زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
 

سؤر





سؤر نیم خورده و پس مانده غذا یا آبی است که انسان یا حیوان از آن استفاده کرده است. از احکام سؤر در باب طهارت سخن گفته‌اند.


۱ - معنای سور در لغت



سؤر در لغت به معناى قسمت باقى مانده از محتواى ظرفى که انسان یا حیوان از آن نوشیده و نیز پس مانده هر چیزى از غذا و آب و غیر آن آمده است.

۲ - معنای سؤر در اصطلاح



کلمات فقها در تعریف سؤر مختلف است.

۲.۱ - تعریف اول


بسیارى از فقها آن را به باقى مانده آب نوشیده شده تعریف کرده‌اند.
[۵] التنقیح الرائع، ج۱، ص۳۴.
[۶] المقتصر، ص۴۵.
[۸] غایة المرام، ج۱، ص۵۴.
[۹] کشف الإلتباس، ص۹۸.


۲.۲ - تعریف دوم


برخى دیگر از فقها، معنای سؤر را تعمیم داده و آن را به مایعى که حیوان از آن نوشیده یا عضوى از بدنش با آن تماس پیدا کرده، تعریف کرده‌اند.

۲.۲.۱ - تبیین معنای سؤر بنابر تعریف دوم


بنابر تعریف دوم، سؤر اختصاص به نوشیدنى؛ یعنى تماس دهان با مایع ندارد و شامل مایعى که با یکى دیگر از اعضاى بدن تماس پیدا کرده نیز مى‌شود؛ چنان که اختصاص به آب ندارد و شامل دیگر مایعات نیز مى‌گردد.

۲.۳ - تعریف سوم


برخى، مفهوم سؤر را از جهتى دیگر تعمیم داده و آن را به نیم خورده و پس مانده خوردنى و نوشیدنى تعریف کرده‌اند.

۲.۳.۱ - تبیین معنای سؤر بنابر تعریف سوم


بنابر این تعریف، سؤر شامل پس مانده غذاهاى جامد، همچون نان و برنج نیز مى‌شود؛ البته در محدوده خوردن و نوشیدن؛ از این رو، شامل مایع یا جامدى که با سایر اعضاى حیوان تماس داشته، نمى‌شود.
[۱۱] منهاج المؤمنین، ج۱، ص۲۰.


۲.۴ - تعریف چهارم


برخى از هر فقها، از هر دو جهت تعمیم داده و سؤر را به مطلق آنچه با بدن حیوان تماس پیدا کرده، اعم از مایع و جامدى که مرطوب است، تعریف کرده‌اند.
[۱۳] فقه الشیعة، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.


۳ - قدر متیقن در اقوال فقها



اطلاق سؤر بر باقى مانده آب نوشیده شده توسط حیوان قدر متیقن همه اقوال است؛ از این رو، برخى گفته‌اند: احکام سؤر بر مصداق یقینى آن مترتب مى‌گردد و ترتب آن احکام بر دیگر مصادیق منوط به وجود مناسبت میان حکم و موضوع است. به عنوان مثال، از دلیلى که مفاد آن نجاست سؤر است مى‌توان به دست آورد که مراد از سؤر در این دلیل، مطلق چیزى است که با بدن حیوان نجس تماس پیدا کرده است؛ زیرا مناسبت عرفى میان حکم و موضوع، سرایت نجاست از حیوان نجس العین به سؤر آن مى‌باشد؛ خواه آبى باشد که مقدارى از آن را نوشیده یا هر چیزى دیگر که با عضوى از بدن آن حیوان تماس پیدا کرده و بر اثر داشتن رطوبت، نجاست بدان سرایت نموده است. اما اگر مفاد دلیل، تبرک جستن به سؤر باشد، با توجه به تناسب حکم و موضوع، اعم بودن مفهوم سؤر از این دلیل استفاده نمى‌شود.
[۱۴] بحوث فى شرح العروة، ج۲، ص۲۸۳.


۴ - عدم اطلاق سؤر به باقی مانده آب کثیر و جاری



سؤر بر باقى مانده آب کثیر و آب جاری که انسان یا حیوان از آن نوشیده، اطلاق نمى‌شود و قلیل بودن آب شرطِ اطلاق آن است.

۵ - حمل خطابات وارده مشتمل بر واژه سؤر در سنت



آیا معانى ذکر شده براى سؤر، معناى شرعى این واژه است و در نتیجه خطاباتى که در سنت آمده و مشتمل بر این واژه است بر آن حمل مى‌شود یا تنها اصطلاحى نزد فقها در خصوص مسئله طهارت و نجاست سؤر است؟ مقتضاى تعریف برخى که‌ قید شرعاً را بدان افزوده‌اند احتمال نخست است.
[۱۶] مسالک الافهام، ج۱، ص۲۳.
ظاهر کلام برخى این است که آنچه به عنوان تعریف ذکر مى‌شود معناى حقیقى سؤر است؛ لیکن برخى گفته‌اند: بعید نیست مراد از سؤر در کلمات فقها در خصوص این مقام، مطلق چیزى باشد که با جسم حیوان تماس پیدا کرده است؛ هرچند احتمال مى‌رود اختصاص به آب داشته باشد. البته در غیر این مقام مراد از آن خصوص چیزى است که با دهان حیوان تماس پیدا کرده است.

۶ - احکام سؤر



سؤر به لحاظ صاحب آن داراى اقسامى است؛ سؤر انسان و سؤر حیوان. انسان نیز یا مسلمان و یا در حکم مسلمان است، مانند کودکى که از مسلمان متولد شده است و یا کافر است و یا در حکم کافر، مانند کودکى که از کافر متولد شده است. حیوان نیز یا حلال گوشت است یا حرام گوشت. حرام گوشت یا پاک است یا نجس که در مجموع پنج قسم مى‌شود. از سوى دیگر، سؤر به لحاظ حکم وضعی یا پاک است یا نجس و به لحاظ حکم تکلیفی- در فرض پاک بودن- یا مکروه است یا مستحب.

۷ - سؤر مسلمان



سؤر مؤمن (شیعه دوازده امامى) پاک، بلکه استفاده از آن به نوشیدن و وضو گرفتن از باقى مانده آب وضوى وى، مستحب است. در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «در سؤر مؤمن شفا از هفتاد درد (نهفته) است».
[۲۰] هدایة الأمّة، ج۸، ص۲۰۷.


۸ - سؤر مسلمانِ محکوم به کفر



سؤر مسلمانِ محکوم به کفر، همچون ناصبی و خارجى نجس است. به قول مشهور، سؤر زنازاده مجسّمه، مُجبره و دیگر مخالفان پاک است.

۹ - سؤر حائض



سؤر حائض مکروه است؛ لیکن در اینکه استفاده از آن مطلقا مکروه است یا تنها درصورتى که نسبت به نجاست و طهارت متهم به بی مبالاتی باشد، اختلاف است. برخى، به جاى لفظ «متهم» عنوان «غیر مأمونه» را به کار برده و گفته‌اند: با «مأمونه» بودنِ حایض کراهت منتفى است. بنابر این تعبیر (مأمونه و غیر مأمونه)، کراهت شامل سؤر حائضى که از این جهت مجهول الحال است نیز مى‌شود؛ بر خلاف تعبیر نخست (متهم و غیر متهم) که کراهت تنها شامل حائض متهم مى‌گردد. برخى، در حکم به کراهت، هر متهم به بى مبالاتى نسبت به نجاست و طهارت را به حائض متهم ملحق کرده‌اند.

۱۰ - سؤر کافر



سؤر کافر غیر کتابی به تبع نجاست خود کافر، نجس است. همچنین بنابر قول مشهور، سؤر کتابى.

۱۱ - سؤر کودکان کفار



کودکان کفّار نیز در حکم، ملحق به کفّارند. هرچند برخى در الحاق اشکال کرده‌اند

۱۲ - سؤر حیوان




۱۲.۱ - سؤر حیوان حلال گوشت


سؤر حیوان حلال گوشت به تبع پاکى خود حیوان، پاک است؛ لیکن استفاده از سؤر اسب، قاطر و الاغ اهلى و نیز مرغ خانگی مکروه است. برخى، کراهت را در آنها ثابت ندانسته‌اند.

۱۲.۲ - سؤر حیوان حرام گوشت و پرندگان


به قول مشهور، سؤر حیوان حرام گوشت، جز سگ و خوک، پاک است؛ لیکن استفاده از آن مکروه مى‌باشد. برخى قدما سؤر پرندگان نجاست و مردار خوار و از غیر پرندگان، سؤر حیوانات حرام گوشت اهلى، جز حیواناتى که اجتناب از آنها ممکن نیست، از قبیل گربه، موش و مار را نجس دانسته‌اند.

۱۳ - سؤر مسخ شدگان



از برخى قدما نجاست سؤر مسخ شدگان نقل شده است.

۱۴ - سؤر سگ و خوک



سؤر سگ و خوک به تبع نجاست آن دو، نجس است.


۱۵ - پانویس


 
۱. العین، ج۷، ص۲۹۲.    
۲. لسان العرب، ج۴، ص۳۳۹.    
۳. المعتبر، ج۱، ص۹۳.    
۴. نهایة الإحکام، ج۱، ص۲۳۸.    
۵. التنقیح الرائع، ج۱، ص۳۴.
۶. المقتصر، ص۴۵.
۷. المهذب البارع، ج۱، ص۱۲۲.    
۸. غایة المرام، ج۱، ص۵۴.
۹. کشف الإلتباس، ص۹۸.
۱۰. کتاب السرائر، ج۱، ص۸۵.    
۱۱. منهاج المؤمنین، ج۱، ص۲۰.
۱۲. مشارق الشموس، ص۲۶۷.    
۱۳. فقه الشیعة، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.
۱۴. بحوث فى شرح العروة، ج۲، ص۲۸۳.
۱۵. جواهر الکلام، ج۱، ص۳۶۷.    
۱۶. مسالک الافهام، ج۱، ص۲۳.
۱۷. کتاب السرائر، ج۱، ص۸۵.    
۱۸. جواهر الکلام، ج۱، ص۳۶۵.    
۱۹. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۱.    
۲۰. هدایة الأمّة، ج۸، ص۲۰۷.
۲۱. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۱-۴۲۴.    
۲۲. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۲-۴۲۴.    
۲۳. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۵.    
۲۴. جواهر الکلام، ج۶، ص۴۱-۴۲.    
۲۵. مدارک الأحکام، ج۲، ص۲۹۸.    
۲۶. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۵-۴۲۶.    
۲۷. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۹.    
۲۸. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۲.    
۲۹. المبسوط، ج۱، ص۱۰.    
۳۰. کتاب السرائر، ج۱، ص۸۴-۸۵.    
۳۱. مختلف الشیعة، ج۱، ص۲۲۹.    
۳۲. جواهر الکلام، ج۱، ص۳۶۸.    


۱۶ - منبع


فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۳۶۲-۳۶۴.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.