زمان تقریبی مطالعه: 30 دقیقه
 

تکبیرة‌الاحرام





نخستین جزء واجب از افعال نماز را تکبیرة‌الإحرام گویند که به نام‌های تکبیرة‌الافتتاح و تکبیرة‌الاستفتاح هم نامیده می‌شود و از عنوان یاد شده در باب صلات سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ - وجه تسمیه تکبیرة‌الاحرام
۲ - عنوان تکبیرة‌الاحرام در احادیث
۳ - حکم تکبیرةالإحرام
       ۳.۱ - زیادی سهوی تکبیرة‌الاحرام
       ۳.۲ - استحباب تکبیر‌ة‌الاحرام
       ۳.۳ - جزء یا شرط بودن تکبیرة‌الاحرام
       ۳.۴ - رکن بودن تکبیرة‌الاحرام
       ۳.۵ - تکرار تکبیر‌ةالاحرام
              ۳.۵.۱ - نظر مشهور
              ۳.۵.۲ - نظر غیرمشهور
۴ - شروط صحت تکبیرة‌الاحرام
       ۴.۱ - تقارن با نیت
       ۴.۲ - قیام
       ۴.۳ - گفتن الله‌ اکبر
              ۴.۳.۱ - نظر ابوحنیفه
       ۴.۴ - خلاصه شروط
۵ - ادای تکبیرة‌الاحرام به غیر زبان عربی
       ۵.۱ - نظر ابوحنیفه
       ۵.۲ - نظر مشهور
       ۵.۳ - شافعیان و حنبلیان
۶ - کیفیت تکبیرةالإحرام
۷ - حکم فراگیری تلفظ الله اکبر
۸ - مستحبات تکبیرة‌الاحرام
       ۸.۱ - بالابردن دست‌ها تا مقابل گوش
       ۸.۲ - ذکر هفت تکبیر
۹ - احکام دیگر تکبیرة‌الاحرام
۱۰ - تکبیرة الاحرام از دیدگاه فقهی امام خمینی
       ۱۰.۱ - شکل تکبیرة الاحرام‌
       ۱۰.۲ - رکن بودن تکبیرة الاحرام‌
       ۱۰.۳ - راست ایستادن هنگام تکبیرة الاحرام‌
       ۱۰.۴ - استقرار هنگام تکبیرة الاحرام‌
       ۱۰.۵ - متصل نکردن تکبیرة الاحرام‌ به دعای قبل از آن
       ۱۰.۶ - متصل کردن تکبیرة الاحرام‌ به بعد از آن
       ۱۰.۷ - مستحبات
       ۱۰.۸ - شک در تکبیرة الاحرام‌ بودن تکبیر گفته شده
۱۱ - فهرست منابع
۱۲ - پانویس
۱۳ - منابع

۱ - وجه تسمیه تکبیرة‌الاحرام



سبب این نام‌گذاری آن است که با این تکبیر در ابتدای نماز ، همه کارهای منافی با آن (از قبیل سخن گفتن یا با صدای بلند خندیدن ) بر نمازگزار حرام می‌شود
[۱] ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۲۱۶، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
[۲] علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۷، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
[۳] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
و ازاین‌رو آن را «تحریمه» هم نامیده‌اند.
[۴] ا بن فهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۵۹، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
[۵] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.

به عبارت دیگر نماز با تکبیرة‌الإحرام آغاز می‌شود و از این جهت که با گفتن آن، امور منافی نماز ممنوع می‌شود به آن «تکبیرة‌الإحرام» و به سبب آغاز شدن نماز با آن « تکبیرة‌الافتتاح » گفته می‌شود.
البتّه اوّلین جزء بودن آن بنابر قول به شرط بودن نیّت ـ و نه جزء بودن آن ـ و نیز تقدّم رُتبی تکبیر بر قیام است.
[۶] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶.
[۷] مستمسک العروة، ج۶، ص۵۲.


۲ - عنوان تکبیرة‌الاحرام در احادیث



عنوان تکبیرة‌الاحرام در احادیث نیز به کار رفته
[۸] ا بن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۲۳، بیروت: دارصادر، (بی تا).
[۹] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۹ـ۱۲.
و گاه «تکبیرة‌الافتتاح»
[۱۰] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۶.
یا « أَنْف‌الصلاة »
[۱۱] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۰.
خوانده شده است.

۳ - حکم تکبیرةالإحرام



تکبیرة‌الإحرام، جزء واجب رکنی نماز است؛ از این‌رو، ترک آن ـ چه عمدی و چه سهویـ و نیز بنابر مشهور، زیادی عمدی و سهوی آن ـ به معنای گفتن تکبیری دیگر به نیّت افتتاح نماز با آن ـ موجب بطلان نماز است.
[۱۳] مستمسک العروة، ج۶، ص۵۴-۵۲.


۳.۱ - زیادی سهوی تکبیرة‌الاحرام


بسیاری از معاصران، زیادی سهوی آن را مبطل ندانسته‌اند.
[۱۶] العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۶۲۶.
[۱۷] العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۲.

بنابر قول به بطلان نماز به زیادی تکبیر، برای شروع نماز باید تکبیر سومی گفته شود و گفتن تکبیر دوم که موجب بطلان نماز شده کافی نیست.
[۱۸] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶.


۳.۲ - استحباب تکبیر‌ة‌الاحرام


هر چند در بعضی منابع فقهی اهل‌سنت ، از برخی تابعین مانند اوزاعی ، زُهْری و سعید بن مُسَیِّب ، استحباب تکبیرة‌الاحرام نقل شده،
[۲۰] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۷۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۲۱] محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
در فقه امامی و اهل‌سنت بر وجوب آن اتفاق نظر وجود دارد.
[۲۲] احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان، ج۲، ص۱۹۳، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۲۳] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.


۳.۳ - جزء یا شرط بودن تکبیرة‌الاحرام


در باره این‌که آیا تکبیرة‌الاحرام جزو نماز است یا شرط آن، اختلاف نظر وجود دارد.
فقهای بیش‌تر مذاهب فقهی آن را اولین جزء نماز دانسته‌اند
[۲۴] ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۴، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
[۲۵] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۱، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۲۶] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۷] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۸، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
و بر این اساس تمام شرایط لازم برای اجزای نماز را، مانند رو به قبله بودن و پوشش داشتن نمازگزار، در تکبیرة‌الاحرام واجب شمرده‌اند
[۲۸] یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۲، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
[۲۹] علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۲۰، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
[۳۰] الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۱۸، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
اما در برابر، فقیهان حنفی تکبیرة‌الاحرام را، مانند طهارت لباس و مکان ، شرط صحت نماز دانسته‌اند نه جزو آن.
[۳۱] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
[۳۲] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۷، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۳۳] محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.


۳.۴ - رکن بودن تکبیرة‌الاحرام


بسیاری از فقها علاوه بر واجب شمردن تکبیرة‌الاحرام، آن را از ارکان نماز ن یز به شمار آورده‌اند؛ ازین‌رو، بر پایه نظر مشهور در باره رکن ، اگر نمازگزار عمداً یا سهواً آن را ترک نماید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل می‌شود و ملزم به اعاده آن می‌گردد.
[۳۴] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۲۸۹ـ۲۹۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۳۵] حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۷۱، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
[۳۶] یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۲، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
[۳۷] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۳۸] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۳ـ۱۴.


۳.۵ - تکرار تکبیر‌ةالاحرام


در باره این‌که آیا تکرار تکبیرة‌الاحرام موجب بطلان نماز می‌شود یا نه، فقهای امامی اختلاف نظر دارند.
این امر به تفسیر آنان از واژه رکن باز می‌گردد.

۳.۵.۱ - نظر مشهور


بنا بر نظرِ مشهور فقهای امامی در باره رکن، چنان‌چه نمازگزار برای شروع نماز « اللّه اکبر » بگوید و سپس آن را به قصد تکبیرة‌الاحرام تکرار کند، نماز باطل می‌شود و برای شروع نماز باید تکبیر سوم را بگوید.
به همین ترتیب تکبیر چهارم آن را باطل می‌کند و به تکبیر پنجم نیاز است.
[۳۹] علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱، ص۴۳۳، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱.
[۴۰] زین الدین بن علی شهیدثانی، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۵۸، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳، قم ۱۴۰۴.
[۴۱] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۴۲] روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱۴۶، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۴۳] ا بن فهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۵۷، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
[۴۴] ج ۲۳، ص ۱۰۹ـ۱۲۰، ج۱، ص۷۸۴ـ۷۸۹ و در فقه اهل سنّت رجوع کنید به الموسوعة الفقهیّة، احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، قم ۱۳۷۵ ش.


۳.۵.۲ - نظر غیرمشهور


بر پایه نظری دیگر، افزودن تکبیر موجب بطلان و اعاده نماز نمی‌شود.
مستند این نظر فقهی، فقدان دلیل شرعی بر بطلان نماز در این مورد و نیز مفهومِ رکن بودن تکبیرة‌الاحرام است، زیرا واژه رکن اصطلاحی است که فقها آن را به کار برده‌اند و در قرآن و احادیث به کار نرفته است؛ ازینرو، رکن را باید به معنای لغوی آن ( پایه و ستون ) دانست.
[۴۵] احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان، ج۲، ص۱۹۵، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش.
[۴۶] احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، ج۱، ص۷۸۸ـ۷۸۹، قم ۱۳۷۵ ش.
[۴۷] مرتضی بروجردی، مستندالعروة الوثقی، ج۳، ص۱۰۴، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۳، قم ۱۴۱۳.


۴ - شروط صحت تکبیرة‌الاحرام



صحت تکبیرة‌الاحرام شروطی دارد که اهمّ آنها عبارت است از:

۴.۱ - تقارن با نیت


تقارن آن با « نیتِ » نماز.
[۴۸] احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۱، ص۲۵۶، ج ۱۱، قم ۱۴۱۷.
[۴۹] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۱۷۴، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۵۰] الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۱۹، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.


۴.۲ - قیام


ایستادن ( قیام ) در هنگام ادای تکبیرة‌الاحرام.
[۵۱] ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۳، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
[۵۲] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۲۹۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۵۳] محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۲، قم ۱۴۱۰.
[۵۴] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.


۴.۳ - گفتن الله‌ اکبر


گفتن اللّه اکبر به همین صورت؛ ازین‌رو، الفاظ دیگر ــ هر چند با آن هم معنا باشند ــ کفایت نمی‌کند و چه بسا که موجب بطلان نماز می‌شود.
[۵۵] مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، قاهره ۱۳۲۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۵۶] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۰۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۵۷] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۵ـ ۲۰۶، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۵۸] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۲۶، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
[۵۹] محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۱، ص۱۰۰، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بی تا).


۴.۳.۱ - نظر ابوحنیفه


ابوحنیفه ذکر هر تعبیر حاکی از تعظیم و تجلیل خداوند
[۶۰] رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
را به جای «اللّه اکبر» جایز دانسته است.
[۶۱] محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۹۷، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۶۲] عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۲۰، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
[۶۳] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵ ـ ۸۱۸، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۶۴] ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۱۱۶، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
[۶۵] ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
[۶۶] علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۱۷، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
[۶۷] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۱۳، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۶۸] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.


۴.۴ - خلاصه شروط


آنچه در نماز شرط است ـ مانند طهارت، پوشش، قیام، استقرار، استقبال، ترتیب (گفتن"أَکْبَر"بعد از"اللّه ) و موالات بین حروف و کلمات ـ در تکبیرة‌الإحرام نیز همانند سایر اجزای نماز، شرط است.
[۶۹] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸.


۵ - ادای تکبیرة‌الاحرام به غیر زبان عربی




۵.۱ - نظر ابوحنیفه


ابوحنیفه ادای تکبیرة‌الاحرام را به فارسی ، حتی در صورت توانایی شخص بر تکلم به زبان عربی ، جایز دانسته است.
[۷۲] محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۲۰۲، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۷۳] ا بن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، ج۱، ص۴۵۲ـ۴۵۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
[۷۴] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۸، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.


۵.۲ - نظر مشهور


بیش‌تر فقیهان بر لزوم ذکر تکبیرة‌الاحرام به زبان عربی، فتوا داده‌اند.
[۷۵] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۰۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
[۷۶] ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۲، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
[۷۷] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۳۰۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۷۸] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.


۵.۳ - شافعیان و حنبلیان


شافعیان و حنبلیان ذکر آن را به زبان دیگر تنها در صورتی جایز دانسته‌اند که شخص قادر به ادای الفاظ تکبیرة‌الاحرام به عربی نباشد.
[۷۹] الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۲۰ـ۲۲۱، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.


۶ - کیفیت تکبیرةالإحرام



صورت تکبیرة‌الإحرام عبارت است از گفتن"اَللّهُ أَکْبَر" به طور صحیح. گفتن هم معنای آن به عربی یا ترجمه آن به هر زبانی کفایت نمی‌کند.
[۸۰] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷.

بنابر قول اکثر ، تلفظ «اکبر» با الف و لام (الاکبر) موجب بطلان نماز می‌شود؛ بلکه بر بطلان، حکایت اجماع شده است.
چنان‌که بسیاری از فقها افزودن هر نوع پسوندی به «اکبر» که کبریایی و عظمت خداوند را بیان می‌کند، ـ مانند"اللّهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَی‌ء "یا"مِنْ أَنْ یُوصَف "ـ را مبطل نماز دانسته‌اند.
در بطلان نماز به اِشباع فتحه «با» به‌گونه‌ای که تولید حرف الف گردد(اللّهُ أَکْبار) اختلاف است.
[۸۴] مستمسک العروة، ج۶، ص۶۱-۶۰.


۷ - حکم فراگیری تلفظ الله اکبر



فقهای امامی فراگرفتن زبان عربی را برای شخص ناتوان از تلفظ « اللّه اکبر » واجب شمرده و نماز چنین فردی را، در صورت وسعت وقت و امید داشتن به یادگیری، بدون تکبیرة‌الاحرام باطل دانسته‌اند.
از نظر آنان، اگر فراگیری آن به دلیل کمبود وقت یا مأیوس بودن از یادگیری ، برای شخص ممکن نباشد، وی باید تکبیرة‌الاحرام را با تلقین فردی دیگر، حرف به حرف بیان کند و اگر این کار هم ممکن نباشد، ادای آن به صورت نادرست ــ به گونه‌ای که عرفاً به آن تکبیر گفته شود ــ بر ترجمه کردن رجحان دارد.
[۸۶] مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب الصلاة، ج۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
[۸۷] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۸۸] مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب الصلاة، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۳، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
[۸۹] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۶، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۹۰] مستمسک العروة، ج۶، ص۶۷-۶۵.
[۹۲] مستمسک العروة، ج۶، ص۶۷.

شخص لال در حدّ امکان باید تکبیرة‌الإحرام را بگوید و اگر هیچ توانی بر ادای آن ندارد، به قصد تکبیر اشاره کند. برخی، در این فرض حرکت دادن زبان را نیز واجب دانسته‌اند.
[۹۳] توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۵۵۷، م۹۵۳.


۸ - مستحبات تکبیرة‌الاحرام



در منابع فقهی برای تکبیرة‌الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است، از جمله :

۸.۱ - بالابردن دست‌ها تا مقابل گوش


بالابردن دست‌ها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن
[۹۵] یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۳۰۴ـ ۳۰۵، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
[۹۶] محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۹۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۹۷] محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۴، قم ۱۴۱۰.
[۹۸] محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۲۹، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
اما سیدمرتضی ملقب به علم الهدی
[۹۹] علی بن حسین علم الهدی، الانتصار، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، قم ۱۴۱۵.
[۱۰۰] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۰.
این کار را واجب دانسته است.

۸.۲ - ذکر هفت تکبیر


ذکر هفت تکبیر ، که تکبیرة‌الاحرام یکی از آن‌هاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز می‌شود.
[۱۰۱] ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۲۳۷، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
[۱۰۲] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۰.
[۱۰۳] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدام‌یک از این تکبیرها را باید تکبیرة‌الاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور ، نمازگزار در تعیین آن مختار است.
[۱۰۴] محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۱، قم ۱۴۱۰.
[۱۰۵] علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۲۲، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.

برخی فقها نخستین تکبیر
[۱۰۶] یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۲۱، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
و شماری دیگر
[۱۰۷] الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، ج۱، ص۱۰۵، مشهد: موسسة آل البیت، ۱۴۰۶.
آخرین تکبیر را تکبیرة‌الاحرام دانسته‌اند.
مجلسی نظری دیگر نقل کرده و آن را به پدرش نسبت داده است.
[۱۰۹] محمدعلی کاظمی خراسانی، کتاب الصلاة، ج۲، ص۵۷ ـ۶۰، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.

همچنین مستحب است که امام جماعت تکبیرة‌الاحرام را چنان بلند بگوید که اقتدا کنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند.
[۱۱۰] ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۰، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
[۱۱۱] یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۶، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
[۱۱۲] ۹۳۶، وهبه مصطفی زحیلی، ج۲، ص۸۷۱، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۱۱۳] روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱۴۷، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۱۱۴] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۳.
[۱۱۵] العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۰.


۹ - احکام دیگر تکبیرة‌الاحرام



تکبیرة‌الاحرام احکام دیگری نیز دارد که در کتب فقهی ، در مبحث نماز ، ذکر شده است.
[۱۱۷] محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.


۱۰ - تکبیرة الاحرام از دیدگاه فقهی امام خمینی



دوم‌ از واجبات نماز تکبیرة الاحرام‌ است که «تکبیرة الافتتاح» هم نامیده می‌شود.

۱۰.۱ - شکل تکبیرة الاحرام‌


و شکل آن «اللَّه اکبر» است و غیر آن و نیز مرادف آن به عربی و همچنین ترجمه آن به غیرعربی کفایت نمی‌کند.

۱۰.۲ - رکن بودن تکبیرة الاحرام‌


و تکبیرة الاحرام رکن است که با کم‌شدن و همچنین با زیادشدن آن عمداً یا سهواً، نماز باطل می‌شود، پس اگر برای تکبیر افتتاح «اللَّه اکبر» بگوید و پس از آن تکبیر دوباره‌ای را به همین عنوان بیفزاید، نماز باطل می‌شود. و احتیاج به تکبیر سوم دارد و اگر با تکبیر چهارم، این را هم باطل کند، به‌ تکبیر پنجم احتیاج دارد و به همین منوال.

۱۰.۳ - راست ایستادن هنگام تکبیرة الاحرام‌


و در وقت تکبیر گفتن، باید راست ایستاده باشد، پس اگر عمداً یا سهواً آن را ترک نماید نماز باطل می‌شود، بلکه باید از باب مقدّمه، قبل از گفتن تکبیر، راست بایستد و فرقی هم بین مامومی که در حال رکوع امام، به نماز جماعت رسیده و غیر او نیست، بلکه برای آنکه یقین کند تکبیر به طور کامل در حال ایستادن و با قامت راست گفته شده، سزاوار است مختصری صبر کند.

۱۰.۴ - استقرار هنگام تکبیرة الاحرام‌


احتیاط (واجب) آن است که استقرار در هنگام ایستادن مانند خود ایستادن است که نماز با ترک آن چه عمداً و چه سهواً باطل می‌شود؛ بنابراین اگر سهواً استقرار را ترک کند، باید احتیاطاً کاری که نماز را باطل می‌کند انجام دهد و با حالت استقرار، تکبیر را (دوباره) بگوید و احتیاط بیشتر آن است که همان نماز را تمام کند، سپس نماز را با تکبیر گفتن در حالت استقرار اعاده نماید.

۱۰.۵ - متصل نکردن تکبیرة الاحرام‌ به دعای قبل از آن


احتیاط (واجب) آن است که تکبیرة الاحرام را به دعای قبل از آن متّصل نکند که در نتیجه، همزه «اللَّه» حذف گردد.

۱۰.۶ - متصل کردن تکبیرة الاحرام‌ به بعد از آن


ظاهر آن است که تکبیرة الاحرام را می‌توان به ما بعدش مثل «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» و بسم اللَّه الرحمن الرحیم وصل کرده و اعراب «راء» را (که ضمّه است) ظاهر نمود و احتیاط (مستحب) آن است که این (اتصال به ما بعد) را هم ترک کند، همچنان که احتیاط (مستحب) آن است که «لام» و «راء» با «تفخیم» ادا شوند، هرچند بنابر اقوی، ترک تفخیم جایز است.

۱۰.۷ - مستحبات


۱- مستحب است، شش تکبیر بر تکبیرة الاحرام افزوده شود، یا قبل از تکبیرة الاحرام یا بعد از آن و یا برخی قبل و برخی دیگر بعد از آن، و احتیاط همان صورت اول است (که همه قبل از تکبیرة الاحرام باشند) بنابراین هفتمین تکبیر را تکبیرة الاحرام قرار می‌دهد. و افضل آن است که سه تکبیر را پشت‌سرهم گفته، سپس بگوید: «اللَّهُمَّ، انْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبینُ، لا الهَ الَّا انْتَ، سُبْحانَکَ، انّی‌ ظَلَمْتُ نَفْسی‌ فَاغْفِرْ لی‌ ذَنْبی انَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الّا انْتَ» سپس دو تکبیر بگوید و پس از آن‌ها بگوید: «لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ وَ الْخَیْرُ فی‌ یَدَیْکَ وَ الشَّرُّ لَیْسَ الَیْکَ وَ الْمَهْدیُّ مَنْ هَدَیْتَ، لا مَلْجَاَ مِنْکَ الّا الَیْکَ، سُبْحانَکَ وَ حَنانَیْکَ، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیتَ، سُبْحانَکَ رَبَّ الْبَیْتِ» سپس دو تکبیر دیگر بگوید سپس بگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی‌ فَطَرَ السَّمَاواتِ وَ الْارْضَ، عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما اَنَا اَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، انَّ صَلاتِی وَ نُسُکی‌ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‌ للَّه رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ امِرْتُ وَ انَا مِنَ الْمُسْلِمینَ» و پس از آن «اعوذ باللَّه من الشیطان الرَّجیم» گفته و قرائت را شروع کند.
۲- برای امام جماعت مستحب است که تکبیرة الاحرام را طوری بلند بگوید که افراد پشت سر او بشنوند و (مستحب است) شش تکبیر بقیه را آهسته بگوید.
۳- موقع گفتن تکبیرة الاحرام، مستحب است دست‌ها را تا گوش‌ها یا تا مقابل صورتش بلند کند، به‌طوری که موقعی که شروع به گفتن تکبیر می‌کند، شروع به بلندکردن دست‌ها نموده و وقتی بلندکردن دست‌ها تمام می‌شود (که مثلاً دست‌ها مقابل گوش‌ها می‌رسد) تکبیر هم تمام شود. و بهتر آن است که دست‌ها از گوش‌ها نگذرد و انگشتان دست‌ها به‌هم‌چسبیده و کف دست‌ها، روبه‌قبله باشد.

۱۰.۸ - شک در تکبیرة الاحرام‌ بودن تکبیر گفته شده


اگر تکبیر بگوید، سپس درحالی‌که ایستاده است شک کند که تکبیرة الاحرام بوده یا تکبیر رکوع، باید بنا را بر اول بگذارد.

۱۱ - فهرست منابع



(۱) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۲) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۳) ابن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۴) ابن فهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
(۵) ابن قدامه، المغنی، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
(۶) مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب الصلاة، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
(۷) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۸) مرتضی بروجردی، مستندالعروة الوثقی، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۳، قم ۱۴۱۳.
(۹) عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۱۰) حرّعاملی، وسائل الشیعه.
(۱۱) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۱۲) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۳) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بی تا).
(۱۴) زین الدین بن علی شهیدثانی، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳، قم ۱۴۰۴.
(۱۵) علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
(۱۶) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۷) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۱۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
(۱۹) علی بن حسین علم الهدی، الانتصار، قم ۱۴۱۵.
(۲۰) محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۲۱) الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد: موسسة آل البیت، ۱۴۰۶.
(۲۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۳) محمدعلی کاظمی خراسانی، کتاب الصلاة، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.
(۲۴) مالک بن انس، المدونة الکبری، قاهره ۱۳۲۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۲۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۶) علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱.
(۲۷) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش.
(۲۸) الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۲۹) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰.
(۳۰) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۳۱) احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، قم ۱۳۷۵ ش.
(۳۲) احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱۱، قم ۱۴۱۷.
(۳۳) یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، بیروت: دارالفکر، (بی تا).

۱۲ - پانویس


 
۱. ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۲۱۶، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
۲. علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۷، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
۳. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۴. ا بن فهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۵۹، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
۵. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۶. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶.
۷. مستمسک العروة، ج۶، ص۵۲.
۸. ا بن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۲۳، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۹ـ۱۲.
۱۰. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۶.
۱۱. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۰.
۱۲. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۱.    
۱۳. مستمسک العروة، ج۶، ص۵۴-۵۲.
۱۴. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۱.    
۱۵. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۲۰.    
۱۶. العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۶۲۶.
۱۷. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۲.
۱۸. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶.
۱۹. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۲۲.    
۲۰. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۷۵، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲۱. محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۸۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۲۲. احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان، ج۲، ص۱۹۳، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۲۳. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۲۴. ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۴، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۲۵. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۱، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۲۶. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۷. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۸، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۲۸. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۲، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۲۹. علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۲۰، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
۳۰. الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۱۸، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۳۱. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۱۹، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۳۲. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۷، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۳. محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۳۴. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۲۸۹ـ۲۹۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۳۵. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۱، ص۲۷۱، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
۳۶. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۲، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۳۷. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۸. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۳ـ۱۴.
۳۹. علی بن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۱، ص۴۳۳، قم ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱.
۴۰. زین الدین بن علی شهیدثانی، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۵۸، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۳، قم ۱۴۰۴.
۴۱. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۶، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۴۲. روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱۴۶، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۴۳. ا بن فهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۵۶ـ۳۵۷، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۳.
۴۴. ج ۲۳، ص ۱۰۹ـ۱۲۰، ج۱، ص۷۸۴ـ۷۸۹ و در فقه اهل سنّت رجوع کنید به الموسوعة الفقهیّة، احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، قم ۱۳۷۵ ش.
۴۵. احمد بن محمد مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان، ج۲، ص۱۹۵، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش.
۴۶. احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، ج۱، ص۷۸۸ـ۷۸۹، قم ۱۳۷۵ ش.
۴۷. مرتضی بروجردی، مستندالعروة الوثقی، ج۳، ص۱۰۴، تقریرات آیة اللّه خوئی، ج ۳، قم ۱۴۱۳.
۴۸. احمد بن محمدمهدی نراقی، مستندالشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۱، ص۲۵۶، ج ۱۱، قم ۱۴۱۷.
۴۹. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۱۷۴، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۵۰. الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۱۹، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۵۱. ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۳، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۵۲. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۲۹۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۵۳. محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۲، قم ۱۴۱۰.
۵۴. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۵۵. مالک بن انس، المدونة الکبری، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، قاهره ۱۳۲۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۵۶. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۰۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۵۷. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۵ـ ۲۰۶، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۵۸. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۲۶، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۵۹. محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۱، ص۱۰۰، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بی تا).
۶۰. رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۶۱. محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۹۷، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۶۲. عبدالرحمان جزیری، کتاب الفقه علی المذهب الاربعة، ج۱، ص۲۲۰، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۶۳. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۵ ـ ۸۱۸، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۶۴. ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۱۱۶، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
۶۵. ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۱، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۶۶. علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۱۷، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
۶۷. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۱۳، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۶۸. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۶۹. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸.
۷۰. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۱۳.    
۷۱. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۲۲.    
۷۲. محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۲۰۲، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۷۳. ا بن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، ج۱، ص۴۵۲ـ۴۵۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۷۴. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۸، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۷۵. محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۱، ص۱۰۲، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
۷۶. ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۲، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۷۷. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۳۰۱، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۷۸. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۷۹. الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۱۳، ص۲۲۰ـ۲۲۱، ج ۱۳، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸، ج ۲۳، ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۸۰. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۷.
۸۱. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۶-۲۰۵.    
۸۲. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۷.    
۸۳. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۷.    
۸۴. مستمسک العروة، ج۶، ص۶۱-۶۰.
۸۵. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۲۸-۲۲۷.    
۸۶. مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب الصلاة، ج۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
۸۷. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۸۸. مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب الصلاة، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۳، ج ۱، قم ۱۴۱۵.
۸۹. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۲، ص۸۱۶، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۹۰. مستمسک العروة، ج۶، ص۶۷-۶۵.
۹۱. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۰۹-۲۰۸.    
۹۲. مستمسک العروة، ج۶، ص۶۷.
۹۳. توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۵۵۷، م۹۵۳.
۹۴. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۱۳-۲۱۱.    
۹۵. یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذب، ج۳، ص۳۰۴ـ ۳۰۵، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۹۶. محمود بن احمد عینی، البنایة فی شرح الهدایة، ج۲، ص۱۹۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
۹۷. محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۴، قم ۱۴۱۰.
۹۸. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۲۹، ج ۹، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۹۹. علی بن حسین علم الهدی، الانتصار، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، قم ۱۴۱۵.
۱۰۰. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۰.
۱۰۱. ا بن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۲۳۷، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
۱۰۲. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۰.
۱۰۳. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۲۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۰۴. محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳، ص۳۲۱، قم ۱۴۱۰.
۱۰۵. علی بن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ج۳، ص۱۲۲، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۲۱.
۱۰۶. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۲۱، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۱۰۷. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، و المشتهر ب فقه الرضا، ج۱، ص۱۰۵، مشهد: موسسة آل البیت، ۱۴۰۶.
۱۰۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۱، ص۳۵۷ ۳۵۸.    
۱۰۹. محمدعلی کاظمی خراسانی، کتاب الصلاة، ج۲، ص۵۷ ـ۶۰، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۴۱۱.
۱۱۰. ا بن قدامه، المغنی، ج۱، ص۴۶۰، بیروت: عالم الکتب، (بی تا).
۱۱۱. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۸، ص۳۶، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۱۱۲. ۹۳۶، وهبه مصطفی زحیلی، ج۲، ص۸۷۱، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۱۱۳. روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۱۴۷، تحریرالوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۱۴. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۳.
۱۱۵. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱-۶۳۰.
۱۱۶. جواهر الکلام، ج۹، ص۲۲۰-۲۱۳.    
۱۱۷. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۸، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام.    
۱۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۸، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام.    
۱۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۸، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام.    
۱۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۹، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام.    
۱۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۹، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام.    
۱۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۹، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۱.    
۱۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۹، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۱.    
۱۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۶۹، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۲.    
۱۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۰، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۳.    
۱۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۰، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۴.    
۱۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۷۰، کتاب الصلاة، القول فی تکبیرة الاحرام، مسالة۵.    


۱۳ - منابع



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تکبیرة الاحرام»، شماره۳۷۸۷.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۵۹۵.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.