ابزار خطاطیدر این مقاله به بررسی وسایل خطاطی میپردازیم. فهرست مندرجات۲ - کاغذ ۲.۱ - اوصاف کاغذ خوب ۲.۲ - روشهای رنگنگاری کاغذ ۳ - قلم ۳.۱ - بهترین قلم ۳.۲ - قسمتهای مختلف قلم ۳.۳ - نصف آموزش ۳.۴ - نحت ۳.۵ - شق ۳.۶ - قط قلم ۴ - سیاهی ۵ - انواع مداد ۶ - مواد سازنده دوات ۷ - خاصیت حبر ۸ - انواع حبر ۹ - قلمتراش ۹.۱ - قلمتراش رایج ۱۰ - دوات ۱۱ - مقط ۱۲ - مهره ۱۳ - دوات آشور ۱۴ - کفچه ۱۵ - ابزار سطراندازی ۱۵.۱ - مسطر ۱۶ - تنگ ۱۷ - زیرمشق ۱۸ - قلمدان ۱۹ - خاک ۲۰ - فهرست منابع ۲۱ - پانویس ۲۲ - منبع ۱ - ابزارها و موادابزارهای کتابت از مهمترین ارکان خوشنویسیاند؛ زیرا مرغوبیت ابزار در خوبی خط بسیار مؤثر دانسته شده است. [۱]
عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه، ج۱، ص۶۸، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۸۵ش.
مهمترین این ابزارها عبارتاند از: کاغذ، قلم، سیاهی (مداد، حِبْر، مرکّب)، قلمتراش، دوات، مِقَطّ (قَطّزن)، مُهره، دوات آشور، کفچه، مِسْطَر (ابزار سطراندازی)، تَنْگ، زیرمشق، قلمدان، خاک. ۲ - کاغذدر جهان اسلام کاغذ به لحاظ کیفیت و اندازه انواعی گوناگون داشته است، از جمله کاغذ خراسانی و انواع آن طَلْحی، نوحی، فرعونی، جعفری، طاهری و نوعی کاغذ بغدادی که میشد بارها آن را پاک کرد و دوباره بر آن نوشت، [۲]
ابن ندیم الفهرست، ج۱، ص۲۲، تهران.
کاغذ دمشقی، [۳]
ناصر تکمیل همایون، «بررسی کوتاه درباره تاریخ کاربردی نوشتافزار و وسیلههای کمکآموزشی در ایران»، ج۱، ص۷۸، در برگِ بیبرگی: یادنامه استاد رضا مایل، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران: طرح نو، ۱۳۷۸ش.
شامی، [۴]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۵۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
سمرقندی که بسیار مرغوب بود و تا سده دهم در میان کاتبان شهرتی بسزا داشت، خان بالیغ، خطایی/ ختایی که کاتبان خراسانی آن را به کار میبردند و به کاغذ چینی نیز مشهور بود، دفتری، دولتآبادی، دولتشاهی، عادلشاهی و نظامشاهی از انواع کاغذ هندی، جَیْهانی، مأمونی، مصری، مغربی، و منصوری. [۵]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۴۷ـ ۷۴۹، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۶]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۵۱، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۷]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۵۴ـ ۷۵۷، مشهد ۱۳۷۲ش.
۲.۱ - اوصاف کاغذ خوبکاتبان برای کاغذ خوب صفت سفید، درخشان، ضخیم و بادوام را ذکر میکردند [۸]
نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۲۵۱، تهران ۱۳۸۰ش.
ابن بوّاب در قصیده رائیه بر نرمی کاغذ هم تأکید کرده است. [۹]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۷۴، تهران ۱۳۷۶ش.
این خواص تا قرن هشتم از مهمترین ویژگیهای کاغذ خوب بود، تا اینکه با رواج روش آهارْمُهره میشد از کاغذهای نازک و حتی نامرغوب، کاغذی خوب ساخت. [۱۰]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۵۷۲ـ۵۷۳، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۱۱]
نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۲۵۲، تهران ۱۳۸۰ش.
کتابت بر این کاغذ بسیار روان و راحت بود. به چنین کاغذهایی خوشقلم میگفتند. [۱۲]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۴، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
افزون بر این، دو نوع کاغذ نفیس دیگر در میان خوشنویسان و کاتبان رایج بود. یکی، کاغذ ابری که مبدع آن شهاب الدین عبدالله مروارید مشهور به بیانی کرمانی (متوفی ۹۲۲) بود، ولی ابداع آن را به ملامحمدامین جدولکش مشهدی و میرمحمدطاهر (هر دو در قرن دهم) نیز نسبت دادهاند. [۱۳]
محمد یحیی بن محمدشفیع قزوینی، «مکتوب محمدیحیی قزوینی به میرمحمدطاهر (واضع کاغذ ابری)»، ج۱، ص۳۱، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، نامه بهارستان، سال ۲، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۰).
[۱۴]
احمدبن حسین منش قمی، گلستان هنر، ص چهل ودو، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
این کاغذ پوشیده از نقوش رنگآمیزی شده به شکل ابرهای درهمپیچیده یا امواج آب است. [۱۵]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۳۸، مشهد ۱۳۷۲ش.
گونه دیگر، کاغذ زرافشان یا افشان است که بیشتر برای حواشی نسخهها و مرقعات و قطعههای خط به کار میرفت. [۱۶]
نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۲۵۸، پانویس، تهران ۱۳۸۰ش.
منش قمی [۱۷]
احمدبن حسین منش قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۴۵، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
ابداع آن را به مولانا غیاث الدین محمد مذهب مشهدی (متوفی ۹۴۲) نسبت داده است. ۲.۲ - روشهای رنگنگاری کاغذهمچنین، غالبآ کاغذ را با رنگهای معدنی و گیاهی رنگین میکردند، زیرا معتقد بودند سفیدی کاغذ قوه بینایی را کاهش میدهد. [۱۸]
رساله در بیان کاغذ، مرکّب و حلِّ الوان، ج۱، ص۵۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
به اینها کاغذ الوان میگفتند. [۱۹]
نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۲۵۷، تهران ۱۳۸۰ش.
رنگها و روشهای رنگآمیزی کاغذ بسیار متنوع بوده است، اما کاتبان بیش از همه به رنگ حنایی علاقهمند بودند. [۲۰]
باباشاه اصفهانی، آداب المشق، ج۱، ص۱۵۶، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
همچنین توصیه میشد بر کاغذهای تیرهرنگ با مرکّب رنگین بنویسند. [۲۱]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۶، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
کاتبان گاه کاغذ بغدادی، دمشقی، آملی، و سمرقندی، [۲۲]
رساله در بیان کاغذ، مرکّب و حلِّ الوان، ج۱، ص۵۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
گاه کاغذ عادلشاهیِ کمدانه و دولتآبادی [۲۳]
باباشاه اصفهانی، آداب المشق، ج۱، ص۱۵۶، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
و گاه کاغذ خطایی و سمرقندی را بهترین کاغذ میشمردند [۲۴]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۶، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۳ - قلماز مهمترین ابزارهای خوشنویسی است و در میان کاتبان ارزش معنوی ویژهای دارد، زیرا خداوند در قرآن بدان قسم یاد کرده است. بنای خط بر قلم خوب و قلمتراش تیز استوار است. [۲۶]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۰، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
قلم «جمع: اقلام و قلام» هنگامی به این نام خوانده میشود که تراشیده و بریده شده باشد، وگرنه بدان قَصَبَه (نی) میگویند. [۲۷]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۱، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
گذشتگان انواع قلم را به لحاظ محل رویش چهارگونه میدانستند: واسطی، آمویی، مازندرانی، و مصری، که بهترین آنها قلم واسطی و سپس آمویی بوده است. [۲۸]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۶۹، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
خیام در نوروزنامه، [۲۹]
عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه، ج۱، ص۷۰، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۸۵ش.
از دوازده نوع قلم یاد کرده که بااندازهها و تراشهای گوناگون در عراق رواج داشته و برخی از آنها به نام یکی از سرآمدان خوشنویسی معروف بوده است. این قلمها عبارتاند از: مُقْلی منسوب به ابن مقله، مُهَلَّلی منسوب به ابن مهلل، مُقَفّعی منسوب به ابنمقفّع، مُهَلَّبی، مهرانی، عمیدی، بوالفضلی، اسمعیلی، سعیدی، و شمسی منسوب به شمس المعالی که از نی رمْحی، بغدادی یا مصری بود. ۳.۱ - بهترین قلمبهترین قلم باید محکم، سنگین، درون تهی، رگهای اصلی آن راست، درون آن سفید، بیرونش مایل به سرخی، و اندازهاش دوازده تا شانزده انگشت باشد و در آن پیچیدگی نباشد. [۳۰]
عبدالله بن محمود صیرفی، آداب خط، ج۱، ص۱۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
خطاطان سختی قلم را جایز نمیدانستند و از سختی و سستی حد میانه را برمیگزیدند، زیرا گفته شده قلمی که سخت باشد، فرمانبردار نیست و خط حاصل از آن خشک و بیتحرک میشود. [۳۱]
فتحالله بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، ج۱، ص۱۰۸، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۳.۲ - قسمتهای مختلف قلممیدان یا عَرض (خانه)، وجْه، صَدر، سِنّ یا حَرف، شَحْم، ظَهْر، جَلفَه/ جِلفَه یا زبان قلم، فاق یا شیار. [۳۲]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
[۳۳]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۱ـ۶۲، تهران ۱۳۷۶ش.
میدان یا عرض قلم تمام قسمتی است که تراشیده میشود و از لبه پوست قلم تا نوک آن را دربرمیگیرد. اندازه میدان بسته به کاربرد خط متفاوت است. بهتر است میدان قلم در کتابت احکام و مناشیر و ترسلاتْ کوتاه و در کتابت دفاتر دراز باشد. [۳۴]
احمدبن عبدالله جمال، «آداب و لوازم کتابت، ج۱، ص۷۵، برگرفته از نسخه خطی مفتاح المطالب»، چاپ عارف نوشاهی، نامه بهارستان، ش ۱۳ و ۱۴ (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ش).
وجه قلم دم آن است، از طرف میدان تا محل قط. صدر، دم قلم است از پشت قلم تا محل قط. سِنّ یا حَرف، نیش راست و چپ نوک قلم است. نیش راست یا بلند را وحشی و نیش چپ یا کوتاه را انْسی میگویند. [۳۵]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۱، تهران ۱۳۷۶ش.
گوشت پشت زبان قلم، شَحْم نام دارد. به قلمی که شحم آن را برندارند مُشْحَم (دارای شحم) و اگر آن را بردارند مَشحوم (بیشحم) میگویند. اگر تمام شحم را بردارند، آن قلم را مُبَطَّنْ میخوانند. [۳۶]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۲، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
در ایران، به چنین قلمی «تخایر» میگفتند که استادان برای نشان دادن مهارت خود با آن مینوشتند، زیرا قلمی که اینگونه تراشیده شود، بر اثر فشار بیش از حد دست، زود میشکند. [۳۷]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۸۱، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
میدان قلم باید به اندازه بند انگشتِ بزرگ دست باشد؛ هرچند خوشنویسان بغداد آن را به اندازه ناخن آن انگشت میتراشیدند. [۳۸]
محمدبن علی ناموس خواری، «آلات کتابت و بیان آداب و عادات دبیری: برگرفته از نسخه تحفه جلالیه (تالیف اوایل سده هشتم ق)»، ج۱، ص۱۷، چاپ قنبرعلی رودگر، نامه بهارستان، ش ۱۳ و ۱۴ (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ش).
جَلْفَه یا زبان قسمت باریکی از میدان قلم است که به سر منتهی میشود. فاق یا شیار، شکافی است که بر زبان قلم میان وحشی و انسی ایجاد میکنند تا مرکّب راحت و یکنواخت بر کاغذ منتقل شود. به این عمل شَق میگویند. اندازه فاق برحسب سختی و سستی قلم متفاوت است. برای قلمی با سختی متوسط، اندازه فاق نصف میدان قلم است. [۳۹]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۱ـ۶۲، تهران ۱۳۷۶ش.
۳.۳ - نصف آموزشخوشنویسان تراشیدن قلم را نیمی از آموزش خط دانستهاند. [۴۰]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۲۱، مشهد ۱۳۷۲ش.
ابن بوّاب توصیه کرده است که همواره سر باریکتر قلم را بتراشند. [۴۱]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۷۳، تهران ۱۳۷۶ش.
آنچه درباره تراش قلم بین همه مشترک است، رعایت چهار اصلِ ضروری است: فتح، نَحْت، شق، و قَطّ. فتح برداشتن خانه یا میدان یا روی قلم و آغاز تراش قلم است. در این مرحله، قلمتراش را در بدنه قلم فرو میبرند و با فشاری یکسان تا سر قلم را برمیدارند. فتح بر سه نوع دراز، کوتاه و متوسط است. درازی میدان قلم باید به اندازه قطر قلم باشد، زیرا اگر زیاد باشد، با فشار دست به هنگام نوشتن، قلم زود میشکند و اگر کوتاه باشد، مرکّب بیش ازاندازه بر کاغذ میریزد. ۳.۴ - نحتنحت برداشتن پهلوی قلم است. در نحت، مساوی بودن هر دو پهلو نسبت به سر قلم ضروری است، زیرا در غیر این صورت زبانه قلم ضعیف میشود. برداشتن پهلوها باید چنان باشد که شکل زبان قلم همچون دم ماهی و میدان قلم مانند بدن ماهی شود، که به این شیوه ذَنَب الحوت میگفتند. [۴۲]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۳، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۳.۵ - شقشقْ شکافتن سر قلم است که بر اساس سختی یا سستی قلماندازه آن را بلند، کوتاه، و متوسط میگیرند. قط قطع کردن سر قلم از عرض با قلمتراش است. [۴۳]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۱ـ۳۷۳، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
[۴۴]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۲ـ۶۴، تهران ۱۳۷۶ش.
علی بن حسن خوشمردان [۴۵]
علی بن حسن خوشمردان، رساله تعلیم الخطوط، ج۱، ص۳۲۱، چاپ احسان الله شکراللهی طالقانی، در نامه بهارستان، سال ۳، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۱).
قط قلم را سه نوع دانسته است: جَزْم، مُحَرف، متوسط. به گفته او، [۴۶]
علی بن حسن خوشمردان، رساله تعلیم الخطوط، ج۱، ص۳۲۱، چاپ احسان الله شکراللهی طالقانی، در نامه بهارستان، سال ۳، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۱).
خوشنویسان در جوانی با قلم جزم، در میانسالی با قلم متوسط، و در کهولت با قلم محرف مینوشتند. میرعلی هروی [۴۷]
میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، ج۱، ص۹۳، در نجیب مایل هروی.
گفته است که یاقوت مستعصمی با الهام از توصیه منسوب به امام علی علیهالسلام درباره قط محرف، این قط را برگزید و رواج داد. از قط محرف خطی لطیفتر پدید میآید اما هم نوشتن با آن سختتر است و هم قلم را چنان ضعیف میکند که سر آن زود میشکند. در قطِ جزم قوت قلم بیشتر است، اما خطْ درشت و بیطراوت میشود.۳.۶ - قط قلمقط قلم به این ترتیب است که قلم را از طرف میدان آن بر مِقَطّ (قطزن) قرار میدهند و قلمتراش را بر پشت آن میگذارند و به یکباره با انگشت ابهام بر پشت قلمتراش فشار میآورند تا قلم صاف و بیعیب قطع شود. باید در این هنگام از قلم صدایی چون «قط» برخیزد، در غیر این صورت قط معیوب است. پس از قط، قلم را با نوشتن نقطه میآزمایند اگر نقطهای مربعشکل و کامل پدید آید، قلم درست تراشیده شده است. [۴۸]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۸، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
[۴۹]
مجنون رفیقی هروی، آدابالمشق، ج۱، ص۲۲۰.
روش تراشیدن قلم برای نوشتن هر خطی متفاوت است، مثلا برای ثلث آن را کمی فربه با قط متوسط، برای محقَّق و ریحان نازکتر از ثلث با شقّی بازتر و قطی نزدیک به جزم، و برای تعلیق همانند ریحان اما با زبانی درازتر میتراشند. [۵۰]
فتحالله بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، ج۱، ص۱۱۱، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۴ - سیاهیسیاهی (مداد، حِبر، مرکّب). مادهای سیاهرنگ که سر قلم را به آن آغشته میکنند و مینویسند. بهرغم باور رایج مبنی بر یکسان بودن مداد و حبر و مرکّب، این سه به لحاظ مواد تشکیلدهنده تا حدی باهم متفاوتاند. در ساخت مرکّب و مداد از دوده استفاده میشود، در حالی که برخی از انواع حبر را غالبآ بدون استفاده از دوده میسازند. [۵۱]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۸۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
فرق مداد و مرکّب در این است که مداد را به شکل مادهای خشک میساختند و کاتب برای نوشتن بدان آب میآفزود و آن را به صورت مایع درمیآورد؛ اما مرکّب را به صورت مایعِ آماده میساختند. [۵۲]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۸۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
اجزای اصلی تشکیل دهنده مداد، دوده، زاج، مازو، و صمغ است. خوشنویسان بزرگ برای ترکیب مواد و ساخت مداد و مرکّب روشی ویژه داشتهاند که از همه معروفتر روش ابن مقله، یاقوت مستعصمی و میرعلی تبریزی است. [۵۳]
میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، در نجیب مایل هروی، ج۱، ص۹۵ـ۹۶.
[۵۴]
رساله در بیان کاغذ، مرکّب و حلِّ الوان، ص ۵۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
رایجترین شیوه ساخت مداد چنین بود که روغن کتان یا کنجد یا تخم شلغم یا نفت را در چراغی میسوزاندند و با روشی خاص دوده آن را جمع میکردند. [۵۵]
میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، ج۱، ص۹۷، در نجیب مایل هروی.
[۵۶]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۸۹، مشهد ۱۳۷۲ش.
۵ - انواع مدادمداد تنورانی (با دوده سندروس و جو)، مداد چینی (ترکیب مداد فاسی و شیر تازه)، مداد عراقی (ترکیب آب شقایق نعمانی، صمغ عربی، بلوط ساییده و سفیده تخممرغ)، مداد فارسی (ترکیب هسته خرما و سرکه)، مداد کوفی (دوده پوست یا چوب انار با شیر تازه)، مداد هندی (ترکیب سوخته برنج و زاج و صمغ)، [۵۷]
معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، ج۱، ص۳۳ـ۳۶، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.
و مداد ذَهَبی که در شیراز میساختند و کیفیتش چنان بود که در برابر رطوبت بر کاغذ پخش نمیشد. [۵۸]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۰۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
۶ - مواد سازنده دواتیکی از مواد سازنده مرکّب، مازو یا شیره درخت بلوط است که آن را با زاج سفید (زاگ) میآمیختند که حاصل آن مایعی به رنگ بنفش تیره بود. [۵۹]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۹۰، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۶۰]
علی حسینی، مرکّبسازی و جلدسازی، ج۱، ص۵۵۴، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
زاج را قبل از استفاده بر صفحهای در معرض آتش میگذاشتند تا گوگردش بسوزد. [۶۱]
رساله در بیان کاغذ، مرکّب و حلِّ الوان، ج۱، ص۶۵، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
سلطانعلی مشهدی [۶۲]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۶، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
توصیه کرده است، به جای زاج از زَمه (سنگی شبیه به زاج سفید) استفاده شود. صمغ عربی بهترین نوع صمغ است که از درخت اقاقیا به دست میآید. [۶۳]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۸۹، مشهد ۱۳۷۲ش.
صمغ و دوده را باهم ترکیب میکردند. حاصلْ مرکّبی بود روان و براق. [۶۴]
میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، در نجیب مایل هروی.
۷ - خاصیت حبرماندگاری حبر در برابر گذشت زمان و نمدیدگی بیشتر از مداد و مرکّب و رنگ آن سیاهتر و براقتر است. [۶۵]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۲۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
به همینسبب توصیه شده است احادیث را با حبر بنویسند. [۶۶]
عبدالکریم بن محمد سمعانی، ادب الاملاء و الاستملاء، ج۱، ص۱۶۶، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
مصطفی عالی افندی [۶۷]
مصطفی عالیافندی، مناقب هنروران، ص ۱۱، استانبول ۱۹۲۶.
هم خوشنویسان را به استفاده از حبر تشویق کرده است. نکته دیگر اینکه حبر الزامآ سیاه نیست. ابن قتیبه [۶۸]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۳، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
حبر را مرکّب رنگی دانسته و صنهاجی [۶۹]
معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، ص۴۷، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.
[۷۰]
معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، ص ۵۲ ـ ۵۳، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.
از حبرهای قرمز، سبز، و سفید یاد کرده است. به انواع حبر رنگی حبر الوان گفته میشود. [۷۱]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۲۳، مشهد ۱۳۷۲ش.
۸ - انواع حبرحبر ادهم، که به رنگ سیاه و سفید مینماید و ترکیبی است از شیره خرما و زاج قرمز که مراحلی نظیر تصعید روی آن صورت میگیرد و صمغ عربی به آن اضافه میشود. [۷۲]
معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، ج۱، ص۵۰، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.
حبرالدخان، که در ترکیب آن از دوده نیز استفاده میشود. [۷۳]
قلقشندی، ج۲، ص۴۷۶.
حبرالرأس، که بدون دوده و بسیار براق بود و آن را برای نوشتن بر پوست به کار میبردند، زیرا درخشش آن بر کاغذ چشم خواننده را میآزرد و بهسبب نداشتن دوده، کاغذ را زود خراب میکرد [۷۴]
قلقشندی، ج۲، ص۴۷۶.
. حبر خورشیدی، که در ساختنش به جای آتش از گرمی خورشید استفاده میکردند. حبر ملون، که در برابر نور تغییر رنگ میداد. [۷۵]
نجیب مایل هروی، ج۱، ص۶۲۳، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۷۶]
نجیب مایل هروی، ج۱، ص۶۲۶، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
همچنین، حبر فُستُقی (پستهای)، حبر قرمز یاقوتی، حبر طاووسی، حبر مُصاحَف که گویا در کتابت قرآن کاربرد داشتنجیب [۷۷]
مایل هروی، ج۱، ص۶۲۵، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
حبر مطلا، حبر سُماق و غیره. [۷۸]
معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، ج۱، ص۴۲ـ۵۱، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹.
۹ - قلمتراشکاردی است با تیغهای راست واندازه و پهنای متوسط، که با آن قلم میتراشند. [۷۹]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
کیفیت قلمتراش در خوشنویسی بسیار مهم است، زیرا خط خوب به قلم خوب و قلم خوب به قلمتراش تیز وابسته است. [۸۰]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۳، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
قلمتراش باید چنان تیز باشد که بتوان با آن موی تراشید. همچنین نقل کردهاند که یاقوت مستعصمی برتری خط شاگردانش را به تیز بودن قلمتراش آنان وابسته دانسته است. [۸۱]
علی بن حسن خوشمردان، رساله تعلیم الخطوط، ج۱، ص۳۲۰، چاپ احسان الله شکراللهی طالقانی، در نامه بهارستان، سال ۳، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۱).
اگرچه برخی استفاده از سه و گاه چهار قلمتراش بااندازههای متفاوت را توصیه کردهاند، [۸۲]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۰۸، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۸۳]
مجنون رفیقی هروی، آدابالمشق، ج۱، ص۲۱۹.
۹.۱ - قلمتراش رایجغالبآ دو قلمتراش در بین خوشنویسان رایج بوده است، یکی نازک و تیز برای خالی کردن میدان قلم، برداشتن زیر قلم، و اصلاح آن، و یکی کلفت و سنگین و تیز برای قط زدن و گاه برداشتن پهلوهای قلم. [۸۴]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۷، تهران ۱۳۷۶ش.
[۸۵]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۲۰، مشهد ۱۳۷۲ش.
از کاربردهای دیگر قلمتراش، حک و اصلاح خط است. به این صورت که با نوک قلمتراش کلمه یا حروفی را که اشتباه کتابت شده باشد، میتراشند و محل حک را مهره میزنند. البته خوشنویسان شاگردانشان را همواره از این کار برحذر داشتهاند. [۸۶]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۸۱، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
[۸۷]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۸۷، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۱۰ - دواتظرفی کوچک است که کاتبان در آن مرکّب یا حبر میریزند. بدان مرکّبدان و مِحْبَره نیز گفتهاند. دوات را از چوبهای سخت نظیر وقْواق و آبنوس و صندل، سنگهای سخت، شاخ حیوانات، فولاد، نقره و زر و چینی و بلور میساختند. [۸۸]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۰۷، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۸۹]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۰۹، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۹۰]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۵۶، مشهد ۱۳۷۲ش.
معمولا دوات را مدور میساختند و از ساختن دوات زاویهدار اجتناب میکردند؛ زیرا مرکّب در زوایا میمانَد و فاسد میشود. [۹۱]
قلقشندی، ج۲، ص۴۶۸.
برای اینکه مرکّب از دوات بیرون نریزد و همچنین به مقدار ضرورت مرکّب از دوات برداشته شود، درون ظرف را لیقه میگذاشتند. لیقه از جنس پشم، پنبه، ابریشم تابیده، مو، حریر و امثال آن است. [۹۲]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۲، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
[۹۳]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۷۵، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۹۴]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۹، تهران ۱۳۷۶ش.
بهترین لیقه را از حریر زبر میساختند، زیرا در عین اینکه پراکنده میشود، به هم نمیچسبد و به سر قلم نمیگیرد. [۹۵]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۷۵، مشهد ۱۳۷۲ش.
به توصیه قلقشندی، [۹۶]
قلقشندی، ج۲، ص۴۷۰.
کاتب باید هر ماه لیقه را تجدید کند. ۱۱ - مقطابزاری از جنس استخوان یا نی است که با آن، قلم را قط میزنند. [۹۷]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
چوب آبنوس و عاج و شاخ هم برای آن مناسب است. نی هندی هم از شکستن و ریختن دم قلم جلوگیری میکند. [۹۸]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۶۸، تهران ۱۳۷۶ش.
قطزن باید صاف و نسبتآ سخت باشد تا نوک قلم هنگام قط زدن ریشهدار نشود. [۹۹]
سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۷۸، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۱۲ - مهرهجنس آن عقیق، جَزْع «نوعی سنگ»، [۱۰۰]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
بلور، عاج، شیشه، یشم یا چخماق است [۱۰۱]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۸۰۷، مشهد ۱۳۷۲ش.
که در ابتدا از آن برای صاف کردن محل اصلاح خط استفاده میکردند. [۱۰۲]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
با ابداع کاغذ آهارمهره، مهرهکشی اهمیت و کاربردی بیشتر یافت. همچنین تختهمهره، تختهای صاف و بیگره از چوب امرود (گلابی) بود که کاغذ را بر آن مینهادند و مهره میکشیدند. [۱۰۳]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۵۷۳، مشهد ۱۳۷۲ش.
روش مهره کشیدن چنین بود که کاغذ را بر تخته مینهادند و مهره را به اعتدال (نه سخت و نه سست) بر آن میکشیدند تا خطی در کاغذ نماند و بهطور یکنواخت هموار شود. [۱۰۴]
درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، ج۱، ص۳۷۵، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی.
۱۳ - دوات آشورمیلهای از جنس فلزاتی چون برنج و نقره یا تیغ خارپشت که در مواقع ضرورت، محتویات دوات را با آن به هم میزدند. به آن دواتشور و مِحراک نیز میگفتند. ضرورت دواتْآشور آن است که کاتب برای شوراندن دوات مجبور نشود از قلمتراش و قلم استفاده کند. [۱۰۵]
محمدبن علی ناموس خواری، «آلات کتابت و بیان آداب و عادات دبیری: برگرفته از نسخه تحفه جلالیه (تالیف اوایل سده هشتم ق)»، ج۱، ص۱۷، چاپ قنبرعلی رودگر، نامه بهارستان، ش ۱۳ و ۱۴ (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ش).
[۱۰۶]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۰۷]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۵۷، مشهد ۱۳۷۲ش.
۱۴ - کفچهوسیلهای همانند قاشقی کوچک که با آن آب را به اندازه دلخواه در دوات میریختند. [۱۰۸]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
۱۵ - ابزار سطراندازیخطاطان و کاتبان برای تعییناندازه و فاصله سطور با ابزارهای مختلف نشانهایی بر کاغذ مینهادند. اگرچه در این باره مدارک مکتوب کمتری در دست است، نسخهها و قطعات به جا مانده گواه عمل برخی از کاتبان است. کهنترین ابزار برای نشانهگذاری بر کاغذ و پوست، قلم نوک آهنی و ناخن است. سطرهای حاصل از قلم نوک آهنی همراه با اثر سوزن برای تعیین محل سطرها به کار میرفت. گاه از مداد و مرکّب نیز برای این کار استفاده میکرند. حتی گفته شده است که در مغرب جهان اسلام دستورالعملی رایج بود برای ساخت مرکّبی ویژه سطراندازی که پس از اتمام کار، با خمیر نان پاک میشد. [۱۰۹]
فرانسوا دروش، «سطراندازی و صفحهآرایی»، ج۱، ص۶۸ـ۷۰، ترجمه محمدحسین مرعشی، نامه بهارستان، سال ۵، ش ۱ـ ۲ (بهار ـ زمستان ۱۳۸۳).
۱۵.۱ - مسطرمهمترین و رایجترین ابزار سطراندازی مِسطَر است که بر روی کاغذ به کار میرفت. مسطر صفحهای مقوایی بود که به تناسب فواصل سطور، نخهای ابریشمی بر آن میبستند. سپس آن را روی کاغذ مینهادند و میفشردند تا نقش آن بر کاغذ بماند. [۱۱۰]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۹۷، مشهد ۱۳۷۲ش.
در مسطر بستن، رعایت این نکته ضروری بود که فضای خالی بالای صفحه به اندازه یک «الف» با هر قلمی که با آن کتابت میشد، از پایین صفحه بیشتر باشد تا پس از کتابت و جدولکشی، فضای خالی بالا و پایین برابر شود. [۱۱۱]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۱، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
از مسطری چوبی یا آهنی برای تعیین محل جدول استفاده میکردند که به آن سَطّاره/ ستّاره جدول میگفتند. نوع دیگر، مسطر چوبین بود که همچون قلمنی تراشیده میشد و مُجَلِدان از آن برای خط انداختن بر چرم و جدولکشان برای کشیدن جدول و کمند استفاده میکردند. [۱۱۲]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۷۳، مشهد ۱۳۷۲ش.
[۱۱۳]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۹۸، مشهد ۱۳۷۲ش.
مهمترین تأثیر جدول و سطراندازی در خوشنویسی، افزون بر زیباتر ساختن نسخهها و قطعات، واداشتن کاتب به رعایت بافت واندازه حروف و آغاز و انجام سطرها بود تا با جدول مماس نگردد و انتهای سطر بالا و پایین نرود. اینها همه بر دقت کاتب و خطاط میافزود [۱۱۴]
نجیب مایل هروی، «فرهنگ تاریخی اصطلاحات نسخهشناسی (جدول)»، ص۳۵، نامه بهارستان، سال ۱، ش ۲ پاییز ـ زمستان ۱۳۷۹.
۱۶ - تنگصفحه و تختهای که عرض آن به اندازه یک جزو کاغذِ بزرگ بود و کاغذهای کتابت را زیر آن میگذاشتند و به هنگام نیاز بیرون میآوردند، و نیز هنگام کتابت برای هموار شدن کاغذ آن را زیر کاغذ قرار میدادند. [۱۱۵]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
گویا تنگ در نقاشی و صورتگری نیز کاربرد داشت. [۱۱۶]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۰۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
۱۷ - زیرمشقتختهای از چرم یا کاغذ که کاتب کاغذها را بر آن میگستراند تا بر کتابت مسلط باشد. گاه کاتب قطعه دیگری چرم هنگام کتابت بر کاغذ میگذاشت تا اثر عرق دستش به کاغذ نرسد. [۱۱۷]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۱۸]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۷۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
۱۸ - قلمدانجعبهای استوانهای، که در درون آن قلم، دوات، قلمتراش، دواتآشور، کفچه، قطزن، و مهره را نگاه میداشتند و بیرون آن را با نقاشی، تذهیب، منبتکاری و خاتم میآراستند. [۱۱۹]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۷۲۴ـ۷۲۶، مشهد ۱۳۷۲ش.
سراج شیرازی [۱۲۰]
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۱۰، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
آن را فقط وسیلهای برای نگهداری قلمهای اضافی کاتب دانسته است. ۱۹ - خاککاتبان هم برای تبرک و هم برای خشک کردن مرکّبِ نوشتهها، بر کاغذ خاک میپاشیدند. همچنین برای تراشیدن قلم، پشت آن را خاک میمالیدند تا چربی و لغزندگی پشت نیش قلم گرفته شود و مرکّب روان و یکدست بر پشت قلم جریان یابد. در سدههای اخیر، بدان سبب که پشت قلم را با نوک قلمتراش برمیداشتند، این کار کمتر انجام میگرفت. [۱۲۱]
حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۵۵، تهران ۱۳۷۶ش.
[۱۲۲]
نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲، مشهد ۱۳۷۲ش.
عربها گاه برای خشک کردن مکتوب از براده چوب (اشاره) استفاده میکردند. [۱۲۳]
ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، ج۱، ص۱۶۵، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰).
۲۰ - فهرست منابع(۱) ابن قتیبه، رسالة ابن قتیبة فی الخط و القلم، چاپ هلال ناجی، در المورد، ج ۱۹، ش ۱ (ربیع ۱۴۱۰). (۲) ابن ندیم، الفهرست، (تهران). (۳) باباشاه اصفهانی، آداب المشق، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش. (۴) درویش محمدبن دوست محمد بخاری، فوائد الخطوط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۵) ناصر تکمیل همایون، «بررسی کوتاه درباره تاریخ کاربردی نوشتافزار و وسیلههای کمکآموزشی در ایران»، در برگِ بیبرگی: یادنامه استاد رضا مایل، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران: طرح نو، ۱۳۷۸ش. (۶) احمدبن عبدالله جمال، «آداب و لوازم کتابت، برگرفته از نسخه خطی مفتاح المطالب»، چاپ عارف نوشاهی، نامه بهارستان، ش ۱۳ و ۱۴ (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ش). (۷) علی حسینی، مرکّبسازی و جلدسازی، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۸) علی بن حسن خوشمردان، رساله تعلیم الخطوط، چاپ احسان الله شکراللهی طالقانی، در نامه بهارستان، سال ۳، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۱). (۹) عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۸۵ش. (۱۰) فرانسوا دروش، «سطراندازی و صفحهآرایی»، ترجمه محمدحسین مرعشی، نامه بهارستان، سال ۵، ش ۱ـ ۲ (بهار ـ زمستان ۱۳۸۳). (۱۱)) رساله (خط تعلیق، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، مجموعه ش ۲/۴۲۲۶. (۱۲) رساله در بیان کاغذ، مرکّب و حلِّ الوان، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۱۳) فتحالله بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۱۴) یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفة المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش. (۱۵) سلطانعلی مشهدی، صراط السطور، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۱۶) عبدالکریم بن محمد سمعانی، ادب الاملاء و الاستملاء، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۱۷) معز بن بادیس صَنهاجی، عمدة الکتّاب و عُدة ذویالالباب، فیه صفةالخط و الاقلام و المداد و اللیق و الحبر و الاصباغ و آلة التجلید، چاپ نجیب مایل هروی و عصام مکّیه، مشهد ۱۴۰۹. (۱۸) عبدالله بن محمود صیرفی، آداب خط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی. (۱۹) حبیب الله فضائلی، تعلیم خط، تهران ۱۳۷۶ش. (۲۰) محمد یحیی بن محمدشفیع قزوینی، «مکتوب محمدیحیی قزوینی به میرمحمدطاهر (واضع کاغذ ابری)»، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، نامه بهارستان، سال ۲، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۰). (۲۱) قلقشندی. (۲۲) نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، تهران ۱۳۸۰ش. (۲۳) نجیب مایل هروی، «فرهنگ تاریخی اصطلاحات نسخهشناسی (جدول)»، نامه بهارستان، سال ۱، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۹). (۲۴) نجیب مایل هروی، کتابآرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش. (۲۵) مجنون رفیقی هروی، آدابالمشق. (۲۶) مصطفی عالیافندی، مناقب هنروران، استانبول ۱۹۲۶. (۲۷) احمدبن حسین منش قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش. (۲۸) محمدبن علی ناموس خواری، «آلات کتابت و بیان آداب و عادات دبیری: برگرفته از نسخه تحفه جلالیه (تالیف اوایل سده هشتم ق)»، چاپ قنبرعلی رودگر، نامه بهارستان، ش ۱۳ و ۱۴ (۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ش). (۲۹) میرعلی بن میرباقر هروی، مدادالخطوط، در نجیب مایل هروی. ۲۱ - پانویس
۲۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابزار خطاطی»، شماره۷۱۲۰. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|