فاطر

از دانشنامه‌ی اسلامی

از نامهاى خداوند سبحان، و همچنین نام سى و پنجمين سوره قرآن كريم، از سوره های مکی و مشتمل بر 45 آيه است.

معنای فاطر

آفريننده، خالق. آغاز كننده در كار. يكى از نامهاى خداى تعالى: نوآفريننده. اين اسم و صفت الهى به صورت فاعلى به معناى شكافتن، اختراع نمودن و ايجاد كردن است.

فاطر در روایت ابن عباس:

ابن عباس گويد: من معنى (فاطر السماوات) را نمى دانستم تا اين كه روزى دو اعرابى به نزد من آمدند كه بر سر مالكيت چاهى نزاع داشتند، و يكى از آنها به ديگرى مى گفت: «انى فطرتُه» مرادش اين بود كه من آن را بنياد نهاده ام.

فاطر در قرآن

اين اسم و صفت با اضافه به «السّموات و الارض» 6 بار در قرآن ذكر شده است:

مانند: «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏...». (سوره انعام، 14)

شمارهنام سورهآیات
1سوره انعام(6)آیه 14.
2سوره یوسف(12)آیه 101.
3سوره ابراهیم(14)آیه 10.
4سوره فاطر(35)آیه 1.
5سوره زمر(39)آیه 46.
6سوره شوری(42)آیه 11.

و به صورت «فعل» نيز 8 بار آمده است:

مانند: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ...‏». (سوره انعام، 79)

شمارهنام سورهآیات
1سوره انعام(6)آیه 79.
2سوره هود(11)آیه 51.
3سوره اسراء(17)آیه 51.
4سوره طه(20)آیه 72.
5سوره انبیاء(21)آیه 56.
6سوره روم(30)آیه 30.
7سوره یس(36)آیه 22.
8سوره زخرف(43)آیه 27.

پانویس

  1. الاسماء والصّفات، بيهقى، ج 1، ص 60-61؛ اسما و صفات الهى فقط در قرآن، ج2، ص1040-1044.
  2. همان.


منابع

  • فرهنگ قرآن، جلد 21، صفحه 501.
  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
اسماء الله در قرآن
تعداد:۱۳۵
الف اله، اَحَد، اوّل، آخِر، اعلى، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل‌ المغفرة، اقرب، ابقى، اسرع الحاسبین.
ب بارى، باطن، بدیع، بَرّ، بصیر.
ت توّاب.
ج جبّار، جامع.
ح حکیم، حلیم، حیّ، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفى.
خ خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیرالرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.
ذ ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.
ر رحمان، رحیم، رؤوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.
س سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.
ش شهید، شاکر، شکور، شدید العذاب، شدید العقاب، شدید المحال.
ص صمد.
ظ ظاهر.
ع عالِمُ غيبِ السماواتِ و الأرضِ، علیم، عزیز، عفوّ، على، عظیم، علام‌الغیوب، عالم الغیب و الشهادة.
غ غافرالذنب،غالب، غفار، غفور، غنى.
ف فالق الاصباح، فالق الحب و النوى، فاطر، فتّاح.
ق قوى، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل‌التوب، القائم على کل نفس.
ک کبیر، کریم، کافی.
ل لطیف.
م مؤمن، مهیمن، متکبر، مصوِّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیى، متین، مقتدر، مستعان، مبدى، مالک الملک.
ن نصیر ، نور.
و وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.
ه هادی.