خزانهخزانه، محل نگهداری مسکوکات، جواهرات و اشیای گرانبها. خزانه، واژهای عربی و به معنای گنجینه، دفینه، اندوخته و مال و نقود بسیار است. [۱]
ذیل واژه، دهخدا، لغتنامه دهخدا.
فهرست مندرجات۱.۱ - پیشینه خزانه ۱.۱.۱ - هخامنشیان ۱.۱.۲ - ساسانیان ۲ - سرزمینهای شرق اسلامی ۲.۱ - معنای بیتالمال ۲.۲ - خلافت عباسی ۲.۲.۱ - اهمیت خزانه ۲.۲.۲ - محلهای درآمد ۲.۲.۳ - خزانه عمرو لیث ۲.۲.۴ - توسعه خزانه ۲.۳ - حکومت ایلخانان ۲.۳.۱ - خزانههای حکام ۲.۳.۲ - خزانههای مستقل ۲.۴ - دوره تیمور ۲.۵ - آق قوینلوها ۲.۶ - دوره صفوی ۲.۷ - دوره افشاریه ۲.۸ - دوره قاجار ۲.۸.۱ - پس از فتحعلیشاه ۲.۸.۲ - پس از جنگ ایران و روسیه ۳ - هند دوره اسلامی ۴ - مغرب جهان اسلام ۴.۱ - اسپانیای اسلامی ۴.۲ - دوره فاطمیان ۴.۳ - دوره موحدون ۴.۴ - دوره حفصیان ۴.۵ - دوره ممالیک ۵ - فهرست منابع ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - در ایران پیش از اسلام۱.۱ - پیشینه خزانهپیشینه خزانه در شرق اسلامی به روزگار حکومتهای کهن، بهویژه در ایران پیش از اسلام، باز میگردد. ۱.۱.۱ - هخامنشیانشاهان هخامنشی خزانههای متعددی داشتند که با خراج، هدایا و غنایم فراهم میآمد و در شهرهایی چون شوش، تخت جمشید، بابل، استخر، پاسارگاد و هگمتانه نگهداری میشد. [۲]
علی سامی، «خزانههای شاهنشاهی هخامنشی»، ج۱، ص۸، هنر و مردم، ش ۱۴۰ـ۱۴۱ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۵۳).
[۳]
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۷۹، ترجمه مهدی سمسار، تهران ۱۳۷۷ش.
[۴]
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر، ج۱، ص۸۵۱، ترجمه مهدی سمسار، تهران ۱۳۷۷ش.
مسکوکات، اسباب و آلات زرین و سیمین، اسناد، پردههای گرانبهای نقاشی شده، زیورآلات، جواهرات، جامه، پارچه و فرش محتویات این خزاین را تشکیل میداد. [۵]
علی سامی، «خزانههای شاهنشاهی هخامنشی»، ج۱، ص۸ـ۹، هنر و مردم، ش ۱۴۰ـ۱۴۱ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۵۳).
بخشی از مجموعه بناهای تخت جمشید به خزانه اختصاص داشت که طبق الواح مکشوفه آن، متولی خزانه را گنزبر (گنجور) و گاه کپنوشکیرَ، که واژهای عیلامی است، مینامیدند. [۶]
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر، ج۱، ص۸۹۲ـ۸۹۴، ترجمه مهدی سمسار، تهران ۱۳۷۷ش.
[۷]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۷۹، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۸]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۸۷، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
۱.۱.۲ - ساسانیاناز تحقیقات کریستنسن [۹]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۱۰]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۷۹، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۱۱]
Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides, Osnabruck ۱۹۷۱، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸.
[۱۲]
Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides, Osnabruck ۱۹۷۱، ج۱، ص۱۲۴.
برمیآید که ساسانیان دو نوع خزانه داشتهاند: خزانه شاهی که خزانهدار آن ظاهرآ عنوان گنجور داشت؛ مخازن و ذخایر حکومتیِ سلطنت که زیرنظر ایران انبارگ بذ اداره میشد. کریستنسن [۱۳]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۴۱، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۱۴]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۸۷، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
به نقل از تئوفیلاکتوس سیموکاتا این سمت را جزو مناصب لشکری برشمرده و شاید به همین سبب یکی از وظایف صاحب این منصب، نگهداری و آمادهسازی سلاحها و مراقبت از آنها بوده است. [۱۵]
ولادیمیر گریگوریویچ لوکونین، تمدن ایران ساسانی: ایران در سدههای سوم تا پنجم میلادی، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، ترجمه عنایتاللّه رضا، تهران ۱۳۶۵ش.
سیموکاتا در عین حال در بیان مقامات موروثیِ کشوری نیز از ریاست اداره وصول مالیات و بازرسی خزاین سلطنتی نام برده است. [۱۶]
Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides, Osnabruck ۱۹۷۱، ج۱، ص۱۰۸.
[۱۷]
آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۴۱، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۱۸]
ولادیمیر گریگوریویچ لوکونین، تمدن ایران ساسانی: ایران در سدههای سوم تا پنجم میلادی، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷، ترجمه عنایتاللّه رضا، تهران ۱۳۶۵ش.
اگر به ارزش تاریخی روایات فردوسی، بهویژه درباره حوادث اواخر دوره ساسانی، معتقد باشیم میتوانیم با استناد به اشعار او [۱۹]
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۹، ص۲۳۶، چاپ برتلس، مسکو ۱۹۷۱.
از گنجینهها و خزینههای بسیار زیاد خسرو دوم (۳۶۶ـ۵۹۱م) سخن بگوییم. هر چه باشد، بسیاری از خزاین ساسانی بعدها به دست مسلمانان افتاد [۲۰]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۹، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۲۱]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۶۲، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۲۲]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۶۵، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
و در شکلگیری هسته اولیه خزانه خلافت اسلامی مؤثر افتاد.۲ - سرزمینهای شرق اسلامی۲.۱ - معنای بیتالمالدر دوره خلافت اصطلاح خزانه گاه مترادف بیتالمال به کار رفته است. بیتالمال که غالبآ اموال عمومی را شامل میشد نهادی اسلامی و متعلق به نظام حکومتی خلافت بود. حال آنکه خزانه که غالبآ اموال شخصی سلطان را در بر میگرفت در زمره بیوتات سلطنتی بود و به لحاظ تاریخی پیشینهای بسیار کهنتر داشت. ازاینرو، چندی پس از تأسیس بیتالمال و در پی تحول خلافت اسلامی به حکومت سلطنتی موروثی، موضوع تفاوت میان اموال شخص خلیفه یا سلطان با اموال عمومی، سبب پدیدآمدن تعابیری چون بیتالمال عامه، بیتالمال خاصه، خزانه اصل و خرج و خزانه خاص گردید که گویای اتخاذ تدابیری برای تفکیک این دو مفهوم است. [۲۷]
هلالبن مُحَسِّن صابی، الوزراء، ج۱، ص۲۶، او، تحفةالامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج،) قاهره (۱۹۵۸.
[۲۸]
هلالبن مُحَسِّن صابی، الوزراء، ج۱، ص۴۶، او، تحفةالامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج،) قاهره (۱۹۵۸.
[۲۹]
آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج۱، ص۱۴۴ـ۱۴۵، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ش.
جمعآوری و ساماندهی اموال عمومی و اعمال نظارت حکومتی بر آنها از نخستین دهههای شکلگیری خلافت اسلامی مورد توجه قرار گرفت. در عصر خلفا و سپس امویان، عمدهترین منابع تأمین بیتالمال، غنایم جنگی و خراج و جزیه بود. وفور این منابع درآمد، بهویژه غنایم جنگی، نه تنها بیتالمال را به نحو چشمگیری افزایش داد، بلکه در عصر امویان، به ایجاد خزانههای اختصاصی خلفا و عمّال حکومتی نظیر حجاج بن یوسف انجامید. [۳۰]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
۲.۲ - خلافت عباسی۲.۲.۱ - اهمیت خزانهخزانه در دستگاه خلافت عباسی و نیز در حکومتهای مستقل یا نیمه مستقل مقارن با آن، هم به سبب وفور و تنوع ذخایر آن و هم از لحاظ تحولاتی که در تشکیلات خزانهداری پدید آمد، اهمیت بسیار یافت. به نوشته ابن زبیر [۳۱]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۲۱۴ـ۲۱۸، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
خزانه هارون الرشید (حک: ۱۷۰ـ۱۹۳) سرشار از سکههای طلا و نقره، ظروف زرین، انواع اسلحه، انواع جامههای گرانبها، فرشها و عطریات بوده است. از این گزارش نمیتوان مطمئن شد که آیا این مایه اموال همه در یک خزانه عام نگهداری میشده یا در چند خزانه اختصاصیِ جداگانه. اما از اشاره همین نویسنده به بانویی که وی را «صاحبة خزانةالجوهر» در دستگاه خلافت مأمون (حک: ۱۹۸ـ۲۱۸) خوانده، [۳۲]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۸۴، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
دست کم میتوان دریافت که یک خزانه، مختص جواهرات سلطنتی بوده است. با اینهمه با تکیه بر برخی منابع دیگر میتوان از تنوع و چندگونگی خزانهها با اطمینان سخن گفت. مثلا از سیاق یکی از گزارشهای ابوشجاع روذراوری [۳۳]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۵، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
برمیآید که خزانههای جداگانهای برای پول و جامه و سلاح وجود داشته است. صابی [۳۴]
هلالبن مُحَسِّن صابی، الوزراء، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، او، تحفةالامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج،) قاهره (۱۹۵۸.
نیز در گزارشی از ارقام شگفتانگیز پرداختها و هزینههای دارالخلافه در دوره مقتدر (حک: ۲۹۵ـ۳۲۰)، از خزانه سلاح، خزانه جامه و خزانه فرش نام برده است. در منابع همچنین بر نگهداری اسناد مهم حکومتی مانند برخی پیماننامهها و خطبهها و فرمانها در خزانه تصریح شده است [۳۵]
مسکویه، تجارب الامم وتعاقب الهمم، ج۵، ص۷۶.
[۳۶]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۰۴، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۳۷]
حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، ج۱، ص۱۱۸، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ش.
[۳۸]
حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، ج۱، ص۲۰۳، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ش.
[۳۹]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۵۸، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
[۴۰]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
که هنوز روشن نیست در خزانه مستقلی نگهداری میشدند یا در یکی از خزانههای یاد شده.۲.۲.۲ - محلهای درآمداموال نقدی و جنسی خزانهها عمدتآ از مالیات و خراج ولایات و حکام، [۴۱]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۳، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۴۲]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۲۹، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۴۳]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۱۲، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۴۴]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۳۵۱، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۴۵]
ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، ج۱، ص۲۴، تهران ۱۳۳۲ش.
[۴۶]
ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، ج۱، ص۴۴، تهران ۱۳۳۲ش.
[۴۷]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۶۰، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۴۸]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۱۵، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
[۴۹]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
[۵۰]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، قسم ۲، ص۱۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران (۱۳۲۰ش).
[۵۱]
ناصرالدین منشی کرمانی، نسائمالاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، ج۱، ص۴۲، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۸ش.
[۵۲]
محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، ج۱، ص۱۹، یا، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا ۱۹۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۵۳]
محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، ج۱، ص۲۳۲، یا، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا ۱۹۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
غنایم جنگی، [۵۴]
محمدبن علی راوندی، راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق، ج۱، ص۱۲۶، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۵۵]
محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ج۱، ص۳۶، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ش.
[۵۶]
ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۴۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران (۱۳۲۰ش).
مصادره، [۵۷]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۲۰۷.
[۵۸]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۶۳، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۵۹]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۹۸، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۶۰]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۱۰۱، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۶۱]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۶۲]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۶۳]
محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ج۱، ص۴۲، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ش.
[۶۴]
ناصرالدین منشی کرمانی، نسائمالاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، ج۱، ص۸۲، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۸ش.
مقاطعه، [۶۵]
ابنبلخی، فارس نامه، ج۱، ص۳۲۸.
[۶۶]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۱۳۲، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۶۷]
محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ج۱، ص۱۶۴، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ش.
فروش مناصب، [۶۸]
ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، ج۱، ص۳۸، تهران ۱۳۳۲ش.
[۶۹]
فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ج۱، ص۹۷، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۷۰]
محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ج۱، ص۴۱، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ش.
جریمهها [۷۱]
محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، ج۱، ص۱۰۵، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش.
[۷۲]
محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، ج۱، ص۱۱۱، یا، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا ۱۹۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
و هدایای ارسالی اشراف و بزرگان و کارگزاران حکومت به پادشاهان سایر ممالک [۷۳]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۱۶ـ۲۴، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
[۷۴]
ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، ج۱، ص۲۸ـ۳۲، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
به دست میآمد.مصارف خزانه عمدتآ پرداخت مواجب کارگزاران حکومتی، به ویژه سپاهیان [۷۵]
حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، ج۱، ص۲۲۳، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ش.
[۷۶]
ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، ج۱، ص۲۵، تهران ۱۳۳۲ش.
[۷۷]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۲۷۵، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
و هزینه لشکرکشیها [۷۸]
ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش.
بود.۲.۲.۳ - خزانه عمرو لیثبنابر گزارش گردیزی، [۷۹]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
عمرو لیثِ صفّاری بهجز خزانه سلاح، سه خزانه مالیِ مجزا داشت: خزانه خراج و زکات، که آن را در وجه بیستگانی و مواجب لشکریان خرج میکرد؛ خزانه خاصه، که از عواید خاص و ضیاع و املاک شخصی وی جمع میشد و مخارج جاری دربار و مطبخ خاص از محل آن بود؛ خزانه مداخل، که از عواید اتفاقی و مصادرههای مختلف بهدست میآمد و صرف خلعتها و صلههای اعطایی به رسولان و مُنهیان (خبررسانان) میشد. ظاهرآ با نظر به مصارف این خزانه بوده که به آن نام «خزانه صِلات» هم داده بودند. [۸۰]
عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۴، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.
۲.۲.۴ - توسعه خزانهدر دوره عباسی اهمیت بیبدیل خزانه در اداره مملکت و پیشبرد نقشههای جنگی و سایر برنامههای حکومتی موجب گسترش و توسعه خزانه گردید. در منابع، علاوه بر رئیس خزانه که کاملا معتمد سلطان یا حاکم بوده، از کارکنان متعدد خزانه یاد شده است، مانند بیتکچیان و دبیران، حمالان، غلامان و نیز شحنه خزانه. [۸۱]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۲۸۱.
[۸۲]
بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۳۸۵.
[۸۳]
ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۱۵۷، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶، چاپ افست بغداد (بیتا).
[۸۴]
محمدبن علی راوندی، راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق، ج۱، ص۱۶۴، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۸۵]
ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، ج۱، ص۴۳، تهران ۱۳۳۲ش.
[۸۶]
ناصرالدین منشی کرمانی، نسائمالاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، ج۱، ص۱۱۴، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۸ش.
بنابر یکی از گزارشهای صابی [۸۷]
هلالبن مُحَسِّن صابی، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۲۵، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
رقم قابل توجهی از درآمدهای خزانههای جامه و فرش و سلاح به پرداخت حقوق کارکنان و صنعتگرانِ این ادارات اختصاص داشته است.۲.۳ - حکومت ایلخانانهنگامی که ایلخانان حکومت خود را در ایران بنیاد نهادند، نظام خزانه مانند سایر سازمانهای اداری کشور به هم ریخت. با نابودی ولایات و نظام کشاورزی و کاهش جمعیت، دستکم تا پیش از دوره غازان، اموال خزانه دیگر از طریق خراج و مالیاتهای کشاورزی تأمین نمیشد. اما مغولان به زودی دریافتند که شرط لازم برای وصول منظم مالیاتها و رسیدن آن به خزانه مرکزی، احیای نیروهای تولیدی است. [۸۸]
ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۱، ص۶۳ـ۱۰۲، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ش.
۲.۳.۱ - خزانههای حکامبه نوشته رشیدالدین فضل اللّه، [۸۹]
رشیدالدین فضلاللّه، کتاب مکاتبات رشیدی، ج۱، ص۱۱۹، چاپ محمدشفیع، لاهور ۱۳۶۴/۱۹۴۵.
حکام میبایست سه خزانه داشته باشند: خزانه مال، خزانه سلاح و خزانه خوراک و پوشاک. به این خزانههای سه گانه خزاین خرج میگفتند و رعیت، که در حکم خزانه دخل بود، این خزانهها را پر میکرد. به روایت رشیدالدین فضلاللّه، [۹۰]
رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ، ج۲، ص۱۵۰۹، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش.
[۹۱]
رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، ج۱، ص۳۳۱ـ۳۳۲، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
ثبت حساب خزانه در آغاز حکومت مغولان مرسوم نبود و فقط چند خزانهچی مأمور بودند هر چه را که از اطراف به درگاه میرسید تحویل بگیرند و همه را در یک جا بنهند و مخارج لازم را بپردازند و آنگاه که چیزی در خزانه باقی نمیماند، خان را مطّلع سازند. این آشفتگی تا آنجا بود که محل خاصی برای اموال رسیده وجود نداشت و آنچه از اطراف میرسید، در صحرا روی هم انباشته میکردند و با نمدی میپوشاندند. اتلاف اموال خزانه دیگر مشکل عمده این روزگار بود. بعدها نیز که خزانهای برای زر و جواهرات معیّن شد، بعضی از خانها، مانند اوگتایقاآن (حک: ۶۲۴ـ۶۳۹) و گیوکخان (حک: ۶۳۹ـ۶۴۷)، با بخششهای بیحد و حصر خود خزانه را از مال تهی کردند. [۹۲]
جوینی، ج۱، ص۱۴۹.
[۹۳]
جوینی، ج۱، ص۲۱۴ـ۲۱۵.
افزون بر این، هنگامی که مال و زر از ولایات میرسید، امرا و دوستان خزانهداران نزد آنان میرفتند و «باریقو» (سهمی از خزانه سلطنتی که به هدیه گرفته میشد) میستاندند. بدین ترتیب، پیداست که هر سال چه اندازه از اموال خزانه تلف میشد [۹۴]
رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ، ج۲، ص۱۵۰۹ـ۱۵۱۰، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش.
[۹۵]
رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، ج۱، ص۳۳۲، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
و درنتیجه، وقتی غازان (حک: ۶۹۴ـ۷۰۳) بر تخت خانی نشست، خزانهها از مال تهی، ولایتها خراب، اموال دیوانی در معرض تلف شدن و استحصال مالیات ناممکن شده بود. زیرا خزانهای را که هولاکو از بغداد و شام و دیگر ولایات به چنگ آورده بود، خزانهداران به تدریج دزدیده بودند و آنچه را باقیمانده بود احمد تگودار (حک: ۶۸۰ـ۶۸۳) برای استقرار حکومت خود و جنگ با ارغون (حک: ۶۸۳ـ۶۹۰) میان لشکریانش توزیع کرد و گیخاتو (حک: ۶۹۰ـ ۶۹۴) هم نه تنها چیزی به دست نیاورد، بلکه آنچه را هم ارغون جمع کرده بود، از دست داد. از اینرو در دوره غازان، با تعیین خراج مقرر هر ولایت، خزانه را پر کردند. [۹۶]
رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ، ج۲، ص۱۳۴۹ـ۱۳۵۲، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش.
۲.۳.۲ - خزانههای مستقلدر این دوره چند خزانه مستقل ایجاد شد؛ یکی نارین (خزانه خاص) که گرانبهاترین اموال، مانند زر سرخ، مرصّعات و جامههای خاص، در آنجا نگهداری میشد. این خزانه در واقع صندوقی بود که پادشاه بر آن قفلی میزد و با مُهر خویش آن را نشان میکرد و یکی از خزانهداران همراه با خواجهسرایی مأمور محافظت از آن بود و بدون فرمان شاه و ثبتِ وزیر، چیزی از این خزانه خرج نمیشد. خزانه دیگر، بیدون (خزانه عام) بود و اموال کم ارزشتر، مانند زر سفید و جامههای پرمصرفتر را در آن مینهادند و خزانهدار و خواجهسرایی به نگاهبانی از آن گماشته میشدند. وزیر که این خزانه زیر نظر وی بود، اموال رسیده را در دفتری ثبت میکرد و پس از مُهر کردن فهرست مصارف، سند را به امضای خان میرساند. خزانهدار میبایست بر هر جامهای که به خزانه میآوردند، مُهر مخصوصی بزند تا نتواند آن را با جامه دیگر تعویض کند. به هر یک از چهار تن متولی خزانههای خاص و عام، از هر صد دینارِ رسیده به خزانه دو دینار به عنوان رسمالخزانه تعلق مییافت. همچنین، خزانه سومی نیز ایجاد شد که یک دهم اموال خزانههای پیش گفته را به این خزانه انتقال میدادند تا سلطان برای صدقه به مستحقان از آن هزینه کند. [۹۷]
رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ، ج۲، ص۱۵۱۰ـ۱۵۱۲، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش.
بر پایه سندی که در دستورالکاتب شمس منشی [۹۸]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیینالمراتب، ج۱، جزء۱، ص۲۹۴ـ۳۰۲، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
آمده، به تدبیر رشیدالدین فضلاللّه خزانه مستقل دیگری نیز برای پرداخت مستمری و صدقات به زهاد، سادات، مشایخ، علما و فقرا ایجاد شد. این صدقات هر سه ماه یک بار و نقد پرداخت میشد. بعدها به تأسی از این تدبیر رشیدالدین فضلاللّه، جلایریان نیز چنین خزانهای ایجاد کردند. [۹۹]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیینالمراتب، ج۱، جزء۱، ص۳۶۶ـ۳۶۹، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۲.۴ - دوره تیموردر دوره تیمور به سبب توجه ویژه شخص تیمور به امور مالی، خزانه اهمیت فزایندهای یافت، چنانکه به تعبیر تیمور گورکان در تزوکات تیموری، [۱۰۰]
تیمور گورکان تزوکات تیموری، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، ج۱، ص۲۴۶، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ افست تهران ۱۳۴۲ش.
پنج وزیر از هفت وزیری که در دستگاه او خدمت میکردند، در شمار «وزرای مالی که خزانهدار مملکتاند» بودهاند. ظاهرآ در میان این وزیران، «وزیر کارخانههای سلطنت که از مداخل و مخارج و جمیع خزانه و دواب آگاه» بود، مسئولیت مستقیم اداره خزانه را داشته است. [۱۰۱]
تیمور گورکان تزوکات تیموری، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، ج۱، ص۳۰۴، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ افست تهران ۱۳۴۲ش.
۲.۵ - آق قوینلوهادر میان آققوینلوها، خزانهداری منصبی پراهمیت بود و خزانهدار از اعضای شورای عالی آنان به شمار میآمد. [۱۰۲]
بئاتریس فوربس منز، برآمدن و فرمانروایی تیمور: تاریخ ایران و آسیای مرکزی در سدههای هشتم و نهم هجری، ج۱، ص۲۴۵، ترجمه منصور صفت گل، تهران ۱۳۷۷ش.
آققوینلوها و قراقوینلوها بخش مهمی از مصارف خزانه را به پرداخت حقوق ایناقان (نوکران خاصه) که از صاحبان مشاغل مهم و حساس حکومتی به شمار میآمدند، اختصاص میدادند. [۱۰۳]
غلامرضا ورهرام، نظام حکومت ایران در دوران اسلامی: پژوهشی در تشکیلات اداری، ج۱، ص۱۵۳، کشوری و لشکری ایران از عصر مغول تا پایان قاجار، تهران ۱۳۶۸ش.
۲.۶ - دوره صفویانباشت نقدینگی در خزانههای دوره صفوی نشانه ثبات و رفاه نسبی اقتصادی در این دوره است. اگرچه، برخی سلاطین این سلسله به هنگام جلوس، با پرداختهای بیرویه خزانه را خالی میکردند [۱۰۴]
حسنبن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۱۰۵، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ش.
اما همواره راههایی برای پرکردن خزانه وجود داشت. به نوشته سیوری، [۱۰۵]
K A Sajun Lal, "The Mughals in the Deccan: ۱۶۸۷،۱۷۲۴", in History of medieval Deccan: ۱۲۹۵،۱۷۲۴, vol۱, ed H K Sherwani, Hyderabad, Deccan: The Government Andhra Pradesh, ۱۹۷۴، ج۱، ص۷۹ـ۸۰.
شاه عباس اول برای جبران کسری نقدینگی خزانه سلطنتی، ممالک (ولایاتی که به شکل تیول به سران قزلباش اختصاص یافته بود) را به املاک خالصه (املاک شاه) تبدیل کرد تا عواید این املاک مستقیمآ به خزانه شاه سرازیر شود. شاه صفی نیز این رویه را ادامه و توسعه داد. [۱۰۶]
حسنبن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۲۲۸، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ش.
فهرستی که شاردن [۱۰۷]
Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed L Langles, Paris ۱۸۱۱، ج۵، ص۳۹۴ـ۴۱۵.
از درآمدهای شاه داده است، حکایت از ثروت سرشار او دارد. کار نظارت بر اموال خزانه را ناظر که از مهمترین وزیران و عالیترین مقام مالی دستگاه صفوی به شمار میآمد و تعیین و پرداخت حقوق و مستمری همه کارکنان ادارات سلطنتی و مقامات عالیرتبه جزو وظایف اصلیاش بود، برعهده داشت. [۱۰۸]
Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed L Langles, Paris ۱۸۱۱، ج۵، ص۳۴۴ـ۳۴۵.
با این همه او اجازه نداشت بیاذن شاه به مخازن انباشته از جواهرات و نفایس که خواجهای آن را اداره میکرد، وارد شود. در واقع گرچه ناظر و صدراعظم از عایدات خزانه بهطور کلی آگاهی داشتند، از مقدار و نوع آنها اطلاع دقیقی نداشتند. [۱۰۹]
Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed L Langles, Paris ۱۸۱۱، ج۵، ص۴۳۰ـ۴۳۳.
میرزا سمیعا [۱۱۰]
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۱۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.
از دو خزانه اندرون و بیرون سخن گفته که اطلاعات روشنی از آنها در دست نیست، اما میتوان حدس زد که خزانه اندرون شامل اموال خاصه شاه بوده، و خزانه بیرون به اموال و مصارف عمومی کشور اختصاص داشته است. به نوشته میرزا سمیعا، [۱۱۱]
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۱۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۱۲]
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۲۸ـ۲۹، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.
«صاحبْ جمع خزانه عامره» یا خزانهدار، خواجهسرایی معتبر بود که کلیه اموال نقدی و جنسی خزانه سپرده او بود و کلیددار و سایر کارکنان خزانه تابع او بودند. صرافباشی خزانه عامره نیز مسئول تشخیص مسکوکات سره از ناسرهای بود که به خزانه آورده میشد. میرزا سمیعا [۱۱۳]
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۶۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.
از مشرفِ خزانه عامره نیز یاد کرده است [۱۱۴]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۳۳، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش.
که ظاهرآ در دوران شاه طهماسب دوم و غلبه افغانها، این منصب به نوعی جایگزین صاحب جمع خزانه عامره شده است، [۱۱۵]
علینقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ یوسف رحیملو، مشهد ۱۳۷۲ش.
چرا که همان وظایفی را که زمانی بر عهده صاحب جمع خزانه عامره بود، برای او نیز برشمردهاند. [۱۱۶]
میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۶۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۱۱۷]
علینقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ یوسف رحیملو، مشهد ۱۳۷۲ش.
۲.۷ - دوره افشاریهدر دوره افشاریه اموال خزانه عمدتآ از مالیات ولایات، غنایم جنگی و پیشکشها به دست میآمد. [۱۱۸]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۱۰۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۱۹]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۱۲۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۰]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۲۵۸، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۱]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۳۷۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۲]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۵۶۶، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۳]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۹۵۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۴]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۱۰۸۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۲۵]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۱۰۹۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
خزانه نادری در قلعهای واقع در کلات نادری نگهداری میشد که از آن به خزانه عامره کلات تعبیر شده است. [۱۲۶]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۱۰۸۵ـ۱۰۹۰، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
ظاهرآ پرداخت از خزانه عامره را تحویلداران برعهده داشتند. [۱۲۷]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۲۹۷، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
پارهای شواهد حاکی از تقلب خزانهداران است. [۱۲۸]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۷۴۱، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش.
در پی قتل نادر (۱۱۶۰)، خزانه و جواهرخانه او اولین جایی بود که غارت شد و جانشینان برای تثبیت پایههای اقتدار خود دست به بذل و بخشش زدند. [۱۲۹]
ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، ج۱، ص۱۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
[۱۳۰]
ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
گاه که وجوه نقدینه در خزانه نبود و پرداخت مواجب لشکریان ضرورت مییافت، حکومت ناگزیر میشد طلاهای موجود در خزانه را به مسکوک تبدیل کند و مصارف لازم را بپردازد. در دوره کریم خان در ۱۱۷۲، چنین حادثهای روی داد. [۱۳۱]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۱۰۵، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
در این دوره نیز عمده اموال خزانه از محل مالیات ولایات حاصل میشد و در خزانه، انواع خلعتها، جواهرات و مسکوکات انباشته بود. [۱۳۲]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۶۵، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
[۱۳۳]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۵۲۰، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ش.
۲.۸ - دوره قاجاراداره امور خزانه در دوره قاجار که از بزرگترین بیوتات سلطنتی بود، همراه با اداره ضرابخانه در اختیار خانواده معیّرالممالک قرار داشت. [۱۳۴]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۳۹۱، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
۲.۸.۱ - پس از فتحعلیشاهاز دوره فتحعلیشاه به بعد، خزانه دو قسمت شده بود: یکی خزانه اندرون یا خزانه طلا و جواهر که کلید آن در دست شاه بود و کسی از اندوخته آن اطلاعی نداشت، و دیگری خزانه مالیات که خزانه بقایای مالیاتهای کشور و سایر عایدات مملکتی بود و زیر فرمان معیرالممالکها و امینالسلطانها اداره میشد. حکام ولایات و ایالات موظف بودند باقی مالیاتِ حاصله محل حکومت خود را، پس از کسر مصارف محلی، حقوق سربازان و مواجب کارمندان اداری و دولتمردان، به خزانه ارسال کنند. درآمد حاصل از گمرکات و اجاره برخی معادن، همچنین پیشکشهای وزرا، رجال، حکام و اعیان نیز ابواب جمع خزانهدار میگردید. [۱۳۵]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۳۹۱ـ۳۹۳، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
شاه صندوق کوچکی داشت که انواع خلعتها در آنجا نگهداری میشد و پیشخدمتی صندوقدار آن بود. برای انعامهای خاصِ شاه نیز ادارهای به نام «اداره صرف جیب مبارک» معیّن شده بود. حساب خزانه را، هر سال مستوفی رسیدگی میکرد و به تأیید شاه میرساند. [۱۳۶]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج۱، ص۴۴، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
[۱۳۷]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۳۹۴ـ۳۹۵، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش.
بنابر گزارش اعتمادالسلطنه، [۱۳۸]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج۱، ص۲۹۱، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
«اداره خزانه مبارکه مالیه» که زیر مجموعه «وزارت مالیه و دربار اعظم» به شمار میآمد، در دوره ریاست اسماعیلخان امینالملک، برادرِ امینالسلطان، تشکیلات گستردهای داشت و کارکنانی چون مستوفی، ناظم، تحصیلدار، تحویلدار و چند منشی و صرّاف و سررشتهدار در آن خدمت میکردند. به نوشته اعتمادالسلطنه [۱۳۹]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج۱، ص۳۴۵، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
[۱۴۰]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج۱، ص۳۷۴، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش.
[۱۴۱]
محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۸۷۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ش.
در این دوره هرگاه خزانه نظام که تابع وزارت جنگ بود به اداره خزانه مالیه ملحق میشد، خزانه مالیه رونق و اعتبار چشمگیری مییافت. در یک رساله اداری ـ مالی دوره قاجار، مکتوب در ۱۳۱۵، از وزارت خزانه عامره یاد شده است که مسئولیت دریافت مالیات و کلیه حقوق دیوانی از اداره استیفا ــکه تحت وزارت داخله بودــ و ادارات دیگر و پرداخت وجه مخارج دولتی را مطابق کتابچه دخل و خرج بودجه (که وزیر مالیه آن را تهیه میکرد) برعهده داشت. این وزارت در پایان سال، صورت محاسبات خود را به دولت تسلیم میکرد و وزیر مالیه و اداره استیفا میبایست آن را تأیید و امضا میکردند. [۱۴۲]
فریدون آدمیت و هما ناطق، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منشتر نشده دوران قاجار، ج۱، ص۴۹۲، تهران ۱۳۵۶ش.
۲.۸.۲ - پس از جنگ ایران و روسیهدر پی جنگهای اول و دوم ایران و روسیه، جنگهای ایران و عثمانی و دادن امتیازات و امضای عهدنامهها و در نتیجه، از دست دادن ولایات حاصلخیز و مهم و نیز مسائل پیش آمده در دوران مشروطه، در مدت کوتاهی خزانه قاجاری تهی شد. به این ترتیب، آشفتگی سیاسی و اقتصادی، کسری بودجه و بدهی سنگین ایران به انگلیس و روسیه سبب شد تا مجلس تدابیری در این باره بیندیشد و در ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱، مورگان شوستر امریکایی را به عنوان خزانهدار کل استخدام کند. در همین سال در پاسخ به درخواست شوستر مبنی بر اعطای اختیارات بیشتر، [۱۴۳]
ویلیام مورگان شوستر، اختناق ایران، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران ۱۳۵۱ش.
مجلس قانونی تصویب کرد که براساس آن خزانهدارِ کل، مسئولیت ادارات دیگری چون اداره کل مالیاتها و عوارض و عایدات دولتی، اداره کل تفتیش و نظارت و محاسبات کلیه عایدات و مخارج مصوبه و نگاهداری دفترهای مربوط به آنها، اداره کل معاملات نقدی دولت یا بانک را برعهده گرفت و در خصوص تهیه بودجه مملکتی، صرفهجویی در مصارف و معاملات دولتی و اصلاحات مالیاتی اختیارات وسیعی به دست آورد. [۱۴۴]
آنت دستره، مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران، ج۱، ص۲۸۴ـ ۲۸۶، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران ۱۳۶۳ش.
شوستر برای وصول مالیاتها، سازمانِ ژاندارمریِ خزانه یا قراسوران مالیه را بنیاد نهاد تا قدرت اجرایی داشته باشد. [۱۴۵]
کشف تلبیس، یا، ج۱، ص۲۲، دو روئی و نیرنگ انگلیس، از روی اسناد محرمانه انگلیس در باب ایران، چاپ عیناللّه کیانفر و پروین استخری، تهران: زرین، ۱۳۶۳ش.
در آن زمان، تشکیلات مالی کشور را سه وزیر اداره میکردند: وزیر مالیه، وزیر خزانه و وزیر مالیاتهای معوقه [۱۴۶]
آنت دستره، مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران، ج۱، ص۳۱۵، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران ۱۳۶۳ش.
اما در ۱۳۳۳، طبق قانون تشکیلاتِ وزارت مالیه، خزانه به عنوان یکی از ادارات این وزارتخانه، به صورت اداره خزانهداری کل درآمد. [۱۴۷]
فرزاد فخیمی، تحولات سازمانهای دولتی ایران از مشروطیت تا امروز، ج۱، ص۱۲۷، تهران ۱۳۷۳ش.
۳ - هند دوره اسلامیدر هند دوره اسلامی، واژههای خزانه/ خزینه، خزینه/ خزانه عامره، خزینهدار و خزانچی مکررآ به کار رفته است. [۱۴۸]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۷۲، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸.
[۱۴۹]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۳۷۹، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸.
[۱۵۰]
عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۴۸۶، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸.
[۱۵۱]
بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، ج۱، ص۴۲، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۶۰/۱۹۴۱.
[۱۵۲]
بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، ج۱، ص۲۲۷، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۶۰/۱۹۴۱.
[۱۵۳]
احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، ج۱، ص۷۵، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن ۱۹۶۱.
[۱۵۴]
احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، ج۱، ص۱۰۴، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن ۱۹۶۱.
[۱۵۵]
احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، ج۱، ص۱۵۸، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن ۱۹۶۱.
[۱۵۶]
عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، ج۱، ص۱۵۸ـ ۱۵۹، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
[۱۵۷]
عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، ج۱، ص۱۶۱، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش.
[۱۵۸]
محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ سنگی) لکهنو (: مطبع منشی نولکشور، (بیتا).
[۱۵۹]
علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۸۱، چاپ عبدالکریمبن نورمحمد و رحمةاللّهبن فتح محمد، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷.
سلطان محمدشاه بهمنی (حک: ۷۵۹ـ۷۷۶) دو خزانه داشت، یکی خزانه شاه که محل نگهداری اموال حکومتی بود و تمام هزینههای حکومتی از آن محل تأمین میشد، و دیگری خزانه درویشان که به تأمین مایحتاج زندگی مستمندان اختصاص داشت. به سرپرست این خزاین خزانچی گفته میشد. [۱۶۰]
محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، ج۱، ص۳۵۹، چاپ سنگی) لکهنو (: مطبع منشی نولکشور، (بیتا).
در دوره مغولان هند، خزانهدار به همراه شماری از متصدیان امور مالی و دفتری، از زیردستان عامل (مسئول جمعآوری مالیات) محسوب میشدند که موظف به ارسال گزارشهای ماهانه از وجوه مربوط به عواید و هزینههای ایالات بودند. از اینان تعهدنامهای مبنی بر درست و دقیق انجام دادن وظایف محوله اخذ میشد. [۱۶۱]
K A Sajun Lal, "The Mughals in the Deccan: ۱۶۸۷،۱۷۲۴", in History of medieval Deccan: ۱۲۹۵،۱۷۲۴, vol۱, ed H K Sherwani, Hyderabad, Deccan: The Government Andhra Pradesh, ۱۹۷۴، ج۱، ص۶۲۴.
در همین دوره از منصب میرْسامان، مسئول تدارکات و ذخایر، یاد شده است که وی میبایست همه پروانهها یا فرمانهای مربوط به پرداختهای نقدی خانواده سلطنتی را امضا کند. [۱۶۲]
K A Sajun Lal, "The Mughals in the Deccan: ۱۶۸۷،۱۷۲۴", in History of medieval Deccan: ۱۲۹۵،۱۷۲۴, vol۱, ed H K Sherwani, Hyderabad, Deccan: The Government Andhra Pradesh, ۱۹۷۴، ج۱، ص۶۲۰.
[۱۶۳]
K A Sajun Lal, "The Mughals in the Deccan: ۱۶۸۷،۱۷۲۴", in History of medieval Deccan: ۱۲۹۵،۱۷۲۴, vol۱, ed H K Sherwani, Hyderabad, Deccan: The Government Andhra Pradesh, ۱۹۷۴، ج۱، ص۶۲۲.
همزمان، دیوان بیتالمال نیز نهاد مالی مهمی بود که به ضبط و نگهداری اموال متوفیان بیوارث اختصاص داشت و کسانی چون داروغه، امین، مشرف و تحویلدار و فراش از متولیان آن به شمار میرفتند. [۱۶۴]
علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۸۱، چاپ عبدالکریمبن نورمحمد و رحمةاللّهبن فتح محمد، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷.
[۱۶۵]
عبدالحی حسنی لکهنوی، الهند فیالعهد الاسلامی، ج۱، ص۳۴۰، چاپ عبدالعلی حسنی و ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴ - مغرب جهان اسلام۴.۱ - اسپانیای اسلامیبر پایه تحقیقات لوی ـ پرووانسال، خزانه عمومی در اسپانیای اسلامی معمولا خزانةالمال و کمتر بیتالمال خوانده میشده است. از اشاراتِ تاریخی به واژه خزانه عام، [۱۶۶]
عبدالمجید نعنعی، الاسلام فی طلیطلة، ج۱، ص۲۲۵، بیروت: دارالنهضةالعربیة، (بیتا).
[۱۶۷]
عبدالمجید نعنعی، الاسلام فی طلیطلة، ج۱، ص۲۲۸، بیروت: دارالنهضةالعربیة، (بیتا).
[۱۶۸]
عبدالمجید نعنعی، تاریخالدولة الامویة فیالاندلس، ج۱، ص۴۶۷، بیروت) ۱۹۸۶ (.
تفکیک روشنی میان خزانه عام و خاص به دست نمیآید. [۱۶۹]
صلاح خالص، اشبیلیة فی القرنالخامس الهجری، ج۱، ص۴۲، بیروت ۱۹۶۵.
[۱۷۰]
صلاح خالص، اشبیلیة فی القرنالخامس الهجری، ج۱، ص۴۴، بیروت ۱۹۶۵.
به هر حال دو منصب وزیر امور مالی و ناظر خزانه عمومی از مناصب مهم مالی بودند. [۱۷۱]
عبدالمجید نعنعی، تاریخالدولة الامویة فیالاندلس، ج۱، ص۲۴۲، بیروت) ۱۹۸۶ (.
[۱۷۲]
عبدالمجید نعنعی، تاریخالدولة الامویة فیالاندلس، ج۱، ص۴۶۷، بیروت) ۱۹۸۶ (.
۴.۲ - دوره فاطمیاندر میان فاطمیان، اصطلاح خزانه به برخی بیوتات سلطنتی اطلاق میشد که نیازهای تشریفاتی و تجملاتی خلفا، درباریان و مقامات عالیرتبه حکومتی را برآورده میساختند. ازاینرو از اماکنی چون جامهخانه، فرّاشخانه، شرابخانه و جواهرخانه به صورت خزانةالکسوة، خزانةالفرش، خزانةالشّراب و خزانةالجوهر و الطیب یاد شده است. [۱۷۳]
ابنطُوَیر، نزهةالمُقْلَتین فی اخبار الدولتین، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۳۵، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
ابن طویر [۱۷۴]
ابنطُوَیر، نزهةالمُقْلَتین فی اخبار الدولتین، ج۱، ص۱۲۶، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
از سیزده نهاد که نام خزانه داشتهاند نام برده است که از آن میان فقط برخی با معنای مصطلح خزانه، و انواع تا آن زمان شناخته شدهاش، پیوند آشکار دارد مانند خزانه سلاح، خزانه فرش. طرفه اینکه وی در ضمن این نامها اشارهای به خزانههای مالی و مسکوکات نکرده است، گرچه وی در جای دیگر [۱۷۵]
ابنطُوَیر، نزهةالمُقْلَتین فی اخبار الدولتین، ج۱، ص۱۱۷، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
در ضمن معرفی مناصب دینی به منصب «وکالت بیتالمال» اشاره کرده است. از توضیحات ابنطویر در اینباره برمیآید که صاحب این منصب از جانب خلیفه در همه مصارفی که محتاج اجازه خلیفه بوده مثل هزینه ساختن بناها و وسایل حمل و نقل، هزینه آزادسازی بردگان و ازدواج کنیزان و همه معاملاتِ بیتالمال شرعآ نمایندگی داشته است. [۱۷۶]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۳، ص۴۸۳ـ۴۸۴.
از همین مایه اطلاع میتوان حدس زد که خزانههای نامبرده جزو داراییهای خاص خلیفه، و بیتالمال شامل اموال عمومی بوده است. اما هر دو این مناصب تحتنظر «دیوان نظر» که عالیترین دیوان مالی بوده اداره میشدهاند. [۱۷۷]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۳، ص۴۸۹.
[۱۷۸]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۳۱،) قاهره (۱۹۹۸.
۴.۳ - دوره موحدوندر دوره موحدون (حک: ۵۱۵ـ۶۶۸)، به جز دوره خلافت عبدالمؤمن و یوسف، صاحبالاَشغال ــصاحب منصبی که در پایتخت استقرار داشت ــ متولی گردآوری اموال و ثبت و ضبط آنها و نظارت بر مصارف آنها بود. وی اموال را پس از ضبط فهرست آنها در دفتر مالی، به امین «مخزن» تحویل میداد تا از آن نگاهبانی کند. اما در ولایات به جای صاحبالاشغال، صاحبالمخزن رأسآ متولی کارهای خزانه و گردآوری اموال بود و والیان از امورمالی برکنار نگه داشته میشدند. صاحبالمخزنِ ایالات همچنین پرداخت حقوق کارکنان دولتی و عملیات عمرانی را نیز زیر نظر داشتهاند. [۱۷۹]
عزالدین عمرموسی، الموحدون فیالغرب الاسلامی: تنظیماتهم و نظمهم، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۷۲، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۴.۴ - دوره حفصیاندر حکومت حفصیان (حک: ۶۲۶ـ۹۸۲)، هفتمین مقام درباری، امین بود که مالیاتبگیران اموال گردآورده را به او میدادند و او نیز آنها را به صاحبان بیتالمال میسپرد. امین در واقع در حکم صاحبالاشغال در حکومت موحدون بود [۱۸۰]
لئوی آفریقایی، وصف افریقیا، ج۲، ص۷۹، ترجمه عنالفرنسیة محمدحجی و محمداخضر، بیروت ۱۹۸۳.
[۱۸۱]
روبر برونشویگ، تاریخ افریقیة فیالعهد الحفصی، ج۲، ص۵۶، نقله الیالعربیة حمادی ساحلی، بیروت ۱۹۸۸.
(برای توضیح بیشتر درباره مقام صاحبالاشغال رجوع کنید به برونشویگ [۱۸۲]
روبر برونشویگ، تاریخ افریقیة فیالعهد الحفصی، ج۲، ص۵۷ـ۵۸، نقله الیالعربیة حمادی ساحلی، بیروت ۱۹۸۸.
). به نوشته برونشویگ [۱۸۳]
روبر برونشویگ، تاریخ افریقیة فیالعهد الحفصی، ج۲، ص۶۸، نقله الیالعربیة حمادی ساحلی، بیروت ۱۹۸۸.
مؤلفان حفصی معمولا خزانه را بیتالمال خواندهاند که در واقع به خزانه عامه و گاه به خزانه مالی سلطان اشاره دارد. این مؤلفان برای تفکیک این دو خزانه درباره خزانه نخست از عبارت مالالمؤمنین استفاده میکردند.۴.۵ - دوره ممالیکدرباره نظام خزانه داری عصر ممالیک در آثارِ عمدتآ مصریِ پدیدآمده در این عصر، اطلاعات فراوان و سودمندی وجود دارد. در این منابع علاوه بر خزانه از نهاد مالیِ مستقلِ دیگر، بیتالمال، بارها سخن گفته شده است. ظاهرآ یکی از تفاوتهای این دو در محل درآمد آنهاست؛ موجودی خزانه عمدتآ از هدایا و پیشکشهای شاهان و امیران بوده و بخشی از اموال بیتالمال نیز به خزانه انتقال مییافته است. اما عایدات بیتالمال از طریق خراج و خمس و مالیاتهای مختلف حاصل میشده است. [۱۸۵]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۵۷،) قاهره (۱۹۹۸.
بیومی اسماعیل براساس مجموع گزارشهای منابع مملوکی کوشیده است تا حدی تفاوتهای خزانه و بیتالمال را نشان دهد. به نوشته او، [۱۸۶]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۵۷ـ۲۵۸،) قاهره (۱۹۹۸.
اهمّ هزینههای خزانه اینها بوده است: خرید وسایل مورد نیاز حکومت، پرداخت هزینههای درخواستی صاحبمنصبان و نیز تهیه انعامهایی که برایشان در نظر گرفته میشد، اعطای لباس به کارمندان و ممالیک در هر نیمسال، تهیه هدایا برای پادشاهان و انعام برای مهمانان دربار و فراهم آوردن همه لوازم مسافرتهای سلطان. با عنایت به گستردگی تشکیلات اداری ممالیک و پایبندی افراطی آنان به تشریفات و تجملات، مرسوم بودن اهدای انواع خلعتهای قیمتی به بهانههای مختلف حتی در هنگام برکناری یک امیر، برگزاری جشنهای متعدد و پر خرج و کثرت آمد و شد سفیران ممالک دیگر به مصر، همه و همه براهمیت خزانه و وفور دارایی آن دلالت دارد. [۱۸۸]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۶۲،) قاهره (۱۹۹۸.
به عکس خزانه، هزینههای بیتالمال صرفآ به صورت عملیات پولی بوده است. بخشی از دارایی بیتالمال به نزد سلطان و بخشی به خزانه فرستاده میشد. بخشی نیز به ساختن بناها و عمارتهای سلطنتی و عامالمنفعه، که در عصر مملوکی بسیار پررونق بود، اختصاص مییافت. باقیمانده نیز برای پرداخت راتبهها و برخی صلهها در نظر گرفته میشد. [۱۹۰]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۶۲،) قاهره (۱۹۹۸.
بیتالمال در عین حال مخارج دیگری را نیز برعهده داشت، مثل اعطای هزینه برگزاری جشنهای متعدد و بسیار پرخرج و پرشکوه، پرداخت حقوق و مستمری به نومسلمانان، پرداخت راتبه مقامات کشوری و لشکری، پرداخت پول به کسانی که به سبب جرائم سیاسی اجازه کار دیوانی نداشتهاند و هزینه دارالضیافه برای کسانی که به مصر وارد میشدند. [۱۹۱]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۶۶،) قاهره (۱۹۹۸.
[۱۹۲]
بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک، ج۱، ص۲۶۸ـ۲۶۹،) قاهره (۱۹۹۸.
با استفاده از این تمایزات میتوان بیتالمال را نهاد مالی و خزانه را نهادی خاص سلطان به حساب آورد که در عین حال کارکردهای عمومی هم داشت.اما اعتبار خزانه در دوره الملکالناصر محمدبن قلاوون (حک: بار سوم ۷۰۹ـ۷۴۱) به سرعت رو به کاستی نهاد. چه این سلطان با انحلال «وزارت» و ایجاد «نظرالخاص» / «دیوانالخاص» که مأموریت اصلی آن تصدی اموال مخصوص سلطان بود، خزانه را از رونق انداخت. از این پس همه اموالی که پیشتر به خزانه میرفت به دیوان خاص برده میشد و در خزانه قبلی جز تعدادی خلعت و اموال جزئی که پیوسته رو به کاستی داشت، چیزی باقینماند. حتی لباسها و خلعتهای گرانبهای سلطان و خانواده او و امیران پس از دوخته شدن در دارالطراز یکسر به خزانه خاص انتقال مییافت. طرفه آنکه وقتی با این تصمیم خزانه کاملا از اعتبار فرو افتاد، نام بیمسمّای خزانةالکبری بدان دادند. [۱۹۳]
ابنفضلاللّه عمری، مسالکالابصار فی ممالکالامصار، ج۱، ص۴۵۲، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
[۱۹۴]
ابنفضلاللّه عمری، مسالکالابصار فی ممالکالامصار، ج۱، ص۴۵۸، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
[۱۹۵]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۴، ص۳۰ـ۳۱.
[۱۹۶]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱۱، ص۴۲۶.
با این تدبیر خزانه کاملا به صورت دارایی شخصی سلطان درآمد و دست او برای بهرهبرداری سریعتر و بیضابطهتر از اموال گشوده شد. با نظر به همین واقعیت بود که قلقشندی [۱۹۷]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱۱، ص۳۳۶ـ۳۳۷.
[۱۹۸]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱۱، ص۳۳۹.
نظرالخاص را خزانةالخاص نیز نامید. با این همه محمدبن قلاوون از تسلط بر خزانه بیاهمیت موسوم به خزانةالکبری نیز چشم نپوشید و برای آن نیز چارهای اندیشید: اولا همه دست در کاران خزانه را خود شخصآ نصب میکرد و ثانیآ ناظر خاص که در حکم وزیر سلطان بود، از طریق صاحب منصبی با عنوان ناظر خزانةالخاص بر خزانهدار یا ناظر خزانه نظارت میکرد. [۱۹۹]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۴، ص۲۱.
[۲۰۰]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۴، ص۳۰ـ۳۱.
زمانی که قلقشندی کتاب خود را مینوشت بیت المال هم تحتالشعاع خزانه خاص قرار گرفت و سخت بیرونق شد. [۲۰۱]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۳، ص۴۸۱.
در عصر ممالیک مثل ادوار پیشین، خزینه سلاح نیز مستقل بود و ناظر آن وظیفه تعمیر جنگ افزارهای معیوب، خرید سلاحهای جدید و آماده نگهداشتن آنها را برعهده داشت. وی سالی یکبار سلاحهای جدید آماده شده را به زرّادخانه/ «زردخانا» منتقل میکرد. [۲۰۲]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۴، ص۱۹۱.
[۲۰۳]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱۱، ص۳۴۵.
[۲۰۴]
قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱۱، ص۳۴۷.
۵ - فهرست منابع(۱) فریدون آدمیت و هما ناطق، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منشتر نشده دوران قاجار، تهران ۱۳۵۶ش. (۲) محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا ۱۹۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش. (۳) ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران (۱۳۲۰ش). (۴) ابنبلخی، فارس نامه. (۵) ابنبیبی، اخبار سلاجقه روم، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۵۰ش. (۶) ابنزبیر، کتاب الذخائر والتحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹. (۷) ابنطُوَیر، نزهةالمُقْلَتین فی اخبار الدولتین، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۸) ابنفضلاللّه عمری، مسالکالابصار فی ممالکالامصار، سفر۳، چاپ احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی ۱۴۲۴/۲۰۰۳. (۹) ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶، چاپ افست بغداد (بیتا). (۱۰) محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ش. (۱۱) محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش. (۱۲) عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش. (۱۳) روبر برونشویگ، تاریخ افریقیة فیالعهد الحفصی، نقله الیالعربیة حمادی ساحلی، بیروت ۱۹۸۸. (۱۴) پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر، ترجمه مهدی سمسار، تهران ۱۳۷۷ش. (۱۵) فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسله سلجوقی، زبدةالنُصرة و نخبةالعُصرة، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران ۱۳۵۶ش. (۱۶) بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۶۰/۱۹۴۱. (۱۷) بیومی اسماعیل، النظم المالیة فی مصر و الشام: زمن سلاطین الممالیک،) قاهره (۱۹۹۸. (۱۸) بیهقی، تاریخ بیهقی. (۱۹) ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ش. (۲۰) تیمور گورکان تزوکات تیموری، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، آکسفورد ۱۷۷۳، چاپ افست تهران ۱۳۴۲ش. (۲۱) جوینی. (۲۲) عبدالحی حسنی لکهنوی، الهند فیالعهد الاسلامی، چاپ عبدالعلی حسنی و ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲. (۲۳) حسنبن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ش. (۲۴) آنت دستره، مستخدمین بلژیکی در خدمت دولت ایران، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران ۱۳۶۳ش. (۲۵) دهخدا، لغتنامه دهخدا. (۲۶) محمدبن علی راوندی، راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۴ش. (۲۷) رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ش. (۲۸) رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰. (۲۹) رشیدالدین فضلاللّه، کتاب مکاتبات رشیدی، چاپ محمدشفیع، لاهور ۱۳۶۴/۱۹۴۵. (۳۰) علی سامی، «خزانههای شاهنشاهی هخامنشی»، هنر و مردم، ش ۱۴۰ـ۱۴۱ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۵۳). (۳۱) محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیینالمراتب، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶. (۳۲) ویلیام مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران ۱۳۵۱ش. (۳۳) هلالبن مُحَسِّن صابی، رسوم دارالخلافة، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد ۱۳۸۳/۱۹۶۴. (۳۴) هلالبن مُحَسِّن صابی، الوزراء، او، تحفةالامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج،) قاهره (۱۹۵۸. (۳۵) احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن ۱۹۶۱. (۳۶) صلاح خالص، اشبیلیة فی القرنالخامس الهجری، بیروت ۱۹۶۵. (۳۷) ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، تهران ۱۳۳۲ش. (۳۸) محمدبن عبدالجبار عتبی، ترجمه تاریخ یمینی، از ناصحبن ظفر جرفادقانی، چاپ جعفر شعار، تهران ۱۳۵۷ش. (۳۹) عزالدین عمرموسی، الموحدون فیالغرب الاسلامی: تنظیماتهم و نظمهم، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۴۰) علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، چاپ عبدالکریمبن نورمحمد و رحمةاللّهبن فتح محمد، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۶ـ۱۳۰۷. (۴۱) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ش. (۴۲) فرزاد فخیمی، تحولات سازمانهای دولتی ایران از مشروطیت تا امروز، تهران ۱۳۷۳ش. (۴۳) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ برتلس، مسکو ۱۹۷۱. (۴۴) محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، چاپ سنگی) لکهنو (: مطبع منشی نولکشور، (بیتا). (۴۵) قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء. (۴۶) آرتور امانوئل کریستنسن، وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، تهران ۱۳۷۴ش. (۴۷) کشف تلبیس، یا، دو روئی و نیرنگ انگلیس، از روی اسناد محرمانه انگلیس در باب ایران، چاپ عیناللّه کیانفر و پروین استخری، تهران: زرین، ۱۳۶۳ش. (۴۸) عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش. (۴۹) ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش. (۵۰) عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته ۱۸۶۷ـ۱۸۶۸. (۵۱) ولادیمیر گریگوریویچ لوکونین، تمدن ایران ساسانی: ایران در سدههای سوم تا پنجم میلادی، ترجمه عنایتاللّه رضا، تهران ۱۳۶۵ش. (۵۲) لئوی آفریقایی، وصف افریقیا، ترجمه عنالفرنسیة محمدحجی و محمداخضر، بیروت ۱۹۸۳. (۵۳) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۶۴ش. (۵۴) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ش. (۵۵) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش. (۵۶) مسکویه، تجارب الامم وتعاقب الهمم. (۵۷) بئاتریس فوربس منز، برآمدن و فرمانروایی تیمور: تاریخ ایران و آسیای مرکزی در سدههای هشتم و نهم هجری، ترجمه منصور صفت گل، تهران ۱۳۷۷ش. (۵۸) میرزا سمیعا، تذکرةالملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۸ش. (۵۹) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۴ش. (۶۰) ناصرالدین منشی کرمانی، نسائمالاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۸ش. (۶۱) محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۶۵ش. (۶۲) علینقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، چاپ یوسف رحیملو، مشهد ۱۳۷۲ش. (۶۳) حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۷۲ش. (۶۴) عبدالمجید نعنعی، الاسلام فی طلیطلة، بیروت: دارالنهضةالعربیة، (بیتا). (۶۵) عبدالمجید نعنعی، تاریخالدولة الامویة فیالاندلس، بیروت) ۱۹۸۶ (. (۶۶) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنونالادب، قاهره) ۱۹۲۳ (ـ۱۹۹۰. (۶۷) غلامرضا ورهرام، نظام حکومت ایران در دوران اسلامی: پژوهشی در تشکیلات اداری، کشوری و لشکری ایران از عصر مغول تا پایان قاجار، تهران ۱۳۶۸ش. (۶۸) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient, ed L Langles, Paris ۱۸۱۱. (۶۹) Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides, Osnabruck ۱۹۷۱. (۷۰) K A Sajun Lal, "The Mughals in the Deccan: ۱۶۸۷-۱۷۲۴", in History of medieval Deccan: ۱۲۹۵-۱۷۲۴, vol۱, ed H K Sherwani, Hyderabad, Deccan: The Government Andhra Pradesh, ۱۹۷۴. (۷۱) Roger Mervyn Savory, Iran under the Safavids, Cambridge۱۹۸۰. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خزانه»، شماره۷۰۲۹. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|