زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

امامیه

اِمامیّه، عنوان یكی از مذاهب اسلامی كه نقشی اساسی در شكل‌گیری فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا كرده است. 
شیعۀ امامیه كه به اختصار در زبان عام شیعه، و در زبان فقها امامیه هم خوانده می‌شود، امروزه مذهبی با ویژگیهای مشخص است كه بدان مذهب جعفری، یا اثناعشری نیز اطلاق می‌گردد. در تداول كنونی میان اصطلاحات یاد شده، عموماً تفاوتی ملحوظ نمی‌گردد و با آنها همچون الفاظی مترادف برخورد می‌شود. در این میان، شیعه در كاربردی مطلق نزد امامیه، به شیعۀ امامیه راجع می‌گردد و در كاربردی وسیع‌تر شامل زیدیه و اسماعیلیه نیز می‌شود. با دور شدن از سدۀ حاضر و روی آوردن به نگرشی تاریخی، هر یك از این اصطلاحات معنایی ویژه می‌یابند و رابطه‌های عموم و خصوص میان آنها، بسته به دوره‌های تاریخی متفاوت می‌شوند. 
اصطلاح امامیه نیز به نحوی اجتناب‌ناپذیر در گذر تاریخ دگرگونی می‌پذیرد و از همین رو، باید در برهه‌های مختلف تاریخی، اصطلاحی تعریف شده باشد. دست كم از اوایل سدۀ 2ق/ 8م، این گروه مذهبی از سوی مخالفان با عنوان نکوهش‌آمیز «رافضه»، خوانده شده است (مثلاً نک‍ : فرات، 139؛ ابن قتیبه، 71) و جالب آن است كه گاه عالمان امامیه در صدد بوده‌اند تا تفسیری ستـایش‌آمیز از این عنـوان ارائه كنند (مثلاً نک‍ : فرات، همانجا؛ برقی، 157). 
در بازگشت به تعبیر شیعه، باید گفت كه در زبان عربی سدۀ نخست هجری، شیعه در كاربرد مطلق به معنی گروهی از مردم (مریم/ 19/ 69) و در صورت اضافه به معنی یاران و پیروان (قصص/ 28/ 15) بوده است. آنچه منشأ پدید آمدن اصطلاح شیعه گردیده، كاربرد تركیبی «شیعۀ علی» (ع) در جریانهای تاریخی ـ مذهبی سدۀ نخست هجری بوده است؛ اما ظاهراً شكل مختصر شدۀ این اصطلاح در همـان سده نیز تداول داشته است (مثلاً نک‍ : احمد بن حنبل، 1/ 148، 278). بدون وارد شدن در تفصیل مباحث كلامی، اجمالاً این نک‍ته از دانسته‌های تاریخی است كه گروهی از مسلمانان از صدر اسلام، در باب امامت مسلمین پس از پیامبر (ص)، حقی ویژه را برای امام علی (ع) قائل بوده‌اند و همین گروه با عنوان شیعۀ علی (ع) شناخته می‌شدند؛ چنانکه در گزارشهای مربوط به جنگ صفین عنوان «شیعه» برای گروهی از خواص اصحاب امام علی (ع) به كار رفته (نک‍ : نصر بن مزاحم، 86، 359)، و در گزارش جریان صلح امام حسن (ع) در 41 ق، یكی از شروط صلح، آزار نرساندن معاویه به احدی از «شیعۀ علی» (ع) بوده است (مثلاً نک‍ : ابوالفرج، 67). 
در طول سدۀ 1 ق، به روزگاری پیش از دورۀ امامت امامان باقر و صادق (ع) كه هنوز تعالیم امامیه به صورت مبسوط به شیعیان عرضه نگشته بود، به طور طبیعی نباید به جست و جوی گروهی خاص از عالمان شیعه، دست كم با عنوان مشخص امامیه پرداخت. آنچه در این سده به عنوان وجه تمایزی مهم میان گروههای شیعی می‌توان پیگیری كرد، دیدگاه آنان دربارۀ منصوص بودن و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. در حقیقت از سدۀ 2 ق/ 8 م به بعد كه در محافل شیعی نوعی تقابل میان امامیان و گروههای غیر امامی (روشن‌ترین نمونۀ آن اكثریت زیدیه) وضع و كاربرد اصطلاح امامیه را ضروری ساخته است، گزینش این عنوان برای این جماعت از شیعه و انتساب آنان به «امام»، از آن رو بوده است كه برخلاف اكثریت زیدیه، این گروه ثبوت امامت را به «نص جلی» و با تعیین فرد فرد امامان به امر الٰهی دانسته‌اند. در كنار این ویژگی، باید به برخی خصوصیات دیگر از جمله مفترض الطاعه بودن و معصوم بودن امام، و نیز خالی نبودن زمین در هیچ زمانی از امام به عنوان باورهای اساسی این گروه یاد كرد (نک‍ : شیخ مفید، اوائل ... ، 46؛ شهرستانی، 1/ 144-145). 
در دو دهۀ گذار از سدۀ 1 به سدۀ 2 ق، امام محمد باقر(ع) به تدقیق و تفصیل تعالیم شیعه اهتمام ورزید و روایات پرشمار منقول از آن حضرت دربارۀ فقه و دیگر تعالیم دینی نشان از آن دارد كه آموزشهای دینی شیعه از روزگار آن حضرت روی به تدوین و شكل‌گیری نهاده است. اگرچه خط اصلی تشیع پس از وفات آن حضرت، فرزند ایشان امام جعفر صادق (ع) را به پیشوایی می‌شناخت، اما همزمان زید بن علی، برادر امام باقر (ع) نیز برای گروهی از شیعیان به عنوان امام پذیرفته شد و زمینه‌ای برای تشكل مكتبی جدید در میان شیعه با عنوان زیدیه گردید. از میانۀ سدۀ 2 ق، تاریخ افتراق شیعه را باید در دو جریان موازی: امامیه و زیدیه، و نیز جریانی منشعب از امامیه با عنوان اسماعیلیه پیگیری كرد. در این میان اسماعیلیه هر زمان كه به شریعت پایبند بوده‌اند و فقهی داشته‌اند، مكتب فقهی آنان پیوسته به مكتب امامیه بوده است و در صفوف زیدیه، یكی از فرق آنان با عنوان جارودیه، در طول عمر كوتاه خود، همواره از دیگر زیدیان به امامیان نزدیك‌تر بوده است. 
دورۀ امامتِ امام صادق (ع) از طرفی با دورۀ انتقال سیاسی، و در نتیجه فضایی مساعد برای فعالیتهای فرهنگی، و از دگر سو با عصر تدوین علوم اسلامی مقارن بود؛ در چنین فرصتی، امام صادق (ع) راه تدقیق و تفصیل تعالیم مذهب را كه امام باقر (ع) گشوده بود، ادامه داد و چنانکه از روایات بی‌شمار منقول از آن حضرت آشكار می‌گردد، او ضمن تعیین مواضع امامیه در جوانب گوناگون تعالیم دینی، مهم‌ترین نقش را در تدوین فقه امامیه ایفا نموده است. 
به هنگام وفات امام صادق (ع) در 148 ق/ 765 م، پیروان آن حضرت متفرق گشتند. گروهی كه در تاریخ، اسماعیلیه نام گرفته‌اند، محمد بن اسماعیل نوادۀ آن حضرت را به امامت شناختند كه پدر او فرزند مهتر امام بوده، و در زمان حیات امام درگذشته بوده است؛ اما از دیگر پیروان، برخی عبدالله افطح فرزند آن حضرت را از باب مهتری در سال، به عنوان امام شناختند و برخی دیگر با تمسك به نص امام صادق (ع)، به امامت امام موسی كاظم (ع) باور داشتند. در فهرستی كه منابع فرقه‌شناسی متقدم به دست داده‌اند، در ذكر نخستین مدافعان امامت آن حضرت، از بزرگانی چون هشام بن حكم، هشام بن سالم، ابوبصیر و مفضل بن عمر نام برده شده است (نک‍ : نوبختی، 65-67؛ سعد، 88؛ كشی، 283-284). 
عبدالله افطح حدود 70 روزپس از وفات پدر درگذشت و از آنجا كه پسری از خود بر جای نگذاشت (نک‍ : سعد، 87؛ نیز ابن عنبه، 195)، پیروان او به اتفاق روی به امام كاظم (ع) آوردند؛ در این میان برخی آن حضرت را به عنوان امام هشتم شناخته، بر مذهب فطحی خود پای فشردند و برخی نیز از آن مذهب روی گردان شدند و امام كاظم (ع) را به عنوان هفتمین امام پذیرفتند (نک‍ : نوبختی، 65؛ برای بقـایای فطحیه تا سدۀ 4 ق، نک‍ : قاضی عبدالجبار، المغنی، 20(متمم)/ 180). 
در 179 ق/ 795م هارون خلیفۀ عباسی، امام كاظم (ع) را برای محدود كردن رهبری ایشان، وادار به انتقال از مدینه به بصره، و سپس از بصره به بغداد كرد و تا 183 ق، آن حضرت را در حصر و حبس نگه داشت (نک‍ : سعد، 93؛ ابوالفرج، 333-336). با درگذشت تردید برانگیز امام كاظم (ع) در حبس، موج جدیدی از اختلاف در صفوف شیعیان پدید آمد و شیعیان موسوی به دو گروه قطعیه و واقفه تقسیم شدند. واقفه با مطرح كردن روایاتی، امام كاظم(ع) را به عنوان مهدی شناختند و امامت را بدو ختم كردند، و خط اصلی كه با قاطعیت امام رضا (ع) را جانشین آن امام می‌شمردند، با عنوان قطعیه شناخته شدند. امام رضا (ع) در فاصلۀ سالهای 183-200 ق/ 799-81 6م در مدینه سكنى داشت و در 200 ق به فراخوانی مأمون خلیفۀ عباسی برای ولایت عهد به خراسان رفت و در 203 ق در سفر درگذشت. پس از آن، امام جواد(ع) (امامت: 203-220 ق/ 818 835 م)، امام هادی (ع) (امامت: 220-254 ق) و امام حسن عسكری (ع) (امامت: 254-260 ق/ 868-873 م) هر یك به ترتیب به امامت رسیدند. در بارۀ امام هادی (ع) گفتنی است كه در 233ق/ 848م، آن حضرت ظاهراً به دلیل اقداماتی بر ضد حكومت عباسی، از سوی خلیفه به بغداد خوانده شد و تا هنگام وفات در همانجا مراقبت می‌شد (یعقوبی، 2/ 484؛ شیخ مفید، الارشاد، 2/ 238 بب‍ ؛ برای افتراقات پس از وفات امام هادی (ع)، نک‍ : سعد، 101). 
با اینکه فرقه‌های گوناگون امامیه، چون فطحیه، واقفه و قطعیه در مباحث اعتقادی مربوط به امامت، نسبت به یكدیگر مواضعی تند و خصمانه اتخاذ نموده بودند، محافل فقهی آنان از یكدیگر گسسته نبود و شماری از مهم‌ترین و معتبرترین فقیهان امامیه در سده‌های نخستین، متعلق به این فرقه‌های منشعب بودند. 
در نگاهی گذرا به گسترش مذهب امامیه و پراكندگی جغرافیایی آن، باید یادآور شد كه این مذهب در یك جریان تاریخی پردامنه از اقصى نقاط ماوراءالنهر تا دورترین نقاط مغرب اقصى رواج یافته است. یكی از قابل استنادترین منابع برای بررسی پراكندگی پیروان این مذهب در سده‌های نخست هجری، بررسی آماری رجال امامی در سده‌های 2 و 3 ق است كه اطلاعاتی از آنها در كتب اربعۀ رجال امامی بازتاب یافته است. این داده‌ها به خصوص از آن نظر حائز اهمیت است كه نمایانگر نفوذ فرهنگی این مذهب در هر ناحیه‌ای می‌تواند بود. بر این اساس، بیشترین شمار عالمان امامی از نواحی عراق ــ به خصوص كوفه ــ و سرزمینهای ایران ــ به ویژه ری و قم ــ برخاسته‌اند، اما شمار عالمانی از مكه و مدینه، یمن و بحریـن، بلاد جزیـره (شمـال عـراق)، شـام ــ به خصوص حلب ــ مصر، ماوراءالنهر ــ به ویژه بخارا و سمرقند ــ خراسان ــ به ویژه مرو و نیشابور ــ سجستان و كرمان، گرگان و طبرستان، آذربایجان و ارمینیه، خوزستان و نواحی جبال در مركز و غرب ایران نیز بسیار است. 
در تكمیل این داده‌ها، باید به اطلاعات ارائه شده در احسن التقاسیم مقدسی اشاره كرد كه زمان آن به اواخر سدۀ 4 ق/ 10 م بازمی‌گردد. مقدسی از حضور جمعیتهای شیعه ــ ظاهراً امامی ــ در سواحل حرمین و سرات در غرب عربستان، در سواحل یمن، عُمان و هجر (ص 90-91)، به صورت متراكم در عراق شامل كوفه، بصره و بغداد (ص 112) و بلاد جزیره (ص 126)، به صورت جمعیت غالب در عَمّانِ شام (ص 153)، به صورت پراكنده در خراسان، گرگان و طبرستان (ص 280)، به صورت متراكم در اهواز و سواحل فارس (ص 318، 334) و سرانجام به صورت جمعیت غالب در مُلتان سند (ص 363) گزارش داده است. بررسی منابع پرشمار نشان می‌دهد كه مذهب امامیه رواج خود را در طی قرون، در نواحی گسترده‌ای از ایران و عراق، و بخشی از ماوراءالنهر و نیز قفقاز، برخی نواحی ساحلی جزیرة العرب، مناطق گسترده‌ای از شام ــ به ویژه در نوار ساحلی ــ در سطحی محدود در شمال افریقا، و نیز از روزگاری متأخرتر در هند و شرق افریقا دوام بخشیده، و حضور آن تا امروز ادامه یافته است. گسترش این مذهب در طی قرون نخستین و میانه را باید حاصل تلاش و تبلیغ خودجوش و تدریجی پیروان آن دانست؛ اما در عصر صفوی فعالیتهای سازمان یافته در جهت تبلیغ مذهب، به خصوص در برخی مناطق چون شبه قارۀ هند تأثیری بسزا داشته است (برای اطلاع از گسترش امامیه در قارۀ افریقا، نک‍ : ه‍ د، افریقا، مكاتب و مذاهب؛ برای قارۀ آسیا، نک‍ : ه‍ د، اسلام، بخش نهم). 
در حال حاضر، مذهب امامیه یا شیعۀ اثناعشری، در ایران به عنوان مذهب رسمی شناخته می‌شود و در كشورهایی چون عراق، بحرین، جمهوری آذربایجان و لبنان پیروان آن بخش مهمی از جمعیت را تشكیل داده‌اند. افزون بر آن، جمعیتی قابل توجه از امامیان در دیگر كشورهای اسلامی از حوزۀ خلیج فارس، شبه قارۀ هند، آسیای مركزی، قفقاز، تركیه و سوریه زندگی می‌كنند. 

تعالیم و نهادهای اساسی

در سخن از مذهبی كه یك و نیم هزاره تاریخ را پشت سر نهاده، و مكاتب فكری بسیاری را در محافل خود پرورده است، به سختی می‌توان مجموعه‌ای از باورها در اصول، یا مجموعه‌ای از فتاوا را ارائه كرد كه میان تمامی مكاتب آن مذهب مشترك بوده باشد، اما در عین حال می‌توان به شماری از تعالیم اساسی در اصول و فروع اشاره كرد كه ممكن است به عنوان نقاط مشتركی میان غالب طیفهای این مذهب مصداق یابد. 

امامت و حجت

پیش از آغاز سخن از عقاید امامیه، باید اشاره كرد كه اصلی‌ترین ممیزۀ این مذهب، دیدگاه خاص آن در باب امامت است. امامیه به عنوان یكی از گرایشهای شیعه، بر این باورند كه حقِ جانشینی رسول اكرم (ص) از آنِ حضرت علی (ع) بوده است و رسول اكرم (ص) بارها در طول حیات خود، بر این جانشینی اشاره كرده‌اند. در منابع امامی، به عنوان ادلۀ نقلی بر این امر، به احادیث مشهوری چون حدیث غدیر، حدیث ثقلین و حدیث منزلت استناد شده است كه اصل صدور آن مورد تأیید قاطبۀ عالمان اهل سنت قرار داشته، و تنها اختلاف با ایشان، در تفسیر و برداشت از آنها بوده است. در این میان ویژگی امامیه نسبت به شیعیان بتری و برخی دیگر از گرایشهای زیدی در آن است كه تنها امام برحق پس از رسول اكرم (ص) را حضرت علی (ع) دانسته، و هرگونه اقدام در جهت سلب این حق را اقدامی ظالمانه قلمداد كرده‌اند. 
گفتنی است كه به عنوان یك حقیقت تاریخی، امامیه نیز در این امر كه حضرت علی (ع) خود با 3 تن خلیفه دست بیعت داده، و به عنوان چهارمین خلیفه ــ اگرچه با اكراه ـ منصب خلافت را پذیرفته است، تردیدی روا نداشته‌اند؛ اما ایشان این عملكرد را بر مبنای اصل تقیه و رعایت مصالح امت اسلامی، تفسیر نموده‌اند. این دیدگاهها، در طول تاریخ این مذهب، به عنوان مواضع نهادین امامیه در باب امامت، تكرار و تبیین گشته، و در كتب پرشمار این مذهب در باب امامت به ثبت رسیده است. 
نظریۀ امامت، به عنوان اصلی‌ترین ممیزه در فضای اعتقادی امامیه گسترش بسیار پیدا كرده، و به تبیین باورهایی پیرامون آن انجامیده است. امامیه در سدۀ 2 ق، به ویژه برپایۀ تعالیم امامان باقر و صادق (ع)، بر اصولی ثابت در نظام اعتقادی خود وفاق یافتند كه اهم آنها را می‌توان در این چند جمله خلاصه كرد: تا مكلفی بر زمین است، زمین از حجت خداوند خالی نمی‌تواند بود و این حجت، گاه امامی ظاهر و گاه امامی غایب و پنهان از انظار است كه به هر تقدیر، اثر وجودی خود را در جهان خواهد بخشید؛ این حجت قطعاً امامی معصوم است كه گناه و خطا در او راهی ندارد؛ امامان را جز خداوند برنمی‌گزیند و مردمان از طریق نص بر امامت ایشان آگاهی می‌یابند؛ و طاعت و پیروی از این امامان، بر همگان فرضی الٰهی است و تخلف از آن موجب گمراهی خواهد بود (به عنوان نمونه، نک‍ : كلینی، كتاب الحجة؛ شیخ مفید، اوائل، 46 بب‍‌ ). 
امامان دوازده‌گانه (ع) به نام، نزد امامیه شناخته شده‌اند و پیروان این مذهب با وفات امام حسن عسكری (ع)، امام یازدهم در 260 ق/ 874م، دورۀ حضور ائمه را پایان یافته شمرده، و وارد عصر غیبت شده‌اند. بر این اساس، امام دوازدهم (ع) كه از 260ق، بر جایگاه امامت قرار گرفته است، با برخورداری از عمری دراز به گونه‌ای نهان از انظار به مهمات امت رسیدگی می‌كند و با فراهم آمدن شرایط ظهور در آخرالزمان (زمانی نزدیك به قیامت)، ظهور كرده، با شكست دادن قدرتهای جائر، جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد (نک‍ : ه‍ د، امامت). 

اصول اعتقادی

صفحه 1 از7
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.