جبیره
بخشی از احکام عملی و فقهی |
فروع دین |
---|
نماز |
نماز واجب • نمازهای یومیه • نماز مستحبی • نماز جمعه • نماز عید • نماز جماعت • نماز آیات • نماز میت • ارکان نماز • واجبات نماز |
دیگر عبادتها |
روزه • خمس • زکات • حج • جهاد امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری |
احکام طهارت |
وضو • غسل • تیمم نجاسات • مطهرات |
احکام مدنی |
وکالت • وصیت • ضمانت • کفالت • ارث |
احکام خانواده |
ازدواج • ازدواج موقت • تعدد زوجات • نشوز • محارم • طلاق • مهریه • شیردادن • آمیزش • استمتاع • صیغه ازدواج • ام ولد • ظهار • لعان • ایلاء • خلع و مبارات |
احکام قضائی |
قضاوت • دیات • حدود • قصاص • تعزیرات |
احکام اقتصادی |
عقود: (تجارت • مضاربه • اجاره) • محرمات (رشوه • ربا • احتکار • مکاسب محرمه) • احکام وابسته (مجهول المالک، وجوهات شرعی • کفاره • جزیه) |
احکام دیگر |
حجاب • صدقه • نذر • تقلید • خوردنیها و آشامیدنیها • وقف • قسم • فسخ • ابراء • اقاله • وقف |
جستارهای وابسته |
بلوغ • فقه • احکام شرعی • توضیح المسائل • واجب • حرام • مستحب • مباح • مکروه • نیت • قصد قربت • مسائل مستحدثه |
جَبیره، هر چیزی که هنگام وضو یا تیمم، بر محل زخم، شکستگی، سوختگی یا عضو دردمند میگذارند مانند پارچه، چسب، نوار، پنبه، دارو، گچ یا چوب شکسته بندی.
در منابع فقهی، احکام جبیره معمولاً در باب وضو مطرح میشود. جبیره یا در اعضایی است که هنگام وضو شسته میشوند (صورت و دستها) یا در اعضایی است که مسح میشوند. در فرض نخست، اگر آب برای زخم ضرر ندارد باید به گونهای آب را به عضو موردنظر رساند، مانند برداشتن جبیره یا فروبردن عضو جبیرهای در آب یا تکرارِ ریختن آب؛ و اگر رساندن آب ضرر دارد باید با دستِتر روی جبیره را مسح کرد.
در فرض دوم، یعنی در صورتی که جبیره در اعضایی باشد که هنگام وضو بر آنها مسح میشود، نظر مشهور فقهای شیعه و اهل سنّت آن است که در صورت امکان، جبیره برداشته شود و روی زخم مسح گردد. اگر مسحِ زخم ممکن نباشد، مسح جبیره واجب است و اگر این کار هم ممکن نباشد، مسح بر جبیره ساقط و تیمم به وضو ضمیمه میشود.
معنای جبیره
جبیره (جمع آن : جبائر) در لغت به معنای دستبند و چوبهای شکسته بندی و در اصطلاح فقه، هر چیزی است که بر روی محل زخم، شکستگی، سوختگی یا عضو دردمند باشد، مانند پارچه، چسب، نوار، پنبه، دارو، گچ یا چوب شکسته بندی.
فقها در باب طهارت و صلات از آن سخن گفتهاند.
وضوی جبیره
جبیره یا در محلّ غَسل (صورت و دستها) قرار دارد و یا در محلّ مسح (سر و پاها).
- اگر جبیره در محلّ غَسل (شستن) باشد در صورتی که شستن محل به برداشتن جبیره یا فروبردن عضو در آب و یا به تکرار ریختن آب بر آن تا رسیدن به پوست بدون مشقّت ممکن باشد، شستن واجب خواهد بود. و چنانچه شستن ممکن نباشد، مسح، جایگزین آن میشود.
- برخی دیگر گفتهاند اگر با چند بار آب ریختن یا فرو بردن عضو در آب، جریانی که در تحقق عرفی غَسل معتبر است حاصل نگردد، تخییر بین سه امر یادشده (شستن محل به برداشتن جبیره، فروبردن عضو در آب و یا تکرار ریختن آب بر آن) محلّ اشکال است؛ در نتیجه شستن محل با برداشتن جبیره واجب میشود.
- بعضی تصریح کردهاند که در صورت شستن از روی جبیره، رعایت ترتیب بین اجزای عضو از بالا به پایین واجب است و در فرض عدم امکان ترتیب، برداشتن جبیره متعین خواهد بود.
- اگر هیچ یک از سه امر یادشده ممکن نباشد، هرچند منشأ آن نجاست محل و عدم امکان تطهیر آن باشد، مسح بر جبیره کفایت میکند.
- در این که انتقال به مسح جبیره به صرف عدم امکان شستن محل، صورت میگیرد هرچند مسح پوست ممکن باشد، یا در صورت امکان، مسح پوست بر مسح جبیره مقدم خواهد بود، اختلاف است. همچنین اختلاف است که در صورت کفایت مسحِ جبیره، مسح متعین است و غَسل جبیره در صورت امکان صحیح نیست یا مکلّف، بین مسحِ جبیره و غَسل آن مخیر است. برخی احتیاط واجب را در جمع بین هردو دانستهاند.
- در مسح جبیره در محل غَسل، بنابر مشهور، مسح باید بر تمام جبیره صورت گیرد و نیز رطوبت آب به همه جبیره برسد و صرف کشیدن دستِتر بر آن کفایت نمیکند.هرچند برخی آن را کافی دانستهاند.
- اگر جبیره در محلّ مسح باشد در صورت امکان باید برداشته شود و مسح بر پوست صورت گیرد. در صورت عدم امکان، آیا مسح بر جبیره متعین است یا اینکه باید مسح تکرار شود تا آب به پوست برسد، مسئله اختلافی است. بسیاری مسح بر جبیره را متعین، و برخی احتیاط واجب را در جمع بین آن دو دانستهاند.
- اگر مسح بر جبیره به جهت نجاست آن یا مانعی دیگر ممکن نباشد آیا واجب است پارچهای پاک به گونهای بر آن نهاده شود که جزء جبیره محسوب گردد و سپس با رطوبت دست بر آن مسح شود یا شستن اطراف جبیره در صورتی که جبیره در موضع غَسل باشد کفایت میکند و یا تیمم واجب است، اختلاف میباشد. گروهی گفتهاند اگر پارچه پاک به گونهای قرار داده شود که جزء جبیره محسوب گردد، مسح آن کافی است، در غیر این صورت، احتیاط در جمع بین آن و تیمّم است. برخی نیز مطلقا احتیاط را در جمع دانستهاند.
- هرگاه اندازه جبیره از جراحت بیشتر باشد، مقدار اضافی نیز چنانچه در حدّ متعارف باشد مسح میشود،اما اگر بیش از حدّ متعارف باشد، در صورت امکانِ برداشتن آن، باید برداشته و مقدار زاید شسته شود و در صورت عدم امکان، در اینکه تیمّم متعین است یا خیر، اختلاف است. گروهی احتیاط واجب را در مسح و سپس تیمّم دانستهاند.
- آیا بر جبیرهای که تمامی عضو را دربرگرفته احکام جبیره جاری میشود یا نه؟ برخی بر جریان تصریح کردهاند. گروهی نیز احتیاط واجب را در جمع بین وضو و تیمّم دانستهاند. اگر جبیره بر همه اعضا باشد در جریان احکام جبیره بر آن یا انتقال به تیمّم، اختلاف است.
غُسل و تیمم جبیره
حکم جبیره در غسل همانند حکم آن در وضو است و بر آن ادّعای اجماع شده است. برخی بین جراحت و زخم و بین شکستگی تفصیل داده، در زخم قائل به تخییر بین تیمم و غسل و در شکستگی قائل به تعین غسل و مسح بر جبیره شدهاند و در فرض عدم امکان مسح، تیمّم را واجب دانستهاند.
در این باره نیز اختلاف است که آیا در غسل جبیره، غسل ترتیبی واجب است یا غسل ارتماسی نیز صحیح میباشد؛ و نیز بنابر کفایت غسل ارتماسی در وجوب مسح بر جبیره در زیر آب و عدم وجوب آن، اختلاف است.
تیمّم جبیره:هرگاه بر مواضع تیمّم، جراحت و زخمی وجود داشته باشد، حکم آن همانند حکم وضوی جبیره است. بدین معنا که در صورت امکانِ برداشتن جبیره، آن را برمیدارد و در صورت عدم امکان، بر جبیره مسح میکند.
چند حکم دیگر
حکم طهارت و نماز پس از زوال عذر: اگر پس از وقت نماز عذر صاحب جبیره برطرف شود، نمازی که خوانده صحیح است و نیازی به اعاده نیست، و اگر در وقت نماز عذر او برطرف شود در وجوب اعاده اختلاف است.در لزوم تجدید طهارت برای نمازهای بعدی پس از رفع عذر یا کفایت طهارت جبیرهای سابق نیز اختلاف است.
امامت صاحب جبیره: امامت صاحب جبیره برای غیر صاحبان جبیره مکروه است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ جوهری ؛ مرتضی زبیدی، ذیل «جبر»؛ زنجی سجزی، ذیل واژه
- ↑ ر.ک: خوئی، ج ۱، ص۳۰ـ۳۱؛ گلپایگانی، مختصرالاحکام،ص ۲۵؛ روحانی،ص ۵۸
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۱؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۲۸ ـ ۵۲۹
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۱ - ۲۹۳؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰ - ۵۳۱
- ↑ تذکرة الفقهاء ۱/ ۲۰۷
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۲
- ↑ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۰ -۵۳۱
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۳؛ العروة الوثقی ۱/ ۴۳۶ -۴۳۸
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۴؛ العروة الوثقی ۱/ ۴۴۰
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۲۹۶؛ العروة الوثقی ۱/ ۴۳۹ - ۴۴۰
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۳۹ - ۴۴۰؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۷ - ۵۳۸
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۵۳
- ↑ مستمسک العروة ۲/ ۵۳۹ - ۵۴۰
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۳۰۰؛ العروة الوثقی ۱/ ۴۴۰ - ۴۴۱
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۳۰۰
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۴۴
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۴۲ - ۴۴۳؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۴۰
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۵۴ - ۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۵۶
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۵۵
- ↑ العروة الوثقی ۱/ ۴۵۵؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۵۸
- ↑ جواهر الکلام ۲/ ۳۱۰؛ العروة الوثقی ۱/ ۴۵۷ - ۴۵۸؛ مستمسک العروة ۲/ ۵۶۰
- ↑ جواهرالکلام ۲/ ۳۱۰
- ↑ جواهرالکلام ۱۳/ ۳۹۲ - ۳۹۳
منابع
- تذکرة الفقهاء،أبومنصور الحسن بن یوسف بن المطهر، العلّامة الحلّی، مؤسسة آل البیت علیهم السّلام لإحیاء التراث، قم، الطبعة الاولی ۱۴۱۴ ـ ۱۴۲۰ق
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام،الشیخ محمدحسن النجفی، دارالکتب الإسلامیة و المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ ۱۳۶۲ ـ ۱۳۶۹ش
- العروة الوثقی،السید محمدکاظم الطباطبائی الیزدی، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، الطبعة الاولی ۱۴۱۷ ـ ۱۴۲۰
- مستمسک العروة الوثقی،السید محسن الطباطبائی الحکیم، مکتبة آیتالله المرعشی النجفی، الطبعة الثالثة، ۱۳۸۸ ـ ۱۳۹۱ق
پیوند به بیرون
منبع مقاله: