بصره
بصره البصرة Basra | |
---|---|
| |
اطلاعات کلی | |
نام رسمی : | بصره البصرة Basra |
کشور : | عراق |
استان : | |
سال شهرشدن : | ۱۴-۱۷ق/۶۳۵-۶۳۸ (میلادی) |
مردم | |
جمعیت | ۳,۸۰۰,۲۰۰ نفر |
زبانهای گفتاری: | عربی |
مذهب: | شیعه امامیه، سنی |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت: | ۱۹,۰۷۰ |
ارتفاع از سطح دریا : | ۱-۲م
|
شخصیتهای تاریخی | |
والیان | عتبه بن غزوان مغیرة بن شعبه ابوموسی اشعری عثمان بن حنیف بسر بن ابی ارطاة زیاد بن ابیه عبیدالله بن زیاد حارث بن عبدالله ازدی مصعب بن زبیر حجاج بن یوسف |
ادیبان : | فرزدق جاحظ سیبویه خلیل فراهیدی مبرد حریری اخفش اوسط عبدالملک اصمعی |
متکلمان : | ابوالهذیل علاف ابوالحسن اشعری حسن بصری |
فقیهان : | ابوالحسن ماوردی محمد بن سیرین |
بَصره بندری تاریخی در بین النهرین سفلی، در ساحل اروندرود و در جنوب شرقی عراق که مهمترین بندر رودخانهای و دومین شهر بزرگ این کشور از جهت وسعت پس از بغداد به شمار میآید. این بندر به سبب مجاورت با خلیج فارس از اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی برخوردار است.
بصره بر زمینی جلگهای با خاکهای رسوبی بنا شده است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱ تا ۱/۸۰ متر است. این شهر با نخلستانهای گسترده (حدود ۱۸ میلیون درخت) احاطه شده است.
تاریخ
گفته شده است در محل ایرانینشینی به نام وَهِشتاباذ اردشیر بنا شده، اما شهر اسلامی جدیدالتأسیس است. بصره پیش از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه نظامی مرزداران ایران در زمان ساسانیان بوده است.
تصرف توسط مسلمانان
در ۱۲ق با تأیید ابوبکر به بصره حمله کردند و تا ۱۴ق چندین بار به ناحیه بصره هجوم آوردند. پس از فتح حیره، عتبة بن غزوان، از صحابه پیامبر اکرم (ص) در سال چهاردهم هجری، بر ویرانههای قرارگاه قدیم ایرانیان - که اعراب آن را الخریبه میخواندند- اردو زد و سپس در سال هفدهم به دستور عمر بن خطاب، خلیفه دوم، این محل را برای احداث اردوگاه نظامی برگزید که اساس شهر بصره شد. نام این شهر احتمالاً از کیفیت خاک آن -سنگ سست- گرفته شده است یا معرب «بسراه» فارسی است.
بصره نخستین تا سده ۸ق آباد بوده و پس از آن ویران میشود. آثار آن در ۱۴کیلومتری بصره جدید دیده میشود.
اردوگاه مسلمانان که در حدود پانزده کیلومتری شط العرب واقع بود، به سبب موقعیتش، میتوانست بر راه خلیج فارس و عراق و ایران اشراف داشته باشد. خانههای نخستین از نی بود. پس از آتشسوزی در سال۱۷ق، به دستور عمر خانهها را با خشت خام بازسازی کردند. در عهد زیاد بن ابیه، مسجد جامع و اقامتگاه حاکم، بنا شد. پس از فتح نواحی اطراف، جمعیت و وسعت بصره افزایش یافت. در ۳۵ق جمعیت ۶۰هزار و در ۵۰ق به ۳۰۰هزار نفر رسید. موقعیت تجاری بصره به آبادانی و حتی حاکمنشینی عراق انجامید. در سال ۱۵۵ ه.ق، باروی شهر، با خندقی در اطراف آن، ساخته شد. تأمین آب آشامیدنی بصره پیوسته مشکلی عظیم بوده است و اهالی ناگزیر بودند برای تأمین آب، مسافتی دور طی کنند و تا دجله بروند.
این مشکل و نیز شرایط اقلیمی نامساعد، از تبدیل اردوگاه نظامی به شهری بزرگ جلوگیری میکرد، اما عوامل سیاسی، اقتاصدی و روانی موجب ماندگای اهالی بصره در آنجا شد تا اینکه سرانجام عوامل دیگری چون بنای شهر بغداد و سپس انحطاط قدرت مرکزی و هرج و مرج سیاسی، موجبات زوال شهر را فراهم آورد.
بصره در آغاز برای مشارکت در فتوحات، گروههایی گسیل میداشت و نیروهای بصره در نبرد نهاوند و فتح استخر و فارس و خراسان و سیستان شرکت داشتند. در این مرحله اردوگاه نظامی به وظایف طبیعی خود میپرداخت. اما پس از به دست آوردن غنایم بسیار و گسیل شدن آنها به شهر، اهلی بصره کم کم به اهمیت خویش پی بردند. در این هنگام سیر حوادث سرعت یافت و این شهر صحنه نخستین جنگ داخلی، در آغاز خلافت امام علی در سال ۳۶ ه.ق شد. پیش از آغاز جنگ، اهالی هم رأی نبودند و پیروزی امام بر اصحاب جمل نیز بر تشتت آرا افزود. اما به طور کلی و بر خلاف کوفیان، سکنه بصره بیشتر سنی بودند تا شیعه و این امر نیز بعداً ادامه داشت. سال ۳۷ ه.ق مردان بصره در صفوف لشکریان امام در جنگ صفین شرکت کرند. در همین شهر تعداد بسیاری از نخستین خوارج گرد هم آمدند. در سال ۴۱ ه.ق معاویه بار دیگر امویان را بر شهر مسلط کرد و در سال ۴۵ ه.ق زیاد بن ابیه را به آنجا فرستاد. تا حدودی میتوان بانی آبادانی شهر را زیاد دانست. بصریان به پنج قبیله شده بودند. اهل اعالیه (اهالی ارتفاعات حجاز)، تمیم، بکر بن وائل، عبدالقیس، و ازد. این گروههای عرب، اشراف بصره به شمار میآمدند که بومیان اندک و بسیاری از اقوام مهاجر (از جمله ایرانیان، هندیان، سندیان، مالزیاییان و زنگیان) را به صورت موالی به خدمت خود درآوردند. ایشان نیز درگیر کشمکشهای اربابانشان میشدند. اوضاع محلی در زمان حکومت عبیدالله بن زیاد به وخامت گرایید و پس از مرگ وی (۶۴ ه.ق) ناآرامیهای شدیدی روی داد. بعد از مدتی هرج و مرج، زبیریان بر بصره تسلط یافتند و این شهر تا ۷۲ ه.ق در دست ایشان باقی ماند. در سالهای بعد، نگرانی عمده امویان سرکوب چند شورش و مهمتر از همه شورش ابن اشعث در ۸۱ ه.ق بود. دوران آرامش تا مرگ حجاج (۹۵ ه.ق) ادامه یافت و بعد از آن نیز فقط با شورش مهلبیان در سال ۱۰۱-۱۰۲ ه.ق و برخی آشوبهای کماهمیت به هم خورد. پس از مدتی شهر بدون دشواری چندانی زیر سلطه عباسیان درآمد. ولی طولی نکشید که نزدیکی پایتخت جدید، موقعیت نیمه مستقل بصره را از بین برد و بصره به صورت شهری ایالتی درآمد و اهمیت پیشین را نداشت و در معرض خطر شورشهایی قرار گرفت که بیشتر جنبه اجتماعی داشت تا سیاسی. از جمله شورش زُطّها که از سال ۲۰۵ تا ۲۲۰ ه.ق بر این ناحیه حکومت وحشت برقرار کردند. تسلط زنگیان در سال ۲۵۷ ه.ق بر شهر و غارت شهر به دست قرمطیان در ۳۱۱ ه.ق باعث ویرانی این شهر شد. با این وجود در دوران تسلط مزیدیان، شهر دوباره رو به آبادانی نهاد. با این همه باروی جدیدی که در ۵۱۷ در دو کیلومتری داخل باروی قدیم -که اواخر قرن پتجم ویران شده بود- ساخته شد، دلیل روشنی بر افول شهر است. بدویان آن حوالی (به ویژه افراد قبیله منتفق) با سوء استفاده از هرج و مرج سیاسی، شهر را تاراج کردند. در یکی از نسخههای خطی صورةالارض آمده است که از ۵۳۷ ه.ق به بعد، تعدادی از بناها ویران شد. امروز از شهر قدیم جز بنایی معروف به مسجد علی و قبور طلحه و زبیر و ابن سیرین و حسن بصری چیزی برجای نیست.
اوج شکوفایی و آبادانی شهر در قرن دوم و آغاز قرن سوم بود. جمعیت آن را میان ۲۰۰هزار تا ۶۰۰هزار گفتهاند. اگرچه نمیتوان صحت این ارقام را اثبات کرد. در قیاس با شهرهای قرون وسطا شهری بسیار بزرگ بود و حتی «ام البلاد» به شمار میآمد. زیرا مرکز بازرگانی بود و در بازار «مربد» آن کاروانها توقف میکردند و در بندر رودخانهای آن (الکلاء) کشتیهای نسبتاً پرظرفیتی پهلو میگرفتند. به سبب وجود یهودیان و مسیحیان و سوداگران غیرعرب، مرکز فعالیتهای اقتصادی بود. به دلیل داشتن چندین کارگاه اسلحه سازی، مرکزی صنعتی بود. با انواع مختلف خرما که در آنجا به عمل میآمد، به مرکزی کشاورزی تبدیل شده بود و سرانجام کانون فعالیتهای وسیع مذهبی و فرهنگی شمرده میشد. لویی ماسینیون میگوید بصره بوتهای حقیقی بود که در آن فرهنگ اسلامی، در فاصله قرنهای اول تا چهارم، شکل گرفت و در قالب سنتی خود متبلور شد.
باید توجه داشت که دستور زبان عربی در آنجا پدید آمد و بهویژه سیبویه و خلیل بن احمد آن را غنا بخشیدند. در آنجا واصل بن عطاء، عمرو بن عبید، ابوالهذیل، نظام و بسی افراد دیگر موجب تکامل اندیشههای معتزلی شدند و دانشمندانی چون ابو عمرو بن العلاء، ابوعبیده، اصمعی و ابوالحسن مدائنی اشعار و روایات تاریخی را گردآوردند که دستمایه آثار نویسندگان بعدی شد. علوم دینی درخششی تمام یافت و در کنار آن، حسن بصری و مریدانش تصوف را بنیاد نهادند. بصره جایگاه شاعران بزرگ اموی و نوپردازانی چون بشار بن برد و ابونواس و زادگاه نثرنویسان عربی چون ابن مقفع، سهل بن هارون و جاحظ بود.
پس از قرن سوم، انحطاط فرهنگی به وضوح زوال سیاسی و اقتصادی نبود و شهر به واسطه ابن سوّار دارای کتابخانهای مشهور شد. پس از آن اخوان الصفا و حریری و مشاهیر دیگر، موجب شهرت بصره شدند، ولی فرهنگ عرب به طور کلی رو به زوال میرفت و بغداد و دیگر مراکز ایالتی، بصره را کاملاً تحت الشعاع قرار دادند.
پس از مغول
بصره که در قرنهای پنجم تا هفتم اهمیت و رونق خود را از دست داده بود، به سبب ویرانیها و هرج و مرجها و آشوبهایی که پس از حمله هلاکو به عراق (۶۵۶ ه.ق) بروز کرد و نیز به سبب استقرار دولت ایلخانی در آن دیار، با سرعت بیشتری رو به تباهی نهاد. بصره در آن هنگام، یکی از دورترین ایالات بود و به نحو شایستهای اداره نمیشد. از این رو پی در پی دستخوش پریشانی و شورش و تفرقه میگردید. در اواسط قرن هشتم، ابن بطوطه قسمت اعظم شهر را ویران یافت و در آن هنگام با اینکه برخی از بناهای اصلی از جمله مسجد جامع هنوز برپا بود، باز شهر به تغییر مکان از محل قبلی به جای دیگر (محل فعلی) در حدود بیست کیلومتر دورتر، در محل ابله یا حوالی آن، گرایش داشت. این تغییر مکان تا حدی به منظور امنیت شهر و تا حدی نیز به علت خرابی نهرها بود. نخلستانهای شط العرب، که شهر را در میان گرفته بود، منبع ثروت و مایه افتخار بصریها باقی ماند. ولی حیات اقتصادی و فرهنگی آنجا در سراسر دوره جلایریان و ترکمانان تاریخ عراق ۷۴۰-۹۱۴ ه.ق) رو به افول داشت و هنگامی که عاقبت در ۹۱۴ ه.ق همراه بقیه عراق مدت یک نسل ۹۱۴-۹۴۱ ه.ق به دست شاه اسماعیل اول صفوی بود، اهمیت چندانی نداشت.
تسلط عثمانیها بر عراق در سال ۹۴۱ ه.ق، موجب شد که اهل سنت که در آن زمان نیز بر دیگران فزونی داشتند، بیش از پیش تقویت شوند. ولی این امر بر موقعیت یا رونق بصره تأثیر چندانی ننهاد. پاشای ترک بغداد از شهری که در جنوبیترین نقطه قلمروش در محاصره باتلاقها و در معرض تهدید قبایل قرار داشت، به احترامی و خراجی اندک قانع بود. در سال ۹۵۳ ه.ق که ادعای استقلال خواهی در بصره از حد گذشت، دو ستون اعزامی از مرکز عراق توانست قدرت ظاهری سلطان را در برابر چند شخصیت نیرومند محلی که خود را نامزد حکومت کرده بودند، اعاده کند. یکی از افراد سرشناس محلی به نام افراسیاب که اصل و نسبش معلوم نیست، به اتفاق پسر و نوهاش، علی پاشا و حسین پاشا به شبه استقلالی گستردهتر و موفقتر دست یافتند و سیادت سلطان را فقط اسما تمکین میکردند. این خاندان دروازههای بصره و آبراههای آن را به روی نمایندگان و ناوگانهای تجاری اروپاییان (پرتغالیها، انگلیسها و هلندیها) که در آن زمان در خلیج فارس فعالانه به تجارت مشفول بودند، گشود و حدود ۴۵ سال، با فراز و نشیبها و وقفههایی در برابر اقدامات مسلحانه و سیاسی پاشای بغداد، تهدید پادشاه صفوی و دسیسههای رقیبان محلی و عشایر تاب آورد. حتی پس از یک نسل کامل که سراسر دستخوش قیام محلی و مداخلات خارجی و تسلط قبایل حویزه و منتفق و تلفات طاعون بود، به طور کامل به امپراتوری عثمانی نپیوست.
در دو قرنی که از این وقایع گذشت (دوازدهم و سیزدهم) بصره شهر عمده جنوب عراق و تنها بندر آن کشور -گرچه بسیار ابتدایی و با تجهیزات ناقص- پایگاه ناوگانی محقر و از هم پاشیده و مرکز تجارت خرما و گذرگاه قبایل و امیران عربستان و خوزستان و خلیج فارس بود. این شهر، که از نظر اداری پس از ۱۲۴۷ ه.ق بهتدریج رو به تجدد نهاده بود، همواره در معرض غارت و حتی هجوم قبایل، بویژه گروه عشایر منتفق و نیز طاعون و سیل قرار داشت.
در لشکرکشیهای نادرشاه (حکومت:۱۱۴۸-۱۱۶۰ ه.ق) به عراق در اواسط قرن دوازدهم، بصره تهدید و مدتی محاصره شد و به دنبال عقب نشینی وی، این شهر کوششهای معمول را در انزوای خود ادامه داد. تنها در دوره حکومت چند تن از «متسلم»ها نظیر سلیمان ابولیلی (از ۱۲۶۶ ه.ق)و سلیمان بزرگ (از ۱۲۸۲ ه.ق) از حکومتی سالم و قدرتمند برخوردار شد. مراکز دائمی بازرگانی و کنسولگریها و نمایندگیهای اروپایی (انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی) بهتدریج به وجود آمد. اما ناآرامی چندان کاهش نیافت و بر خطر قبایل -به سبب پیدایش رهبری نیرومند سعدون در میان عشایر منتفق از ۱۲۵۶ ه.ق افزوده شد. محاصره و قرار گرفتن شهر و ناحیه بصره در ۱۱۸۹-۱۱۹۴ ه.ق در دست نیروهای ایرانی صدیق خان، برادر کریم خان زند، دورهای مستقل از تاریخ بصره به شمار میآید که بازگشت تمام اوضاع و احوال معهود را به دنبال داشت. در سال ۱۲۱۳ ه.ق ناوگان امام مسقط بصره را تهدید کرد، اما به نتیجهای نرسید. گرچه رقیبان مسابقه تحصیل قدرت قبیلهای یا حکومتی در جنوب عراق کوشیدند تا حمایت او را نسبت به خود جلب کنند. (مثلاً در ۱۲۴۱ ه.ق). طاعون بزرگ بغداد در ۱۲۴۷ ه.ق، بدین بندر نیز سرایت کرد و به ضعف و ناآرامیهای آنجا افزود.
میان سالهای ۱۲۴۸ تا ۱۳۳۲ ه.ق، در بصره بهتدریج توسعه و عمران و امنیت ایجاد شد و علاقه به بازرگانی با اروپا و امریکا افزایش یافت. در ۱۲۶۷ ه.ق بصره به «ولایت» تبدیل شد و در میان خاندانها و شخصیتهای برجسته آن کانونی از ملیگرایی نوخاسته عرب به وجود آمد.
تکوین بصره به صورت بسیار نوین آن، به هنگام تسلط انگلیسیان بر عراق (از ۱۳۳۳/۱۹۱۴ ه.ق) و قیمومت آنان بر آنجا (۱۲۹۹-۱۳۱۱ ه.ش/۱۹۲۰-۱۹۳۲ م) بسیار سریع بود. بندرگاه آن بر اساس طرحی وسیع و کاملاً مجهز ساخته شد، آبراهی عمیق در دهانه شط العرب حفر گردید، شهر و حومه آن با ایجاد انواع راهها و بناها و خدمات عمومی بهسرعت توسعه یافت و پایانه جنوبی راه آهن عراق و مرکز هواپیمایی رو به گسترش در آن ایجاد شد. با تأسیس دولت عراق، بصره مرکز «لوا»یی (=استانی) شامل قضا(=شهرستان)های ابوالخصیب و قرنه گردید. جمعیت شهر و حومههای معقل و عشار در ۱۳۳۴ ه.ش به ۲۰۰۰۰۰ تن میرسید. بصره بر اثر بهبود امنیت و راههای ارتباطی، مهمترین بندر و انبار کالای خلیج فارس و دروازه با اهمیت عراق به حارج شد. در سه دهه پیش از ۱۳۳۶ ه.ش کارهای عمرانی بیشتری در زمینه شهرسازی و خیابان کشی (از جمله احداث جاده ساحلی باشکوه) ایجاد بناهای دولتی و بازرگانی و عرضه خدمات و تسهیلات عمومی انجام گردید. نخلستانهای وسیع (که در آنها زندگی فقیرانه و ابتدایی همچنان ادامه دارد) و آبراه شکوهمند شط العرب چشم اندازی دیدنی برای شهر جدید بصره و حومه رو به گسترش آن فراهم میکند که آمیزهای شگفت از پدیدههای زندگی ابتدایی و قرون وسطایی و بسیار نوین است. صادرات خرما نظم بیشتری یافت و زیرنظر سازمانی در بصره متمرکز شد. کاوشهای شرکت نفت عراق به کشف حوزه نفتی مهمی در نزدیکی زبیر در ۱۳۲۷ش. ۱۹۴۸ و به دنبال آن کشفیات دیگری در این «لوا» (بویژه در الرمیله) انجامید. در ۱۳۳۰ ه.ش/۱۹۵۱ م صادرات نفت از طریق خطوط لوله به فاو شروع شد. صنعت بهسرعت و در مقیاسی وسیع رو به گسترش نهاد و بزرگترین منبع تأمین شغل، آموزش فنی و ثروت بصره گردید. در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲ ساختمان پالایشگاه کوچکی در مفتیه به پایان رسید و از سال ۱۳۱۳ ه.ش/۱۹۳۴ م و با آهنگی سریعتر پس از ۱۳۳۱ ه.ش/۱۹۵۲ م شهر و ناحیه از مزایای ثروتی که دولت مرکزی عراق از استخراج منابع نفتی خویش به دست آورده بود بهره بسیار برد و برای ایجاد سیل بندها، احیای اراضی و تأمین آب کشاورزی در اطراف شهر طرحهای مهمی به اجرا درآمد.
جمعیت
جمعیت بصره از ۱/۵ میلیون تن در ۱۳۵۶ ه.ش به کمتر از ۹۰۰ هزار تن در سالهای جنگ در دهه ۱۹۸۰م کاهش یافت. این شهر در جنگ خلیج فارس زیر بمباران شدید قرار داشت و باز هم از جمعیت آن کاسته شد. در ۲۰۰۴م جمعیت بصره ۱۴۷۷۲۰۰تن برآورده شد.
ایستگاه راه آهن بصره از بزرگترین و مهمترین ایستگاههای عراق است. در شبکه راههای شوسه عراق نیز بصره جنوب عراق را به بغداد و شهرهای شمالی متصل میکند و خود نقطه اتصال شماری از راههای فرعی در جنوب عراق است که شهر بصره را به نقاط مرزی شرق و جنوب و به مناطق بیابانی غرب آن متصل میکند. شهر بصره نقطه تلاقی مهمی در راههای زمینی و دریایی است و نیز یک فرودگاه بین المللی دارد. مرکز فرماندهی نیروی دریایی عراق در شهر بصره است.
بصره به عنوان بندر رودخانهای عراق، از طریق راه آهن و جاده اصلی به بغداد، و از دیگر راههای زمینی به کشورهای کویت و ایران مرتبط میشود. این شهر در پایانه خطوط لوله نفت است و پالایشگاه آن از مراکز صنایع مهم عراق به شمار میرود. تانکرهای اقیانوس پیمای حمل نفت از طریق آبراهه روکا به بصره رفت و آمد میکنند. نفت خام، خرما و پشم از عمدهترین اقلام صادراتی این شهر به شمار میرود.
توسعه صنعت نفت عراق در دهههای پس از جنگ جهانی اول، بصره را به یکی از مراکز تصفیه و صدور نفت تبدیل کرد. پیش از جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸ م) نفت از بصره توسط تلمبه خانههایی به شهر فاو در ساحل خلیج فارس منتقل و از آنجا برای صدور به نفتکشها بار میشد. در نخستین ماههای آغاز جنگ ایران-عراق پالایشگاه نفت بصره آسیب فراوان دید.
شهر جدید بصره از به هم پیوستن ۳ شهر کوچک بصره، عشار و معقل و بسیاری از روستاهای به هم پیوسته پیرامون نهر عشار تشکیل شده است. گرداگرد این روستاها را نخلستانهای انبوهی پوشانده که با آبراهها و خلیجهای کوچک منشعب از اروندرود احاطه شده است. زمینهای بصره به جزبخشهای باتلاقی آن، بسیار حاصلخیز است و در میان نخلستانهای آن، محصولاتی چون ذرت، برنج و ارزن کشت میشود.
از مؤسسات آموزش عالی شهر میتوان از دانشگاه بصره نام برد که در ۱۹۶۴م تأسیس شده است. این دانشگاه به تدریج توسعه یافت و امروزه یکی از مهمترین مراکز آموزشی عراق است.
در بخش قدیم بصره آثار با ارزشی از سدههای نخستین اسلامی بر جای مانده است که یکی از کهنترین آنها بقایای مسجد جامع بصره است. این مسجد که آغاز بنای آن را ۴۵ق میدانند از مشهورترین بناهای کهن اسلامی است. همچنین آرامگاه شماری از رجال مذهبی صدر اسلام و بزرگانی از صحابه و تابعین چون حسن بصری در این شهر واقع شده است. از دیگر آثار تاریخی شهر بصره، مسجد جامع کواز و کتابخانه عباسه است. از جاذبههای گردشگری بصره، باغهای عمومی و تفرجگاههای اطراف شهر از جمله باغ اندلس و باغ جزیره سندبار را میتوان یاد کرد. هورها و رودهای پیرامون بصره نیز از جاذبههای دیگر جهانگری این شهر محسوب میشوند.
تاریخ بصره
بصره در آغاز دوره اسلامی و جنگهای فتوح در زمان خلافت عمر بن خطاب بنا شد. برخی موقعیت آن را با وهشتاباذ اردشیر (در منابع عربی:خزیبه) از شهرهای ایران باستان و یا شهر تِرِدُن یا تردم از شهرهای بابل که در برخی منابع عربی به تدمر تصحیف شده است، منطبق دانستهاند. گریزدی بصره را همان شهر رام اردشیر دانسته است.
در زمان ساسانیان
منطقه بصره در دوره ساسانی جزو طسوج بهمن اردشیر از استان شاذبهمن به شمار میرفت. در این دوره، شاهان ساسانی برای تقویت مرزهای غربی ایران در برابر تهاجم قبایل عرب، پادگانها و استحکاماتی بنا کرده بودند؛ چنانکه شاپور دوم خندقی حفر کرده بود که به دریا میپیوست و در کنار آن دیدبانها و پادگانهایی استوار بنا نهاده بود. احتمالا این همان خندقی است که خسرو انوشیروان آن را بازسازی کرده بود و به گفته ابن رسته از هیت تا کاظمه نزدیک بصره ادامه داشته است. بنابراین چنانکه منابع کهن تأکید دارند، به نظر میرسد بصره قبل از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه سربازان ایرانی برای حفاظت از مرزهای ایران بوده است.
تأسیس
تأسیس بصره با حادثه فتح اسلامی ایران پیوندی مستقیم دارد. در ۱۲ق مسلمانان با اجازه و تأیید ابوبکر به قلمرو ایران حمله کردند و به خریبه در نزدیکی ابله که پایگاه قدیم ایرانیان بود و بعدها اساس شهر بصره شد، حمله کردند و ایرانیان را از آن نواحی راندند. این نخستین حمله مسلمانان به ناحیه بصره بود.
از آن پس تا ۱۴ق به این نواحی چندین بار حمله شد. پس از فتح حیره، عمر بن خطاب در صدد برآمد تا پایگاهی نظامی نزدیک مرزهای ایران در نواحی ابله و ارض الهند بنا کند. بنا بر این به دستور او عتبه بن غزوان خریبه را در ۱۵ کیلومتری اروند رود در محل دهکده کنوی زبیر برای این منظور برگزید و بصره را پایه ریزی کرد.
محل بصره در طول تاریخ به تدریج تغییر کرده است. بصره قدیم دست کم تا اوایل سده ۸ق آباد بوده و از آن پس ویران و خالی از سکنه شده است. برخی از آثار و ویرانههای آن در اطراف شهر زبیر در فاصله ۱۴ کیلومتری بصره جدید هنوز پابرجاست.
درباره تاریخ تأسیس بصره میان سالهای ۱۴-۱۷ق روایتهای مختلف در دست است. همچنان که درباره واژه یا تسمیه آن نیز منابع کهن اختلاف دارند. برخی بصره را در لغت به معنی زمین سخت یا سنگ سیاه یا سست دانستهاند که به سفیدی میزند. برخی نیز آن را مأخوذ از فارسی و معرب «بس راه» دانستهاند. زیرا از بصره راههای متعددی منشعب میشده است.
گفتهاند: جنگجویان مسلمان نخست در بصره منازلی از نی خود ساختند و چون عازم جنگ میشدند، آنها را برمیچیدند و چون باز میآمدند، دوباره برپا میکردند. در ۱۷ق منازل اینان آتش گرفت و به دستور عمر خانههایی از گل و خشت خام برای خود ساختند. چون زیاد ابن ابیهاز سوی معاویه ولایت بصره یافت، بناهای آنجا را از آجر و گچ ساخت و بصره شکل نهایی به خود گرفت.
شمار ساکنان بصره بصره در آغاز، اندک و منحصر به جنگجویان بود، اما پس از فتح نواحی مجاور آن از جمله ابله، قبایل مختلف از سراسر عراق و شبه جزیره عربستان بدانجا سرازیر شدند و به تدریج بر وسعت و جمعیت آن افزوده شد. چنانکه در حدود سال ۳۵ق جمعیت آن به ۶۰ هزار و به روایتی در ۵۰ق به ۳۰۰ هزار رسد. از سوی دیگر چون بصره در مسیر راه تجاری ایران و شام بود و داری موقعیت بازرگانی ویژه بود به زودی رو به آبادانی نهاد، تا جایی که حاکم نشین عراق شد.
حاکمان
- عتبه بن غزوان: نخستین والی بصره ۶ ماه بر آنجا حکومت کرد.
- مغیره بن شعبه: از سوی عمر ولایت یافت و دو سال بر این منصب بود. در زمان وی شورشهایی از سوی دهقانان تازه مسلمان ایرانی از جمله دهقانان میسان که از اسلام روی گردانده بودند و قصد حمله به بصره را داشتند، صورت گرفت.
- ابوموسی اشعری : در ۱۶ یا ۱۷ق والی بصره شد. او مسجد و درالاماره را که از نی بود، با خشت و گل ساخت. در این زمان بصره به صورت پایگاه و مرکز تجمع و ساماندهی سپاهایان درآمده بود و حملات مسلمانان به شهرهای غربی و مرکزی ایران بیشتر از این شهر فرماندهی میشد. از این رو بصره در تصرف نواحی شرق دجله و فرات و شهرهای نهاوند، دشت میشان، ابرقباذ، استخر، فارس، اصفهان، قم، کاشان، خراسان و سیستان نقشی بسیار مؤثر داشت.
- عثمان بن حنیف: در ۳۶ق با خلافت امام علی، بر ولایت بصره گمارده شد. اما طولی نکشید که بصره به صحنه نخستین جنگ داخلی یعنی جنگ جمل بدل شد و به روایتی در جنگ هزاران تن از اصحاب امام و از اهالی بصره کشته شد.
- حمران بن ابان:در ۴۱ق به روزگار معاویه، حمران بن ابان بر بصره دست یافت. اما از سپاه بسر بن ابی ارطاة شکست خورد.
- بسر بن ابی ارطاة: معاویه بسر بن ابی ارطاة را با سپاهی روانه بصره کرد. بسر ۶ ماه بر بصره حکومت کرد.
- عبدالله بن عامر
- زیاد بن ابیه: در این دوره با گسترش دامنه فتوحات، بسیاری از سپاهیان بصره به همراه خانوادههای خود به دیگر شهرها مهاجرت کردند و تا حد زیادی از جمعیت بصره کاسته شد. گفتهاند در آغاز خلافت معاویه، زیاد ۴۰ هزار تن از قبایل مختلف ساکن در بصره را با خانواده هاشان به خراسان کوچاند و اشماری از ازدیان آنجا را نیز روانه مصر کرد. بعدها در زمان عبدالملک نیز شمار زیادی از افراد قبیله عبدقیس از بصره به جزیره کوچیدند. با این حال از روایت بلاذری برمیآید که بصره در اوایل سده ۲ق شهری بزرگ بوده است.
- عبیدالله بن زیاد:در زمان حکومت عبیدالله بن زیاد (۵۸ق) خوارج باز در بصره آشوب به راهانداختند. عبدالله هم سیاست پدر را دنبال کرد و هر کس را که بر مذهب خوارج یافت، به قتل رساند و یا زندانی کرد. او ج این شورشها در ۶۱ق بود که عبیدالله بسیاری از خوارج، از جمله ابوبلال مرداس بن ادیه را دستگیر کرد و به قتل رساند.
- حارث بن عبدالله ازدی:با تسلط عبدالله بن زبیر بر حجاز (۶۴ق) شهرهای عراق از جمله بصره به تصرف وی درآمد و او حارث بن عبدالله را بر بصره گمارد. تا۷۲ق بصره در دست زبیریان بود. در زمان حکومت وی بصره را هرج و مرج فراگرفت و میان قبایل آنجا اختلاف افتاد. در فاصله سالهای ۳۷-۶۵ قمری یکی از مشکلات حکومت اموی، حضور خوارج در کوفه و بصره بود که گاه و بیگاه بر ضد دستگاه خلافت خروج میکردند. در اوایل حکومت زیاد، گروهی از این حوارج در بصره سر به شورش نهادند و دست به قتل عام زدند. اما به دست زیاد بن ابیه سرکوب شدند. وی در آبادانی بصره بسیار کوشید و چند مسجد در آنجا ساخت و نهر ابله و نهر معقل را حفر کرد.
با قیام ابن زبیر، خوارج بصره به سرکردگی نافع بن ازرق به او پیوستند و در جنگ با شام، او را یاری کردند. بصریان به سبب اختلافات اصولی با ابن زبیر به زودی او را ترک کردند و به بصره بازگشتند و بسیاری از آنان توسط ابن زیاد دستگیر و زندانی شدند.
پس از مرگ یزید بن معاویه میان قبایل پرنفوذ بصره یعنی ازد، تمیم و ربیعه اختلاف افتاد و با قتل مسعود بن عمرو شهر پرآشوب شد و ابن زیاد ناچار به شام گریخت و بصره به دست یاران نافع افتاد. پس از بیعت مردم با عبدالله بن زبیر، امارت بصره تا ۶۷ق بر عهده حارث بن ابی ربیعه بود و در همین سال مصعب بن زبیر از سوی برادرش عبدالله به امارت بصره گمارده شد.
استان بصره
جغرافیا
استان بصره حدود ۲۰۷۲۰ کمـ ۲ مساحت دارد. و مرکز آن شهر تاریخی بصره است. بندر فاو، از شهرهای مهم استان بصره است. واردات و صادرات کشور از طریق راههای دریایی و از جنوب این استان صورت میگیرد. استان بصره از غرب به استان المثنی (سماوه)، از شرق به خوزستان ایران، از شمال شرقی به استان میسان (عماره)، از شمال غربی به استان ذیقار (ناصریه)، از جنوب شرقی به خلیج فارس (دهانه فاو) و از جنوب و جنوب غربی به کشور کویت محدود میشود.
آب و هوا
آب و هوای این استان گرم و بیابانی است.منابع آب استان را رودهای دجله، فرات، اروندرود، آبراهههای منشعب از آنها و هورها تشکیل میدهد.
اقتصاد
اقتصاد استان بصره بر پایه استخراج نفت در حوزههای گوناگون استوار است.افزون بر نفت، میتوان از صنایع غذایی و نوشابه سازی، پارچه بافی و تولید پوشاک، چوب و کاغذ،شیمیایی و پتروشیمی، معدنی غیرفلزی و ماشین سازی نام برد.
بیش از نصف تمام محصول خرمای عراق از نخلستانهای بصره به دست میآید.حبوبات، ذرت، برنج و ارزن و انواع میوهها مانند سیب، انجیر، زردآلو، شفتالو، به و انار که در میان نخلستانها کاشته میشود، از محصولات کشاورزی استان است. به جز خرما، برخی محصولات دامی نیز چون پشم از این استان صادر میشود.
پانویس
- ↑ سریح، ص۱۹۷
- ↑ نک: تاج... ذیل بصر؛ نیز «اسماء...»، ص۶۱۰-۶۱۱
- ↑ دینوری، ص۱۱۷؛ ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ یاقوت، ج۱، ص ۴۳۱؛ شرقی، ۱۹۹
- ↑ یاقوت، ج۱، ص ۴۳۰-۴۳۱؛ حسنی، العراق...، ص ۱۷۳؛ قس: یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۳۸ که سوید بن قطبه فرمانده عرب را عامل ابوبکر در بصره دانسته است.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۴۳؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۰؛ خلیفه، ج۱، ص۱۱۵؛ اصطخری، ص ۸؛ علی، التنظیمات...، ص ۴۵
- ↑ ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ مقدسی، ص ۱۰۶؛ یاقوت، ج۱، ۴۳۰
- ↑ عزام، ص۱۳۳۰؛ نقشبندی، ص ۲۸۰؛ حسنی، «لواء...»، ص ۲۵۲
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص ۴۳۱،۴۳۲؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۱
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص ۵۲۸
- ↑ بلاذری،فتوح، ص ۳۵۵؛ ابن فقیه، ص ۱۷۴؛ یاقوت، ج۱، ص۴۳۳
- ↑ یاقوت، ج۱، ص۴۳۱
- ↑ علی، التنظیمات، ص ۳۱
- ↑ زیدان، ص ۵۶۸
- ↑ درویش، ص۸۷، ۹۲؛ عانی، همانجا
- ↑ درویش، دلیل الجهوریة العراقیة، ص۵۷
- ↑ نک:درویش،دلیل الجهوریة العراقیة، ص۸۷، ۹۲؛ عانی، موسوعة العراق الحدیث، ج۳، ص۱۴۱۷
- ↑ نقشه راهنمای عراق، گیتاشناسی، ۱۹۸۶م، شمـ ۱۸۴
- ↑ کربل، عبدالاله رزوقی، «الانهار فی محافظة البصرة، ۷۳؛ درویش،دلیل الجهوریة العراقیة، ۶۳
- ↑ کربل، ص۷۳؛ درویش،دلیل الجهوریة العراقیة، ص۸۲-۸۴
- ↑ نقشبندی، صناعة...، ص۳۲۴
- ↑ سریح، «الترکیب الداخلی لمدینة البصرة»...، ص۲۲۰
- ↑ سوسه، الدلیل الجعرفی العراقی، ص۶۸
- ↑ بصره، انکارتا؛ بصره، دایرة المعارف..؛ بریتانیکا، ج۱، ص۹۴۵؛ بدیع، تاریخ بصره، ص۹۲
منابع
پیوند به بیرون