باروتباروت، مادهای منفجره که اختراع، تکامل و توسعه کاربرد آن در تحول دنیای قدیم به عصر جدید نقشی مهم داشت؛ در این مقاله باروت و تاریخچه آن را در ایران، هند، دولتهای عثمانی و کشورهای اسلامی غربی مثل اندلس بررسی میکنیم. فهرست مندرجات۱.۱ - تاریخچه ۱.۲ - کهنترین وسایل و مواد آتشزا ۱.۲.۱ - نفط ۱.۲.۲ - روغن اسکندری ۱.۲.۳ - مکاحل البارود ۱.۲.۴ - الحجر الناری ۱.۳ - عصر خوارزمشاهیان ۱.۴ - مغولان ۱.۵ - قرن هشت ۱.۶ - عصر تیموریان ۱.۷ - قرن نه ۱.۸ - قرن ده ۱.۹ - عصر صفوی ۱.۱۰ - ساخت باروت و تفنگ سرپر ۱.۱۱ - تالیف کتاب درباره باروت ۲ - باروت در قلمرو عثمانی ۲.۱ - تاریخچه ۲.۲ - توپخانه و فتح قسطنطنیه ۲.۳ - ساخت کارخانه توپسازی ۲.۴ - رستههای نظامی عثمانی ۲.۵ - پیروزی با جنگافزارهای آتشین ۳ - باروت در سرزمینهای غرب اسلامی ۳.۱ - دوره ایوبی ۳.۲ - شمال آفریقا ۳.۳ - باروت در اندلس ۳.۴ - شام و مصر ۳.۵ - ساخت سلاح سنگین و سبک ۳.۶ - ایجاد واحدهای تفنگچی و توپچی ۳.۷ - باروت در مغرب ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - باروت در ایران و هندباروت، مادهای منفجره که اختراع، تکامل و توسعه کاربرد آن در تحول دنیای قدیم به عصر جدید نقشی مهم داشت. ۱.۱ - تاریخچههیچ زمان مشخصی را برای اختراع باروت نمیتوان تعیین کرد، اما ترکیبات موادی که آن را تشکیل میدهند، دست کم از سده ۵ق/۱۱م توسط آلاتی مختلف و با مقاصدی اغلب نظامی در دنیای اسلام به کار میرفته است. [۱]
هندی، احسان، «العرب و اختراع البارود»، ج۱، ص۹۶، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
۱.۲ - کهنترین وسایل و مواد آتشزادر اینجا به قدیمیترین مواد آتشزا و وسایل آتش انداز در سرزمینهای اسلامی اشاره میشود. ۱.۲.۱ - نفطاز کهنترین مواد آتشزا و مستعمل در سرزمینهای اسلامی، «نفط» (نفت)، یعنی ترکیب خاصی از نفت خام با چربی، گوگرد و برخی مواد دیگر را میتوان نام برد که به آتش یونانی و آتش اسکندری (مادهاي مركب از نفت، گوگرد، مواد روغنى و برخى مواد شيميايى ديگر) [۲]
افوشتهای محمود، نقاوه الا¸ثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
بیشباهت نبود. [۳]
زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
مراد از «نفط» در متون عصر اسلامی تا قرن ۷ق همین ماده است، گرچه بعدها نفط را بر باروت نیز اطلاق کردند. [۴]
غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، ج۲، ص۴۸۵، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت.
[۵]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۲، ص۱۴۴، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی.
۱.۲.۲ - روغن اسکندریدر یک اثر خطی با عنوان مجموعه الصنایع، از روغن اسکندری یاد شده که خاصیت آتشافکنی بسیار داشته است. [۶]
مجموعه الصنایع، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز، ج۱، ص ۸۵.
ماده دیگری که نوعی خاصیت انفجاری داشت، شوره بود که خود عنصر مهم باروت به شمار میرفت. به همین سبب، اصطلاح «دوا» را که خود گاه معادل باروت بود، بر ترکیب نفط و شوره اطلاق میکردند و اصطلاح بارود (باروت) را معادل خود شوره میگرفتند. [۷]
ابن بیطار، عبدالله، تنقیح مفردات (تنقیح الجامع)، به کوشش محمد عربی خطابی، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
[۸]
محمدحسین بن خلف تبریزی، برهان قاطع، ج۱، ص۲۱۶، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۵۷ش.
وجود واژه باروت در جامع المفردات ابن بیطار میتواند این معنی را ثابت کند که این کلمه دست کم به عنوان معادلی برای شوره در سده ۷ق در غرب اسلامی رایج بوده است. از اینرو، اشاره ابن خلدون [۹]
ابن خلدون، عبدالرحمان،العبر، ج۷، ص۱۸۸، بیروت، مؤسسه جمال.
به استفاده جنگجویان از باروت در جنگ سجلماسه در ۶۷۲ق/۱۲۷۴م بعید است که بیپایه باشد. [۱۰]
EI ۲، ذیل باروت.
به هر حال ریشه و اشتقاق باروت به درستی دانسته نیست و ممکن است از «برود»، گردی مرکب که در معالجه برخی از بیماریهای چشم به کار میبردند [۱۱]
ابن حشّاء، احمد، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، ج۱، ص۱۸، رباط، ۱۹۴۱م.
[۱۲]
علی بن عیسی کحال، تذکره الکحالین، ج۱، ص۱۹۶، به کوشش محییالدین قادری شرفی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۱۳]
علی بن عیسی کحال، تذکره الکحالین، به کوشش محییالدین قادری شرفی، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
گرفته شده باشد.۱.۲.۳ - مکاحل البارودترکیب «مکاحل البارود»، [۱۴]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۲، ص۱۴۴، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی.
[۱۵]
ابن فضلالله عمری، احمد، التعریف بالمصطلح الشریف، به کوشش محمدحسین شمسالدین، ج۱، ص۲۷۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
یعنی «مدافع» یا توپهایی که مواد منفجره و آتشزا (نفط) را پرتاب میکرده، با توجه به مفهوم مکحل (سرمهدان)، و شباهت توپها به آن، [۱۶]
ابن ارنبغا زردکاش، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۱۳۵، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۷]
ابن ارنبغا زردکاش، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۱۳۷، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۸]
ابن ارنبغا زردکاش، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۱۹۶، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
میتواند مؤید این اشتقاق باشد.مراد قلقشندی [۱۹]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۲، ص۱۴۴، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی.
از «نفط» در اینجا، بیگمان ترکیبی از نفت، شوره و گوگرد، و صورت اولیه باروت بوده است. صدای رعد آسایی که پرتاب نفط در میدان جنگ ایجاد میکرد، مؤید وجود ترکیبات باروتی در آن است. شاید به همین سبب در تحریرهای متأخر بعضی از منابع، نفط را به توپ بدل کردهاند. چنانکه محمدقاسم فرشته در شرح یکی از جنگهای سلطان محمود غزنوی در هند از صدای هراسناک خدنگ و نفط یاد کرده است، [۲۰]
فرشته، محمدقاسم، تاریخ، ج۱، ص۲۶، بمبئی، ۱۸۶۸م.
و ظاهراً در بعضی از منابع به جای نفط و خدنگ، توپ و تفنگ آمده است [۲۱]
Elliot، H M، ج۷، ص۴۵۵، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
گفتهاند که سلطان محمود در جنگ دیگری هم قایقهایی به نبرد فرستاد که در هر یک چند دستگاه نفط افکن وجود داشت [۲۲]
Elliot، H M، ج۷، ص۴۵۵-۴۵۶، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
ظاهراً استفاده از ترکیبی خاص نیز در غرب اسلامی رایج بوده است، چنانکه به تصریح برخی منابع، مسلمانان در جنگهای سدههای ۵ و ۶ق از سلاح آتشین استفاده میکردند. [۲۳]
هندی، احسان، «العرب و اختراع البارود»، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
[۲۴]
زیدان، جرجی، ج۱، ص۱۹۴، تاریخ التمدن الاسلامی، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
[۲۵]
لوبن، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، ج۱، ص۶۱۸، تهران، ۱۳۳۴ش.
به نظر میرسد که اولین وصف نسبتاً دقیق از یک نوع نفط آتشزا و شبیه به باروت در سده ۶ ق، در جامع العلوم، اثر فخرالدین رازی آمده باشد. این ماده توجه برانگیز مرکب بوده از کبریت خالص (گوگرد)، نفت سفید و کبود، و آهک که ساختن و عمل آوردن آن بسیار دشوار بوده است و آن را «آب کبریت» میخواندند. از این ماده به کمک آلات مختلفی در جنگها استفاده میشد. مثلاً داخل یک بطری را با پنبه دانه آغشته به این ماده میانباشتند و روی بطری را نمد پوشانده، آن را به نفط میآغشتند و روی آن گوگرد میپاشیدند و آتش میزدند و پرتاب میکردند. [۲۶]
فخرالدین رازی، محمد، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۹، جامع العلوم، بمبئی، ۱۳۲۳ق.
۱.۲.۴ - الحجر الناریگفتهاند که در همین سده مسلمانان از مواد منفجرهای موسوم به «الحجر الناری» یا «زیت الحجر» و توپهایی موسوم به «صنادیق المخاسفه» استفاده میکردند، [۲۷]
هندی، احسان، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، «العرب و اختراع البارود»، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
ولی نوع و ترکیب این ماده روشن نیست.۱.۳ - عصر خوارزمشاهیاناستفاده از نفط به عنوان سلاحی کار آمد در عصر خوارزمشاهیان توسط ایرانیان و سپس مغولان نیز رایج بود [۲۸]
جوینی، عطاملک، ج۱، ص۱۳۹، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن ۱۹۱۶م.
[۲۹]
جوینی، عطاملک، ج۱، ص۸۲، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن ۱۹۱۶م.
[۳۰]
رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش کاترمر، آمستردام، ۱۹۶۸م.
و کاترمر شرح نسبتاً مفصلی درباره این ماده و ترکیبات باروتی و توپهای نفط افکن (مکاحل النفط) و نفط طیار و کاربرد آن در آن روزگار ارائه داده است [۳۱]
رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۷، به کوشش کاترمر، آمستردام، ۱۹۶۸م.
اگر این اعتقاد رایج که باروت نخست در چین اختراع، و به کار برده شد، با اینکه در آغاز به عنوان سلاح جنگی از آن استفاده نمیشد، [۳۲]
هندی، احسان، ج۱، ص۹۶-۹۷، «العرب و اختراع البارود»، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
درست باشد، وجود «نفط اندازان ختایی» در لشکر هولاکوخان، [۳۳]
رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۷، به کوشش کاترمر، آمستردام، ۱۹۶۸م.
به این معنی است که احتمالاً باروتی با ترکیبی پیشرفتهتر توسط آنان به کار میرفته است؛ اگرچه آن را نیز نفط نامیدهاند. [۳۴]
که باروت و گلوله را اساساً اختراع مسلمانان میداند، لوبن، ج۱، ص۶۱۵ - ۶۱۸، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۳۴ش.
۱.۴ - مغولانشرحی که درباره استفاده مغولان در تهاجم به اروپا از یک آلت جنگی که از لوله آن دود برمیخاسته، در دست است، آشکارا استفاده از باروت و نوعی توپ ابتدایی را تداعی میکند. [۳۵]
راکه ویلتس، ایگور، ج۱، ص۶۹، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۵۳ش.
گفتنی است که کاربرد اصطلاح «سهام ختایی» (تیرهای چینی) توسط قلقشندی، [۳۶]
قلقشندی، احمد، ج۲، ص۱۴۴، صبح الاعشی، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی.
تقریباً معادل مکاحل البارود، یعنی توپهایی که نفط و گلوله سربی پرتاب میکردند، خود انعکاسی از آن عقیده رایج است؛ و این گزارش که چینیان خود در برابر یورش مغولان از باروت استفاده میکردند، [۳۷]
هندی، احسان، ج۱، ص۹۷- ۹۸، «العرب و اختراع البارود»، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
مؤید این معنی است. در این صورت میتوان حدس زد که به سبب قرابت جغرافیایی و روابط بازرگانی و فرهنگی میان ایران و چین، به ویژه پس از یورش مغول، باروت و آلات استفاده از آن پیش از دیگر سرزمینهای اسلامی، به ایران رسیده است و مسلمانان به نوبه خود زودتر از اروپاییان از این ماده در جنگها استفاده میکردند. [۳۸]
زیدان، جرجی، ج۱، ص۱۹۴، تاریخ التمدن الاسلامی، بیروت، دارمکتبه الحیاه.
یک دلیل معتبر برای سبقت مسلمانان در این امر آن است که بدرالدین حسن رماح در کتاب اسالیب القتالِ خود نوعی ماده منفجره با نسبتهای مختلف معرفی کرده، و از تیرهای خاصی سخن گفته که احتمالاً مرادش همان باروت و تیرهای چینی بوده است. [۳۹]
هندی، احسان، ج۱، ص۹۸، «العرب و اختراع البارود»، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵.
با این همه، عجیب است که سارتن حتی در استفاده مسلمانانِ غرب اسلامی از اسلحه آتشین در سده ۸ ق نیز تردید کرده است؛ در حالی که اشارات ابن خلدون و دیگران برای رد نظر او به حد کافی قانع کننده است و به علاوه در همین دوران رسالههای متعددی درباره سلاح آتشین و نفط و باروت توسط مسلمانان نگاشته شده که حاکی از اهمیت و رواج این آلات و مواد است. رنو شماری از آنها مانند کتاب العلم بالنار و النفط و الزّراقات، صفه الضرب بالسیف... و عمل البارود و الدبّابات را بررسی کرده است. وصفی که او از مجراه (تفنگ) به نقل از یکی از همین رسالهها آورده، برای مطالعه سیر اختراع و تکامل باروت و تفنگ حائز اهمیت است، [۴۰]
ابن حشّاء، احمد، ج۱، ص ۲۱۵، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، رباط، ۱۹۴۱م.
[۴۱]
ابن حشّاء، احمد، ج۱، ص۱۹۸، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، رباط، ۱۹۴۱م.
[۴۲]
ابن حشّاء، احمد، ج۱، ص۱۹۶ -۱۹۴، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، رباط، ۱۹۴۱م.
[۴۳]
لوبن، گوستاو، ج۱، ص۶۲۰، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۳۴ش.
اما اینکه بعضی از محققان آغاز استفاده از سلاح آتشین در ایران را، اواخر سده ۸ ق/۱۴م دانستهاند، [۴۴]
Elgood، R، ج۱، ص۱۱۳، Firearms of the Islamic World، London، ۱۹۹۵.
با توجه به گزارشهای پیشین [۴۵]
به نقل از اسدی طوسی، هدایت رضا قلی، ج۱، ص۳۹۸، فرهنگ انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ق.
درست نمینماید؛ مگر آنکه مراد، استفاده از مواد و ابزار و آلات جدیدتر در جنگها باشد.۱.۵ - قرن هشتدر واقع از اواخر سده ۸ ق به تدریج آلات و ابزار متعددی به عنوان اسلحه آتشین در ایران و شبه قاره ساخته، و به کار برده شد که ماده انفجاری و آتشزای آن را داروی آتشین، ادویه گرم، باروت و نفط مینامیدند؛ مانند «دیگ یا دیگ رخشنده» که شبیه توپ بود و آن را با دیگ افزار (داروی آتشین - باروت) میانباشتند و به جانب خصم رها میکردند و نوع کوچکتر آنرا خمپاره مینامیدند. گویا دیگ را در نواحی شرقیتر «کشکنجیر» (کوشکانجیر، کوشکانداز) میخواندند که به قوت داروی آتشین پرتاب میشد و در هند آن را «گوله» میگفتند. [۴۶]
فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجوشیرازی، ج۲، ص۱۳۹۲، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۴۷]
فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجوشیرازی، ج۲، ص۲۲۸۱، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۴۸]
هدایت رضا قلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۲۸۸ق.
[۴۹]
هدایت رضا قلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، ج۱، ص۳۹۸، تهران، ۱۲۸۸ق.
[۵۰]
شیرانی حافظ محمود، مقالات، ج۷، ص۲۴۴، به کوشش مظهر محمود شیرانی، لاهور، مجلس ترقی ادب.
البته این آلات بیشتر از اواخر عصر مغول و اوایل دوره تیموری رواج یافت. اما تفنگ (تفک و معرّب آن تفق) لولهای میان تهی بود که با آن به ضرب نَفَس (تُف = فوت) گلولههای گلی پرتاب میکردند. [۵۱]
کسروی احمد، کاروند، ج۱، ص۴۳۴- ۴۳۵، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش.
این نام که گویا سابقهای دیرین داشته، [۵۲]
انوری ابیوردی، دیوان، ج۱، ص۱۷۵، به کوشش سعید نفیسی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی پیروز.
در اشعار و آثار متأخرتر نیز آمده، [۵۳]
نظیری نیشابوری محمدحسین، دیوان، ج۱، ص۳۳۲، به کوشش محمدرضا طاهری، تهران، ۱۳۷۹ش.
[۵۴]
هدایت رضا قلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، ج۱، ص۳۱۱، تهران، ۱۲۸۸ق.
[۵۵]
بهار عجم، تیکچندبهار، لکهنو، ۱۳۳۴ق.
[۵۶]
فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجوشیرازی، ج۲، ص۱۴۶۷، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۵۷]
فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجوشیرازی، ج۲، ص۱۷۲۴، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، ۱۳۵۱ش.
و در همین عصر تکامل یافته است. این آلت را «کمان زنبوری» و «چرخ» نیز میخواندند که به قوت «داروی آتشین» که باروت باشد، گلوله را پرتاب میکرد.۱.۶ - عصر تیموریانبرخی گفتهاند که تفنگ به عنوان سلاح گرم در اواخر قرن ۹ق در عصر سلطان حسین بایقرا از فرنگ به ایران آمد، [۵۸]
کسروی احمد، کاروند، ج۱، ص۴۳۷، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش.
ولی ظاهراً در یک منظومه فارسی مربوط به قرن ۸ق از این آلت همراه بندقه، یاد شده است. [۵۹]
شیرانی حافظ محمود، مقالات، ج۷، ص۲۴۷، به کوشش مظهر محمود شیرانی، لاهور، مجلس ترقی ادب.
این ابزار و آلات به موازات ایران، در شبه قاره هند نیز کاربرد داشته، و اساساً تاریخ ظهور و تکامل باروت و اسلحه آتشین در ایران و هند، به دشواری قابل تفکیک است. مسلم آن است که باروت و توپ به عنوان یک سلاح مهم نظامی از آغاز عصر تیموریان به کار میرفته است و تیمور خود در پایان سده ۸ق عدهای توپساز و توپچی و فتیلهساز از آسیای صغیر به سمرقند برد [۶۰]
Clavijo، Embassy to Tamerlane، ج۱، ص۲۸۸، tr G Le Strange، London، Routledge.
در سپاه او پیش از این نیز از آلاتی چون رعدانداز و چرخ گشا در جنگها استفاده میشده است [۶۱]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، ج۲، ص۲۲۹، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۶۲]
شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، ج۲، ص۲۴۰، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۶۳]
نظامالدین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۵۵، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۶۴]
نظامالدین شامی، ظفرنامه، ج۱، ص۲۳۱، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
که شاید بتوان گفت: این آلات نوعی توپ، و ماده منفجره آنها باروت بوده است.۱.۷ - قرن نهدر قرن ۹ق نشانههای قویتری بر وجود باروت در دست است؛ چنانکه بیگمان مراد از «دارو» که از آن توسط آلتی به نام «غوطهخوار» در آتشبازی روی آب استفاده میکردند، [۶۵]
شیرانی حافظ محمود، مقالات، ج۷، ص۲۹۵-۲۹۶، به کوشش مظهر محمود شیرانی، لاهور، مجلس ترقی ادب.
باروت یا مادهای شبیه به آن بوده است. در برخی از جنگهای اواخر عصر تیموری با ازبکان نیز به صراحت از تفنگ و باروت یاد شده است و مطابق یک گزارش در این زمان در هرات تفنگ میساختند [۶۶]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۲۸۲، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۶۷]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۳۴۵، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۶۸]
Elgood، R، ج۱، ص۱۱۳، Firearms of the Islamic World، London، ۱۹۹۵.
تفنگ و باروت از همین راه و به ویژه توسط بابر تیموری به شبه قاره راه یافت. محمدشاه بهمنی کارخانهای برای ساخت توپ و باروت در دکن ایجاد کرد و توپخانهای بزرگ تدارک دید و در جنگها به کار برد [۶۹]
فرشته، محمدقاسم، ج۱، ص۲۹۰، تاریخ، بمبئی، ۱۸۶۸م.
[۷۰]
Nadvi، A، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، X The Use of Cannon in Muslim India n، Islamic Culture، Hyderabad-Deccan، ۱۹۳۸، vol XII.
در جنگهای لودیان در سده ۹ق هم از آتش افکن، زنبورک، گوله زنبورک و خریطههای دارو (مخازن باروت) بسیار یاد شده است [۷۱]
یادگار احمد، تاریخ شاهی، ج۱، ص۲۱-۲۲، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
[۷۲]
یادگار احمد، تاریخ شاهی، ج۱، ص۷۵، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
[۷۳]
یادگار احمد، تاریخ شاهی، ج۱، ص۲۹۴، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
[۷۴]
Elliot، H M، ج۷، ص۴۵۷، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
در همین دوره در کشمیر کسی پیدا شد که در فنون «آتش بازی» و «داروسازی» (ساخت و ترکیب و استفاده از مواد منفجره) اختراعات شگفت کرد و استفاده از تفنگ را در آنجا رواج داد. [۷۵]
فرشته، محمدقاسم، ج۲، ص۳۴۴، تاریخ، بمبئی، ۱۸۶۸م.
بیشترین اطلاعات درباره استفاده از باروت و سلاح آتشین در شبه قاره مربوط به عصر تیموریان هند است. بابر مؤسس این دولت در جنگها از اسلحه گرم استفاده میکرد و در بابرنامه (توزک بابری) خویش از «تفنگ انداز، توپچی، ضربهزن و ارابه» یاد کرده است. [۷۶]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص ۱۷۱، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
[۷۷]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۱۷۳، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
[۷۸]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۱۷۵، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
[۷۹]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۲۰۹، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
[۸۰]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۳، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
ظاهراً در متن جغتایی بابرنامه علاوه بر «ضربه زن» از «فرنگی» هم به عنوان نوعی توپ یاد شده است [۸۱]
Elliot، H M، ج۷، ص۲۵۵، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
[۸۲]
Elliot، H M، ج۷، ص۲۷۴، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
[۸۳]
Elliot، H M، ج۷، ص۲۶۸، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
[۸۴]
حبیبی عبدالحی، «صنعت توپسازی در دوره احمدشاهی»، ج۱، ص۱، آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش، شم ۶.
و این نشان میدهد که برخی از انواع توپ ظاهراً از فرنگ میآمده است، یا به سبب شکل ظاهریش آن را فرنگی میخواندند.۱.۸ - قرن دهدر شرح محاصره قلعه کالنجر توسط شیر شاه افغان در میانه سده ۱۰ق آمده است که مدافعان قلعه از توپ و تفنگ استفاده میکردند و یکی از افسران شیر شاه «سرنگی» ساخت و آن را با «دارو» انباشت و به سوی برج قلعه پرتاب کرد. [۸۵]
یادگار احمد، تاریخ شاهی، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
مقصود از «سرنگ» معلوم نیست و میتواند نوعی فشنگ یا گلوله بزرگ باشد که با باروت میانباشتند و رها میکردند. افغانها در دیگر جنگهای خود نیز از توپخانه و توپهای بزرگ استفاده میکردند که بعضی از آنها نامهای خاص داشت. [۸۶]
بدائونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، به کوشش ویلیام ناسولیس و مولوی احمدعلی، کلکته، ۱۸۶۹م.
[۸۷]
حبیبی عبدالحی، «صنعت توپسازی در دوره احمدشاهی»، ج۱، ص۱-۴، آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش، شم ۶.
[۸۸]
وکیلی فوفلزایی عزیزالدین، «صنعت توپسازی در دوره احمد شاهی»، ج۱، ص۱۴، آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش، شم ۸.
دامنه استفاده از این آلات بعدها به اقوام ترک و مغول آسیای مرکزی نیز رسید و ازبکان در جنگهای خود با تیموریان هند و افغانان، توپ و تفنگ به کار میبردند. [۸۹]
لاهوری عبدالحمید، پادشاه نامه، ج۱، ص۲۰۷- ۲۰۸، به کوشش کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۶۷م.
در غرب ایران به روزگار ترکمانان، باروت و سلاح گرم کاملاً شناخته شده بود، ولی گویا انواع مرغوب آن را از اروپا میآوردند. چنانکه گفتهاند: در ربع آخر قرن ۹ق، جمهوری و نیز به درخواست اوزون حسن آق قویونلو مقادیری اسلحه گرم و باروت برای تأسیس توپخانه و رسته تفنگچی نزد او فرستاد تا در جنگ با عثمانیان و قرامانیان از آنها استفاده کند، در حالی که عثمانیها خود از این نوع سلاح سود میبردند [۹۰]
Woods، J E، The Aqquyunlu Clan، Confederation، ص۱۲۸، Empire، Minneapolis، ۱۹۷۶.
[۹۱]
سیوری رم، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ج۱، ص۱۱۴- ۱۱۵، ترجمه رجبعلی امیری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱، شم ۴.
[۹۲]
سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، ج۱، ص۴۸، تهران، خوارزمی.
[۹۳]
سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، ج۱، ص۲۱۵، تهران، خوارزمی.
[۹۴]
سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، ج۱، ص۲۳۰، تهران، خوارزمی.
روایات متعدد دیگری درباره استفاده امرای ترکمان از باروت و اسلحه گرم در دست است. [۹۵]
ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، ج۱، ص۶۳، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹۶]
ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، ج۱، ص۵۶۹، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹۷]
ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، ج۱، ص۵۸۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۹۸]
Elgood، R، ج۱، ص۱۱۴، Firearms of the Islamic World، London، ۱۹۹۵.
[۹۹]
لاهجی علی، تاریخ خانی، ج۱، ص۷۸، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۲ش.
همچنین از رسته توپخانه در سپاه آق قویونلو و نیز از «خرپا چنگ» که نوعی توپ یا خمپاره بوده است، میتوان یاد کرد. [۱۰۰]
عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، ج۱، ص۷۴-۷۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
۱.۹ - عصر صفویدرباره زمان و چگونگی به کار گرفتن باروت و سلاح گرم در عصر صفوی اخبار مختلفی آمده است. برخی به استناد گزارشهای نادرست یا به آن سبب که سپاه صفوی در نبرد چالدران از توپخانه نیرومند عثمانی شکست خورد، بر آن گمان رفتند که ایرانیان با سلاح آتشین آشنا نبودند و تا سالها پس از جنگ چالدران نیز در سپاه خود از آن استفاده نمیکردند [۱۰۱]
Lockhart، L، ج۱، ص۹۰، X the Persian Army in the Safavi Period n، Der Islam، ۱۹۵۹، vol XXXIV.
به علاوه میدانیم که پیش از جنگ چالدران، شیخ حیدر صفوی از توپ و باروت استفاده کرد و شاه اسماعیل نیز در اوایل کار خود در جنگی توپخانه ترکمانان را گرفت و با همین توپخانه، ارتش عثمانی و الوند میرزای آق قویونلو را شکست داد. [۱۰۲]
سیوری رم، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ج۱، ص۱۱۵، ترجمه رجبعلی امیری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱، شم ۴.
[۱۰۳]
عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، ج۱، ص۷۴-۷۶، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۰۴]
عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، ج۱، ص۷۹-۸۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۰۵]
عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، ج۱، ص۸۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۰۶]
عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، ج۱، ص۹۰، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۰۷]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۷۳-۷۷، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۱۰۸]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۷۹، تهران، ۱۳۴۹ش.
استفاده از باروت و سلاح آتشین در آن وقت منحصر به ارتشهای منظم نبود، بلکه مردم نیز با این ابزار آشنا بودند و با آنها از شهر خود دفاع میکردند. [۱۰۹]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۳۲۸، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۱۱۰]
روملو حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۱۱]
روملو حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۱۸۶، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۱۲]
روملو حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۱۳]
روملو حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۲۱۲، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۱۴]
روملو حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش.
از اینرو، روشن است که ایرانیان از سالها پیش از نبرد چالدران با سلاح گرم آشنا بودند، و این معنی که استعمال این نوع سلاح را در جنگ خلاف دلیری و جوانمردی میشمردند، [۱۱۵]
فلسفی نصرالله، «جنگ چالدران»، ج۱، ص۹۳، مجله دانشکده ادبیات تهران، تهران، ۱۳۳۲ش، س ۱، شم ۲.
نیز چندان وجهی ندارد و میدانیم که در بسیاری از جنگهای اواخر تیموری و ترکمانان به خوبی از این ابزار سود میبردند و بلکه خود آن را میساختند. از سوی دیگر به رغم آنچه گفته شد و آنچه درباره سلاح آتشین و باروت و وجود رستههای خاص تفنگچی، توپچی، باروتساز و نیز قورخانه در دوره اول دولت صفوی یاد شده، [۱۱۶]
عالم آرای شاه طهماسب، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۱۸۹، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۱۷]
عالم آرای شاه طهماسب، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۱۹۳، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۱۸]
جم، عالم آرای شاه طهماسب، ج۱، ص۲۰۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۱۹]
قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، ج۱، ص۱۷۴- ۱۷۵، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۱۲۰]
قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۱۲۱]
قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۱۲۲]
افوشتهای، ص۸۵، ج۱، ص۸۰، افوشتهای محمود، نقاوه الا¸ثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۳]
نصیری محمدابراهیم، دستورشهریاران، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶، به کوشش محمدنادر نصیری مقدم، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۴]
رهربرن کلاوس، نظام ایالات در دوره صفویه، ج۱، ص۳۱-۳۲، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۱۲۵]
مینورسکی و، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۲۶، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
برخی از اروپاییان به استناد اشارات مبهمی که در گزارشهای سفر برادران شرلی آمده است، گفتهاند که سلاح آتشین در عصر شاه عباس و توسط برادران شرلی در ایران پیدا شد [۱۲۶]
شرح مأموریت، ص۲۱.
[۱۲۷]
بیانی مهدی، «معرفی یک نسخه خطی»، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۵۰ش، س ۶، شم ۶.
در حالی که برخی از همراهان برادران شرلی تصریح کردهاند که پیش از ورود آنها، در ایران توپ و توپساز وجود داشته است و شاه عباس میتوانسته سپاه بزرگی از تفنگچیان به کار گیرد [۱۲۸]
شرح مأموریت، ص۲۲۲.
[۱۲۹]
شرح مأموریت، ص۱۶۳.
[۱۳۰]
شرح مأموریت، ص۲۹.
[۱۳۱]
مینورسکی و، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۵۰ -۵۱، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
[۱۳۲]
سیوری رم، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ج۱، ص۱۱۳، ترجمه رجبعلی امیری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱، شم ۴.
در واقع با انبوه گزارشهایی که درباره ساخت و استفاده از باروت و سلاح گرم در این دوره وجود دارد، تنها میتوان احتمال داد که شاه عباس پس از ورود برادران شرلی، دست به ایجاد سپاهی منظم از تفنگدار و توپچی زده است [۱۳۳]
فلسفی نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، ج۱، ص۱۷۷، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۱۳۴]
محبوبی اردکانی حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، ج۱، ص۱۴-۱۶، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۳۵]
سیوری رم، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ج۱، ص۴۳، ترجمه رجبعلی امیری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱، شم ۴.
داراشکوه تیموری (د ۱۰۶۹ق) برای تسخیر قندهار و جنگ با صفویان، توپخانه ویژهای تشکیل داد که از شمار توپها و مقدار باروت میتوان به عظمت آن پیبرد [۱۳۶]
کنبو محمدصالح، عمل صالح (شاه جهاننامه)، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۷، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، مجلس ترقی ادب.
در عصر جهانگیر پادشاه تیموری هند استفاده از باروت و سلاح آتشین چنان رواج داشت که حتی لشکر مخصوص امپراتوری هم دارای رسته توپخانه بود و او در سپاه خود تفنگچی و توپ قابل حمل بسیاری داشت [۱۳۷]
بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، ج۱، ص ۲۲-۲۳، بمبئی، ۱۳۰۸ق.
کشتیهای جنگی این دوره نیز دارای توپانداز بود. [۱۳۸]
ابوالفضل علامی، آیین اکبری، ج۱، ص۱۴۴، لکهنو، ۱۸۹۳م.
در سپاه محمدشاه تیموری در جنگ با نادر شاه افشار انواع توپ و زنبورک وجود داشت که فرماندهی آنها ظاهراً با میرآتش بود. نادرشاه در همین جنگ شمار بسیاری توپ به غنیمت گرفت [۱۳۹]
Elliot، H M، ج۸، ص۷۴، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
[۱۴۰]
Elliot، H M، ج۸، ص۸۲-۸۳، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵.
به علاوه، نادرشاه در ارتش خود از توپهای کوچکی به نام زنبورک استفاده میکرد که بر پشت شتران حمل میشد. در آن دوران در بسیاری از شهرهای ایران باروت، فشنگ، توپ، تفنگ و خمپاره میساختند. [۱۴۱]
محمدکاظم، عالم آرای نادری، ج۳، ص۹۱۱-۹۱۲، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۴۲]
شعبانی رضا، مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه، ج۱، ص۳۵۱، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۴۳]
فلور ویلم، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۴۸، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۴۴]
فلور ویلم، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۵۹، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۴۵]
سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، ج۱، ص۲۱۵، تهران، خوارزمی.
۱.۱۰ - ساخت باروت و تفنگ سرپرمطابق گزارش جالب توجه محمدکاظم، [۱۴۶]
محمدکاظم، عالم آرای نادری، ج۳، ص۹۱۲، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
برای ساخت باروت، به جای زغال معمولی گویا از زغال پسته استفاده میکردند که ظاهراً برای این کار مناسبتر بود. در عصر زندیه نیز استادان ماهری مأمور توپ ریزی و ساخت خمپاره و باروت بودند و قورخانه و توپخانه از لوازم دائمی ارتش به شمار میرفت. تفنگ سرپُر و باروت را بیشتر در کرمان، شیراز و لار میساختند و کسانی در این کار مشهور بودند. [۱۴۷]
ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، ج۱، ص۱۳۳، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۱۴۸]
ورهرام غلامرضا، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زند، ج۱، ص۱۳۸، تهران، ۱۳۶۶ش.
حتی در عصر قاجار و در ایامی که ژنرال گاردان فرانسوی ارتش ایران را سازمان میداد، توپ، گلوله و باروت را در ایران میساختند؛ اگرچه باروت مرغوبی تولید نمیشد. [۱۴۹]
گاردان آلفرد، مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ج۱، ص۱۳۴، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۵۰]
اعتضاد السلطنه علیقلی، اکسیر التواریخ، ج۱، ص۴۰۸، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱.۱۱ - تالیف کتاب درباره باروتدر عصر ناصری رسالههای متعددی درباره باروت و سلاح آتشین و روش ساخت و شیوه استعمال آنها نگاشته شد [۱۵۱]
گلبن محمد، «کتابچه عرایض توپخانه مبارکه»، ج۱، ص۷۳، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۶ش، س ۲، شم ۶.
[۱۵۲]
گلبن محمد، «کتابچه مطالب لازمه توپخانه مبارکه»، ج۱، ص۱۶۷، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۷ش، س ۳، شم ۱.
که غالباً مبتنی بر آثار و اطلاعات و راهنماییهای اروپاییان و مستشاران آنها در ایران بود. [۱۵۳]
تعلیمات توپخانه اطریشی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۱۵۴]
جم، تعلیمات توپخانه اطریشی، ج۱، ص ۱۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
باروت ظاهراً تا یک سده پیش هنوز در منابع داروشناسی به عنوان دارویی برای درمان سل و خونریزیهای مختلف به کار میرفته است و خواص گوناگونی نیز برای آن برمیشمردند. [۱۵۵]
عقیلی علویشیرازی محمدحسین، مخزنالادویه، ج۲، ص۲۰۳، تهران، ۱۳۷۱ش.
۲ - باروت در قلمرو عثمانیعثمانیان نیز در جهان اسلام، از سلاح آتشین در نبردها بهره میجستند. ۱.۱ - تاریخچهگرچه تاریخ نخستین کاربرد آن توسط این دولت به درستی معلوم نیست، ولی میدانیم که از توپ و باروت لااقل از ۷۶۱ق/۱۳۶۰م، یعنی در نخستین جنگ قوصوه (کوزوو) در دوران پادشاهی سلطان مراد اول استفاده میشده است [۱۵۶]
غالب محمد، نتایج الوقوعات، ج۱، ص۱۷، استانبول، ۱۳۲۷ق.
[۱۵۷]
Hammer،Purgstall، J، Geschichte des osmanischen Reiches، Graz، ۱۹۶۳.
و عثمانیان توپچیان ماهری در اختیار داشتند. [۱۵۸]
نشری محمد، جهاننما، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۵۷م.
در ۷۹۲ق/۱۳۹۰م ایلدرم بایزید در محاصره قسطنطنیه از توپ استفاده کرد. [۱۵۹]
عاشق پاشا زاده، درویش احمد، ج۱، ص۶۵ -۶۶، تاریخ، استانبول، ۱۳۳۲ق.
پس از آن اطلاعات بیشتری درباره استفاده عثمانیان از باروت و سلاح گرم در جنگها وجود دارد؛ چنانکه به تدریج کاربرد این ابزار در ارتش عثمانی رواج عام یافت و در جنگ عثمانیان با امیرتیمور گورکانی، و نیز در تسخیر قسطنطنیه و انطالیه و نبرد بلگراد به طور وسیع از باروت و توپ استفاده شد. [۱۶۰]
عاشق پاشا زاده، درویش احمد، ج۱، ص۶۵ -۶۶، تاریخ، استانبول، ۱۳۳۲ق.
[۱۶۱]
عاشق پاشا زاده، درویش احمد، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹، تاریخ، استانبول، ۱۳۳۲ق.
[۱۶۲]
شوکت محمود، التشکیلات و الازیاء العسکریه العثمانیه، ج۱، ص۷۷، ترجمه یوسف نعیسه و محمود عامر، دمشق، ۱۹۸۸م.
[۱۶۳]
Hammer،Purgstall، J، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۹، Geschichte des osmanischen Reiches، Graz، ۱۹۶۳.
[۱۶۴]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۳۸۹، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
[۱۶۵]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۴۱۸-۴۱۹، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
[۱۶۶]
لطفی پاشا، تواریخ آل عثمان، ج۱، ص۸۲ -۸۳، استانبول، ۱۳۴۱ق.
اما پذیرش سلاح گرم به عنوان یک جنگ افزار مؤثر، و ایجاد رستههای مخصوص در ارتش عثمانی، به نیمه دوم سده ۹ق باز میگردد. [۱۶۷]
ووسینیچ وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۳۱، ترجمه سهیل آذری، تهران، ۱۳۴۶ش.
حمل و نقل باروت برای عثمانیها دشوار نبود، ولی در استفاده از توپهای صحرایی و یا ساخت گلولههای سنگین دچار مشکل بودند و به همین سبب، گاهگلولهها و توپهای سنگین را در محل جنگ میریختند و از آن بهره میجستند. مثلاً در ۸۵۰ق/۱۴۴۶م برای رخنه در دیوارهای دژهای کورنت، مس را با شتر به نزدیک کورنت آوردند و به ریختن توپ و گلوله پرداختند [۱۶۸]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۴۴۲، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
نخستین نشانه آشکارِ کاربرد توپهای صحرایی و تفنگ شمخال در ارتش عثمانی به جنگ دوم قوصوه (۸۵۲ق/۱۴۴۸م) بازمیگردد [۱۶۹]
لطفی پاشا، تواریخ آل عثمان، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳، استانبول، ۱۳۴۱ق.
[۱۷۰]
صولاقزاده محمد، تاریخ، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲، استانبول، ۱۲۹۸ق.
[۱۷۱]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۴۴۷، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
۲.۲ - توپخانه و فتح قسطنطنیهاستفاده از باروت و توپخانه در دوره سلطان محمد فاتح پیشرفت چشمگیری کرد و در فتح قسطنطنیه (۸۵۷ق/۱۴۵۳م) نقش بسیار مؤثری داشت. این توپهای سنگین و عظیم قلعه کوب که توسط شخصی مجاری به نام «اوربان» طراحی و ساخته شده بود، سرانجام موجب پیروزی عثمانیان گردید [۱۷۲]
صولاقزاده محمد، تاریخ، ج۱، ص۱۹۳- ۱۹۵، استانبول، ۱۲۹۸ق.
[۱۷۳]
سعدالدین محمد، تاج التواریخ، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۲، استانبول، ۱۲۷۹ق.
[۱۷۴]
فریدون بک احمد، منشآت السلاطین، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۷، استانبول، ۱۲۷۴ق.
[۱۷۵]
کین راس پ ب، قرون عثمانی (ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی)، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، ترجمه پروانه ستاری، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۷۶]
Tansel، S، ج۱، ص۵۲ -۵۱، Fatih Sultan Mehmed'in siyas Q ve asker Q faaliyeti، Ankara، ۱۹۸۵.
[۱۷۷]
Babinger، F، ج۱، ص۸۰-۸۲، Mehmed the Conqueror and his Time، Princeton، ۱۹۷۸.
یکی از این توپها معروف به «جهان نما» از همه بزرگتر بود و آنرا با ۶۰ گاو نر راه میبردند و در هر طرفِ توپ، ۱۰۰ سرباز برای ممانعت از لغزش آن حرکت میکردند [۱۷۸]
Hammer،Purgstall، J، ج۱، ص۵۱۱، Geschichte des osmanischen Reiches، Graz، ۱۹۶۳.
[۱۷۹]
راسم احمد، عثمانلی تاریخی، ج۱، ص۱۲۱، استانبول، ۱۳۲۶- ۱۳۲۸ق.
[۱۸۰]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۴۶۷-۴۶۸، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
با اینهمه، بسیاریاز توپهای سنگین دیگر را در کنار قسطنطنیه ساختند، یا تعمیر کردند [۱۸۱]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۴۷۲، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
پس از فتح قسطنطنیه دو کارخانه بزرگ باروتسازی و توپریزی در این شهر بنیاد نهاده شد تا قسمتی از احتیاجات روزافزون ارتش عثمانی را برآورده سازد. [۱۸۲]
شوکت محمود، التشکیلات و الازیاء العسکریه العثمانیه، ج۱، ص۷۸، ترجمه یوسف نعیسه و محمود عامر، دمشق، ۱۹۸۸م.
۲.۳ - ساخت کارخانه توپسازیکارخانههای توپسازی که در زمان سلطان محمدفاتح و پسرش بایزید دوم ساخته شد، در زمان سلطان سلیمان قانونی (۹۲۶-۹۷۴ق) گسترش یافت. در اینکارخانهها توپهایی با عنوان کلی «ضربه زن» ریخته میشد که هر یک نیز نامهای خاصی داشت؛ مانند شالکوش (شاکلوز)، پرانگی، باجه لوشکا، اژدر دهان، مارتن، هاون و... [۱۸۳]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۲، ص۵۶۳، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
درباره اسلحه سبک باید گفت: هرچند تا سده ۱۱ق/ ۱۷م سربازان ینیچری مجهز به تفنگهای خاندار بودند، اما هنوز استفاده از سلاح سرد در کنار سلاح گرم کاربرد گستردهای داشت.۲.۴ - رستههای نظامی عثمانیرستههای نظامی که در ارتش عثمانی با باروت و سلاح گرم سر و کار داشتند، اینانند: الف - جَبَه چیلر اوجاقی: وظیفه افراد این رسته، ساخت و مرمت ابزار جنگ مانند تیر، کمان، سپر و شمشیر، و سپس فشنگ و باروت بود. [۱۸۴]
Pakalon، M Z، ج۱، ص۲۶۲، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۱۸۵]
راسم احمد، عثمانلی تاریخی، ج۱، ص۹۸-۹۹، استانبول، ۱۳۲۶- ۱۳۲۸ق.
[۱۸۶]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۱، ص۵۱۳، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
ب - توپچیلر اوجاقی: این رسته جزو پیاده نظام سازمان قاپی قولی قرار داشت و خود شامل دو گروه بود: گروه اول وظیفه توپریزی و ساخت گلولههای آن را برعهده داشت؛ گروه دوم توپچیانی بودند که در میدانهای نبرد خود مستقیماً به جنگ و شلیک توپ میپرداختند. [۱۸۷]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۲، ص۳۵، Osmanl o devleti teskil @ - tindan kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴.
[۱۸۸]
راسم احمد، عثمانلی تاریخی، ج۱، ص۹۹، استانبول، ۱۳۲۶- ۱۳۲۸ق.
[۱۸۹]
پچوی، ابراهیم، تاریخ، استانبول، ۱۲۸۳ق.
ج - توپ ارابهچیلر اوجاقی: توپهایی که عثمانیها در اوایل به کار میبردند کوچک و سبک بود، ولی درصورت نیاز به توپهای سنگین به خصوص وقتی که لازم بود از راههای دشوار بگذرند، وسایل توپریزی را به آن مناطق میبردند و در آنجا به ساخت توپ دست میزدند. بعدها که حمل توپهای بزرگ به وسیله ارابههای عظیم رواج یافت، تشکیلاتی شکل گرفت که به آنها ارابهچیهای توپ (توپ ارابه چیلر) گفته میشد. ارابهچیان توپ، به دستههای مختلفی تقسیم میشدند و در رأس این تشکیلات «ارابهچی باشی» قرار داشت. [۱۹۰]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۲، ص۵۶۴، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳.
د - خُمْبَرَچیلر اوجاقی: عثمانیان واژه خمپاره را به نارنجکهای دستی و گلولههایی که از توپهای کوچکی به نام «هاون» شلیک میشد، اطلاق میکردند. وظیفه خمبرچلیلر، تهیه مواد آتشزا، ساخت نارنجکهای دستی و گلولههای خمپاره و توپهای کوچک قابل حمل بود. [۱۹۱]
Pakalon، M Z، ج۱، ص۸۵۴، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۱۹۲]
شوکت محمود، التشکیلات و الازیاء العسکریه العثمانیه، ج۱، ص۴۶، ترجمه یوسف نعیسه و محمود عامر، دمشق، ۱۹۸۸م.
[۱۹۳]
ج۲، ۱۱۶-۱۲۰، Uzun ۵ ars oo، IH، Osmanl o devleti teskil @ - tindan kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴.
ه - لَغمه چیلر اوجاقی: وظیفه افراد این تشکیلات به هنگام محاصره و جنگ ایجاد نقب در دیوارهای قلعه دشمن و کار گذاشتن مواد آتشزا در بدنه آنجا، و نیز ساخت سنگر و خاکریز برای سربازان بوده است. [۱۹۴]
Pakalon، M Z، ج۲، ص۳۴۸، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۱۹۵]
Uzun ۵ ars oo، IH، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۳، Osmanl o devleti teskil @ - tindan kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴.
[۱۹۶]
شوکت محمود، التشکیلات و الازیاء العسکریه العثمانیه، ج۱، ص۴۶، ترجمه یوسف نعیسه و محمود عامر، دمشق، ۱۹۸۸م.
[۱۹۷]
نعیما مصطفی، تاریخ، ج۴، ص۱۴۳، استانبول، ۱۲۸۳ق.
[۱۹۸]
اولیا چلبی، سیاحتنامه، ج۸، ص۴۲۴، استانبول، ۱۹۲۸م.
۲.۵ - پیروزی با جنگافزارهای آتشینجنگافزارهای آتشین در پیروزیهای نظامی عثمانیان سهم عمدهای داشت و دولت عثمانی ناگزیر بود خود را با تحولات فنون جنگی اروپاییان وفق دهد و یا برای رویارویی با ابداعات آنان در جنبههای علمی جنگ راه کارهایی بیابد. بدین منظور بعدها در عصر تفوق اروپا از متخصصان اروپایی برای ساخت توپ و تفنگ بهره میجستند. در آغاز بیشتر این متخصصان از کشورهای آلمان و ایتالیا، و بعدها از فرانسه و انگلیس و هلند دعوت و استخدام میشدند. این امر به صورت یکی از مشخصههای ثابت تشکیلات نظامی ارتش عثمانی که با باروت و سلاح گرم سر و کار داشتند، درآمد. [۱۹۹]
EI ۲، ج۱، ص۱۰۶۱.
[۲۰۰]
شلومبرژه گوستاو، استانبولک محاصره سی و ضبطی، ج۱، ص۵۹ -۶۰، ترجمه ترکی، استانبول، ۱۳۳۰ق.
۳ - باروت در سرزمینهای غرب اسلامیارتباط نزدیک علمی و تمدنی میان نواحی مختلف قلمرو اسلام، سبب شده است تا هر گونه تحولی که در تمدن و به کارگیری دستاوردهای علمی، از جمله پیدایش باروت و کاربرد آن پدید آید، کم و بیش در همه نواحی صادق باشد. در نخستین سدههای اسلامی، استفاده از نفط و آتش یونانی در مصر و شام نیز رایج بوده، چنانکه بخش خاصی از سپاه فاطمی را نفاطان و منجنیقداران تشکیل میدادند. [۲۰۱]
سرور محمد، الدوله الفاطمیه فی مصر، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۲۰۲]
مشرفه عطیه مصطفی، نظم الحکم بمصر فی عصر الفاطمیین، ج۱، ص۱۷۴- ۱۷۵، قاهره، ۱۹۴۸م.
[۲۰۳]
ماجد عبدالمنعم، نظمالفاطمیین و رسومهم فی مصر، ج۱، ص۲۱۲، قاهره، ۱۹۸۵م.
[۲۰۴]
ماجد عبدالمنعم، نظمالفاطمیین و رسومهم فی مصر، ج۱، ص۲۱۶، قاهره، ۱۹۸۵م.
[۲۰۵]
ماجد عبدالمنعم، نظمالفاطمیین و رسومهم فی مصر، ج۱، ص۲۱۷، قاهره، ۱۹۸۵م.
در عصر ایوبیان انواع آتشافکن، قلعه کوب و منجنیق به کار میرفت [۲۰۶]
حسین محسن محمد، الجیش الایوبی فی عهد صلاح الدین، ج۱، ص۲۹۱، بیروت، ۱۹۸۶م.
و ابن اثیر در شرح حوادث این دوره از دباب (توپ) که توسط مسلمانان و بعداً صلیبیان استفاده میشده، یاد کرده است. [۲۰۷]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۱، ص۴۱۲.
[۲۰۸]
ابن اثیر، الکامل، ج۱۲، ص۳۲۹-۳۳۰.
۳.۱ - دوره ایوبیاولین بار در شرح حوادث سال ۶۴۶ق/۱۲۴۸م از باروت یاد شده که مادهای مرکب از شوره و گوگرد بود، [۲۰۹]
Elgood، R، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
(و از سواحل دریای سرخ استخراج میشد؛ نفت جزء اصلی مواد انفجاری آتشافکنها بود. [۲۱۰]
حسین محسن محمد، الجیش الایوبی فی عهد صلاح الدین، ج۱، ص۲۹۷- ۲۹۸، بیروت، ۱۹۸۶م.
کاربرد ترکیب گوگرد، نفت، چربی و چند ماده دیگر، موسوم به آتش یونانی در خمپارهاندازها و توپهای دوره ایوبی، مثلاً در سالهای ۵۸۴ - ۵۸۶ق، رواج بسیاری داشت. [۲۱۱]
ثابت، ص۱۶۱، ج۱، ص۱۵۹، ثابت نعمان، العسکریه فی عهد العباسیین، به کوشش حامد احمدورد، بغداد، ۱۹۸۷م.
[۲۱۲]
لوبن گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ج۱، ص۶۳۳، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۱۶ش.
با این همه، برخی کاربرد باروت را مربوط به اواخر دوره ایوبیان، در اواخر سده ۷ق میدانند. [۲۱۳]
حسین محسن محمد، الجیش الایوبی فی عهد صلاح الدین، ج۱، ص۲۹۹، بیروت، ۱۹۸۶م.
[۲۱۴]
طرطوسی مرضی، «تبصره ارباب الالباب فی کیفیه النجاه» (نک: مل، ج۱، ص۱۲۲- ۱۲۳، کائن).
در رساله طرطوسی درباره برخی مواد جنگی، به باروت اشاره نشده، ولی ترکیبات گوناگون مادهای به نام «نفط» تشریح شده است که همه شبیه باروتند [۲۱۵]
طرطوسی مرضی، «تبصره ارباب الالباب فی کیفیه النجاه» (نک: مل، ج۱، ص۱۲۲- ۱۲۳، کائن).
[۲۱۶]
Elgood، R، ج۱، ص۱۹، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
علاوه بر آن، از رساله دیگری با عنوان النیران المحرقه للاعداء، مربوط به دوره ایوبی نام برده شده که در آن به شرح ترکیبات مختلف باروت پرداخته شده است و گوستاولوبن معتقد است که غربیان، باروت سازی را از این اثر و امثال آن آموختهاند. [۲۱۷]
لوبن گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ج۱، ص ۶۳۲، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۱۶ش.
۳.۲ - شمال آفریقادر شمال آفریقا نیز استفاده از نفت و آتش یونانی رواج داشت. [۲۱۸]
ابن خلدون، العبر، ج۶(۴)، ص۹۰۴-۹۰۵.
در سدههای ۷ و ۸ ق برخی عالمان مسلمان، در آثار خود، ارتشهای مغرب را به تجهیز سلاح آتشین توصیه میکردند. [۲۱۹]
زنیبر محمد، «البارود»، ج۱، ص۹۸۲، معلمه المغرب، رباط، ۱۹۸۴م.
از تولید باروت در عصر سلطان یعقوب مرینی، صریحاً یاد شده است؛ چنانکه در جنگ میان بنیمرین با بنی عبدالواد برای تصرف سجلماسه (۶۷۲ق) از گلولهای نفت آگین (هندام النفط) و گلولههای آهنی (حصاالحدید) استفاده میشد که بر اثر آتش باروت (بارود) بیرون میجست. [۲۲۰]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۱۸۸.
[۲۲۱]
زنیبر محمد، «البارود»، ج۱، ص۹۸۲، معلمه المغرب، رباط، ۱۹۸۴م.
[۲۲۲]
ج۱، ۱۰۵۷، EI ۲.
۳.۳ - باروت در اندلسدر اندلس، پیشینه استفاده مسلمانان از آتشانداز و نفت افکن در جنگ، دست کم به سدههای ۵ و ۶ ق باز میگردد. [۲۲۳]
ثابت نعمان، العسکریه فی عهد العباسیین، ج۱، ص۱۶۱، به کوشش حامد احمدورد، بغداد، ۱۹۸۷م.
در سده ۸ ق بنینصر (بنی احمر) در غرناطه از باروت استفاده میکردند و سلاح مهیب آتشینی داشتند که گلولههای کرهای شکل را همچون صاعقه آسمانی بر سر دشمن میریخت. [۲۲۴]
ابن خطیب، الاحاطه فی اخبار غرناطه، به کوشش محمد عبدالله عنان، ج۱، ص۳۹۸، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۲۲۵]
ابن خطیب، اللمحه البدریه فی الدوله النصریه، ص۷۲، قاهره، ۱۳۴۷ق.
[۲۲۶]
سامرائی خلیل ابراهیم و دیگران، تاریخ العرب و حضارتهم فیالاندلس، ج۱، ص۳۹۹، موصل، جامعه الموصل.
[۲۲۷]
Elgood، R، ج۱، ص۲۰، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
[۲۲۸]
ج۱، ۱۰۵۷، EI ۲.
۳.۴ - شام و مصردر شام و مصر به روزگار ممالیک که علاوه بر پیکار با صلیبیان، گاه دچار جنگهای داخلی نیز بودند و بعداً مجبور به جنگ با مغولان شدند، صنایع جنگی به نوبه خود روی به تکامل نهاد. در این دوره از آلاتی مانند مکاحل النفط و جز آنها به وفور استفاده میشد [۲۲۹]
مقریزی احمد، السلوک، ج۴(۱)، ص۲۱۰، قاهره، ۱۹۸۵م.
[۲۳۰]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۱۳، ص۸۵، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۳۱]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۱۳، ص۱۴۳- ۱۴۵، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۳۲]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۱۵، ص۲۷۱، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۳۳]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۱۶، ص۴۳، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۳۴]
ابن تغری بردی، النجوم، ج۱۶، ص۴۶، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲۳۵]
Ayalon، D، ج۱، ص۲۶ -۲۴، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
[۲۳۶]
ج۱، ۱۰۵۹، EI ۲.
در همین دوره کارخانههایی برای تولید انواع آتشبار و خمپارهاندازهای باروتی ایجاد شد و نیز دست کم ۳ نوع بمب زُجاجی گازی و گاز خفهکننده تولید گردید. بمب زجاجی از موادآتشزا، و دو نوع دیگر از باروت ساخته میشد. [۲۳۷]
ابن ارنبغا، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۲۱، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
[۲۳۸]
ابن ارنبغا، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۲۷- ۲۸، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
[۲۳۹]
ابن ارنبغا، الانیق فی المناجنیق، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
البته در متون عصر ممالیک، واژه نفط به جای باروت نیز گاه به کار میرفت.۳.۵ - ساخت سلاح سنگین و سبکاِلگود کاربرد واژه باروت برای ماده انفجاری جنگی به جای نفط را مربوط به سده ۱۰ق و اواخر دوره مملوکیان میداند [۲۴۰]
Elgood، R، ج۱، ص۲۳، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
با این همه، تصریح میکند که در متون کهن هم گزارشهایی درباره توپخانههای انفجاری وجود دارد. در دوره حکومت قانصوه غوری (ح ۹۰۶- ۹۲۲ق) در ساخت سلاح سنگین و سبک تحولاتی رخ داد و کارخانههای توپریزی احداث شد. در این عصر به تفنگهای شمخال، بندقه و گاهی به توپهای کوچک، البندق الرصاص (گلولههای سرب) میگفتند. در دوره قایتبای (ح ۸۷۲ -۹۰۱ق) تفنگ شمخال و توپ سرپُر در مصر به فراوانی تولید میشد. [۲۴۱]
EI ۲، ج۱، ص۱۰۵۷-۱۰۵۹.
[۲۴۲]
Elgood، R، ج۱، ص۲۵ -۲۴، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
[۲۴۳]
Ayalon، D، ج۱، ص۵۹-۶۵، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
[۲۴۴]
Ayalon، D، ج۱، ص۲۱-۴۸، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
۳.۶ - ایجاد واحدهای تفنگچی و توپچیدر ارتش ممالیک پیش از این تاریخ واحدهای تفنگچی و توپچی وجود داشت و به علت مخالفت یا عدم تمایل برخی از منصب داران مملوک به استفاده از سلاح آتشین، ابتدا تفنگچیان را از سپاهیان و قشرهای پست اجتماعی بر میگزیدند و آنها را سپاه عبید میگفتند. قانصوه غوری آن را منحل، و به جای آن سپاهی با سلاح آتشین ایجاد کرد. با آنکه در دوره سلطان الناصر محمد (حکومت ۹۰۱- ۹۰۴ق) واحدهای تفنگچی و توپچی سپاه ممالیک تقویت شد، اما نتوانست در برابر تهاجم عثمانیها که به خوبی از سلاح آتشین استفاده میکردند، پایداری کند [۲۴۵]
Elgood، R، ج۱، ص۲۵، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
[۲۴۶]
Ayalon، D، ج۱، ص۱۰۷، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
[۲۴۷]
Ayalon، D، ج۱، ص۷۱-۸۵، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
[۲۴۸]
Ayalon، D، ج۱، ص۵۲-۵۹، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸.
اندیشههای نظامی و کاربرد باروت و سلاحهای آتشین که در لابهلای منابع آن دوره مندرج است، عمدتاً در کتاب الانیق فی المناجنیق نوشته ابن ارنبغا زرد کاش یکی از کارگزاران نظامی ممالیک در سده ۹ ق آمده است [۲۴۹]
جم، ابن ارنبغا، ج۱، ص۲۱، الانیق فی المناجنیق، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
[۲۵۰]
هندی محموداحسان، «محاوله حصر بیبلیوغرافی للتآلیف العسکریه و الحربیه عندالعرب القدماء»، ج۱، ص۱۲۶، ابحاث المؤتمر السنوی الثانی للجمعیه السوریه لتاریخ العلوم، حلب، ۱۹۷۹م.
[۲۵۱]
عواد کورکیس، مصادر التراث العسکری عند العرب، ج۱، ص۱۰۶، بغداد، ۱۹۸۱م.
[۲۵۲]
Ritter، H، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، X Kleine Mitteilungen und Anzeigen n، Der Islam، ۱۹۲۹، vol XVIII.
[۲۵۳]
Ritter، H، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱، X Kleine Mitteilungen und Anzeigen n، Der Islam، ۱۹۲۹، vol XVIII.
۳.۷ - باروت در مغرباما در مغرب به روزگار بنیمرین در نیمه دوم سده ۷ق/۱۳م، باروت، شاید برای نخستین بار، مورد استفاده قرار گرفت و سلطان یعقوب بن عبدالحق در فتح سلجماسه، آن را به کاربرد. [۲۵۴]
سلاوی احمد، الاستقصاء، ج۱، ص۸۹، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضا، ۱۹۷۹م.
در عصر بنیزیان (۶۳۳ -۹۵۷ق/۱۲۳۶ -۱۵۵۰م) گزارش مربوط به کاربرد باروت با اهمیت ارزیابی شده است. تهاجم آلفونسوی یازدهم (حکومت ۷۱۲-۷۵۱ق/۱۳۱۲-۱۳۵۰م) پادشاه قشتاله در ۷۴۳ق/۱۳۴۳م، با دفاع دولت زیانی توسط انواع سلاح گرم مواجه شد. گوستاولوبن آورده است که دو نفر انگلیسی در این نبرد حضور داشتند و کاربرد جدید باروت را فرا گرفتند و پس از بازگشت به کشور خود به آموزش آن پرداختند [۲۵۵]
لوبن گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ج۱، ص ۶۳۴ - ۶۳۵، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۱۶ش.
[۲۵۶]
فراج عزالدین، فضل علماء المسلمین علی الحضاره الاوربیه، ج۱، ص۱۶۲، قاهره، ۱۹۷۸م.
[۲۵۷]
سمیعی کیوان، اوراق پراکنده، ج۱، ص۲۹۵، تهران، زوار.
[۲۵۸]
Elgood، R، ج۱، ص۲۱، Firearms of the Islamic World، London/NewYork، ۱۹۹۵.
ارتش بنیوطاس (۸۷۷ -۹۵۷ق/۱۴۷۲-۱۵۵۰م) هم به توپ و سواره نظام تفنگچی مجهز بود [۲۵۹]
ج۱، ۱۰۵۷، EI ۲.
آنان همچنین برای مقابله با تهاجمات پرتغالیان از سلاح آتشین به وفور استفاده میکردند. در عصر حکومت عاهل وطاسی نوعی موشک به نام قذاف و نوعی تفنگ مورد استفاده فراوان قرار داشت. [۲۶۰]
لئون افریقی حسن بن محمدوزان، وصف افریقیا، ج۱، ص۲۸۹، ترجمه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۲۶۱]
زنیبر محمد، «البارود»، ج۱، ص۹۸۲، معلمه المغرب، رباط، ۱۹۸۴م.
در همین دوره، در تونس سلاح آتشین دیگری که در سپاه عثمانی نیز رایج بود، کاربرد داشت. گاهی در مغرب باروت را به معنای جنگ نیز به کار میبردند [۲۶۲]
EI ۲، ج۱، ۱۰۵۸.
در سدههای ۱۰ و ۱۱ق به روزگار اشراف سعدیه تولید و کاربرد سلاح آتشین گسترش بیشتری یافت. سلاطین این سلسله، سپاهیان خود را به شیوه ترکان سازمان دادند و گروههای تفنگدار در آن جایگاه ویژهای داشتند. آنان از تجارب بسیار دولت عثمانی و دولتهای اروپایی سود بردند و به تأسیس کارخانههای باروت سازی و توپریزی اقدام کردند. [۲۶۳]
ج۱، ۱۰۵۸، EI ۲.
[۲۶۴]
زنیبر محمد، «البارود»، ج۱، ص۹۸۲، معلمه المغرب، رباط، ۱۹۸۴م.
۴ - فهرست منابع(۱) ابن ارنبغا زردکاش، الانیق فی المناجنیق، به کوشش احسان هندی، حلب، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۲) ابن بیطار، عبدالله، تنقیح مفردات (تنقیح الجامع)، به کوشش محمد عربی خطابی، بیروت، دارالغرب الاسلامی. (۳) ابن حشّاء، احمد، مفید العلوم و مبید الهموم، به کوشش کولن و رنو، رباط، ۱۹۴۱م. (۴) ابن خلدون، عبدالرحمان، العبر، بیروت، مؤسسه جمال. (۵) ابن فضلالله عمری، احمد، التعریف بالمصطلح الشریف، به کوشش محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۶) ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش. (۷) ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۲۰ش. (۸) ابوالفضل علامی، آیین اکبری، لکهنو، ۱۸۹۳م. (۹) اعتضاد السلطنه علیقلی، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش. (۱۰) افوشتهای محمود، نقاوه الا¸ثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۱) انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی پیروز. (۱۲) بابر ظهیرالدین محمد، بابرنامه، بمبئی، ۱۳۰۸ق. (۱۳) بدائونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، به کوشش ویلیام ناسولیس و مولوی احمدعلی، کلکته، ۱۸۶۹م. (۱۴) برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۵۷ش. (۱۵) بهار عجم، تیکچندبهار، لکهنو، ۱۳۳۴ق. (۱۶) بیانی مهدی، «معرفی یک نسخه خطی»، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۵۰ش، س ۶، شم ۶. (۱۷) تعلیمات توپخانه اطریشی، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۱۸) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن ۱۹۱۶م. (۱۹) حبیبی عبدالحی، «صنعت توپسازی در دوره احمدشاهی»، آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش، شم ۶. (۲۰) راکه ویلتس، ایگور، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۵۳ش. (۲۱) رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش کاترمر، آمستردام، ۱۹۶۸م. (۲۲) روملو حسن، احسن التواریخ، به کوشش چن سدن، تهران، ۱۳۴۷ش. (۲۳) رهربرن کلاوس، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۴۹ش. (۲۴) زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، بیروت، دارمکتبه الحیاه. (۲۵) سفرنامههای ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، خوارزمی. (۲۶) سیوری رم، «از چه موقع ایرانیان برای اولین بار اسلحه گرم به کار بردند»، ترجمه رجبعلی امیری، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۵ش، س ۱، شم ۴. (۲۷) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۲۸) شعبانی رضا، مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه، تهران، ۱۳۷۸ش. (۲۹) شیرانی حافظ محمود، مقالات، به کوشش مظهر محمود شیرانی، لاهور، مجلس ترقی ادب. (۳۰) عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، تهران، ۱۳۴۹ش. (۳۱) عالم آرای شاه طهماسب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش. (۳۲) عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، تهران، ۱۳۵۰ش. (۳۳) عقیلی علویشیرازی محمدحسین، مخزنالادویه، تهران، ۱۳۷۱ش. (۳۴) علی بن عیسی کحال، تذکره الکحالین، به کوشش محییالدین قادری شرفی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۳۵) غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت. (۳۶) فخرالدین رازی، محمد، جامع العلوم، بمبئی، ۱۳۲۳ق. (۳۷) فرشته، محمدقاسم، تاریخ، بمبئی، ۱۸۶۸م. (۳۸) فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجوشیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، ۱۳۵۱ش. (۳۹) فلسفی نصرالله، «جنگ چالدران»، مجله دانشکده ادبیات تهران، تهران، ۱۳۳۲ش، س ۱، شم ۲. (۴۰) فلسفی نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، ۱۳۴۴ش. (۴۱) فلور ویلم، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، ۱۳۶۸ش. (۴۲) قاضی احمد قمی، خلاصه التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش. (۴۳) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی. (۴۴) کسروی احمد، کاروند، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۵) کنبو محمدصالح، عمل صالح (شاه جهاننامه)، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، مجلس ترقی ادب. (۴۶) گاردان آلفرد، مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۴۷) گلبن محمد، «کتابچه عرایض توپخانه مبارکه»، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۶ش، س ۲، شم ۶. (۴۸) گلبن محمد، «کتابچه مطالب لازمه توپخانه مبارکه»، بررسیهای تاریخی، تهران، ۱۳۴۷ش، س ۳، شم ۱. (۴۹) لاهجی علی، تاریخ خانی، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۲ش. (۵۰) لاهوری عبدالحمید، پادشاه نامه، به کوشش کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته، ۱۸۶۷م. (۵۱) لوبن، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۳۴ش. (۵۲) مجموعه الصنایع، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۵۳) محبوبی اردکانی حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، ۱۳۷۰ش. (۵۴) محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش. (۵۵) مینورسکی و، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۳۴ش. (۵۶) نصیری محمدابراهیم، دستورشهریاران، به کوشش محمدنادر نصیری مقدم، تهران، ۱۳۷۳ش. (۵۷) نظامالدین شامی، ظفرنامه، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۵۸) نظیری نیشابوری محمدحسین، دیوان، به کوشش محمدرضا طاهری، تهران، ۱۳۷۹ش. (۵۹) ورهرام غلامرضا، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زند، تهران، ۱۳۶۶ش. (۶۰) وکیلی فوفلزایی عزیزالدین، «صنعت توپسازی در دوره احمد شاهی»، آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش، شم ۸. (۶۱) هدایت رضا قلی، فرهنگ انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ق. (۶۲) هندی، احسان، «العرب و اختراع البارود»، التراث العربی، دمشق، ۱۴۱۷ق، س ۱۷، شم ۶۵. (۶۳) یادگار احمد، تاریخ شاهی، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م. (۶۴) Clavijo، Embassy to Tamerlane، tr G Le Strange، London، Routledge. (۶۵) EI ۲. (۶۶) Elgood، R، Firearms of the Islamic World، London، ۱۹۹۵. (۶۷) Elliot، H M، The History of India، ed J Dawson، Delhi، ۱۹۷۵. (۶۸) Lockhart، L، X the Persian Army in the Safavi Period n، Der Islam، ۱۹۵۹، vol XXXIV. (۶۹) Nadvi، A، X The Use of Cannon in Muslim India n، Islamic Culture، Hyderabad-Deccan، ۱۹۳۸، vol XII. (۷۰) Quatrem I re، E، notes on Histoire (vide: PB، Rashidoddin). (۷۱) Reinaud، M، X De l'art militaire chez les Arabes au moyen age n، JA، vol XII. (۷۲) Sarton، G، Introduction to the History of Science، Baltimore، ۱۹۴۷؛ Savory، R، Iran Under the Safavids، Cambridge، ۱۹۸۰؛ (۷۳) Sir Anthony Sherley and his Persian Adventure، ed E Denison Ross، London، Routledge. (۷۴) The T = zuk-i-Jahng/ r /، tr A Rogers، Lahore، ۱۹۷۴. (۷۵) Woods، J E، The Aqquyunlu Clan، Confederation، Empire، Minneapolis، ۱۹۷۶. (۷۶) اولیا چلبی، سیاحتنامه، استانبول، ۱۹۲۸م. (۷۷) پچوی، ابراهیم، تاریخ، استانبول، ۱۲۸۳ق. (۷۸) راسم احمد، عثمانلی تاریخی، استانبول، ۱۳۲۶- ۱۳۲۸ق. (۷۹) سعدالدین محمد، تاج التواریخ، استانبول، ۱۲۷۹ق. (۸۰) شلومبرژه گوستاو، استانبولک محاصره سی و ضبطی، ترجمه ترکی، استانبول، ۱۳۳۰ق. (۸۱) شوکت محمود، التشکیلات و الازیاء العسکریه العثمانیه، ترجمه یوسف نعیسه و محمود عامر، دمشق، ۱۹۸۸م. (۸۲) صولاقزاده محمد، تاریخ، استانبول، ۱۲۹۸ق. (۸۳) عاشق پاشا زاده، درویش احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۳۲ق. (۸۴) غالب محمد، نتایج الوقوعات، استانبول، ۱۳۲۷ق. (۸۵) فریدون بک احمد، منشآت السلاطین، استانبول، ۱۲۷۴ق. (۸۶) کین راس پ ب، قرون عثمانی (ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی)، ترجمه پروانه ستاری، تهران، ۱۳۷۳ش. (۸۷) لطفی پاشا، تواریخ آل عثمان، استانبول، ۱۳۴۱ق. (۸۸) نشری محمد، جهاننما، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۵۷م. (۸۹) نعیما مصطفی، تاریخ، استانبول، ۱۲۸۳ق. (۹۰) ووسینیچ وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمه سهیل آذری، تهران، ۱۳۴۶ش. (۹۱) Babinger، F، Mehmed the Conqueror and his Time، Princeton، ۱۹۷۸. (۹۲) Hammer-Purgstall، J، Geschichte des osmanischen Reiches، Graz، ۱۹۶۳. (۹۳) Pakalon، M Z، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۷۱. (۹۴) Tansel، S، Fatih Sultan Mehmed'in siyas Q ve asker Q faaliyeti، Ankara، ۱۹۸۵. (۹۵) Uzun ۵ ars oo، IH، Osmanl o devleti teskil @ - tindan kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴. (۹۶) Uzun ۵ ars oo، IH، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۸۳. (۹۷) ابن اثیر، الکامل. (۹۸) ابن تغری بردی، النجوم، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۹۹) ابن خطیب، الاحاطه فی اخبار غرناطه، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۹۵۵م. (۱۰۰) ابن خطیب، اللمحه البدریه فی الدوله النصریه، قاهره، ۱۳۴۷ق. (۱۰۱) ثابت نعمان، العسکریه فی عهد العباسیین، به کوشش حامد احمدورد، بغداد، ۱۹۸۷م. (۱۰۲) حسین محسن محمد، الجیش الایوبی فی عهد صلاح الدین، بیروت، ۱۹۸۶م. (۱۰۳) زنیبر محمد، «البارود»، معلمه المغرب، رباط، ۱۹۸۴م. (۱۰۴) سامرائی خلیل ابراهیم و دیگران، تاریخ العرب و حضارتهم فیالاندلس، موصل، جامعه الموصل. (۱۰۵) سرور محمد، الدوله الفاطمیه فی مصر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۱۰۶) سلاوی احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضا، ۱۹۷۹م. (۱۰۷) سمیعی کیوان، اوراق پراکنده، تهران، زوار. (۱۰۸) طرطوسی مرضی، «تبصره ارباب الالباب فی کیفیه النجاه» (نک: مل، کائن). (۱۰۹) عواد کورکیس، مصادر التراث العسکری عند العرب، بغداد، ۱۹۸۱م. (۱۱۰) فراج عزالدین، فضل علماء المسلمین علی الحضاره الاوربیه، قاهره، ۱۹۷۸م. (۱۱۱) لوبن گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، ۱۳۱۶ش. (۱۱۲) لئون افریقی حسن بن محمدوزان، وصف افریقیا، ترجمه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۱۳) ماجد عبدالمنعم، نظمالفاطمیین و رسومهم فی مصر، قاهره، ۱۹۸۵م. (۱۱۴) مشرفه عطیه مصطفی، نظم الحکم بمصر فی عصر الفاطمیین، قاهره، ۱۹۴۸م. (۱۱۵) مقریزی احمد، السلوک، قاهره، ۱۹۸۵م. (۱۱۶) هندی محموداحسان، «محاوله حصر بیبلیوغرافی للتآلیف العسکریه و الحربیه عندالعرب القدماء»، ابحاث المؤتمر السنوی الثانی للجمعیه السوریه لتاریخ العلوم، حلب، ۱۹۷۹م. (۱۱۷) Ayalon، D، Gunpowder and Firearms in the Mamluk Kingdom، London، ۱۹۷۸. (۱۱۸) Cahen، C، X UnTrait E d' armurerie compos E pour Saladin n، Bulletin d' E tudes orientales، Beirut، ۱۹۸۴، vol XII. (۱۱۹) Ritter، H، X Kleine Mitteilungen und Anzeigen n، Der Islam، ۱۹۲۹، vol XVIII. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۳۵، برگرفته از مقاله «باروت». |