سوره فرقان
< نور - شعرا > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۲۵ |
جزء | ۱۸ و ۱۹ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۴۲ |
مکی/مدنی | مکی |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۷۷ |
تعداد کلمات | ۸۹۷ |
تعداد حروف | ۳۸۷۷ |
سوره فُرقان بیست و پنجمین سوره و از سورههای مکی قرآن که در جزء هجدهم و نوزدهم قرآن جای گرفته است. فرقان یعنی جداکننده حق از باطل. این سوره بر مباحث توحید، معاد، نبوت و مبارزه با بت پرستی تأکید میکند و در آیات پایانی آن، ویژگیهای مؤمنان راستین آمده است. آیه شصتم آن، سجده مستحب دارد و از آیات مشهور آن، آیه ۳۰ (مهجوریت قرآن)، ۵۳ (جدایی دریای شور و شیرین) و ۵۹ (خلقت عالَم در شش روز) است.
در فضیلت قرائت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده است هر کس سوره فرقان را بخواند، در روز قیامت، در حالی مبعوث میشود که به آمدن در قیامت ایمان دارد و هیچ شکی ندارد که آنان که در قبرند، مبعوث میشوند. او همچنین بدون حسابرسی وارد بهشت میشود.
معرفی
- نامگذاری
نام فرقان از نخستین آیه سوره گرفته شده و به معنای جداکننده حق و باطل است. در اینجا یعنی قرآن جداکننده حق و باطل است.
- محل و ترتیب نزول
سوره فرقان جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول چهل و دومین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، بیست و پنجمین سوره است و در جزء هجدهم و نوزدهم جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره فرقان ۷۷ آیه، ۸۹۷ کلمه و ۳۸۷۷ حرف دارد و جزو سورههای مثانی و کمی بیش از یکچهارم یک جزء قرآن است. آیه شصتم سوره فرقان سجده مستحب دارد؛ یعنی هنگام تلاوت یا شنیدن آن، مستحب است فرد سجده کند. (رجوع کنید به: سورههای سجدهدار)
محتوا
موضوعاتی که در این سوره مطرح شده است، چنین است: بهانههای مشرکان در پذیرش اسلام و پاسخ قرآن به آنان، مبارزه با شرک، سرگذشت اقوام پیشین، حسرت مردم در قیامت، نشانههای توحید و نمایش عظمت خداوند در طبیعت و مقایسه مؤمنان با کافران؛ اما مهمترین بخش آیات این سوره درباره ویژگیهای «عباد الرحمن» یعنی بندگان راستین خداوند است که از آیه ۶۳ تا پایان سوره را در بر گرفته است.
سوره فرقان پاسخ به شبهات مخالفان پیامبر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شبهه ششم: آیه ۶۰-۷۷ ادعای بیفایدهبودن بندگی خدا | شبهه پنجم: آیه ۴۱-۵۹ استهزای دعوت توحیدی پیامبر | شبهه چهارم: آیه ۳۲-۴۰ چرا قرآن یکباره نازل نمیشود | شبهه سوم: آیه ۲۱-۳۱ چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشوند | شبهه دوم: آیه ۷-۲۰ چرا پیامبر مانند مردم عادی زندگی میکند | شبهه اول: آیه ۴-۶ قرآن از سوی خدا نازل نشده است | مقدمه: آیه ۱-۳ بعثت پیامبر اسلام، لطف خدا به جهانیان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاسخ اول: آیه ۶۰-۶۲ نعمتهای خدا، دلیل پرستش او | شبهه: آیه ۴۲ سخن کافران در تحقیر پیامبر و دفاع خدایانشان | پاسخ اول: آیه ۳۲-۳۳ هدف از نزول تدریجی قرآن، تثبیت قلب پیامبر است | پاسخ اول: آیه ۲۱-۲۴ فرارسیدن عذاب کافران با مشاهده فرشتگان | پاسخ اول: آیه ۹-۱۰ این سخنان نشانه گمراهی و جهالت است | پاسخ: آیه ۶ قرآن مشتمل بر اسراری است که فقط خدا به آنها آگاه است | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاسخ دوم: آیه ۶۳-۷۶ رفتارهای پسندیده بندگان خدا | پاسخ اول: آیه ۴۳-۴۴ پیروی کافران از هوای نفس | پاسخ دوم: آیه ۳۴-۴۰ یادآوری عواقب مخالفت با پیامبر خدا و کتب آسمانی | پاسخ دوم: آیه ۲۵-۲۶ سختبودن روز نزول فرشتگان بر کافران | پاسخ دوم: آیه ۱۱-۱۹ عدم اعتقاد به قیامت، علت اصلی مخالفت کافران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاسخ سوم: آیه ۷۷ بیارزشی کافران نزد خدا | پاسخ دوم: آیه ۴۵-۵۵ نعمتهای خدا نشانه یکتایی اوست | پاسخ سوم: آیه ۲۷-۳۱ افسوس کافران در روز قیامت به خاطر مخالفت با پیامبر | پاسخ سوم: آیه ۲۰ همه پیامبران مانند مردم عادی زندگی میکردند | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاسخ سوم: آیه ۵۶-۵۹ دعوت به سوی خدا، تنها هدف پیامبر است | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روایتهای تاریخی
سوره فرقان در مورد حضرت موسی و برادرش هارون سخن میگوید و قوم نوح را قومی معرفی میکند که پیامبران را تکذیب کردند و در نهایت غرق شدند. همچنین از قوم عاد، قوم ثمود و اصحاب رَس نام میبرد و آنان را اقوامی معرفی میکند که دچار عذاب الهی شدند. آیه ۴۰ نیز در مورد سرنوشت قوم لوط سخن میگوید.
تفسیر برخی آیات
گناه نیکیها را تباه میکند
در تفسیر البرهان ذیل آیه ۲۳ از پیامبر(ص) نقل شده است در روز قیامت گروهی میآیند که کارهای نیکی به بزرگی کوهها دارند؛ اما خداوند اعمالشان را باطل میکند و این به دلیل آن است که هرگاه کار حرامی پیش میآمد، به سوی آن خیز برمیداشتند. در روایاتی دیگر آمده است غیبت، دنیادوستی، تکبر، خودپسندی، حسد، ریا و نپرداختن زکات موجب باطل شدن و بالانرفتن اعمال میشوند.
پذیرش ولایت اهلبیت، شرط قبولی اعمال
در تفسیر آیه ۲۳، علامه طباطبایی مضمون آیه را بر پایه تمثیل دانستهاست که بیانگر قهر الهى بر جمیع اعمالی است که کفار به منظور سعادت حیات انجام دادهاند و در قیامت خداوند آنها را باطل میسازد، به طورى که اثرى در سعادت زندگى ابدى ایشان نداشته باشد، خداوند در این تمثیل تشبیه به سلطان قاهری شده که وقتى بر دشمن غلبه مى کند اثاث خانه و زندگى اش را مى سوزاند، به طورى که اثرى از آن باقى نماند.و میان این آیه که دلالت مى کند بر حبط اعمال کفار در روز قیامت، با آیاتى که مى فهماند اعمال کفار به خاطر کفر و جرمهایشان در دنیا حبط مى شود، منافاتی نیست ، براى اینکه معناى حبط کردن بعد از مرگ این است که بعد از مرگ، حبط برایشان ظاهر میشود بعد از آنکه در دنیا از درکشان مخفى بود.ـزیرا دنیا ظرف ظهور وآشکار شدن حقایق و نتایج اعمال است نه ظرف تحقق وبه وجود آمدن آنها. در منابع تفسیری روایاتی نقل شدهاست که میگویند شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایت اهل بیت(ع) است. سید هاشم بحرانی برخی از این روایات را در البرهان میآورد و مینویسد تعداد این روایات بیش از آن است که به شمارش بیایند. همچنین روایاتی ذیل آیه ۲۷ و ۲۸ نقل شدهاست که واژه «سبیل» را بر امام علی(ع) تطبیق کردهاند و از وصایت حضرت امیرالمؤمنین و غصب ولایت ایشان سخن گفتهاند.
همچنین ببینید: احباط
شأن نزول: بهانههای مشرکان در نپذیرفتن اسلام
در تفسیر المیزان درباره شأن نزول آیه های ۷تا ۲۰ آمده است: عدهای از کفار نزد پیامبر(ص) رفتند تا با او گفتگو کنند و بگویند اگر مال یا منصب میخواهد به او بدهند؛ اما پیامبر(ص) سخنان آنان را رد کرد و فرمود آنچه آورده به طمع مال و سلطنت و شهرت نیست، بلکه خدا او را مأمور کرده تا بشیر و نذیر باشد و رسالت پروردگار را به آنان برساند و پیامبر(ص)ادامه داد که من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیر خواهی کردم اینک اگر رسالتم را پذیراباشید همان بهره شماست در دنیا وآخرت و اگر نپذیرید در برابر فرمان الهی صبر میکنم تا خودش میان من و شما داوری کند. کافران وقتی چنین دیدند گفتند چرا فرشتهای همراه تو نیست تا تو را تصدیق کند یا چرا باغ و قصری نداری تا تو را از بازار بینیاز کند؟ پس خداوند این آیهها (۷تا۲۰) را نازل کرد و در آیه ۲۰ میفرماید من بعضی از شما را مایه امتحان بعضی دیگر کردم تا معلوم شود آیا صبر میکنید؟ یعنی اگر میخواستم همه دنیا را در اختیار رسولم میگذاشتم تا دیگر با او مخالفت نکنید.
آیات مشهور
- وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (آیه ۳۰)
ترجمه: و پیامبر(ص) گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند».
از آیات مشهور این سوره آیه سیام است که در آن، پیامبر(ص) از مهجوربودن قرآن در میان امتش گلایه میکند. در تفسیر نمونه آمدهاست این شکایت پیامبر امروز نیز ادامه دارد؛ چراکه قرآن به کتابی تشریفاتی تبدیل شدهاست. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد از ظاهر آیات فهمیده میشود که این سخن پیامبر به عنوان شکایت ازتمام قومش بلکه ازتمام امتِ کافر و گناهکارش در قیامت است. استفاده ازفعل ماضی(وَقَالَ الرَّسُولُ ...) که بیانگر تحقق کاری در زمان گذشتهاست نشانگر آن است که مهجوريّت قرآن و گلايهى پيامبر در قیامت از امتش قطعى است. براساس حدیث مشهور به حدیث ثقلین که شیعه و سنی نقل کردهاند و تأکید پیامبر(ص) براین که قرآن وعترت او تا قیامت از هم جدا نخواهند شد و شرط سعادت و گمراه نشدن امتش تمسک همزمان به آن دو است و بر اساس این که امامان معصوم (ع) قرآنهای ناطق خدواند هستند میتوان به فرازی از خطبه طولانی امام علی(ع) هفت روز پس از وفات پیامبر(ص) و پس از فارغ شدن از جمع آوری قرآن در مدینه اشاره کرد که در آن به تشریح مقامات پیامبر خدا(ص) پرداخته و این که اطاعت از او را خداوند اطاعت از خودش قرار داده و در ادامه حضرت به مقام و جایگاه ویژه اش نزد پیامبر اشاره کرده و این که ولایتش ولایت خدا و پیامبر است و دشمنی با او دشمنی با خدا و رسول اوست و نیز اشاراتی به حوادث پس از وفات پیامبر (ص) داشته و آنگاه پس از تلاوت آیات۲۸ و۲۹ فرموده: من همان ذِكر و يادى هستم كه او (شخص ظالمی که در قیامت از روی حسرت اعتراف و اظهار پشیمانی میکند) و مرا به فراموشى سپرد و همان راهى هستم كه از آن منحرف شد و همان ايمانى هستم كه بدان كفر ورزيد و همان قرآنى هستم كه تركش كرد و همان دينى هستم كه تكذيبش نمود و همان صراطى هستم كه از آن كناره گرفت. اما رضا(ع) در روایتی فرموده که دلیل خواندن قراآن در نماز این است که قران از مهجور بودن خارج شود.
- وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَینِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَینَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (آیه ۵۳)
ترجمه: و اوست کسی که دو دریا را موجزنان به سوی هم روان کرد: این یکی شیرین [و] گوارا و آن یکی شور [و] تلخ است؛ و میان آن دو، مانع و حریمی استوار قرار داد.
در تفسیر آمدهاست این آیه یکی دیگر از مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهانِ آفرینش ترسیم میکند. در سوره الرحمن (آیه ۱۹ و ۲۰) و نمل (آیه ۶۱) نیز از این دو دریا سخن گفته شدهاست. در روایتی از امام باقر(ع )است که در تفسیر فرموده: حرام است بر هریک ازاین دو دریا (رود) که به حریم دیگری تجاوز کند وطعم هم را تغییر بدهند.
- الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَیٰ عَلَی الْعَرْشِ (آیه ۵۹)
ترجمه: همان کسی که آسمانها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، در شش روز آفرید. آنگاه بر عرش استیلا یافت.
از دیگر آیات مشهور این سوره آیه ۵۹ است که میگوید خداوند آسمان و زمین و مابین آن دو را در شش روز آفرید. این آیه با اندکی تفاوتِ در عبارات، در شش سوره دیگر تکرار شدهاست. در آیه نهم سوره فصلت نیز آمدهاست خداوند زمین را در دو روز آفرید. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه نهم فصلت درباره مدت زمان خلقت بحث کرده و مراد از روز را در این آیه، پارهای از زمان دانستهاست. تفسیر نمونه نیز «روز» را «دوران» معنا کردهاست، نه روز به معنای ۲۴ ساعت.
این آیه به دنبال آیه قبل است که به پیامبر(ص)امر شده بود که بر خداوند توکل کند و توکل یعنی وکیل گرفتن و وکالت وقتی تحقق پیدا میکند که وکیل زنده و عالم باشدکه در آیه ۵۸ به حیات وعلم خداوند اشاره شد(وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚوَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ترجمه: و توکّل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد؛ و تسبیح و حمد او را بجا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!) ونیز وکالت متوقف است بر این که وکیل سلطه بر حکم و تصرف داشته باشد که آیه ۵۹ با ذکر خالقیت خداوند و استیلا بر عرش و تدبیر نظام هستی آن را بیان کردهاست.
- وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا... (آیات ۶۳تا ۷۶)
چون در آیه ۶۰ خداوند به کفار فرمود برای رحمان سجده کنید و آنان از روی استکبار و به قصد اهانت به اسم کریمِ «الرحمان» گفتند رحمان چیست؟ در این آیات در نقطه مقابل آن کفار، مؤمنان را به عنوان بندگانِ خدای رحمان(عِبَادُ الرَّحْمَٰن) معرفی کردهاست و در حقیقت تکمیلی است برای آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده میشد از سر استهزاء و غرور میگفتند: رحمان چیست؟ در اين آيات، دوازده صفت از صفات ويژهى «عِبادُ الرَّحْمنِ» بيان شده كه بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.برخی ویژگیهای مربوط به زندگی آنها در میان مردم و برخی مربوط به خلوتشان در شب و با خدای خویش است.
صفات و ویژگیهای بندگان خدای رحمان عبارتند از:
۱- راه رفتن با آرامش و بیتکبر بر روی زمین.(آیه۶۳)
۲-حلم و بردباری و عدم مقابله جاهلانه با کلام و برخورد جاهلان.(آیه ۶۳)
۳-عبادت خالصانه واقامه نماز در شب.(آیه۶۴)
۴-خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی. (آیه۶۵)
۵- اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط در مسأله انفاق.(آیه ۶۷)
۶- التزام به توحید خالص است ودوری از هر گونه شرک و دو گانه و یا چند گانه پرستی.(آیه ۶۸)
۷-دامن نیالودن به ریختن خون بی گناهان. (آیه ۶۸)
۸- رعایت پاکدامنی و عفت و دوری از تعرض به ناموس دیگران .( آیه ۶۸)
۹-پرهیز از شهادت دادن به باطل و نیز شرکت کردن در مجالس باطل.(آیه۷۲) در آیه دو احتمال است اگر زور درآیه به معنای دروغ باشد احتمال اول واگر به معنای لهو باشد احتمال دوم صحیح است.
۱۰- پرهیز از آلوده شدن به لغو و بیهودگی و پاک نگاه داشتن خویش از حضور در محافل گناه.(آیه۷۲)
۱۱-تفکر و تعقل در آیات پروردگار (حکمتها و موعظههای نیکو). ( آیه۷۳)
۱۲-در خواست همسر و نسل و خانواده شایسته وپیشتاز در خوبیها.(آیه ۷۴)
- إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ الله، غَفُورًا رَحِيمًا آیه ۷۰ (ترجمه: مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بودهاست.)
در آیات ۶۸و ۶۹ به عذاب توأم با خواری گناهکاران (مشرکان و زناکاران و قاتلان انسانهای بی گناه) اشاره شد و در این آیه توبه و ایمان و عمل صالح را شرط رهایی از عذاب دوزخ دانستهاست. توبه همان بازگشت از معصیت است که کمترین مرتبه اش پشیمانی از معصیت است و ایمان هم در توبه از شرک لازم ست چون بدون ایمان، توبه از شرک تحقق ندارد و عمل صالح هم شرط تثبیت توبه است که با آن توبه نصوح تحقق مییابد.با تحقق این توبه خداوند سیئات(گناهان) این افراد را به حسنات(کارهای نیک) تبدیل میکند و منظور از تبدیل این است که چون گناهان از ذات انسانهایی صادر میشود که ذاتشان پاک و طاهر و سعادتمند نیست؛ یا سراسر وجودشان شقاوت و ناپاکی است و یا بهرهای از آنها را دارند این افراد اگر توبه کنند وبا ایمان و عمل صالح جان و ذات خود را بیارایند ذاتشان سعادتمند و پاک و مشمول مغفرت و رحمت الهی میشوند و از آثار گناهان که عذاب دوزخ و خواری در آن بود رهایی مییابند. در روایتی از پیامبر(ص) محبت اهلبیت(ع) از عواملی دانسته شده که در قیامت به سبب آن سیئات تبدیل به حسنات میشود و نیز امام صادق(ع) زائر امام حسین(ع) از کسانی دانسته است که مشمول این تبدیل قرار میگیرد.
- قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا آیه ۷۷(ترجمه: بگو: اگر پروردگار من شما را به طاعت خويش نخوانده بود به شما نمىپرداخت، كه شما تكذيب كردهايد و كيفرتان همراهتان خواهد بود.)
آیه پایانی سوره بازگشت به همان غرض اصلی سوره است که رد تکذیب و انکار مشرکان نسبت به پیامبر و قرآن است در این آیه نیز قرآن به مشرکان تاکید میکند که چون پیامبر را تکذیب کردید هیچ جایگاه و منزلتی در نزد خداوند ندارید وکیفر این تکذیب دامنگیرتان خواهد بود و امید به هیچ خیری در شما نیست و این که خداوند شما را به دین و ایمان فراخوانده برای این است که حجت را بر شما تمام کند شاید شما از تکذیبتان برگردید. هر چند برخی از مفسران ماننند علامه طباطبایی دُعَاؤُكُمْ را به معنای فراخواندن به دین و ایمان دانسته اند اما بسیازی دیگری از مفسران ومترجمان آن را به دعا و زاری و توبه تفسیر کرده اند.
فضیلت و خواص
درباره فضیلت تلاوت این سوره، در تفسیر مجمع البیان آمده است پیامبر(ص) فرمودند هر کس سوره فرقان را بخواند، در روز قیامت، در حالی مبعوث میشود که به آمدن در قیامت ایمان دارد و هیچ شکی ندارد که آنان که در قبرند، مبعوث میشوند. وی همچنین بدون حسابرسی وارد بهشت میشود. همچنین شیخ صدوق مینویسد امام کاظم(ع) فرمودند قرائت سوره فرقان را رها مکن، زیرا هر کس سوره فرقان را در شب تلاوت کند، خداوند هیچ وقت او را عذاب نمیکند و از او حسابرسی نمیکند و او را در فردوس اعلی منزل میدهد.
آیات الاحکام
آیه ۴۸ سوره فرقان را جزو آیات الاحکام برشمردهاند. گفته شده است از این آیه، پاکبودن (طاهر) و پاککننده بودنِ (مطهِّربودن) آب برداشت میشود: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا: از آسمان، آبی پاک فرود آوردیم».تفسیر المیزان طهور را صیغه مبالغه دانسته که به معنای چیزی است که هم خودش طاهر و پاک است و هم غیر خودش را پاک می کند.
متن و ترجمه
سوره فرقان
متن | ترجمه |
---|---|
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿١﴾ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴿٢﴾وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا ﴿٣﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ ۖ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا ﴿٤﴾ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿٥﴾ قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٦﴾ وَقَالُوا مَالِ هَـٰذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا ﴿٧﴾ أَوْ يُلْقَىٰ إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا ۚ وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا ﴿٨﴾ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا ﴿٩﴾ تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِّن ذَٰلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورًا ﴿١٠﴾ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا ﴿١١﴾ إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا ﴿١٢﴾ وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا ﴿١٣﴾ لَّا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا ﴿١٤﴾ قُلْ أَذَٰلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۚ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا ﴿١٥﴾ لَّهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ وَعْدًا مَّسْئُولًا ﴿١٦﴾ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿٢٠﴾ وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا ۗ لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾ وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا ﴿٢٣﴾ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا ﴿٢٤﴾ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَـٰنِ ۚ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿٢٦﴾ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿٢٧﴾ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿٢٨﴾ لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ﴿٢٩﴾ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿٣٠﴾ وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿٣١﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿٣٢﴾ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿٣٣﴾ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُولَـٰئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٣٤﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿٣٥﴾ فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا ﴿٣٦﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً ۖ وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿٣٧﴾ وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَٰلِكَ كَثِيرًا ﴿٣٨﴾ وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ ۖ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا ﴿٣٩﴾ وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿٤٠﴾ وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَـٰذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّـهُ رَسُولًا ﴿٤١﴾ إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا ۚ وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٤٢﴾ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿٤٣﴾ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا ﴿٤٤﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا ﴿٤٥﴾ ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا ﴿٤٦﴾ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿٤٧﴾ وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ۚ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿٤٨﴾ لِّنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا ﴿٤٩﴾ وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَىٰ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿٥٠﴾ وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيرًا ﴿٥١﴾ فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٥٣﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿٥٤﴾ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَنفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ ۗ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِ ظَهِيرًا ﴿٥٥﴾ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿٥٦﴾ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿٥٧﴾ وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ﴿٥٨﴾ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ الرَّحْمَـٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴿٥٩﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَـٰنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَـٰنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ۩ ﴿٦٠﴾ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا ﴿٦١﴾ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا ﴿٦٢﴾ وَعِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿٦٣﴾ وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا ﴿٦٤﴾ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿٦٥﴾ إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿٦٦﴾ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا ﴿٦٧﴾ وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿٦٨﴾ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿٦٩﴾ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٧٠﴾ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّـهِ مَتَابًا ﴿٧١﴾ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﴿٧٢﴾ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿٧٣﴾ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿٧٤﴾ أُولَـٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿٧٥﴾ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿٧٦﴾ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا ﴿٧٧﴾ | به نام خداوند رحمتگر مهربان بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود، فرقان [كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد. (۱) همان كس كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ اوست، و فرزندى اختيار نكرده و براى او شريكى در فرمانروايى نبوده است، و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه درخور آن بوده اندازهگيرى كرده است. (۲)و به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند كه چيزى را خلق نمىكنند و خود خلق شدهاند و براى خود نه زيانى را در اختيار دارند و نه سودى را، و نه مرگى را در اختيار دارند و نه حياتى و نه رستاخيزى را. (۳) و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: «اين [كتاب] جز دروغى كه آن را بربافته [چيزى] نيست، و گروهى ديگر او را بر آن يارى كردهاند.» و قطعاً [با چنين نسبتى] ظلم و بهتانى به پيش آوردند. (۴) و گفتند: «افسانههاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته، و صبح و شام بر او املا مىشود.» (۵) بگو: «آن را كسى نازل ساخته است كه راز نهانها را در آسمانها و زمين مىداند، و هموست كه همواره آمرزنده مهربان است.» (۶) و گفتند: «اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟ چرا فرشتهاى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟ (۷) يا گنجى به طرف او افكنده نشده يا باغى ندارد كه از [بار و بَر] آن بخورد؟» و ستمكاران گفتند: « جز مردى افسونشده را دنبال نمىكنيد.» (۸) بنگر چگونه براى تو مَثَلها زدند و گمراه شدند؛ در نتيجه نمىتوانند راهى بيابند. (۹) بزرگ [و خجسته] است كسى كه اگر بخواهد بهتر از اين را براى تو قرار مىدهد: باغهايى كه جويبارها از زير [درختان] آن روان خواهد بود، و براى تو كاخها پديد مىآورد. (۱۰) [نه!] بلكه [آنها] رستاخيز را دروغ خواندند، و براى هر كس كه رستاخيز را دروغ خوانَد آتش سوزان آماده كردهايم. (۱۱) چون [دوزخ] از فاصلهاى دور، آنان را ببيند، خشم و خروشى از آن مىشنوند. (۱۲) و چون آنان را در تنگنايى از آن به زنجير كشيده بيندازند، آنجاست كه مرگ [خود] را مىخواهند. (۱۳) «امروز يك بار هلاك [خود] را مخواهيد و بسيار هلاك [خود] را بخواهيد.» (۱۴) بگو: «آيا اين [عقوبت] بهتر است يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است كه پاداش و سرانجام آنان است؟» (۱۵) جاودانه هر چه بخواهند در آنجا دارند. پروردگار تو مسؤول [تحقق] اين وعده است. (۱۶) و روزى كه آنان را با آنچه به جاى خدا مىپرستند، محشور مىكند، پس مىفرمايد: «آيا شما اين بندگان مرا به بيراهه كشانديد يا خود گمراه شدند؟» (۱۷) مىگويند: «منزهى تو، ما را نسزد كه جز تو دوستى براى خود بگيريم، ولى تو آنان و پدرانشان را برخوردار كردى تا [آنجا كه] ياد [تو] را فراموش كردند و گروهى هلاكشده، بودند.» (۱۸) قطعاً [خدايانتان] در آنچه مىگفتيد، شما را تكذيب كردند؛ در نتيجه نه مىتوانيد [عذاب را از خود] دفع كنيد و نه [خود را] يارى نماييد و هر كس از شما شرك ورزد عذابى سهمگين به او مىچشانيم. (۱۹) و پيش از تو پيامبران [خود] را نفرستاديم جز اينكه آنان [نيز] غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند، و برخى از شما را براى برخى ديگر [وسيله] آزمايش قرار داديم. آيا شكيبايى مىكنيد؟ و پروردگار تو همواره بيناست. (۲۰) و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند، گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا پروردگارمان را نمىبينيم؟» قطعاً در مورد خود تكبر ورزيدند و سخت سركشى كردند. (۲۱) روزى كه فرشتگان را ببينند، آن روز براى گناهكاران بشارتى نيست، و مىگويند: «دور و ممنوع [آيد از رحمت خدا].» (۲۲) و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را [چون] گَردى پراكنده مىسازيم. (۲۳) آن روز، جايگاه اهل بهشت بهتر و استراحتگاهشان نيكوتر است. (۲۴) و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مىشكافد و فرشتگان نزول يابند! (۲۵) آن روز، فرمانروايى بحق، از آنِ [خداىِ] رحمان است و روزى است كه بر كافران بسى دشوار است. (۲۶) و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مىگزد [و] مىگويد: «اى كاش با پيامبر راهى برمىگرفتم.» (۲۷) «اى واى، كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم. (۲۸) او [بود كه] مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود.» و شيطان همواره فروگذارنده انسان است. (۲۹) و پيامبر [خدا] گفت: «پروردگارا، قوم من اين قرآن را رها كردند.» (۳۰) و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست. (۳۱) و كسانى كه كافر شدند، گفتند: «چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟» اين گونه [ما آن را به تدريج نازل كرديم] تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم، و آن را به آرامى [بر تو] خوانديم. (۳۲) و براى تو مَثَلى نياوردند، مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم. (۳۳) كسانى كه -به رو درافتاده- به سوى جهنم رانده مىشوند، آنان بدترين جاى و گمترين راه را دارند. (۳۴) و به يقين [ما] به موسى كتاب [آسمانى] عطا كرديم، و برادرش هارون را همراه او دستيار[ش] گردانيديم. (۳۵) پس گفتيم: «هر دو به سوى قومى كه نشانههاى ما را به دروغ گرفتند برويد.» پس [ما] آنان را به سختى هلاك نموديم. (۳۶) و قوم نوح را آنگاه كه پيامبران [خدا] را تكذيب كردند غرقشان ساختيم، و آنان را براى [همه] مردم عبرتى گردانيديم و براى ستمكاران عذابى پر درد آماده كردهايم. (۳۷) و [نيز] عاديان و ثموديان و اصحاب رَسّ و نسلهاى بسيارى ميان اين [جماعتها] را [هلاك كرديم]. (۳۸) و براى همه آنان مَثَلها زديم و همه را زير و زَبَر كرديم. (۳۹) و قطعاً بر شهرى كه باران بلا بر آن بارانده شد گذشتهاند؛ مگر آن را نديدهاند؟ [چرا،] ولى اميد به زندهشدن ندارند. (۴۰) و چون تو را ببينند، جز به ريشخندت نگيرند، [كه:] «آيا اين همان كسى است كه خدا او را به رسالت فرستاده است؟ (۴۱) چيزى نمانده بود كه ما را از خدايانمان -اگر بر آن ايستادگى نمىكرديم- منحرف كند. «و هنگامى كه عذاب را مىبينند به زودى خواهند دانست چه كسى گمراهتر است. (۴۲) آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى؟ آيا [مىتوانى] ضامن او باشى؟ (۴۳) يا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند. (۴۴) آيا نديدهاى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است؟ و اگر مىخواست، آن را ساكن قرار مىداد، آنگاه خورشيد را بر آن دليل گردانيديم. (۴۵) سپس آن [سايه] را اندك اندك به سوى خود بازمىگيريم. (۴۶) و اوست كسى كه شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مايه] آرامشى. و روز را زمان برخاستن [شما] گردانيد. (۴۷) و اوست آن كس كه بادها را نويدى پيشاپيش رحمت خويش [باران] فرستاد و از آسمان، آبى پاك فرود آورديم، (۴۸) تا به وسيله آن سرزمينى پژمرده را زنده گردانيم و آن را به آنچه خلق كردهايم -از دامها و انسانهاى بسيار- بنوشانيم. (۴۹) و قطعاً آن [پند] را ميان آنان گوناگون ساختيم تا توجه پيدا كنند، و[لى ] بيشتر مردم جز ناسپاسى نخواستند. (۵۰) و اگر مىخواستيم قطعاً در هر شهرى هشداردهندهاى برمىانگيختيم. (۵۱) پس، از كافران اطاعت مكن، و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز. (۵۲) و اوست كسى كه دو دريا را موجزنان به سوى هم روان كرد: اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است؛ و ميان آن دو، مانع و حريمى استوار قرار داد. (۵۳) و اوست كسى كه از آب، بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد، و پروردگار تو همواره تواناست. (۵۴) و غير از خدا چيزى را مىپرستند كه نه سودشان مىدهد و نه زيانشان مىرساند؛ و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [شيطان] است. (۵۵) و تو را جز بشارتگر و بيمدهنده نفرستاديم. (۵۶) بگو: «بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم، جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد.» (۵۷) و بر آن زنده كه نمىميرد توكل كن و به ستايش او تسبيح گوى؛ و همين بس كه او به گناهان بندگانش آگاه است. (۵۸) همان كسى كه آسمانها و زمين، و آنچه را كه ميان آن دو است، در شش روز آفريد. آنگاه بر عرش استيلا يافت. رحمتگر عام [اوست]. در باره وى از خبرهاى بپرس [كه مىداند]. (۵۹) و چون به آنان گفته شود: «[خداى] رحمان را سجده كنيد»، مىگويند: «رحمان چيست؟ آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مىدهى سجده كنيم؟» و بر رميدنشان مىافزايد. (۶۰) [فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد، و در آن، چراغ و ماهى نوربخش قرار داد. (۶۱) و اوست كسى كه براى هر كس كه بخواهد عبرت گيرد يا بخواهد سپاسگزارى نمايد، شب و روز را جانشين يكديگر گردانيد. (۶۲) و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند؛ و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند. (۶۳) و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده، شب را به روز مىآورند. (۶۴) و كسانىاند كه مىگويند: «پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمى است. (۶۵) و در حقيقت، آن بد قرارگاه و جايگاهى است. (۶۶) و كسانىاند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مىكنند و نه تنگ مىگيرند، و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمىگزينند. (۶۷) و كسانىاند كه با خدا معبودى ديگر نمىخوانند و كسى را كه خدا [خونش را] حرام كرده است جز به حق نمىكُشند، و زنا نمىكنند، و هر كس اينها را انجام دهد سزايش را دريافت خواهد كرد. (۶۸) براى او در روز قيامت عذاب دو چندان مىشود و پيوسته در آن خوار مىماند. (۶۹) مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. (۷۰) و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد، در حقيقت به سوى خدا بازمىگردد. (۷۱) و كسانىاند كه گواهى دروغ نمىدهند؛ و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند. (۷۲) و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند. (۷۳) و كسانىاند كه مىگويند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان.» (۷۴) اينانند كه به پاس آنكه صبر كردند، غرفه[هاى بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد. (۷۵) در آنجا، جاودانه خواهند ماند. چه خوش قرارگاه و مقامى! (۷۶) بگو: «اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند. در حقيقت شما به تكذيب پرداختهايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.» (۷۷) |
سوره پیشین: سوره نور | سوره فرقان سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره شعراء |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
تکنگاریها
سوره فرقان همچون دیگر سورهها در کتابهای تفسیری، شرح و تفسیر شده است؛ اما آثاری نیز به صورت مستقل به تفسیر این سوره پرداختهاند:
- آیتالله سبحانی، سیمای انسان کامل در قرآن: تفسیر سوره فرقان، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش، ۳۹۶ صفحه.
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۳.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۴۴.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۸، ص۲۲۱.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۳۵.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۳۷.
- ↑ سوره فرقان، آیات ۳۵-۴۰؛ علیبابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۳۹۳۴۰.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۱۷-۱۲۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۰۱.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۲.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۴۱۳۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۱۹۵-۱۹۶.
- ↑
- ↑ علیبابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۳۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۱۵، ص۲۰۵.
- ↑ البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۴، ص۱۲۶.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص ۲۴۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۲۴.
- ↑ البحراني، السيد هاشم البرهان في تفسيرالقرآن، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۵۴؛ سوره یونس، آیه ۳؛ سوره هود، آیه ۷؛ سوره سجده، آیه ۴؛ سوره ق، آیه ۳۸؛ سوره حدید، آیه ۴.
- ↑ طباطبایی، ترجمه المیزان، ۱۹۷۳م، ج۱۷، ص۳۶۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۳۳.
- ↑ برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۴۸.
- ↑ محسن قرائتی، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش،چاپ يازدهم، ج۶، ص۲۸۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۳۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۳۹-۲۴۵ و ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، برگزیده تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۳۷ ص ۳۴۸-۳۵۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۴۲و۲۴۳.
- ↑ البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۱۵۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۴۶.
- ↑ بنگرید: ترجمه الهی قمشه ای، انصاریان، فولادوند، مکارم شیرازی وتفسیر روان جاوید، نمونه، اطیب البیان
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۵۰.
- ↑ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۵۰
- ↑ ایروانی، دروس تمهیدیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۴۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۲۲۷.
- ↑ وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ترجمه:و ما به سراغ اعمالی که انجام دادهاند میرویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار میدهیم!
- ↑ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا*لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا ترجمه: ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!*او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکننده انسان بودهاست!
- ↑ وَ الْقُرْآنُ الَّذِي إِيَّاهُ هَجَرَ
- ↑ فَأَنَا الذِّكْرُ الَّذِي عَنْهُ ضَلَّ،وَ السَّبِيلُ الَّذِي عَنْهُ مَالَ،وَ الْإِيمَانُ الَّذِي بِهِ كَفَرَ،وَ الْقُرْآنُ الَّذِي إِيَّاهُ هَجَرَ،وَ الدِّينُ الَّذِي بِهِ كَذَّبَ،وَ الصِّرَاطُ الَّذِي عَنْهُ نَكَبَ
- ↑ یقُولُ:حَرَاماً مُحَرَّماً،بِأَنْ يُغَيِّرَ أَحَدُهُمَا طَعْمَ الْآخَرِ».
- ↑ فَإِذَا أَرَادَ الْحَفَظَةُ أَنْ تَكْتُبَ عَلَى زَائِرِ الْحُسَيْنِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)سَيِّئَةً،قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ لِلْحَفَظَةِ:كُفِّي.فَتَكُفُّ،فَإِذَا عَمِلَ حَسَنَةً،قَالَتْ لَهَا:اُكْتُبِي،أُولَئِكَ الَّذِينَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ».
منابع
- ایروانی، باقر، دروس تمهیدیه فی تفسیر آیات الاحکام، قم، دار الفقه، ۱۴۲۳ق.
- بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة قم، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، نشر دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- صدوق، محمد بنعلی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۳م.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- علیبابایی، احمد، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۷ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بیجا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون