کفرانكفران از ماده کفر به معنای پوشاندن است، كفر نعمت پوشاندن آن است با ترک شکر و بزرگترين كفر انکار وحدانیّت خدا يا دین يا نبوت است. ۱ - مقدمهخداوند متعال، آفریدگار و پرورش دهنده همه موجودات و به ویژه انسان است که از سر لطف و محبت بی انتهای خود میخواهد تا آنها را به کمالی در خور شان و مرتبه وجودیشان برساند؛ بنابراین برای کسب کمالات، نعمتهایی را به آنان ارزانی داشته تا با به کار گیری صحیح آنها، راه رشد را پیموده و به او نزدیک شوند و از آن سرچشمه خیرات و خوبیها بهرهمند گردند. انسان نیز با درک این حقیقت و با استفاده صحیح از نعمتهای الهی و اطاعت از اوامر و نواهی او، میتواند شاکر حقیقی خداوند گردد، اما بسیاری از انسانها در اثر عوامل گوناگون، نعمتهای الهی را کفران میکنند و از آن در راه رسیدن به سعادت، بهره نمیگیرند. ۲ - مفهوم و چیستی کفران نعمت«کفر در لغت گاهی نقیض ایمان است و در مواردی نقیض شکر؛ کفران نعمت نیز یعنی نعمت را شکر نکند». راغب در معنای «کفر» مینویسد: «کفر در لغت، به معنای پوشاندن شیء است و کفران نعمت؛ یعنی پوشاندن نعمت با ترک شکر کردن نسبت به آن. کفران در انکار نعمت، بیشتر استعمال دارد و کفر در انکار دین و کفور در هر دو». در مفهوم شناسی نعمت، راغب اصفهانی آن را حالت خوب و حسن میداند و صاحب کتاب قاموس قرآن، اصل آن را از نعم ـ فعل مدح ـ دانسته و مینویسد: «نعمت را به جهت خوب و دلچسب بودن، نعمت گفتهاند». همچنین در معنای شکر آمده است: «شکر، تصور نعمت و اظهار آن است و متضادش، کفر است که نسیان نعمت و پوشاندن آن است و شکر سه دسته است: شکر قلب که همان تصور نعمت است و شکر زبان که همان ثنای منعم است و شکر سایر جوارح که آن، جزای مقابله نعمت است به قدر استحقاقش». ۳ - مراتب کفران نعمتاز آنچه در مراتب شکر گفته شد، مراتب کفران نعمت نیز فهمیده میشود. شهید دستغیب در این باره میگوید: «کفران نعمت سه مرتبه دارد: ۱. جهل به نعمت که سخت تر و بدتر از سایر مراتب است و یا جهل به اصل نعمت است؛ یعنی به واسطه نافهمی، نعمت را نمیشناسد و آن را نادیده میگیرد و بود و نبودش را برابر میداند یا جهل به منعم است که در اصل پروردگار خود را نشناخته یا او را به وصف منعمی ندانسته و نعمت را از او نمیبیند؛ بلکه از جز او میداند... ؛ ۲. کفر به حسب حال، به این بیان که انسان عاقلی که نعمت خدا به او میرسد، باید دلشاد و فرحناک شود که مورد انعام و عنایت خداوند واقع شده و او را یاد فرموده و به فضل و ادامه لطف حضرتش امیدوار و دلگرم باشد، حال اگر بر عکس به پروردگارش بد گمان باشد و به فضلش امیدی نداشته باشد و به او دلخوش نبوده؛ بلکه از او جدا و بریده و مایوس باشد، این حال کفر به نعمتهای خداوندی است؛ ۳. کفر به اعضا و جوارح؛ یعنی کفر عملی به اینکه قلب قصد گناه کند و به زبان، شکایت و مذمت نماید؛ یعنی در عوض ذکر نعمتها و شکر آن، به زبانش همه را نادیده گرفته و از نرسیدن به آرزوهای موهوم خود شکایت کرده، از افعال الهی مذمت نماید و اعضای خود را در آنچه مورد نهی خدا و موجب بعد از رحمت است، به کار اندازد». [۸]
دستغیب، سیدعبدالحسین، گناهان کبیره، ص۳۷۳-۳۷۴.
۴ - ابعاد کفران نعمتکفران نعمت، علاوه بر ادا نکردن حق شکر نعمتهای الهی، شکر نکردن احسان از منعمین دیگر ـ که مخلوقات خداوند متعال هستند ـ را نیز شامل میشود. حضرت علی بن الحسین (علیهالسّلام) میفرماید: «یقول الله تبارک و تعالی لعبد من عبیده یوم القیامه ا شکرت فلانا فیقول بل شکرتک یا رب، فیقول لم تشکرنی اذ لم تشکره، ثم قال: اشکرکم لله اشکرکم للناس؛ خداوند تبارک و تعالی در روز قیامت، به بندهای از بندگانش میفرماید: آیا از فلانی تشکر کردی؟ میگوید: البته از تو شکرگزاری کردم، ای پروردگارم. پس خداوند میفرماید: وقتی از او سپاسگزاری نکردی، از من هم سپاسگزاری نکردهای. سپس حضرت فرمودند: سپاسگزارترین شما برای خدا، سپاسگزارترین شما نسبت به مردم هستند». یکی از مصادیق منعمین که بر شکرگزاری آنها بسیار تاکید شده است، والدین انسان هستند که در مواردی سپاس از آنها پس از سپاس از خداوند آمده است: (ان اشکر لی و لوالدیک). امام رضا (علیهالسّلام) میفرماید: «ان الله عزوجل امر... بالشکر له و للوالدین فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله». احادیث دیگری نیز در زمینه شکر مخلوقین وارد شده است که عدم ادای آنها، کفران نعمت الهی است. [۱۳]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، ج۵، ص۱۹۷۴، ح۵۶۶۷.
بنابراین، جزای نیکی مخلوقین، احسان به آن هاست؛ همان گونه که خداوند متعال در آیه (هل جزاء الاحسان الا الاحسان) به آن اشاره کرده است؛ البته در صورت عدم قدرت بر مقابله به احسان، شکر زبانی نباید ترک شود.۵ - عوامل کفران نعمتتعداد بسیاری از انسانها، کافر به نعمتهای الهی هستند؛ همان گونه که خداوند متعال میفرماید: (قلیل من عبادی الشکور) و این نشانه آن است که قیام به حق شکر، کار هر کسی نیست. از سویی شکر دارای مراتبی است و کسانی که برخی از مراتب آن را دارا نیستند، کافر به نعمت محسوب میشوند. از سوی دیگر نیز چون معارف بندگان خدا متفاوت است، شکر آنها نیز مختلف است. عوامل کفران نعمت عبارتند از: ۱. جهل؛ یکی از زمینههای کفران نعمت، جهل است. حضرت علی (علیهالسّلام) میفرماید: «ما کفر الکافر حتی جهل؛ [۱۷]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۳۸۸.
کافر، کفران نمیورزد تا اینکه جاهل باشد».۲. نظر استقلالی به اسباب و تاثیر آنها؛ امام خمینی (رحمهاللهعلیه) در کتاب چهل حدیث مینویسد: «کسی که نظر به اسباب دارد و تاثیر موجودات را مستقل میداند و نعم را به ولی نعمت و صاحب آن ارجاع نمیکند، کفران به نعمت حق تعالی کرده، بتهایی تراشیده و هر یک را مؤثر میداند. گاهی اعمال را به خود نسبت میدهد؛ بلکه خود را متصرف در امور میداند و گاهی طبایع عالم کون (جریان طبیعی عالم ماده) را مؤثرات بخواند و گاهی نعم را به ارباب ظاهریه صوریه (گردانندگان ظاهری امور) منسوب کند و حق را از تصرف عاری نماید و یدالله را مغلول شمارد ـ غلت ایدیهم و لعنوا بما قالواـ». [۲۰]
امام خمینی، چهل حدیث، ص۳۴۵.
۳. بی توفیقی؛ حضرت علی (علیهالسّلام) میفرماید: «لیس من التوفیق کفران النعم؛ [۲۱]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۳۸۹.
کفران نعمتها از بی توفیقی است».۴. غفلت؛ انسان غرق در نعمتهای الهی است و این مسئله ممکن است مورد غفلت واقع شود. در ادعیه معصومین (علیهالسّلام) تنبه بر شکر و عدم غفلت از آن، درخواست شده است. در فرازی از مناجات شعبانیه میخوانیم: «و اسئلک... ان تجعلنی ممن یدیم ذکرک... ولا یغفل عن شکرک؛ [۲۳]
مفاتیح الجنان، فرازهای پایانی مناجات شعبانیه.
و از تو میخواهم... که مرا از کسانی قرار دهی که مداومت بر ذکر تو دارند و از شکرگزاری تو غفلت نمیورزند».ناسپاسی، از پستی و بی شخصیتی نشات میگیرد؛ چنانکه امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) میفرماید: «اللؤم ان لاتشکر النعمه؛ پستی آن است که نعمت، شکر نشود». کافر به نعمت در نزد خداوند و مخلوقات، مذموم و نکوهش شده است. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «کافر النعمه مذموم عند الخالق والخلائق». [۲۶]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۳۸۹.
این افراد به عنوان بدترین مردم توصیف شدهاند. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «شر الناس من لایشکر النعمه... ؛ [۲۸]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، ج۴، ص۱۷۰، ح ۵۷۰۵.
بدترین مردم کسانیاند که شکر نعمت را به جای نمیآورند». امام سجاد (علیهالسّلام) نیز میفرماید: «حمد برای خدایی است که اگر بندگانش را از شناخت ستایشش، نسبت به منتهای پیاپی و ریزش نعمتهای فراوانش بر آنها، منع میکرد؛ ایشان در نعمتهایش تصرف کرده و او را ستایش نمیکردند و در رزقش توسعه میدادند و شکرش را نمیکردند و اگر این طور میشدند، به حتم از مرز انسانیت خارج و به محدوده چهارپایان وارد شده و همان طور میشدند که خدا توصیف میکند: ایشان جز چهارپایان نیستند؛ بلکه گمراه ترند». بنابراین، اگر انسان تفکر کرده و به سؤالات چیستی و هستی خود، جوابی عاقلانه دهد و جایگاه خود را دریابد، منعم خود و نعمتها را هم بشناسد و تاثیر حقیقی در عالم که منحصر به خداوند است، را درک کند؛ از این گناه بزرگ دوری خواهد کرد. ۶ - آثار کفران نعمتخداوند متعال غنی مطلق است؛ بنابراین آثار شکر نعمت و نیز عواقب کفران آن به صاحبش بر میگردد: «من کفر فعلیه کفره و من عمل صالحا فلانفسهم یمهدون؛ هر که کفران ورزد، پس کفرش به ضرر خود اوست...». عدم شکر منعم، علاوه بر آنکه نشانه پستی و بی شخصیتی است، آثاری را نیز به دنبال دارد که برخی از این آثار عبارتند از: ۱. زوال نعمت؛ «یکی از آثار مهم عدم شکر، زایل شدن آن نعمت است؛ البته نه به این معنا که آن نعمت، برای صاحبش معدوم شود؛ بلکه اگر نسبت به او از خاصیت هم بیفتد، مانند زایل شدن است و در این هنگام، عذاب آن برای او سختتر است و این تبدیل نعمت به نقمت میباشد؛ مانند کسی که زخم معده دارد. وقتی چنین فردی سر سفره رنگین خود مینشیند و میبیند که دیگران از آن بهرهمند میشوند و خودش محروم است، دیدن این منظره برای او دردناک است. از این رو قرآن کریم چنین حالتی را کفر نامیده است: (و لئن کفرتم ان عذابی لشدید). امام علی (علیهالسّلام) نیز میفرماید: زوال النعم بمنع حقوق الله منها و التقصیر فی شکرها؛ [۳۴]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، ج۴، ص۱۱۰، ح۵۴۷۵.
زایل شدن نعمتها به واسطه ندادن حقوق خداوند از آنها و تقصیر در ادای شکر آن هاست». [۳۶]
تحریری، محمود، سیمای مخبتین، ص۱۸۷.
همچنین میفرماید: «اذا اراد الله سبحانه ازاله نعمه عن عبد کان اول ما یغیر عنه عقله و اشد شیء علیه فقده؛ [۳۷]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۴۸۴.
هنگامی که خدای سبحان اراده فرماید نعمتی را از بندهای بگیرد، نخستین چیزی که از او دگرگون کند؛ عقل اوست و چیزی بر او سخت تر از نیافتن عقل نیست».۲. انتقامهای الهی؛ امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «کفر النعمه مجلبه لحلول النقم؛کفران نعمت، زمینه فرود آمدن انتقامهای الهی است». ۳. اقامت در جهنم؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«ا لم تر الی الذین بدلوا نعمت الله کفرا و احلوا قومهم دار البوار• جهنم یصلونها و بئس القرار؛ آیا به کسانی که شکر نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سرای هلاکت در آوردند، ننگریستی در آن سرای هلاکت که جهنم است و در آن وارد میشوند و چه بد قرارگاهی است»این آیه، به نعمت وجود پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت (علیهالسّلام) اشاره دارد، اما همه نعمتهای خدا را شامل میشود. ۴. تهدید الهی؛ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «و اذا مس الناس ضر دعوا ربهم منیبین الیه ثم اذا اذاقهم منه رحمه اذا فریق منهم بربهم یشرکون• لیکفروا بما آتیناهم فتمتعوا فسوف تعلمون؛ و زمانی که به مردم سختی و زیانی میرسد، پروردگارشان را میخوانند، در حالی که به سوی او انابه میکنند، سپس زمانی که رحمتی را از جانب او میچشند، در این هنگام، گروهی از ایشان به پروردگارشان شرک میورزند. بگذار تا نعمتهایی را که به آنان دادهایم، کفران کنند؛ پس از آنها بهره برند، به زودی نتیجه شوم اعمال خویش را خواهید دانست». لام امر در «لیکفروا» و لحن کلام در «سوف تعلمون»، اشاره به تهدید الهی دارد. ۵. شهادت نعمت بر ضرر صاحبش؛ اگر شخص از کفران نعمت خود توبه نکند، نعمت زایل شده علیه صاحبش گواهی میدهد. همان گونه که امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «احسنوا صحبه النعم قبل فراقها فانها تزول و تشهد علی صاحبها بما عمل فیها؛ مصاحبت نعمتها را قبل از جدایی اش نیکو شمرید؛ زیرا آنها زایل شده و بر ضرر صاحبش شهادت میدهند». ۶. فشار قبر؛ یکی از عذابهایی که بر انسان وارد میشود، مسئله فشار قبر است؛ همان طور که امام صادق (علیهالسّلام) از پدرانش (علیهالسّلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرمود: «ضغطه القبر للمؤمن کفاره لما کان منه من تضییع النعم؛ فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمتهایی است که ضایع کرده است». ۷. عدم استجابت دعا و یا دیر برآورده شدن آن؛ امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «لاتستبطئ اجابه دعائک و قد سددت طریقه بالذنوب؛ [۴۸]
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، شرح جمال الدین محمد خوانساری، ج۶، ص۳۰۲.
دیر مشمار اجابت دعایت را، در حالی که راه آن را با گناهان بستهای». بدیهی است کفران نعمت نیز که یکی از گناهان کبیره است، عدم استجابت را در پی خواهد داشت.۸. استدراج؛ سنت استدراج، یکی از سنتهای الهی است که در شرایط ویژهای شامل حال کافران میشود و عبارت است از رها کردن شخص به حال خودش و غوطه ور شدن او در نعمتهای ظاهری دنیا تا بر گناهان خود بیفزاید و پله پله سقوط کند تا عذاب الهی را بچشد. امام حسین (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «الاستدراج من الله سبحانه لعبده ان یسبغ علیه النعم و یسلبه الشکر؛ استدراج از جانب خداوند سبحان برای بندهاش، این است که نعمتهایی را داشته باشد و شکر آنها را ادا نکند». این مسئله به قدری مهم است که به عنوان نشانهای بر استدراج و عدم آن قرار میگیرد؛ یعنی اگر نعمتهای ظاهری شخصی فزونی یابد و او شاکر نعمت هاست، فزونی نعمت به دلیل شکرگذاری اوست و اگر با وجود کفران نعمتها، باز هم نعمتها زیاد میشوند، ممکن است سنت استدراج شامل حال او شده باشد. علاوه بر آنچه ذکر شد، شخص کافر به نعمت، با این گناه و به جا نیاوردن فریضه شکرگزاری، از آثار بی شمار و ارزشمند آن نیز محروم میشود؛ زیرا انسان که در اثر شکرگذاری خداوند متعال، جان خود را با ذکر و یاد الهی پیوند میدهد و در نتیجه پیوند با منبع اطمینان، طمانینه و آرامش مییابد؛ به درجات بالاتر ایمان صعود کرده و به صحن و سرای محبت الهی بار مییابد و در صراط مستقیم ره میپوید؛ از خیر کثیر که حکمت الهی است، بهره مند گشته و در زمره (الذین انعمت علیهم) قرار میگیرد. همه آنچه گفته شد، علاوه بر تداوم اصل نعمت است و آثار زیبای شکر در زندگی خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی نیز نمودار میشود که کافران به حق نعمت و احسان مخلوقین، از آن هم بی نصیب خواهند بود. ۷ - پانویس۸ - منبعپایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «کفران نعمت از دیدگاه قرآن و روایات». |