بصره
بَصْره، شهری كهن در مغرب اقصى كه امروزه از آن ویرانهای بیش برجای نمانده است.
نام این شهر از بصرۀ عراق گرفته شده است و آنجا را به سبب رواج تجارت كتان و وفور لبنیات و سرخی خاكش به ترتیب بصرة الكتّان، بصرة الذبّان و بصرة الحمرا نیز نامیدهاند (ابوعبید، 2 / 789؛ یاقوت، 1 / 653؛ ابن عذاری، 1 / 103؛ ابوالفدا، 133؛ ابن عبدالمنعم، 108).
شهر بصره در كنار اقیانوس و جزو اقلیم طنجه، به مركزیت شهر فاس (اصطخری، 39؛ مسعودی، 68؛ مقدسی، 57، 219) و در حدود 13كیلومتری كوه صَرصَر قرار داشت كه سرشار از منابع آبی و میوه و زیستگاه قبایل مصموده بود (ابن عذاری، 1 / 235). گویند: برخی از نوادگان خلیفۀ دوم در آنجا مسكن داشتند (ابن حزم، 154).
دیوار گرداگرد شهر بصره از سنگ و آجر ساخته شده بود و 10 دروازه داشت (ابوعبید، همانجا؛ ابن عذاری، 1 / 103). در این شهر مسجدی بزرگ با دو گرمابه و دو گورستان بزرگ، یكی در مشرق و دیگری به نام قُضاعه در غرب آن وجود داشت. آب بصره شور بود و آب آشامیدنی مردم از چاه ابن ذَلفاء كه در مدخل شهر بود، تأمین میشد (ابوعبید، یاقوت، ابن عذاری، ابن عبدالمنعم، همانجاها).
شهر بصره همزمان یا نزدیك به تأسیس شهر اصیلا (ابوعبید، همانجا؛ ابن عذاری، 1 / 103، 235)، به احتمال قوی در اواخر سدۀ 2ق و در زمان حكومت ادریس دوم (177-213ق / 793- 828م)، یا به روایتی در 218ق و در زمان حكومت فرزندش محمد (213-221ق / 828 -836م) احداث گردید و اقامتگاه تابستانی آنان بود (ابوعبید، 2 / 806؛ مكناسی، 11؛ ابن ابار، 1 / 131؛ لئون افریقی، 310؛ ²EI) وقتی محمدبن ادریس دوم به فرمانروایی رسید، شهرهای مغرب را میان برادرانش تقسیم كرد و شهر بصره و نیز طنجه، سبته و تطوان به قاسم (و به روایتی یحیی) رسید (ابوعبید، همانجا؛ ابن اثیر، 6 / 415؛ ابن ابار، همانجا؛ ابن ابیزرع، 51؛²EI).
ابن عذاری نام فرمانروایان بصره را از آغاز تأسیس تا 347ق ذكر كرده است (1 / 235). این شهر در 310ق / 922م به تصرف حسن بن محمد بن قاسم بن ادریس، معروف به حَجّام درآمد (ابن ابی زرع، 82) و 3سال بعد، موسی بن ابی العافیۀ مكناسی بر آن مستولی گردید و ادریسیان ناگزیر به قلعۀ معروفشان، موسوم به حُجَر النَّسر كه در نزدیكی بصره قرار داشت، پناه بردند (همو، 83؛ ابن خلدون، 6(2) / 274- 275).
در 347ق / 958م بصره به عنوان مركز ایالتی كوچك شامل منطقۀ ریف و بلاد غُماره، توسط جوهر سیسیلی، سردار معروف فاطمی به حسن بن كَنّون سپرده شد (همو، 7(1) / 38) و مدت 15 سال زیر نظر فاطمیان افریقیه اداره میشد تا در اوایل سال 363ق توسط غالب، مولای حكم دوم (حك 350-366ق / 961-977م)، خلیفۀ اموی اندلس تصرف شد (ابن خطیب، 42؛ ابن خلدون، 7(1) / 38-39). در 368ق ابوالفتح یوسف بُلُكین بن زیری، مغرب را فتح كرد و عمال اموی را بیرون راند و آنگاه به بصره آمد و یحییبن علی بن حمدون، فرمانروای اموی آنجا را سركوب، و شهر را در همان سال یا 369ق ویران كرد (ابن اثیر، 8 / 666؛ ابن عذاری، 1 / 231-232؛ نویری، 24 / 175؛ ابن خلدون، 6(2) / 318-319، 433).
مقدسی در 378ق / 988م بصره را شهری ویران وصف كرده است (ص 220). در سدۀ 10ق / 16م تنها دیوارهای سنگی این شهر برجا مانده بود (لئون افریقی، 310-311).
مآخذ
ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به كوشش حسین مونس، قاهره، 1985م؛ ابن ابی زرع، علی، الانیس المطرب، رباط، 1972م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1983م؛ ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به كوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1975م؛ ابن عذاری، احمد، البیان المغرب، به كوشش كولن و لوی پرووانسال، بیروت، 1929م؛ ابوعبید بكری، عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ لئون افریقی، حسن بن محمدوزان، وصف افریقیا، ترجمه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به كوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ مكناسی، احمد، خریطة المغرب الاركیولوجیة، تطوان، 1961م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، به كوشش حسین نصار، قاهره، 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:. EI²