جبیلجُبَیل،شهری بندری است که در مغرب لبنان واقع شده است. فهرست مندرجات۱.۱ - موقعیت جغرافیایی ۲ - شهر بندری جبیل ۲.۱ - پیشینه ۲.۲ - قدمت شهر ۳ - مرکز پرستش اوزیریس ۳.۱ - دوره کنعانیان ۳.۲ - شهر در دوره های مختلف ۴ - قرار گرفتن در بلاد اسلامی ۵ - مواجه با مشکلات ۶ - ویران کردن شهر ۷ - محدود شدن شهر ۸ - قرار گرفتن در حاکمیت بنوحماده ۹ - تقسیمات اداری ۱۰ - آثار قدیمی ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - شهرستان جبیلدر قسمت شمالیِ مُحافظة (استان) جَبَلِلبنان واقع است. از شمال به قضای بَتْرون (به مرکزیت شهر بندری بترون)، از مشرق به قضای بَعْلَبَک (در استان بِقاع )، از جنوب به قضای کَسْرَوان (به مرکزیت شهر بندری جُونیه) و از مغرب به دریای مدیترانه محدود میشود. مرکز آن شهر جبیل است. قسمتی از رشته کوه المُنَیطَره (در امتداد رشته کوه جبل لبنان) در مشرق شهرستان امتداد دارد. در قضای جبیل، ارتفاع از مغرب به مشرق افزایش مییابد و در بعضی مناطق شرقی به بیش از دو هزار متر میرسد. در مغرب این قضا، دشتهای حاصلخیز ساحلی گسترده شده است. رود پرآب ابراهیم (نام قدیم آن: وادی آدونیس) با جهت عمومی شرقی ـ غربی، سرشاخه های نهر جوز (مسیر اصلی در شهرستان بترون) و چند رود کوچک، زمینهای قضای جبیل را آبیاری میکنند. قضای جبیل از لحاظ آب و هوا به سه بخش تقسیم میشود: قسمت غربی با میانگین دمای بیش از ْ۲۰ در سال، قسمت میانی با میانگین دمای ْ۱۵ تا ْ۲۰، و قسمت شرقی با میانگین دمای ْ۱۰ تا ْ۱۵ در سال (متناسب با اقلیم مدیترانه ای). میانگین رطوبت سالانة این قضا از ۶۰% تا ۷۰% در مشرق، ۶۰% تا ۶۵% در قسمت میانی، و کمتر از ۶۵% در مغرب، متغیر است. [۱]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۶۴.
[۲]
جوده حسنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة، ج۱، ص۷۴.
همچنین، میانگین بارش سالانة آنجا در مغرب بیش از ۲۰۰، ۱ میلیمتر، در قسمت میانی هزار تا ۲۰۰، ۱ میلیمتر، و در مشرق کمتر از هزار میلیمتر است. [۳]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۶۴.
۱.۱ - موقعیت جغرافیاییپوشش گیاهی در مناطق کوهستانیِ جبیل (در ارتفاعات بالاتر از ۸۰۰، ۱ متر)، درختان مخروطی شکل، در قسمت میانی عمدتاً گیاهان مقاوم در برابر خشکی، و در نواحی ساحلی درختان متناسب با اقلیم مدیترانه ای، به ویژه زیتون و موز و انجیر، است. [۴]
جوده حسنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
بیشتر اراضی این قضا حاصلخیز است و حبوبات و فرآورده های باغی (عمدتاً مرکّبات) از محصولات اصلی آنجاست. [۵]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۶۶.
.کارخانه های مواد غذایی، نساجی و شیمیایی در آنجا فعال است. از معادن آهن آن، از جمله در قُرطبا و اَهْمَج، بهره برداری میشود. [۶]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۶۹.
با استفاده از نهر ابراهیم، برق تولید میگردد. [۷]
احمد نادری سمیرمی، لبنان، ج۱، ص۶۹، تهران: وزارت امور خارجه.
در امتداد ساحل نیز از آب دریا نمک به دست میآید. [۸]
جوده حسنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة، ج۱، ص۱۸۲.
قضای جبیل در مسیر اصلی (راه ساحلی) بیروت ـ طرابلس قرار دارد. راه آهن سراسری از آنجا میگذرد. از مهم ترین شهرهای این قضاست: لَحْفَد، در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی شهر جبیل؛ اَلْعاقُوره، در حدود ۲۲ کیلومتری مشرق شهر جبیل؛ قُرطَبا، در حدود نوزده کیلومتری مشرق شهر جبیل؛ و حالات، در حدود هفت کیلومتری جنوب شهر جبیل. از اماکن دیدنی آن، آبگیرهای نزدیک شهرِحالات و قسمتهایی از شهرهای باستانی قرطَبا و اَفْقا (در حدود پنج کیلومتری جنوب شرقی قرطبا) است. [۹]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۷۵.
۲ - شهر بندری جبیلدر حدود ۳۶ کیلومتری شمال بیروت، کنار دریای مدیترانه قرار دارد. مصب نهر ابراهیم در حدود شش کیلومتری جنوب آن است. آب شهر از چاهها و چشمهها تأمین میشود. راه اصلی و راه آهن بیروت ـ طرابلس از این شهر میگذرد. شهر عَمْشیت، که در حدود سه کیلومتری شمال جبیل قرار دارد، نزدیک ترین شهر به آنجاست. شهر جبیل با راه اصلی با شهرهای بترون (در حدود پانزده کیلومتری) و طرابلس (در حدود ۴۵ کیلومتری) در شمال، و شهر جونیه (در حدود بیست کیلومتری) در جنوب پیوند مییابد. این شهر دارای چند آبگیر، مراکز گردشگری و آثاری از دوره های پیش از تاریخ، دورة اسلامی و جنگهای صلیبی است. [۱۰]
اطلس لبنان و العالم، ج۱، ص۷۵.
[۱۱]
جوده حسنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة، ج۱، ص۲۰۵..
۲.۱ - پیشینهجبیل هفت هزار سال قدمت دارد و قدیم ترین شهر لبنان به شمار میآید. این شهر پیش از میلاد مسیح، یکی از مهم ترین مراکز تجاری، فرهنگی و دینی مشرق زمین بود. نام جبیل در منابع به صورتهای گوناگون آمده است. در یونانی باستانی، نام آن بیبلوس، مُحَرَّف لفظ پاپیروس به معنای کاغذ ، است. [۱۲]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۱۳۷، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ج ۲، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
در عهدعتیق، لفظ جبیل ( حزقیال نبی ۲۷:۹) و جِبْلیان (به معنای پیروان یوشع؛ صحیفة یوشع، ۱۳: ۵)، آمده که با نام جبیل در ارتباط است. [۱۳]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۸۵، ترجمة انیس فریحه.
[۱۴]
انیس فریحه، معجم اسماء المدن و القری اللبنانیة و تفسیر معانیها، ج۱، ص۴۷.
[۱۵]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲، جبیل.
شهر جبیل در میان رومیها نیز به بیبلوس مشهور بود [۱۶]
فریحه، ص ۴۷، انیس فریحه، معجم اسماء المدن و القری اللبنانیة و تفسیر معانیها
. آشوریها به آن گوبْلی (جوبلی) و مصریها به آن کوپْنه (کُبْنه) می گفتند. در زمان فنیقیها (در هزارة سوم پیش از میلاد)، جُبَله نامیده میشد و نام سامی آن تاکنون باقیمانده است [۱۷]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۱۳۶ـ ۱۳۷، ترجمة انیس فریحه.
. [۱۸]
انیس فریحه، معجم اسماء المدن و القری اللبنانیة و تفسیر معانیها، ج۱، ص۴۷.
[۱۹]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۰، جبیل.
۲.۲ - قدمت شهرشهر جبیل در پنج هزار سال پیش از میلاد بنا شده [۲۰]
لبنان فی تاریخه و تراثه، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، ج۲، ملحقات، ص۸۸۷، ۱۹۹۳.
و در آن آثاری از سکونت، کشاورزی و دفن جسد انسانها به دست آمده است. [۲۱]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۳۵ـ ۳۸، نقله الی العربیة جورج حاج.
بطلمیوس، مقر شهر را میان دو رود بترون و آدونیس ذکر کرده است. [۲۲]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۷، جبیل.
در دورة فنیقیها، جبیل یکی از مهم ترین شهرهای منطقه در فنیقیة اولی ' (به مرکزیت شهر صور) به شمار میرفت و به صورت خودمختار محلی اداره میشد. [۲۳]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۲۴۶ـ۲۴۷، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ج ۲، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
[۲۴]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۳۷، نقله الی العربیة جورج حاج.
آثار به جا مانده از این دوره، حاکی از موقعیت تجاری، فرهنگی و مرکزیت دینی این شهر و نیز رونق صنایع فلزی در حومة آن و کشاورزی و پرورش حیوانات در آنجاست. [۲۵]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۳۶ـ۴۰، نقله الی العربیة جورج حاج.
در حدود ۳۸۰۰ تا ۲۸۰۰ ق م، موقعیت ممتاز این شهر و نواحی آن موجب مهاجرت بسیار به این شهر شد. در این سده ها، شهر از نظر آبادانی و وسعت (تا پنج هکتار) رشد کرد و در آن، دیوار سنگی برای محافظت از شهر و بناهای سنگی، به جای بناهای خشتی، احداث شد و شهر را با خیابانهای پرپیچ و خم به قلعهها مرتبط ساختند تا محافظ مردم در برابر هجوم بیگانگان باشد. در بارة تهیه و استفاده از ادوات نظامی، پرورش طیور و ماهیگیری در این قرنها، گزارشهایی موجود است. [۲۶]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۴۵ـ۴۷.
۳ - مرکز پرستش اوزیریسجبیل مرکز پرستش اوزیریس (از خدایان باستانی مصریها، همسر ایزیس) و آدونیس (از خدایان باستانی فنیقیها، برادر اوزیریس) بود و مراسم یادبود مرگ آدونیس (از مهم ترین مراسم مذهبی فنیقیان) در تابستانها نزدیک جبیل، هم زمان با یادبود مرگ اوزیریس در اسکندریة مصر، برگزار میشد. جبیل از نخستین شهرهایی بود که با وادی نیل مبادلات تجاری و مناسبات دینی و سیاسی داشت و در این مناسبات، باورهای اساطیری آنها نیز به یکدیگر منتقل شده است [۲۷]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۴۰ـ ۴۱، نقله الی العربیة جورج حاج.
[۲۸]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۱۸۹، نقله الی العربیة جورج حاج.
[۲۹]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۱۳۶، ترجمة انیس فریحه.
[۳۰]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۲۶ـ ۲۸، جبیل.
[۳۱]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۷۲ـ۷۳.
[۳۲]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۷۶.
شهر جبیل از مراکز کشتی سازی بود. این شهر قبل از صادرات پاپیروس، مرکز صدور چوب صنوبر مرغوب به وادی نیل بود. در گزارشی آمده است که در ۲۷۵۰ ق م، فرعون، سَنْفُرو، محموله ای متشکل از چوب صنوبر و مواد دیگر را که با چهل کشتی حمل میشد، برای آبادانی وادی نیل از جبیل وارد کرد [۳۳]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، ترجمة انیس فریحه.
. از آثار به جا مانده از فراعنه در جبیل، لوحهای منقوش و ظروفی متعلق به ۲۹۰۰ ق م و ۲۴۰۰ ق م است که حاکی از انتشار عقاید دینی در آنجاست. [۳۴]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، نقله الی العربیة جورج حاج.
۳.۱ - دوره کنعانیاندر زمان کنعانیان (هزارة سوم پیش از میلاد)، این شهر مقرّ حاکم کنعانی، و سرآمد شهرهای منطقه بود. [۳۵]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۹۸ ـ۱۰۰، ترجمة انیس فریحه.
در این شهر بناهایی به جامانده است که قدمت بعضی از آنها به ۳۲۰۰ ق م میرسد و از قدیم ترین بناهای مشرق زمین به شمار میروند. نقشهایی با حروف هیروگلیف و مقبرههایی متعلق به ۳۵۰۰ ق م نیز در آنجا کشف شده است. [۳۶]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان:ص ۷۳، منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ترجمة انیس فریحه.
[۳۷]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: ص ۱۵۲،منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ترجمة انیس فریحه.
در هزارة دوم پیش از میلاد، اهمیت تجاری و دینی شهر حفظ شد، به طوری که از لحاظ اقتصادی، دروازة گشوده ای به روی بازارهای آسیا و سرزمینهای عرب به شمار میآمد. در این دوره، دریانوردان از جبیل چوب و نقره و برنز و چیزهای دیگر را به کشورهای آسیایی و سرزمینهای حاشیة دریای مدیترانه میبردند. [۳۸]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۶۱ـ ۶۲، نقله الی العربیة جورج حاج.
مجسمه های کوچکی متعلق به ۲۵۰۰ ق م در جبیل یافته شده است که نشان میدهد برای حمل بار از شتر استفاده میکردند. [۳۹]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۱، ص۵۶، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ج ۲، ترجمة کمال یازجی.
براساس آثار به دست آمده، مشروبات و روغن زیتون مرغوب و انواع صمغ از جبیل صادر و طلا و فلزات و کاغذ پاپیروس به آنجا وارد میشده است. از صنایع ساخت سلاحهای مسی و ادوات نقره ای، نیز آثاری به دست آمده است. [۴۰]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، ترجمة انیس فریحه.
۳.۲ - شهر در دوره های مختلفدر اواخر هزارة سوم پیش از میلاد، تغییراتی در تشکیلات عمرانی جبیل صورت گرفت ولی معابد به همان شکل باقی ماند، گرچه آثاری از ویرانی و آتش سوزی در قسمتهایی از این معابد دیده میشود. [۴۱]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۶۶، نقله الی العربیة جورج حاج.
در حدود ۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰ ق م، جبیل تابع مصر بود و حاکمان مصری در آنجا حکومت میکردند. [۴۲]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۷۵، نقله الی العربیة جورج حاج.
در۱۳۰۰ـ۱۲۳۵ ق م روابط حاکم جبیل (اَحیرام) با رامسس دوم گسترده شد. [۴۳]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۹۰، جبیل.
در حدود ۱۰۹۴ ق م، اهالی جبیل به حاکمان آشوری نوعی جزیه میپرداختند. [۴۴]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۱۷۳، ترجمة انیس فریحه.
در پی سقوط دولت بابل، ایرانیان از ۵۳۹ تا ۳۲۲ ق م این شهر را اداره میکردند. [۴۵]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
در دورة رومیها (۶۳ ق م ـ ۳۳۰ میلادی)، این شهر کرسی اسقف نشین و محل ضرب سکه بود و برای آب رسانی به شهر، از آبراهه (کانال) استفاده میشد. در این دوره، جبیل مرکز دینی بزرگ و محل پرستش آدونیس بود و هر سال مردم شهرهای دیگر به آنجا میرفتند. همچنین در همین دوره، شهر بر اساس شهرسازی جدید آن زمان بازسازی شد و چون مرکز آدونیس بود، اگرچه از شهرهای انطاکیه و بیروت کوچک تر بود، اهمیت بیشتری داشت. [۴۶]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۱۸۹، نقله الی العربیة جورج حاج.
[۴۷]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۱۹۵، نقله الی العربیة جورج حاج.
[۴۸]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ج۱، ص۱۸، ترجمة انیس فریحه.
[۴۹]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
[۵۰]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۲۳.
در دورة امپراتوری روم شرقی (۳۳۰ـ۶۳۷ میلادی)، که با انتشار دین مسیح در جبیل همراه بود، ویرانه های قدیمی شهر ترمیم و جبیل شکوفا شد. در این دوره، کلیساهای متعددی (از جمله مار یعقوب، مارتقلا و ماریوحنا) در جبیل و نواحی آن احداث گردید و این شهر اسقف نشین شد. [۵۱]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۳۰.
۴ - قرار گرفتن در بلاد اسلامیدر نخستین دهه های پس از اسلام ، جبیل که جزو شهرهای ساحلیِ وابسته به دمشق بود، در بلاد اسلامی قرار گرفت. به نوشته ابن اثیر ، یزیدبن ابی سفیان در سال ۱۳ جبیل را گشود. یعقوبی فتح جبیل را در سال ۱۴، زمان خلافت عمربن خطّاب و به وسیلة ابوعُبَیدة بن جَرّاح دانسته [۵۳]
یعقوبی، البلدان، ج۱، ص۳۲۵.
و از انتقال عده ای از ایرانیان (ظاهراً برای دفاع از جبیل در برابر روم شرقی) [۵۴]
جواد بولس،ص ۲۱۵، تاریخ لبنان، نقله الی العربیة جورج حاج
به این شهر در زمان معاویة بن ابی سفیان خبر داده است. [۵۵]
یعقوبی، البلدان، ج۱، ص۳۲۷.
به گزارش بلاذری ، [۵۶]
بلاذری (بیروت)، ج۱، ص۱۷۲ـ ۱۷۳.
یزید در زمان فتوحات ابوعبیده جرّاح در شام، جبیل را فتح کرد و بسیاری از اهالی جبیل، آنجا را ترک کردند. بنا بر مطالب جغرافیانویسان مسلمان ، جبیل در سده های نخستین اسلامی کوره ای میان طرابلس و بیروت و همچنان تابع دمشق بوده است. [۵۸]
ابن فقیه، ج۱، ص۱۰۵.
[۵۹]
قدامة بن جعفر، ج۱، ص۲۵۵.
در قرن چهارم نیز، ابن حوقل [۶۰]
[http://lib.eshia.ir/۴۰۵۶۹/۱/۱۶۵/جبيل ابن حوقل،صوره الارض در ذکر شام، از جبیل میان جونیه و ماحوز و بترون نام برده است. در اواخر همین قرن، مقدسی ،ج۱، ص۱۶۵. ] [۶۱]
مقدسی، ج۱، ص۲۷.
جبیل نواحی ساحلی دمشق (جُند دمشق) را با جبله در ناحیة حِمْص مترادف خوانده است. در ۴۳۸، ناصرخسرو در سفرنامه اش نوشته است که از طرابلس به شهر جبیل رسیدیم و آن شهری است مثلث، که یک گوشة آن به دریاست و در اطراف آن دیواری بسیار بلند و محکم کشیده شده است و گِرد شهر درختان خرما و دیگر درختان گرمسیری وجود دارد. ۵ - مواجه با مشکلاتاز نیمة دوم قرن پنجم، شهر جبیل با منازعات فراوانی رو به رو شد. در ۴۸۲، مصریها پس از فتح شهرهای صور و عَکّا، به جبیل لشکر کشیدند. در ۴۹۷، میان اهالی جبیل و مهاجمان صلیبی (متشکل از تاجران، زائران و سربازان) ــ که پس از ناکامی در شهر لاذقیه با کشتیهایی به جبیل آمده بودند ــ نبرد سختی درگرفت و وقتی اهالی جبیل امان خواستند، صلیبیها شهر را تصرف کردند و به غارت اموال و آزار مردم پرداختند. [۶۵]
ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة، ج۲، قسم ۲، ص۹۶.
در ۵۰۳، طَنْکَری (حاکم انطاکیه) جبیل را محاصره کرد و پس از اینکه اهالی، ظاهراً به سبب کمی آذوقه، از او امان خواستند، شهر را فتح نمود. [۶۷]
ابن خلدون،تاريخ ابن خلدون،ج۵، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
[۶۸]
احمدبن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۳۱۶.
در همین سال، برتران (فرزند رمون دوسن ژیل، سپهسالار و شاهزادة انطاکیه ای) که در پیمان میان امیران فرنگیِ (قوم فرانْک، ساکن در اروپا) منطقه مقرر شده بود به حکومت جبیل برسد، پس از تصرف جبیل، دوسوم شهر و قلعه ای در نزدیکی آن را به جنوواییان سپرد و آنان جبیل را به دریاسالار هوک امبریاکو، از بزرگان فرنگی، واگذار کردند. [۶۹]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۲، ص۷۷ـ۷۹، ترجمة منوچهر کاشف.
در ۵۸۳، صلاح الدین ایوبی، پس از تصرف بیروت، به جبیل حمله کرد. در این زمان، حاکم جبیل (هوک امبریاکو) که در دمشق اسیر بود، تسلیم جبیل را مشروط به آزادی خود اعلام کرد و صلاح الدین، پس از تصرف قلعة جبیل، او را آزاد نمود. به نوشته عمادالدین کاتب، [۷۲]
۲۳۳، محمدبن محمد عمادالدین کاتب، ج۱، ص۱۰۸، الفتح القسی فی فتح القدسی.
در این فتح کلیساها ویران و مدارس آباد شدند و هرکس به قلعة جبیل میرفت، در امان بود. یاقوت حموی (ذیل مادّه) نیز از باقی ماندن گروهی از کُردها، برای محافظت از شهر، تا ۵۹۳ خبر داده است. ۶ - ویران کردن شهردر ۵۸۵، صلاح الدین باروی شهر را ویران و اهالی آنجا را به بیروت منتقل کرد. [۷۳]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۵۳.
در اواخر قرن ششم/ دوازدهم، استفانی، که سابقة تجارت با مسلمانان داشت، با کمک امیر کُردِ آنجا، جبیل را بدون منازعه تصرف و به پسر خود واگذار کرد. [۷۴]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۱۱۳ـ ۱۱۴، ترجمة منوچهر کاشف.
[۷۵]
ابن واصل، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب، ج۳، ص۲۶، ج ۳.
به نظر رانسیمان، [۷۶]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۱۱۳ـ ۱۱۴، ترجمة منوچهر کاشف.
این تصرف از اختلافات مسلمانان و مسیحیان ، که جنگهای متعددی داشتند، کاست. پس از این تصرف، قلمرو دولت مسیحی بیت المقدّس تا طرابلس گسترش یافت و بدین ترتیب، جبیل نیز جزو قلمرو آنان شد. [۷۷]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۱۱۹، ترجمة منوچهر کاشف.
در ۲۴ شعبان ۵۹۴/اول ژوئیة ۱۱۹۸، در پی دخالت نیروهای آلمانی در میان مسلمانان و مسیحیان، عهدنامه ای به امضا رسید که بر اساس آن، شهر یافا به ملک عادل ــ که برای تصرف سراسر منطقة ایوبیان، از جنوب به قسمت میانی لبنان لشکر کشیده بود ــ و بیروت و جبیل به فرنگیها سپرده شد و شهر صیدا هم میان آنها تقسیم شد. این عهدنامه، که به سود ملک عادل بود، ۵۸ ماه اعتبار داشت. [۷۸]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۱۲۰ـ۱۲۱، ترجمة منوچهر کاشف.
.در اوایل قرن هفتم/ سیزدهم، گی امبریاکو مدتی حاکم جبیل شد و با ژان یبنایی، از بزرگان صلیبیان که در همین دوره مدتی حاکم بیروت بود، به مخالفت برخاست. [۷۹]
استیون رانسیمان، ج۳، ص۱۸۰، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمة منوچهر کاشف.
در همین دوران، یاقوت حموی جبیل را شهری مشهور در هشت فرسخی بیروت ذکر کرده که تا آمدن صَنْجیل فرنگی (رمون دوسن ژیل) در دست مسلمانان بود. در ۶۳۵/ ۱۲۳۷، لشکر جبیل در نبرد ویلیام مونفرایی (سرکردة نگهبانان معابد در انطاکیه) با سواران معبد قلعة بَغراس (در کشور سوریه ) ــ که متعاقب صلح و معاهدة بوهموند پنجم و سواران بغراسی بود ــ به کمک مونفرایی رفت که نشان دهندة حمایت مسلمانان از مسیحیان است. [۸۰]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۲۴۹ـ۲۵۰، ترجمة منوچهر کاشف.
در اواسط این قرن، هانری، از یاران بوهموند و حاکم جبیل، علم خودمختاری بر افراشت. هم زمان با او، برتران، از خویشاوندان هانری و سرکردة خاندان امبریاکو، در طرابلس به بوهموند حمله کرد. در این دوره، اقوام برتران، در داخل و خارج جبیل، املاک پهناوری داشتند. [۸۱]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۳۴۴، ترجمة منوچهر کاشف.
۷ - محدود شدن شهرپس از حملة مغول به شام، که بَیبَرس اول (حک: ۶۵۸ـ ۶۷۶) به حکومت رسید، قلمرو فرنگیها به چند شهر ساحلی از عکا تا لاذقیه، مشتمل بر شهرهایی چون صور و صیدا و جبیل و طرابلس در کنارة ساحل مدیترانه، محدود شد. [۸۲]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۴۱۶، ترجمة منوچهر کاشف.
پس از فوت بیبرس، فرزندش ناصرالدین جانشین او شد. در زمان وی، در نبرد بوهموند هفتم با گی امبریاکو، که نیرومندترین امیر او و حاکم جبیل بود، بوهموند شکست سختی خورد. [۸۳]
استیون رانسیمان، تاریخ جنگهای صلیبی، ج۳، ص۴۶۲ـ۴۶۴، ترجمة منوچهر کاشف.
.در نیمة دوم قرن هفتم، ابن شدّاد [۸۴]
ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة، ج ۲، قسم ۲.
. جبیل را شهری در جُند دمشق معرفی کرده است که از فتح مسلمین تا زمان فاطمیان در دست والی دمشق بود. به نوشته او [۸۵]
ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة، ج ۲، قسم ۲.
، جبیل شهری نیکو و دارای بارویی استوار است و آب آن از چاهها تأمین میشود. در نیمة اول قرن هشتم، ابوالفداء [۸۶]
اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، ج۱، ص۲۴۷.
جبیل را دارای بندر و بازار و مسجدجامع ذکر کرده است. ابن وَردی (متوفی ۷۴۹) نیز در همین دوره به اسارت حاکم جبیل در جنگ حِطّین (در ۵۸۳) اشاره کرده است. [۸۷]
ابن وردی، تاریخ ابن الوردی، ج۲، ص۱۳۸.
۸ - قرار گرفتن در حاکمیت بنوحمادهاز قرن نهم تا دوازدهم، جبیل در حاکمیت بنوحماده، که حکومت لبنان را در اختیار داشتند، قرار گرفت. در قرن نهم/ پانزدهم، مارونیها، که تا حدود نهر ابراهیم اسکان داشتند، در نواحی بترون و جبیل همراه با شیعیان و ترکمانها زندگی میکردند. [۸۸]
نجلا م ابوعزالدین، الدروز فی التاریخ، ج۱، ص۳۰۹.
در ۹۷۴، جبیل به دست یوحنای اول (ملقب به شِمشقیق/ زیمیسکس، امپراتور روم شرقی، حک: ۹۶۹ـ۹۷۶) افتاد. [۸۹]
فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج۲، ص۱۹۵، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ج ۲، ترجمة کمال یازجی، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹.
در ۹۸۰، عثمانیها برای مقابله با ممالیک، جبیل را به امرای بنوعَسّاف (قبیلة ترکمان که حاکم کسروان و جبیل بودند) واگذار کردند و بدین ترتیب، قلمرو منصور عسّاف، حاکم بنوعسّاف، تا نزدیک لاذقیه گسترش یافت. [۹۰]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۳۱۹، نقله الی العربیة جورج حاج.
در حدود ۱۰۲۷/ ۱۶۱۸، پس از نبرد فخرالدین مَعْنیِ دوم (حاکم معنیها، حک: ح ۱۰۰۰ـ ۱۰۴۵) با یوسف پاشا سَیْفا (حاکم طرابلس)، ناحیة جبیل و بترون به فخرالدین واگذار شد. [۹۱]
نجلا م ابوعزالدین، الدروز فی التاریخ، ج۱، ص۲۵۶.
در ۱۲۴۷، زین العابدین شیروانی [۹۲]
زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۹۹، یا، سیاحت نامه.
جبیل را ناحیه ای از نواحی شام، در چهار فرسخی لاذقیه و شش فرسخی طرابلس ذکر کرده است. مطالب او در بارهشهر جَبَله است. در ۱۲۵۶/ ۱۸۴۰، لشکر انگلیسی ـ عثمانی، به کمک شورشیانی از لبنانیها به رهبری بشیر قاسم شهاب (یا بشیر شهاب سوم)، جبیل و بترون و صیدا را اشغال کردند. [۹۳]
جواد بولس، تاریخ لبنان، ج۱، ص۳۴۵، نقله الی العربیة جورج حاج.
دو سال بعد، هنگامی که در نظام قائمّقامتَیْن (۱۲۵۸ـ۱۲۷۵/ ۱۸۴۲ـ ۱۸۵۸) بیشتر سرزمین لبنان به دو قسمت (دروزی نشین و مسیحی نشین) تقسیم شد، اسعدپاشا مقرر کرد که جبیل مستقیماً از سوی باب عالی اداره شود. در ۱۲۷۵ جنبش کشاورزان لبنان به جبیل نیز رسید. [۹۴]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، جبیل.
۹ - تقسیمات اداریدر ۱۲۷۶، بلاد جبیل، از لحاظ تقسیمات اداری، یکی از هشت قسمت منطقة طرابلس در جبل لبنان به شمار میرفت. طِنوس شِدْیاق (مورخ لبنانی قرن نوزدهم) از کلیساهای بزرگ و کهن جبیل یاد نموده و جمعیت آنجا را مشتمل بر پنج هزار نصرانی و هزار مسلمان ذکر کرده است. [۹۵]
طنوس بن یوسف شدیاق، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان، ج۱، ص۱۰، ج ۱.
[۹۶]
طنوس بن یوسف شدیاق، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان، ج۱، ص۲۰، ج ۱.
[۹۷]
طنوس بن یوسف شدیاق، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، ج ۱.
[۹۸]
طنوس بن یوسف شدیاق، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان، ج۱، ص۳۴، ج ۱.
.در زمان متصرفیه (۱۲۷۸ـ۱۳۳۷/ ۱۸۶۱ـ ۱۹۱۸) ــ که حاکم مسیحی از سوی باب عالی امور اداری جبل لبنان را برعهده داشت ــ جبل لبنان به هفت قضا تقسیم شد و جبیل به همراه نواحی آن به نام قضای شمال بیروت (مشتمل بر نُه مدیریه، از جمله جبیل سفلا و جبیل علیا)، یکی از هفت قضای جبل لبنان بود. [۹۹]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۶۵، جبیل.
در زمان استقلال لبنان (۲ آذر ۱۳۲۲/ ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳) و در پی تغییرات در تقسیمات کشوری، جبیل از قضای کسروان جدا و مستقل شد. [۱۰۰]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۷۱، جبیل.
در نیمة اول قرن چهاردهم/ بیستم، باستان شناسان فرانسوی، از جمله مونته و دونان، در این شهر و پیرامون آن حفاری کردند. این شهر هنگام جنگهای داخلی لبنان، به ویژه در ۱۳۵۳ و ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۷۵ و ۱۹۹۱، که با ناامن شدن بیروت همراه بود، اهمیت بیشتری یافت و بر جمعیت آن افزوده شد. [۱۰۱]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۷۱، جبیل.
جمعیت شهر در ۱۳۸۴ ش/ ۲۰۰۵، ۷۸۴، ۲۰ تن ذکر شده است. ۱۰ - آثار قدیمیدر جبیل و پیرامون آن آثار قدیمی بسیاری به جا مانده که از مهم ترین آنهاست: بت سنگی و سفالهای منقش، متعلق به هزارة سوم قبل از میلاد؛ تصاویر، لوحها، ظروف و سلاحهایی متعلق به دورة تجارت جبیل و مصر ، نیز مجسمة انسان از مرمر سفید به ارتفاع دو متر متعلق به همین دوره؛ مقبره ای از دورة فنیقیها و ظروف برنزی و نقره ای، سلاحها و زیورآلات و نیز معابدی از این دوره، از جمله معبد بَعْلَه جبیل، رَشَف، مَشْنَقة و اَفْقا؛ تصاویر سنگی از حیوانات مربوط به دورة حاکمیت ایرانیان؛ مجسمه های الاههها و خدایان متعدد، از جمله آدونیس، و تصویر ژوپیتر از دورة رومانیها؛ سکه ها، سنگ نوشتهها و مجسمههایی از دورة یونانیان؛ سکه ها، سنگ نوشته ها، ادوات نظامی مانند شمشیر، خرابه های قلعه و برجی متعلق به دورة اسلامی؛ چند کلیسا از جمله ماریوحنا و مارشربل، و قلعة جبیل ــ که مرکز دفاعی شهر بود و به صورت چهارگوش با خندقی دور آن احداث شده بود ــ متعلق به دورة صلیبیها [۱۰۲]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۵۳ ـ ۵۵، جبیل.
[۱۰۳]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹ ـ۶۲، جبیل.
[۱۰۴]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۱۱ـ۱۱۲، جبیل.
[۱۰۵]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۷، جبیل.
[۱۰۶]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۴، جبیل.
[۱۰۷]
جمیل جبر، جبیل فی التاریخ، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۸، جبیل.
[۱۰۸]
«آثار مدینة جبیل»، ص ۳۷۰ـ۳۷۳
[۱۰۹]
«التمثال المکتشف حدیثاً فی جبیل»، ص ۹۲۳ـ ۹۲۸
[۱۱۰]
«آثار جبیل»، ص ۳۸۶ـ۳۸۷
[۱۱۱]
«مدینة جبیل و علاقتها بمصر»، ص ۱۹۱ـ۱۹۶
[۱۱۲]
«مدینة جبیل: آثارها و علاقتها بمصر»، ص ۳۱۳ـ۳۱۷
. ۱۱ - فهرست منابع(۱) علاوه بر کتاب مقدّس . عهد عتیق. (۲) «آثار جبیل »، المقتطف ، ج ۶۳، ش ۴ (ربیع الثانی ۱۳۴۲). (۳) «آثار مدینة جبیل »، مجلة المجمع العلمی العربی ، ج ۳، ش ۱۱ (ربیع الاول و الثانی ۱۳۴۲). (۴) ابن اثیر،الکامل فی التاریخ. (۵) ابن حوقل،صوره الارض. (۶) ابن خرداذبه، المسالك والممالك. (۷) ابن خلدون،تاریخ ابن خلدون. (۸) ابن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة ، ج ۲، قسم ۲، چاپ سامی دهان ، دمشق ۱۳۸۲/۱۹۶۲. (۹) ابن فقیه،البلدان لابن الفقيه. (۱۰) ابن واصل ، مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب ، ج ۳، چاپ جمال الدین شیال ، قاهره ?( ۱۳۷۹/۱۹۶۰ ). (۱۱) ابن وردی ، تاریخ ابن الوردی ، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹. (۱۲) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس ۱۸۴۰. (۱۳) نجلا م . ابوعزالدین ، الدروز فی التاریخ ، بیروت ۱۹۹۰. (۱۴) اطلس لبنان و العالم ، بیروت : جیو پروجکتس ، ۱۹۸۷. (۱۵) بلاذری (بیروت ). (۱۶) جواد بولس ، تاریخ لبنان ، نقله الی العربیة جورج حاج ، بیروت ۱۹۷۲. (۱۷) «التمثال المکتشف حدیثاً فی جبیل »، المشرق ، سال ۶، ش ۱۹ (تشرین الاول ۱۹۰۳). (۱۸) جمیل جبر، جبیل فی التاریخ ، جبیل ?( ۲۰۰۱ ). (۱۹) جوده حسنین جوده ، جغرافیة لبنان الاقلیمیة ، اسکندریه ۱۹۸۵. (۲۰) فیلیپ خوری حتّی ، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ، ج ۱، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق ، ج ۲، ترجمة کمال یازجی ، بیروت ۱۹۵۸ـ۱۹۵۹. (۲۱) فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان : منذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر ، ترجمة انیس فریحه ، چاپ جبرائیل جبور، بیروت ?( ۱۹۷۲ ). (۲۲) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات ۵۸۱ ـ۵۹۰ ه ، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶. (۲۳) استیون رانسیمان ، تاریخ جنگهای صلیبی ، ترجمة منوچهر کاشف ، تهران ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸ ش. (۲۴) طنوس بن یوسف شدیاق ، کتاب اخبار الاعیان فی جبل لبنان ، ج ۱، چاپ فؤاد افرام بستانی ، بیروت ۱۹۷۰. (۲۵) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا، سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست ( بی تا. ). (۲۶) محمدبن محمد عمادالدین کاتب ، الفتح القسی فی فتح القدسی ، چاپ محمد محمود صبح ، ( قاهره ۱۹۶۵ ). (۲۷) انیس فریحه ، معجم اسماء المدن و القری اللبنانیة و تفسیر معانیها ، بیروت ۱۹۸۵. (۲۸) قدامة بن جعفر. (۲۹) لبنان فی تاریخه و تراثه ، بیروت : مرکز الحریری الثقافی ، ۱۹۹۳. (۳۰) «مدینة جبیل : آثارها و علاقتها بمصر»، المقتطف ، ج ۶۴، ش ۳ (رجب ۱۳۴۲)؛ (۳۱) «مدینة جبیل و علاقتها بمصر»، همان ، ج ۶۴، ش ۲ (جمادی الثانیه ۱۳۴۲)؛ (۳۲) مقدسی. (۳۳) احمدبن علی مقریزی ، اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا ، چاپ جمال الدین شیال ، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸. (۳۴) احمد نادری سمیرمی ، لبنان ، تهران : وزارت امور خارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، ۱۳۷۶ ش. (۳۵) ناصرخسرو، سفرنامة ناصرخسرو علوی ، تهران ۱۳۶۶ ش. (۳۶) جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش. (۳۷) یاقوت حموی. (۳۸) یعقوبی ، البلدان. (۳۹) EI ۲ , s.v. "Djubayl" (by D. Sourdel)؛ (۴۰) The Times atlas of the world , London: Times Books, ۱۹۸۵؛ World gazetteer , June ۲۰۰۵.(Online(. Available: http://www.world- gazetteer. com/wg. php? x... )۲۷ June ۲۰۰۵). ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبیل لبنان»، شماره۴۵۰۸. |