زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

ایمان

ايمان، واژۀ كليدی دين اسلام كه خود و مشتقات آن در صدها آيه از قرآن مجيد تكرار شده است. گرچه مفهوم ايمان مستقيماً در قرآن توضيح داده نشده، ولی دربارۀ موضوعات عمده و اساسی مربوط به آن مطالب زيادی در اين كتاب آسمانی آمده است. 
موضوعات عمده و اساسی مربوط به ايمان در قرآن را می‌توان چنين برشمرد: 1. محور اساسی ايمان الله است و از همۀ انسانها خواسته می‌شود كه به الله ايمان آورند؛ اما در آيات بسياری ضرورت ايمان آوردن به «پيامبران و رسولان»، «كتابهای نازل شده از سوی خدا»، «ملائكه» (فرشتگان) و «روز واپسين» (آخرت)، نيز به «ايمان به الله» افزوده شده است (بقره/ 2/ 62، 285). 2. در برخی از آيات چنين آمده كه ايمان با اسلام متفاوت است و در مرتبه‌ای بالاتر از آن قرار دارد (حجرات/ 49/ 14). 3. ايمان حقيقتی است كه دوست داشتن شديد خداوند را همراه دارد (بقره/ 2/ 165). 4. خداوند مؤمنان را از «ظلمات» (تاريكيها) بيرون می‌آورد و آنها را به [عالم] «نور» (روشناييها) وارد می‌كند (بقره/ 2/ 257). 5. در آيات بسياری بلافاصله پس از ذكر و ستايش ايمان به انجام دادن «اعمال صالح» توسط مؤمنان به گونه‌ای تصريح شده است كه تلازم خارجی ايمان و عمل صالح از آن فهميده می‌شود. 6. ايمان حقيقتی است كه قابليت «ازدياد و نقصان» دارد (توبه/ 9/ 124). 7. قلبهای مؤمنان با ايمان اطمينان (آرامش) پيدا می‌كند (رعد/ 13/ 28). 8. مؤمنان ممكن است دچار «يأس» شوند (رعد/ 13/ 31). 9. مؤمنان با «قول ثابت» (سخن استوار) از سوی خداوند در زندگی دنيوی «تثبيت» می‌شوند (ابراهيم/ 14/ 27). 10. شيطان هيچ‌گونه «سلطه‌ای» بر مؤمنان ندارد (نحل/ 16/ 99). 11. قرآن «شفا» و «هدايت» مؤمنان است (فصلت/ 41/ 44). 12. پيامبر (ص) نمی‌دانست كه ايمان چيست، ولی خداوند آن را «نوری» در قلب وی قرار داد (شورى/ 42/ 52). 13. خداوند «ايمان» را در نظر مؤمنان محبوب ساخته، و در قلبهای آنان زيبا جلوه داده است (همانجا). 14. ايمان واقعی آن است كه در قلبها نفوذ می‌كند (حجرات/ 49/ 14). 15. ايمان در قلبهای مؤمنان نوشته می‌شود (مجادله/ 58/ 22). 16. «نزول سكينه» (فرودآمدن آرامش) از سوی خدا در قلب مؤمنان موجب زياد شدن ايمان آنان می‌شود (فتح/ 48/ 4). 17. پيامبر اسلام خود به آنچه بر وی نازل شده، ايمان آورده است (بقره/ 2/ 285). 18. مؤمنان كسانيند كه وقتی نام خدا برده می‌شود، قلبهايشان احساس خشيت می‌كند (انفال/ 8/ 2). 19. مؤمنان به هنگام «امتحان الٰهی» ممكن است دچار تكانهای بسيار شديد [روحی] گردند (احزاب/ 33/ 11). 20. خداوند «ولی» مؤمنان است (آل عمران/ 3/ 68). 21. با اكراه نمی‌توان هيچ انسانی را مؤمن گردانيد (بقره/ 2/ 256). 22. برخلاف علاقۀ شديد پيامبر (ص)، اكثر مردم مؤمن نيستند (يوسف/ 12/ 103). 23. مؤمنان با خداوند «عهد» (پيمان) می‌بندند (احزاب/ 33/ 23). 24. برای مؤمنان در آسمانها و زمين نشانه‌هايی (آيات) وجود دارد (جاثيه/ 45/ 3). 25. عهد خدا را به ياد مؤمنان آوردن به حال آنها سود می‌بخشد (ذاريات/ 51/ 55). 26. خداوند با مؤمنان «ميثاق» بسته است (حديد/ 57/ 8). 
علاوه بر موضوعات اساسی ياد شده كه در قرآن كريم دربارۀ ايمان آمده است، چند نک‍تۀ مهم ديگر را نيز در اين باره بايد مورد توجه قرار داد: 1. در پاره‌ای از آيات ايمان در مقابل كفر، و در پاره‌ای ديگر در مقابل فسق قرار داده شده است (منافقون/ 63/ 3؛ سجده/ 32/ 18). 2. در پاره‌ای از آيات تعبير «ايمان به باطل» به كار رفته است (نحل/ 16/ 72). 3. واژه‌های مؤمن، مؤمنون و مؤمنات و صفات و حالات مربوط به مؤمنان در بسياری از آيات قرآن به گونه‌ای حاكی از آن به كار رفته است كه مؤمنان گروه مخصوصی از انسانها هستند و نحوۀ زندگی آنها از غير مؤمنان كاملاً متمايز است. آنان با جهان‌بينی، افكار، حالات، آداب و عاداتی كاملاً متمايز از غير مؤمنان زندگی می‌كنند. محور زندگی آنان را وفاداری به عهدِ بسته شده با خدا تشكيل می‌دهد (مؤمنون/ 23/ 1-6؛ توبه/ 9/ 71؛ انفال/ 8/ 74؛ احزاب/ 33/ 23). 4. در عين حال مؤمنان انسانهای بی‌نقص و بی‌خطا و گناه نيستند. در آيات متعددی از قرآن خطاها و نقصها و گناهان مؤمنان به آنها گوشزد گشته، و از آنان خواسته شده است كه خود را اصلاح كنند (صف/ 61/ 2؛ منافقون/ 63/ 9؛ ممتحنه/ 60/ 1؛ حجرات/ 49/ 1-12؛ مجادله/ 58/ 9). 
در روند پيدايش مباحث كلامی، فلسفی و عرفانی در ميان مسلمانان، اين پرسش برای آنان مطرح شد كه حقيقت ايمان چيست؟ چنانک‍ه گفته شد، در قرآن مجيد دربارۀ حقيقت ايمان توضيحات مستقيم نيامده بود، اما متكلمان، فيلسوفان و عارفان دربارۀ حقيقت ايمان توضيحهايی دادند و بحثهايی به وجود آوردند. تفاوت اصلی در ميان آراء اين گروههای سه گانه در باب ايمان به اين مسأله مربوط می‌شود كه محور اساسی و هستۀ اصلی ايمان چيست؟ با توجه به اين محور و هسته می‌توان 4 گونه تعريف اصلی برای ايمان در ميان گروههای ياد شده دسته‌بندی كرد: 1. ايمان عبارت است از تصديق قلبی به آورده‌های پيامبر اسلام (ماجاء به النبی) (ايمان شهادت‌گرايانه). 2. ايمان تبعيت عملی از يافته‌های عقل و آورده‌های پيامبر اسلام در باب خداوند و نبوت و خوب و بداخلاقی است (ايمان عمل‌گرايانه). 3. ايمان عين معرفت فلسفی به خداوند و ساير حقايق هستی است (ايمان معرفت‌گرايانه). 4. ايمان رويكردی با تمام وجود به سوی خداوند است (ايمان تجربت‌گرايانه). متكلمان اشاعره شاخص‌ترين طرفدار تعريف اول هستند. تعريف دوم را متكلمان معتزله و همفكران آنها به ميان آورده‌اند؛ تعريف سوم را فيلسوفان مسلمان مطرح كرده‌اند و تعريف چهارم را عارفان مسلمان بيان نموده‌اند. اكنون هر يك از 4 تعريف ياد شده به اختصار توضيح داده می‌شود: 

تعريف اشاعره از ايمان

در نظر متكلمان اشعری و ديگر متكلمان همفكر آنان حقيقت ايمان عبارت است از تصديق قلبی به وجود خداوند، پيامبران و اوامر و نواهی خداوند كه بر پيامبران فرود آمده است و اقرار زبانی به همۀ اين تصديقهای قلبی. در نظر اشاعره اين تصديق قلبی آنگاه صورت می‌پذيرد كه پيامبران می‌آيند و مخاطبان خود را به تصديق خداوند و پيامبران و اوامر و نواهی الٰهی دعوت می‌كنند. به موجب اين دعوت، تصديق موردنظر، از سوی خداوند بر انسانها واجب می‌گردد و ايمان كه پذيرفتن اين ايجاب و تصديق قلبی آن است، محقق می‌گردد. اين تصديق قلبی در واقع اعتراف كردن و شهادت دادن به حقانيت «ماجاء به النبی» است. اگر پيامبران از سوی خدا نمی‌آمدند، ايمان معنی پيدا نمی‌كرد، زيرا خطاب و ايجاب الٰهی متوجه انسان نمی‌شد و از او تصديق طلب نمی‌گرديد و انسان متعلقی برای تصديق (ايمان) نداشت. تحقق ايمان فرع بر تحقق پيشين خطاب و ايجاب الٰهی است. 
عقل گرچه می‌تواند وجود خداوند را درك كند، اما نفس اين درك ايمان نيست. همچنين عقل نمی‌تواند تصديق قلبی اين حقيقت درك شده را از انسان طلب كند و آن را بر وی واجب گرداند، چون عقل از طلب كردن و واجب گردانيدن ناتوان است. براساس اين تفكر اشعری عمل به واجبات شرعی و ترك محرمات داخل در حقيقت ايمان نيست و بدين سبب، مرحلۀ متوسطی ايمان و كفر وجود ندارد و شخصی كه مرتكب گناه كبيره می‌شود، در صورت تصديق پيامبران مؤمن است (اشعری، مقالات ... ، 293-294، اللمع، 75-76؛ بغدادی، 250-284؛ ايجی، 384- 388). 

تعريف معتزله از ايمان

از نظر متكلمان معتزله حقيقت ايمان «عمل همراه با معرفت» است، عمل به همۀ وظيفه‌ها و تكليفها كه نخست عقل آنها را برعهدۀ انسان می‌گذارد و سپس پيامبران آن را بيان می‌كنند. در نظر معتزله تصديق وجود خدا و پيامبران و اوامر و نواهی الٰهی از اساسی‌ترين وظايف انسان است و وقتی انسان اين وظايف را به جا می‌آورد، مؤمن شناخته می‌شود. در نظر آنان انسان يك موجود «مكلف» و «وظيفه‌مند» است. عقل وی هم وجود خداوند را درك می‌كند و هم شكر او را به عنوان منعم، و اطاعت از امر او را به عنوان «مولى» بر انسان واجب می‌گرداند. اصول واجبات و محرمات شرعی نخست به صورت واجبات و محرمات عقلی دريافت می‌شود و آنچه شرع در اين باره می‌گويد، يا تأكيد بر همانهاست و يا تفصيل جزئيات آنها. واجب گردانيدن نخستين، كار عقل است، نه شرع؛ ايمان در درجۀ اول تبعيت عملی از ايجابهای عقلی است و در درجۀ دوم تبعيت عملی از ايجابهای شرعی. در نظر معتزله مرتكب گناهان كبيره نمی‌تواند مؤمن باشد، چون ارتكاب اين گناهان تخلف آشكار از عمل به وظيفه است. چنين انسانی در مرتبه‌ای ميان ايمان و كفر قرار دارد (منزلةٌ بين المنزلتين) (قاضی عبدالجبار، 4/ 174-175؛ مانکديم، 701-707؛ اشعری، مقالات، 266-272؛ شهرستانی، 1/ 73). 

تعريف فيلسوفان مسلمان از ايمان

فيلسوفان مسلمان حقيقت ايمان را همان معرفت فلسفی به واقعيتهای هستی دانسته‌اند. در نظر آنان ايمان عبارت است از سير نفس انسان در مراحل كمال نظری. عمل به واجبات و ترك محرمات گرچه سير نفس در مراحل كمال عملی است، ولی اين سير اثر خارجی همان كمال نظری است. مؤمن كسی است كه عقايد او با واقعيات هستی تطابق دارد. هرچه انطباق اين عقايد با واقعيات هستی، مستقيم‌تر و بی‌پرده‌تر و از اوهام دورتر باشد، ايمان كامل‌تر است. فيلسوفان مسلمان براساس اين تفكر، كلام اسلامی را فلسفی كردند و به خود اجازه دادند روش نقلی و دفاعی غالب بر كلام اسلامی را ــ كه از طرفی معطوف به تفسير قرآن مجيد برای دريافت عقايد اسلامی، و از طرف ديگر معطوف به رد شبهات بود ــ كاملاً تغيير دهند. آنها يك رشته بحثهای فلسفی در باب وجود و صفات خداوند، حقيقت نبوت و معاد و مانند آن را جایگزين كلام اسلامی سنتی نمودند. فلاسفۀ مسلمان وحی را از جملۀ تواناييها و مقدورات خود انسان دانستند و آن را با عنوان اتصال نبی به عقل فعال تبيين كردند. با اين تبيين، ايمان به وحی حقيقتی جز معرفت فلسفی نمی‌توانست داشته باشد. آنان با روش جديد خود، در واقع نزاع ميان ايمان و عقل را از ميان برداشتند. البته اِعمال اين روش در مواردی به مشكل عمده برخورد می‌كرد كه مسألۀ «معاد جسمانی» از بارزترين آنهاست. در هر حال ايمان فيلسوفان مسلمان، «معرفت‌گرايانه» بود (صدرالدين، 6/ 8 بب‍‌ ). 

تعريف عارفان مسلمان از ايمان

عارفان مسلمان در مقام بيان حقيقت ايمان از گونه‌ای تجربۀ معنوی سخن گفته‌اند. در تعريفهای آنان از ايمان اينگونه تعبيرات ديده می‌شود: «ايمان اقبال به خداوند است»، «ايمان عبادت كردن خدا از روی حُبّ و شوق است»، «ايمان محافظت سرّ توحيد است»، «ايمان مشاهده با نور يقين است»، «ايمان دريايی است كه درياها را در خود فرو می‌برد»، «ايمان كشف عالم غيب است كه چون مَركبی شخص مؤمن را به حضور قدسيان می‌برد»، «ايمان نوری است كه بر عقل رجحان دارد و آنچه را با عقل نمی‌توان درك كرد، با ايمان می‌توان يافت» و سرانجام «ايمان سكون و استقرار قلب و اطمينان نفس است». لازمۀ ايمان ترس از خدا، اميدواری به فضل او، اشتياق قرب او، تعظيمِ تعظيم‌كنندگان او، بی‌اعتنايی به بی‌اعتنايان به او، راضی بودن به قضای او، حذر كردن از مكر او، شكرگزاردن به نعمتهای او، توكل بر او و تسبيح يا ستايش اوست (حكيم ترمذی، 38 بب‍ ؛ غزالی، 4/ 63؛ جيلانی، 2/ 89؛ نقشبندی، 264؛ خلاصه ... ، 227- 228). 
همۀ متكلمان و فيلسوفان و عارفان مسلمان كه دربارۀ حقيقت ايمان سخن گفته‌اند، سعی كرده‌اند تا ريشه‌ها و مبانی تعريف خود از ايمان را در قرآن كريم نشان دهند. در نظر هر يك از اين گروهها بعضی از موضوعات مربوط به ايمان در قرآن كه در آغاز مقاله آورده شد، عمده و مهم جلوه كرده، و منشأ تفسيرها و تأملات آنان دربارۀ ايمان گشته است. البته عارفان تجربه‌های خود را نيز در تعريف ايمان وارد كرده‌اند. 

مباحث مربوط به ايمان

پيرامون موضوع ايمان در تاريخ تفكر دينی اسلامی مباحث متعددی مطرح شده كه مهم‌ترين آنها عبارت است از: 1. رابطۀ ايمان با يقين و شك، 2. زيادت يا نقصان‌پذيری ايمان، 3. تفاوت ايمان با اسلام، 4. ارتباط ايمان با عمل صالح و گناه كبيره و گناه صغيره، 5. ايمان و تقليد، 6. ايمان و معرفت، 7. متعلق ايمان (خدا، پيامبران، فرشتگان، كتابهای نازل شده و روز واپسين يا آخرت)، 8. اثر ايمان در نجات اخروی. 

ويژگی ايمان اسلامی

تعريفهای گروههای ياد شده از ايمان نشان می‌دهد كه در نظر آنان ايمان اسلامی «دست‌آوردی انسانی» است كه برای شخص مؤمن حاصل می‌شود. در فطرت، يا عقل، يا تواناييهای انسان برای رياضت و تهذيب نفس اين سرمايه برحسب آفرينش وجود دارد كه خداوند و پيامبران و كتابهای او را بشناسد و به آنها ايمان آورد و با ايمان زندگی كند. ايمان در اين مفهوم ايمان به يك «راز» نيست. ظاهراً از اين جهت تفاوت اساسی ميان ايمان اسلامی و ايمان مسيحی وجود دارد. ايمان مسيحی ايمان به يك «راز» است. در مسيحيت، هم وحی يك حقيقت مافوق طبيعی است و هم ايمان؛ و اين دو حقيقت مافوق طبيعی قلمرو آشكار شدن رازگونۀ خداوند برای انسان از طريق عيسی مسيح (ع) است. 

مآخذ

اشعری، علی، اللمع، به كوشش مكارتی، بيروت، 1952 م؛ همو، مقالات الاسلاميين، به كوشش ريتر، ويسبادن، 1400 ق/ 1980 م ايجی، عبدالرحمان، المواقف، بيروت، عالم الكتب؛ بغدادی، عبدالقادر، اصول‌الدين، بيروت، 1401 ق/ 1981م؛ جيلانی، عبدالكريم، الانسان الكامل، قاهره، 1368ق؛ حكيم ترمذی، محمد، بيان الفرق بين الصدر و القلب و الفؤاد و اللب، قاهره، 1958م؛ خلاصۀ شرح تعرّف مستملی بخاری، به كوشش احمدعلی رجايی، تهران، 1349 ش؛ شهرستانی، عبدالكريم، الملل و النحل، به كوشش عبدالعزيز محمد وكيل، قاهره، 1387 ق/ 1968 م؛ صدرالدين شيرازی، محمد، الاسفار، تهران، 1383 ق؛ غزالی، محمد، احياء علوم‌الدين، بيروت، 1992 م؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، قاهره، 1960م؛ قرآن كريم؛ مانکديم، [تعليق] شرح الاصول الخمسة، قاهره، 1384 ق/ 1965 م؛ نقشبندی، احمد، جامع الاصول فی الاولياء، قاهره، 1298 ق. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.