پناهگاه مردم (قرآن)خویشاوندان، کعبه و مکه برای مردم پناهگاههای امنی میباشند که خداوند در قرآن به آنها اشاره کرده است. ۱ - پناهگاهی خویشاوندانخویشاوندان، پناهگاه انسان میباشند: وفصیلته التی تـویه.و قبيلهاش را كه هميشه از او حمایت مىكرد. گفتهاند چون در آیه سابقه خداوند فرموده بود کسی از احوال اقارب و ارحام کسی پرسش نمیکند برای آنکه تصور نشود جهت آن ندیدن و نشناختن مردم است یکدیگر را فرموده بینا و شناسا کرده شوند نزدیکان و دوستان بیکدیگر چون حمیم اعم از خویش و صدیق است و بر واحد و جمع اطلاق میشود لذا دو ضمیر جمع در کلام الهی بآن عود نموده و مقصود بیان شدت و سختی آنروز است که هر کس بقدری گرفتار خود است که از حال دیگری سؤال نمیکند با آنکه بستگان خود و او را میبیند و بعضی گفتهاند مراد خداوند از این آیه آنستکه مردم را در آنروز با یکدیگر شناسا میکنند و بینا به اوضاع و احوالشان مینمایند برای مزید سرور اهل ایمان و اندوه اهل عصیان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال یکدیگر ندارند و این عمل به توسط ملائکه قبلا انجام میگیرد و بعدا آنها را سوق به بهشت و جهنم میدهند و در آن روز دوست دارد و آرزو میکند گناهکار که فدا و عوض دهد از عذاب الهی پسران عزیز و همسر گرامی و برادر با جان برابر و قبیله و عشیره خود را که در دنیا منتسب به آنها بوده و با آنکه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمایت خود قرار میدادند و در شدائد با او کمک میکردند چون فصیله بر چنین عشیرهای اطلاق میشود. ۲ - پناهگاهی کعبهکعبه، پناهگاه و جایگاهی امن برای مردم میباشد و پناهگاه بودن کعبه برای مردم، از نعمتهای خداوند و شایسته یادآوری میباشد: واذ جعلنا البیت مثابة للناس وامنا...و (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم ... . «اذ» مفعول برای «اذکروا» مقدر است. «مثابة» یعنی مکانی که مردم پی در پی بدان جا روی میآورند «ثوب» و به معنای پناهگاه نیز آمده است. چنان که «امنا» نیز مکان و موضع امن است. فیه ءایـت بینـت مقام ابرهیم ومن دخله کان ءامنا ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا ومن کفر فان الله غنی عن العــلمین.در آن، نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کس داخل آن (خانه خدا) شود در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است. ۲.۱ - تفسیر آیاتدر این آیه به بیان عظمت خانه کعبه که به دست ابراهیم ساخته و آماده شد پرداخته، میفرماید: به خاطر بیاورید هنگامی را که خانه کعبه را مثابة (محل بازگشت و توجه) مردم قرار دادیم و مرکز امن و امان (و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امنا). مثابة در اصل از ماده ثوب به معنی بازگشت چیزی به حالت نخستین است، و از آنجا که خانه کعبه مرکزی بوده است برای موحدان که همه سال به سوی آن رو میآوردند، نه تنها از نظر جسمانی که از نظر روحانی نیز بازگشت به توحید و فطرت نخستین میکردند، از این رو به عنوان مثابه معرفی شده، و از آنجا که خانه انسان که مرکز بازگشت همیشگی او میباشد محل آرامش و آسایش است، در کلمه مثابه یک نوع آرامش و آسایش خاطر، نیز افتاده است و این معنی با کلمه امنا که پشت سر آن ذکر شده تاکید میشود، مخصوصا کلمه للناس نشان میدهد که این مرکز امن و امان، پناهگاهی است عمومی برای همه جهانیان و انسانها و تودههای مردم. و این در حقیقت اجابت یکی از درخواستهایی است که ابراهیم از خداوند کرد که بعدا به آن اشاره میشود. ابراهیم علیهالسلام بعد از بنای خانه کعبه امنیت شهر مکه را از خداوند درخواست نمود و گفت: رب اجعل هذا البلد آمنا: خداوندا این سرزمین را سرزمین امن و امانی قرار بده. خدا دعای ابراهیم را اجابت کرد و آن را یک مرکز امن قرار داد که هم مایه آرامش روح و امنیت اجتماع مردمی است که به آن میآیند و از آن الهام میگیرند و هم از نظر قوانین مذهبی، امنیت آن آن چنان محترم شمرده شده که هر گونه جنگ و مبارزه در آن ممنوع است. مخصوصا در اسلام کعبه بعنوان یک مامن و پناهگاه شناخته شده، و حتی حیوانات این سرزمین از هر نظر باید در امنیت باشند و کسی مزاحم آنها نشود، افراد انسانی که به آن پناه میبرند نیز در امان هستند حتی اگر قاتل و جانی باشند نمیتوان متعرض آنها شد، ولی برای این که این احترام خاص خانه کعبه مورد سوء استفاده قرار نگیرد، و حق مظلومان پایمال نگردد اگر افراد جنایت کار و مجرمی به آن پناهنده شوند دستور داده شده آنها را از نظر آب و غذا در مضیقه قرار دهند، تا مجبور گردند آنجا را ترک گویند، و آنها را به کیفر برسانند. ۳ - دعای ابراهیم برای مکهابراهیم علیهالسّلام برای قرار گرفتن مکه، شهری امن و پناهگاهی مطمئن دعا کرد: واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا بلدا ءامنا وارزق اهله من الثمرت من ءامن منهم بالله والیوم الاخر قال ومن کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الی عذاب النار وبئس المصیر.و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده! و اهل آن را (آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آوردهاند) از ثمرات (گوناگون)، روزی ده! » (گفت: ) «ما دعای تو را اجابت کردیم و مؤمنان را از انواع برکات، بهرهمند ساختیم (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمی خواهیم داد سپس آنها را به عذاب آتش میکشانیم و چه بد سرانجامی دارند» واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا البلد ءامنا واجنبنی وبنی ان نعبد الاصنام.(به یاد آورید) زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!. ۲.۱ - تفسیر آیات(و اذ قال ابراهیم رب اجعل) الخ، این جمله حکایت دعائی است که ابراهیم علیهالسلام کرد، و از پروردگارش درخواست نمود: که به اهل مکه امنیت و رزق ارزانی بدارد، و خداوند دعایش را مستجاب کرد، چون خدا بزرگتر از آن است که در کلام حقش دعائی را نقل کند، که مستجاب نکرده باشد، حاشا بر اینکه کلام او مشتمل بر هجو و لغوهایی باشد که جاهلان، خود را با آن سرگرم میکنند. و خدای سبحان در قرآن کریمش از این پیامبر کریم دعاهایی بسیار نقل کرده، که در آن ادعیه از پروردگارش حوائجی درخواست نمود، مانند دعایی که در آغاز امر برای خودش کرد، و دعائی که هنگام مهاجرتش به سوریا کرد، و دعائی که در خصوص بقاء ذکر خیرش در عالم کرد، و دعائی که برای خودش و ذریهاش و پدر و مادرش و برای مؤمنین و مؤمنات کرد، و دعائی که بعد از بنای کعبه برای اهل مکه کرد، و از خدا خواست تا پیامبران را از ذریه او برگزیند، و از همین دعاهایش و درخواستهایش است که آمال و آرزوهایش و ارزش مجاهدتها و مساعیش در راه خدا، و نیز فضائل نفس مقدسش، و سخن کوتاه موقعیت و قربش به خدای عز اسمه شناخته میشود، و همچنین از سراسر داستانهایش، و مدائحی که خدا از او کرده، میتوان شرح زندگی آن جناب را استنباط کرد. ۴ - پناهگاهی مکهمکه، پناهگاه و جایگاهی امن برای مردم میباشد: واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا بلدا ءامنا وارزق اهله من الثمرت من ءامن منهم بالله والیوم الاخر قال ومن کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الی عذاب النار وبئس المصیر.و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده! و اهل آن را (آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آوردهاند) از ثمرات (گوناگون)، روزی ده! » (گفت: ) «ما دعای تو را اجابت کردیم و مؤمنان را از انواع برکات، بهره مند ساختیم (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمی خواهیم داد سپس آنها را به عذاب آتش میکشانیم و چه بد سرانجامی دارند» واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا البلد ءامنا واجنبنی وبنی ان نعبد الاصنام.(به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر (مكّه) را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! وقالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا اولم نمکن لهم حرما ءامنا یجبی الیه ثمرت کل شیء رزقا من لدنا ولـکن اکثرهم لایعلمون.آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان میربایند!» آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) بسوی آن آورده میشود؟! رزقی است از جانب ما ولی بیشتر آنان نمیدانند! اولم یروا انا جعلنا حرما ءامنا ویتخطف الناس من حولهم افبالبـطـل یؤمنون وبنعمة الله یکفرون.آیا ندیدند که ما حرم امنی (برای آنها) قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) میربایند؟! آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را کفران میکنند؟! وهـذا البلد الامین.و قسم به اين شهر امن (مكّه). ۲.۱ - تفسیر آیاتمکه مشرفه است، و بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده، و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده، و این حرم سرزمینی است که خانه کعبه در آن واقع است، و خدای تعالی درباره آن فرموده: اولم یروا انا جعلنا حرما آمنا، و نیز در دعایی که قرآن کریم از ابراهیم خلیل علیهالسّلام حکایت کرده آمده: رب اجعل هذا بلدا آمنا، و در دعای دیگرش آمده: رب اجعل هذا البلد آمنا. و در این آیه با آوردن کلمه هذا و اشاره کردن به مکه احترام خاصی از آن کرده، و فهمانده که کعبه نسبت به آن سه نقطه دیگر شرافت خاصی دارد، و اگر آن را امین خوانده یا به این جهت است که کلمه امین را به معنای آمن گرفته، و آمن معنای نسبت را افاده میکند، و در نتیجه به معنای ذی الامن دارای امن است، مثل اینکه کلمه لابن و تامر به معنای دارنده لبن (شیر) و تمر (خرما) است. و یا به خاطر این است که فعیل در اینجا به معنای مفعول است، یعنی شهری که مردم در آن ایمن هستند، و کسی از اهالی آن این ترس را ندارد که بر سرش بریزند و آسیبش برسانند، پس نسبت امن به خود شهر دادن نوعی مجازگویی است. ۵ - پانویس۶ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۶، برگرفته از مقاله «پناهگاه مردم». ردههای این صفحه : پناهندگی | موضوعات قرآنی
|