آخوند
آخوند، واژهای فارسی به معنی دانشمند، پیشوای دینی و معلم. دربارۀ اشتقاق این کلمه آراء مختلف آوردهاند: پاوْل هُرن در «اساس اشتقاق فارسی» آن را از پیشوند «آ» + «خواند» (از فعل خواندن) مرکب دانسته (ص 3)؛ رَدْلُف «خوند» را در این کلمه، مخفف «خداوند» دانسته، مانند «خاوند» و جزء «خوند» در اسامی میرخوند و خوندمیر (نک : ایرانیکا)؛ محمد قزوینی جزء اول کلمه را مخفف «آقا» گفته (1 / 1) و دهخدا نیز آن را مخفف «آغا»، و «خوند» را مخفف «خداوندگار» دانسته است ( لغتنامه ... ). زکی ولیدی طوغان، محقق ترک این کلمه را تلفظ و تحریفی از آرخون یا آرگون یونانی ــ که عنوان روحانیان مسیحی و رؤسای کلیسای نسطوری بوده و در سرزمینهای آسیایی رواج داشته ــ دانسته است (IA, I / 228). هیچیک از این اشتقاقات خالی از اشکالات تاریخی و زبانشناسی نیست و هنوز توافق کلی بر سر اصل و ریشۀ این کلمه حاصل نشده است.
این کلمه به معنی دانشمند و پیشوای دینی و معلم، در اغلب لهجههای ترکی وارد شده (افندی، 6؛ ردهاوس، 331) و در اویغوری جدید به صورت «آخنیم» عنوانی است که در خطاب مؤدبانه به اشخاص داده میشود (IA، همانجا؛ ایرانیکا). در میان مسلمانان چین نیز به صورت آهونگ به معنی «امام مسجد» به کار میرود (دولون، 439).
نخستین مورد کاربرد واژۀ آخوند در ایران، به مثابۀ عنوانی احترامآمیز برای روحانیان دانشمند، به دورۀ تیموریان مربوط میشود، چنانکه امیرعلیشیرنوایی استاد خود مولانا فصیحالدین نظامی (د 919ق / 1513م) را به سبب دانش گستردهاش در علوم معقول و منقول و ریاضیات، «آخواند» خطاب میکرده است (خواندمیر، 4 / 352-353). چنین مینماید که در سراسر دوران صفویه حرمت این کلمه حفظ شده، و جز بر مردمان بسیار دانشمند اطلاق نگردیده است. در این دوره تنی چند از بزرگان فلسفه، ازجمله ملاصدرا (د 1050ق / 1640م) و ملانصرالله همدانی (د 1042ق / 1632م)، آخوند نامیده شدهاند. در عصر قاجار کاربرد این کلمه گسترش بیشتری یافت و شامل مدرسان مکتبخانهها نیز گردید. با اینهمه، این کلمه در میان دانشمندان آن روزگار هنوز جایگاهی والا داشت و مثلاً کاظم خراسانی (د 1329ق / 1911م)، مشهورترین فقیه و مدرس پایان دورۀ قاجار، آخوند نامیده میشد (نک : دبا، آخوند خراسانی). اما ظاهراً در این دوران عنوان آخوند برای سادات علما به کار نمیرفته است.
در دوران حکومت پهلوی کاربرد این واژه بسیار گستردهتر شد و سیاست دستگاه حاکم نیز بر آن بود که از حرمت آن کاسته شود و حتى مورد استعمال استهزاآمیز پیدا کند. اکنون این کلمه به گونۀ عام به معنای پیشوای دینی به کار میرود.
مآخذ
افندی، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، 1298ق؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362ش؛ دبا؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1337ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ نیز:
D’Ollone, Recherches sur les Musulmans Chinois,