قبیله بنیحنظله
قبیله بنی حَنْظَله، قبیلهای بزرگ از دودمان حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم در جزیرة العرب بود. گرایش این قبیله به اسلام، در سال چهارم بعثت پیامبر (ص) و به همت اکْثَم بن صَیْفی صورت گرفت. در سال نهم هجرت، هیئتی بزرگ از سران بنی حنظله از جمله عُطاردبن حاجب و اقرع بن حابس در مسجد مدینه به حضور پیامبر (ص) رسیدند و به اسلام گرویدند.
پس از وفات پیامبر اکرم (ص)، سَجاح در میان بنی حنظله ادعای پیامبری نمود؛ جمعی از آنان به گرد او جمع شدند و از پرداخت زکات امتناع کردند. در نبرد بُطاح که برای فرونشاندن این فتنه صورت گرفت، خالد بن ولید در اقدامی خودسرانه مالک بن نویره را کشت. در جنگ جمل بسیاری از بنی حنظله به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند. اما از این میان، بنی یربوع همگی بر طاعت حضرت علی (ع) وفادار ماندند؛ لیکن در جنگ نهروان، برخی از بنی حنظله از فرمان علی (ع) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند.
نسب
قبیله بنی حَنْظَله، قبیلهای بزرگ از دودمان حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم در جزیرة العرب بود. نسب این قبیله به الیاس بن مُضَر از نسل مَعَدّ بن عدنان میرسد. حنظله از رؤسای بزرگ عرب بود که پس از عموی خود سعد، به ریاست بنی تمیم رسید و فرزندان او، کثرت جمعیت و قدرت قبیلهای و توانایی در شعر به دست آوردند، به طوری که بسیاری از ایام العرب (ایام العرب نام روایت های حماسى عرب است.) با نام آنان پیوند یافته است. تیرههایی که از این قبیله برخاستند عبارتاند از: بَراجم، شامل پنج خانوار، که در عصر اسلامی بزرگانی از میان آنها پدید آمدند؛ بنی یَربوع بن حنظله و بنی دارم بن مالک بن حنظله، که افرادی نامآور داشتهاند.
سکونتگاه
بنی حنظله در سرزمینی وسیع در عربستان مرکزی (نجد) که از یمامه (اکنون عارض) تا هَجَر (اکنون احساء)، بصره و کوفه گسترش داشته، سکونت و عموماً زندگی بادیه نشینی داشتهاند. از جمله محلهای سکونت بنی حنظله عبارت بوده است از: حَزن (اکنون صَلب، در شرق نجد)، صَمّان، دَهناء و رَقْمتان که از بهترین مناطق حاصلخیز بودند. در منابع از آبگیرهای فراوانی نیز یاد شده که پیرامون آنها گروههایی از بنی حنظله مسکن داشتهاند. به همین سبب،گاه جنگهایی، مانند نبرد زُوَیرین با بکر بن وائل، برسر آب رخ میداد. پس از فتوحات اسلامی، دستههایی از بنی حنظله در شهرهای مجاور و تازه تأسیس کوفه و بصره، و پیرامونشان و به تدریج در شهرهای شرقی، از جمله در استخر فارس و اصفهان و خراسان پراکنده شدند.
آتش پرستی
بنی حنظله (تیره بنی دارم)، مناسبات دوستانهای با انوشیروان و دربار ساسانی داشتند که از این میان، تلاش حاجب بن زراره، بزرگ قبیله بنی حنظله، برای کسب اجازه رفت و آمد در خاک ایران برای تحصیل آذوقه شایان ذکر است. ازینرو این دودمان به دلیل آمیزش و ارتباط، به آیین زردشتی گرویده بودند و از میان عرب، تنها آنان به پرستش آتش میپرداختند. این امر شاید تا حدی موجب کاهش نگرانی دولت ساسانی از دست اندازی قبایل عرب بر قلمرو ساسانی و در نتیجه، کم توجهی نسبت به نقش دولت دست نشانده حیره شده باشد.
در عصر پیامبر (ص)
به نظر میآید که نخستین گرایش بنی حنظله به اسلام، در سال چهارم بعثت پیامبر (ص) و به همت اکْثَم بن صَیْفی صورت گرفته باشد. در جنگ بدر (در سال دوم هجرت) افرادی از بنی حنظله حضور داشتند. پیامبر (ص) به اَقرع بن حابس (از بنی دارم) که در جاهلیت مقامی بزرگ داشت، سهمی از غنایم حُنَین داد و او را به اسلام دعوت کرد. وی در فتح مکه، حنین و طائف، رسول اکرم را همراهی کرد. جز افرادی که جداگانه به حضور پیامبر اکرم میرسیدند و مسلمان میشدند، در سال نهم هجرت هیئتی بزرگ از سران بنی حنظله از جمله عُطاردبن حاجب و اقرع بن حابس در مسجد مدینه به حضور پیامبر (ص) رسیدند و به اسلام گرویدند.
در سال دهم، پیامبر اکرم با فرستادن مأمورانی برای جمع آوری زکات به شهرها و قبایل، مالک بن نویره یربوعی را عامل خویش در میان بنی حنظله قرار داد.
پس از وفات پیامبر (ص)
کمی پس از وفات پیامبر اکرم (ص) در سال یازدهم، سَجاح در میان بنی حنظله (تیره بنی یربوع) به ادعای پیامبری برخاست و جمعی از آنان که اسلام را با تأخیر و تردید پذیرفته بودند به گرد او جمع شدند و از پرداخت زکات امتناع کردند. در نبرد بُطاح که برای فرونشاندن این فتنه (ردّه) صورت گرفت، مالک بن نویره در اقدامی خودسرانه به دست خالد بن ولید کشته شد.
از سال سیزدهم به بعد، در جریان فتوحات اسلامی در ایران، دستههایی از بنی حنظله در سپاه اسلام حضور داشتند. در جنگ جمل بسیاری از بنی حنظله به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند. اما از این میان بنی یربوع همگی بر طاعت حضرت علی (ع) وفادار ماندند. لیکن در جنگ نهروان، برخی از بنی حنظله از فرمان علی (ع) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند که از این گروه میتوان از عُروة بن اُدَیّه (متوفی ح ۵۸) که در صفین با شعار «تحکیم» (لا حکم الا لله) از فرمان حضرت علی خارج شد و برادرش مَرداس (متوفی ۶۱) و همچنین شَبَث بن رِبْعی نام برد. همچنین به گفته فؤاد حمزه نسب محمد بن عبدالوهاب، مؤسس وهابیت به بنی حنظله میرسد.
شاعران بنی حنظله
از بنی حنظله چهرههایی نام آور در شعر و ادب برخاستند که از آن میان میتوان از جَریر از تیره بنی یربوع، فَرَزْدَق و مسکین دارمی از بنی دارم یاد کرد. افزون بر این، سُکَّری (متوفی ۲۷۵) راویه اشعار عرب اشعار بنی یربوع را گردآورده بوده است. ابن سعید مغربی از چند تن از شاعران حماسه سرا در میان بنی حنظله یاد کرده است. پس از اسلام نیز این سنت ادبی ادامه یافت و هیئتی از بنی حنظله که در سال نهم در مسجد مدینه به حضور پیامبر (ص) رسیدند، با یاران آن حضرت مجلس مفاخره ادبی تشکیل دادند.
پانویس
- ↑ ابن کلبی، ص ۱۹۳؛ شباب، ج ۱، ص ۹۱؛ قس سمعانی، ج ۴، ص ۲۸۴، که اشتباهاً بنی حنظله از قبایل غطفان به شمار آمده است؛ یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ج ۲، ص ۳۴۸
- ↑ ابن حبیب، ص ۲۳۴
- ↑ همان، ص ۲۴۷؛ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۹
- ↑ ابن حزم، ص ۲۲۲ـ۲۲۳؛ ابن سعید مغربی، ص ۴۴۷ـ ۴۴۸؛ برای آگاهی از سلسله نسب فرزندان حنظله رجوع کنید به ابن کلبی، ص ۱۹۳، ۲۲۸
- ↑ ابن سعید مغربی، ص ۴۴۸؛ یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ج ۱، ص ۳۲۲، ۷۸۹، ج ۲، ص ۶۳، ج ۳، ص ۸۸؛ ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۰۴؛ نیز رجوع کنید به حمزه، ص ۱۴۰
- ↑ اصفهانی، ص ۱۰۲ و پانویس، ص ۲۹۶؛ یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ج ۲، ص ۸۰۱، ج ۴، ص ۱۰۱۹
- ↑ برای مثال رجوع کنید به اصفهانی، ص ۵۸ ـ ۵۹، ۲۶۸؛ بکری، ج ۱، ص ۱۳۳، ۲۰۷ و جاهای دیگر
- ↑ رجوع کنید به ابن اثیر، همانجا
- ↑ ابن حزم، ص ۲۲۳؛ ابن کلبی، ص ۲۱۰، ۲۲۱، ۲۲۵، ۲۲۸؛ ابن درید، ص ۲۲۴ـ۲۳۰؛ شباب، ج ۱، ص ۹۲؛ بکری، ج ۲، ص ۳۸۶
- ↑ ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۱۲۸؛ ابن سعید مغربی، ص ۴۵۰، ۴۵۴ـ ۴۵۵
- ↑ ابن سعید مغربی، ص ۴۴۹
- ↑ رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۱۲۸
- ↑ ابن جوزی، ج ۲، ص ۳۷۱ـ ۳۷۲
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۰۲؛ ابن هشام، ج ۴، ص ۱۳۸ـ۱۳۹، ۲۰۷
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۰ـ۲۰۴، ۲۱۲
- ↑ همان، ص ۱۹۸؛ ابن هشام، ج ۴، ص ۲۰۶ـ۲۱۳
- ↑ ابن هشام، ج ۴، ص ۲۴۷؛ طبری، ج ۳، ص ۱۴۷؛ قس بلاذری، ج ۱، ص ۵۳۰: اقرع بن حابس را مأمور زکات بنی دارم و مالک بن نویره را مأمور زکات بنی یربوع کرد
- ↑ طبری، ج ۳، ص ۲۶۷ـ۲۶۸، ۲۷۶ـ۲۷۷؛ ابن جوزی، همانجا؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص ۴۰۵
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۱۹، ۲۲۱؛ طبری، ج ۳، ص ۲۶۸ـ۲۷۰؛ ابن اعثم کوفی، ج ۱، ص ۱۸ـ۱۹
- ↑ طبری، ج ۳، ص ۴۶۴؛ ابن کلبی، ص ۲۱۵ـ۲۱۶
- ↑ ابن اعثم کوفی، ج ۲، ص ۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۳۲۰؛ نصربن مزاحم، ص ۲۰۵
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۱۷، ۲۲۵ـ۲۲۶؛ ابن درید، ص ۲۱۹؛ ابن حزم، ص ۲۲۳، ۲۲۵
- ↑ حمزه، ص ۱۴۰
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۲۳؛ ابن قتیبه، ۱۹۰۲، ص ۲۸۳
- ↑ ابن کلبی، ص ۲۰۰، ۲۰۲؛ ابن قتیبه، ۱۹۰۲، ص ۴۸، ۲۸۹، ۳۴۷
- ↑ یاقوت حموی، ۱۹۹۳، ج ۲، ص ۸۵۶
- ↑ ابن سعید مغربی، ص ۴۵۶ـ۴۵۷، ۴۵۹، ۴۶۱
- ↑ ابن هشام، ج ۴، ص ۲۰۷ـ۲۱۳
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
- ابن اعثم کوفی، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
- ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
- ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
- ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- ابن دُرَید، الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
- ابن سعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، عمان ۱۹۸۲.
- ابن عبدربه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- ابن قتیبه، کتاب الشعر والشعراء، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۰۲.
- همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
- ابن کلبی، جمهرة النسب، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
- ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت] بیتا.
- حسن بن عبدالله اصفهانی، بلاد العرب، چاپ حمد جاسر و صالح علی، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
- عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
- احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، چاپ محمد حمیدالله، مصر ۱۹۵۹، ج ۳، چاپ عبدالعزیز دوری، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
- عبدالملک بن محمد ثعالبی، تاریخ غرر السیر: المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، چاپ زوتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰، چاپ افست تهران ۱۹۶۳.
- همو، ثمار القلوب، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵.
- فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
- عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۴، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
- خلیفة بن خیاط شباب، الطبقات، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۹.
- محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷.
- نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
- یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
- همو، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
- احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، بیتا.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: