فرقه بهشمیهبهشمیة گروهی از فرقه معتزله و از یاران ابوهاشم جبائی است. ابوهاشم از پدرش به چند جهت کنارهجویی کرد و به آن مسائل معتقد بود. فهرست مندرجات۲ - تاریخ تولد جبایی ۳ - وفات و محل دفن ۳.۱ - سخنی از ابوعلی ایذجی ۴ - علت شهرت به جبایی ۵ - پیروان ۶ - بزرگان بهشمیه ۷ - تألیفات و آثار ابوهاشم ۸ - افکار و عقاید بهشمیه ۹ - عمده آرای ابوهاشم ۹.۱ - مستحق ذم و عقاب دانستن افراد ۹.۲ - اختیاری دانستن امامت ۹.۳ - عاصی و مطیع بودن افراد ۹.۴ - ابداع نظریه احوال ۹.۵ - پذیرفته نشدن توبه ۹.۶ - عبث دانستن رنج و سختی ۹.۷ - واجب ندانستن برخی عبادات ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - رهبر فرقهعبدالسلام بن ابوعلی محمد جبایی [۱]
فخر رازی، محمد بن عمر بن الحسین أبوعبدالله، اعتقادات فرق المسلمین والمشرکین، ج۱، ص۴۴، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۰۲، تحقیق: علی سامی النشار.
[۲]
شیبانی جزری، أبوالحسن علی بن أبیالکرم محمد بن محمد، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۱۹۲، دارالنشر:دار صادر - بیروت - ۱۴۰۰ه - ۱۹۸۰م.
و کنیه او ابوهاشم و معروف به جبایی فرزند ابوعلی جبایی (محمد بن عبدالوهاب بن سلام بن خالدبن حمران بن ابان مکنی به ابوعلی و ملقب به جبائی، مولی عثمان بن عفان از مشایخ متکلمان و از ائمه معتزله است. سمعانی او را از اهالی جبای بصره دانسته و به عقیده حموی خطاست و صحیح آن است که وی از جبای خوزستان است. وی استاد شیخ ابوالحسن اشعری است و اشعری علم کلام را از وی فراگرفت و مذهب اشعریه از وی نشأت یافت.) متکلم بزرگ قرن سوم و چهارم قمری و از بنیانگذاران معتزله و مکتب اعتزال بوده است. ابوهاشم شاگرد پدر خود، ابوعلی جبایی بود که در آن زمان ریاست معتزله بصره را به عهده داشت. ابوهاشم در شماری از مسائل کلامی با پدرش اختلاف داشت و وقتی رئیس معتزله بصره شد، عدهای از شاگردان ابوعلی جانشینی او را بر اساس همین اختلافات کلامی رد کردند.۲ - تاریخ تولد جباییدر مورد تاریخ تولد او بین سالهای ۲۴۷ق و ۷۷ق اختلاف است؛ اما سال ۲۷۷ق صحیحتر به نظر میرسد؛ زیرا اگر در ۲۴۷ق به دنیا آمده بود، پدرش ابوعلی (متولد ۲۳۵ق) هنگام ولادت او دوازده سال بیشتر نمیداشت. به علاوه، شواهدی هست دالّ بر اینکه ابوهاشم وقتی در پی مرگ پدرش در سال ۳۰۳ ق رئیس معتزله بصره شد، ظاهراً هنوز بسیار جوان بود. از جمله این شواهد آن است که قاضی عبدالجبار برای ذکر نام ابوهاشم در ابتدای طبقه شاگردان ابوعلی، عذر خواسته و گفته است که چون ابوهاشم از بسیاری از افراد این طبقه جوانتر است، باید به لحاظ سنی بعدتر میآمد. ۳ - وفات و محل دفنابوهاشم ظاهراً بیشتر عمر خود را در عَسکر مُکْرَم و بصره گذراند. در ۳۱۴ یا ۳۱۷ق ساکن بغداد شد. وی در ماه شعبان سال ۳۲۱ق در بغداد درگذشت و در همانجا دفن شد. ۳.۱ - سخنی از ابوعلی ایذجیابوعلی ایذجی در مورد دفن او میگوید: جنازه او را در روزی بارانی به سمت قبرستان خیزران بردیم؛ در حالیکه اکثر مردم از مرگ او اطلاع نداشتند. آن روز همزمان با روز مرگ ابوبکر بن درید ادیب بزرگ عرب بوده است. [۴]
التمیمی سمعانی، ابیسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور، الانساب، ج۲، ص۱۷ ـ ۱۸، دارالجنان - بیروت – لبنان، ۱۴۰۸ ق - ۱۹۸۸ م، تحقیق: عبدالله عمر البارودی، چاپ اول.
۴ - علت شهرت به جباییعلت شهرت ابوهاشم به جبایی این است که پدرش ابوعلی از اهالی جبا خوزستان بوده است. ۵ - پیرواناکثر معتزله بر مذهب ابوهاشم هستند؛ زیرا صاحب بن عباد (نام وی اسماعیل، مکنی به ابیالقاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخستین کس است از وزرا که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابوالفضل بن العمید بود و او را صاحب بن عمید میگفتند و چون به وزارت رسید، این لقب بر او بماند. صابی در کتاب التاجی گوید: صاحب را از آن جهت بدین لقب خواندند که از کودکی همنشین مؤیدالدولة بن بویه بود و او وی را صاحب نامید و از کودکی بدین لقب مشهور بود.) [۵]
دهخدا، لغتنامه دهخدا.
وزیر آلبویه مردم را به این مذهب دعوت میکرد. [۶]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۶۹، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
۶ - بزرگان بهشمیهپس از مرگ ابوهاشم، ابوعبداللّه بصری رئیس بهشمیه شد و پس از مرگ او نیز قاضی عبدالجبار جانشین وی گردید. جانشین قاضی عبدالجبار در مقام رئیس بهشمیه، ابورشید نیشابوری بود که بعد از او ابن متّویه جانشین او شد. یکی از شاگردان قاضی عبدالجبار، ابوالحسین بصری (متوفی ۴۳۶)، درباره چند موضوع کلامی با استاد خود اختلاف پیدا کرد و خود مکتبی بنیان نهاد. این دو مکتب (بهشمیه و مکتب ابوالحسین بصری)، مدتی در کنار هم باقی ماندند. فخر رازی در کتاب اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین اظهار میکند که در زمان او، از معتزله فقط اصحاب ابوهاشم و ابوالحسین بصری باقی ماندهاند. [۷]
فخر رازی، محمد بن عمر بن الحسین أبوعبدالله، اعتقادات فرق المسلمین والمشرکین، ج۱، ص۴۴، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۰۲، تحقیق: علی سامی النشار.
[۸]
شیبانی جزری، أبوالحسن علی بن أبیالکرم محمد بن محمد، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۴۵، دارالنشر:دار صادر - بیروت - ۱۴۰۰ه - ۱۹۸۰م.
آرای بهشمیه در میان گروههایی غیر از مسلمانان اهل سنت، یعنی شیعیان زیدی و امامی، بسیار تأثیرگذار بود و بسیاری از علمای زیدی شاگرد نمایندگان بهشمیه بودند. ۷ - تألیفات و آثار ابوهاشمابوهاشم دارای آثار فراوانی بوده که شامل کتابها و جوابیههای او میباشد که همه آنها از بین رفته است. البته در مورد تعداد کتابهای او قولهای متفاوتی وجود دارد که بعضیها تا ۱۶۰ اثر هم اشاره کردهاند. ابنندیم در الفهرست خود کتابهایی برای او نام میبرد که به ترتیب زیر است: الجامع الکبیر، الأبواب الکبیر، الأبواب الصغیر، الجامع الصغیر، کتاب الإنسان، العوض، المسائل العسکریات، النقض علی أرسطالیس فی الکون والفساد، الطبائع و النقض علی القائلین بها، کتاب الاجتهاد. [۹]
ابن ندیم، محمدبن اسحاق ابوالفرج، ج۱، ص۲۴۷، دارالمعرفة، بیروت، ۱۳۹۸ه.
۸ - افکار و عقاید بهشمیههمانطور که در ابتدای بحث عنوان شد، ابوهاشم دارای آراء و نظریات مختلف و جدیدی بود و حتی با پدر خود اختلاف داشت. به همین دلیل بعضی از شاگردان پدرش به خاطر این اختلافات جانشینی او را نپذیرفتند؛ ولی چون در کتابهای طبقات معتزله هیچ اطلاعی در مورد او وجود ندارد و آثار فراوان ابوهاشم (که تا ۱۶۰ اثر هم نام بردهاند) از بین رفته است، آرای او را تنها از طریق نقل قولهای پراکنده در آثار بعدی میتوان شناخت. بغدادی در کتاب الفرق بین الفرق بعضی از نظریات او را با عنوان فضایح ابوهاشم شمرده است. ۹ - عمده آرای ابوهاشمعمده آرای ابوهاشم به شرح زیر است: ۹.۱ - مستحق ذم و عقاب دانستن افرادبدون آنکه فعل و عملی از افراد سر زند، آنان میتوانند مستحق ذم و عقاب باشند. (به همین دلیل آنان را ذمیه نیز گفتهاند) ظاهراً این اعتقاد از آنجا ناشی شده است که معتزله عموماً معتقد به استطاعت هستند؛ اما در این زمینه که آیا قدرت بر انجام کار (استطاعت) مقدم بر فعل است یا نه با یکدیگر اختلاف دارند. ابوهاشم از طرفداران همزمانی استطاعت و وقوع فعل بوده است؛ اما در عین حال میگفت کسی که استطاعت دارد، با داشتن توانایی و قدرت، ممکن است اقدام به فعل نکند. به نظر او چنین فردی مستحق نکوهش و ذم است. [۱۰]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۶۹، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
[۱۱]
اسفرائینی، طاهر بن محمد أبوالمظفر، التبصیر فی الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۸۷، دار النشر: عالم الکتب - لبنان - ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م، چاپ اول، تحقیق: کمال یوسف الحوت.
ابوهاشم کتابی، تحت عنوان (استحقاق الذم) داشته است. ۹.۲ - اختیاری دانستن امامتدر مورد امامت همان نظر اهل سنت را دارند که امامت را بر اساس نص نمیدانند و امامت را امری اختیاری و انتخابی میشمارند. [۱۲]
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن أبیبکر أحمد، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲ ۹۳، دارالمعرفة - بیروت، ۱۴۰۴ق تحقیق:محمد سید کیلانی.
۹.۳ - عاصی و مطیع بودن افرادشخص میتواند عاصی باشد، بدون اینکه گناهی کرده باشد و مطیع باشد، بدون اینکه عملی انجام داده باشد و حتی کافر باشد، بدون اینکه کار کفرآمیزی داشته باشد. [۱۳]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۷۱، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
[۱۴]
اسفرائینی، طاهر بن محمد أبوالمظفر، التبصیر فی الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۸۷، دار النشر: عالم الکتب - لبنان - ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م، چاپ اول، تحقیق: کمال یوسف الحوت.
۹.۴ - ابداع نظریه احوالشاید مهمترین نظریه ابوهاشم، نظر او درباره صفات خداوند است. او کوشید تا زمینهای مفهومی برای تحلیل کیفیت وجودی صفات خداوند و ارتباط این صفات با ذات او ایجاد کند. به همین دلیل نظریه احوال را ابداع کرد. به نوشته بغدادی، همکیشان او از معتزله هم او را به خاطر این نظریه تکفیر کردند، چه رسد به سایر و فرق و مذاهب دیگر. [۱۵]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۸۰، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
[۱۶]
اسفرائینی، طاهر بن محمد أبوالمظفر، التبصیر فی الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۸۷، دار النشر: عالم الکتب - لبنان - ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م، چاپ اول، تحقیق: کمال یوسف الحوت.
ابوهاشم بر خلاف پدرش که صفاتی چون علم و قدرت و حیات را عین ذات میداند، این صفات را احوالی میدانسته است که نه موجودند و نه معدوم، نه معلوماند و نه مجهول. ابوهاشم قبول ذات حضرت حق را برای پذیرش صفاتی (چون علم و قدرت و حیات) کافی دانسته است. به گفتهای بغدادی، اعتقاد ابوهاشم به حال از آنجا ناشی شده است که وی در مقابل این سوال قرار گرفت که وجه افتراق و اشتراک نادان و دانا چیست؟ آیا دانا نسبت به آنچه میداند از نادان ممتاز هست یا نه؟ مفارقت مطلق این دو مسلماً باطل است؛ زیرا هر دو از یک جنساند؛ اما دانا به خاطر دانایی از نادان مفارقت دارد. بنابراین لازم است که در خداوند، جهت مفارقت از نادان صفتی باشد که او را از وی جدا کند. [۱۷]
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن أبیبکر أحمد، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲ ۹۳، دارالمعرفة - بیروت، ۱۴۰۴ق تحقیق:محمد سید کیلانی.
۹.۵ - پذیرفته نشدن توبهدر مورد توبه معتقد است اگر فردی از کار قبیحی توبه کند، در حالی که زشتی آن را میداند، اما بر کار زشت دیگری که نسبت به زشتی آن هم علم دارد یا به زشتی آن اعتقاد دارد، هر چند فعل نیکویی باشد و به آن اصرار ورزد، توبه اول او صحیح نیست؛ چراکه زشتی را از آن جهت که زشت است، باید ترک کرد و اگر فردی عملی زشت را ترک کند و بر عمل زشت دیگری اصرار ورزد، معلوم میشود که به قباحت زشتی پی نبرده است. بنابراین توبه او صحیح نیست. [۱۸]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۷۵، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
[۱۹]
اسفرائینی، طاهر بن محمد أبوالمظفر، التبصیر فی الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۸۷، دار النشر: عالم الکتب - لبنان - ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م، چاپ اول، تحقیق: کمال یوسف الحوت.
همچنین او گفته است که توبه از گناه پس از ناتوانی از انجام گناه، درست نیست. [۲۰]
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد أبومنصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۷۶، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة - بیروت - ۱۹۷۷، چاپ دوم.
[۲۱]
اسفرائینی، طاهر بن محمد أبوالمظفر، التبصیر فی الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۸۷، دار النشر: عالم الکتب - لبنان - ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م، چاپ اول، تحقیق: کمال یوسف الحوت.
۹.۶ - عبث دانستن رنج و سختیابوهاشم در مورد دردها و رنجهایی که به انسان میرسد و اینکه آیا شایسته است، خداوند فردی را بدون (عوض) گرفتار رنج و ألم کند؟ گفته است که عوض، نوعی عنایت و تفضیل از جانب خداوند است؛ اما رنج و سختی، حتی با وجود عوض، عبث است و لذا قبیح است و بر خداوند روا نیست. پس رنجی که خدا پدید میآورد باید علاوه بر عوض، مصلحتی در پیداشته باشد. ۹.۷ - واجب ندانستن برخی عباداتابوهاشم طهارت برای نماز، وقوف و سعی و طواف و زکات و کفارات و قضای دیون و ادای نذور را واجب نمیدانست. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه بهشمیه». |