بسنیبِسْنی، مرکز شهرستانی در استان آدی یامان در آناطولی جنوبی است. ۱ - محدوده بسنیدر دامنههای یومروتپه، از ارتفاعات رشته جنوب شرقی کوههای توروس، و درارتفاع نُه صدمتری از سطح دریا واقع است جایگاه قدیمی آن، پنج کیلومتر جنوبیتر و در حوالی قلعه بسنی بوده، که در طول زمان، بر اثر طغیان رودخانه ، بارها تغییر مکان یافته است. ۲ - نامهای متفاوت بسنیبسنی در ادوار مختلف، نامهای گوناگون داشته؛ در روزگار پادشاهی کوموگنه، بِهِسْنا و مدتها بعد، بت هسنا (به سریانی) و در منابع عربی و فارسی، بِهسْنا، نام مرکبی با جزء هِسنا (به معنای بینظیر، و قرین بهشت) دانسته شده است. این نام که در آغاز عهد عثمانی بَهِسنی و بَهَسنی گفته میشد، در اواخر قرن سیزدهم، به صورت بِهِسنی، و بعدها بِسنی درآمد. ۳ - پیشینه بسنیبسنی که در طول تاریخ صحنه تعرض اکدیان، هوریائیان، میتانیان و آشوریان بوده، از حدود ۵۰۰ ق م به تصرف پارس، اسکندر و یونانیان درآمد. قلعه بسنی در زمان خلیفه ثانی ، پس از فتح مرعش، گشوده شده و یکی از قلاع ثغور شامیّه در حوالی روم شرقی بوده است. این قلعه از نخستین ادوار گسترش اسلام آماج حملات نیروهای عرب میشد، و از همان زمان و همچنین در دوره سلجوقیان ، تابع کیسون (کَیسْوم) بود. عبور جاده مشهور ابریشم از بسنی، که بغداد را به حلب میپیوست، بر اهمیت بسنی افزوده و سبب شده بود که بارها دست به دست شود. سپاهیان اموی در ۵۰، نواحی بسیاری در جنوب شرقی آناطولی و از جمله بسنی را تصرف کردند. در اوایل قرن سوم، در مجادله امین و مأمون، اعراب مُضَر و ربیعه در کیسون و توابع آن به ریاست نصر بن شَبَث العُقیلی، بسنی را به صورت پایگاه مخالفت و مقاومت در برابر مأمون درآوردند. بسنی همراه با مرعش، حَدَث (گوینوک) و کیسون، در ۳۳۷ـ ۳۳۸/۹۴۹، با حمله بارداس فوکاس، فرمانده نیروهای روم شرقی ، از دست سیف الدوله علی، امیر حَمدانی، گرفته شد و بیش از یک قرن در تصرف روم شرقی ماند. در ۴۷۶ـ۴۷۷/ ۱۰۸۴، بولداچی، از فرماندهان سپاه سلیمان اول فرزند قُتُلمُش، بنیانگذار دولت سلجوقیان آسیای صغیر ، آنجا را فتح کرد. پس از آنکه صلیبیان در ۴۹۰ـ۴۹۱/۱۰۹۷ مرعش را تصرف کردند، بسنی و کیسون به حاکمیت کوغ واسیل (واسیل دزد)، سرکرده مشهور یاغیان ارمنی ، در آمد و در ۵۰۹ ـ ۵۱۰/۱۱۱۶، بودوئن دوم، کُنت اورفه، آن نواحی را از دست جانشین او، واسیلی داگا، بیرون آورد. بسنی از آن پس به موقعیت بسنی در جنوب ترکیه دست فرانکها افتاد و تا ۵۴۳ ـ۵۴۴/۱۱۴۹ جزو سینیور (ارباب) نشین مرعش بود. اما چون در همین سال رنو، آخرین ارباب، در جنگ با نورالدین محمود حاکم شام به قتل رسید، بسنی به انضمام تمامی قلمرو اربابها، به حاکمیت ژوسلن دوم، کُنت اورفه، درآمد و با اسارت کنت به دست ترکان در صفر ۵۴۵/ ۱۱۵۰، مسخر مسعود اول، سلطان سلجوقی، شد. با درگذشت مسعود در ۵۵۰ و آشوبهایی که در آناطولی روی داده بود، به تسخیر نورالدین محمود زنگی درآمد، اما تسلط قطعی او بر آنجا پس از لشکرکشی به آناطولی در ۵۶۸ ـ۵۶۹، تحقق یافت، و بالاخره تمامی قلمرو او از جمله بسنی به دست ایوبیان افتاد و با تجزیه دولت ایوبیان پس از فوت صلاح الدین یوسف اول، جزو قلمرو ملک ظاهر غازی بن صلاح الدین، فرمانروای ایوبی حلب ، شد. در ۶۱۵، عزالدین کیکاوس اول، سلطان سلجوقی آسیای صغیر، به حلب و شام حمله برد و بسنی را نیز محاصره کرد. ولی با شنیدن خبر نزدیک شدن ملک اشرف، دست از محاصره قلعه کشید و به ملطیه رفت. هنگام لشکرکشی هلاکو به شام در ۶۵۸ـ۶۵۹، بسنی به دست مغولها افتاد. هلاکو ، در قبال یاریهای هت هوم، پادشاه ارمنی کیلیکیه، خواست بسنی را در اختیار او بگذارد، اما با مخالفت شدید اهالی ترک قلعه بسنی روبرو شد و از تصمیم خود برگشت و حاکم مسلمانی بر آن شهر گماشت. به محض اینکه مغولها از آن حوالی دور شدند، ارمنیان به بسنی حمله کردند، و چون هیچکدام از مملوکان به یاری نیامدند، قلعه بسنی در ۶۵۹ تسلیم پادشاه ارمنی شد. در ۶۶۴ـ۶۶۵، سلطان مصر ، ملک ظاهر بَیبَرس، به کیلیکیه لشکر کشید و لیفون، پسر هت هوم ـ پادشاه سیس ـ را اسیر کرد اما در مصالحهای که بعدها به عمل آمد، با باقی ماندن بسنی در تصرف پادشاه ارمنی موافقت کرد. سلطان ملک اشرف خلیل بن قلاوون در ۶۹۲ـ۶۹۳، بدرالدین بیدرا، از امرای بزرگ، را مأمور تسخیر کیلیکیه کرد. پادشاه ارمنی با تسلیم شهر مرعش و قلعههای بسنی و تّل حمدون، پیشنهاد صلح کرد و سلطان، امیر بدرالدین بکتاش منصوری را به نیابت بسنی تعیین کرد. او به آبادانی شهر و تعمیر و تحکیم قلعه آن پرداخت. بسنی از آن تاریخ، یکی از نایب نشینان ولایت حلب از قلمرو سلطنت ممالیک مصر شد. از نیمه دوم قرن هشتم که بنی ذوالقدر در البِستان و حوالی آن به قدرت رسیدند، حومه بسنی به صورت مسکن قبایل گوناگون ترکمن منسوب به خاندان ذوالقدر در آمد. در ۸۰۱، بسنی همراه با سیواس، دارنده و ملطیه جزو قلمرو عثمانی شد و در ۸۰۳، که تیمور سرگرم تصرف سیواس و ملطیه بود، به دست مملوکان افتاد. منتها تیمور در هفتم صفر ۸۰۳، پس از محاصرهای سنگین، آنجا را تسخیر کرد؛ اما به محض اینکه از آنجا دور شد، مملوکان، بار دیگر، تصرفش کردند. بسنی چندی نیز تحت حاکمیت بنی ذوالقدر بود و بالاخره باردیگر به دست مملوکان افتاد. با وجود این، بسنی و حومه آن همچنان به صورت ناحیهای باقی ماند که اکثریت اهالی آن را ترکان بنی ذوالقدر تشکیل میدادند و ساخت اجتماعی و فرهنگی ویژه خود را حفظ میکرد. ۴ - جمعیت و اقتصاد بسنیبسنی، در شعبان ۹۲۲، به دست سلطان سلیم از مملوکان پس گرفته شد و به صورت سنجقی از ولایت عرب، که تازه تشکیل یافته بود، در آمد؛ مدتی بعد نیز قضایی از سنجق کاخته و گَرگَر، [۱]
باشباقانلق آرشیوی، ش۱۲۳، ص۶۵ـ۱۱۶.
و در حدود ۹۶۷، جزو سنجق ملطیه شد.طبق نخستین سرشماری در ۹۲۵، در آنجا ۴۰۰، ۱ تن مسلمان و حدود ۱۵۰ نفر غیر مسلمان میزیستند [۲]
باشباقانلق آرشیوی، ش۷۱، ص۱۷۲ـ۲۱۰.
و در ۹۶۷، ۸۰۰، ۱ مسلمان و ۳۷۰ غیر مسلمان وجود داشت.این وضع نشان میدهد که تا نیمه دوم قرن دهم، افزایش مهمی در جمعیت صورت نگرفته و ساختار ایلیاتی اهالی ناحیه نقش عمدهای در میزان رشد جمعیت داشته است. بر اساس دفترهای سرشماری، از ۹۲۵ تا ۹۶۷ شمار محلههای بوسنی به شش رسیده بود: قِزِلجْه اوبا، اورتا اوبا، اشاغی اوبا، میدان، بزمگاه و محله ارمنی نشین. عمدهترین فعالیت اقتصادی اهالی بسنی را کشاورزی و دامداری تشکیل میداد، و بیشترین محصولات آن گندم ، جو ، نخود ، عدس ، ارزن ، پنبه ، انگور و انواع میوه بود. علاوه بر آن، از صنعت رنگرزی ، و دلالی کرباس ، در آمد معتنابهی به دست میآمد و عایدی کارگاه زهتابی آنجا نیز، طبق اسناد ، مبالغ نسبتاً زیادی بود. ۵ - آثار موقوفه بسنیدر بسنی آثار موقوفه زیادی وجود دارد که از آن میان، این آثار که به قرن دهم تعلق دارند شایان ذکرند: مساجد جامع زاده گِش، بزمگاه، حاجی ارسلان، سُفراز، فال و قلعه بسنی؛ همچنین مسجدهای حسن بیگ بن امیر، آیواجق، علی شَکَر، ساوجی، قاربیگ، حاجی علی، تاش، خضر الیاس، کاخته، آقافقیه، عُلیا اوغلی، وَلَد مصری و نیز مساجد حسن بیگ، فضل الله و بکر بیگ. علاوه بر این، دو نهاد آموزشی و پرورشی به نام «معلم خانه حسن بیگ» و « مدرسه بکر بیگ» وجود داشته است. بسنی در قرن سیزدهم، قضایی از سنجق ملطیه در ولایت معمورة العزیز بود، و نواحی تابع آن، سورگی، بیلویران، هُوِیدی، کیسون، قزیل این و شام بیات بود. بر اساس سالنامه ولایت معمورة العزیز، به تاریخ اواخر قرن سیزدهم، در بسنی ۸۵۹، ۹ خانوار مسلمان، ۳۲۵ خانوار مسیحی و در مجموع ۲۵۴، ۱۰ خانوار وجود داشته است. [۳]
معمورة العزیز ولایتی سالنامه سی، ص۹۴، سال ۷ (۱۳۱۰).
[۴]
معمورة العزیز ولایتی سالنامه سی، ص۲۱۶ـ۲۲۱، سال ۷ (۱۳۱۰).
در همان تاریخ، قضای بسنی دارای یازده محله، ۱۴۳ روستا و ۳۱ منطقه ایلیاتی بود.در اوایل قرن چهاردهم، بسنی ۱۴۳ روستای تابع ، سیزده محله، سیزده مسجد جامع، دو مسجد، بیست و یک مدرسه علوم دینی با هشتاد تن طلبه و یک مدرسه «رشدیه» ۲۱ «خان» ( کاروانسرا ) و سه کلیسا ، با دو باب مدرسه وابسته، داشت. بسنی از ۱۲۷۵ تابع قضای حصن منصور و مرکز قضایی وابسته به ملطیه شد و از۱۳۰۵ ش تا ۱۳۱۱ش به صورت تابع غازیان تب (غازی عینتاب) باقی ماند و در همان سال، دوباره تابع ملطیه گردید. در ۱۳۳۳ش که آدی یامان، استان شد، به صورت مرکز شهرستانی وابسته به آنجا در آمد. در حال حاضر، محصولات کشاورزی، کشت گیاهان صنعتی و در کنار آن، صنایع بافندگی نخریسی ، آهنگری و دخانیات ، فعالیت عمده اقتصادی آنجا را تشکیل میدهد. بعلاوه، در اطراف بسنی، بهره برداری از معادن نیز گسترش یافته است. بسنی آثار تاریخی بسیاری دارد، از جمله: قلعه بسنی، پل گوک سو (پل قزیل این)، خرابههای شهر تاریخی کول در روستای اوچ گُز (سُفراز)، شام بیاتی و اطراف آن؛ زاویهها و خانقاهها: مقبره حاجی علی، زاویه و خانقاههای جنید بغدادی، زیوه، حاجی زیرک، خلیل بابا (خانلوبابا)، شیخ مصطفی خوجه و تِلامزبابا؛ مساجد بازار ، کُلخان اونی، تُقتَمش؛ از «اولوجامع» (=مسجد بزرگ) آن فقط بقایایی برجاست. جمعیت بسنی در نخستین سرشماری بعد از جمهوریت (۱۳۰۶ ش/ ۱۹۲۷) ۰۱۴، ۷ تن بوده و در ۱۳۶۹ ش /۱۹۹۰، به ۰۷۶، ۲۶ نفر بالغ شده است. شهرستان بسنی که مرکز آن شهر بسنی است، علاوه بر بخش مرکزی، مشتمل است بر بخشهای چاقِرهویوک، قزیل این، سُوارلی و شام بیات. در شهرستان بسنی که ۴۰۹، ۱ کیلومتر مربع وسعت دارد، طبق سرشماری ۱۳۶۹ش /۱۹۹۰، تعداد ۵۳۲، ۸۸ تن زندگی میکردند. ۶ - فهرست منابع(۱) ابن ایاس، تاریخ مصر، بولاق ۱۳۱۱ـ۱۳۱۴، فهرست، ص ۱۴۲ و بعد. (۲) ابن شحنه، الدر المنتخب فی تاریخ مملکة حلب، بیروت ۱۹۰۹، ص۱۷۱. (۳) ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی (ذکر) امراء الشام و الجزیرة، طوپقاپی سرای، کتابخانه روان کوشکی، ج۱، گ۱۴۴ و بعد. (۴) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، نسخه خطی کتابخانه ایاصوفیه، ش ۳۰۶۶، ج۱، ص ۳۳۳ و بعد. (۵) ابوشامه، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، چاپ ابوالسعود، قاهره ۱۲۸۷ـ ۱۲۸۸، ج ۱، ص ۱۰۰، ۲۱۳. (۶) مکرمین خلیل اینانچ، «مرعش امیرلری»، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه سی، سال ۱۴، ۱۵. (۷) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، جهان نما، چاپ ابراهیم متفرقه، استانبول ۱۱۴۵/۱۷۳۲، ص ۵۹۹. (۸) شمس الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸، ج ۲، ص ۱۴۱۸ و بعد. (۹) معمورة العزیز ولایتی سالنامه سی، سال ۷ (۱۳۱۰). (۱۰) احمد بن علی مقریزی، کتاب السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ محمد مصطفی زیادة، قاهره ۱۹۳۴ـ۱۹۳۹، ج۱، ص ۵۵۲، ۵۶۸ـ۵۶۹، ۷۴۸، ۷۸۴، ۷۸۶، ۷۹۱ و بعد. (۱۱) مکرمین خلیل اینانچ، تلخیص از (د ا د ترک). (۱۲) ابن شحنه، الدّرالمنتخب فی تاریخ مملکة حلب، بیروت ۱۹۰۹، ص۱۷۱. (۱۳) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فواد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶، ج ۱، ص ۳۳۰ـ۳۳۱. (۱۴) ابوشامة، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، چاپ ابوالسعود، قاهره ۱۲۸۷ـ۱۲۸۸، ج ۱، ص ۱۰۰، ۲۱۳. (۱۵) اردو دائرة معارف اسلامیه، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/ ۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل «بسنی» (از کلود کاهن). (۱۶) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، جهان نما، چاپ ابراهیم متفرقه، استانبول ۱۱۴۵/۱۷۳۲، ص ۵۹۹. (۱۷) شمس الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸، ج ۲، ص ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹. (۱۸) معمورة العزیز ولایتی سالنامه سی (۱۳۰۱، ۱۳۱۰، ۱۳۲۵). (۱۹) احمد بن علی مقریزی، کتاب السلوک لِمعرفة دول الملوک، چاپ محمد مصطفی زیادة، قاهره ۱۹۳۴ـ ۱۹۳۹، ج ۱، ص ۵۵۲، ۵۶۸ـ۵۶۹، ۷۴۸، ۷۸۴. (۲۰) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بسنی»، شماره۱۳۵۶. ردههای این صفحه : ترکیه | جغرافیای اسلامی
|