بغداد
بَغْداد، استان و شهری تاریخی در عراق كه امروزه پایتخت آن كشور است.
I. جغرافیا
استان بغداد با حدود 734 كمـ 2 مساحت، كوچكترین استان عراق بهشمار میرود. جمعیت این استان در 1382ش / 2003م حدود 000‘400‘6تن برآورد شدهاست («فرهنگ...»). این استان مشتمل بر 5 شهرستان به نامهای بغداد، كاظمین، محمودیه، سامرا و تكریت است (خلف، 450). استان بغداد از شرق به استانهای واسط و دیالی، از شمال به استانهای دیالی و صلاحالدین، از غرب به استان انبار و از جنوب به استان بابل محدود است. رودخانه دجله از میان این استان میگذرد (نکـ: اطلس ...).
شهر بغداد پایتخت و بزرگترین شهر عراق در°33 و´20 عرض شمالی و°44 و´23 طول شرقی در مركز كشور عراق واقع شده است («بغداد»، گلوبال). فاصله این شهر تا آخرین نقطه شمالی و جنوبی عراق، تقریباً یكسان است و درعینحال در محل تقاطع راههای ارتباطی شمال - جنوب، و شرق - غرب این كشور قرار دارد. بغداد در زمستان از هوایی نسبتاً معتدل برخوردار است و در مقایسه با شهرهای جنوبی عراق، تابستانی ملایم دارد (عادلی، 115). كمترین دمای بغداد در طول سال°10 و بیشترین آن°8 / 34 سانتیگراد است (صدقی، 115؛ «جغرافی»).
شهر بغداد در دشتی حاصلخیز واقع شده است و رودخانۀ پر آب دجله از میان آن میگذرد و آنرا به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میكند؛ این دو نیمه شهر به وسیلۀ 11 پل به یكدیگر مرتبط میشوند («بغداد»، عرب نت). بیشترین فعالیتهای اقتصادی شهر در رصافه، واقع در كرانه شرقی دجله متمركز شده است؛ درحالیكه بیشتر مراكز و ساختمانهای اصلی دولتی در كرخ، در نیمه غربی شهر استقرار یافتهاند («سیما...»).
بغداد در اوج شكوفایی خود، یكی از ثروتمندترین شهرهای جهان و عمدهترین مركز فرهنگ اسلامی به شمار میرفت. این شهر در طول تاریخ بارها بر اثر نزاعهای داخلی و تهاجمات ویران گردیده است. جمعیت بغداد در طی چند دهۀ گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بوده است؛ چنانکه از 350 هزار تن در 1311ش / 1932م به 000 ‘600‘ 5تن در 1382ش / 2003م افزایش یافته است. بیشتر اهالی بغداد مسلمان و از نظر قومی عربند، اما جمعیت قابل ملاحظهای از مسیحیان و معدودی از یهودیان نیز در آن زندگی میكنند. گروههای قومی غیرعرب ساكن در این شهر را كردها، ارمنیان، مهاجران هندی و افغانی تشكیل میدهند. در گذشته نه چندان دور شمار قابل ملاحظهای از ایرانیان نیز در این شهر زندگی میكردند كه به علت اختلافات سیاسی میان ایران و عراق در دهههای 70-90 سدۀ 20م، آنجا را ترك كردند («بغداد»، «دائرةالمعارف...»؛ «سیما»).
بغداد اصلیترین مركز ارتباط شبكۀ راههای عراق مشتمل بر جادهها، راهآهن و راههای آبی برای شناورهای سبك است. فرودگاه بینالمللی بغداد، امكان ارتباط هوایی این شهر را با دیگر نقاط جهان فراهم میسازد (عانی، 3 / 1421-1429، 1441-1442؛ چمبرز...، 51؛ «بغداد»، عرب نت؛ «بغداد»، «دائرةالمعارف»؛ اطلس).
بغداد قرنها غنیترین، و از لحاظ اقتصادی مهمترین شهر عراق بوده است؛ حتی پس از كشف نفت در نقاط گوناگون عراق این شهر اهمیت اقتصادی خود را از دست نداد. بغداد یكی از مهمترین مراكز صنعتی در عراق است و محصولات متنوع صنعتی در كارخانهها و كارگاههای آن تولید میشود؛ از جمله میتوان از پالایش و تولید فرآوردههای نفتی، صنایع چرمی، چوبی، شیمیایی، الكتریكی، پارچهبافی، تولید پوشاك، آجر، سیمان، دخانیات، مواد غذایی و نوشابه نام برد. صنایع دستی از دیگر بخشهای اقتصادی بغداد است كه مشتمل بر پوشاك، لوازم خانگی، جواهرسازی، چرم، نمد و قالیچه است («بغداد»، «دائرةالمعارف»). تولیدات كشاورزی در حومه شهر از اهمیت ویژهای برخوردار است و بیشتر محصولات این منطقه را سبزیجات، ترهبار و برخی از گونههای غلات تشكیل میدهد (صدقی، 57 ببـ ).
بغداد تا پیش از جنگهای عراق با همسایگان خود در دهههای 1980 و 1990م یكی از مراكز آموزشی - فرهنگی جهان عرب به شمار میرفت. این شهر دارای 3 دانشگاه به نامهای دانشگاه بغداد (تأسیس: 1336ش / 1957م)، دانشگاه المستنصریه (تأسیس: 1342ش / 1963م) و دانشگاه فنی (تأسیس: 1353ش / 1974م) است كه از مهمترین مراكز آموزش عالی عراق به شمار میروند («بغداد»، «دائرةالمعارف»؛ «بغداد»، انکارتا).
بغداد به سبب وجود زیارتگاهها و اماكن تاریخی، یكی از مراكز گردشگریعراق بهشمار میآید. مقابر نواباربعه حضرت مهدی(ع)، شیخ كلینی، سلمان فارسی، ابوحنیفه و شیخ عبدالقادر گیلانی از جمله مكانهای زیارتی بغداد به شمار میروند (عادلی، 116-120). قصر عباسیه متعلق به سدههای 6 و 7ق كه امروزه از آن به عنوان موزه استفاده میشود، همچنین بقایای مدرسه مستنصریه كه در 632ق / 1235م بنا شده، و مسجد سهروردی از آثار بر جای مانده از سدۀ 7ق / 13م شهر بغداد است («بغداد»، «دائرةالمعارف»). موزۀ بغداد از دیگر مكانهای دیدنی این شهر است كه مجموعۀ با ارزشی از یافتههای باستانشناختی در آنجا نگهداری میشود. همچنین پیرامون بغداد كلیساهایی وجود دارد كه متعلق به نسطوریها، ارامنه ارتُدكس و كاتولیكهای كلدانی و آسوری است (همانجا).
مآخذ
اطلس راهنمای كشورهای جهان، دفتر اول خاورمیانه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1370ش؛ خلف، جاسم محمد، محاضرات فی جغرافیه العراق الطبیعیه، قاهره، 1961م؛ صدقی، حامدمحمد، مناطق تموین الخضروات، بغداد، 1974م؛ عادلی، محمد، راهنمای زوار عتبات مقدسۀ عراق، تهران، چاپخانۀ مركزی؛ عانی، خالد عبدالمنعم، موسوعة العراق الحدیث، بغداد، الدار العربیه للموسوعات؛ نیز:
«Baghdad» , Arabnet, www.arabnet/iraq/ iq-Baghdad.htm; «Baghdad» , Encarta, 2003; «Baghdad» Encyclopaedia of the Orient, lexicorient. com./e.o/baghdad.htm; «Baghdad» , Global, www.global security.org/ military/world/iraq/ baghdad.htm; Chambers World Gazetteer, ed. D. Munro, Cambridge, 1988; «The Face of Bagdad» , Global , www . globalsecurity.org / org / news / 2003 ; «Geography» , Geocities, www. geocities.com/Athens/Ithaca/3291/pag.3.html; The World Gazetteer, www. world-gazetteer.com/fr/fr iq.htm.
بهرام امیراحمدیان
II. تاریخ
واژه و پیشینۀ تاریخی
بغداد واژهای ایرانی مركب از دو جزء bag baga~و dāda~ dāt ~dāta به معنای «خداداد»، «آفریدۀ خدا» كه در فارسی باستان به صورت *baga.dāta - (قس: اوستایی)، baγō.dāta - در فارسی میانه به صورتbkdʾt´ (تلفظ: Baγdad یا به شیوه آوانویسی قدیم: Bagdāt) آمده است (نیبرگ، II / 42؛ بارتولمه، 922؛ نیز درباره جزء اول: bag در پارتی، نکـ: ویدنگرن، .(973 جزء اول این واژه در سغدی baga به معنای خدا و جانشین «مهر» به كار رفته است (دوشن گیمن، 902؛ قس: هنینگ، 247 و شكلهای βγ و(βγ nyk و در هندی نیز به صورت Bhaga سابقه دارد (همانجا). بَگَداته (در ارمنی: باگارات) اصلاً نام برای اشخاص بوده است و چند شخصیت تاریخی به این نام میشناسیم، اما بعداً بر محل و موضع نیز اطلاق شده است (مثلاً نکـ: رادیتسا، 105؛ آیلرس، 490؛ یوستی، .(57 سابقۀ این نام در معنای اخیر به عصر هخامنشی باز میگردد و كتیبههای میخی رواج آن را تأیید میكنند، چنانکه به روزگار اردشیر دراز دست (465- 425قم) از شهری به نام بیت بَگ داته نزدیك نیپور (اكنون: نِفَّر یا نُفَّر) یاد شده است. احتمالاً در عراق املاك دیگری نیز، متعلق به اشراف ایرانی، به نامهایی شبیه به این و رایج در آن روزگار موسوم بوده است. در تلمود هم از جایی به نام باگدات، ظاهراً در همین سرزمین، یاد شده است (آیلرس، همانجا؛ سلوود، .(300
اما مهمترین و مشهورترین موضع موسوم به بغداد، شهر معروفی است در كنار دجله كه از ایام منصور عباسی، مركز خلافت اسلامی شد. نویسندگان دوره اسلامی دربارۀ وجه تسمیه و اشتقاق واژه بغداد روایاتی آوردهاند كه غالباً عامیانه و بیاعتباراست؛ و چون عربها كلمات غیر عربی را به صورتهای مختلف تحریف میكردند، اینجا را نیز به شكلهای بغداد، بغداذ، بغدان و مغدان خواندهاند و حتی ضبط بغدان را در برخی اشعار عرب هم میتوان دید (خطیب، 1 / 59، 62).
درباره بغداد پیش از عصر اسلامی، به سببفقدان منابع ایرانی، اطلاعات اندكی در دست است، اما میدانیم كه در عصر ساسانی، روستا یا شهركی از مراكز بازرگانی مداین بود و بازارهای بزرگ سالیانه در آن تشكیل میشد و به همین سبب، در منابع كهن اسلامی از آن به صورت سوق بغداد هم یاد كردهاند. در سلسله جنگهای فتوح اسلامی، از این موضع به كرات یاد شده است. چنانکه آوردهاند در 12ق / 633م، پس از پیكار دومه الجندل برخی از سران ایرانی از بغداد برای كمك به قبایل عرب هم پیمان خود، به انبار رفتند. در همین سال یا 13ق مثنی بن حارثه به دلالت مردی از مردم حیره - كه او را از اجتماع بازرگانان در بغداد آگهی میداد وآنجا رابیتالمال آنانمیخواند - این شهرك را به باد غارت داد. از این نکته كه وی به جنگجویانش دستور داد از بغداد جز طلا و نقره برنگیرند، و این غارتگران اموال بسیار به چنگ آوردند، میزان ثروت آنجا دانسته میشود (طبری، 3 / 379، 385، 472-474؛ بلاذری، 1 / 247؛ خطیب، 1 / 26).
از برخی روایتها كه آوردهاند ایرانیان رستم فرخزاد و فیروزان را به سبب چیرگی عرب بر مناطقی چون بغداد، مورد سرزنش و تهدید قرار دادند (طبری، 3 / 477)، برمیآید كه این موضع دارای اهمیت سپاهگردانی یا اقتصادی بوده است. بغداد در سالهای بعدی نیز محل برخی حوادث مهم بوده است؛ چنانکه آوردهاند در 37ق / 657م میان عبدالله بن وهب راسبی، فرمانده خوارج اولیه با یاران امام علی (ع) در بغداد جنگ شد. در همین روایت حتی از كرخ، محلۀ بسیار مشهور و شیعه نشین بغداد عصر عباسی یاد شده است (همو، 5 / 76). در 76ق / 695م به روزگار عبدالملك مروان، در ایام جنگ خوارج با حجاج بن یوسف هم بغداد هنوز دایر بوده، و بازارهای مهم داشته است (همو، 6 / 236- 239).
بغداد از جمله مواضع ولایت سواد به شمار میرفت كه برخی از فقها آن را مفتوح عنوه، و برخی مفتوح به صلح دانسته، و به همین سبب درباره جواز خرید و فروش اراضی آنجا آراء متفاوت ابراز كردهاند (خطیب، 1 / 4، 13- 16). فقها همچنین نام بغداد را بدان سبب كه میگفتند بغ در اصل نام بتی بوده است، مكروه میداشتند و گویا به همین سبب وقتی منصور عباسی آن را در 145ق / 762م توسعه داد و بازسازی كرد (قس: «شهرستانها...»، 16, 25) و پایتخت گردانید، نامش را از بغداد به مدینة السلام تغییر داد؛ زیرا دجله را نیز در آن وقت وادی السلام مینامیدند (بلاذری، 1 / 285، 293؛ خطیب، 1 / 58)؛ گر چه نام كهن همچنان باقی ماند و شهرت و رواج بیشتر یافت. اما اینکه برخی گفتهاند منصور نخستینبار آنجا را بغداد نامید (همو، 1 / 62)، پیداست كه وجهی ندارد. در دوره اسلامی، بغداد را مدینۀ منصور، مدینۀ ابیجعفر و الزوراء نیز میخواندند (طبری، 9 / 319؛ همدانی، 295، 392؛ خطیب، 1 / 39، 14 / 323؛ ابناثیر، 5 / 166).
مآخذ
ابن اثیر، علی، الكامل، به كوشش ابوالفداء عبدالله قاضی، بیروت، 1415ق/ 1995م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، 1403ق؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ طبری، تاریخ؛ همدانی، محمد، «تكملة تاریخ الطبری»، همراه ج11 تاریخ طبری؛ نیز:
Bartholomae, Ch., Altiranisches W N rterbuch, Berlin, 1961; Duchesne Guillemin, J., «Zoroastrian Religion» , The Cambridge History of Iran, vol. III (2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983. Eilers, W., «Iran and Mesopotamia» , ibid, vol. III(1); Henning, W. B., «A Sogdian God» , Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1965, vol. XXVIII; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974; Raditsa, L., «Iranians in Asia Minor» , The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge 1983; Sahrestaniha i Eransahr, tr. T. Daryaee, California, 2002; Sellwood, D., «Minor States in Southern Iran» , The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed., E. Yarshater, Cambridge 1983; Widengren, G., «Manichaeism and its Iranian Background» , ibid, vol. III(2).
صادق سجادی