خشبیه
خَشَبیه، گروهی از قائلان به امامت محمد بن حَنَفیه بودهاند. این گروه را از فرقههای شیعه شمردهاند. خشبیه را میتوان سلف فرقه کیسانیه دانست. باورهای آنها به کیسانیه نزدیک است، مثلا به بداء، تناسخ، رجعت و... باور داشتهاند. برخی، این فرقه را حسینیه نامیدهاند. علت این نامگذاری سر دادن شعار، یا لثارات الحسین، در جنگ بوده است.
کیستی خشبیه
منصور بن معتمر، خشبیه را عنوانی برای دوستداران علیبن ابیطالب(ع) دانسته است. برخی، آن را عنوانی دیگر برای فرقهای از زیدیه، به نام سُرخابیه (پیروان سُرخاب طبری) شمردهاند. در روایتی، خشبیه گروهی از جَهمیه خوانده شدهاند. گاه نیز خشبیه را عنوانی برای یاران ابراهیم بن مالک اشتر، از سرداران مختار بن ابیعُبَید ثقفی، ذکر کردهاند که در جنگ با عبیدالله بن زیاد شرکت داشتند، اما به باور بیشتر منابع، خشبیه از اهالی کوفه و یاران مختار و قائل به امامت محمد بن حنفیه بودند.
علت نامگذاری
برخی نام خشبیه را برگرفته از کرسی چوبیای دانستهاند که منتسب به حضرت علی(ع) بوده و یاران مختار بهدلیل تقدس، آن را با خود حمل میکردند.
عدهای گفتهاند: چون بیشتر اسلحه یاران مختار یا ابراهیمبن مالک از چوب (خَشَب) بود، خشبیه نامیده شدهاند.
گفته شده: بعضی از دوستداران زید بن علی چوبدار او را حفظ کردند.. یا آنکه چون زیدیان هنگام جنگ، با چوب میجنگیدند به خشبیه معروف شدند.
به روایتی دیگر، در سال ۶۶ قمری، عبدالله بن زبیر، محمد بن حنفیه و خانوادهاش و ۱۷ تن از سران مردم کوفه را در زمزم (یا شِعْب علی) در مکه زندانی و تهدید کرد که اگر با او بیعت نکنند، آنان را در آتش خواهد سوزاند و برای این منظور هیزم بسیاری جمع کرد. در این زمان، محمد بن حنفیه قاصدی نزد مختار فرستاد و از او یاری خواست. مختار مردم را جمع کرد و گروههایی را برای یاری او به مکه فرستاد. از آن میان، ابوعبداللّه جَدَلی و یارانش قبل از دیگران وارد مسجدالحرام شدند. در دست یاران او چوب (کافرکوب) بود و آنان با فریاد یا لثاراث الحسین به زمزم وارد شدند و نگهبانان را پراکنده و محمد بن حنفیه را از زندان رها کردند. پس از آن، گروههای دیگر وارد شدند که عبدالله بن زبیر از ورود آنان هراسان شد و به دلیل آنکه بهجای شمشیر با چوب میجنگیدند، آنان را خشبیه نامید.
نیز گفتهاند چون آنان چوبهایی را که عبدالله بن زبیر برای آتش زدن محمد بن حنفیه و یارانش جمع کرده بود، به عنوان سلاح برداشتند، یا آنکه چون نمیخواستند با شمشیرهای آخته وارد حرم شوند، با چوب وارد حرم شدند، آنان را خشبیه نامیدهاند.
محمد بن حنفیه آنان را از جنگ با ابن زبیر در حرم خدا برحذر داشت و اموالی را که مختار برایش فرستاده بود، میان خشبیه که ۴۰۰۰ تن بودند، تقسیم کرد. این چهارهزار نفر تا زمان قتل مختار در سال ۶۷ق، با محمد بن حنفیه بودند.
برخی باورها
خشبیه به بَداء باور داشتند. آنان با شعار یا لثارات الحسین در جنگها شرکت میکردند، بهطوری که ابن عبد ربّه به دلیل سردادن این شعار، یاران ابراهیم بن مالک اشتر را حسینیه (نام دیگر خشبیه) نامیده است.
کثَیر عَزَّه (کثیر بن عبدالرحمان) از خشبیه و معتقد به تناسخ ارواح و رجعت بود.
سرنوشت خشبیه
در سال ۶۷ قمری در زمان حمله مصعب بن زبیر به کوفه، ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ نفر از خشبیان با مختار محاصره شدند. ابتدا مصعب آنان را امان داد تا تسلیم شوند، اما پس از تسلیم همه را کشت. پس از قتل مختار، ۲۰۰۰ نفر از یاران وی (بازماندگان خشبیان) در نَصیبَین به عبدالملک بن مروان پیوستند. حسن بن محمد بن حنفیه بعد از کشته شدن مختار، به میان گروهی از خشبیان نصیبین رفت و ریاست آنان را بهعهده گرفت. مسلم بن اسیر (از یاران عبدالله بن زبیر) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شکست دادن آنان، حسن را دستگیر کرد و نزد عبدالله بن زبیر فرستاد.
پس از این واقعه، مُهَلَّب بن ابی صُفْرَه که مدتی از یاران عبدالله بن زبیر بود و سپس از سرداران اموی گردید، با خشبیان نصیبین -که تحت فرماندهی أبو قارب یزید بن أبی صَخْر بودند- جنگید و آنان را شکست داد. بعدها، یاران مختار و قائلان به امامت محمد بن حنفیه، کیسانیه نامیده شدند.
پانویس
- ↑ نک. حربی، ج ۲، ص۵۴۵؛ ابنماکولا، ج ۳، ص۲۶۲؛ سمعانی، ج ۲، ص۳۶۸؛ ابناثیر، ج ۱، ص۴۴۴
- ↑ نک. ابن عبد ربه، ج ۲، ص۲۴۹
- ↑ رک. سمعانی، همانجا؛ ابناثیر، ج۱، ص۴۴۵
- ↑ حربی، ج۲، ص۵۴۵؛خوارزمی، ص۲۹
- ↑ رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل «خشب»
- ↑ رجوع کنید به ابنقتیبه، ص۶۲۲؛ابنرسته، ص۲۱۸
- ↑ حربی، ج۲، ص۵۴۵؛طبری، ج۶، ص۷۵ـ۷۷
- ↑ طبری، ج۶، ص۸۱
- ↑ رک. بلاذری، ج۶، ص۵۷؛ ابنقتیبه، ص۶۲۲؛ ابنرسته، ص۲۱۸؛ مقدسی، ج۵، ص۱۳۳
- ↑ حربی، ج ۲، ص۵۴۵؛ خوارزمی، ص۲۹
- ↑ حربی، ج۲، ص۵۴۵؛ خوارزمی، ص۲۹
- ↑ طبری، ج۶، ص۷۵ـ۷۶؛ مسعودی، ج۳، ص۲۷۵ـ۲۷۶.
- ↑ طبری، ج۶، ص۷۶ـ۷۷
- ↑ بلاذری، ج۶، ص۵۷
- ↑ طبری، ج۶، ص۷۷؛ ابنسعد، ج۵، ص۱۰۳؛ مسعودی، ج۳، ص۲۷۵ـ۲۷۶؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج۴، ص۱۲۰
- ↑ ذهبی، همانجا
- ↑ بغدادی، ص۳۴؛ حمیری، ص۲۷۴
- ↑ طبری، ج۶، ص۷۶
- ↑ ج۲، ص۲۴۹
- ↑ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج۵، ص۱۵۲
- ↑ طبری، ج ۶، ص۹۳، ۱۱۶؛ مسعودی، ج ۳، ص۲۹۹ـ۳۰۰
- ↑ مسعودی، ج ۳، ص۳۰۷
- ↑ ذهبی، ۱۴۱۸، حوادث و وفیات ۸۱ـ۱۰۰ه، ص۳۳۴
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، ج۶، ص۵۰، ج۷، ص۷۷
- ↑ مسعودی، ج۳، ص۲۷۶؛بغدادی، ص۲۶
منابع
- ابناثیر، اللُباب فی تهذیب الأنساب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ابنرسته، الاعلاق النفیسة، چاپ دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
- ابنسعد، الطبقاتالکبری، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ابنعبدربه، العِقدالفرید، چاپ مفید محمد قمیحة، بیروت، بیتا.
- ابنقتیبه، المعارف، چاپ : ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
- ابنماکولا، الاکمال، چاپ عبدالرحمنبن یحیی معلمی یمانی، بیروت، بیتا.
- ابوالفرج اصفهانی، الأغانی.
- بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد زاهدبن حسن کوثری، قاهره ۱۳۶۷/۱۹۴۸.
- بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰.
- ابراهیمبن اسحاق حربی، غریبالحدیث، چاپ سلیمانبن ابراهیمبن محمدالعایب، بیجا، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- نشوانبن سعید حمیری، الحورالعین، چاپ کمال مصطفی، تهران، ۱۹۷۲.
- محمدبن احمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵.
- محمدبن احمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، حوادث و وفیات ۸۱ـ۱۰۰ه، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۸.
- همو، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب الأرنؤوط، بیروت، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
- سمعانی، طبرسی، اسرارالامامة، مشهد، ۱۴۲۲.
- طبری، تاریخ (بیروت).
- مسعودی، مروج (بیروت).
- مطهربن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: