حوزه علمیه بغدادنُضج گرفتن حوزه شیعی در بغداد چندان متأخرتر از تاریخ ساخت و افتتاح این شهر نبوده است. فهرست مندرجات۲ - علمای قرن دوم و سوم ۲.۱ - خاندان یقطینی ۲.۱.۱ - علی بن یقطین ۲.۱.۲ - محمد بن عیسی ۲.۱.۳ - یونس بن عبدالرحمان ۲.۲ - محمد بن ابن عمیر ۲.۳ - خاندان هَمّام ۳ - قرن چهارم و پنجم ۳.۱ - علمای مشهور ۳.۲ - فرقهها ۳.۳ - اختلافات کلامی ۴ - دانشهای رایج ۵ - فقه و اصول فقه ۵.۱ - نظام فقهی نو ۵.۱.۱ - حدیثگرایان ۵.۱.۲ - ابن جنید ۵.۱.۳ - شیخ مفید ۵.۱.۴ - شیخ طوسی ۶ - علم حدیث ۶.۱ - محدثان ۶.۱.۱ - کلینی ۶.۱.۲ - شیخ طوسی ۶.۱.۳ - قولویه قمی ۶.۲ - نقادی روایات ۷ - کلام و حکمت ۷.۱ - هشام بن حکم ۷.۲ - خاندان نوبختی ۷.۲.۱ - ابوسهل ۷.۲.۲ - حسن بن موسی ۷.۲.۳ - ابراهیم نوبختی ۷.۳ - علی بن عبدالله بغدادی ۷.۴ - ابن جنید ۷.۵ - شیخ مفید ۷.۶ - سید مرتضی ۷.۷ - شیخ طوسی ۷.۸ - امامت و غیبت امام ۷.۸.۱ - مخالفان امامت ۷.۸.۲ - تلاش علما ۸ - تفسیر قرآن ۹ - تاریخ و تراجم و رجال ۹.۱ - مورخان ۹.۲ - رجال ۱۰ - دانشهای دیگر ۱۰.۱ - علوم ادبی ۱۰.۲ - دانشهای کاربردی ۱۱ - کانونهای آموزش ۱۱.۱ - مساجد و اماکن مقدس ۱۱.۲ - خانه علما ۱۲ - نظام مالی ۱۲.۱ - کسب و کار ۱۲.۲ - موقوفات و افراد خیر ۱۲.۳ - حاکمان دانشپرور ۱۳ - دوره افول ۱۴ - فهرست منابع ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - قدمتنُضج گرفتن حوزه شیعی در بغداد چندان متأخرتر از تاریخ ساخت و افتتاح این شهر نبوده است. تقارن تاریخ بنای بغداد (سال ۱۴۸) با شروع امامتِ امام موسی کاظم، از قدمت بنیانها و ریشههای علمی و معنوی حوزه بغداد نشان دارد. امام موسی کاظم در زمان خلافت هارون الرشید، از مدینه به بغداد آورده شد و در این شهر زندانی گردید و سپس در همین شهر از دنیا رفت و در مقابر قریش (امروزه شهر کاظمین) به خاک سپرده شد. در واقع از همان آغاز، شماری از شیعیان در این شهر اقامت گزیدند. این پیوند در سالهای بعد نیز، با توجه به حضور امام جواد در بغداد از ۲۱۵ تا هنگام وفات (سال ۲۲۰) و انتقال اجباری امام علی بن محمد الهادی به سامرا، در ۱۲۴ کیلومتری شمال بغداد، و سپس اقامت امام حسن عسکری در همین شهر و آنگاه فعالیت همه نوّاب اربعه در بغداد همچنان قابل ملاحظه است. این سخن البته به معنای اطلاع دقیق ما از تاریخ مشخص تأسیس مراکز تدریس و معارف شیعی در بغداد نیست. گرچه با بررسی زندگینامه شماری از عالمان شیعی چنین به نظر میآید که شیعیان از اواخر سده دوم در بغداد در کار تعلیم و تعلم علوم اسلامی بودهاند. ۲ - علمای قرن دوم و سومعلمای شیعی بزرگی همچون علی بن یقطین و ابن ابی عمیر که عموما از صحابه ائمه بودند، در این دو قرن در بغداد خدمات بسیاری انجام دادند. ۲.۱ - خاندان یقطینییکی از قدیمترین خاندانهای شیعی، که از اواخر سده دوم به این سو در بغداد فعالیتهای علمی داشته، خاندان یقطینی است. ۲.۱.۱ - علی بن یقطینعلی بن یقطین بغدادی (متوفی ۱۸۲) که از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم بوده، به ویژه از امام کاظم احادیث بسیار نقل کرده است. وی کتاب ما سُئِل عنه الصادق من امور الملاحم و کتاب مناظرته للشاکِّ بحضرة جعفر را نوشته است. [۱]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۹، (تهران).
[۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۱۰۷ـ۱۰۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲.۱.۲ - محمد بن عیسیاز همین خاندان، محمد بن عیسی بن عُبَیْد از اصحاب امام محمدتقی و از راویان برجسته حدیث بود. وی کتابهای بسیاری تألیف کرد، از جمله: کتاب الامامة، کتاب المعرفة، کتاب الوصایا، کتاب الفَیْءِ و الخمس و کتاب الرّجال. [۳]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۱۸ـ۲۱۹، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲.۱.۳ - یونس بن عبدالرحماناز میان وابستگان خاندان یقطینی نیز عالم و فقیه و محدّث و مفسر بسیار پراعتبار، یونس بن عبدالرحمان (قبل از ۱۲۵ـ۲۰۸)، ظهور کرد. وی که از موالی علی بن یقطین بود، از امام موسی کاظم و امام علی بن موسی الرضا سلاماللّهعلیهما احادیث بسیار نقل کرده است. یونس از بزرگانی است که علمای شیعه بر دانش و صدق گفتار او اتفاق نظر دارند و امام رضا شیعیان را به مراجعه علمی به او توصیه میکرده است. وی بیش از سی کتاب نوشته، از جمله: جامع الآثار، کتاب الشرایع، کتاب العلل الکبیر، کتاب الصیام و اختلاف الحدیث. [۴]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۷۶، (تهران).
[۵]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۰ـ۴۲۲، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶]
محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۵۱۱، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
از مهمترین رویدادهای زندگی یونس، مقابله با جریان وقف ( واقفه/ واقفیه)، پس از شهادت امام کاظم و دفاع از امامت حضرت علی بن موسی الرضا بود. [۷]
احمد بن علی نجاشی، ج۲، ص۴۲۱، رجال النجاشی، ثَبَتَ علی الحقّ، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲.۲ - محمد بن ابن عمیرمحمد بن ابی عمیر (متوفی ۲۱۷) از اصحاب امام موسی کاظم و امام رضا علیهماالسلام نیز در بغداد به دنیا آمد و در همان شهر زیست و با جدیت و پیگیری شمار زیادی از آثار اصحاب امامیه را روایت کرد. وی در نظر پیروان همه مذاهب اسلامی محترم بود. او در دوره خلافت رشید دستگیر شد و برای آشکار کردن نام و نشانی شیعیان، هزار تازیانه به او زدند ولی با مقاومت سرسختانه او مواجه شدند. خواهرش در هنگام حبس چهار ساله او، کتابهایش را در زمین پنهان کرد که این موجب از میان رفتن آنها شد. وی سپس از حفظ، حدیث میگفت، ولی وثاقت او موجب شد که به روایات مرسَلِ وی اعتماد کنند. [۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی بیش از ۹۴ کتاب نوشت، از جمله اختلاف الحدیث، و الاحتجاج فی الامامة. [۹]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۲۸۳، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۰]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۳۶۱، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲.۳ - خاندان هَمّامهَمّام بن سهیل و فرزندش محمد بن هَمّام اسکافی و دیگر وابستگان این خانواده ایرانیتبار بغداد، از راویان حدیث بودند. همام در بین علمای امامی منزلت ویژهای داشت و با امام حسن عسکری مکاتبه میکرد. فرزندش محمد اسکافی (متوفی ۳۳۶) نیز از محدّثان بزرگ شیعه بود. کتاب الانوار فی تاریخ الائمة از اوست. [۱۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۵ـ۲۹۷، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳ - قرن چهارم و پنجمفعالیتهای علمی این علما، که فقط گزیدهای از انبوه عالمان شیعیِ قرن دوم و سوم در بغدادند، در قرنهای چهارم و پنجم با شتاب و عمق بیشتری پی گرفته شد و به طور کلی چشمگیرترین دوره فعالیت حوزه بغداد مربوط به دهههای نخستین قرن چهارم تا میانه سده پنجم است، به ویژه در بیش از صد سالی که خلفای عباسی تحت سلطه حاکمان شیعه مذهب آل بویه دیگر قدرت چندانی نداشتند. ۳.۱ - علمای مشهوردر این دوره با ظهور عالمان تأثیرگذاری مثل ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی حوزه بغداد به اوج شکوفایی خود رسید. ظهور این دانشمندان برجسته و پرورش شاگردان فراوان شایسته به دست آنها در حوزه بغداد، خود از مقتضیات زمانه این دانشمندان بوده است. ۳.۲ - فرقههاحوزه بغداد، بر خلاف حوزه قم، در محیط تقریبآ یک دست شیعهنشین پا نگرفت. در بغداد به ویژه در سده چهارم در کنار شیعیان، مسلمانان پرشمار سنّی، از مذاهب مختلف زندگی میکردند. اینان بر خلاف شیعیان، بسیار زود به گرایشهای اجتهادی توجه نشان دادند. ۳.۳ - اختلافات کلامیاختلافات گسترده کلامی میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی و نیز میان شیعیان بسیار نظرگیر بود. در این فضای فکری، مکتب صرفآ حدیثی قم و ری نمیتوانست با مکتب فقهی شکل پذیرفته اهل سنّت در بغداد، هماوردی کند؛ چنانکه مقابله با گرایشهای کلامی متعدد که بسیاری از آنها خود متأثر از سیطره فلسفه و منطق یونانی بر روح فکری حاکم بر بغداد بود، کار را بر شیعیان دشوار کرده بود. چنین بود که حوزه علمی شیعیان بغداد برای نگاهبانی از مکتب تشیع و دفاع از اصول آن و مرزبندی کردن میان معارف شیعی و مذاهب رقیب نقش منحصر به فردی بر عهده گرفت. البته مقتضای ایفای این نقش، در آن جامعه مذهبی متکثر، آن بود که عالمان شیعه مقتضیات زمان را در نظر آورند و به تعامل علمی با سایر دانشمندان روی آورند و با توجه به اوضاع جدید، به ویژه وقوع غیبت امام دوازدهم، در همه حوزههای علمی و در همه مباحثات متنازَعٌ فیه به پژوهش و تحقیق و تدریس بپردازند و به دانشهایی چون اصول فقه، فقه، تفسیر و کلام توجه ویژه نشان دهند. ۴ - دانشهای رایجدانشهای رایج در حوزه علمی بغداد رویکرد جدید آن را به خوبی نشان میدهد: ۵ - فقه و اصول فقهتدریس فقه از برنامههای اصلی حوزه علمی بغداد بود. ۵.۱ - نظام فقهی نودر این حوزه، افزون بر فراوانی فقهپژوهان برجسته، مانند ابن جنید اسکافی (قرن چهارم)، شیخ مفید مشهور به ابن المعلّم (متوفی ۴۱۳)، سید مرتضی علم الهدی (متوفی ۴۳۶)، سلّار دیلمی (متوفی ۴۴۸)، شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) و ابن برّاج (متوفی ۴۸۱)، شاهد رویکردی نو در نظام فقهی هستیم. ۵.۱.۱ - حدیثگرایانپیش از حوزه بغدادِ سدههای چهارم و پنجم، جدّیترین و رایجترین روش فقهی، روش حدیثگرایان یعنی معتقدان به فقه منصوص بود. اینان مانند کلینی و شیخ صدوق، استدلالهای اجتهادی را در استنباط احکام دخالت نمیدادند و بیشتر بر نصوص تکیه داشتند و البته، متن حدیث را به مثابه فتوای خود بیان میکردند، ضمن آنکه روایات را بر اساس موازین علم رجال نقادی میکردند. ۵.۱.۲ - ابن جنیددر برابر آنان، روش و رویکرد ابن جنید اسکافی بود که از قیاس در استنباط احکام استفاده میکرد. ابن جنید دو کتاب فقهی مهم داشت، تهذیب الشریعة لاحکام الشریعة و الاحمدی فی الفقه المحمدی. وی در کنار بحث از فقه شیعه به فقه دیگر مذاهب نیز توجه میکرد. [۱۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۱۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
با این همه، سید مرتضی و فقهای متأخری چون شهید اول، شهید دوم و فاضل مقداد سیوری در عین مخالفت با قیاس، آرای ابن جنید را معتبر دانستهاند. برخی نیز کوشیدهاند گرایش ابن جنید به قیاس را به نحوی موجه سازند. [۱۳]
علی دوانی، مفاخر اسلام، ج۳، ص۲۰۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵.۱.۳ - شیخ مفیددر این میان، رویکرد شیخ مفید و شاگردان حوزه درسی او توانست غالب فقهای شیعه بغداد را با خود همراه سازد. این گروه در عین توجه به اخبار و استفاده گسترده از آن در استنباط احکام، رویکرد و گرایش اجتهادی داشتند. اینان نه روش محدّثان را در استنباط احکام کافی میدیدند و نه با استفاده از دادههای شبه عقلی و قیاس موافقتی داشتند. مفید برای تبیین دیدگاه سوم، کتاب المقنعة را نوشت که همه ابواب فقه را در بردارد. وی به سلطه فقهی محدّثان بر فقه پایان داد و با استدلالهای استوار عقلی و با تمسک به سیره اهل بیت علیهمالسلام، در رد ظاهرگرایی آنان میکوشید. شیخ مفید را باید نخستین فقیهی دانست که به گردآوری مسائل اصولی پرداخت. وی گزیده این مسائل را در کتابی گرد آورد و نام آن را التذکرة باصول الفقه نهاد. [۱۴]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۰۹، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
پس از شیخ مفید، شاگرد ممتاز او، سید مرتضی، کتاب الذریعة الی اصول الشریعة را در اصول فقه و کتاب الانتصار و ناصریات را در فقه نگاشت. کتاب الذریعه او پس از اصول الفقه شیخ مفید، جامعترین کتاب اصولی شیعه است. [۱۵]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۳۶۰، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۶]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۲۶، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۷]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۰، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
سید در این کتاب اقوال علمای اصولی دیگر مذاهب را بررسی و سپس دیدگاه خود را تبیین کرده است. عقل در مبانی اصولی سید جایگاه ویژه داشت. وی نه تنها با اشاعره که با ظاهرگرایان شیعه نیز مخالفت میکرد. ۵.۱.۴ - شیخ طوسیپس از سید، شاگرد او شیخ طوسی، آثار متعددی در فقه و اصول با نوآوریهای فراوان پدید آورد. مکتب فقهیای که او بنیاد نهاده بود تا سده ششم و آغاز درخشش حوزه علمیه حلّه همچنان برپا بود و تا زمان ابن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸) کسی را تصور مخالفت با آرای شیخ طوسی نبود. شیخ طوسی در موضوع اصول، کتاب عُدّة الاصول را نوشت و در مقدمه این کتاب، [۱۸]
محمد بن حسن طوسی، عدّةالاصول، ج۱، ص۳۶، و بذیله الحاشیة الخلیلیة، لخلیل بن غازی قزوینی، چاپ محمدمهدی نجف، (قم) ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
تصریح کرد که وی نخستین کسی در شیعه است که در این فن کتابی جامع نوشته است.وی همچنین کتاب المبسوط را با گرایش اجتهادی تألیف کرد. شیخ در این کتاب به تفریع فروع پرداخت و از این راه، بدون نیاز به قیاس و استحسان و دیگر دادههای شبه عقلی، در صدد برآمد به نیازهای فقهی جامعه پاسخ دهد. وی پیش از تألیف المبسوط، برای آماده ساختن ذهن جامعه علمی شیعه برای پذیرش این روش، کتاب النّهایه را به روش فقهای پیشین نوشته بوده است. این کتاب تا پیش از تألیف شرائع الاسلام تألیف محقق حلّی، کتاب درسی حوزههای علمی شیعی بود و علما آن را به شاگردان خود اجازه میدادند. [۱۹]
عبدالعزیز طباطبائی، «شخصیت علمی و مشایخ شیخطوسی»، ج۱، ص۳۶۸، در میراث اسلامی ایران، دفتر۲، بهکوشش رسول جعفریان، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، ۱۳۷۴ ش.
شیخ طوسی در کتاب دیگرش، الخلاف، به گستردگی به مقایسه میان آرای فقهای مذاهب پرداخته است. این کتاب امروزه نیز یکی از منابع شناخت آرای فقهی مذاهب اسلامی و مرجع پژوهشگران است. ۶ - علم حدیثحوزه علمی بغداد نیز مانند حوزه ری و قم قدیم و به طور کلی عموم حوزههای علمی شیعی پیش از سده چهارم، در مراحل نخستینِ تکوین عمدتآ حوزهای حدیثی بوده است. حضور محدّثانی که در حلقههای درسی امام صادق و امامان بعدی شیعه حدیث آموخته بودند در شهر بغداد، زمینههای چنین رویکردی را هموار میکرد. ۶.۱ - محدثانعلاوه بر محدّثان بزرگی چون ابن ابی عمیر و یونس بن عبدالرحمان، حَفْص بن بُخْتُری از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام، [۲۰]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
یعقوب بن یزید انباری از اصحاب امام جواد علیهالسلام که به بغداد نقل مکان کرد و کاتب منتصر عباسی شد، [۲۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۶ـ۴۲۷، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نضر بن سُوَید کوفی که بغداد را برای سکونت برگزید [۲۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۸۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و محمد بن محمد بَجَلی، محدّث کوفی که در محله کرخ بغداد ساکن شد و جایگاهی معتبر در میان شیعیان یافت، ولی در پی از دست دادن بینایی خود به کوفه بازگشت، [۲۳]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۱۷ـ ۳۱۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کسان دیگری نیز در تقویت بنیه حدیثی این حوزه سهم جدّی داشتند.۶.۱.۱ - کلینیاز جمله در این میان، بزرگترین و مشهورترین و معتبرترین مجموعه حدیثیِ منتشر شده در بغداد جامع کافی تألیف محمد بن یعقوب کلینی (متوفی ۳۲۹) بود. کلینی که خود از مشایخ بزرگ ری بود، [۲۴]
شیخُ اصحابنا فی وقتِه بالریّ، احمد بن علی نجاشی، ج۲، ص۲۹۰ـ۲۹۱، رجال النجاشی، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
این کتاب را در بغداد روایت کرد و هارون بن موسی تَلِّعُکْبَری (متوفی ۳۸۵) و ابوغالب زُراری و ابوعبداللّه کاتب نعمانی و ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه صفوانی آن را نوشتند. [۲۵]
کلینی، اصول کافی، ج۱، مقدمه حسینعلی محفوظ، ص۱۹ـ۲۰.
این کتاب بلافاصله پس از تألیف در شمار متون درسی حوزه علمی بغداد در آمد. [۲۶]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵.۱.۴ - شیخ طوسیتألیف دو کتاب دیگر از مجموعه کتب اربعه شیعه، الاستبصار و تهذیب، نیز مدیون حوزه بغداد است. این هر دو کتاب را شیخ طوسی تألیف کرده است (استبصار؛ تهذیب الاحکام). ۶.۱.۳ - قولویه قمیجعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی ۳۶۸)، از استادان شیخ مفید نیز در بغداد به نشر حدیث پرداخت و کتاب کامل الزیارات و آثار متعدد فقهی نوشت. [۲۷]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶.۲ - نقادی روایاتدر حوزه حدیثی بغداد نیز نقادی روایات کاری جدّی بود. محدّثان بغداد مانند مفید و شیخ طوسی، با بررسی روایات، صحیح و سقیم آنها را از یکدیگر جدا میکردند. شیخ مفید در مباحث فقهی و کلامی، احادیثی را که با عقل صریح در تعارض میدید، نمیپذیرفت، همچنانکه احادیث را از نظر اطمینان به صدور مورد بررسی قرار میداد. عدهای دیگر از محدّثان شیعه بغداد نیز کتابهایی در شناخت روایات ساختگی و موضوعات تألیف کردند. چنانکه ابومحمد ثُبَیْت بن محمد عسکری، از اصحاب امام دهم و یازدهم، کتاب تولیدات بنی امیة فی الحدیث و ذکر الاحادیث الموضوعة را نوشت. [۲۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۹۳، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نجاشی و شیخ طوسی نیز در کتابهای فهرست و رجال خود، علاوه بر بر گزارش آثار و شخصیتهای مهم شیعه از آغاز تا آن زمان، راویان سادهاندیش و کمدقت و غالی و امثال آنها را نیز معرفی کردند. ۷ - کلام و حکمتفضای فکری و فرهنگی بغداد، از قرن سوم به بعد، و مشاجرات مستمر فلسفی و کلامی میان مذاهب فکری مختلف، به ویژه دو فرقه بزرگ معتزله و اشعری، موضوعات و مباحث و مناقشات کلامی و فلسفی متعددی را در میان آورد. حوزه شیعی بغداد که در کانون این مجادلات فعالیت میکرد، هم به سبب تبعیت از توصیه امامان شیعه به مباحثات عقلانی و هم به تبع ضرورتهای زمان، به دروس و موضوعات کلامی توجه ویژه نشان داد. از اینرو درس کلام در شمار برنامههای درسی حوزه بغداد قرار گرفت و استادان ناموری مشغول تدریس مباحث کلامی شدند. ۷.۱ - هشام بن حکمیکی از قدیمترین متکلمان شیعی هشام بن حکم بود. وی که در کوفه زاده شد و سپس در مکتب امام صادق و امام کاظم پرورش یافت، در سال ۱۹۹ به بغداد آمد و ضمن تجارت، به مباحثات کلامی پرداخت. او دست کم ۲۷ کتاب در حوزه باورهای دینی و رد بر مخالفان نوشت، مانند الردّ علی الزنادقة، کتاب الشیخ و الغلام فی التوحید، که ظاهرآ به سبک پرسش و پاسخ میان شاگرد و استاد بوده است، کتاب اختلاف الناس فی الامامة، کتاب الرّد علی ارسطاطالیس فی التوحید، و کتاب المجالس فی التوحید. [۲۹]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج ۲، ص ۳۹۷ـ۳۹۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کتابهایی که در نقد و بررسی آرای کلامی هشام نوشته شده نشانه جایگاه ویژه او در دانش کلام است؛ از جمله این کتابها الاستطاعة علی مذهب هشام نوشته حسن بن موسی نوبختی است. [۳۰]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۷، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
شاگردان هشام نیز در نشر مکتب کلامی او نقش ارزندهای داشتند، چنانکه ابوالحسن علی بن منصور سخنان کلامی استادش، هشام، را در کتاب التدبیر فی التوحید و الامامة گرد آورد. [۳۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۷۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۹۷ـ۳۹۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۲ - خاندان نوبختییکی از شاخصترین خاندانهای علمی که متکلمان برجستهای از میان آنها برخاستهاند، خاندان نوبختی (نوبختیان) است. ۷.۲.۱ - ابوسهلمهمترین فرد این خاندان در عصر غیبت ابوسهل اسماعیل بن علی (۲۳۷ـ۳۱۱) است که در زمان خود از بزرگان شیعه و به تعبیر نجاشی [۳۳]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ متکلمان امامی و غیر امامی و در شمار اصحاب امام عسکری بوده است.شیخ طوسی هفده کتاب از وی را خود نامبرده و چند کتاب دیگر را نیز از ابن ندیم نقل کرده است، از جمله: الاستیفاء فی الامامة، الرّدّ علی الیهود، الرّد علی الغلاة و کتابٌ فی الصفات. [۳۴]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۵، (تهران).
[۳۵]
محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
[۳۶]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی در مناظرات خود با سران مذاهب کلامی دیگر، میکوشید نظر شیعه را از گروههای منحرف جدا سازد. وی در حوزه بغداد تدریس میکرد و مجلس درس او کانون نقد و کندوکاو مسائل کلامی بود. تلاش او در کلام از دو جهت اهمیت دارد؛ نخست آنکه وی علاوه بر دفاع از عقاید مدون کلامی شیعه، کوشید روشهای معتزله را در تقریر مسائل کلامی امامیان به کار گیرد و حتی آموزههای آن دو را به یکدیگر نزدیک کند [۳۷]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۰۲، تهران ۱۳۵۷ ش.
و دوم آنکه ابوسهل نوبختی از اولین کسانی بود که در اثبات وجوب امامت و بیان اوصاف امام دلایل عقلی آورد و بر خلاف متکلمان گذشته به ادله نقلی اکتفا نکرد. [۳۸]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، تهران ۱۳۵۷ ش.
ابوسهل نوبختی شاگردان برجستهای در کلام تربیت کرد که از مهمترین آنان ابوالجیشِ بلخی (متوفی ۳۶۷) متکلم و محدّث مشهور خراسانی است که کتابهایی چون النکت و الاغراض فی الامامة، و نقض العثمانیة علی الجاحظ را نوشته است. شیخ مفید از او کلام آموخت و کتابهایش را برای ابوالعباس احمد بن علی نجاشی معرفی کرد. [۳۹]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۷۳ـ۳۷۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۲.۲ - حسن بن موسیدیگر متکلم برجسته خاندان نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی نوبختی (متوفی بین ۳۰۱ـ۳۱۰) خواهرزاده ابوسهل نوبختی است. وی حدود چهل کتاب در حکمت و کلام به ویژه در موضوع توحید و در رد بر مخالفان نوشته که از آن همه فقط فرق الشیعه او به دست ما رسیده است. کتاب الآراء و الدیانات او را، که حاوی دانشهای فراوان بود، شیخ مفید در حوزه بغداد تدریس میکرد. [۴۰]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۸۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۲.۳ - ابراهیم نوبختیابواسحاق ابراهیم نوبختی نیز از بزرگان و قدمای متکلمان شیعه در نیمه اول قرن چهار ماست. علامه حلّی [۴۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
از او با وصف «شیخ اقدم و امام اعظم» یاد کرده است.از جمله تألیفات وی کتاب الابتهاج فی اثبات اللذة العقلیة للّه تعالی و نیز کتاب الیاقوت است که علامه حلّی آن را شرح کرده است. کتاب الیاقوت از قدیمترین کتابهای کلامی شیعه است. [۴۲]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۷۱، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۴۳]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۷۷، تهران ۱۳۵۷ ش.
۷.۳ - علی بن عبدالله بغدادییکی از شاگردان ابوسهل نوبختی در حوزه علم کلام، علی بن عبداللّه بن وصیف بغدادی (متوفی ۳۶۵) بود. وی در مناظرهها با شور و حرارت از معتقدات امامی دفاع میکرد. همچنین اشعار بسیاری در مدح اهل بیت سرود. [۴۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۴، ص۱۷۸۴ـ ۱۷۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
۷.۴ - ابن جنیدابن جنید اسکافی، که پیش از این از او یاد شد، نیز بیش از سی کتاب در کلام نوشت، از جمله کتاب التحریر و التقریر، و کتاب کشف الاسرار. [۴۵]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۰۶ـ۳۱۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۵ - شیخ مفیدیکی از بزرگترین استادان کلام در حوزه بغداد و بلکه در سرتاسر جهان اسلام، محمد بن محمد بن نعمان حارثی، معروف به شیخ مفید یا ابن المعلّم بود که کتابهای متعددی در موضوعات مختلف کلامی تألیف کرد. [۴۶]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۷ـ۳۳۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
وی در مناظرههای کلامی، به ویژه در مسئله امامت، با جریان پرقدرت معتزله روبهرو بود که آرای مشترکی نیز با زیدیه داشتند و سخت سرگرم تبلیغ و ترویج دیدگاههای خود و مناقشه جدّی در عقاید شیعیان امامی بودند؛ او همزمان در صدد ارائه مستدل و مدون باورهای شیعی بود. وی چندین رساله در نقد دیدگاههای کلامی معتزله تألیف کرد و آثار متعددی نیز در ساماندهی استدلالی آموزههای شیعی و مقابله با حدیثگرایی غیرعلمی پدید آورد. کتاب تصحیح الاعتقاد او، حاوی توضیحات و نیز نقدها و اعتراضات او بر اعتقاد الامامیه شیخ صدوق، نمونهای از فعالیتهای علمی وی در همین مسیر است. وی که مردی زبانآور نیز بود، در جلسات مناظره با رقیبان شرکت میکرد. مناظره وی با قاضی عبدالجبار معتزلی درباره امامت معروف است. پیروزی وی در این مناظره به کسب جایگاه والای او نزد عضد الدوله دیلمی منجر شد. [۴۷]
عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ، ج ۵، ص ۱۷۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
شاگردان مفید چون سید مرتضی و شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی نیز در کلام خبره بودند. ۷.۶ - سید مرتضیسید مرتضی در کتاب تنزیه الانبیاء، بر نقطه مرکزی اختلاف نظر در میان امامیه و معتزله درباره عصمت انبیا انگشت مینهد. امامیه برآناند که پیامبران مرتکب هیچگونه خطا نمیشوند، ولی معتزله فقط ارتکاب گناهان کبیره و گناهانی را که موجب استخفاف آنها میشود محال میدانند. سید در این کتاب ضمن رد نظر معتزله، به شبهههای زندیقان بر پیامبران نیز پاسخ داده است (تنزیه الانبیاء). ۷.۷ - شیخ طوسیشیخ طوسی نیز چندین اثر کلامی تألیف کرد که از همه مهمتر، شرح بخش کلام کتاب جمل العلم و العمل سید مرتضی است با عنوان تمهید الاصول، و نیز المفصح فی الامامة و مقدمة فی المدخل الی علم الکلام. [۴۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷.۸ - امامت و غیبت اماماز مهمترین موضوعات کلامی مطرح در حوزه بغداد و بلکه در محافل علمی این شهر، موضوع امامت و غیبت امام بود. حوزه بغداد که مدافع امامت و غیبت بود، رقیبان و مخالفان سرسختی داشت. ۷.۸.۱ - مخالفان امامتدر رأس مخالفان امامت، خلفای عباسی بودند که همواره به امامان به چشم رقبای سیاسی خود مینگریستند و برای تضعیف و نابودی جریان امامت از هیچ کوششی خودداری نمیکردند. از دیگر مخالفان امامت حنبلیها بودند. جریان پرقدرت معتزله نیز گرچه علی علیهالسلام امام اول شیعیان را، از نظر علمی، بر دیگر خلفا رجحان مینهاد، با باور امامیه در امامت و وحیانی دانستن منشأ آن مخالف بود. مدعیان بابیت امام زمان در دوره غیبت صغری و مخالفت کنندگان با نواب و وکلای ائمه نیز از فتنههای درون مذهبی بودند. اینان با سوء استفاده از مشکلات ناشی از غیبت امام و تنگناها و دشواریهای سیاسی جامعه شیعه، ادعای نمایندگی امام و دعویهای نادرست دیگر میکردند. نام برخی از این مدعیان دروغین اینهاست: ابومحمد شریعی از اصحاب امام دهم و یازدهم، مدعی بابیت امام زمان احمد بن هلال کرخی (متوفی ۲۶۷) از اصحاب امام حسن عسکری که از پذیرش وکالت محمد بن عثمان سرپیچید؛ ابوطاهر محمد بن علی بن بلال که از تسلیم کردن اموال امام به محمد بن عثمان خودداری و خود دعوی وکالت کرد [۵۱]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۴۴۱ـ۴۶۰ ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
محمد بن مظفّر معروف به ابودُلَف مجنون از غالیان و مفوضه؛ و محمد بن علی شلمغانی (متوفی ۳۲۲) از عالمان بزرگ و مبرِّز شیعه که بعدها در پی مخالفت با نیابت حسین بن روح نوبختی و سپس دعوی بابیت امام زمان و ادعای حلول روح خداوندی در خود انحرافش آشکار شد. ۷.۸.۲ - تلاش علمادر این وضع، رسالت جدّی و دشوار حوزه بغداد، تبیین مبانی امامت و دفع شبهههای فرقههای رقیب و مقابله با فتنه انگیزیهای درون مذهبی به ویژه مدعیان نیابت امام زمان علیهالسلام بود. چنین بود که متکلمان و محدّثان خردگرای بغداد به تبیین جایگاه معنوی و سیاسی امامت و بیان اوصاف و شروط امامان و تفهیم موضوع غیبت همت گماشتند. ابوعیسی محمد بن هارون ورّاق چند کتاب در اثبات معتقدات شیعه در امامت نوشت، مانند کتاب الامامة، السقیفة، و اختلاف الشیعة و المقالات. [۵۴]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۸۰ـ۲۸۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کلینی افزون بر گردآوری و تدریس و شرح صدها حدیث درباره امامت و موضوع غیبت، کتابی نیز در رد جریان قرامطه نوشت [۵۵]
محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۳۹۴، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
و با تفکیک آرای شیعه امامی از آنان، اتهام همسویی قرمطیان و شیعیان را که عباسیان بدان دامن میزدند، رد کرد.محمد بن ابراهیم بن جعفر معروف به کاتب نعمانی (متوفی بعد از ۳۴۲) از مشایخ شیعه بغداد که در درس کلینی شرکت میکرد و از راویان کافی بود، کتاب الغیبة و کتاب الرد علی الاسماعیلیة را نوشت. [۵۶]
ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۶۰، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
[۵۷]
ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
[۵۸]
ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۱۸۸، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
[۵۹]
ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۲۰۲، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
[۶۰]
ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، ج۱، ص۱۲، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
به نوشته نجاشی، [۶۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۰۲، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
کتاب الغیبة در مشهد العتیقه واقع در جنوب شرقی بغداد تدریس میشده است.محمد بن قاسم معروف به ابوبکر بغدادی، محدّث شیعی و از معاصران ابن همّام اسکافی (۲۵۸ـ۳۳۶) کتاب الغیبة را نوشت. [۶۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
ابوسهل نوبختی نیز کتابی در باب غیبت به نام التنبیه تألیف کرد. این کتاب اکنون در دست نیست اما قطعههایی از آن را ابن بابویه در کتاب کمال الدین درج کرده است. شیخ مفید نیز علاوه بر چند کتاب در بحث امامت، چند اثر درباره امام زمان و غیبت پدید آورد، از جمله: المسائل العشرة فی الغیبة، کتابٌ مختصرٌ فی الغیبة، النقض علی الطلحی فی الغیبة، الجوابات فی خروج (الامام) المهدی (علیهالسلام). [۶۴]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۷ـ۳۳۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سید مرتضی علم الهدی نیز در موضوع امامت کتابهای ارزشمندی نوشت از جمله الشّافی. وی این کتاب را در پاسخ مطالب بخش امامت المغنی، اثر قاضی عبدالجبار معتزلی نوشت. [۶۵]
علی بن حسین علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۳۳، چاپ عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران ۱۴۱۰.
این کتاب را شیخ طوسی، شاگرد سید مرتضی، تلخیص کرد (تلخیص الشافی) و بعدها ابوالحسین بصری در رد آن نقض الشافی را نوشت که ابویَعْلی سلّار دیلمی در رد این اثر اخیر، النقض علی النقض را منتشر ساخت و همه اینها در مدت حیات سید مرتضی اتفاق افتاد. [۶۶]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، قسمت ۱، مقدمه گرجی، ص پانزده، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۴۶ـ۱۳۴۸ ش.
این کتاب اثری بسیار مفید در شناخت عمق عقیده امامت در تعلیم شیعی است و تفاوت میان دیدگاههای شیعه با زیدیه و با معتزله را به خوبی نشان میدهد. [۶۷]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، قسمت ۱، مقدمه گرجی، ص پانزده، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۴۶ـ۱۳۴۸ ش.
نویسنده الشافی، در موضوع غیبت نیز کتابی با نام المقنع فی الغیبة نوشته است. شیخ طوسی نیز درباره غیبت کتاب مبسوطی با نام الغیبة نگاشت. وی این کتاب را به توصیه استادش شیخ مفید در تبیین جوانب مختلف غیبت و پاسخ به شبهههای مخالفان نوشت. شیخ طوسی در این اثر به همه جوانب مسئله غیبت به گونهای دقیق و مستدل پاسخ داده است. ۸ - تفسیر قرآندر حوزه بغداد قرآنپژوهان برجستهای تربیت شدند: ابومحمد حسن بن موسی نوبخت ی (متوفی ۳۱۰) کتاب التنزیه و ذکر متشابه القرآن را نوشت. [۶۹]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۴، ص۴۵۵، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابوعبداللّه احمد بن محمد جوهری کتاب ما نزل فی القرآن فی صاحب الزمان را تألیف کرد. [۷۰]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۲۵، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمد بن عباس معروف به ابن جُحام (زنده در ۳۲۸) از عالمان ثقه بغداد، علاوه بر تألیف چند کتاب فقهی، کتاب ما نزل من القرآن فی اهل البیت را در هزار ورق نوشت که به شهادت گروهی از عالمان همروزگارش مانند آن تا زمان او تألیف نشده بود. [۷۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ مفید نیز، کتابهایی ویژه علوم قرآن و تفسیر نوشته بود، مانند الکلام فی وجوه اعجاز القرآن، البیان فی تألیف القرآن، و البیان عن غلط قُطْرُب فی القرآن. [۷۲]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۷ـ۳۳۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سید رضی (متوفی ۴۰۶) شاگرد مفید و برادر سید مرتضی، چندین اثر قرآنی تألیف کرد، از جمله حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، و معانی القرآن. سید مرتضی نیز از قرآنپژوهان بزرگ حوزه بغداد بود. وی در مهمترین اثر قرآنی خود، المُوضِح عن جهة اعجاز القرآن، نظریه صرفه را در باب اعجاز قرآن مطرح کرد، که مورد توجه و نقد قرآنپژوهان قرار گرفت. کتاب امالی یا غررالفوائد و دُرَرالقلائد او، در تفسیر شمار زیادی از آیات مشکل، حاصل هشتاد جلسه تدریس وی در خانهاش در بغداد است که متناوبآ برگزار میشد و در سال ۴۱۳ به پایان رسید. [۷۳]
علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد، قسم ۱، مقدمه محمدابوالفضل ابراهیم، ص ۲۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
مهمترین و جامعترین و مشهورترین تفسیر را در حوزه بغداد، آخرین استاد برجسته این حوزه، یعنی شیخ طوسی نوشته است. وی در تفسیر مشهور التبیان به جنبههای گوناگون لغوی، بدیعی، صرفی و نحوی، فقهی، کلامی و تاریخی آیات توجه کرده است، ضمن آنکه تفسیر او تحت تأثیر فضای حاکم بر بغداد آن روزگار بیشتر صبغه کلامی دارد. ۹ - تاریخ و تراجم و رجالرواج تاریخ نویسی عمومی در بغداد و رونق مباحث کلامی در حوزه شیعی بغداد، که یکی از اصلیترین مسائل آن موضوع امامت بود، ناگزیر از توجه ویژه به تاریخ زندگی ائمه شیعه بود؛ چنانکه نقد و بررسی احادیث و جرح و تعدیل آنها محتاج شناخت و بررسی راویان آنها و توجه ویژه به علم رجال بود. از اینرو تاریخ و کتابهای شرح حال و آثار رجالی در حوزه بغداد بسیار محل توجه واقع شد. ۹.۱ - مورخانمحمد بن عمر جعابی (۲۸۴ـ۳۵۵) مورخ و تذکرهشناس بزرگ شیعی در این باره کتابهای بسیار نوشت، از جمله اخبار آل ابی طالب، اخبار بغداد، الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم، کتاب اخبار علی بن الحسین علیهماالسلام. [۷۴]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۱۹ـ۳۲۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سید رضی نیز خصائص الائمة را در تاریخ شیعه نوشت. ابوالمفضل محمد شیبانی (متوفی ۳۸۷) نیز از عالمان تاریخدان بغداد بود؛ از کتابهای تاریخی او مزار امیرالمؤمنین، مزار الحسین، کتابُ مَنْ رَوی حدیثَ غدیر خم، و کتاب اخبار ابی حنیفة است. نجاشی از این استاد تاریخدان در حوزه مسائل تاریخی استفاده بسیار کرده است. [۷۵]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۱ـ ۳۲۲، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
بخش بزرگی از تألیفات احمد بن محمد جوهری (متوفی ۴۰۱) در باب مسائل تاریخ است مانند، اخبار جابر الجعفی، کتاب فی ذکر الشِجاج، کتاب اخبار السید (یعنی سید حمیری شاعر معروف شیعی)، کتاب اخبار و کلاء الائمة الاربعة. [۷۶]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شیخ مفید نیز در حوزه تاریخ امامان شیعه آثار مهمی تألیف کرد، از جمله الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، و الجَمَل درباره جنگ جمل در بصره و تحلیل آن. در دانش تراجم و رجالشناسی نیز سهم عمده پژوهشهای علمی بر دوش حوزه بغداد بوده است. ۹.۲ - رجالاحمد بن محمد بن عمران معروف به ابن الجُندی (متوفی ۳۹۰ یا ۳۹۲) ساکن بغداد و از مشایخ نجاشی، کتاب الرجال را نوشت. [۷۷]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۲۴، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۷۸]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۰، ص۸۴، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
احمد بن حسین بن عبداللّه غضائری معروف به ابن عضائری (زنده پس از ۴۱۱) از همدرسان نجاشی، از علمای رجالی حوزه بغداد بود و نجاشی در جرح و تعدیل راویان به دیدگاههای او توجه نشان میداد. [۷۹]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۳، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۰]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۵۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۱]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۱۷ـ۴۱۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
اثر رجالی ابن غضائری بر پایه اطلاعات موجود در منابعِ سپسین، تدوین شده و با نام الرجال در ۱۳۸۰ ش در قم به چاپ رسیده است. اما سهم عمده در پیشبرد علم رجال در حوزه بغداد و بلکه در تاریخ شیعه، از آنِ شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی و ابوالعباس احمد بن علی نجاشی بوده است؛ با این ملاحظه که شیخ طوسی یک تنه سه کتاب از کتب اربعه رجالی شیعه را تألیف کرد : ۱) الفهرست یا فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنّفین و اصحاب الاصول (تاریخ تألیف: ۴۰۸)، که در آن حدود نهصد شرح حال از کسانی که دارای تألیف بوده یا آثاری را روایت کرده بودند، همراه با فهرستی از تصانیف آنان عرضه شده است. [۸۲]
محمود دُریاب نجفی، المعجم الموحَّد، ج۱، ص۲۳، قم ۱۴۱۴.
هدف اصلی در تنظیم این فهرست معرفی مؤلفان شیعه و آثار آنها بوده است. [۸۳]
محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ج۱، ص۶۷، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
۲) اختیار معرفة الرجال، که گزیدهای سامان یافته از معرفة الناقلین ابوعمرو کَشّی است. [۸۴]
شوشتری، قاموس الرجال، ج۱، ص۲۵ـ۲۶.
این کتاب از معتبرترین اسناد تاریخ شیعه در دوران حیات امامان به شمار میآید که به بیان مناسبات شیعیان با امامان و تشکیلات شیعه و رقابتها و دعویهای برخی از متشیّعان، شناخت غالیان و بدعتگذاران و جرح و تعدیل راویان پرداخته است. ۳) الرجال، که حاوی معرفی بیش از ۵۸۰۰ نفر از راویان امامان است و غرض از تألیف آن، احصای نامها و جمع آنها و تعیین طبقات آنها بوده است. چهارمین کتاب رجالی شیعه را نجاشی (۳۷۲ـ۴۵۰) رجالشناس مسلّم حوزه بغداد نوشته است. کتاب او که از سنخ فهرست است، غالبآ با عنوان الرجال (کتاب الرجال) معرفی میشود. به اعتقاد شمار زیادی از محققان، کتاب نجاشی بر کتابهای مشابه، از جمله سه اثر پیش گفته شیخ طوسی، ترجیح دارد [۸۵]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، مقدمه نائینی، ص۱۵ـ۲۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۶]
محمود دُریاب نجفی، المعجم الموحَّد، ج۱، ص۳۰، قم ۱۴۱۴.
(برای تفصیل به این منبع رجوع کنید [۸۷]
علی خامنهای، «چهار کتاب اصلی علم رجال»، ج۱، ص۳۷۲ـ۴۱۲، در یادنامه علامه امینی: مجموعه مقالات تحقیقی به اهتمام جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران: مؤسسه انجام کتاب، ۱۳۶۱ ش.
).۱۰ - دانشهای دیگرذکر دانشهای رایج در حوزه بغداد چون فقه و اصول و حدیث و کلام و رجال به معنای بیتوجهی حوزه بغداد به علوم دیگر نیست؛ بلکه مراد بیان این واقعیت است که اولا حوزه بغداد در این علوم خوش درخشیده و ثانیآ اصلیترین موضوع حوزههای شیعی و رسالت مذهبی آنها تدریس این دانشها و پژوهش در آنها بوده است؛ وگرنه پیداست که علوم دیگری نیز در این حوزه محلّ توجه بوده است. ۱۰.۱ - علوم ادبیمثلا علوم ادبی مانند همه حوزههای دینی، در حوزه بغداد، هم در سطح مقدماتی و هم در سطح عالی، تدریس میشده است. از قدیمترین عالمان و ادیبان شیعی در بغداد باید به ابویوسف یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکّیت (۱۸۶ـ۲۴۴) از اصحاب امام جواد و امام هادی اشاره کرد که در لغت و صرف و نحو و بدیع کتابهایی تألیف کرد، از جمله: اصلاح المنطق، کتاب الالفاظ، کتاب الاضداد، کتاب المذکر و المؤنث. [۸۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۵، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
علاوه بر ابن سکّیت، اشخاص دیگری چون علی بن عبداللّه بن وصیف معروف به ناشیء الاصغر (متوفی ح۳۶۵) متکلم و شاعر مشهور اهل بیت، [۸۹]
ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۳۶۹ـ۳۷۱.
ابوعبیداللّه محمد بن عمران مرزبانی (متوفی ۳۸۴ یا ۳۷۸) ادیب مشهور شیعه [۹۰]
ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۳۵۴ـ۳۵۶.
و مهیار دیلمی (متوفی ۴۲۸) شاعر خلاق شیعی و شاگرد سید رضی در شعر و ادب، درخور ذکرند. [۹۱]
ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۵۹ـ۳۶۳.
اما بزرگترین ادیب و شاعر شیعه در بغداد که برخی او را بزرگترین شاعر قریش خواندهاند، شریف رضی از علمای حوزه بغداد بوده [۹۲]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۳، ص۴۰ـ۴۱.
[۹۳]
ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۴۱۴ـ ۴۳۰.
و دیوان شعر او هم به دست ما رسیده است.۱۰.۲ - دانشهای کاربردیعلاوه بر این در حوزه بغداد، ریاضیات، هندسه، نجوم، طب و دیگر دانشهای کاربردی نیز تدریس میشد. مثلا ابن سکّیت که بیشتر یک شخصیت ادبی بود، در علوم طبیعی نیز تألیفاتی داشت، از جمله: کتاب الطیر، کتاب النبات، کتاب الوحش، و کتاب الارضین و الجبال و الاودیة. [۹۴]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
علی بن حسن علوی، صاحب زیج موسوم به زیجِ ابن اعلم، از منجمان بسیار برجسته بغداد بود. [۹۵]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نوابغ الرُّواة فی رابعة المئات، ج۱، ص۱۷۸، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
ابوعبداللّه احمد بن محمد جوهری و از مشایخ ابوالعباس نجاشی علاوه بر تألیفات مذهبی، کتابی با نام اللؤلؤ و صنعته و انواعه داشته است. [۹۶]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱ - کانونهای آموزشدر عموم گزارشهای موجود درباره تاریخ آموزش، بیشتر به اسامی معلمان و شاگردان اشاره شده و از مکانهای آموزش بسیار کم سخن رفته است. با این حال تردیدی نیست که مساجد و مکانهای مقدس از کانونهای اصلی آموزش در حوزه بغداد بوده است. ۱۱.۱ - مساجد و اماکن مقدسبه گزارش نجاشی [۹۷]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۰۲، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
عدهای کتاب الغیبه محمد بن ابراهیم نعمانی را نزد محمد بن علی شجاعی کاتب در مشهد العتیقة، از مراکز دینی شیعیان در جنوب شرقی مدینة المنصور، میخواندند.نجاشی [۹۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۹۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
همچنین شاهد تدریس کتاب کافی کلینی توسط ابوالحسین احمد بن احمد کوفی کاتب در مسجد لؤلؤی بغداد بوده است.به نوشته طوسی، [۹۹]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۳۳۱، قم ۱۴۱۴.
ابن صلت اهوازی در مسجدش در کوی دارالرقیق بغداد در سال ۴۰۹ تدریس حدیث میکرده است.۱۱.۲ - خانه علمادر کنار مساجد، خانههای علما نیز از محلهای عمده تدریس بوده است. مثلا نجاشی [۱۰۰]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۰۷ـ۴۰۸، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شاهد تدریس ابومحمد هارون بن موسی تلّعکبری در خانه خودش در بغداد بوده است.جلسات درس و مناظره شیخ مفید در خانهاش در محله درب رباح تشکیل میشد و از پیروان همه مذاهب در آن شرکت میکردند. [۱۰۱]
ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۵، ص۱۵۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
شیخ طوسی در سال ۴۱۰ در حلقه درس حدیث عبدالواحد بن محمد، مشهور به ابن مهدی، واقع در خانه او در درب زعفرانی در میدان ابن مهدی، و نیز در ۴۱۱ در مجلس دیگری از درس حدیث در منزل ابن بشران معدّل در بغداد شرکت کرد. [۱۰۲]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۲۵۷، قم ۱۴۱۴.
[۱۰۳]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۳۹۴، قم ۱۴۱۴.
حسین بن محمد بن حسن حُلوانی نیز در ۴۲۹ در منزلش در کوی برکه زلزل بغداد مجلس درس داشته است. [۱۰۴]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، ج۱، ص۶۶، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
حسن بن محمد معروف به ابن الحمامی (متوفی ۴۳۹)، محدّث امامی و از مشایخ خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳) در سرای خود در کوی کرخ بغداد تدریس میکرد. [۱۰۵]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۸، ص۴۵۴ـ۴۵۵.
این رسم تدریس در خانهها پس از تأسیس مدارس بزرگ نیز ادامه داشت. وقتی ابوالحسن علی بن محمد فصیحی (متوفی ۵۱۶) استاد درس نحو نظامیه را به جرم تشیع از تدریس باز داشتند، وی در سرای خود به طالبان دانش درس میداد. [۱۰۶]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۵، ص۱۹۶۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
نظام آموزشی حوزه بغداد، تا آنجا که از منابع بر میآید، کمابیش مانند حوزههای علمی و مدارس و جوامع بوده است. ۱۲ - نظام مالیاز نظام مالی حاکم بر حوزه بغداد و طریق امرار معاش استادان و شاگردان هم اطلاع قابل توجهی در دست نیست. ۱۲.۱ - کسب و کاراز مرور سرگذشت برخی از عالمان و از وجود برخی از اسمها یا القاب مانند بزاز و ورّاق و سبّاک همراه با نام اصلی شماری از آنان، این نظر قوت میگیرد که آنان از راه کسب و کار گذران زندگی میکردند. ورّاقی یکی از مشاغل برخی علما بود، چه نیاز دائمی محصلان و استادان به کتاب و دفتر موجب رونق این شغل شده بود. عباس بن موسی، عالم و نویسنده امامی قرن سوم و از اصحاب یونس بن عبدالرحمان، ورّاقی میکرد و از همین رو به او ابوالفضل ورّاق میگفتند. [۱۰۷]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۱۲۰، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمد بن علی بن یعقوب معروف به ابوالفرج قنانی کاتب، معاصر و معاشر نجاشی، ورّاق بود. [۱۰۸]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۳۲۶، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمد بن خلیل بغدادی، متکلم و صاحب چند اثر کلامی و از شاگردان و یاران هشام بن حکم در ضرب سکه مهارت داشت. [۱۰۹]
احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۲، ص۲۱۱، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
علی بن عبداللّه بن وصیف (متوفی ۳۶۵) از متکلمان برجسته نیمه قرن چهارم در کار ساخت لوازم و وسایل برنجین به ویژه قندیلها بسیار ماهر بود. [۱۱۰]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۴، ص۱۷۸۵ـ۱۷۸۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
۱۲.۲ - موقوفات و افراد خیرپیداست که اشتغال استادان و عالمان به حرفهای مشخص دست بالا میتوانست موجب گذران زندگی خود آنان گردد، اما تأمین هزینه مراکز آموزشی و طلاب نیازمند بودجهای سنگین و مستمر بود. گو اینکه اینگونه مراکز بیشتر از طریق موقوفات و کمکهای افراد خیّر حمایت میشدهاند. سید مرتضی مرکزی موسوم به دارالعلم را اداره میکرد و به شاگردان حوزه درسی خود در این دارالعلم مقرری ماهیانه میپرداخت، چنانکه به شیخ طوسی ماهی دوازده دینار و به عبدالعزیز بن براج، هشت دینار پرداخت میشد. سید مرتضی همچنین روستایی را برای تأمین کاغذ فقها و طلاب وقف کرده بود. [۱۱۱]
عباس قمی، فواید رضویه در شرححال علمای جعفریه (ع)، ج۱، ص۳۳۵، چاپ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم ۱۳۸۵ ش.
۱۲.۳ - حاکمان دانشپرورعلاوه بر اینها حاکمان دانشپرور نیز به حوزههای علوم دینی کمکهای مالی میکردند. با توجه به اهتمام عضدالدوله به رسیدگی به وضع مالی دانشمندان رشتههای مختلف، اعم از فقها، محدّثان، مفسران، متکلمان، نحویان، شاعران، پزشکان و مهندسان و اهتمام خاص او به آبادی کربلا و نجف، احتمالا باید وضع مالی حوزه علمی شیعی بغداد هم در دوره او بهتر شده باشد. ۱۳ - دوره افولحوزه بغداد که به ویژه در عصر آل بویه، با مرجعیت علمی شیخ الطائفه به اوج شکوفایی رسیده بود، با ورود طغرل سلجوقی به بغداد، به دعوت خلیفه عباسی در ۴۴۷، از رونق افتاد. سلجوقیان حنفی مذهب توانستند با تحریک فرقهگرایان مذهبی به نفوذ آل بویه بر بغداد پایان دهند. به دنبال حمله سلجوقیان، مدارس و مساجد و کتابخانههای شیعیان مورد هجوم قرار گرفت و بخش اعظم میراث مکتوب شیعه از میان رفت. کتابخانه شاپور بن اردشیر (تأسیس ۳۸۱)، وزیرِ بهاءالدوله دیلمی، با افزون بر ده هزار جلد کتاب به آتش کشیده شد. کتابخانه شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی را نیز به غارت بردند و آتش زدند و شیخ طوسی که قبل از ورود طغرل و سپاهش به بغداد، برای زیارت مرقد امیرمؤمنان علیهالسلام به نجف رفته بود، ناگزیز از اقامت در همانجا شد. [۱۱۳]
ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۶، ص۱۶، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۱۶]
محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۹۰ـ۴۹۱، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۴۴۱ـ۴۶۰ ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
این مهاجرت اجباری، پایان درخشش حوزه علمیه بغداد و سرآغاز تکوین حوزه دیرسال نجف بوده است. با این حال، درآمدن سلجوقیان به بغداد را نباید پایان بخش همه فعالیتهای علمی حوزه بغداد تلقی کرد، چرا که علمای شیعه تا قرنها بعد نیز کمابیش به تألیف و تدریس و تربیت شاگردان در حوزه بغداد اشتغال داشتهاند. چنانکه کاظمین، از محلات غربی بغداد و مزار دو تن از امامان شیعه، امام کاظم و امام جواد سلاماللّهعلیهما، به ویژه در دوره خلافت ناصر عباسی (حک: ۵۷۵ـ۶۲۲)، رونقی گرفته بود و علمای شیعه در اطراف حرم حلقههای درس داشتند. [۱۱۷]
محمدحسن آل یاسین، تاریخ حرم کاظمین (علیهماالسلام)، ج۱، ص۳۷، ترجمه غلامرضا اکبری، (مشهد) ۱۳۷۱ ش.
کاظمین که بعدها به صورت شهری مستقل در شمال بغداد و پیوسته به آن درآمد، از سده سیزدهم به این سو دارای حوزه علمی مستقلی ــ البته تحت تأثیر مکتب نجف ــ شد. این حوزه به ویژه از زمان محمدمهدی خالصی کاظمی که وی را مؤسس حوزه علمی کاظمین نیز میدانند، اهمیت مضاعف یافت و خاندانهای علمی مشهوری در آنجا ظهور کردند. اما تقریبآ از میانههای قرن پنجم و سدههای سپسین، کانون اصلی فعالیتهای حوزه شیعی به جای بغداد، ابتدا نجف و سپس حلّه بوده است. ۱۴ - فهرست منابع(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: النابس فی القرن الخامس، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱. (۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نوابغ الرُّواة فی رابعة المئات، چاپ علینقی منزوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱. (۴) محمدحسن آل یاسین، تاریخ حرم کاظمین (علیهماالسلام)، ترجمه غلامرضا اکبری، (مشهد) ۱۳۷۱ ش. (۵) ابن ابی زینب، کتاب الغیبة، چاپ علیاکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷). (۶) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. (۷) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش. (۸) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۹) ابن خلّکان، وفیات الاعیان. (۱۰) ابن ندیم، الفهرست، (تهران). (۱۱) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۱۲) عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۳) علی خامنهای، «چهار کتاب اصلی علم رجال»، در یادنامه علامه امینی: مجموعه مقالات تحقیقی به اهتمام جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران: مؤسسه انجام کتاب، ۱۳۶۱ ش. (۱۴) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی. (۱۵) محمود دُریاب نجفی، المعجم الموحَّد، قم ۱۴۱۴. (۱۶) علی دوانی، مفاخر اسلام، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۷) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۴۴۱ـ۴۶۰ ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۱۸) شوشتری، قاموس الرجال. (۱۹) عبدالعزیز طباطبائی، «شخصیت علمی و مشایخ شیخطوسی»، در میراث اسلامی ایران، دفتر۲، بهکوشش رسول جعفریان، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشی نجفی، ۱۳۷۴ ش. (۲۰) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴. (۲۱) محمد بن حسن طوسی، عدّةالاصول، و بذیله الحاشیة الخلیلیة، لخلیل بن غازی قزوینی، چاپ محمدمهدی نجف، (قم) ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۲) محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰. (۲۳) محمد بن حسن طوسی، کتابالغیبة، تهران (۱۳۹۸). (۲۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش. (۲۵) علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴. (۲۶) علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۴۶ـ۱۳۴۸ ش. (۲۷) علی بن حسین علم الهدی، الشافی فی الامامة، چاپ عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران ۱۴۱۰. (۲۸) عباس قمی، فواید رضویه در شرححال علمای جعفریه (ع)، چاپ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم ۱۳۸۵ ش. (۲۹) کلینی، اصول کافی. (۳۰) احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، چاپ محمدجواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۳۱) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه بغداد»، شماره۶۶۳۷. |