شرف بن مؤید بغدادیبغدادی، مجدالدین، ابوسعید شرف بن مؤید، از عرفای اواسط قرن ششم و اوایل قرن هفتم میباشد. وی، مرید و جانشین شیخ نجم الدین کبری بود. فهرست مندرجات۱.۱ - بغداد عراق ۱.۲ - تحلیل انتساب ۲ - تولد بغدادی ۳ - وفات بغدادی ۳.۱ - زمان وفات ۳.۲ - گزارشهای وفات بغدادی ۳.۲.۱ - گزارش عوفی ۳.۲.۲ - علل وفات ۳.۲.۳ - گزارش کازرونی ۳.۲.۴ - تحلیل علل وفات ۳.۲.۵ - تحلیل گزارش کازرونی ۳.۲.۶ - گزارش جامی ۴ - مدفن بغدادی ۵ - مقام عرفانی مجدالدین ۵.۱ - جایگاه خانوادگی ۵.۲ - پیوستن به نجمالدین رازی ۵.۳ - مقام عرفانی بغدادی ۵.۴ - جانشینی نجمالدین ۶ - اندیشههای عرفانی بغدادی ۶.۱ - دین خاتم ۶.۲ - وجوب تبعیت محض از پیامبر ۶.۳ - تحقق عبودیت ۶.۴ - عبودیت صحیح ۶.۵ - حقیقت خرقه ۶.۶ - خلوت ۶.۷ - مکاشفه مؤمن و کافر ۶.۸ - علل پوشیدن جامه کبود ۷ - آثار مجدالدین ۷.۱ - تحفة البررة ۷.۲ - کتاب الاربعین ۷.۳ - رساله در سفر ۷.۴ - المسافریّة ۷.۵ - دیوان شعر ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - انتساب بغدادیدر انتساب بغدادی به بغداد عراق یا بغدادکِ خوارزم ، اختلاف نظر هست. [۱]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۴، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
[۲]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۶۴۷، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۵۳ ش.
۱.۱ - بغداد عراقبرخی، به اعتبار این گزارش که سلطان محمد خوارزمشاه از خلیفه بغداد طبیبی درخواست کرده و خلیفه پدر مجدالدین را فرستاده و بغدادی نیز همراه پدر به دربار سلطان محمد آمده است، اصل وی را از بغداد عراق دانستهاند. [۳]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۴، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
۱.۲ - تحلیل انتساباما اگر این گزارش، تنها سند انتساب وی به بغداد باشد، مجعول به نظر میرسد، زیرا میانه خلیفه بغداد و سلطان محمد و پدرش خوب نبوده است؛ حتی سلطان محمد در پی استفتایی که از عالمان عصر خود کرده بود، خلافت را حق سادات حسینی میدانست نه بنی عباس ؛ ازینرو دستور داده بود که در سراسر قلمرو سلطنتش نام خلیفه را از خطبه نمازهای جمعه و عید حذف کنند. [۴]
عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۱۲۲، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷.
همچنین عطار نیشابوری ـ معاصر وی ـ در مقدمه تذکرة الا ولیاء [۵]
محمد بن ابراهیم عطار، چاپ نیکلسون، ج۱، ص۶، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷.
[۶]
محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، ج۱، ص۹، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش.
از او با نام «امام مجدالدین خوارزمی» مطلبی نقل کرده است.۲ - تولد بغدادیتاریخ تولد مجدالدین را ۵۵۶ ذکر کردهاند. [۷]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۱۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۸]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۱۷، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
۳ - وفات بغدادیدر تاریخ وفات او نیز اختلاف هست؛ هدایت [۹]
رضا قلی بن محمد هادی هدایت، تذکرة ریاض العارفین، ج۱، ص۲۰۹، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
آن را ۶۰۶ دانسته است، و دیگران ۶۰۷ [۱۰]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۸، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
[۱۱]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۲۵۸، کانپور۱۳۳۲/۱۹۱۴.
یا ۶۱۶ [۱۲]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۶۴۸، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۳]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۱۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۴]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۱۷، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
و یا ۶۱۷. [۱۵]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۲۵۸، کانپور۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۳.۱ - زمان وفاتاما از آنجا که مجدالدین جانشین نجم الدین کبری بوده و او بنا بر اصول تصوّف نمیتوانسته در حیات پیر خود که قطب آن زمان بوده « قطب ناطق » شود، شهادت وی پیش از شهادت نجم الدین کبری (۶۱۸) پذیرفته نیست. به همین دلیل، برخی از محققان متأخر شهادت مجدالدین را نیز در پی کشتار وحشیانه مغول و مدتی پس از شهادت نجم الدین کبری احتمال دادهاند. [۱۶]
اسدالله خاوری، ذهبیه: تصوف علمی ـ آثار ادبی تهران ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۳.۲ - گزارشهای وفات بغدادیاز شهادت مجدالدین گزارشهای مختلفی در دست است [۱۷]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۶۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۸]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۶، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
که یا ناقصاند یا متعارض، و در نتیجه نمیتوان به آنها چندان اعتماد کرد.۳.۲.۱ - گزارش عوفیمحمد عوفی که همزمان با مجدالدین میزیسته و او را دیده است [۱۹]
محمد بن محمد عوفی، تذکرة لباب الالباب، تعلیقه، ش ۹۹، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۶۱ ش.
تنها به ذکر شهادت وی اشاره کرده و درباره سبب و نحوه وقوع آن توضیحی نداده است. [۲۰]
محمد بن محمد عوفی، تذکرة لباب الالباب، تعلیقه، ش ۹۹، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳.۲.۲ - علل وفاتاما در منابع بعد از عوفی برای شهادت وی سه علت ذکر کردهاند: ۱) به اتهام عشق ورزی به مادر سلطان محمد، به حکم سلطان کشته شد [۲۱]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۶۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲) ازدواج پنهانی او با مادر سلطان محمد علنی شد، و وی را، به دستور سلطان، به دجله انداختند [۲۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۶، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
(به گزارش دیگر، [۲۳]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۶۴۷، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۵۳ ش.
در جیحون غرق کردند)؛۳) مجدالدین بر اثر تهمتی حاکی از رابطه پنهانیش با زنی به نام لیلی، و به دست همسر او کشته شد. [۲۴]
عباس زریاب خوئی، «داستان کشته شدن مجدالدین بغدادی»، ج۱، ص۵۴۶ـ۵۴۷، یغما، سال ۷، ش ۱۲ (اسفند۱۳۳۳).
۳.۲.۳ - گزارش کازرونیبه گزارش ابوالقاسم انصاری کازرونی ، [۲۵]
ابوالقاسم انصاری کازرونی، مرقوم پنجم کتاب سُلّم السّموات، ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۷، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۴۰ ش.
بدگویی برخی از شاگردان فخرالدین رازی از مجدالدین در پیشگاه سلطان محمد موجب شد که به دستور سلطان او را در دریا غرق کنند.۳.۲.۴ - تحلیل علل وفاتاین گزارشها هیچکدام مقبول به نظر نمیرسند؛ زیرا اولاً ازدواج مجدالدین با ترکان خاتون که به دربار شاه تعلق داشت، از نظر سلطان و وزیر او پنهان نبوده است. [۲۶]
مجدالدین بغدادی، «متن نامه مجدالدین بغدادی»، ج۱، ص۹۱، یغما، سال ۱۲، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۸).
ثانیاً ازدواج مجدالدین در زمان علاءالدین تکش صورت گرفته، بنابر این ترکان خاتون، همسر وی، مادر سلطان محمد نبوده است مگر اینکه علاءالدین تکش قبلاً او را طلاق داده باشد، که البته در این باب ذکری در منابع تاریخی دیده نشده است. ثالثاً غرق کردن مجدالدین در دجله با توجه به اینکه دربار سلطان و اقامتگاه مجدالدین در خوارزم بوده نمیتواند صحت داشته باشد. گزارش دوم مستند به روایتی از قرن نهم درباره این ماجراست، و در آن به منبع دیگری که نزدیک به زمان آن واقعه باشد استشهاد نشده است، ازینرو میتوان آن را خبر محتمل تلقی کرد. ۳.۲.۵ - تحلیل گزارش کازرونیگزارش کازرونی در سُلّم السّموات نیز نمیتواند معتبر باشد، زیرا صِرفِ بدگویی شاگردان فخر رازی از کسی که سابقه پزشکی در دربار شاه داشته (دنباله مقاله) نمیتوانسته موجب صدور فرمان قتل او شود. ۳.۲.۶ - گزارش جامیجامی [۲۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۴۲۶، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
و دیگران [۲۸]
غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۶۴۷ـ۶۴۸، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۵۳ ش.
[۲۹]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۱۵ـ۳۱۶، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
به نقل از او، شهادت مجدالدین را بر اثر نفرین نجم الدین کبری دانستهاند، که از حیث تاریخی فاقد اعتبار است.۴ - مدفن بغدادیدرباره مدفن و مزار مجدالدین نیز اختلاف وجود دارد؛ علاءالدوله سمنانی [۳۰]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۱۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
مدفن او را در نیشابور گفته است.جامی در این باره میگوید: چون خاتون (همسر وی) از نیشابور بود، جسد وی را به نیشابور برد و در ۸۳۳ آن را به اسفراین منتقل کردند. [۳۱]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۴۲۸، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
اما به گفته برتلس، [۳۲]
یوگنی ادواردویچ برتلس، تصوف و ادبیات تصوف، ج۱، ص۴۵۶، ترجمه سیروس ایزدی، تهران ۱۳۵۶ ش.
ظاهراً جامی آرامگاه مجدالدین بغدادی را با آرامگاه مجدالدین اسفراینی (متوفی ۶۱۶) ـ که در اسفراین است ـ خلط کرده است.رضاقلی خان هدایت در سفر به خوارزم، مرقد مجدالدین را در کنار مزار نجم الدین کبری دیده است. [۳۳]
رضا قلی بن محمد هادی هدایت، تذکرة ریاض العارفین، ج۳، ص۱۲۴۱، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
در تاریخ نیشابور [۳۴]
محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ج۱، ص۲۲۶، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۵ ش.
آرامگاه مجدالدین در شادیاخ نیشابور ذکر شده است.۵ - مقام عرفانی مجدالدین۵.۱ - جایگاه خانوادگیمجدالدین از زندگی خانوادگی ممتازی برخوردار و به دلیل اشتغال خود و خانوادهاش به خدمت طبابت در دربار، از مقربان خوارزمشاهیان بود [۳۵]
مجدالدین بغدادی، «متن نامه مجدالدین بغدادی»، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، یغما، سال ۱۲، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۸).
[۳۶]
محمد بن محمد عوفی، تذکرة لباب الالباب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۶۱ ش.
چنانکه برادر او بهاءالدین، صاحب کتاب التوسل إلی الترسل ، منشی خوارزمشاه بوده است. [۳۷]
حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۶۸، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵.۲ - پیوستن به نجمالدین رازیبا این وصف، مجدالدین ناگهان، به جذبهای الهی ، تغییر حال یافت و از تجمّلات و لذّات دنیوی دست شست و به خدمت شیخ نجم الدین کبری پیوست. ۵.۳ - مقام عرفانی بغدادیپانزده سال به ریاضتهای سخت و دشوار روی آورد و به مقامات عالی رسید، [۳۸]
محمد بن محمد عوفی، تذکرة لباب الالباب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۶۱ ش.
تا جایی که عرفای بزرگی از جمله رضی الدین علی لالای غزنوی (متوفی ۶۴۲ یا ۶۴۳) و نجم رازی (متوفی ۶۴۵) و شیخ فریدالدین عطار نیشابوری ، از مریدان و تربیت یافتگان او بودند. [۳۹]
عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۶۶، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۴۰]
عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۳، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۴۱]
محمد بن ابراهیم عطار، چاپ نیکلسون، ج۱، ص۶، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷.
[۴۲]
عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، ص۵۹۹، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش).
نجم الدین کبری درباره وی به شیخ علی لالا گفته بود: مجدالدین بزرگزادهای است که در صدف وجودش دُرّ ولایت نهادهاند و شیخ او و بسی کاملان دیگر خواهد بود. [۴۳]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۱۳، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
[۴۴]
شرف الدین ابراهیم، تحفة العرفان فی ذکر سیدالاقطاب روزبهان، ج۱، ص۲۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۷ ش).
علاءالدوله سمنانی نیز مقام مجدالدین را عالی و او را واجد چند ویژگی دانسته که شیخ نجم الدین آنها را نداشته است، یکی علم طب و دیگری ارشادی بغایت ممدّ. [۴۵]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، ج۱، ص۱۱۹، تحریر امیر اقبال سیستانی، چاپ عبدالرفیع حقیقت (رفیع)، تهران ۱۳۵۸ ش.
۵.۴ - جانشینی نجمالدینشیخ مجدالدین سیزدهمین قطب سلسله ذهبیه کبراویه و جانشین نجم الدین کبری بود. برخی از منابع متأخر در ذکر سلسله نسبت سیدمحمد نوربخش (متوفی ۸۶۹) و شمس الدین گیلانی ، نام مجدالدین را از کرسی نامه ( نسب نامه ارشاد صوفیان ) حذف، و شیخ رضی الدین علی لالا را جانشین نجم الدین کبری معرفی کردهاند. [۴۶]
اسدالله خاوری، ذهبیه: تصوف علمی ـ آثار ادبی تهران ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۳.
اما گزارش عوفی درباره اینکه مجدالدین عاقبت شیخ الشیوخ خوارزم شد، [۴۷]
اسدالله خاوری، ذهبیه: تصوف علمی ـ آثار ادبی تهران ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۲۱ـ۲۲۳.
و متن اجازه ارشادی که مجدالدین به رضی الدین علی لالا داده است [۴۸]
شرف الدین ابراهیم، تحفة العرفان فی ذکر سیدالاقطاب روزبهان، ج۱، ص۲۵، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۷ ش).
و ذکر نجم الدین رازی از مجدالدین به عنوان شیخ خود [۴۹]
عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۶۶، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
[۵۰]
عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲۳۳، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش.
و بالاخره اینکه علاءالدوله سمنانی در سلسله انتساب خود، نام مجدالدین را در مرتبهای آورده که پس از نجم الدین کبری و پیش از رضی الدین علی لالاست، [۵۱]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۱۵، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۵۲]
احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، ج۱، ص۳۴۹، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش.
جملگی حکایت از این دارد که مجدالدین جانشین نجم الدین کبری شده است.۶ - اندیشههای عرفانی بغدادیگزیدهای از اندیشههای عرفانی وی چنین است: ۶.۱ - دین خاتمدین اسلام تا انقراض جهان ناسخ همه شریعتهاست، و به تقدیر خدای عزیز و حکیم ، جامع همه اسرار طریقت بوده و چیزی را فروگذار نکرده است. [۵۳]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۲ - وجوب تبعیت محض از پیامبرفایده ریاضت در صورتی که موافق شریعت اسلام باشد و شرط متابعت از احکام و مبایعت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم محقق گردد، آن است که ( انسان ) حق و فرمان او را یک به یک بپذیرد و در عمل به شریعت از سرمویی تجاوز نکند. [۵۴]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۲۲۱، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۳ - تحقق عبودیتعبودیت به خودی خود به وجود نمیآید، بلکه منحصر به تصرف و تربیت شیخ است. [۵۵]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۰۶، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۴ - عبودیت صحیحعبودیت سالک باید از حقیقت عبودیت حضرت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم سرچشمه گرفته باشد و از نظر ظاهر و باطن ، کمال متابعت از آن حضرت را داشته باشد تا خدای متعال از این طریق باطن او را از کدورتهای نفسانی پاک سازد. [۵۶]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۲۳۹، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۵ - حقیقت خرقهحقیقت و اصل خرقه از حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم است. خرقه آن حضرت از جانب حضرت حق است. خداوند به واسطه عنایتی که به وی داشته او را به رفیعترین درجات دنیا و آخرت ارتقا داده و در هنگام وصول به کمال، لباسی بر وی پوشانده است که هم ویژه ظاهر او باشد و هم خاص حقیقت او. لباس بشری (ظاهری) او، شریعت؛ لباس قلب او، طریقت؛ و جامه سرّ او حقیقت است؛ لباس روحش، عبودیت؛ جامه خفیّ او، محبوبیت؛ و لباس صوری او خرقه است. [۵۷]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۹۴، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۶ - خلوتخلوت از لوازم طریقه صوفیان است، بویژه در آغاز که نور ارادت ظهور میکند [۵۸]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۳۱، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
و هشت شرط اساسی دارد که از آن جمله است:سکوت دائم [۵۹]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۳۷، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
مداومت بر ذکر معین که شیخ تلقین میکند [۶۰]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۵۲، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
نفی تمامی خواطر که بزرگترین شرط خلوت است و سالک بر اثر آن به حقیقت تفرید و انس با خدا نایل میشود.در این هنگام است که القای شیطان به الهام رحمان مبدل میشود و نفس به مقام اطمینان کامل میرسد. [۶۱]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۱۳۹، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۷ - مکاشفه مؤمن و کافرمکاشفه به مؤمن و مسلمان اختصاص ندارد، بلکه هر کس که به مجاهده نفس همت کند، حتّی با کفر و گمراهی، به مراتبی از مکاشفه دست مییابد، منتها با این تفاوت که سالک مؤمن و مسلمان در سلوک خود متوقف نمیشود ولی راهب پارسای غیر مسلمان متوقف میشود؛ چون دین و آیین او با آمدن شریعت محمدی منسوخ شده است. [۶۲]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶.۸ - علل پوشیدن جامه کبودمشایخ صوفیه جامه کبود را به سه جهت برای مریدان خود برگزیدهاند: شوخناک بودن در جامه تیره دیرتر معلوم میشود، ازینرو کمتر نیاز به شستشو دارد و سالک را از اشتغال به مجاهده باز نمیدارد؛ رنگ تیره ویژه اندوه رسیدگان است و سالک، به دلیل اوقاتی که به غفلت از حق و عبودیت گذرانده، خود را اندوه رسیده میداند، ازینرو جامه تیره میپوشد؛ به عقیده صوفیه ، هر جزئی از اجزای انسان وقتی به زیور عبودیت مزین گردد، نور ویژه ای مییابد که سالک آن را احساس میکند. نخستین نوری که برای نفس ظاهر میشود، نور کبود است که از امتزاج نور ذکر و تاریکی نفس پیدا میشود. ازینرو سالک به نشانه مقامی که در آن است لباس تیره میپوشد. برخی از مشایخ طریقت به پیروی از سنت رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم جامه سفید را بر سیاه ترجیح میدهند، زیرا سفیدی رنگ ندارد. اما از نظر آداب سلوکی فقط کسی حق استفاده از جامه سفید را دارد که به فنای بشریت و کمال عبودیت رسیده باشد. [۶۳]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۷۸ـ۷۹، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷ - آثار مجدالدین۷.۱ - تحفة البررةتُحْفَةُ البَرَرةِ فی المسائل العَشرة ، به عربی در پاسخ سؤالات یکی از مریدانش [۶۴]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۶۶، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
حاوی شرح آداب و رسوم و اندیشههای صوفیان، در ده بخش و تکملهای درباره سماع و حقیقت آن.یوسف اعتصامی در فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی [۶۵]
ایران مجلس شورای ملی، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی تالیف یوسف اعتصامی، ج۲، ص۳۵۵، تهران ۱۳۱۱ ش.
آن را تألیف احمد بن علی بن المهذب بن نصرالخواری ، متضمن ده سؤال که مجدالدین جواب آنها را تقریر کرده، معرفی نموده است.این کتاب را محمدباقر ساعدی خراسانی به فارسی ترجمه و در ۱۳۶۸ ش منتشر کرده است؛ زُبْدَةُ العَوالی و حِلْیَةُ الامالی ، مشتمل بر احادیث نبوی. مجدالدین از این کتاب، به عنوان مجموعه بهترین شنیدههایش یاد کرده است [۶۶]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۶۶، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۷]
مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ج۱، ص۲۷۴، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷.۲ - کتاب الاربعینکتاب الاربعین معروف به سَلْوَةُ المریدین فی فضائل ذِکر رَبِّ العالمین ، در چهل باب، متضمن بعضی از احادیث در فضایل ذکر ، که مؤلف به جهت اقتدا به مشایخ ـ که در جمع آوری « چهل حدیث » میکوشیدهاند ـ آن را تدوین کرده است. [۶۸]
دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ج۱۶، ص۳۶۵ـ۳۶۶، نگارش محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۵۷ ش.
۷.۳ - رساله در سفررساله در سفر، به فارسی در شرح سفر عوام، سفر خواص و سفر خاص الخاص. [۶۹]
مجدالدین بغدادی، رساله در سفر، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۹۰، به کوشش کرامت رعنا حسینی، در مجموعه سخنرانیها و مقالهها درباره فلسفه و عرفان اسلامی، چاپ مهدی محقق و هرمان لندلت، تهران ۱۳۴۹ ش.
۷.۴ - المسافریّةالمسافریّة ، به فارسی [۷۰]
احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج۲، ص۱۳۸۴، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
مجموعهای از رسائل وی به فارسی با نامهای السّیر و الطّیر، العُزلة و الخَلوة، الا سئلة و الاجوبة (مشتمل بر سؤال و جوابهای او با فخر رازی) و چند نامه [۷۱]
دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج۱، ص۴۸۱، تألیف محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۶۳ ش.
[۷۲]
احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج۲، ص۱۰۲۶، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
[۷۳]
احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج۲، ص۱۲۱۳، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
دو نامه که برای شمس الدین شهاب الاسلام ، یکی از مریدانش، نوشته است.موضوع این نامهها رفع اتهاماتی است که به او نسبت میدادند [۷۴]
مجدالدین بغدادی، «متن نامه مجدالدین بغدادی»، ج۱، ص۸۸ـ۹۴، یغما، سال ۱۲، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۸).
متن اجازه ارشاد به علی لالا. [۷۵]
احمد علی رجایی، «معرفی نسخه ای خطی»، ج۱، ص۵۳۱ـ۵۳۳، یغما، سال ۱۸، ش ۱۰ (دی ۱۳۴۴).
[۷۶]
ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص۳۰۸، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
۷.۵ - دیوان شعرمجدالدین، همانند بسیاری از اقطاب و عرفا ، گاهی نیز افکار عرفانی خود را در قالب شعر بیان کرده است. آقا بزرگ طهرانی [۷۷]
محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۹، قسم ۳، ص۹۶۰، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
دیوان شعری به وی نسبت داده است.چندین رباعی نیز از او در برخی منابع [۷۸]
رضا قلی بن محمد هادی هدایت، تذکرة ریاض العارفین، ج۱، ص۲۰۹، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
[۷۹]
امین احمد رازی، هفت اقلیم، ج۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳، چاپ جواد فاضل، تهران (بی تا).
دیده میشود.۸ - فهرست منابع(۱) محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش. (۳) امین احمد رازی، هفت اقلیم، چاپ جواد فاضل، تهران (بی تا). (۴) ابوالقاسم انصاری کازرونی، مرقوم پنجم کتاب سُلّم السّموات، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۴۰ ش. (۵) ایران مجلس شورای ملی، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی تالیف یوسف اعتصامی، تهران ۱۳۱۱ ش. (۶) یوگنی ادواردویچ برتلس، تصوف و ادبیات تصوف، ترجمه سیروس ایزدی، تهران ۱۳۵۶ ش. (۷) مجدالدین بغدادی، تحفة البررة فی المسائل العشرة، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، چاپ حسین حیدرخانی مشتاقعلی، تهران ۱۳۶۸ ش. (۸) مجدالدین بغدادی، رساله در سفر، به کوشش کرامت رعنا حسینی، در مجموعه سخنرانیها و مقالهها درباره فلسفه و عرفان اسلامی، چاپ مهدی محقق و هرمان لندلت، تهران ۱۳۴۹ ش. (۹) مجدالدین بغدادی، «متن نامه مجدالدین بغدادی»، یغما، سال ۱۲، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۸). (۱۰) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش). (۱۱) عطاملک بن محمد جوینی، کتاب تاریخ جهانگشای، چاپ محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷. (۱۲) محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۵ ش. (۱۳) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۴) اسدالله خاوری، ذهبیه: تصوف علمی ـ آثار ادبی تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۵) غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۵۳ ش. (۱۶) دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تألیف محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۶۳ ش. (۱۷) دانشگاه تهران کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، نگارش محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۸) احمد علی رجایی، «معرفی نسخه ای خطی»، یغما، سال ۱۸، ش ۱۰ (دی ۱۳۴۴). (۱۹) عباس زریاب خوئی، «داستان کشته شدن مجدالدین بغدادی»، یغما، سال ۷، ش ۱۲ (اسفند۱۳۳۳). (۲۰) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، کانپور۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۲۱) شرف الدین ابراهیم، تحفة العرفان فی ذکر سیدالاقطاب روزبهان، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۷ ش). (۲۲) محمد بن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۶۰ ش. (۲۳) محمد بن ابراهیم عطار، چاپ نیکلسون، لیدن ۱۹۰۵ـ۱۹۰۷. (۲۴) احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، چهل مجلس، تحریر امیر اقبال سیستانی، چاپ عبدالرفیع حقیقت (رفیع)، تهران ۱۳۵۸ ش. (۲۵) احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۶) محمد بن محمد عوفی، تذکرة لباب الالباب، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۶۱ ش. (۲۷) احمد منزوی، فهرست نسخه های خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش. (۲۸) عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمد امین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ ش. (۲۹) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، تذکرة ریاض العارفین، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش). (۳۰) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفّا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « شرف بن مؤید بغدادی»، شماره۱۵۰۶. |