پریپَری، موجودی وهمی ماورایطبیعی در اندیشه و باورهای مردم جامعههای کهن سنتی ایران . پری در آغاز و در دورۀ تاریخ اساطیری ایران از ایزد بانوان باوروی و زایش بود که در دین مزدیستا جنبه اهریمنی گرفت و به صورت موجودی فریبکارِ ناخجسته درآمد. از آن پس، رفته رفته در فرهنگ و ادب فارسی دوباره نقش نیک و منش بهی خود را بازیافت. ۱ - معنا و ریشهشناسیفرهنگهای فارسی پری را همچون جن و ماده جن خوبرو و از فرشتگان بالدار، از جنس آتش [۱]
غیاثاللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، ج۱، ص۱۴۲، بمبئی.
[۲]
آنندراج، محمدپادشاه، ج۲، ص۹۱۴، به کوشش دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳]
لغتنامه دهخدا.
و در تقابل با جن و دیو ـ که سرشتی پلید و اهریمنی دارند ـ دانستهاند. [۴]
برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۵]
آنندراج، محمدپادشاه، ج۲، ص۹۱۴، به کوشش دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۲ - واژۀ پری در اوستاواژۀ پری در اوستا به صورت پئیریکا، به معنای زن بیگانه و غریبه آمده، و ماده دیوی پلید، پتیاره، جادوگر، فریبکار، دشمن زمین و گیاه و آب و ستوران و تیشتر (فرشته باران ) و... انگاشته شده است. [۶]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۱، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۷]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۵۳، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۸]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۱۵۳، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۲۳۹، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۰]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۱]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۳۴۳، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۲]
یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۳]
بندهش، ترجمه مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۴]
مزداپور، کتایون، «گلچینی از فرگرد سوم زند وندیداد»، آینده، ۱۳۶۹ش، س۱۶، شم ۹-۱۲.
در اوستا به فریبکاری پری در به دام انداختن پهلوانانی چون گرشاسب و جم اشاره شده، و آمده است که برای چیرگی بر پریان و دورکردن گزندشان به درگاه فروهر و ایزدان و پارسایان نیایش میکردند. [۱۵]
وندیداد، به کوشش هاشم رضی، ج۱، ص۱۹۵، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۱۶]
رضی، هاشم، ج۱، ص۲۱۸-۲۲۲، حاشیه بر وندیداد (نک: ه د، وندیداد).
[۱۷]
دربارۀ تفسیر داستان گرشاسب و پری خناثَئیتی و جم و پری و دیوریال نک، سرکاراتی، ج۱، ص۱۴، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰.
[۱۸]
دربارۀ تفسیر داستان گرشاسب و پری خناثَئیتی و جم و پری و دیوریال نک، سرکاراتی، ج۱، ص۱۶-۱۷، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰.
[۱۹]
دربارۀ دیگر بدکاریهای پری، نک، ج۱، ص۱۶، گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۲۰]
دربارۀ دیگر بدکاریهای پری، نک، ج۱، ص۲۰، گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۲۱]
دربارۀ دیگر بدکاریهای پری، نک، ج۱، ص۲۶، گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش.
۳ - پری در فارسی میانهپری در فارسی میانه به صورت پَریک یا پَریگ (ساحره و جادوگر) و در سغدی (پری، دیو مؤنث) آمده است. [۲۲]
حسن دوست، محمد، ج۱، ص۲۶۹، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۳]
قریب، بدرالزمان، ج۱، ص۲۸۱، فرهنگ سغدی، تهران، ۱۳۸۳ش.
۴ - اختلاف نظر دربارۀ ریشه پریدربارۀ ریشه و اشتقاق و معنی این واژه اختلاف نظر وجود دارد. مثلاً بارتولمه پئیریکا را صورت مؤنث پرکه میداند و با قیاس با واژۀ هندی باستان پرکیه (دشمن) آن را زن بیگانه معنا کرده است. برخی واژۀ پئیریکا را از ریشه هند و اروپایی پله و به معنای پرکردن و انباشتن و آن را دیوْزنِ خواهش و شهوت میپندارند. [۲۴]
به نقل از گونترت، سرکاراتی، ج۱، ص۳-۴، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰.
گری پئیریکای اوستایی را به معنای احاطه کننده گرفته، که بعدها در تحول معنایی به «افسونگر و جادوگر» تبدیل شده است. [۲۵]
برای نظریات دیگر دربارۀ اشتقاق و معناپردازیهای پری، نک، ج۱، ص۱-۳۲، سرکاراتی، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰.
۵ - پری در اسطورههاپری به عنوان زن ـ ایزد آب، خدای مادینه و موجود عجیبالخلقه دریایی با سرشتی جادوگرانه و اعجازگر در اسطورههای جهاندیده میشود. در اساطیر یونانی پری یا حوری دریایی، موجودی زیبا و فریبکار است که دریانوردان را اغوا میکند [۲۶]
هال، جیمز، ج۱، ص۴۳، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
و به صورت خونآشام گورستانها، روان مردگان را به جهان فرودین میبرد. پیکرۀ خیالی پری را بر تابوتهای سنگی روم نقش میکردند. [۲۷]
هال، جیمز، ج۱، ص۴۳-۴۴، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
پری در رمزپردازیهای اسطورهای آب در اساطیر ایران و یونان و بینالنهرین نقشی مستمر و آشکار دارد. در اساطیر بینالنهرین «انسان دریایی» یا «ماهی ـ انسان» که آن را کولولو مینامیدند، همان پری دریایی است که بالاتنه، سر و بازویش انسان، و پایین پیکرش ماهی است و رابطهای نزدیک با الاهه آب (اِئا)، و نقشی محافظتی ـ جادویی دارد. انسان دریایی در آثار برجامانده از دورۀ هخامنشیان و سلوکیان هم دیده میشود. در آثار هنری دورههای نوبابلی و نوآشوری و بابلی کهن پیکرههای «ماهی ـ زن) تصویر شده است که آن را کولیل تو مینامیدند. در اسطورههای یونانی «نمف» ها (که احتمالاً همسان پری ایرانی است) الاهههای آب و چشمهسارها و فوارهها هستند که در زیرسایه درختان و در جنگلها و بیشهزارها زندگی میکنند. آنها نیرویی جادویی دارند و به پهلوانان و قهرمانان کمک میکنند. در بسیاری از حماسههای کهن یونان، مادران قهرمانان در شمار نمفها و موجوداتی برتر از قوای طبیعی هستند که به رموز قهرمانی آشنایند. [۲۸]
الیاده، میرچا، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش.
در برخی اسطورههای ایرانی پریان در دریا میزیند و از دریا به درمیآیند و با آتش مقدس «آذر برزین» به ستیز میپردازند. پریها در دریاچه کاسئویه هستند و رحم زنان و دختران دوشیزه را که در گاهنبار خاصی در آب دریاچه آبتنی کنند، پالوده و زایا میکنند و دوشیزگان، از تخمه زردشت که در دریاچه نگهداری میشود، سوشیانتها را میزایند. [۲۹]
سرکاراتی، بهمن، ج۱، ص۲۲، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰.
به نظر میرسد که این اسطورۀ ایرانی ریشه در باورهای آیینی مردم، پیش از رواج آیین زردشتی داشته باشد که در آن، پری نماد نیکویی، بارندگی، زایش و آب بوده است. در رمزپردازیهای اسطورهای آب در جنوب هند نیز فرشتگان و پریان دریایی ـ که اصطلاحاً ناگی (شاه بانو با بوی ماهی) نامیده میشود ـ موجوداتی با قدرت جادویی ـ مذهبی هستند که در قعر اقیانوسها میزیند و به قهرمانان نیرو و قدرت جادویی میدهند. [۳۰]
الیاده، میرچا، ج۱، ص۲۰۷، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶ - انواع پریپریان اسطورهها را میتوان از لحاظ ساختار ظاهر و اندام، محل و مأوای زندگی، منش و ماهیت و کارکردها به چند نوع تقسیم کرد: در برخی اسطورهها پری موجودی دریایی و آبزی است با سری به شکل انسان (بیشتر به شکل زنانه) و بدنی شبیه پرنده یا ماهی که با آواز خود دریانوردان را به کام نیستی میکشد. [۳۱]
هال، جیمز، ج۱، ص۴۳، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
در برخی اسطورهها پریان در سرزمینهای دوردست مانند پشت کوه قاف مأوا دارند. در اسطورههای مردم چین، فلات قاره و جنوب شرقی آسیا ، هند و اندونزی ، پری شاهدختی است که بوی ماهی میدهد و با برهمنی درمیآمیزد و دودمانی را بنیان مینهد. [۳۲]
الیاده، میرچا، ج۱، ص۲۰۶، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش.
در دیگر اسطورههای هندی پری به شکل فرشته ـ مار در میآید و از چشمهها و فوارهها نگاهبانی میکند و همچون نماد قهرمانی و باروری و بیمرگی ستایش شده است. [۳۳]
الیاده، میرچا، ج۱، ص۲۰۷، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش.
نمفهای یونانی هم سیمای آدمنما دارند و در زندگی بشر نقش محسوسی ایفا میکنند. آنها کودکان را میپرورند و با نیروی جادویی خود راه و رسم قهرمانی را به آنها میآموزند. گاهی نمفها منش و ماهیتی شریر دارند و خطرناکاند؛ کودکان را میربایند و میآزارند، یا روح کسانی را که در میانه روز شاهد تجلی قدسیانهشان باشند، آشفته و پریشان (پریزده) میکنند. [۳۴]
الیاده، میرچا، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش.
در دیگر اسطورهها، پری موجودی بالدار و زیبا تصویر شده است. ترکهای آناتولی پری را پَری قزی (= پری دخت)، یک روح نیکو و خیرخواه مینامند که میتوان با او ازدواج کرد. پریدخت نیکوکاران را کمک و بدکاران را مجازات میکند. به باور قزاقهای ترک، پریان از ارواح اهریمنی هستند. ۷ - همانندهای پریدر متون ادبی و فرهنگهای فارسی همانندهایی برای پری آوردهاند که نقش و وظیفهای کموبیش یکسان دارند. مهمترین این همانندها فرشته، حوری، مَلَک، خندله، همزاد، جان، جنه، خافی، خافیه، ابلیس ، مادهدیو و... هستند. [۳۵]
صفیپوری، عبدالرحیم، ج۱، ص۲۰۱، منتهیالارب، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۳۶]
لغتنامه دهخدا.
این همانندها گاهی در افسانه و داستانهای مردم به جای یکدیگر ظاهر میگردند و نقش بازی میکنند. مثلاً در اسطورههای بینالنهرین جنیها که موجوداتی انساننما به نام شیردالْ دیو، هستند، شکل، ظاهر، نقش و ماهیتی کاملاً شبیه پریان اعجازگر و جاودانه دارند. در فرهنگ اسلامی ـ عربی، پری که ویژگیها و ساز وکارهای جادوگرانهای مشابه پری دارد، به معنای جن آمده است. مثلاً ناصرخسرو [۳۷]
ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۵۸۹، به کوشش نصرالله تقوی، تهران، ۱۳۸۰ش.
در تفسیر آیاتی از قرآن مجید و در بیان جنس دیو وپری و انواع آفریدگان مینویسد: «و خدای تعالیٰ از آفریدگان خویش دو گروه را یاد کرد که از بهر پرستش آفریدم، یکی جن را که آن را با پارسی پری خوانند و دیکر انس را، یعنی مردم را...». واژههای جن، جانّ و جِنّه که در قرآن ۳۲ بار آمده، در پارهای ترجمههای فارسی کهن پری معنا شده است. [۳۸]
ابوالفتوح رازی، روضالجنان، ج۱، ص۲۰۲، به کوشش محمدجعفریاحقی و محمدمهدی ناصح، تهران، ۱۳۶۵ش.
[۳۹]
جرجانی، علی، ج۱، ص۳۴، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۴۰]
فرهنگنامه قرآنی، به کوشش محمدجعفر یاحقی، ج۲، ص۶۲۲، مشهد، ۱۳۷۲-۱۳۷۴ش.
ویژگیهایی که در منابع اسلامی برای جن و انواع آن آمده، همسان و همانند پری است. در نهجالفصاحه [۴۱]
نهجالفصاحه، به کوشش غلامحسین مجیدی، ج۱، ص۲۰۸، قم، ۱۴۲۱ق.
از قول پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است: خداوند جن را ۳ قسم آفرید: یک قسم مارها و عقربها و حشراتاند و قسم دیگر چون باد در هوا رواناند و قسم دیگر حساب و عقاب دارند...». در قرآن نیز به نامرئی بودن جنها از دیدگان، یاریگری و کمک یا دشمنی و آزار و گزند رساندن به انسانها و... اشاراتی شده است [۴۶]
گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۴۷]
ابنعربی، محییالدین، ج۱، ص۱۳۰، الفتوحات المکیة، بیروت، دارصادر.
[۴۸]
سیوطی، الرحمة فی الطب و الحکمة، ج۱، ص۳۲۵-۳۳۴، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
). ۸ - پری در باورهاپریان در باور مردم جهان موجودات نیکو و کارسازند، جایگاهشان در رودخانه و جنگل است و از آهن میترسند و میتوانند غیب شوند؛ از اسرار همه چیز آگاهاند، غیبگویند و با دیوها دوست و گاهی دشمناند. به باور مردم ایران هم پریان موجوداتی نیکو و پرخیر و برکت، و گاه شریر و آزاررساناند که در چشمهها، رودها ، دریاها و کوهها جای دارند و چشمهها، رودها و کوههای پریدار مقدساند. پریان گاه به شکل حیواناتی مثل مار، قورباغه و ماهی و... درمیآیند و یا چهرهای انساننما و اندامی ماهیوار دارند. در باورهای مردم لرستان «آدم آبی» (شکل دیگری از پری دریایی) در دریا و رودها زندگی میکند و اندام آن ترکیبی است از انسان و ماهی و از انسان میگریزد [۴۹]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۱۴۰، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
(برای دیگر باورهای مردم لرستان دربارۀ پری، نک [۵۰]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۳۲، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۱]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۴۵، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۲]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۶۴، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۳]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۹۷، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۴]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۱۷۵، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۵]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، ج۱، ص۱۸۹، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
). در بیرجند هم «مادر آب» ماده دیوی است که ویژگیهای پری را دارد و در چاهها، استخرها و آبانبارها جای دارد و کودکان را میرباید [۵۶]
رضایی، جمال، ج۱، ص۶۱۷، بیرجند نامه، به کوشش محمدرفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(دربارۀ باورهای مردم دیگر مناطق ایران دربارۀ جن و پری، نک [۵۷]
سالاری، عبدالله، ج۱، ص۳۷۰، فرهنگ مردم کوهپایه ساوه، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۵۸]
پاینده، محمود، ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۵۹]
شریعتزاده، علیاصغر، ج۲، ص۲۵۲، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۶۰]
طباطبایی اردکانی، محمود، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶، فرهنگ عامه اردکان، تهران، ۱۳۸۱ش.
). ۹ - شیوه دور کردن پریموجوداتی مانند پری، جن، آل و... از چیزهایی مانند آتش و روشنایی آهن و ابزار و اشیاء آهنی، بعضی گیاهان و دانههای قدسی و بودار و برخی دعاها و طلسمها و... میترسند و میرمند. مردم با همراه کردن این رمانندهها نیروی زیانکار این موجودات را از خود دور میکنند. برخی جامعهشناسان سدۀ اخیر با توجه به آیین جاندار پنداری به مطالعه و تحقیق در ادبیات عامه، آداب و رسوم، باورها، خرافات و تأثیر آن بر اسطورهها و ادیان و مذاهب پرداختهاند. [۶۱]
بلوکباشی، علی، ج۱، ص۹۸، «بقایای فرهنگی: نقش و ارزش»، کلک، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۳.
مثلاً تیلر معتقد است، کاربرد اشیاء آهنی مانند سوزن، قیچی، چاقو ، سیخ، خنجر و کارد برای رماندن ارواح خبیث و زیانکار و جن و پری در بسیاری از سرزمینهای شرق و غرب جهان باقیماندۀ فرهنگ عصر حجر است که فلز جدید را برای موجوداتی مانند جن و پری زیانآور میدانستند. [۶۲]
هیس، ه، ر، تاریخ مردمشناسی، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، ۱۳۴۰ش.
[۶۳]
ماسه، هانری، ج۱، ص۳۸، معتقدات ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش.
[۶۴]
بلوکباشی، علی، ج۱، ص۹۹، «بقایای فرهنگی: نقش و ارزش»، کلک، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۳.
مردم جامعههای مختلف ایران هم برای رماندن جن، پری، آل، غول و... از آهن، آهنربا، کبریت، باروت ، آتش و ادعی و طلسم و اوراد استفاده میکنند (دربارۀ رماندن ارواح زیانکار در راور، لرستان، گیل و دیلم ، کوهپایه ، ساوه و دیگرمناطق، نک: [۶۵]
کرباسی راوری، علی، فرهنگ مردم راور، تهران، ۱۳۶۵ش.
[۶۶]
اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۶۷]
پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۶۸]
سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایه ساوه، تهران، ۱۳۷۹ش.
). ۱۰ - پری در ادبیاتپری از عناصر تصویرساز ذهنی ادبپرور فارسی زبان بوده است که در بیان شاعرانه و تشبیهات خود، زیبایی و وجاهت نگار و معشوق را به او مانند کردهاند. ترکیباتی چون پریپیکر، پریسان، پریسا، پریچهره، پریور، پریدیدار، پریرخ، پریرخسار، پریزاد، پریزاده و... نمونه این تشبیهات است (برای پری و ترکیبات شاعرانه با واژۀ پری در اشعار کهن فارسی، نک:. [۶۹]
دقیقی، محمد، ج۱، ص۱۰۰، دیوان، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۷۰]
دقیقی، محمد، ج۱، ص۱۰۶، دیوان، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۷۱]
فرخی سیستانی، دیوان، ج۱، ص۳۹۴، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷۲]
منوچهری دامغانی، احمد، ج۱، ص۳۷، دیوان، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۷۳]
لامعی گرگانی، ابوالحسن، ج۱، ص۱۸۶، دیوان، به کوشش سعید نفیسی و کوهی کرمانی، تهران، ۱۳۱۹ش.
[۷۴]
ازرقی هروی، ابوبکر، ج۱، ص۶۶، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۷۵]
نظامی گنجوی، هفت پیکر، ج۱، ص۱۸۱، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، انتشارات توس.
[۷۶]
نظامی گنجوی، هفت پیکر، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، انتشارات توس.
[۷۷]
نظامی گنجوی، هفت پیکر، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، انتشارات توس.
[۷۸]
مولوی، کلیات شمس، ج۲، ص۷۱، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۷۹]
مولوی، کلیات شمس، ج۳، ص۲۴۹، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۸۰]
سعدی، دیوان غزلیات، ج۱، ص۲۰۴، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۸۱]
سعدی، دیوان غزلیات، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۸۲]
سعدی، دیوان غزلیات، ج۱، ص۲۸۰، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۸۳]
سعدی، دیوان غزلیات، ج۱، ص۲۸۷، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۸۴]
خواجوی کرمانی، محمود، ج۱، ص۴۳۰، سام نامه، به کوشش اردشیر بنشاهی، بمبئی، ۱۳۱۹ش.
[۸۵]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۱۸۵، به کوشش پرویز عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۸۶]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۲۹۱، به کوشش پرویز عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۸۷]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۳۴۱، به کوشش پرویز عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۸۸]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۴۹۲، به کوشش پرویز عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش.
محققان در بسیاری از بررسیها و تحلیلهای مردمشناختی اخیر دربارۀ داستانهای پریان به این نتیجه دستیافتهاند که بنیان و اصل آنها به آداب، باورها و معتقدات مردم پیش از تاریخ بازمیگردد. [۸۹]
شکل و ریخت و خویشکاریهای پریان داستانها، پراپ، و ی، ریختشناسی قصههای پریان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۶۸ش.
قصهها و افسانههای پریان از برجستهترین گونههای داستانی در ادبیات عامه (ادبیات شفاهی) هستند که با طبیعت و زندگی و الگوهای اجتماعی و اعتقادی ـ آرمانی مردم درآمیخته، و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافتهاند. در داستانها و افسانههای عامیانه که غالباً شرح دلدادگی و عشقورزی قهرمانان با پریان است، ویژگیهای چندی برای پریان برشمردهاند: بال و پر دارند؛ از میان دود و ابر آسمان پدیدار میشوند؛ جلد دارند و گاهی از جلد خود بیرون میآیند؛ به شکل مرغ ، اسب ، گاو ، اژدها ، شیر ، مار، مارمولک ، کبوتر ، گورخر ، آهو و دیگر چهارپا در میآیند و.... [۹۰]
گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۱]
ارجانی، فرامرز، ج۵، ص۳۱-۳۲، سمک عیار، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش.
[۹۲]
ارجانی، فرامرز، ج۵، ص۴۵-۴۹، سمک عیار، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش.
[۹۳]
ارجانی، فرامرز، ج۵، ص۵۱، سمک عیار، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش.
[۹۴]
طرسوسی، محمد، ج۲، ص۴۵۴، داراب نامه، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹۵]
خواجوی کرمانی، محمود، ج۱، ص۴۴-۴۷، سام نامه، به کوشش اردشیر بنشاهی، بمبئی، ۱۳۱۹ش.
[۹۶]
قصه حمزه (حمزهنامه)، به کوشش جعفر شعار، ج۱، ص۲۱۵، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۹۷]
هفت لشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۹۵-۹۶، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۸]
هفت لشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۹]
نقیب الممالک، محمدعلی، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۲، امیرارسلان، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۱۰۰]
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، ج۲، ص۲۹، قصههای ایرانی، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۳ش.
[۱۰۱]
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، ج۲، ص۷۹، قصههای ایرانی، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۳ش.
[۱۰۲]
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، ج۲، ص۱۵۵، قصههای ایرانی، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۳ش.
[۱۰۳]
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، ج۲، ص۱۶۵، قصههای ایرانی، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۳ش.
). ۱۱ - فهرست منابع(۱) آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۲) ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیة، بیروت، دارصادر. (۳) ابوالفتوح رازی، روضالجنان، به کوشش محمدجعفریاحقی و محمدمهدی ناصح، تهران، ۱۳۶۵ش. (۴) ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش. (۵) ازرقی هروی، ابوبکر، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۶) اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش. (۷) الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، ۱۳۷۲ش. (۸) انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصههای ایرانی، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۳ش. (۹) برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۵۷ش. (۱۰) بلوکباشی، علی، «بقایای فرهنگی: نقش و ارزش»، کلک، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۳. (۱۱) بندهش، ترجمه مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش. (۱۲) پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، ۱۳۵۵ش. (۱۳) پراپ، و ی، ریختشناسی قصههای پریان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۴) جرجانی، علی، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش. (۱۵) حافظ، دیوان، به کوشش پرویز عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش. (۱۶) حسن دوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، تهران، ۱۳۸۳ش. (۱۷) خواجوی کرمانی، محمود، سام نامه، به کوشش اردشیر بنشاهی، بمبئی، ۱۳۱۹ش. (۱۸) دقیقی، محمد، دیوان، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، ۱۳۴۱ش. (۱۹) رضایی، جمال، بیرجند نامه، به کوشش محمدرفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش. (۲۰) رضی، هاشم، حاشیه بر وندیداد (نک: ه د، وندیداد). (۲۱) سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایه ساوه، تهران، ۱۳۷۹ش. (۲۲) سرکاراتی، بهمن، «پری، تحقیقی در حاشیه اسطورهشناسی تطبیقی»، نشریه دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی، تبریز، ۱۳۵۰ش، س۲۳، شم ۹۷-۱۰۰. (۲۳) سعدی، دیوان غزلیات، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش. (۲۴) سیوطی، الرحمة فی الطب و الحکمة، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۲۵) شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ۱۳۷۱ش. (۲۶) صفیپوری، عبدالرحیم، منتهیالارب، تهران، ۱۳۷۷ش. (۲۷) طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، تهران، ۱۳۸۱ش. (۲۸) طرسوسی، محمد، داراب نامه، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، ۱۳۵۶ش. (۲۹) غیاثاللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بمبئی. (۳۰) فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۵ش. (۳۱) فرهنگنامه قرآنی، به کوشش محمدجعفر یاحقی، مشهد، ۱۳۷۲-۱۳۷۴ش. (۳۲) قرآن کریم. (۳۳) قریب، بدرالزمان، فرهنگ سغدی، تهران، ۱۳۸۳ش. (۳۴) قصه حمزه (حمزهنامه)، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۴۷ش. (۳۵) کرباسی راوری، علی، فرهنگ مردم راور، تهران، ۱۳۶۵ش. (۳۶) گزیدههای زادسپرم، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران، ۱۳۶۶ش. (۳۶) لامعی گرگانی، ابوالحسن، دیوان، به کوشش سعید نفیسی و کوهی کرمانی، تهران، ۱۳۱۹ش. (۳۷) لغتنامه دهخدا. (۳۸) ماسه، هانری، معتقدات ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش. (۳۹) مزداپور، کتایون، «گلچینی از فرگرد سوم زند وندیداد»، آینده، ۱۳۶۹ش، س۱۶، شم ۹-۱۲. (۴۰) منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۴۱) مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۵۵ش. (۴۲) ناصرخسرو، دیوان، به کوشش نصرالله تقوی، تهران، ۱۳۸۰ش. (۴۳) نظامی گنجوی، هفت پیکر، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، انتشارات توس. (۴۴) نقیب الممالک، محمدعلی، امیرارسلان، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۵) نهجالفصاحه، به کوشش غلامحسین مجیدی، قم، ۱۴۲۱ق. (۴۶) وندیداد، به کوشش هاشم رضی، تهران، ۱۳۷۶ش. (۴۷) هال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ش. (۴۸) هفت لشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، ۱۳۷۷ش. (۴۹) هیس، ه، ر، تاریخ مردمشناسی، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، ۱۳۴۰ش. (۵۰) یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، ۱۳۵۶ش. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پری»، ج۱۳، شماره۵۵۱۰. |