طسمطََسم، از قبایل باستانی و منقرض شده (بائده) عرب میباشد. ۱ - نسبنسب آنان، به روایتی، به طسم بن لاوَذ بن اِرَمبن سام بن نوح میرسد. [۲]
حسن بن احمد ابنحائک همدانی، کتاب الاکلیل، ج۱، ص۱۵۱، چاپ محمدبن علی اکوع حوالی، بغداد ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷.
[۳]
علی بن احمد ابنحزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، ج۱، ص۴۶۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳.
[۴]
علی بن احمد ابنحزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، ج۱، ص۴۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳.
[۵]
عبدالله بن خمیس، «قبیلتا طسم و جدیس»، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، مجمع اللغۀ العربیه، ج۴۰، ذیقعده ۱۳۹۷/ نوامبر ۱۹۷۷، قاهره.
مورخان و نسبشناسان، این قبیله را از قبایل عرب عاربه [۸]
علی بن احمد ابنحزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، ج۱، ص۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳.
یعنی نژاده که از ابتدا عرب بودند، بهشمار آوردهاند.برخی نیز ایشان را از مردمان عهد باستان و از قوم عاد دانسته¬اند [۹]
مسعودی، مروجالذهب،ج ۲، ص۲۱۳، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
۲ - پیشینهنام این قبیله معمولاً با نام قبیلۀ معاصر آن، جَدیس، ذکر میشود. [۱۲]
حمزه اصفهانی، سوائر الامثال علی افعل، ج۱، ص۴۷۰، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
بعضی مورخان اخبار منسوب به طسم را بیاساس و افسانهای دانستهاند. برخی مستشرقان نیز این قبیله را خرافی و ساختۀ اخباریان دانستهاند. در خاندان لاوذ بن ارم بن سامبن نوح، پس از عِمْلاق (حاکم یمن و حجاز و اطراف آن) ریاست و حکومت در خاندان طسم قرار گرفت. [۱۴]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۰، ص۹۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷.
قبیلۀ طسم و عموزادههای آنها جَدیس، [۱۷]
علی بن احمد ابنحزم اندلسی، ج۱، ص۴۶۲، ص۴۸۶،جمهرۀ انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳.
برای ریاست و حکومت، پیوسته با یکدیگر رقابت داشتند که در این رقابت سرانجام طسم پیروز شد و توانست بر جدیس هم ریاست کند [۱۹]
مسعودی، مروجالذهب،ج ۲، ص۱۶۸، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
بعداً این قبیله به همراه جدیس به یمامه رفتند [۲۰]
ابنسعد، (بیروت)، ج۱، ص۴۴.
که سرزمینی حاصلخیز بود [۲۳]
یاقوت حموی،معجم البلدان، ذیل «یمامه».
جَذیمۀالأبْرَش، حاکم لَخمی عراق ، در یمامه به آنان حمله کردند. [۲۵]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ج۱، ص۸۴، بیروت، دارمکتبۀ الحیاۀ، بیتا.
چون جمعیت آنان رو به افزایش نهاد، در عمان و بحرین و اَحقاف هم منزل گزیدند. [۲۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۰۴.
[۲۸]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعۀ الانشاء، ج۱، ص۳۱۴، قاهره، بیتا.
گفته شده است در روزگار قدیم تولیت کعبه ، پیش از جُرْهُم ، برعهدۀ طسم بود، اما آنان حرمت این خانه را نگاه نداشتند و خدا نابودشان کرد. [۲۹]
محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکۀ و ماجاء فیهما من الآثار، ج۱، ص۸۰، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
۳ - آثار تاریخی منسوببه رغم اینکه قبیلۀ طسم از قبایل بانده بوده و از بین رفته [۳۰]
مسعودی، مروجالذهب،ج ۲، ص ۲۳۶، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
بقایای قلعهها و قصرهای فراوانی به آن نسبت داده شده است، ازجمله: مُشَقَّر (قلعهای بین نجران و بحرین )، مُعْنِق (از مهمترین قصرهای یمامه)، قلعۀ جون در یمامه [۳۱]
ابنفقیه، ج۱، ص۲۸.
[۳۲]
یاقوت حموی،معجم البلدان، ذیل «جون»، «مشقر» و «مغتمی»
، دژ قُرَیه (اکنون سَدوس)، روستای بسیار آباد خضراء یا حصراء حِجر (ریاض کنونی) که مرکز طسم بود و آثاری همچون دژ و معبد در آنجا برپا بود، و قصر عادی در اَفلاج نزدیک ربعالخالی. [۳۳]
حسن بن احمد ابنحائک همدانی، صفۀ جزیرۀالعرب، ج۱، ص۲۵۴، چاپ محمدبن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۴]
حسن بن احمد ابنحائک همدانی، صفۀ جزیرۀالعرب، ج۱، ص۲۷۳، چاپ محمدبن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۵]
عبدالله بن خمیس، «قبیلتا طسم و جدیس»، ج۱، ص۴۰ـ۴۲، مجمع اللغۀ العربیه، ج۴۰، ذیقعده ۱۳۹۷/ نوامبر ۱۹۷۷، قاهره.
۴ - تمدن طسماگر انتساب چنین آبادانیها و قلعهها و قصرها به طسم صحیح باشد، این قبیله متمدن بوده و همچون قبایل بادیهنشین عربستان نبوده است. بهعلاوه، از موقعیت و منزلگاههای آنان برمیآید که به تجارت اشتغال داشتهاند. [۳۶]
عبدالله بن خمیس، «قبیلتا طسم و جدیس»، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، مجمع اللغۀ العربیه، ج۴۰، ذیقعده ۱۳۹۷/ نوامبر ۱۹۷۷، قاهره.
قبیلۀ طسم به عربی سخن می¬گفتند [۳۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۲۰۴.
[۳۸]
مسعودی، مروجالذهب،ج ۲، ص۲۶۰، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
در مورد خط عربی هم روایت شده است که اولین بار شش تن از قبیلۀ طسم، به نامهای ابجد ، هَوّز، حُطّی، کلمن، سَعْفَص و قرشت، آن را اختراع کردند. [۴۰]
حاجیخلیفه، ج۱، ص۷۰۸.
۵ - ضرب المثلهانام طسم در بعضی مثلها یاد شده است. از جمله گفته شده است چون فردی از طسم به سگش شیر و گوشت میداد، عاقبت سگ به صاحبش حمله کرد و این مثل ساخته شد که به سگت غذا بده تا تو را بخورد. [۴۱]
مفضل بن سلمه، الفاخر، ج۱، ص۵۷، چاپ شالس انبروس استوری، لیدن ۱۹۱۵.
بت کَثری نیز متعلق به قبیلۀ طسم و جدیس بود که پس از اسلام نَهْشَل بن ربیس بن عرعره به دستور پیامبر آن را نابود کرد. [۴۲]
محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس، ذیل «کثر»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
۶ - فرمانروایانپس از طسم فرزندش، عملاق عملوق/ عملیق، به حکومت رسید و بر طسم و جدیس فرمانروایی یافت. در دورۀ او فساد و غارت اموال مردم بسیار شد. ظلم عملاق بهحدی بود که طبق قانونی که وضع کرده بود، تازه عروسان را پیش از شوهرشان تصرف میکرد. ۷ - فرجاماین امر نارضایی مردم را به دنبال داشت تا اینکه گروهی از بزرگان جدیس با بر پایی یک مهمانی و دعوت طسم به آن، سران طسم را غافلگیر کردند و همۀ آنان را کشتند. فقط یک تن از طسم، یعنی رباح (یا ریاح) بن مره از طسم گریخت و از حسّانبن تُبَّع (یا ذوجَیشان) بن تبع، حاکم حِمْیری یمن، که برای جنگ با کیخسرو پادشاه ایران به نجران آمده بود، درخواست کمک کرد. حسان از این موقعیت استفاده نمود و به بهانۀ خون¬خواهی طسم به یمامه حمله کرد و تمام جدیس را از بین برد و این¬گونه طسم و جدیس از بین رفتند [۴۵]
مسعودی، مروجالذهب، ج ۲، ص ۲۶۴ـ۲۷۲، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
[۴۶]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۱، ص۱۶۴ـ۱۶۷.
[۴۷]
یاقوت حموی،معجم البلدان، ذیل «یمامه».
[۴۸]
احمد بن علی قلقشندی، نهایۀالارب فی معرفۀ انسابالعرب، ج۱، ص۱۹۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴.
حمزۀ اصفهانی، [۴۹]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ج۱، ص۱۰۹، بیروت، دارمکتبۀ الحیاۀ، بیتا.
انقراض طسم و جدیس را قبل از پادشاهی اسکندر مقدونی (ﺣﮑ: ۳۳۶ـ۳۲۳ پیش از میلاد) و بعضی مستشرقان حدود سال ۲۵۰ میلادی دانستهاند.پس از آن، بنوحنیفه در یمامه ساکن شدند که تا ظهور اسلام در آنجا بودند. برخی شاعران، همچون اَعْشی، دربارۀ نابودی طسم اشعاری سرودهاند. [۵۲]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ج۱، ص۱۰۹، بیروت، دارمکتبۀ الحیاۀ، بیتا.
۸ - فهرست منابع(۱) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷. (۲) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۳) علی بن احمد ابنحزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳. (۴) حسن بن احمد ابنحائک همدانی، کتاب الاکلیل، چاپ محمدبن علی اکوع حوالی، بغداد ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷. (۵) حسن بن احمد ابنحائک همدانی، صفۀ جزیرۀالعرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۶) محمد ابنحبیب بغدادی، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱. (۷) ابنسعد، (بیروت). (۸) ابنفقیه. (۹) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۳۷۹/ ۱۹۶۰. (۱۰) ابنمنظور، لسان العرب. (۱۱) ابوالفرج اصفهانی. (۱۲) محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکۀ و ماجاء فیهما من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶. (۱۳) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳. (۱۴) اسماعیل بن حمّادجوهری، الصحاح، چاپ عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، افست قم ۱۳۶۸ش. (۱۵) حاجیخلیفه. (۱۶) حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبۀ الحیاۀ، بیتا. (۱۷) حمزه اصفهانی، سوائر الامثال علی افعل، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸. (۱۸) ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰. (۱۹) محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. (۲۰) طبری، تاریخ (بیروت). (۲۱) عبدالله بن خمیس، «قبیلتا طسم و جدیس»، مجمع اللغۀ العربیه، ج۴۰، ذیقعده ۱۳۹۷/ نوامبر ۱۹۷۷، قاهره. (۲۲) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعۀ الانشاء، قاهره، بیتا. (۲۳) احمد بن علی قلقشندی، نهایۀالارب فی معرفۀ انسابالعرب، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴. (۲۴) مسعودی، اخبار الزمان، بیروت ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶. (۲۵) مسعودی، مروجالذهب، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹. (۲۶) مفضل بن سلمه، الفاخر، چاپ شالس انبروس استوری، لیدن ۱۹۱۵. (۲۷) یاقوت حموی،معجم البلدان. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طسم»، شماره۶۸۵۸. |