سوره رعد
< یوسف - ابراهیم > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۱۳ |
جزء | ۱۳ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۹۶ |
مکی/مدنی | مدنی[برخی مکی] |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۴۳ |
تعداد کلمات | ۸۵۴ |
تعداد حروف | ۳۵۴۱ |
سوره رعد سیزدهمین سوره، جزو سورههای مدنی است که در جزء سیزدهم قرآن جای گرفته است. رعد به معنای غرش آسمان است و از آیه سیزدهم گرفته شده است. این سوره درباره توحید و قدرت خداوند، حقانیت قرآن و نبوت پیامبر اسلام، رستاخیز و وصف بهشت و جهنم سخن میگوید.
از آیات مشهور این سوره آیه ۲۸ است که آرامش دلها را در گرو یاد خدا میداند و آیه ۴۳ که بنابر نظر برخی مفسران، مراد از «من عنده علم الکتاب» در آن، امام علی(ع) است. نقل شده هر کس سوره رعد را تلاوت کند، خداوند ده برابر ابرهای موجود در گذشته، حال و آینده به او حسنه میدهد.
معرفی
- نامگذاری
نام سوره اشاره به پدیده رعد (به معنای غرّش آسمان) و تسبیح الهی گفتن آن دارد که در آیه ۱۳ از آن سخن گفته شده است.
- محل و ترتیب نزول
در مورد مکی یا مدنی بودن سوره رعد اختلاف است. برخی از مفسران همچون علامه طباطبایی با تکیه بر محتوای سوره، آن را جزو سورههای مکی دانستهاند؛ اما محمدهادی معرفت مدنیبودن را ترجیح میدهد و مینویسد تمام روایاتی که ترتیب نزول سورهها را نقل میکنند، این سوره را مدنی ذکر کردهاند. بنابر نظر معرفت، سوره رعد در ترتیب نزول نود و ششمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، سیزدهمین سوره است و در جزء ۱۳ قرآن جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره رعد جزو سورههای مثانی و از سورههای نسبتاً متوسط قرآن است که کمتر از نیم جزء قرآن را در بر میگیرد. این سوره ۴۳ آیه، ۸۵۴ کلمه و ۳۵۴۱ حرف دارد. این سوره با حروف مقطعه آغاز میشود و آیه پانزدهم آن سجده مستحب دارد. یعنی هنگام شنیدن یا قرائت آن، سجده کردن مستحب است.
محتوا
مفاهیم و بحثهای محوری سوره رعد توحید، معاد (قیامت) و وحی است و مسائل مربوط به آن را از راه عجایب جهان و نفس آدمی آشکار میسازد و آدمی را به تفکر و تأمل در احوال و سرگذشت درگذشتگان و دریافتن سنت جهان میخواند. غرض اصلی سوره بیان حقّانیّت قرآن است و اینکه قرآن معجزه و نشانه رسالت پیامبر(ص) است.
پاسخ به کافرانی که معجزهبودن قرآن را انکار میکنند | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خاتمه؛ آیه ۴۳ گواهی خدا بر حقانیت پیامبر اسلام | گفتار چهارم؛ آیه ۳۶-۴۲ وظیفه پیامبر در برابر مخالفان قرآن | گفتار سوم؛ آیه ۳۲-۳۵ رفتارهای مخالفان قرآن | گفتار دوم؛ آیه ۷-۳۱ پاسخ به کسانیکه از پیامبر معجزه دیگری میخواهند | گفتار اول؛ آیه ۱-۶ نادرستی انکار معارف قرآن | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
وظیفه اول؛ آیه ۳۶ تأکید بر عبادت و بندگی خدا | رفتار اول؛ آیه ۳۲ تحقیر و تمسخر پیامبر | پاسخ اول؛ آیه ۷-۱۶ تعیین نوع معجزات تنها به دست خدای مدبر هستی است | مقدمه؛ آیه ۱ بسیاری از مردم به حقانیت قرآن ایمان نمیآورند | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وظیفه دوم؛ آیه ۳۷-۳۹ پیروینکردن از خواستههای مخالفان | رفتار دوم؛ آیه ۳۳-۳۵ شریک قائل شدن برای خدا | پاسخ دوم؛ آیه ۱۷-۲۶ کافیبودن قرآن برای سعادت بشر | مطلب اول؛ آیه ۲-۴ نادرستی انکار ربوبیت خدا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وظیفه سوم؛ آیه ۴۰-۴۲ واگذار کردن مجازات کافران به خدا | پاسخ سوم؛ آیه ۲۷-۳۱ ایماننیاوردن کافران در صورت نزول معجزه دیگر | مطلب دوم؛ آیه ۵ نادرستی انکار معاد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب سوم؛ آیه ۶ نادرستی تعجیل در عذاب الهی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آیات مشهور
- «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (آیه ۱۱)
ترجمه: در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.
از این آیه برداشت میشود که خداوند نعمت هیچ قومی را تغییر نمیدهد و آنان را عذاب نمیکند مگر آنکه خود راه عصیان در پیش گیرند. سنت الهی این است که اگر کفران را جایگزین شُکر و عصیان را جایگزین طاعت کنند، سعادت آنان به نگونبختی بدل خواهد شد. برخی از مفسران، تفسیری دیگر از این آیه دارند و میگویند سرنوشت هر قومی به تصمیم آنان گره خورده است و هر قومی با اراده خود، زندگیاش را دگرگون میکند. از روایات مختلف نیز فهمیده می شود که آیه دلالتی بر این ندارد که انسان ها درتمام کارها اختیار کامل دارند به گونهای که تدبیر امور جهان هستی از دست خدا خارج باشد چنان چه فرقه ی قدریه بر این باور است و نیز گناهانی مانند: ستم بر مردمان، رها کردن عادات خیر ونیکی در حق دیگران، کفران نعمت، ترک شکر را نمونههایی از گناهانی دانسته که خداوند به سبب آنها نعمتهایش را از مردمان میگیرد.
- «یمْحُو اللهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ» (آیه ۳۹)
علامه طباطبایی در جمع بندی این آیه به سه نکته اشاره کرده است ۱- محو و اثبات که همان حکم و قضاء الهی است شامل تمام حوادث جهان هستی است چنان چه در آیه ۳ سوره احقاف بدان تصریح کرده است.۲-خداوند سبحان در هر چیزی قضای ثابت وغیر قابل تغییری دارد و البته خداوند قضای غیر حتمی هم داردچنان چه برخی از آیات و روایات هم بر این مطلب دلالت دارند مانند روایاتی که دعا و صدقه را مانع قضاء سوء می داند. ۳-قضاء الهی تقسیم می شود به قضاء متغیر وغیر متغیر(ثابت)
- «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ» (آیه ۱۷)ترجمه:خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه (در کورهها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن میکنند نیز کفهایی مانند آن به وجود میآید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل میزند!- امّا کفها به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند [= آب یا فلز خالص] در زمین میماند؛ خداوند اینچنین مثال میزند!
در تفسیر المیزان علامه طباطبایی آیاتی از قرآن را به عنوان غرر آیات معرفی کرده است. غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته میشود.و در اصطلاح به آیاتی گفته میشود که با درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه ای دارند که به غررالایات معروفند.آیت الله جوادی آملی معيار غُرَر الآيات را كليدی بودن آن آيات، عُلوِّ متن، ايجازِ اعجازآميز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بيان قرآنی و نيز راهگشایی آن ها برای آيات ديگر و پايه و ميزانِ عدل بودن و روشنگري برای پيچيدگی احاديث دانسته است.
- أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (آیه ۲۸)
ترجمه: آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
گفته شده است از این آیه، انحصار فهمیده میشود؛ یعنی فقط با یاد خداست که دلها آرامش میگیرد. و مراد از «ذکر» هر نوع یاد خداست، چه لفظی باشد و چه غیرلفظی یا با قرآن باشد یا بدون آن. از امام صادق(ع) نقل شده است: «به وسیله محمد(ص) دلها آرامش مییابد و اوست ذکر خداوند» و اینکه «رسول خدا(ص) به علی بن ابیطالب(ع) فرمود: آیا میدانی [این آیه] درباره چه کسی نازل شده است؟... درباره کسی نازل شده که مرا تصدیق کند و به من ایمان بیاورد و تو و عترت تو را که بعد از تو هستند دوست بدارد و امر [ولایت] را به تو و ائمه بعد از تو تسلیم کند». در روایت دیگری پیامبر خدا(ص) در تفسیر آیه فرمود:کسانی که دل هایشان تنها با یاد خدا آرام می گیرد ما اهلبیت هستیم و شیعیان ما
- وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُل كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (آیه ۴۳)
ترجمه: كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو (محمد) فرستاده نيستى». بگو كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.
درباره شأن نزول، تفسیر و قرائت «و من عنده علم الکتاب» اختلاف است. درباره مصداق آیه، هفت قول نقل شده است و مفسران واژه «کتاب» را به تورات، قرآن یا لوح محفوظ تفسیر کردهاند. علامه طباطبایی منظور از کتاب را قرآن و با استناد به روایات، مراد از «من عنده» را علی بن ابیطالب(ع) میداند. در روایات متعددآمده است که در ماجرای احضار تخت بلقیس(ملکه سبا) آصف بن برخیا که وزیر سلیمان پیامبر خدا بود و به تعبیر قرآن بهرهای اندک از علم الکتاب داشت(عنده علم من الکتاب سوره نمل آیه ۴۰) توانست در کمتر از چشم برهم زدنی تخت بلقیس را در بارگاه سلیمان حاضر سازد در حالی که امام علی(ع) به تعبیر قرآن (عنده علم الکتاب) است که منظور تمام علم الکتاب است و مقایسه علم الکتابی که آصف می دانست با علم الکتابی که امیرالمومنین می دانست مانند مقدار آبی است که پشه ای با بال خود از دریا بر میدارد و در پارهای از روایات دیگر علم الکتابی را که آصف بن برخیا می دانست مانند قطره ای از اقیانوس دانسته است.
مراد از تسبیح رعد
آیه سیزدهم، از تسبیح رعد سخن میگوید.(وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ ترجمه:و رعد (و برق و همه قوای عالم غیب و شهود) و جمیع فرشتگان همه از بیم (قهر) خدا به تسبیح و ستایش او مشغولند) در تفسیر این آیه چند قول بیان شده است. برخی گفتهاند رعد نشانه الهی است و بر بزرگی خداوند دلالت میکند و ازاینرو به تسبیح دعوت میکند یا خود با این راهنمایی، تسبیح خدا را میگوید. قول دیگر این است که مقصود از تسبیح رعد این است که هر کس صدای رعد را بشنود، خدا را تسبیح میکند. دعاهایی نیز نقل شدهاست که در وقت شنیدن رعد خوانده میشود.
منظور از تسبیحِ عمومیِ تمام موجودات در جهان هستی(آسمانها و زمین) این است که هر موجودی به صورت حقیقی خداوند را تسبیح می کند (نه این که فقط منظور این باشد که با وجود خودش دلالت می کند براین که به وجود آورندهاش منزه از هر کاستی و نقص و متصف به تمام کمالات وجودی است؛ و نه این که منظور این باشد که تسبیح و منزه دانستن خدواند سبحان یا زبانی است که تمام موجودات دارای عقل با زبانِ قال خداوند متعال را می ستایند و تسبیح می گویند ویا با وجود خودشان خداوند را تسبیح وتنزیه میکنند که این ستایش با زبانِ حال است.) و البته این تسبیح عمومی وحقیقی تمام موجودات جهان هستی برای انسانهای عادی قابل درک و فهم نیست چنان چه قرآن میفرماید:وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ
فضیلت و خواص
اُبَیبن کَعب از پیامبر(ص) نقل میکند: هر کس سوره رعد را تلاوت کند، خداوند ده برابر تعداد همه ابرهای گذرنده، در گذشته و حال و آینده به او حسنه میدهد و در روز قیامت از وفاکنندگان به عهد الهی خواهد بود. همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است : «هر کس سوره رعد را بسیار بخواند خداوند او را در دنیا به صاعقه هلاک نمیکند، هر چنداز دشمنان اهل بیت باشد و چنانچه قاری از شیعیان باشد، خداوند او را بدون نگرانی حساب، به بهشت میبرد و شفاعتش درباره کسانی که میشناسد از خاندان و برادران مؤمنش پذیرفته میشود.
آیات الاحکام
آیه بیست و پنجم سوره رعد را جزو آیات الاحکام برشمردهاند. گفته شده بنابر این آیه، وفای به عهد واجب است. فقها در تعریف عهد گفتهاند: عهد یعنی انسان با خداوند پیمان ببندد کاری را انجام دهد یا آن را ترک کند. برای عهد شرایطی بیان شده است؛ از جمله اینکه باید صیغه آن خوانده شود، اینکه بگوید: «عٰاهَدْتُ اللهَ اَنْ أَفْعَلَ كَذٰا أَو أَتْرُكَ كَذٰا» يا «عَلَىَّ عَهْدُ الله أَنْ أَفْعَلَ كَذٰا أَوْ أَتْرُكَ كَذٰا» و به جای «أَفْعَلَ كَذٰا» تا آخر، آن کار را به زبان بیاورد.
متن و ترجمه
سوره رعد
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | به نام خداوند رحمتگر مهربان |
---|---|
المر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ ۗ وَالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿١﴾ اللَّـهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴿٢﴾ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٣﴾ وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿٤﴾ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ۗ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ ۖ وَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٥﴾وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ ۗ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلْمِهِمْ ۖ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٦﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿٧﴾ اللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ ۖ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿٨﴾ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ﴿٩﴾ سَوَاءٌ مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿١٠﴾ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿١١﴾ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿١٢﴾ وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّـهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ﴿١٣﴾ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿١٤﴾ وَلِلَّـهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۩ ﴿١٥﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّـهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ۚ قُلِ اللَّـهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿١٦﴾ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ ﴿١٧﴾ لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿١٨﴾ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٩﴾ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ وَلَا يَنقُضُونَ الْمِيثَاقَ ﴿٢٠﴾ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿٢١﴾ وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٢٢﴾ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ ﴿٢٣﴾ سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٢٤﴾ وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۙ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿٢٥﴾ اللَّـهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿٢٦﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿٢٧﴾ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨﴾ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿٢٩﴾ كَذَٰلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَـٰنِ ۚ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ﴿٣٠﴾ وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ ۗ بَل لِّلَّـهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا ۗ أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّـهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا ۗ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّىٰ يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٣١﴾ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿٣٢﴾ أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ۗ وَجَعَلُوا لِلَّـهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ ۚ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ ۗ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ ۗ وَمَن يُضْلِلِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٣٣﴾ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ ۖ وَمَا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِن وَاقٍ ﴿٣٤﴾ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوا ۖ وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ﴿٣٥﴾ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ ۚ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّـهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ ۚ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ﴿٣٦﴾ وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿٣٧﴾ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً ۚ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۗ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿٣٨﴾ يَمْحُو اللَّـهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿٣٩﴾ وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿٤٠﴾ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّـهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿٤١﴾ وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّـهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا ۖ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿٤٢﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿٤٣﴾ | الف، لام، ميم، راء. اين است آيات كتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بيشتر مردم نمىگروند. (۱) خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد؛ هر كدام براى مدّتى معيّن به سير خود ادامه مىدهند. [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مىكند، و آيات [خود] را به روشنى بيان مىنمايد، اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد. (۲) و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن، كوهها و رودها نهاد، و از هر گونه ميوهاى در آن، جفت جفت قرار داد. روز را به شب مىپوشاند. قطعاً در اين [امور] براى مردمى كه تفكّر مىكنند نشانههايى وجود دارد. (۳) و در زمين قطعاتى است كنار هم، و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مىگردند، و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم. بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقّل مىكنند دلايل [روشنى] است. (۴) و اگر عجب دارى، عجب از سخن آنان [كافران] است كه: «آيا وقتى خاك شديم، به راستى در آفرينش جديدى خواهيم بود؟» اينان همان كسانند كه به پروردگارشان كفر ورزيدهاند و در گردنهايشان زنجيرهاست، و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. (۵)و پيش از رحمت، شتابزده از تو عذاب مىطلبند و حال آنكه پيش از آنان [بر كافران] عقوبتها رفته است، و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم -با وجود ستمشان- بخشايشگر است، و به يقين پروردگار تو سختكيفر است. (۶) و آنان كه كافر شدهاند مىگويند: «چرا نشانهاى آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟» [اى پيامبر،] تو فقط هشداردهندهاى، و براى هر قومى رهبرى است. (۷) خدا مىداند آنچه را كه هر مادهاى [در رحم] بار مىگيرد، و [نيز] آنچه را كه رحمها مىكاهند و آنچه را مىافزايند. و هر چيزى نزد او اندازهاى دارد. (۸) داناى نهان و آشكار، [و] بزرگِ بلندمرتبه است. (۹) [براى او] يكسان است: كسى از شما سخن [خود] را نهان كند و كسى كه آن را فاش گرداند، و كسى كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز، آشكارا حركت كند. (۱۰) براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مىكنند. در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند. و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد، هيچ برگشتى براى آن نيست، و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود. (۱۱) اوست كسى كه برق را براى بيم و اميد به شما مىنماياند، و ابرهاى گرانبار را پديدار مىكند. (۱۲) رعد، به حمد او، و فرشتگان [جملگى] از بيمش تسبيح مىگويند، و صاعقهها را فرو مىفرستند و با آنها هر كه را بخواهد، مورد اصابت قرار مىدهد، در حالى كه آنان در باره خدا مجادله مىكنند، و او سختكيفر است. (۱۳) دعوت حق براى اوست. و كسانى كه [مشركان] جز او مىخوانند، هيچ جوابى به آنان نمىدهند، مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا [آب] به دهانش برسد، در حالى كه [آب] به [دهان] او نخواهد رسيد، و دعاى كافران جز بر هدر نباشد. (۱۴) و هر كه در آسمانها و زمين است -خواه و ناخواه- با سايههايشان، بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مىكنند. (۱۵) بگو: «پروردگار آسمانها و زمين كيست؟» بگو: «خدا!» بگو: «پس آيا جز او سرپرستانى گرفتهايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند؟» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟ يا تاريكيها و روشنايى برابرند؟ يا براى خدا شريكانى پنداشتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و در نتيجه، [اين دو] آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟» بگو: «خدا آفريننده هر چيزى است، و اوست يگانه قهار.» (۱۶) [همو كه] از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانههايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند، و سيل، كفى بلند روى خود برداشت، و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى، در آتش مىگدازند هم نظير آن كفى برمىآيد. خداوند، حق و باطل را چنين مَثَل مىزند. اما كف، بيرون افتاده از ميان مىرود، ولى آنچه به مردم سود مىرساند در زمين [باقى] مىماند. خداوند مَثَلها را چنين مىزند. (۱۷) براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كردهاند پاداش بس نيكوست. و كسانى كه وى را اجابت نكردهاند، اگر سراسر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعاً آن را براى بازخريد خود خواهند داد. آنان به سختى بازخواست شوند و جايشان در دوزخ است و چه بد جايگاهى است. (۱۸) پس، آيا كسى كه مىداند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حقيقت دارد، مانند كسى است كه كوردل است؟ تنها خردمندانند كه عبرت مىگيرند. (۱۹) همانان كه به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمىشكنند. (۲۰) و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مىپيوندند و از پروردگارشان مىترسند و از سختى حساب بيم دارند. (۲۱) و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نيكى مىزدايند، ايشان راست فرجامِ خوشِ سراى باقى. (۲۲) [همان] بهشتهاى عدن كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند در آن داخل مىشوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درمىآيند. (۲۳) [و به آنان مىگويند:] «درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كرديد. راستى چه نيكوست فرجام آن سراى!» (۲۴) و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مىگسلند و در زمين فساد مىكنند، بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست. (۲۵) خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند، و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شدهاند، و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچيز] نيست. (۲۶) و كسانى كه كافر شدهاند مىگويند: «چرا از جانب پروردگارش معجزهاى بر او نازل نشده است؟» بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مىنمايد.» (۲۷) همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد. (۲۸) كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند. (۲۹) بدين گونه تو را در ميان امتى كه پيش از آن، امتهايى روزگار به سر بردند، فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى، در حالى كه آنان به [خداى] رحمان كفر مىورزند. بگو: «اوست پروردگار من. معبودى بجز او نيست. بر او توكل كردهام و بازگشت من به سوى اوست.» (۳۰) و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مىشد، يا زمين بدان قطعه قطعه مىگرديد، يا مردگان بدان به سخن درمىآمدند [باز هم در آنان اثر نمىكرد.] نه چنين است، بلكه همه امور بستگى به خدا دارد. آيا كسانى كه ايمان آوردهاند، ندانستهاند كه اگر خدا مىخواست قطعاً تمام مردم را به راه مىآورد؟ و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به [سزاى] آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان مىرسد يا نزديك خانههايشان فرود مىآيد، تا وعده خدا فرا رسد. آرى، خدا وعده [خود را] خلاف نمىكند. (۳۱) و بىگمان، فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند. پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم، آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم. پس چگونه بود كيفر من؟ (۳۲) آيا كسى كه بر هر شخصى بدانچه كرده است مراقب است [مانند كسى است كه از همه جا بىخبر است]؟ و براى خدا شريكانى قرار دادند. بگو: «نامشان را ببريد» آيا او را به آنچه در زمين است و او نمىداند خبر مىدهيد، يا سخنى سطحى [و ميانتهى] مىگوييد؟ [چنين نيست] بلكه براى كسانى كه كافر شدهاند نيرنگشان آراسته شده و از راه [حق] بازداشته شدهاند و هر كه را خدا بىراه گذارد رهبرى نخواهد داشت. (۳۳) براى آنان در زندگى دنيا عذابى است، و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است، و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارندهاى نيست. (۳۴) وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه] از زير [درختان ] آن نهرها روان است. ميوه و سايهاش پايدار است. اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كردهاند و فرجام كافران آتش [دوزخ ]است. (۳۵) و كسانى كه به آنان كتاب [آسمانى] دادهايم، از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مىشوند. و برخى از دستهها كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مىكنند. بگو: «جز اين نيست كه من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرك نورزم. به سوى او مىخوانم و بازگشتم به سوى اوست.» (۳۶) و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم، و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت. (۳۷) و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم، و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم. و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد. براى هر زمانى كتابى است. (۳۸) خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست. (۳۹) و اگر پارهاى از آنچه را كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بميرانيم، جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان]. (۴۰) آيا نديدهاند كه ما [همواره] مىآييم و از اطراف اين زمين مىكاهيم؟ و خداست كه حكم مىكند. براى حكم او باز دارندهاى نيست، و او به سرعت حسابرسى مىكند. (۴۱) و به يقين، كسانى كه پيش از آنان بودند نيرنگ كردند، ولى همه تدبيرها نزد خداست. آنچه را كه هر كسى به دست مىآورد مىداند. و به زودى كافران بدانند كه فرجام آن سراى از كيست. (۴۲) و كسانى كه كافر شدند مىگويند: «تو فرستاده نيستى.» بگو: «كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.» (۴۳) |
سوره پیشین: سوره یوسف | سوره رعد سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره ابراهیم |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
تکنگاریها
برخی از آثاری که به صورت مستقل به تفسیر سوره رعد پرداختهاند، چنیناند:
- سید مرتضی نجومی، آیات سبحانی: تفسیر سوره رعد، به تحقیق و تنظیم ناصرالدین انصاری قمی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۰ش.
- آیتالله سبحانی، قرآن و اسرار آفرینش: تفسیر سوره رعد، قم، نشر توحید، ۱۳۶۲ش.
پانویس
- ↑ ابنعاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۳، ص۷۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۱۱، ص ۲۵۸؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۳، ص ۷۶؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۹۷۶، ج۵، جزء ۱۳، ص ۶۳.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ج۱، ص۱۷۷. دیگر کسانی که این سوره را مدنی خواندهاند: زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۹۵. ابن جوزی، زاد المسیر، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۹۹.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ج۱، ص۱۶۸. رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۵۸۴. البته برخی آن را نود و پنجمین سوره(زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۹۴) و برخی دیگر هفتاد و سومین (مقدمتان فی علوم القرآن، ص ۹) سورهٔ نازلشده بر پیامبر دانستهاند.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۴۰.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۴۰
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۳۸۷.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن؛ طباطبائی، المیزان، ذیل آیه ۱۳ رعد.
- ↑ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۹۷۶، ذیل آیه؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر الکاشف، ذیل آیه؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ذیل آیه. برای بحث و نقد این دیدگاه: خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر جدید، ص۱۲۴-۱۳۱.
- ↑ بحرانی، البرهان في تفسير القرآن۷ ج۳۷ ص۲۳۶
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. موسسه اعلمی بیروت، ج۱۱، ص۳۲۷-۳۲۸
- ↑
- ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل آیه
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۳۵۵.
- ↑ عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۱۱، ح۴۴.
- ↑ کوفی، تفسیر فرات، ص۲۰۷.
- ↑ بحرانی، سیدهاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۲۵۳
- ↑ طبری، الجامع، ذیل آیه؛ طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه.
- ↑ ابن جوزی، زاد المسیر، ۱۴۰۴ق، ذیل آیه.
- ↑ ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۳، ص ۷۶
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۳۶
- ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل آیه؛ نیز: طبرسی، مجمع البیان؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۲۹-۴۳۶
- ↑ طهرانی، سیدمحمدحسین، امام شناسی، ج۴، ص۱۰۴-۱۲۲
- ↑
- ↑ طوسی، التبیان، ذیل آیه ۱۳ ؛ سورآبادی، تفسیر التفاسیر، ۱۳۸۱، ذیل آیه ۱۳ ؛ طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه ۱۳ ؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه ۱۳؛ نظام اعرج، تفسیر غرائب القرآن، ذیل آیه ۱۳
- ↑ نظام اعرج، تفسیر غرائب القرآن، ذیل آیه ۱۳ رعد؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۶، ص ۳۵۷؛ اسماعیل حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۱۴۰۵ق، ذیل آیه
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، الميزان في تفسيرالقرآن، ج۱۹، ص۱۴۴
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۶، ص ۴۱۹؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۳۴۳؛
- ↑ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۱۰۷
- ↑ ایروانی، دروس تمهیدیه، ج۱، ص۴۶۲.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل (محشی)، ج۲، ص۶۲۲.
- ↑ مانند:سوره رعدآیه ۷، سوره حجر ایه ۹، سوره نحل آیه ۷۷، سوره اسراء آیه ۲۰، سوره ذاریات آیه ۵۶ ومن غرر آياتها قوله تعالى : « وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ».طباطبایی، محدحسین، الميزان في تفسيرالقرآن، ج۱۸، ص۳۶۴
- ↑ آیه ۲۸ سوره رعد در واقع تکمیل کننده آیه ۲۷ است که در این آیه پیامبر خدا(ص) در جواب كافران که مىگويند: چرا از جانب پروردگارش معجزهاى بر او نازل نمىشود؟ می گوید:خدا هر كه را بخواهد گمراه مىكند. و هر كه را به درگاه او روى كند، هدايت مىكند (وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ) ودر آیه ۲۸ در معرفی این افرادی که خداوند هدایتشان می کند می فرماید: الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ترجمه: آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!
- ↑ در دعای جوشن کبیر در بند ۶ نیز آمده است:يا مَنْ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ... ای آنکه رعد همراه با ستایشش تسبیحگو است. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر
- ↑ وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۙ أُولَٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ترجمه: آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن میشکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع میکنند، و در روی زمین فساد مینمایند، لعنت برای آنهاست؛ و بدی (و مجازات) سرای آخرت
- ↑ برای آشنایی با دیگر شرایط عهد به صفحه عهد مراجعه کنید
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
- ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق.
- ابن عاشور، محمد طاهر بن محمد، تفسیر التحریر و التنویر، تونس، ۱۹۸۴م.
- امام خمینی، توضیح المسائل (محشی)، محقق و مصحح: سیدمحمدحسین بنیهاشمی خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۴ق.
- ایروانی، باقر، دروس تمهیدیه فی تفسیر آیات الاحکام، قم، دار الفقه، ۱۳۸۱ش.
- حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، ۱۴۰۵ق.
- خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، ۱۳۶۴ش.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، ۱۳۶۲ش.
- زحیلی، وهبه مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، ۱۴۱۸ق.
- زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۴۰۸ق.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق
- سورآبادی، عتیق بن محمد، تفسیر التفاسیر، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۸۱.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۷۶ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست، بیروت، ۱۴۰۴-؟.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، به تصحیح فضلالله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، مصر ۱۳۷۳/۱۹۵۴
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، [بیتا]
- طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، فی تفسیر القرآن، تهران، ۱۳۶۶ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، به تحقیق هشام رسولی، چاپ اول، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
- فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، [بیتا]، چاپ افست تهران [بیتا].
- قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۵، جزء۹، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶، چاپ افست تهران، ۱۳۶۴ش
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزایری، قم، ۱۴۰۴
- کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳
- مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، [۱۳۶۵]
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بیجا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، بیروت، ۱۹۸۰-۱۹۸۱
- مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۲/۱۹۷۲
- نظام اعرج، حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت، ۱۴۱۶/۱۹۹۶ق.
پیوند به بیرون