، قابل تحلیل است [۲]
داود فیرحی، مبانی فقهی مشروطهخواهی از دیدگاه آخوند خراسانی، ج۱، ص۱۹۶، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
[۳]
داود فیرحی، مبانی فقهی مشروطهخواهی از دیدگاه آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۰۷، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
ولی بنابر نظری دیگر اساسآ او دارای مکتب سیاسی خاص و بیسابقهای بوده که پس از وی نیز در سیره و سلوک سیاسی شاگردان متعددش، که عالمانی طراز اول و برجسته بودند، تداوم یافته است. [۴]
محسن کدیور، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۱۹ـ۲۲۰، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
۳ - نهضت مشروطهخراسانی مهمترین نظریهپرداز دینی مشروطیت و پشتیبان سرسخت مشروطهخواهان بود و به نفع نهضت مشروطه و قانون اساسی فتوا داد. نقش او، هم از جهت نظری و هم از جهت عملی، در پیشبرد مشروطه بیبدیل بوده است تا جایی که از زمان رسمیت یافتن مشروطیت در ایران تا زمان درگذشتش، یعنی بیش از پنج سال، او شخصیت اول در تحولات نظری و عملی در ایران و در همه حوزههای شیعی به شمار میرود. آثاری مانند تنبیه الامّة و تنزیه المِلة از میرزا محمدحسین نائینی، و اللئالی المربوطة فی وجوب المشروطة از شیخ اسماعیل محلاتی، بازتابی از اندیشههای سیاسی خراسانی و جدّیترین نوشتهها در دفاع نظری از مشروطه به شمار میآید که از حوزه نجف سر برآورده است؛ بهویژه آنکه خراسانی خود بر هر دو تقریظ نوشته است. هر چند قیام در برابر سلطان جائر، پدیده تازهای نبود و پیش از خراسانی هم بارها رخ داده بود، غیرشرعی اعلام کردن نظام استبدادی و ترجیح دادن یک نظام سیاسی بر حکومتی دیگر، از آنرو که مفسده کمتری دارد، در میان فقیهان شیعی مقوله بیسابقه و گفتمان تازهای بود. [۵]
جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۴۹، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷.
[۶]
ابوالفضل شکوری، نقش آیتاللّه آخوند خراسانی در رهبری نهضت مشروطیت، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۸، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۸، تابستان ۱۳۸۰.
طبق یک قول، آخوند رأی سیاسی مستقلی نداشته، بلکه متأثر از نائینی بوده است، [۷]
مهدی انصاری، مصاحبه با آقای حجةالاسلام والمسلمین مهدی انصاری، ج۱، ص۴۵۵ـ۴۵۶، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
ولی بنابر قولی دیگر، مقایسه تنبیه الامّة نائینی با آرای آخوند در برخی آثار فقهی و تلگرافها و نامههایش، نشاندهنده تفاوت اندیشه سیاسی آنان است. [۸]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۲۲ـ۵۲۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
۴ - جبهههایی مبارزاتیبا بررسی همه مواضع و رفتارهای سیاسی خراسانی در طول حیات سیاسی او و دستهبندی آنها، بستر اقدامات و مبارزات وی در چهار جبهه تشخیص داده میشود: ۱) جبهه مبارزه با استبداد و حاکمان مستبد و کوشش برای تغییر حکومت از استبدادی به مشروطه؛ ۲) جبهه مقابله با کسانی که با بیرق مشروعهخواهی با مشروطیت درافتادند؛ ۳) جبهه مبارزه با برخی از سردمداران مشروطه که به بهانه مشروطیت، احکام شرعی را نادیده میگرفتند؛ ۴) جبهه مبارزه با بیگانگان و دفاع از کشور ایران در برابر تجاوز آنان. در سه جبهه نخست، تلاش وی معطوف به استقرار حکومت مشروطه بود با این قید که به احکام شرعی ملتزم باشد. این سه جبهه، نه در یک زمان، بلکه به ترتیب تاریخی یاد شده به روی او گشوده شد. خراسانی میخواست راهی میانه و اعتدالی بگشاید و حکومتی را تثبیت کند که با پرهیز از افراط و تفریط، ضمن رعایت موازین شرع، اراده و خواست اکثریت مردم در آن حاکم باشد. اهداف او در پشتیبانی از مشروطه، مبارزه با ستم، استبداد و سلطه بیگانگان، فراهم کردن زمینه آبادانی کشور، پیشرفت ملت و رفاه عمومی و در عین حال، حفظ دین و اجرای قوانین اسلامی بود. [۹]
عبدالهادی حائری، چرا رهبران مذهب در انقلاب مشروطیت ایران شرکت کردند؟، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، وحید، دوره۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵.
[۱۰]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۲۳، تهران ۱۳۶۴ش.
۵ - حمایت از مشروطهاولین جبههای که آخوند با آن مواجه بود، جبهه مبارزه با استبداد و حاکمان مستبد و کوشش برای تغییر حکومت از استبدادی به مشروطه بود. ۵.۱ - تحلیل عملکرددر تحلیل آرا و عملکرد خراسانی در باب مشروطه دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. ۵.۱.۱ - دیدگاه اولبرخی اندیشه سیاسی او را آمیزهای از آرای فقهیاش که ریشه در سنّت فقهی شیعه دارد، و پارهای از افکار جدید دانسته و گفتهاند که او شناخت دقیقی از مشروطیت، از جمله مبانی آن در اندیشه غربی و لوازم و پیامدهایش، بهویژه برای نهادهای مذهبی، نداشته است. [۱۱]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۲۵۹، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۲]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۲۸۷، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۳]
عبدالهادی حائری، ج۱، ص۵، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۴]
عبدالهادی حائری، ج۱، ص۱۳۴، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۵]
جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۴۹ـ۵۱، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷.
[۱۶]
رسول جعفریان، مقالات تاریخی، ج۱، ص۳۳۷، دفتر ۸، قم ۱۳۷۹ش.
[۱۷]
مهدی انصاری، مصاحبه با آقای حجةالاسلام والمسلمین مهدی انصاری، ج۱، ص۴۵۵ـ۴۵۶، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
۵.۱.۲ - دیدگاه دوممطابق برداشتی دیگر، که حاجآقا حسین بروجردی موافق آن به شمار آمده است، خراسانی مشروطه را به خوبی میشناخت ولی چون انقلاب را در حال شکلگیری و وقوع آن را حتمی میدید برای آنکه آن را در مسیر آموزههای دینی هدایت کند تا مانند جنبشهای انقلابی پس از رنسانس در اروپا گرایش ضددینی نیابد، با هوشمندی و درایت وارد آن شد. [۱۸]
عبدالرضا کفائی، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۴۱ـ۴۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، ۱۳۸۶ش الف.
[۱۹]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۳۲، ۱۳۸۶شب.
[۲۰]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۵۸، ۱۳۸۶شب.
برخی سخنان نقل شده از آخوند نیز با این برداشت کاملا سازگار است. [۲۱]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۸۵ـ۵۸۶، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
۵.۱.۳ - دیدگاه سومبر اساس دیدگاهی دیگر، او با درک درست مشروطه، جنبه تحدید قدرت و استبدادستیزی آن را بر جنبه غربگرایی آن اولویت داد و احساس مسئولیت دینی او را واداشت تا با تجویز مشروطه و حمایت از نظام پارلمانی، دفع افسد به فاسد کند و مردم مسلمان را از ستم حکومت استبدادی و منافع کشور را از دستاندازی اجانب برهاند. [۲۲]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۳۴، تهران ۱۳۶۴ش.
[۲۳]
رسول جعفریان، مقالات تاریخی، ج۱، ص۳۳۹، دفتر ۸، قم ۱۳۷۹ش.
۵.۱.۴ - دیدگاه چهارمگروهی دیگر، با استناد به اینکه موافقت اولیه خراسانی با مشروطه، مانند شیخ فضلاللّه نوری، مقید به انطباق آن با شریعت (مشروطه مشروعه) بوده است، با توجه به انحراف مشروطیت از آن مسیر، حمایتهای بعدی خراسانی از مشروطه را معلول بیاطلاعی او از عملکرد سران مشروطه و اوضاع ایران قلمداد کردهاند. بنا به نظری دیگر (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۲۴]
علی دوانی، مصاحبه با حجةالاسلام آقای علی دوانی، ج۱، ص۳۰۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
) این بیاطلاعی به سبب دوری او از ایران بوده، ولی برخی دیگر آن را ناشی از عملکرد اطرافیان وی [۲۵]
عزالدین زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه سیدعزالدین زنجانی، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۲۶]
محمدحسین مرعشی شوشتری، مصاحبه با آیتاللّه سیدمحمدحسین مرعشی شوشتری، ج۱، ص۲۸۹، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(رجوع کنید به واعظزاده خراسانی، [۲۷]
محمد واعظزاده خراسانی، مصاحبه با استاد واعظ زاده خراسانی، ج۱، ص۱۸۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
که فرزندش میرزا مهدی را به طور خاص نام برده است) دانسته و گفتهاند که از رسیدن برخی اطلاعات و بسیاری از نامهها به او جلوگیری میشده است. [۲۸]
علی دوانی، مصاحبه با حجةالاسلام آقای علی دوانی، ج۱، ص۳۰۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
به نظر بیشتر قائلان به دیدگاه اخیر، خراسانی در ماههای آخر عمر از حمایت از مشروطه پشیمان شده [۲۹]
محمدحسین مرعشی شوشتری، مصاحبه با آیتاللّه سیدمحمدحسین مرعشی شوشتری، ج۱، ص۲۸۹، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۳۰]
محمد واعظزاده خراسانی، مصاحبه با استاد واعظ زاده خراسانی، ج۱، ص۱۷۴ـ۱۷۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
و حتی انگیزه اصلی او برای آمدن به ایران، مقابله با انحراف آن بوده است.۵.۱.۵ - جمعبندی عملکردبرخی از این دیدگاهها با یکدیگر جمعپذیرند. محتوای بسیاری از نامهها و بیانیههای آخوند، بهویژه مفاد رساله کوتاه او، ضرورت علاج عاجل امراض مهلکه، و نیز قراینی دیگر، برخی از دیدگاههای یاد شده را تقویت و برخی دیگر را تضعیف میکند. او در این رساله با «امراض مهلکه» خواندن مفاسد و نابسامانیهای کشور، درمان فوری آنها را برای پیشگیری از اضمحلال دین و دولت ضروری دانسته و پس از بیان اموری که درمان متوقف بر آنهاست، از تحیر خود در گذشته درباره چگونگی محقق شدن آن امور و اسباب و مقدمات آن و حتی از مذاکره با مظفرالدین شاه در این باب (در سال ۱۳۲۱) و بسنده کردن او به «مواعید اقناعیه» یاد کرده و سپس به صراحت، طرح موضوع مشروطه و موافقت خود را با آن از «القائات غیبیه» شمرده است. او با اینکه به گفته خود، اجمالا از محسّنات نظام مشروطه و تأثیر آن در رسیدن سایر ملل به ترقی و اقتدار آگاه بوده، برای پی بردن به چند و چون ماجرا و ماهیت حوادث، درباره آن به تأمل و فحص پرداخته و دریافته است که «مبانی و اصول صحیحه آن از شرع قویم اسلام مأخوذ است و با رعایت تطبیق فصول نظامنامه که راجع به شرعیات است، بر قوانین شرعیه ...»، صحت و مشروعیت آن بیشبهه و اشکال خواهد بود. [۳۱]
محمدکاظم بن حسین خراسانی، ضرورت علاج عاجل امراض مهلکه، ج۱، ص۱۷۴ـ۱۷۶، در رسایل مشروطیت: مشروطه به روایت موافقان و مخالفان، تصحیح و تحشیه غلامحسین زرگرینژاد، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷ش.
وی بارها از سازگاری مشروطه مورد نظر خود با شریعت سخن گفته است. میتوان گفت که او مشروطه را قالب و صورتی دانسته که مادّه آن مذهب و فرهنگ و اقتضائات هر ملت است. بیاطلاع دانستن آخوند از اوضاع ایران و هدایت شده پنداشتن اطلاعات او به جد مناقشهپذیر است و با شخصیت، جایگاه و سیره او سازگار نیست. زیرا او فردی خانهنشین یا محصور و منزوی نبوده بلکه تا روزهای پایانی عمرش به مدرس و مسجد و حرم میرفته و با خیل شاگردانش و حتی کسانی چون سید محمدکاظم طباطبائی یزدی (مرجع تقلید معاصر خراسانی و مخالف مشروطه) همسخن میشده است. افرادی چون سید ابوالحسن اصفهانی که با مشروطه موافقت قطعی نداشتهاند نیز، از ملازمان و شاگردان خاص او بودهاند. حتی بنابر گزارشهایی، مخالفان جدّی او نیز میتوانستهاند نزد او بروند و با او گفتگو کنند. [۳۲]
محمدرضا جعفری، مصاحبه با استاد محمدرضا جعفری، ج۱، ص۵۰۴، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۳۳]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۵۳، ۱۳۸۶شب.
۵.۲ - علل ورود به جریانخراسانی در پیریزی و شکلگیری اولیه جنبش مشروطه نقشی نداشت. به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و تشدید ناآرامیها و تنشها میان دولت و مخالفان در تهران، از آخوند برای گام پیش نهادن و پشتیبانی از جنبش، درخواستهای فراوانی صورت گرفت، از جمله از جانب برخی عالمانی که بعدآ با مشروطه به مخالفت برخاستند. خراسانی، در دهه هفتم عمر خود، پس از تأمل درباره نسبت میان این جنبش با شریعت، به مخالفت با سیاستها و رفتارهای حکومت و سرانجام به پشتیبانی از نهضت مشروطه برخاست. او پیش از این نیز از قاجاریان به عللی، مانند از دست رفتن بخش مهمی از سرزمین ایران، تسلط بیگانگان بر کشور، خالی شدن خزانه و استقراض مبالغ هنگفت و مصرف آن در راه عیاشی حاکمان بسیار ناخشنود و از ضعف دولت و عقبماندگی ملت ایران و محرومیت از پیشرفت سایر ملل، سخت نگران بود. [۳۴]
جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۴۷، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷.
[۳۵]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۴، ص۲۲۹ـ۲۳۱، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۳۶]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۵، ص۲۸۷ـ۲۹۱، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۳۷]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳۸]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۳۹]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۲۱۲، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۴۰]
یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۳۰ـ۳۲، تهران ۱۳۶۲ش.
این دلواپسیها، او را از دنیای تحقیق و تدریس و تألیف، به عالم پرهیاهوی مبارزه و سیاست کشاند و بخش مهمی از سرگذشت او را رقم زد. ۵.۳ - اقداماتاز نخستین اقدامات خراسانی در این عرصه، اعلامیه مشترک او با سه عالم بزرگ دیگر، محمد شربیانی، محمدحسن مامقانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی در ۲۱ جمادی الآخره ۱۳۲۱ است که در آن، با اظهار نارضایتی شدید از عملکرد صدر اعظم مظفرالدین شاه، میرزا علی اصغر خان امین السلطان، او را مسبب اصلی همه مفاسد و مسلط کردن اجانب بر کشور دانسته و تکفیر کردهاند. [۴۱]
خاطرات وحید، سال ۹، ج۱، ص۱۰۲، ش ۴، ۱۵ دی ـ ۱۵ بهمن ۱۳۵۰.
[۴۲]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، تهران ۱۳۶۳ش.
این اقدام سبب شد که امین السلطان که از ۱۳۱۸ لقب «اتابک اعظم» گرفته بود، یک روز بعد مجبور به استعفا شود. [۴۳]
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۸، تهران ۱۳۷۱ش.
برخی این اعلامیه را ساختگی دانستهاند. [۴۴]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۲، تهران ۱۳۶۳ش.
[۴۵]
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۱۸، تهران ۱۳۷۱ش.
۵.۴ - علمای ثلاثه نجفبیشتر اقدامات آخوند خراسانی در باب مشروطه، هماهنگ و مشترک با دو تن از عالمان بزرگ معاصرش، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (۱۲۳۰ـ۱۳۲۶) و ملا عبداللّه مازندرانی (۱۲۵۹ـ۱۳۳۱)، بود که محور فعالیتهای حوزه نجف در این زمینه به شمار میرفتند؛ از اینرو، از آن سه با عنوانهایی نظیر «ارکان ثلاثه مشروطه در عتبات»، «علمای ثلاثه نجف» و «مثلث رهبری نجف» یاد شده است. با آغاز رسمی نهضت مشروطه در ایران، خراسانی و تهرانی و مازندرانی، با نامهها و پیامها و اعلام مواضع خود، نخستین جبهه تقابل را در جریان مشروطیت، یعنی مبارزه با استبداد و مستبدان آغاز کردند [۴۶]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸، تهران ۱۳۶۴ش.
و سهم بیبدیل و بزرگی در پیروزی این نهضت داشتند.پس از به بار نشستن تلاشهای رهبران دینی و سایر مبارزان که به انتصاب مشیرالدوله به جای عینالدوله به عنوان صدر اعظم و صدور فرمان مشروطه از جانب مظفرالدین شاه در ۱۴ جمادی الآخره ۱۳۲۴ (۱۴ مرداد ۱۲۸۵) انجامید و در ۱۸ شعبان همان سال (۱۴ مهر) مجلس شورای ملی تأسیس شد، خراسانی با ارسال پیامی به مجلس، ضمن تبریک و قدردانی از اقدامات شاه، تشکیل مجلس را نخستین مرحله ترقی و کلید سربلندی دین و دولت و پایه قدرت و شوکت و آبادانی کشور دانست و تذکاراتی داد. [۴۷]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۳ـ۲۵، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
قانون اساسی را پس از تصویب در مجلس شورای ملی، سه رهبر مقیم نجف نیز تنفیذ کردند [۴۸]
محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۳۶۶، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش.
و پس از آن نیز با ارسال نامهها و پیامهای پیاپی، مشروطیت و مجلس شورا را تقویت کردند. [۴۹]
فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج۲، ص۱۱۱ـ۱۱۲، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
[۵۰]
فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
[۵۱]
فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج۲، ص۱۴۸، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
[۵۲]
فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج ۲، جاهای دیگر، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
[۵۳]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۵ـ۳۲، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۵۴]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۳، ص۷۲۹ـ۷۳۱، تهران ۱۳۶۳ش.
آنها همچنین یادگیری فنون جدید نظامی را واجب دانستند و از تأسیس مدارس جدید برای آموزش علوم روز و صنایع نوین و احداث بانک ملی پشتیبانی کردند. [۵۵]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۵، ص۲۸۸، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۵۶]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۲۱۴، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۵۷]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
تقیزاده از تأثیر این عالمان در استقرار مشروطه، یاد کرده و نقش آنها را برجسته دانسته [۵۸]
حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
[۵۹]
حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۴۹، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
[۶۰]
حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۷۶، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
[۶۱]
حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۱، ص۲۹۱، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش.
و خراسانی را تکیهگاه و قوّت مشروطیت معرفی کرده است. [۶۲]
حسن تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، ج۱، ص۳۲۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
به گفته کسروی، چون مردم ایران متدین بودند اگر فتواهای خراسانی و دو مرجع تقلید دیگر نجف نبود کمتر کسی از مشروطه پشتیبانی میکرد. به گفته او بیشتر مجاهدان هوادار مشروطه نیز متدین بودند و این فتواها سبب جانفشانی آنان میشد و حتی ستارخان بارها تصریح میکرد که حکم علمای نجف را اجرا میکند. [۶۳]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۳، ص۷۲۹ـ۷۳۰، تهران ۱۳۶۳ش.
۵.۵ - دوره محمدعلی شاهپس از درگذشت مظفرالدین شاه (۲۴ ذیقعده ۱۳۲۴/ ۱۸ دی ۱۲۸۵) و جلوس محمدعلی میرزا بر تخت سلطنت و گرایش او به استبداد و انتصاب امین السلطان به سرپرستی دولت و وزارت کشور، خراسانی اندرزنامهای برای شاه فرستاد و او را به رعایت عدالت و موازین شرعی و کوشش در راه تأمین استقلال کشور دعوت کرد. [۶۴]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۵، ص۲۸۷ـ۲۹۱، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۶۵]
عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ج۱، ص۷۵ـ۷۸، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۶۶]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۸۲، تهران ۱۳۵۹ش.
ولی پس از مخالفت روزافزون محمدعلی شاه با مشروطه و آغاز دوره استبداد صغیر، خراسانی باز هم با تمام توان در برابر او ایستاد.با به توپ بسته شدن مجلس به دستور شاه، در ۲۳ جمادی الاولی ۱۳۲۶/ ۲ تیر ۱۲۸۷، خراسانی و دیگر عالمان مشروطهخواه ایرانی مقیم عراق، مبارزه خود را با حکومت استبدادی و پشتیبانی از مشروطهخواهان تشدید کردند. تبعید رهبران روحانی داخل کشور و سرکوب سایر مبارزان و آزادیخواهان، عملا مسئولیت دفاع از مشروطه را بر دوش عالمان مقیم نجف قرار داد، بهویژه آنکه حاکمان مستبد بر تعارض مشروطه با دین پای میفشردند. خراسانی و دیگر رهبران مقیم نجف، طرد کردن محمدعلی شاه را از اوجب واجبات، پراخت مالیات به گماشتگان او را از اعظم محرمات و کوشش در راه استقرار مشروطه را به منزله جهاد در رکاب امام زمان علیهالسلام و همراهی با مخالفان مشروطه را در حکم محاربه با او دانستند و به خلع محمدعلی شاه از سلطنت حکم دادند. [۶۷]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۰۸، تهران ۱۳۶۴ش.
[۶۸]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳، تهران ۱۳۶۴ش.
[۶۹]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۵، ص۳۵۳، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۷۰]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
پس از این حکم، به خصوص پافشاری خراسانی بر ضرورت تأسیس مجدد مجلس حتی با توسل به جهاد با استبداد، مردم در نقاط مختلف کشور به پاخاستند. برخی گفتهاند محمدعلی شاه کوشید ابتدا از راه تطمیع خراسانی و سپس با مسموم کردنش با وی مقابله کند که به نتیجه نرسید. [۷۱]
احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۲۴۸، تهران ۱۳۵۵ش.
[۷۲]
مرتضی مدرسی چهاردهی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در راه مشروطیت ایران، ج۱، ص۶۰، خاطرات، ش ۱، پاییز ۱۳۵۸.
با ورود نظامیان روس به ایران با انگیزه حمایت از شاه قاجار، علمای نجف و در رأس آنها آخوند خراسانی برای مقابله با آنان سپاهی بزرگ تشکیل دادند و به قصد ایران از نجف خارج شدند. در کربلا به آنها خبر رسید که مجاهدین، تهران را فتح و شاه را خلع کردهاند؛ از اینرو به راه خود ادامه ندادند و به شهرهای خود بازگشتند. [۷۳]
یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج۳، ص۱۰۳، تهران ۱۳۶۲ش.
[۷۴]
محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۴۶۷ـ۴۷۰، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش.
[۷۵]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۷، تهران ۱۳۵۹ش.
بدین ترتیب، با مبارزات خراسانی و موافقان او، دوره استبداد صغیر پایان یافت. [۷۶]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، ص۱، تهران ۱۳۵۷ش.
۵.۶ - دوره احمدشاهپس از خلع محمدعلی شاه از قدرت و آغاز سلطنت احمدشاه، خراسانی لایحهای در ده فصل، شامل توصیههایی درباره تربیت علمی و عملی شاه برای نایبالسلطنه عضدالملک فرستاد. [۷۷]
محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، ج۱، ص۱۹۲، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
[۷۸]
محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، ج۱، ص۲۳۶، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
۶ - مقابله با مخالفان مشروطهدرباره جبهه دوم، باید گفت که چگونگی شکلگیری اختلاف میان عالمان دینی پشتیبان مشروطه با محوریت آخوند خراسانی و عالمان مشروعهخواه با محوریت شیخ فضلاللّه نوری از مهمترین فصول تاریخ مشروطه است. ۶.۱ - تیرگی روابط با نورینهضت مشروطه به لحاظ زمانی، پس از نهضتی دیگر (۱۳۲۳ـ۱۳۲۴) به رهبری شماری از عالمان دینی، بهویژه شیخ فضلاللّه، رخ داد که هدف اصلیاش تأسیس عدالتخانه بود. [۷۹]
علی ابوالحسنی، کارنامه شیخ فضلاللّه نوری: پرسشها و پاسخها، ج۱، ص۱۳ـ۱۵، تهران ۱۳۸۰ش.
با آغاز نهضت مشروطه، نوری با اینکه آرمان و مطلوب اصلیاش تشکیل عدالتخانه بود مبارزه خود را در قالب مشروطهخواهی دنبال کرد. برخی شیخ فضلاللّه را مسبب ورود آخوند خراسانی به مشروطه دانستهاند (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۸۰]
موسی شبیری زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه العظمی شبیری زنجانی، ج۱، ص۳۲۰ـ۳۲۱، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۸۱]
علی ابوالحسنی، کارنامه شیخ فضلاللّه نوری: پرسشها و پاسخها، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۲، تهران ۱۳۸۰ش.
).این گفته مکرر خراسانی [۸۲]
محمدکاظم بن حسین خراسانی، ضرورت علاج عاجل امراض مهلکه، ج۱، ص۱۷۶، در رسایل مشروطیت: مشروطه به روایت موافقان و مخالفان، تصحیح و تحشیه غلامحسین زرگرینژاد، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷ش.
که افراد بسیاری، از جمله مخالفان بعدی مشروطه، از او خواستند که نهضت مشروطه را تأیید کند، مؤید این قول است.از سوی دیگر، پافشاری نوری بر تصویب اصل اول و دوم متمم قانون اساسی نیز بدون پشتیبانی خراسانی راه به جایی نمیبرد، اما مناسبات آن دو از زمانی تیره شد که نوری از جریان کناره گرفت و آن را جریانی ضد شریعت خواند. از آن پس، میان عالمان دینی و روحانیان دو دستگی به وجود آمد. [۸۳]
محمدعلی جعفر تمیمی، مشهدالامام، ج۲، ص۱۵ـ۱۶، او، مدینةالنجف، نجف ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
[۸۴]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۳۸۱ـ۳۸۲، تهران ۱۳۶۳ش.
نوری پرچمدار مشروطه مشروعه شد و خراسانی و دیگر عالمان همرأی او، به پشتیبانی خود از مشروطه و مجلس ادامه دادند و مخالفت با آن را کاری ناصواب شمردند. [۸۵]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۳۶۱، تهران ۱۳۶۳ش.
[۸۶]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۳۸۱ـ۳۸۲، تهران ۱۳۶۳ش.
[۸۷]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۳، ص۶۱۴ـ۶۱۶، تهران ۱۳۶۳ش.
[۸۸]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۳، ص۷۲۹ـ۷۳۰، تهران ۱۳۶۳ش.
۶.۲ - اقدامات عملیدرباره اینکه تقابل خراسانی و همراهان او با مخالفان مشروعهخواهِ مشروطه، صرفآ معارضهای نظری بوده یا به اقداماتی عملی نیز انجامیده است، اختلافات شدید و گزارشهای گوناگون و گاه متعارضی وجود دارد. بنابر برخی گزارشها، خراسانی با اینکه تأیید و تقویت مشروطیت را واجب میدانست، اختلاف نظر خود با فقهای مخالف مشروطه را به مثابه اختلاف دو فقیه در یک فرع فقهی میدانست و آن را مجوز اختلاف نزدیکان و پیروان خود با فقهای مخالف مشروطیت و پیروان آنها به شمار نمیآورد (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۸۹]
عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
).بنابر گزارشهای دیگر، مخالفت مزبور صرفآ نظری نبوده و به اقدامات عملی بعضآ شدیدی نیز انجامیده است. از جمله، مشهور است که علمای ثلاثه نجف در پاسخ تلگرافهای سید عبداللّه بهبهانی و سید محمد طباطبائی که از رفتارهای شیخ فضلاللّه نوری به آنها شکوه کرده بودند، چنین حکم کردند که «چون نوری مخلّ آسایش و مفسد است تصرفش در امور حرام است». [۹۰]
مهدیقلی هدایت، ج۱، ص۱۶۴، پانویس ۱، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ش.
[۹۱]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۵۲۸، تهران ۱۳۶۳ش.
[۹۲]
باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۴، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ش.
در جلسه محاکمه نوری به استناد این حکم، برای او به اتهام «اِفساد فی الارض» درخواست اعدام شد. [۹۳]
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۲۷۰ـ۱۲۷۱، تهران ۱۳۷۱ش.
با این حال، گفته شده که حکم یاد شده از اساس ساختگی بوده و خراسانی پس از آگاه شدن از اعدام نوری، سخت برآشفته و حتی برای وی مجلس ترحیم برپا کرده است (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۹۴]
علی ابوالحسنی، خانه بر دامنه آتشفشان: شهادتنامه شیخ فضلاللّه نوری (به ضمیمه وصیتنامه منتشر نشده او)، ج۱، ص۲۰۰ـ۲۰۲، تهران ۱۳۸۲ش.
[۹۵]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۹۴، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۹۶]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۶۰۰ـ۶۰۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۹۷]
عبدالحسین حائری، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، ج۱، ص۴۰۹ـ ۴۱۰، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۹۸]
منوچهر صدوقی سها، مصاحبه با آقای منوچهر صدوقی سُها، ج۱، ص۴۷۶، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۹۹]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۳۷، ۱۳۸۶شب.
[۱۰۰]
یوسف محسن اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، ج۱، ص۲۳۲، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
).مؤید گزارشهای اخیر، این گزارش است که پس از تصرف تهران و پیروزی مشروطهخواهان، نخستین اقدام خراسانی مخابره تلگرافی به دولت موقت مشروطه بود که در آن حفظ جان و رعایت احترام نوری خواسته شده بود، هر چند به ادعای حکومت مشروطه این تلگراف پس از اعدام نوری به دست آنها رسیده بود. [۱۰۱]
عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۲۷، پانویس ۱، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
[۱۰۲]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۳۷، ۱۳۸۶شب.
[۱۰۳]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰۴]
عبدالهادی حائری، ج۱، ص۲۰۰، یادداشت ۲۶، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۰۵]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۹۴، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۰۶]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۶۰۰ـ۶۰۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
تبعید آخوند ملا قربانعلی زنجانی به کاظمین را (ذیقعده ۱۳۲۷) نیز به تلگرافی منسوب به خراسانی و مازندرانی مستند کردهاند. [۱۰۷]
احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۱۰۵، تهران ۱۳۵۵ش.
[۱۰۸]
ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳، زنجان ۱۳۷۱ش.
کسروی، [۱۰۹]
احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۶۶، تهران ۱۳۵۵ش.
[۱۱۰]
احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۱۰۵، تهران ۱۳۵۵ش.
موضعگیری آنها را در برابر نوری و ملا قربانعلی، در هموارسازی برخورد سران افراطی مشروطه با آن دو مؤثر دانسته است.به نظر شکوری، [۱۱۱]
ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، ج۱، ص۴۲، زنجان ۱۳۷۱ش.
[۱۱۲]
ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، ج۱، ص۱۰۱، زنجان ۱۳۷۱ش.
[۱۱۳]
ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۹، زنجان ۱۳۷۱ش.
از یکسو گزارشهای دروغی که از ایران به خراسانی میرسید سبب شد که او از اعدام نوری و تبعید زنجانی و سرکوب دیگر مشروعهخواهان جلوگیری نکند؛ و از سوی دیگر، با تحریف متن نامهها و تلگرافهای وی اینگونه رفتارها را به دستور او جلوه میدادند.۶.۳ - مناسبات با یزدیدرباره مناسبات خراسانی با سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، شاید به سبب حضور هر دو در نجف، ابهام کمتری وجود دارد. خراسانی به کسی اجازه کمترین بیاحترامی به او را نمیداد. هرگاه در مسیر رفتن به نماز یا درس با یزدی مواجه میشد، بسیار او را محترم میداشت و گفتگوی آن دو گاه بیش از نیم ساعت ادامه مییافت. [۱۱۴]
عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ج۱، ص۲۴، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۱۱۵]
یوسف محسن اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، ج۱، ص۲۰۴، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۱۶]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۹۵ـ۹۶، تهران ۱۳۵۹ش.
[۱۱۷]
عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
با اینهمه، به گزارش نظامالدینزاده، [۱۱۸]
حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
روز ۱۷ ذیحجه ۱۳۲۹ در منزل آخوند خراسانی جلسهای با حضور عالمان طراز اول طرفدار مشروطه از نجف و کربلا تشکیل شد و در آن تصمیم گرفته شد که از آن پس درباره هیچ مسئلهای به یزدی مراجعه نشود و در هیچکاری او را مداخله ندهند و او را منزوی کنند.این گزارش بسیار خدشهپذیر است؛ زیرا به رغم اهمیت این جلسه، هم از حیث شرکت کنندگان در آن (که کسانی چون خراسانی، مازندرانی، شریعت اصفهانی، حائری، صدر اصفهانی، سید علی داماد، خوانساری، نائینی و قمشهای نام برده شدهاند) و هم از نظر موضوع جلسه و نتایج آن، هیچ بازتاب و گزارشی از آن در منابع دیگر دیده نمیشود. [۱۱۹]
صفاءالدین تبرّائیان، ساحت تاریخسازی: نقد و نظری در حوزه تاریخنگاری جنبش علمای بینالنهرین، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۱، پاییز ۱۳۷۸.
حتی در نوشتههای برخی از شاگردان خراسانی که در آن ایام در نجف حضور داشته و موافق مشروطه بوده و وقایع آن دوره را گزارش کردهاند، مانند هبةالدین شهرستانی و به ویژه نجفی قوچانی که نسبت به یزدی لحنی کنایهآمیز دارد (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۱۲۰]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۲۸، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۲۱]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۳۱، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
)، نیز کمترین اشارهای به این ماجرا نشده است.۶.۴ - سلطنت مشروعهآخوند خراسانی با آنکه تأسیس حکومت مشروطه را در آن زمان بر عامه مسلمانان واجب میشمرد، ولی سلطنت «مشروعه» را به حکومتی منحصر میدانست که شخص معصوم در رأس آن باشد. او در مقام پاسخ به مشروعهخواهان، این پرسش را طرح کرد که مگر سلطنت استبدادی، شرعی بوده است که لازم شود سلطنت مشروطه نیز به مشروعه تغییر یابد؟ به نظر او حکومت غیرمشروعه، که در زمان غیبت حضرت حجت علیهالسلام برپا میشود، بر دو نوع است: «عادله» مانند مشروطه که عامه عقلا و متدینان مباشر امور باشند و «ظالمه» و «جابره» مانند آنکه حاکم یک نفر «مطلق العنان خودسر» باشد. به نظر او مبنای وجوب مشروطیت آن است که به حکم عقل و شرع (از جمله وجوب دفع افسد به فاسد)، حکومت غیرمشروعه عادله بر غیرمشروعه جابره، مقدّم است. به تصریح خراسانی، به تجربه و تحقیق بر وی اثبات شده بود که در همان دوره دو ساله مشروطیت به اندازه یک دهم تعدیاتی که در سه ماهه استبداد واقع شد، تعدی و ظلم نشد. [۱۲۲]
محسن کدیور، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۴، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
[۱۲۳]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۴، ص۲۳۰، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۱۲۴]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
۶.۵ - علل حمایت از مشروطهبر اساس مبنای نظری خراسانی، پشتیبانی او از مشروطیت از آنرو نبوده که آن را حکومتی آرمانی میدانسته بلکه آن را موجب کاهش ستمهای حاکمان ستمگر و حفظ کشور و امنیت و آبادانی آن قلمداد میکرده و نزدیکتر به اسلام یافته است. [۱۲۵]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۰، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۲۶]
عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، ج۱، ص۳۲، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
حتی او به استناد وجوب امر به معروف و نهی از منکر، آن را از ضروریات دین اسلام و تلاش در راه استقرار آن را واجب دانسته است. [۱۲۷]
جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۴۷، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷.
[۱۲۸]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۵، ص۲۹۰، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۱۲۹]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۳۰]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
خراسانی علاوه بر اینکه قضاوت را از تکالیف اختصاصی فقیهان میدانست، [۱۳۱]
محسن کدیور، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۳۹، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
به قدر توان خود کوشید که سایر قوانین مشروطه با احکام شریعت سازگار باشد یا دستکم در تعارض آشکار نباشد. [۱۳۲]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۲۸۷، تهران ۱۳۶۳ش.
او در تقریظ خود بر تنبیه الامة میرزای نائینی، [۱۳۳]
محمدحسین نائینی، تنبیهالامة و تنزیهالملة، ج۱، ص۳۳، چاپ جواد ورعی، قم ۱۳۸۲ش.
اخذ اصول مشروطه را از احکام شرع یادآور شد.او و مازندرانی با نوشتن لایحهای، مشروطیت را در کشور به مشروط بودن سلطنت و دولت به تخطی نکردن از قوانین موضوعه منطبق با مذهب تفسیر کردند، نه زیر پا گذاشتن قوانین شریعت [۱۳۴]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، مقدمه، ص ۱۹۸ـ۱۹۹، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
[۱۳۵]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۲، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
(نیز برای نوشتهای دیگر از آنها متضمن همین مضمون به این منبع رجوع کنید [۱۳۶]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۳، ص۵۹۸ـ ۶۰۰، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
).به گزارش نجفی قوچانی، [۱۳۷]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۵۷ـ۵۹، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
خراسانی در یکی از جلسات درس به مناسبت از مشروطه سخن گفت و تصریح کرد که «سلطنت شورویه و مشروطیت سلطنت،... لجام نمودن سلطان است از تعدیات و اجحافات غیرمشروع... و لجام نمودن هر ظالمی و حاکمی و اربابی و رئیسی است... از انواع تعدیات».خراسانی و همراهانش در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی که خود برای تصویب آن کوشیده بودند، در سوم جمادی الاولی ۱۳۲۸، بیست تن از فقهای طراز اول مقیم نجف و ایران را به مجلس دوم معرفی کردند تا دستکم پنج تن از آنها انتخاب شوند و بر سازگار بودن مصوبات آن با احکام شریعت همواره نظارت کنند [۱۳۸]
اسناد روحانیت و مجلس، تدوین عبدالحسین حائری، ج۱، ص۱۳ـ۱۶، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۴ش.
(برای سیر تطور تصویب و اجرای اصل دوم متمم یاد شده به این منابع رجوع کنید [۱۳۹]
محمد ترکمان، نظارت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره اول تقنینیه، ج۱، ص۱۵ـ۴۳، در تاریخ معاصر ایران: مجموعه مقالات، کتاب ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
[۱۴۰]
محمد ترکمان، نظارت هیئت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره دوم تقنینیه، ج۱، ص۱۵ـ۵۷، در تاریخ معاصر ایران، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
).معارضه در این جبهه برای خراسانی بسیار دشوارتر و حساستر از عرصههای دیگر بود. زیرا در برابرش شماری از عالمان بزرگ دینی و بسیاری از روحانیان و متشرعان بودند که با او خاستگاه مشترک داشتند. به گزارش منابع، پس از بالا گرفتن نزاع بر سر مشروطه، جمع زیادی از طلاب عرب و بومیان نجف، بهویژه اهالی کاظمین، به خراسانی و دیگر عالمان حامی نهضت مشروطه و پیروانشان ناسزا میگفتند و حتی گاهی آنها را کافر میخواندند. [۱۴۱]
محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۴۶۰ـ۴۶۱، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۴۲]
محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ج۱، ص۴۷۱، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۴۳]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۳۸۱ـ۳۸۵، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۴۴]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴، تهران ۱۳۵۹ش.
[۱۴۵]
مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۱، ص۴۲، تهران ۱۳۵۷ش.
همچنین گفته شده است که این هواداری، به کاهش محبوبیت و پایگاه مردمی آنها و رجوع بسیاری از مقلدانشان به دیگران [۱۴۶]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۴۹۷ـ۴۹۸، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۴۷]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۳۸، تهران ۱۳۶۴ش.
و کاهش مأمومان در نماز جماعت خراسانی انجامید. [۱۴۸]
یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج۱، ص۳۳۹، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۴۹]
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۲، ص۳۸۲ـ۳۸۳، تهران ۱۳۶۳ش.
۷ - مبارزه با منحرفین مشروطهجبهه سوم، مخالفت با کسانی بود که به بهانه مشروطیت، موازین شرعی را زیرپا میگذاشتند. ۷.۱ - کمتوجهی به علماخراسانی و مازندرانی از عملکرد برخی از سران مشروطه پس از فتح تهران و پایان یافتن استبداد صغیر، بهویژه گسترش رفتارهای خلاف شرع، ناخرسند بودند. بهرغم تلاشهای فراوان آن دو در راه استقرار مشروطه، کمتر به نظر آنان توجه میشد، از جمله در اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی و ضدیت آشکار برخی قوانین با احکام اسلامی. سران مشروطه فقط در مواردی که نیاز داشتند یا به مخمصهای برمیخوردند به آنان رجوع میکردند. [۱۵۰]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۳، ص۵۹۸ـ۶۰۰، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۵۱]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۵ـ۶، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۵۲]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۲۹۷ـ۲۹۸، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۵۳]
محمد ترکمان، نظارت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره اول تقنینیه، ج۱، ص۲۶ـ۲۸، در تاریخ معاصر ایران: مجموعه مقالات، کتاب ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
[۱۵۴]
محمد ترکمان، نظارت هیئت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره دوم تقنینیه، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، در تاریخ معاصر ایران، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش.
۷.۲ - احساس خطربرخی از رفتارهای تندروانه صحنهگردانان مشروطه، سبب شد که خراسانی و هممسلکان او احساس خطر کنند و به این باور برسند که انحرافی در مسیر مشروطیت رخ داده است. رویدادهایی مانند اعدام شیخ فضلاللّه نوری و کشته شدن سید عبداللّه بهبهانی، میان آنها و برخی سران حکومت مشروطه فاصله انداخت و به جریان مخالف مشروطه قوّت بخشید. به همین سبب، خراسانی و مازندرانی گاه واکنشهای شدیدی بروز دادند، از جمله هنگام چاپ مقالهای تند در حبل المتین که به رغم تمجید از علمای مشروطهخواهِ عتبات، توهین به علما تلقی شد، و نیز در برابر برخی مواضع و رفتارهای سید حسن تقیزاده، رهبر اقلیت تجددخواه و تندرو مجلس که خواستار تدوین قوانین عرفی به جای قوانین شرعی بود. [۱۵۵]
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۲۸۹ـ۱۲۹۲، تهران ۱۳۷۱ش.
[۱۵۶]
اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش.
از نائینی نقل شده است که قصد آخوند برای حرکت به سوی ایران تدارک اصلاحاتی در حکومت مشروطه بود که به استبداد گراییده بود. [۱۵۷]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۶۰، تهران ۱۳۶۴ش.
۷.۳ - حکم بر علیه تقیزادهاکثریت اعتدالی مجلس دوم که تحت نفوذ سید عبداللّه بهبهانی بودند از خراسانی و مازندرانی حکمی گرفتند دال بر فساد مسلک سیاسی و مواضع نظری تقیزاده و تعارض آن با قوانین شریعت. [۱۵۸]
عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۵۹]
عبدالهادی حائری، ج۱، ص۲۰۰، یادداشت ۳۱، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۶۰]
حسن تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، ج۱، ص۱۵۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
این حکم در ۱۲ ربیع الآخر ۱۳۲۸ خطاب به عضدالملک صادر شد [۱۶۱]
محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۳، ۱۳۷۰ش.
[۱۶۲]
محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، ج۱، ص۲۳۶، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۳، ۱۳۷۰ش.
و در آن تقیزاده از عضویت در مجلس برکنار و راه ندادن او به مجلس، دخالت ندادن او در امور کشور و تبعیدش از ایران واجب فوری اعلام گردید [۱۶۳]
حسن تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، ج۱، ص۳۴۹، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۶۴]
اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش.
(برای گزارشی متفاوت به این منبع رجوع کنید [۱۶۵]
مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶، ص۱۳۳۷، تهران ۱۳۷۱ش.
).این حکم چنان تند بود که به منزله تکفیر تقیزاده تلقی شد (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۱۶۶]
باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج۱، ص۵۰، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ش.
[۱۶۷]
ابوالفضل شکوری، سیره صالحان: زندگینامه مصلح خودساخته آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۱۲۳، یاد، ش ۲۵، زمستان ۱۳۷۰.
) ولی آن دو صریحآ تکفیر را نفی کردند. [۱۶۸]
اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۲، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش.
[۱۶۹]
اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش.
۷.۴ - وفاداری به اصل مشروطهاز نوشتههای خراسانی بر میآید که هدف او از پشتیبانی از مشروطیت، از یکسو تحقق امنیت، تأمین رفاه مردم و تقلیل ستم و از سوی دیگر، اجرای احکام الهی بوده است. [۱۷۰]
محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، مقدمه، ص ۱۹۵ـ۱۹۶، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
هدف نخست، او را در دوره مبارزه و نهضت با مشروطهخواهان همراه و از مخالفان مشروطه جدا کرده بود، ولی هدف دوم، پس از برپایی مشروطه میان او و برخی از مشروطهخواهان فاصله انداخت. با این حال، شواهد و قرائن نشان میدهند که او تا پایان عمر به مشروطیت وفادار ماند. فشارهای قاجاریان استبداد طلب، مخالفتهای مشروعهخواهان و انحرافات و تندرویهای شماری از سران مشروطه، هیچیک سبب نشد که رأی او تغییر یابد و به مخالفت با اصل مشروطه برخیزد یا به مخالفان آن روی خوش نشان دهد (رجوع کنید به این منابع، [۱۷۱]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۳۱، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۷۲]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۹۶ـ۶۰۰، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۷۳]
رضی شیرازی، مصاحبه با آیتاللّه سیدرضی شیرازی، ج۱، ص۳۴۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۷۴]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴، ۱۳۸۶شب.
[۱۷۵]
عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، ۱۳۸۶شب.
[۱۷۶]
مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، ج۱، ص۳۴۹، قم ۱۳۷۳ش.
[۱۷۷]
موسی شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۱، ص۵۳۴، قم ۱۳۸۹ش.
که گفتهاند بعدآ رأی او تغییر کرد و پشیمان شد).۸ - مبارزه با بیگانگانجبهه چهارم، جبهه مبارزه با بیگانگان و دفاع از ایران در برابر تجاوز آنان بود. عالمان دینی مقیم عتبات با محوریت خراسانی، حتی برخی از آنهایی که با مشروطیت موافق نبودند یا درباره آن تردید داشتند و بیطرف بودند، با پیروی از آموزههای دینی، در برابر تجاوز به مرزهای سرزمینهای اسلامی و اشغال آن، واکنش جدّی نشان دادند. ۸.۱ - دولت روسیهپشتیبانی روسیه از محمدعلی شاه و حکومت استبدادی و مانعتراشی بر سر راه استقرار مشروطیت سبب شده بود تا خراسانی واکنش شدیدتری در برابر این دولت در پیش گیرد. او با فرستادن تلگرامی به مجلس دوم شورای ملی درباره استمرار حضور نیروهای نظامی روسیه در ایران به بهانه حفظ امنیت تجاری آن کشور به شدت ابراز نگرانی کرد و دست روی دست گذاردن را با تکلیف دینی و استقلال کشور ناسازگار دانست. او در این تلگرام خواستار تحریم کالاهای روسی به عنوان نخستین گام شد. سرکنسول روسیه در بغداد در ۲۶ رمضان ۱۳۲۸، در پیغامی تهدیدآمیز به خراسانی، زیان تحریم و عواقب آن را برای ملت ایران بیشتر دانست و او را از اعلان جهاد در برابر روسیه برحذر داشت. خراسانی در پاسخی صریح و قاطع، به قلم فرزندش میرزا مهدی، رفتارهای روسیه را مخالف با مناسبات حقوق بینالملل و نیز حسن همجواری اعلام کرد و ورود نیروهای آن کشور به ایران و استمرار حضور آنها را مخالف میثاقهای دو جانبه دانست و به آنان اخطار داد. او همچنین تحریم کالاهای روسی را موجب رفع دستآویز حضور این نیروها، یعنی امنیت تجاری روسیه، قلمداد کرد و یادآور شد که اگر حکم جهاد صادر شود، نه تنها ملت ایران بلکه همه مسلمانان را شامل خواهد شد. [۱۷۸]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۵، تهران ۱۳۵۹ش.
۸.۲ - دولت انگلیسدر پی اخطار نماینده دولت انگلیس در ۲۹ رمضان ۱۳۲۷/ ۱۴ اکتبر ۱۹۰۹ به دولت ایران، مبنی بر سه ماه مهلت داشتن برای ایجاد امنیت در راههای جنوب کشور، [۱۷۹]
احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰، تهران ۱۳۵۵ش.
[۱۸۰]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۰، تهران ۱۳۵۹ش.
خراسانی و مازندرانی با ارسال تلگرافی به دولت انگلیس همدستی آنها را با دولت روس به دور از انتظار دانستند و اخطار کردند که ملت ایران تا پای جان از استقلال خود دفاع خواهد کرد. [۱۸۱]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۲، تهران ۱۳۵۹ش.
آنها در دوم ذیقعده ۱۳۲۸، تلگرامهایی نیز به مجلس فرستادند و برای رفع بهانه انگلیس، فرستادن حاکمانی مقتدر و باکفایت را به ولایات جنوب کشور واجب فوری اعلام کردند. [۱۸۲]
اسناد روحانیت و مجلس، تدوین عبدالحسین حائری، ج۱، ص۳۳ـ۳۶، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۴ش.
درباره این تهدید و برخی مسائل دیگر، مکاتباتی دوستانه میان خراسانی و ادوارد براون (ایران شناس مشهور انگلیسی) صورت گرفت (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۱۸۳]
ادوارد گرانویل براون و محمدکاظم بن حسین خراسانی، مکتوب مرحوم ادوارد براون به مرحوم آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و جواب آن، ج۱، ص۴۶ـ۵۱، یادگار، سال ۱، ش ۲، مهر۱۳۲۳.
).گفتنی است که بهکار بردن تعابیر و عناوین محترمانه برای براون با انتقاد روبهرو شده است [۱۸۴]
عبدالحسین حائری، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، ج۱، ص۴۱۷، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
(برای پاسخ به این انتقاد به این منبع رجوع کنید. [۱۸۵]
اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، ج۱، ص۵۳۰ـ۵۳۱۹، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
).۸.۳ - نامه به امپراتور روسیهخراسانی و مازندرانی در ذیقعده ۱۳۲۸/ نوامبر ۱۹۱۰ تلگرام اعتراضآمیزی به شخص امپراتور روسیه فرستادند و ضمن برشمردن پارهای از دخالتهای روسیه در امور داخلی ایران و تجاوزات آن کشور به ایران، یادآور شدند که طولانی شدن حضور قشون روسیه در شمال ایران، بهانههای مشابهی را درباره مناطق جنوبی ایران در اختیار دولت انگلیس قرار میدهد و خواهان خروج قشون دولت روسیه از ایران شدند. [۱۸۶]
محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ج۲، ص۵۸۰ـ۵۸۲، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۸۷]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۶۰ـ۲۶۲، تهران ۱۳۵۹ش.
۸.۴ - حمله روسیهپس از اخطار کتبی دولت روسیه در ۷ ذیحجه ۱۳۲۹ به دولت ایران مبنی بر عزل مورگان شوستر (رئیس مستشاران امریکایی در امور مالی و گمرکی ایران) و نیز مشروط کردن تعیین مستشارهای خارجی غیرروسی و انگلیسی، به تصویب سفارتخانههای آن دو کشور و پس از آنکه مجلس شورای ملی این اخطار را رد کرد، روسیه نیروهای نظامی بیشتری را روانه ایران کرد که به تصرف رشت و پیشروی به سوی قزوین انجامید و تهران در معرض سقوط قرار گرفت (۱۱ ذیحجه ۱۳۲۹). ۸.۴.۱ - رایزنیهای سیاسیرئیس مجلس شورای ملی، مؤتمن الملک، در تلگرامی به خراسانی و دیگر علمای عتبات نیز ماجرا را گزارش کرد. صدها نامه و تلگراف دیگر نیز، که همگی از وخامت اوضاع حکایت داشتند، از ایران و عراق به دست خراسانی رسید. نخستین واکنش او تعطیل کردن درس و بحث و حتی نماز جماعت خود بود. دیگر عالمان مبارز نجف نیز چنین کردند و برای چارهجویی در منزل خراسانی گرد آمدند و تصمیماتی گرفته شد، از جمله: حرکت علما و طلاب به سوی ایران برای ایستادگی در برابر سپاهیان روس، دعوت از عشایر عراق برای همراهی در این حرکت، درخواست از همه مسلمانان برای یک روز اعتصاب عمومی، و نشان دادن ستمگری دولت روس و مظلومیت دولت و ملت ایران با فرستادن پیام به همه دولتهای دارای نمایندگی در بغداد [۱۸۸]
حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، ج۱، ص۳، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
[۱۸۹]
حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، ج۱، ص۲۷ـ۲۸، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
[۱۹۰]
حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، ج۱، ص۳۳، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
[۱۹۱]
حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، ج۱، ص۳۷، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش.
[۱۹۲]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۴۷ـ۲۴۹، تهران ۱۳۵۹ش.
[۱۹۳]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۵، تهران ۱۳۵۹ش.
(برای پیام مهم خراسانی به دولتهای متمدن جهان و طرفداران حقوق بشر به این منبع رجوع کنید [۱۹۴]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۵، تهران ۱۳۵۹ش.
).۸.۴.۲ - حکم جهادپس از بینتیجه بودن اقدامات و رایزنیهای سیاسی خراسانی، او ناگزیر برای دفاع از ایران در برابر تجاوز بیگانگان، حکم جهاد داد و التزام به این امر را بر هر مسلمانی واجب عینی دانست و در پیامی به رئیس مجلس شورای ملی، ضمن ابلاغ حکم جهاد، اعلان عفو عمومی را برای ایجاد وحدت و بسیج عمومی عقلا و شرعآ لازم دانست. ۸.۴.۳ - حرکت به سوی ایرانسپس تصمیم گرفت که خود نیز به سوی ایران حرکت کند. بسیاری از عالمان بزرگ مقیم عتبات نیز همراهی خود را با وی اعلام کردند. در پی آن، دهها هزار تن از عشایر مسلح عراق و نیز ایرانیان مقیم عراق که مسلح شده بودند، آماده حرکت شدند. [۱۹۵]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۷۳، تهران ۱۳۵۹ش.
در منابع تفصیل برنامه آخوند و همراهان او گزارش شده است: که طبق آن پس از بیتوته در مسجد سهله و حرکت به سوی کربلا و زیارت حرم امام حسین علیهالسلام و از آنجا به کاظمین، راهی ایران میشدند. به گزارش این منابع، خراسانی به برخی درخواستها برای به تأخیر انداختن حرکت، پاسخ منفی داد. [۱۹۶]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۹۷]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۷۱، تهران ۱۳۵۹ش.
به نظر میرسد برنامه خراسانی به گونهای طراحی شده بود که هم تعداد بیشتری به سپاه او بپیوندند، هم آمادگی سپاهیان و اعتماد به نفس آنها افزایش یابد، و هم نمایش بزرگی از قدرت باشد و چه بسا دشمن را به عقبنشینی وادارد. گزارشهای دیگری نیز انگیزه اصلی خراسانی از آمدن به ایران را نجات جریان مشروطه از انحرافاتی دانستهاند که دامنگیر آن شده بود. [۱۹۸]
محمد موسوی بجنوردی، مصاحبه با آیتاللّه دکتر سیدمحمدموسوی بجنوردی، ج۱، ص۳۳۴ـ۳۳۵، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۱۹۹]
موسی شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۱، ص۵۳۴، قم ۱۳۸۹ش.
۹ - وفاتخراسانی ساعاتی پیش از زمان تعیین شده برای حرکت او از نجف، در سحرگاه سهشنبه ۲۰ ذیحجه ۱۳۲۹، در منزل خود برای ادای نافله شب برخاست ولی پیش از طلوع فجر دچار عارضه درد شدید سینه و سپس ضعف مفرط شد و در بامداد همان روز، پس از اقامه نماز صبح در ۷۴ سالگی درگذشت. برخی به اشتباه مرگ او را در ۲۱ ذیحجه دانستهاند. [۲۰۰]
باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ش.
[۲۰۱]
یوسف محسن اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، ج۱، ص۲۱۳، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
[۲۰۲]
یوسف محسن اردبیلی، ج۱، ص۲۲۹، به نقل از میرزا یوسفآقا مجتهد اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
ناگهانی بودن مرگ او و وقوع آن در روزی که میخواست به سوی ایران حرکت کند، احتمال مسموم شدن او را پیش کشید. [۲۰۳]
عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، ج۱، ص۳۵، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
از اینرو برخی مورخان و شرح حال نویسان نیز، گاه با ذکر قرینهای، مرگ او را بر اثر مسمومیت دانسته و برخی نیز آن را «حادثهای مشکوک» یا «به علتی نامعلوم» قلمداد کردهاند. [۲۰۴]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۰، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۰۵]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۳۰، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۰۶]
علیمحمد دولتآبادی، یادداشتهای سیدعلیمحمد دولتآبادی لیدر حزب اعتدالیون، ج۱، ص۹۸ـ۹۹.
[۲۰۷]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۲۷۸ـ۲۸۱، تهران ۱۳۵۹ش.
ولی پزشکان، مرگش را به علت سکته قلبی [۲۰۸]
هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، ج۱، ص۲۹۶، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰.
و برخی شاگردانش ناشی از فشارهای روحی شدید و متأثر از نگرانیهای او درباره ایران، بهویژه اشغال بخشهایی از کشور دانستهاند [۲۰۹]
هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، ج۱، ص۲۹۷، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰.
[۲۱۰]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۳۱، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
(نیز رجوع کنید به این منبع، [۲۱۱]
عبدالرضا کفائی، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۱۱۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، ۱۳۸۶ش الف.
که به نقل از پدرش، میرزا احمد کفائی، احتمال مسموم نشدن را قویتر دانسته است).پس از تشییع بسیار باشکوه، عبداللّه مازندرانی بر پیکر وی نماز گزارد و در مقبره میرزا حبیباللّه رشتی واقع در صحن حرم امام علی علیهالسلام به خاک سپرده شد. [۲۱۲]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، قسم ۵، ص ۶۶، مشهد، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش.
[۲۱۳]
هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، ج۱، ص۲۹۳، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰.
[۲۱۴]
هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، ج۱، ص۲۹۵ـ۲۹۶، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰.
[۲۱۵]
عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، ج۱، ص۳۶، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش.
گزارش منابعی که وفات خراسانی را در بغداد پس از حرکت از نجف همراه لشکری بزرگ و مسلح نوشتهاند و از انتقال جنازه وی به نجف خبر دادهاند، [۲۱۶]
حبیباللّه نوبخت، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، وحید، دوره ۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵.
با توجه به گزارشهای نزدیکان و شاگردان آخوند، قطعآ نادرست است.۱۰ - زندگینامه۱۰.۱ - ویژگیهای اخلاقیکسانی که خراسانی را از نزدیک میشناختند او را پرهیزکار، شجاع، باهوش، نیکگفتار، گشادهروی و در عین حال باهیبت معرفی کردهاند. سلامت نفس، سعه صدر و گذشت وی نیز زبانزد بوده است. زندگی خراسانی در دوره تحصیل، همراه با سختی معیشت و پس از آن نیز زاهدانه گزارش شده و گفتهاند با اینکه او برای دیگران، حتی مخالفانش، بسیار باسخاوت و گشادهدست بود ولی درباره معیشت خود و فرزندانش سختگیر بود و از وجوهات شرعی نیز استفاده نمیکرد. او به آراستگی ظاهر خود اهمیت میداد. [۲۱۷]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، قسم ۵، ص ۶۶، مشهد، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش.
[۲۱۸]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۱، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۱۹]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۴، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۲۰]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۲۱]
یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج۱، ص۳۳۹، تهران ۱۳۶۲ش.
[۲۲۲]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۳۷۶ـ۴۰۱، تهران ۱۳۵۹ش.
[۲۲۳]
رضی شیرازی، مصاحبه با آیتاللّه سیدرضی شیرازی، ج۱، ص۳۴۲ـ۳۴۳، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش.
در ماه رمضان در سه نوبت و در سایر ماهها دو نوبت «صبح» و «مغرب و عشاء» اقامه جماعت میکرد. هر روز نیز برای زیارتی کوتاه به حرم امام علی علیهالسلام میرفت. [۲۲۴]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۱۵، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
۱۰.۲ - فرزندانخراسانی شش فرزند داشت؛ پنج پسر و یک دختر. پسران او که همگی به تحصیل علوم دینی روی آوردند به ترتیب عبارتاند از: آقا میرزا مهدی، آقا میرزا محمد (آقازاده خراسانی، حاج میرزا احمد، آقا حسین (عالم دینی مقیم نجف؛ متولد ۱۳۱۸ و متوفی ۱۳۹۶) و آقا حسن. تنها دختر او همسر شیخ اسماعیل رشتی متوفی ۱۳۴۳؛ فرزند میرزا حبیباللّه رشتی بود. [۲۲۵]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۲۶]
محمدهادی امینی، معجم رجالالفکر والادب فیالنجف خلال الف عام، ج۱، ص۳۹، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
۱۰.۳ - اقدامات عمرانیخراسانی در نجف سه مدرسه علمیه بنا کرد: بزرگ (تاریخ بنا: ۱۳۲۱)، متوسط (تاریخ بنا: ۱۳۲۶) و کوچک (تاریخ بنا: ۱۳۲۸). [۲۲۷]
محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، ج۱، ص۲۲، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش.
[۲۲۸]
جعفر بن باقر آل محبوبه، ماضیالنجف و حاضرها، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۲۲۹]
عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۳۹، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
او به تأسیس چند مدرسه علوم جدید نیز در نجف، کربلا و بغداد، که بیشتر محصلان آنها ایرانیان بودند و زبان فارسی نیز از مواد درسی بود، کمک کرد. [۲۳۰]
عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ج۱، ص۱۳۹ـ ۱۴۳، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۲۳۱]
عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، ج۱، ص۳۷۳، تهران ۱۳۵۹ش.
۱۰.۴ - انتشار نشریهاو همچنین برای ترویج تعالیم دینی به تأسیس و انتشار چند نشریه در نجف کمک بسیار کرد؛ از جمله مجله مهم العلم به عربی، که شاگرد نزدیکش، سید هبةالدین شهرستانی مؤسس آن بود و مجله فارسی نجف اشرف به همت تنی چند از شاگردان خراسانی، بهویژه عبدالحسین رشتی. [۲۳۲]
عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۵، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۱ - آثار درباره آخونددرباره زندگی آخوند خراسانی و آرا و تألیفاتش، چندین اثر مستقل نوشته شده است. همچنین در بیشتر آثار ناظر به حوادث سیاسی و اجتماعی دوره مشروطه (منابع مقاله) گوشههایی از زوایای زندگی او گزارش شده است؛ با اینهمه، بسیاری از این گزارشها با گرایشهای جانبدارانه و جعل و تحریف و ابهام همراه است. ۱۲ - فهرست منابع(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، ۱۴۰۴. (۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباءالبشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد، چاپ محمد طباطبائی بهبهانی، ۱۳۸۸ش. (۳) جعفر بن باقر آل محبوبه، ماضیالنجف و حاضرها، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۴) علی ابوالحسنی، خانه بر دامنه آتشفشان: شهادتنامه شیخ فضلاللّه نوری (به ضمیمه وصیتنامه منتشر نشده او)، تهران ۱۳۸۲ش. (۵) علی ابوالحسنی، کارنامه شیخ فضلاللّه نوری: پرسشها و پاسخها، تهران ۱۳۸۰ش. (۶) اسناد روحانیت و مجلس، تدوین عبدالحسین حائری، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۴ش. (۷) امام خمینی، الرسائل، قم ۱۳۸۵. (۸) امام خمینی، کتابالبیع، تهران ۱۳۷۹ش. (۹) امین، اعیان الشیعه. (۱۰) محمدهادی امینی، معجم رجالالفکر والادب فیالنجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۱۰) عبداللّه امینیپور، معرفی سه اثر فقهی محقق خراسانی، فقه اهل بیت علیهمالسلام، ش ۳۸، تابستان ۱۳۸۳. (۱۱) مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدس سره، قم ۱۳۷۳ش. (۱۲) مهدی انصاری، مصاحبه با آقای حجةالاسلام والمسلمین مهدی انصاری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۱۳) اوراق تازهیاب مشروطیت مربوط به سالهای ۱۳۲۵ـ۱۳۳۰ قمری، چاپ ایرج افشار، تهران: جاویدان، ۱۳۵۹ش. (۱۴) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش. (۱۵) ادوارد گرانویل براون و محمدکاظم بن حسین خراسانی، مکتوب مرحوم ادوارد براون به مرحوم آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و جواب آن، یادگار، سال ۱، ش ۲، مهر۱۳۲۳. (۱۶) محمدتقی بروجردی، نهایةالافکار، تقریرات درس آیتاللّه عراقی، قم: مؤسسة النشرالاسلامی، ۱۳۶۴ش. (۱۷) محمدتقی بهجت، مباحثالاصول، قم ۱۳۷۸ش. (۱۸) صفاءالدین تبرّائیان، ساحت تاریخسازی: نقد و نظری در حوزه تاریخنگاری جنبش علمای بینالنهرین، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۱، پاییز ۱۳۷۸. (۱۹) محمد ترکمان، نظارت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره اول تقنینیه، در تاریخ معاصر ایران: مجموعه مقالات، کتاب ۱، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۶۸ش. (۲۰) محمد ترکمان، نظارت هیئت مجتهدین طراز اول: سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره دوم تقنینیه، در تاریخ معاصر ایران، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش. (۲۱) حسن تقیزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، به کوشش عزیزاللّه علیزاده، تهران ۱۳۷۹ش. (۲۲) حسن تقیزاده، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش. (۲۳) محمدعلی جعفر تمیمی، مشهدالامام، او، مدینةالنجف، نجف ۱۳۷۴/۱۹۵۵. (۲۴) جلال توکلیان، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، کیان، ش ۴۲، خرداد و تیر ۱۳۷۷. (۲۵) اکبر ثبوت، مصاحبه با آقای اکبر ثبوت، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۲۶) محمدرضا جعفری، مصاحبه با استاد محمدرضا جعفری، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۲۷) رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر ۸، قم ۱۳۷۹ش. (۲۸) عبدالحسین حائری، مصاحبه با استاد عبدالحسین حائری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۲۹) عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران ۱۳۶۴ش. (۳۰) عبدالهادی حائری، چرا رهبران مذهب در انقلاب مشروطیت ایران شرکت کردند؟، وحید، دوره۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵. (۳۱) عبدالکریم حائری یزدی، دررالفوائد، مع تعلیقات محمدعلی اراکی، قم ۱۴۰۸. (۳۲) محمدعلی حبیبآبادی، مکارمالآثار، اصفهان ۱۳۵۵ش. (۳۳) محمد حرزالدین، معارفالرجال فی تراجم العلماء والادباء، قم ۱۴۰۵. (۳۴) احمد حسینی اشکوری، تراجمالرجال، قم ۱۴۱۴. (۳۵) محمدکاظم بن حسین خراسانی، سیاستنامه خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، تدوین محسن کدیور، تهران ۱۳۸۵ش. (۳۶) محمدکاظم بن حسین خراسانی، ضرورت علاج عاجل امراض مهلکه، در رسایل مشروطیت: مشروطه به روایت موافقان و مخالفان، تصحیح و تحشیه غلامحسین زرگرینژاد، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷ش. (۳۷) محمدکاظم بن حسین خراسانی، کفایةالاصول، قم ۱۴۲۳. (۳۸) محمدکاظم بن حسین خراسانی، اللمعات النیّرة فی شرح تکملة التبصرة، چاپ صالح مدرسی، قم ۱۳۸۰ش. (۳۹) موسی خوانساری نجفی، منیةالطالب فی شرح المکاسب، تقریرات درس آیتاللّه نائینی، قم۱۴۱۸ـ۱۴۲۱. (۴۰) علی دوانی، مصاحبه با حجةالاسلام آقای علی دوانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۴۱) علیمحمد دولتآبادی، یادداشتهای سیدعلیمحمد دولتآبادی لیدر حزب اعتدالیون. (۴۱) خاطرات وحید، سال ۹، ش ۴، ۱۵ دی ـ ۱۵ بهمن ۱۳۵۰. (۴۲) یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، تهران ۱۳۶۲ش. (۴۳) محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۲، ۱۳۶۹ش. (۴۴) محمد دهنوی، برگهایی از تاریخ، در تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، کتاب ۳، ۱۳۷۰ش. (۴۵) محمدحسن ربّانی، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، تهران ۱۳۸۶ش. (۴۶) عزالدین زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه سیدعزالدین زنجانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۴۷) موسی شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، قم ۱۳۸۹ش. (۴۸) موسی شبیری زنجانی، مصاحبه با حضرت آیتاللّه العظمی شبیری زنجانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۴۹) محمد شریف رازی، آثارالحجّة، یا، تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ۱۳۳۳ش. (۵۰) محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۲ش. (۵۱) ابوالفضل شکوری، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی گسترده درباره زندگینامه علمی ـ سیاسی آخوند ملاقربانعلی زنجانی معروف به حجةالاسلام یکی از رهبران نهضت مشروعهخواهی، زنجان ۱۳۷۱ش. (۵۲) ابوالفضل شکوری، سیره صالحان: زندگینامه مصلح خودساخته آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، یاد، ش ۲۵، زمستان ۱۳۷۰. (۵۳) ابوالفضل شکوری، نقش آیتاللّه آخوند خراسانی در رهبری نهضت مشروطیت، تاریخ معاصر ایران، ش ۱۸، تابستان ۱۳۸۰. (۵۴) هبةالدین شهرستانی، فاجعة حضرة آیةاللّه الخراسانی، العلم، ش ۷، محرّم ۱۳۳۰. (۵۵) رضی شیرازی، مصاحبه با آیتاللّه سیدرضی شیرازی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۵۶) منوچهر صدوقی سها، مصاحبه با آقای منوچهر صدوقی سُها، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۵۷) باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ش. (۵۸) عبدالرحیم محمدعلی، المصلح المجاهد: الشیخ محمدکاظم الخراسانی، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۵۹) عبداللّه علوی، نقد تصحیح حاشیه آخوند بر رسائل، آینه پژوهش، سال ۱، ش ۵، بهمن و اسفند ۱۳۶۹. (۶۰) محمود فاضل، آیتاللّه کفائی خراسانی، وحید، دوره۱۰، ش ۱۱، بهمن ۱۳۵۱. (۶۱) فضلاللّه نوری، مجموعهای از رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، گردآورنده: محمد ترکمان، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش. (۶۲) داود فیرحی، مبانی فقهی مشروطهخواهی از دیدگاه آخوند خراسانی، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش. (۶۳) محسن کدیور، اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، در مجموعه مقالات همایش بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران: بزرگداشت آیتاللّه محمدکاظم خراسانی، تهران- دی ماه ۱۳۸۲، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴ش. (۶۴) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش. (۶۷) احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، تهران ۱۳۵۵ش. (۶۸) عبدالحسین کفائی، مرگی در نور: زندگانی آخوند خراسانی، تهران ۱۳۵۹ش. (۶۹) عبدالرضا کفائی، بیان و شرحی مختصر از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: ۱۲۵۵-۱۳۲۹ ه ق، نشریه دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، ش ۳۵ و ۳۶، بهار و تابستان ۱۳۷۶ش. (۷۰) عبدالرضا کفائی، شرح و بیانی مختصر و موجز از حیات و شخصیت آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، ۱۳۸۶ش الف. (۷۱) عبدالرضا کفائی، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین عبدالرضا کفائی، ۱۳۸۶شب. (۷۲) ابوالقاسم گرجی، مصاحبه با دکتر ابوالقاسم گرجی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۷۳) یوسف محسن اردبیلی، مصاحبه با استاد یوسف محسن اردبیلی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۷۴) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش. (۷۵) مرتضی مدرسی چهاردهی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در راه مشروطیت ایران، خاطرات، ش ۱، پاییز ۱۳۵۸. (۷۶) حسین مدرسی طباطبائی، مقدمهای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش. (۷۷) محمدحسین مرعشی شوشتری، مصاحبه با آیتاللّه سیدمحمدحسین مرعشی شوشتری، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۷۸) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران ۱۳۴۴ش. (۷۹) ناصر مکارم شیرازی، القواعدالفقهیة، قم ۱۴۱۱. (۸۰) مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران ۱۳۷۱ش. (۸۱) حسینعلی منتظری، کتاب نهایةالاصول، تقریرات درس آیةاللّه بروجردی، قم ۱۳۷۵. (۸۲) محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعة فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعة، او، تتمیم روضاتالجنات، بغداد ۱۳۴۸. (۸۳) محمد موسوی بجنوردی، مصاحبه با آیتاللّه دکتر سیدمحمدموسوی بجنوردی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۸۴) محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش. (۸۵) محمدحسین نائینی، تنبیهالامة و تنزیهالملة، چاپ جواد ورعی، قم ۱۳۸۲ش. (۸۶) محمدحسن نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیةالملک العلّام، پیرامون شخصیت نقش آخوند ملامحمدکاظم خراسانی در پیشبرد نهضت مشروطیت، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۷۸ش. (۸۷) محمدحسن نجفی قوچانی، سیاحت شرق، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران ۱۳۶۲ش. (۸۸) حسن نظامالدینزاده، هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران، به کوشش نصراللّه صالحی، تهران ۱۳۷۷ش. (۸۹) نقد تصحیح فوائدالاصول آخوند خراسانی، حوزه، سال ۵، ش ۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۷. (۹۰) حبیباللّه نوبخت، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، وحید، دوره ۱۴، ش ۳، خرداد ۱۳۵۵. (۹۱) محمد واعظزاده خراسانی، مصاحبه با استاد واعظ زاده خراسانی، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ش. (۹۲) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ش. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خراسانی، آخوند ملامحمدکاظم»، ص۶۹۶۶. |