جارودیه
اطلاعات کلی | |
---|---|
مؤسس | ابوالجارود |
سال تأسیس | قرن دوم هجری قمری |
از شاخههای | زیدیه |
جارودیه نخستین فرقه زیدیه است. این فرقه به نام برجستهترین فرد آن، ابوالجارُود زیاد بن مُنْذَر، منسوب است.
براساس گزارش ابوعیسی وراق، جارودیه معتقد بودهاند که پیامبراکرم(ص)، امام علی(ع) را با ذکر اوصاف، بدون تصریح به اسم، به امامت منصوب کرده است. البته جارودیه معتقد بودند که این صفات، تنها اختصاص به علی(ع) داشته است و بر این اساس جارودیه، نپذیرفتن و انتخاب نکردن علی علیهالسلام را به امامت بعد از پیامبر، موجب کفر و ضلالت دانستهاند. جارودیه همچنین معتقد به وجود نصی مشابه دربارۀ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بودهاند. آنها قائل بودند که بعد از این سه تن، نصی بر امامت هیچ علوی وجود ندارد، ولی امامت را محدود به فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام میدانستند. جارودیه، همچون دیگر زیدیان، بر این باور بودند که هر عَلَوی صحیح النسب از فرزندان امام حسن و امام حسین، که عالم و زاهد و شجاع باشد، اگر قیام کند و مردم را به خود دعوت نماید، امام خواهد بود.
بنیانگذار
در منابع رجالی امامیه، اطلاعات اندکی در بارۀ ابوالجارود آمده است. محمد بن عمر کشی (قرن چهارم)، قدیمترین رجالی امامیه، در بارۀ ابوالجارود اطلاعاتی آورده است. به نوشتة کشّی، ابوالجارود به سَرْحُوب مشهور بود. کشی، سرحوب را به معنای شیطانی کور و ساکن در دریا دانسته و گفته که این لقب را امام باقر(ع) بر وی نهاده است. کشی همچنین روایاتی در ذم ابوالجارود، به نقل از امام صادق (ع)، آورده است. نجاشی (متوفی ۴۵۰) اطلاعات دقیق تری در بارۀ ابوالجارود داده و لقب او را هَمْدانی خَارَفی ذکر کرده است. او به نقل از محمدبن سنان از ابوالجارود، آورده که او از زمان تولد نابینا بود. نجاشی، ابوالجارود را از امامیان کوفی نسب دانسته و گفته که وی از شاگردان امام باقر(ع) بوده است.
ابوالجارود در قیام زیدبن علی (۱۲۲ق) از جمله همراهان او بوده که نشان دهندۀ تغییر عقیدۀ ابوالجارود از امامیه به زیدیه است. نجاشی، به نقل از ابوالعباس بن نوح، از محمد بن اسماعیل بخاری آورده که ابوالجارود به ثقفی ملقب بوده و از عَطیة بن سعد عوفی (متوفی ۱۱۱) حدیث شنیده و از امام باقر علیهالسلام نیز روایت نقل کرده است. همچنین مروان بن معاویه و علی بن هاشم بن برید از ابوالجارود روایت نقل کردهاند که بخاری در التاریخ الکبیر و التاریخ الصغیر به آن اشاره کرده است.
شیخ طوسی (۱۳۸۰) ابوالجارود را فردی تابعی و زیدی معرفی کرده و گفته که فرقۀ جارودیه به وی منتسب است. در منابع، نسب ابوالجارود به صورتهای مختلف، از جمله حوفی و حَرقی و خارقی، آمده که جملگی تصحیف خارفی است، زیرا ابوالجارود از تیرة خارَفِ قبیلة هَمْدان بوده است.
تاریخ تولد و وفات ابوالجارود در منابع مشخص نشده ولی با توجه به تاریخ وفات برخی از مشایخ وی، همچون حسن بصری (متوفی ۱۱۰)، اصبغ بن نُباته (متوفی نیمه اول قرن دوم) و أبوبُرْدَة بُرَید بن عبداللّه اشعری (متوفی نیمه اول قرن دوم)، احتمالاً قبل از سال ۸۰ به دنیا آمده است.
ابوالجارود از ابوطُفَیل عامربن واثله صحابی (متوفی ۱۰۰ یا ۱۱۰) نیز روایت نقل کرده که ظاهراً بر همین اساس، شیخ طوسی او را از تابعین شمرده است. ذهبی، ابوالجارود را از جمله درگذشتگان بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ ذکر کرده است. مِزّی فهرست کاملی از مشایخ و راویان ابوالجارود را آورده است.(ج ۹، ص۵۱۷ ـ ۵۱۸)
در منابع رجالی اهل سنّت، اقوال متعددی در جرح ابوالجارود آمده که ظاهراً به سبب زیدی بودن اوست.
عقاید جارودیه
گزارشهای موجود در بارۀ جارودیه در آثار کلامی و کتابهای ملل و نحل به دو دسته تقسیم میشود.
- نخست، گزارشی است که سعد بن عبدالله اشعری (متوفی ۲۹۹ یا ۳۰۱) در کتاب المقالات و الفرق آورده است، که با کاستیهایی در کتاب فرق الشیعه منسوب به حسن بن موسی نوبختی نیز آمده است. این گزارش همانندی فراوانی با روایتِ مؤلفِ کتاب اصول النِحَل دربارۀ جارودیه دارد که ظاهراً تألیف جعفربن حرب (متوفی ۲۳۶) است.
- دستۀ دوم، گزارشهایی دربارۀ این فرقه است که ابوالقاسم بلخی (متوفی ۳۱۹)،ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی ۳۳۴)، ابن حزم (متوفی ۴۵۶) و احمدبن یحیی مشهور به ابن مرتضی (متوفی ۸۴۰) آوردهاند. ابوسعید نَشْوان بن سعید حِمْیری (متوفی ۵۷۳) نیز گزارش بلخی را عیناً نقل کرده است. در میان این پنج گزارش، روایت ابن مرتضی با وجود اختصار اهمیت فراوانی دارد. ابن مرتضی به این مطلب اشاره کرده که روایت خود را از محمدبن هارون مشهور به ابوعیسی وَرّاق (متوفی بعد از ۲۴۷) گرفته است. نجاشی از ابوعیسی وَراق یاد کرده و از آثار وی به کتابهای الامامة، کتاب اختلاف الشیعة، و المقالات اشاره کرده است که با توجه به موضوع آنها، این مطالب، ظاهراً برگرفته از یکی از این آثار است. بر اساس گزارش ابوعیسی وراق ــ که ابوالحسن اشعری و بلخی بدون تصریح به نام او، آن را نقل کردهاند ــ جارودیه معتقد بودهاند که پیامبراکرم، علی علیهالسلام را با ذکر اوصاف، بدون تصریح به اسم، به امامت منصوب کرده است. البته جارودیه معتقد بودند که این صفات، تنها اختصاص به علی علیهالسلام داشته است و بر این اساس جارودیه، نپذیرفتن و انتخاب نکردن علی علیهالسلام را به امامت بعد از پیامبر، موجب کفر و ضلالت دانستهاند. جارودیه همچنین معتقد به وجود نصی مشابه دربارۀ امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بودهاند. جارودیه قائل بودند که بعد از این سه تن، نصی بر امامت هیچ علوی وجود ندارد، ولی امامت را محدود به فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام میدانستند. جارودیه، همچون دیگر زیدیان، بر این باور بودند که هر عَلَوی صحیح النسب از فرزندان امام حسن و امام حسین، که عالم و زاهد و شجاع باشد، اگر قیام کند و مردم را به خود دعوت نماید، امام خواهد بود.
ابوعیسی وراق در ادامۀ گزارش خود، دیدگاههای جارودیه را در بارۀ مهدویت به سه دسته تقسیم کرده است:
- کسانی که به مهدویت و رجعت محمدبن عبداللّه نفس زکیه (متوفی ۱۴۵) اعتقاد داشتهاند؛
- معتقدان به مهدودیت محمدبن قاسم طالقانی (متوفی ۲۱۹)؛
- و کسانی که یحیی بن عمر را قائم میدانستند و منتظر رجعت وی بودند.
دیگر نویسندگان ملل و نحل، چون عبدالقاهر بغدادی و مؤلف تبصرة العوام و شهرستانی،، با تفاوتهایی این مطالب را نقل کردهاند. مسعودی نیز به نقل از ابوعیسی وراق، در بارۀ جارودیه و عقیدۀ آنان در بارۀ محدود بودن امامت میان فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، مطالب مختصری آورده است.
ابوسعید نشوان بن سعید حمیری، بعد از نقل روایت ابوعیسی وراق از طریق ابوالقاسم بلخی، دربارۀ فرقۀ حسینیه (پیروان قاسم بن علی عَیانی، متوفی ۳۹۳)، گزارشی آورده و به دلیل اعتقاد پیروان عیانی به رجعت او، آنها را نیز دستهای از جارودیه دانسته است، اما این نحله ارتباطی با جارودیه ندارند. ابوالقاسم بلخی در ادامۀ گزارش خود، به نقل از منبعی که احتمالاً همان وراق بوده، به اعتقاد ابوالجارود در بارۀ رجعت اشاره کرده است، هر چند برخی اصحاب ابوالجارود این عقیده را نداشتهاند، چنانکه ابوالحسین خیاط از پذیرفته نشدن این عقیده در میان جارودیه سخن گفته است.
بلخی همچنین به گروهی از زیدیه که پیروان فردی به نام صباح بن قاسم مری (مزی ؟) بودهاند، اشاره کرده و گفته است آنها عقایدی همچون جارودیه داشتهاند و تنها اختلافشان با جارودیه دیدگاه آنها در بارۀ ابوبکر و عمر بوده است.
گزارش ظاهراً مستقل دیگری که در بارۀ جارودیه در کتاب اصول النحل آمده، احتمالاً برگرفته از منبع مشترکی است که سعدبن عبداللّه اشعری نیز گزارش خود را در بارۀ جارودیه از آن نقل کرده است.
دربارۀ مؤلف این اثر اختلاف نظر وجود دارد؛ یوزف فان اس آن را با عنوان مسائل الامامة و منسوب ناشِیء اکبر (متوفی ۲۹۳) به چاپ رساند ولی مادلونگ آن را تألیف جعفربن حرب و نام آن را اصول النحل دانسته است. اما عبارتی در کتاب اصول النحل هست که به تألیف این اثر در زمانی کهنتر دلالت دارد. گزارش کتاب اصول النحل با توصیف جارودیه در کتاب سعدبن عبداللّه اشعری همانندیهایی دارد و با صرف نظر از برخی جزئیات، میتوان مطالب سعدبن عبداللّه را تفصیل یافتۀ خبر اصول النحل دانست. در کتاب اصول النحل، منبع خبر جماعتی از مشایخ و علمای شیعه ذکر شده است. با آنکه سعدبن عبداللّه اشعری تصریح یا اشاره نکرده که مطالب خود را دربارۀ جارودیه از منبعی کهن گرفته، نحوۀ گزارش وی نشان میدهد که آن را از اثری قدیمی اخذ کرده است. مادلونگ این منبع را کتاب اختلاف الناس فی الامامة نوشتۀ هشام بن حکم (متوفی ۱۷۹) میداند، ولی شواهدی در کتاب سعدبن عبداللّه دلالت بر این دارد که از کتابی در ملل و نحل تألیف یونس بن عبدالرحمان قمی (متوفی ۲۰۹) استفاده کرده است. به گزارش مؤلف اصول النحل جارودیه به وجود نصی بر امامت حضرت علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام از سوی پیامبر اعتقاد داشتهاند. پس از این سه تن، منکر وجود نصّ بر امامت فردی بوده، اعتقاد داشتهاند که امامت از فرزندان حضرت فاطمه(س) خارج نخواهد شد. جارودیه شرطِ پذیرش دعوی امامت را تنها خروج و قیام میدانستند و از دو خلیفۀ نخست برائت میجستند و آنها را به دلیل کنار نهادن علی علیهالسلام و غصب خلافت وی، کافر میشمردند. ابوالجارود معتقد بوده که امام به همۀ آنچه مورد نیاز امت است، علم دارد و علویان همه مستعد داشتن چنین علمیاند و صرف رسیدن به بلوغِ سِنی، موجب حصول این فضیلت در میان آنان خواهد شد. وی معتقد به الهام به امام بود و میگفت که علوم در مواجهه با حوادث جدید به امام الهام میشود. شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰) از آثار ابوالجارود به کتاب اصل و کتاب التفسیر عن ابی جعفر الباقر علیهالسلام اشاره کرده در حالی که نجاشی تنها از کتاب تفسیرالقرآن ابوالجارود، به روایت از امام باقر علیهالسلام، نام برده است. این مجموعه روایات تفسیری، مشهور بوده و ابن ندیم نیز به آن اشاره کرده است. نجاشی و طوسی، با تفاوتی اندک، سلسله سند مشابهی در روایت تفسیر ابوالجارود آوردهاند. ابوالجارود در این تفسیر، روایات تفسیری امام باقر علیهالسلام را گردآوری کرده است. احمدبن محمدبن سعید، مشهور به ابن عقده (متوفی ۳۳۳)، تفسیر ابوالجارود را از جعفربن عبداللّه محمدی (زنده در ۲۶۸) به روایت او از ابوسهل کثیربن عیاش قطان، شاگرد ابوالجارود، روایت کرده است. در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (زنده در ۳۰۷) چند روایت از ابوالجارود با سلسله سند طوسی و نجاشی آمده و در موارد متعدد دیگری تنها با ذکر «وفی روایة ابی الجارود» از تفسیر ابوالجارود مطالبی نقل شده است. ظاهراً این روایات را ابوالفضل عباس بن محمدبن قاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر، شاگرد قمی، به تفسیر افزوده است. علی بن ابراهیم قمی به نقل از پدرش ابراهیم بن هاشم قمی خبری از ابوالجارود از طریق صفوان بن یحیی بَجَلی (متوفی ۲۱۰) و خبری از ظریف بن ناصح به روایت از عبدالصمدبن بشیر از ابوالجارود نیز آورده است. در تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی نیز روایاتی تفسیری از ابوالجارود نقل شده که سلسله سندهای متفاوتی دارد که نشان دهندۀ تداول روایات تفسیری ابوالجارود در میان محافل امامی ـ زیدی کوفه است. روایات تفسیری ابوالجارود در بر دارندۀ برخی آرای اوست. ابوالجارود در مخالفت با معتزله و نظریات آنها، روایاتی نقل کرده است. |
جارودیبودن زیدیان پس از زید بن علی
در طول تاریخ زیدیه، هرکدام از فرقههای زیدیه ادعای انتساب خود را به زیدیه به صورت انحصاری داشتهو شاخههای دیگر زیدیه را باطل میدانستند. این مسأله موضوعی است که در دوران معاصر نیز مورد مناقشه میان علمای زیدی یمن است. به عنوان نمونه علمایی نطیر بدرالدین الحوثی روش جارودیه را در پیش گرفتند و اما برخی مخالفان او گرایش به صالحیه و یا سلیمانیه دارند. اما دلایلی وجود دارد که نشان میدهد زیدیان نخستین جارودی بودند از جمله آنکه:
- به تصریح بیشتر ملل و نحل نویسان متقدم نظیر ناشی اکبر(متوفی ۲۹۳ق)، سعد بن عبدالله اشعری (متوفی ۲۹۹ق)، نوبختی (متوفی ۳۰۰ق) و ابوالحسن اشعری (متوفی ۳۲۴ق) ابوخالد واسطی، از اصحاب خاص زید بن علی، راوی کتب او و گردآوردنده کهنترین مجامع فقهی و حدیثی زیدیه، طرفدار عقاید ابوالجارود بوده است.
- طبق دیدگاه یحیی بن حمزه (متوفی ۶۱۴ق)، زیدیه در حقیقت جارودیاند و بعد از زید بن علی در میان امامان و پیروانشان کسی که جارودی نباشد نمیشناسند.
این در حالی است که برخی از صاحبنظران نظیر احمد محمود صبحی معتقدند جارودیه در دوران گذشته از بین رفته است و کسی که بخواهد به جارودیه ملحق شود را نمیشناسند.
پانویس
- ↑ ر.ک: ص ۲۲۹ـ ۲۳۱
- ↑ ص ۲۲۹
- ↑ ر.ک: ص۲۳۰ـ۲۳۱؛ نیز ر.ک: ابن ندیم، ص۲۲۶ـ۲۲۷
- ↑ ص ۱۷۰
- ↑ نجاشی، رجال، ص ۱۷۰
- ↑ ص ۱۷۰
- ↑ ج ۳، ص۳۷۱
- ↑ ج ۲، ص۱۳۷
- ↑ ص۱۲۲
- ↑ طوسی، ص۱۲۲؛ ابن داوود حلّی، ص۲۴۶
- ↑ ابن داوود حلّی، ص۲۴۶
- ↑ نجاشی، ص ۱۷۰؛ نیز رجوع کنید به سمعانی، ج ۲، ص۳۰۵
- ↑ ر.ک: مزّی، ج ۹، ص۵۱۷
- ↑ ذهبی، حوادث و وفیات ۱۴۱ـ ۱۶۰ه، ص۱۴۱
- ↑ ۱۳۸۰، همانجا
- ↑ ذهبی، حوادث و وفیات ۱۴۱ـ۱۶۰ه، ص۱۴۰ـ۱۴۱
- ↑ ابن عَدی، ج ۳، ص۱۸۹؛ مزّی، ج ۹، ص۵۱۸ ـ ۵۱۹
- ↑ ص ۷۱ـ۷۳
- ↑ ص۵۴ ـ ۵۸
- ↑ ر.ک: مسائل الامامة، ص۴۲ـ۴۳
- ↑ ر.ک: مادلونگ، ۱۹۸۰، ص۲۲۰ـ۲۳۶؛ گزارش جعفربن حرب، به نقل از جمعی از مشایخ شیعه است
- ↑ ر.ک: قاضی عبدالجباربن احمد، ج ۲۰، قسم ۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۵، به نقل از بلخی، کتاب المقالات
- ↑ ص ۶۶ـ۶۷
- ↑ ج ۵، ص۳۵
- ↑ ص ۹۷
- ↑ ص۱۵۵ـ۱۵۶
- ↑ ص ۹۷
- ↑ ص ۳۷۲
- ↑ ص ۶۶ـ۶۷
- ↑ ر.ک: قاضی عبدالجبار بن احمد، ج ۲۰، قسم ۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۵
- ↑ علی بن اسماعیل اشعری، ص ۶۶ـ۶۷؛ قاضی عبدالجباربن احمد، ج ۲۰، قسم ۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۵
- ↑ ص ۳۰ـ۳۲
- ↑ ص ۱۸۵ـ۱۸۶
- ↑ ج ۲، ص۱۵۷ـ۱۵۹
- ↑ ج ۴، ص۴۵
- ↑ ص ۱۵۶ـ۱۵۷
- ↑ ر.ک: قاضی عبدالجباربن احمد، ج ۲۰، قسم ۲، ص۱۸۵
- ↑ ص ۱۹۸
- ↑ ر.ک: قاضی عبدالجباربن احمد، ج ۲۰، قسم ۲، ص۱۸۵
- ↑ ر.ک: مسائل الامامة، ص۴۲ـ۴۳
- ↑ ۱۹۸۰، ص۲۲۰ـ ۲۳۶
- ↑ ر.ک: مسائل الامامة، ص۴۸
- ↑ ص ۷۱ـ۷۲
- ↑ ۱۳۶۸ش، ص۶۳ـ۶۴
- ↑ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به رحمتی، ص۶۸ـ۶۹، ۷۳ـ۷۴
- ↑ ر.ک: مسائل الامامة، ص۴۲ـ ۴۳
- ↑ مسائل الامامة، ص۴۲ـ ۴۳؛ سعدبن عبداللّه اشعری، ص ۷۱ـ۷۲
- ↑ ۱۴۲۰، ص۲۰۳
- ↑ ص ۱۷۰
- ↑ ص ۳۶
- ↑ ص ۱۷۰
- ↑ ۱۴۲۰، ص۲۰۳ـ۲۰۴
- ↑ (نیز ر.ک: مدرسی طباطبائی، دفتر ۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶
- ↑ ج ۱، ص۱۱۰، ۲۰۶، ۲۳۰، ۲۷۰
- ↑ ر.ک: ج ۱، ص۱۲۷، ۲۰۵، ۲۳۲، ۲۵۰، ۲۷۸، ۲۸۲، ۳۰۵، ۳۵۹، ج ۲، ص۱۴، ۲۰، ۱۶۸
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج ۴، ص۳۰۳ـ۳۰۴؛ قس تفسیر علی بن ابراهیم قمی
- ↑ ر.ک: ج ۱، ص۱۱۷، ۲۱۵
- ↑ ص ۷۹، ۱۱۹، ۱۵۱، ۱۸۶، ۲۴۶، ۲۷۷، ۳۴۷، ۴۱۹، ۵۳۴
- ↑ ر.ک: قمی، ج ۱، ص۲۰۶، ۲۳۲ـ۲۳۳
- ↑ فرمانیان، مهدی / موسوی نژاد، سید علی، ص ۴۹ و ۵۰.
- ↑ فی علم الکلام، ج۳، ص۸۶.
منابع
- محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳ / ۱۹۸۳ ؛
- ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷؛
- ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸؛
- ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش ؛
- ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴؛
- ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
- ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم (بیتا.) ؛
- ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸؛
- ابن مرتضی، المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
- ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ش؛
- احمدبن عیسی بن زید، کتاب رأبُالصَّدْع، چاپ علی بن اسماعیل صنعانی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
- سعدبن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ش ؛
- علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
- محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
- محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، بیروت : دارالفکر، (بیتا.) ؛
- عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره : مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده، (بیتا.) ؛
- تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال، تهران : اساطیر، ۱۳۶۴ش ؛
- صبحی، احمد محمود، فی علم الکلام: دراسة فلسفیة لآراء الفرق الإسلامیة فی اصولالدین، بیروت، دارالنهضة.
- عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهد التنزیل لقواعدالتفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
- عبدالرحیم بن محمد خیاط، الانتصار والرد علی ابن الراوندی الملحد، چاپ محمد حجازی، قاهره (۱۹۸۸) ؛
- محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۴۱ـ۱۶۰ه، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
- محمدکاظم رحمتی، «نکاتی در مورد دو کتاب المقالات و الفرق سعدبن عبداللّه اشعری و فرق الشیعه منسوب نوبختی»، کتاب ماه دین، سال ۴،ش ۱۱ و ۱۲ (شهریور و مهر ۱۳۸۰)؛
- عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبدالله عمر بارودی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
- محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سید کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
- محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱، چاپ افست قم (بیتا.) ؛
- محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰؛
- محمدبن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بیتا.) ؛
- قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، (قاهره، بیتا.) ؛
- علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱؛
- محمدبن عمرکشّی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ش ؛
- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱؛
- فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
- فرمانیان، مهدی/ موسوی نژاد، سید علی، زیدیه «تاریخ و عقاید»، قم، ۱۳۸۶ش.
- ویلفرد مادلونگ، «ملاحظاتی پیرامون کتابشناسی فرق امامی»، ترجمة چنگیز پهلوان، در در زمینة ایران شناسی، به کوشش چنگیز پهلوان، تهران ۱۳۶۸ش ؛
- حسین مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دفتر ۱، ترجمة علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ش ؛
- یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت : دارالنشر فرانتس شتاینر، ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
- مسائل الامامة، منسوب به ناشی ء اکبر، چاپ جوزف فان اس، بیروت ۱۹۷۱؛
- علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ شارپ پلّا، بیروت ۱۹۶۵ - ۱۹۷۹؛
- محمدبن محمد مفید، المسائل الجارودیة، چاپ محمدکاظم شانه چی، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
- احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷؛
- نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲؛
- حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعة، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶؛
- EIr ,s.v."Abu , l-J §a ¦ru ¦d" (by W.Madelung);
- Wilferd Madelung, "Frدhe mu ـ tazilitische Hجresiographie: das Kita ¦b al-Us ¤u ¦l des G §a ـ far b. H ¤arb?", Der Islam , vol.57, no.2 (1980).
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: