هزاره
قوم هزاره | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نژاد | اقوام آسیای میانه |
خاستگاه | هزارستان |
انشعاب به | دایکندی، دایزنگی، بهسود، شیخعلی، دایچوپان و ارزگانی |
مذهب | تشیع، اسماعیلیه، اهلسنت |
زمان اسلام آوردن | قرن اول قمری |
مکان استقرار | هزارهجات، کابل، هرات، مزارشریف، پاکستان، ایران، آسیای میانه، روسیه، اروپا، استرالیا |
ویژگی | اکثریت شیعه |
حوادث | کشتار شیعیان هزاره بهدستور عبدالرحمن (دهه ۱۲۷۰ش)، تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان (۱۳۶۸ش) |
شخصیتها | |
مراجع تقلید | محقق کابلی، محمداسحاق فیاض |
مشاهیر | عبدالعلی مزاری، کاتب هزاره |
عالمان | مدرس افغانی، محمدهاشم صالحی (رئیس فعلی شورای علمای شیعه افغانستان) |
هَزارَه قومی قدیمی و پرجمعیت در افغانستان که اکثریت شیعیان این کشور را تشکیل میدهند. سرزمین بومی هزارهها، منطقه کوهستانیِ هزارستان است که در مرکز افغانستان قرار دارد. هزارهها در کابل، هرات، مزار شریف و کشورهای ایران، پاکستان، استرالیا و بخشهایی از اروپا و آمریکا حضور دارند. ارتباط هزارهها با مسلمانان در قرن اول قمری رخ داد. اولین بار حضور علویان در هرات و بلخ باعث آشنایی هزارهها با اهلبیت(ع) شد و در زمان غازانخان (حکومت:۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر ایلخانی، تشیع بین آنان گسترش یافت.
جمعیت تقریبی هزارهها در دهه ۱۳۶۰ش، چهار میلیون نفر بودهاست. جامعه هزارهها پیش از دهه ۱۲۷۰ش/۱۸۹۰م (۱۳۰۸-۱۳۱۱ق) ساختار اربابرعیتی داشت. در این دهه، حکومت عبدالرحمن، حاکم پشتون کابل، با تهاجم به هزارستان و کشتار، تخریب، غصب اموال و زمینها و به بردگی بردن بخشی از ساکنان آن، باعث فروپاشی زندگی هزارهها شد. او برای غلبه بر هزارههای شیعه، از فتوای تکفیر و اعلام جهاد علیه آنان استفاده کرد.
محرومیت اجتماعی و سرکوب سیاسی هزارهها تا سقوط سلطنت و روی کار آمدن دولت کمونیستی (۱۳۵۷ش) در افغانستان ادامه داشت. برخی آزادیهای دولت کمونیستی در شهرها و نیز کاهش قدرت دولتی در هزارهجات تغییرات و تفاوتهای اجتماعی سریعی میان هزارههای شهری و روستایی بهوجود آورد. احزاب جهادی شیعه هزاره توانستند مناطق خود را از تسلط دولت کمونیستی آزاد کنند و پس از مدتی با ادغام در حزب وحدت اسلامی افغانستان، نیروی عمده سیاسی و نظامی در میان مجاهدین افغانستان به وجود آورند.
طالبان در آخرین روزهای ۱۳۷۳ش، عبدالعلی مزاری، رهبر مشهور حزب وحدت را کشتند و هزارهها دوران سختی را تا سقوط طالبان تجربه کردند. پس از حکومت نخست طالبان(۱۳۷۵ ـ ۱۳۸۰ش) و استقرار نظام جدید سیاسی با کمک امریکا و اروپا، اوضاع هزارهها رو به بهبودی نسبی گذاشت، گرچه سیاستهای حکومت این دوره نیز حاوی تبعیض علیه هزارهها بود و خشونت و حملات تروریستی علیه هزارهها ادامه داشت. با شروع دور جدید تسلط طالبان در افغانستان از شهریور/سنبله ۱۴۰۰ش، هزارهها به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض مجدد قرار گرفتند.
برخی از فقیهان مشهور هزاره عبارتند از: محمدعلی مدرس افغانی، قربانعلی محقق کابلی و محمداسحاق فیاض.
اهمیت و جایگاه
هزارهها یکی از چهار گروه قومی بزرگ افغانستان در کنار پشتونها، تاجیکها و ازبیکها، است و در تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی چند دهه اخیر افغانستان نقش پر رنگی را بازی کردهاند. هزارهها در دوره اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق(۱۹۷۹-۱۸۹م)، نقش برجستهای در جهاد مردم افغانستان برای آزادسازی کشور شان داشتند و هزارجات یا هزارستان جزء نخستین مناطق آزاد شده افغانستان در سالهای اولیه جهاد به شمار میرود که توسط جنبشها و احزاب جهادی هزاره رقم خورد. پس از سقوط حکومت مورد حمایت روسیه به رهبری نجیبالله در اوایل دهه ۱۹۹۰م و شروع جنگ داخلی بین مجاهدین، حزب وحدت اسلامی افغانستان به عنوان حزب سیاسی عمده هزارهها یک طرف معادله به شمار میرفت. در دوره بیست ساله جمهوری اسلامی(۲۰۰۱-۲۰۲۱م) حضور هزارهها در بخشهای مختلف نظام سیاسی از کابینه تا قوای مسلح و پارلمان برجسته و ملموس بود. همواره یکی از معاونان رییس جمهوری یک هزاره بود و در پارلمان و مجلس سنا نیز گاهی تا یک سوم اعضا را هزارهها و شیعیان تشکیل میداند. در سه انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۲۰۰۴م، ۲۰۰۹م و ۲۰۱۹م محمد محقق، رمضان بشردوست و عنایتالله حفیظ سه چهره هزاره بودند که نامزد پست ریاست جمهوری شده بودند. نقش هزارهها در توسعه فرهنگی، اقتصادی و بروزسازی نظام اداری افغانستان در عصر جمهوری اسلامی بیش از سایر بخشها مشهود بود. دانشگاههای خصوصی مثل دانشگاه کاتب، دانشگاه ابن سینا، دانشگاه خاتم النبیین و دانشگاه گوهرشاد، کانون تجمع روشنفکران و پرورش نخبگان دانشگاهی بود و بسیاری از مقامات حکومتی مدارج علمی خود را در این دانشگاهها سپری میکردند. همچنین نهادهای آموزشی پیشادانشگاهی هزارهها از جمله در غرب کابل، نقش تعیین کنندهای در سرنوشت و نتایج آزمونهای ورودی سالانه در دانشگاههای دولتی داشت. از این میان لیسه عبدالرحیم شهید، لیسه معرفت، مرکز آموزشی کاج، مرکز آموزشی موعود و مرکز آموزشی کوثر دانش از شهرت بالایی برخوردار بوده و برخی آز آنها آماج حملات تروریستی خونین قرار گرفتند. علاوه بر آن هزارهها در ارتقا و توسعه رسانهها و جنبشهای مدنی افغانستان در دوران جمهوری اسلامی سهم انکار ناپذیری داشتند. مدیریت تلویزیون طلوع نیوز، تلویزیون تمدن، روزنامه هشت صبح، روزنامه جامعه باز و روزنامه اطلاعات روز عمدتا عمدتا به عهده فرهنگیان هزاره بود و جنبشهای مدنی بزرگ مثل جنبش تبسم و جنبش روشنایی را هزارهها رقم زدند. با بازگشت طالبان به قدرت از ۱۵ آگست ۲۰۲۱م یکی از شواهد همه شمول نبودن حکومت طالبان غیبت هزاره ها در ساختار قدرت عنوان میشود. همچنین نویسندگان و فرهنگیان هزاره در نقد رویههای طالبان و ارائه طرحهای بدیل برای ساختار نظام سیاسی آینده افغانستان مطرح هستند.
تبار
دربارهٔ نژاد اولیه و منشأ باستانی هزارهها، از بومی بودن آنها در افغانستان تا بازماندگان مغول در لشکرکشی چنگیز گفته شدهاست. سیدعسکر موسوی، پژوهشگر افغانستانی و نویسنده کتاب «هزارههای افغانستان»، آنان را از قدیمیترین ساکنان افغانستان دانسته، که اجدادشان، از اقوام آسیای مرکزی یا تبت، اندکی پیش یا پس از میلاد مسیح، با دیانت بودایی به دامنههای شمالی و جنوبی رشتهکوه هندوکش در مرکز افغانستان آمده و تحت تأثیر ارتباط با پارسی زبانان، مسلمانان و مغولها قرار گرفتهاند.
جغرافیای بومی
سرزمین اصلی هزارهها، هزارهجات یا هزارستان در مرکز افغانستان بصورت کوهستانی و نیمه کوهستانی است. این منطقه، غور، غرجستان و زابلستان نیز نامیده شدهاست. هنری والتِر بلیو، افسر و مستشرق بریتانیایی که در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی در افغانستان خدمت میکرد، گستردگی هزاره جات را از مرزهای کابل و غزنی تا هرات و از نزدیکیهای قندهار تا بلخ نوشتهاست. پس از قتلعام هزارهها در دهه ۱۲۷۰ش، بسیاری از زمینهای آنان توسط کوچیهای پشتون تصرف شد.
جمعیت، تیرهها و قبایل
جمعیت فعلی افغانستان و درصد اقوام آن تا اکنون سرشماری نشده، آمارهای تقریبی و متفاوت دربارهٔ درصد جمعیت اقوام از منابع مختلف نقل شدهاست. فیض محمد، کاتب مشهور افغانستان، در ۱۳۰۶ش جمعیت هزارهها را دو میلیون و ۲۵۰ هزار نفر تخمین زد. حسن پولادی، نویسنده کتاب «هزارهها» جمعیت هزارههای داخل افغانستان را در اوایل دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰م سه میلیون نفر و سیدعسگر موسوی تعداد آنان را (با محاسبه مهاجران مقیم ایران و پاکستان) در اواخر دهه ۱۳۶۰ش/۱۹۸۰م حدود چهار میلیون نفر دانستهاست.
در منابع مختلف، برای هزاره قبایل و تیرههای متعددی را ذکر کردهاند که معروفترین آنان دایکندی، دایزنگی، بهسود، دایفولادی، دایچوپان، شیخعلی و ارزگانی است.
ساختار اجتماعی
جامعه هزارهها پیش از تسلط عبدالرحمن حاکم کابل بر هزارستان، ساختار فئودالی داشت. افراد زمیندار و قدرتمند به نام ارباب، بیگ، خان، میر یا ملک خوانده میشد. ملاها و سیدها نیز در جایگاه دوم داشتند. اقتصاد هزارهها بر تولید کشاورزی و دامپروی بنا بود و یکی از منابع عمده تأمین گوشت مناطق مجاور بشمار میرفت.
تهاجم نیروهای عبدالرحمن به هزارستان، باعث فروپاشی ساختار زندگی در آنجا شد. سرزمینهای هزارهها، پیوسته مورد حمله و اشغال کوچیهای پشتون قرار گرفت. این سیاست، باعث کوچک شدن هزارهجات و نیز مهاجرت هزارهها به مناطق و شهرهای دیگر شد که تولید کشاورزی را بین هزارهها و در کل کشور پایین آورد. گروههای بزرگی از آنان، به مناطق همجوار و کشورهای همسایه پناه بردند.
در آخرین دهه سلطنت در افغانستان (۱۳۴۰ش/۱۹۶۰م) طبقات مختلف جامعه هزارهها شامل تاجران شهری، کارگر شهری، زارعان طبقه متوسط، دهقانان کم زمین و دهقانان بیزمین بود.
مذهب هزارهها
اکثر هزارهها شیعه هستند و اقلیتی از آنان در گروه پیروان اسماعیلیه یا اهلسنت (حنفیه) جای دارند. در زمان ظهور اسلام، قبایل هزاره پیرو آیین بودا و تحت حکومت کوشانیها بود. تا سال ۱۲۰ق، فرماندهان اُموی در خراسان چندین بار به مناطق کوهستانی غور حمله کردند اما نتوانستند بر آن مسلط شوند و به عمق آن نفوذ کنند.
دربارهٔ زمان و چگونگی رواج تشیع بین هزارهها سه نظریه وجود دارد. منهاج الدین جوزجانی (قرن ۷ق)، تاریخنگار و نویسنده کتاب طبقات ناصری، نوشته که شَنسَب، اولین امیر غوریان در زمان ولایت جعدة بن هبیره، خواهرزاده امام علی(ع) بر خراسان، توسط وی نامهای از امام دریافت کرده و بخاطر لحن نامه، ولایت ابنهبیره را پذیرفته و او و اطرافیانش دوستدار علی ابن ابیطالب شدند. همچنین در قرن دوم و سوم قمری، جوزجان و طالقان (شمال منطقه هزارهجات) محل قیام علویان: یحیی بن زید و محمد بن قاسم بود. تیمور خانف، نویسنده «تاریخ ملی هزارهها» معتقد است هزارهها در زمان غازان خان (۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر شیعه ایلخانی، تشیع را انتخاب کردند او اعزام مبلیغین علوی را توسط غازان خان به هرات و غرجستان، از عوامل اصلی گسترش تشیع بین هزارهها دانستهاست. برخی از مستشرقین، ارتباط هزارهها را با شاه عباس صفوی زمانی که در هرات اقامت داشته، دلیل مؤثر در شیعه شدن آنها در زمان این شاه دانستهاند.
هزارههای اسماعیلی
گروههای بزرگ هزارههای پیرو اسماعیلیه در ولایات کابل، پروان، بغلان و بامیان حضور دارند و در ولایات میدان، سمنگان و زابل بصورت دستههای کوچک زندگی میکنند. این هزارهها نیز در حملات دهه ۱۲۷۰ش مورد خشونت و کشتار قرار گرفتند.
هزارههای اهلسنت
هزارههای اهلسنت در ولایات بادغیس، پنجشیر، بامیان، غور، بغلان و کُندُز ساکن هستند.
تاریخ
سقوط ساسانیان، سبب شد سپاه مسلمانان به فرماندهی احنف بن قیس در سالهای ۲۸تا۳۳ق (۶۶۲–۶۴۲م)، همزمان با خلافت عمر و عثمان به خراسان بزرگ (نیمه غربی افغانستان فعلی) رسیده و با حاکمان مرو، هرات و بلخ در برابر گرفتن جزیه به صلح رسیدند. تا حمله مغولها، حاکمانی از طرف بنیعباس، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان بر قبایل و نواحی هزارهها تسلط داشتند. مقر اولیه حکومت غوریان، منطقه غور، از نامهای قدیمی هزارستان بود.
پس از مغولان
حمله مغولان باعث آشفتگی ساختار زندگی هزارهها شد. این وضعیت در زمان تیموریان ادامه داشت. ظهیرالدین بابر(۹۳۷–۸۸۸ق)، مؤسس سلسله گورکانیان هند، با تصرف کابل، به هزارهجات نیز حمله کرد. شاه عباس صفوی (حکومت:۱۰۳۸–۹۹۶ق) با تصرف هرات، از هزارههای شیعه حمایت کرد. نادر افشار (حکومت:۱۱۶۰–۱۱۴۸ق)، در هنگام رفتن به قصد فتح هند، در قندهار، چند هزار سوار از هزارهها را به خدمت گرفت. از تشکیل حکومت احمدخان ابدالی (حکومت:۱۱۸۶–۱۱۶۰ق) در قندهار تا امارت عبدالرحمن در کابل (حکومت:۱۳۱۹–۱۲۹۸ق)، هزارهها در یک خودمختاری نسبی بسر میبردند و مناطقی از آنان، به حاکمان کابل، مالیات میدادند. در ۱۲۴۸ق، امیر دوستمحمدخان، حاکم کابل، میر یزدانبخش را که مشهورترین میر هزاره و خودمختار بود، بهدار آویخت.
تهاجم عبدالرحمن
در تابستان ۱۲۵۹ش، عبدالرحمن، پس از پذیرش شرایط دولت انگلستان، حکومت را در کابل بدست گرفت. او تا سال ۱۲۶۶ش اداره قندهار، هرات، جلالآباد، غزنی و ترکستان شامل بلخ، تخار و فاریاب و جوزجان را به مرکزیت مزار شریف با خشونت و سرکوب بدست آورد.
عبدالرحمن در ۱۲۶۷ش/۱۸۹۸م متوجه هزارهها شد. او برای هزارهها ۱۶ مالیات وضع کرد و هزارههای شیخعلی را که به این مالیات اعتراض کردند، بشدت سرکوب کرده و زمینهایشان را گرفت. در دو سال بعد، مأموران مالیات و فرماندهان عبدالرحمن به میل خود، هر جریمه و آزاری را بر هزارهها تحمیل کردند. در بهار ۱۲۷۱ش/۱۸۹۲م پس از تجاوز سربازان عبدالرحمن به یک زن هزاره، خانواده او، سربازان را کشته و سلاحهای مصادره شده خود را پس گرفتند. رهبران عمده هزارهها نیز در نشست بزرگان هزاره علیه عبدالرحمن اعلام جنگ کردند.
در اولین نبرد عبدالقدوسخان و شیرمحمدخان، دو فرمانده ارشد عبدالرحمن، شکست خوردند. عبدالرحمن از ملایان مشهور سنی خواست علیه هزارهها، فتوای تکفیر و جهاد بدهد. او زمینها، دارایی، زنان و فرزندان هزارهها را پاداش افرادی اعلام کرد که در این جهاد شرکت کنند. دولت بریتانیا نیز پیشنهاد مستشاران نظامی برای کمک به عبدالرحمن کرد.
به دستور عبدالرحمن، از پنج جهت به هزارهجات نیرو روانه گشت: غزنی، کابل، قندهار، هرات و مزار شریف. جنگ تا اواسط پاییز ۱۲۷۱ش/نوامبر ۱۸۹۲م ادامه داشت. سیدعسکر موسوی، هدف عبدالرحمن را از این جنگ، پراکندن هزارهها و کاهش جمعیت آنان نوشتهاست.
پیامدهای تهاجم
- کشته شدن درصد بالایی از مردان هزاره. فیض محمد، کاتب عبدالرحمن، درصد کشتهشدگان را بالای شصت درصد تخمین زده بود.
- تمام قلعهها و مساکن مردم هزاره تخریب و مزارعشان پایمال شد.
- هزاران مرد و زن و کودک هزاره بعنوان برده در بازارهای کابل و قندهار فروخته شدند.
- تمام زمینهای زراعتی و چراگاههایی که از هزارهها گرفته شده، به مالکیت دولت درآمد. بخشی از این زمینها به کوچیهای پشتون داده شد که در حمله شرکت کرده بودند.
- عبدالرحمن، میرها، سادات و ملاهای هزاره را به کابل فراخواند. تعدادی را کشت، عدهای را به زندان افکند و گروهی را تبعید کرد. قاضیهای حنفی به هزارستان فرستاده شد.
- فرار و مهاجرت بخش بزرگی از ساکنین هزارستان به مناطق بیرونی.
- تحمیل مالیات جدید و جریمههای سنگین.
تیمور خانف نتیجه نهایی این اقدامات را تقلیل شدید جمعیت هزارهها و فروپاشی معنوی، اقتصادی و فرهنگی آنان نوشتهاست. میرمحمد غبار، تاریخنگار افغان در این باره نوشت: مظالم امیر در هزارهجات سابقهای در تاریخ کشور نداشت و فقط میتوان آن را در تاریخ هجوم چنگیز مطالعه کرد و بس.
پس از عبدالرحمن
پس از عبدالرحمن، فرزندش حبیبالله، خرید و فروش بردگان هزاره را ممنوع اعلام کرد ولی آنان را آزاد نکرد. هزارهها در جنگ استقلال افغانستان علیه انگلیس (۱۲۹۸ش/۱۹۱۹م) به فرمان امانالله، فرزند حبیبالله و حاکم افغانستان شرکت کردند. در ۱۳۰۱ش، سه سال پس از آن، امانالله خان قانون بردگی هزارهها را لغو کرد. همزمان با این دستور، امانالله، تلاش خود را برای تثبیت زبان پشتو به عنوان زبان رسمی و محدودیت زبان و فرهنگ فارسی شروع کرد. این کار باعث سرکوب مجدد هزارهها گردید. این محرومیت و انزوا، تا ۱۳۵۷ش/۱۹۷۹ش و روی کار آمدن دولت کمونیستی ادامه داشت. کشته شدن نادرخان، جانشین امانالله توسط یک دانش آموز هزاره بنام عبدالخالق در ۱۳۱۲ش، رویه سرکوب سیاسی و تبعیض را علیه آنان شدت داد. در ۱۳۲۳ش، در زمان محمدظاهرشاه، فرزند نادرخان، ابراهیم گاوسوار علیه مالیات سنگین و تحمیلی هزارهها دست به قیام زد و توانست مقداری از این مالیات را لغو کند ولی خودش تبعید شد. سیداسماعیل بلخی به همراه گاوسوار در اولین روز ۱۳۲۹ش قصد براندازی حکومت ظاهرشاه را داشتند که دستگیر شد و ۱۴ سال در زندان ماند. هزارهها هیچگاه موقعیتهای بالا و مؤثری در ساختار سیاسی افغانستان نداشتند گرچه در پارلمان و دولت، نمایندگان معدودی داشتند.
پس از استقلال افغانستان در ۱۲۹۸ش، دوباره مسافرت زایران و مهاجرت طلاب هزاره به مشهد و عتبات عالیات رواج یافت ولی دولت افغانستان در دادن پاسپورت به آنان بسیار سختگیری میکرد. برخی از روحانیون در بازگشت، مدارس علمیه کوچکی را در روستای زادگاه خود، بنا کردند.
دولت کمونیستی
اندکی پیش از رویکار آمدن دولت کمونیستی توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان، هزارهها هم در بدنه اصلی این حزب و هم در گروههای مبارز اسلامی حضور داشتند. اندکی از آنان نیز توانستند در دانشگاه کابل، تدریس کنند. سلطانعلی کشتمند، سیاستمدار هزاره، چند سال به عنوان صدراعظم یا نخستوزیر دولت خلقی فعالیت کرد. هزارهها به عنوان یک قوم به رسمیت شناخته شدند و توانستند اولین جرگه (شورا) سراسری ملیت هزاره را تشکیل دهند و با انتشار مجله غرجستان، مقالاتی دربارهٔ تبعیض غیرانسانی علیه خود نوشتند. در اواخر دهه ۱۳۶۰ش، نیمی از جمعیت کابل را هزارهها تشکیل میدادند. از سوی دیگر دولت کمونیستی شدت رفتار بیشتری در رابطه با فعالان هزاره مخالف از خود نشان داد. گفته شده افراد دستگیر شده به عنوان طرفدار آیتالله خمینی در اکثر موارد پس از دستگیری مستقیماً کشته میشدند.
تشکیل احزاب جهادی
همزمان با تغییرات اجتماعی هزارهها در کابل و شهرهای بزرگ، فعالیتهای ضد دولتی شیعیان در هزارهجات شروع شد. قیام درهصوف و قیام دایکندی باعث شد هزارهجات از کنترل دولت کابل خارج شود. تظاهرات ۳ اسفند ۱۳۵۸ هزارهها و دیگر شیعیان در کابل، از خونینترین و بزرگترین تظاهرات ضد دولتی بود. گروهی بنام شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان در هزارهجات به وجود آمد. همچنین با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در انتهای سال ۱۳۵۷ش باعث شد روحانیون هزاره شیعه در ایران، دست به تشکیل احزاب متعدد جهادی بزنند. این گروهها در هزارهجات کلاسها و مدارس ابتدایی تشکیل دادند و جادههایی بین مناطق مختلف کشیدند. در نیمه اول دهه ۱۳۶۰ش، این احزاب در هزارستان جنگ داخلی راه انداختند.
تشکیل حزب وحدت اسلامی
یکماه پس از فوت آیت الله خمینی، در تابستان ۱۳۶۸ش از ادغام احزاب خرد و کلان هزارهها، حزب وحدت اسلامی افغانستان در بامیان به وجود آمد. عبدالعلی مزاری، اولین دبیرکل حزب وحدت اسلامی، در مصاحبه با رسانهها اعلام کرد: هدف اولیه تلاش این حزب، تأمین عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی شیعیان بخصوص هزارهها در سیاستهای ملی است. با سقوط دولت نجیب الله در کابل، حزب وحدت به صورت یکی از سه نیروی عمده کشور در ترکیب قدرت سیاسی افغانستان درآمد. اندکی پس از استقرار حکومت مجاهدین در کابل، حزب وحدت درگیر جنگهای پی در پی و ناخواسته برابر نیروهای حکومت موقت به رهبری برهانالدین ربانی و فرماندهی احمدشاه مسعود شد. مبارزات حزب وحدت و نیروهای آن در دفاع از حقوق جامعه شیعه و هزاره به مقاومت غرب کابل مشهور گردید. فاجعه افشار توسط احمدشاه مسعود و سیاف و سقوط غرب کابل توسط احمدشاه مسعود و طالبان، باعث شد حزب وحدت اسلامی به بامیان منتقل شود.
طالبان
کشتهشدن عبدالعلی مزاری، دبیرکل حزب وحدت اسلامی و افراد همراهش توسط طالبان، در اسفند ۱۳۷۳ش، شوک شدیدی به شیعیان بخصوص هزارهها وارد کرد. طالبان سپس در ۱۳۷۶ش با تصرف مزار شریف در شمال افغانستان، با قیام هزارهها و به تدریج همه مردم شهر روبرو شد و صدها نیروی طالب کشته شد. سپس منطقه هزارستان، مورد محاصره و تحریم طالبان واقع شد. کمبود غذا و گرسنگی، فشار و تلفات بسیاری در این منطقه بدنبال داشت. یک سال و چند ماه بعد طالبان دوباره به مزار شریف حمله کرد و دست به قتلعام هزارهها زد. روایتهای دلخراشی از رفتار غیرانسانی طالبان با اسرا نقل شدهاست. در بهار ۱۳۷۸ش طالبان پس از تصرف بامیان، تعدادی از شیعیان آنجا را قتلعام کرد.
نظام جدید سیاسی
پس از سقوط طالبان، در کنفرانس شهر بُن (آذر/قوس ۱۳۸۰ش) که زیر نظر سازمان ملل برای توافق و تعیین مسیر سیاسی افغانستان برگزار شد، نمایندگانی از احزاب شیعه و هزاره حضور داشتند. گرچه در این اجلاس، قدرت بر مبنای قومیت توزیع شد ولی احترام به مذاهب و آزادیهای آنان تأکید شد. همچنین در قانون اساسی فعلی افغانستان، در کنار توجه به عدم تبعیض مذهبی و قومی، حقوق مذهبی شیعیان به رسمیت شناخته شده و نام قوم هزاره درج گردیدهاست. هماکنون هزارهها مراکز و فعالیتهای مذهبی، علمی و فرهنگی خود را دارند. برخی رسانههای تلویزیونی و نشریه نیز توسط آنان اداره میگردد.
در اولین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ۱۳۸۳ش، محمد محقق، از رهبران حزب وحدت اسلامی، کاندید شد و توانست رتبه سوم آراء را بدست آورد. همچنین از آن زمان تاکنون، معاون دوم رئیسجمهور افغانستان، یک فرد هزاره بودهاست.
هزارههای خارج افغانستان
هزارهها دو مهاجرت بزرگ و دستهجمعی به بیرون افغانستان داشتهاند: پس از تهاجم عبدالرحمن و پس از حملات نیروهای دولتی و سربازان شوروی سابق از ۱۳۵۸ش. مقصد این افراد، هند بریتانیا، ایران قاجاری و سرزمینهای اشغالی روسیه تزار در آسیای میانه بود. همچنین تعدادی از هزارهها به شهرهای نجف و کربلا و کوفه در عراق رفتند.
هزارههای هند و پاکستان
تعدادی از هزارهها پیش از دهه ۱۲۷۰ش/۱۸۹۰م بعنوان سرباز، کاسب یا کارگر در ارتش و مشاغل هند تحت اداره بریتانیا مشغول بودند. پس از تهاجم عبدالرحمن، گروههای بزرگ هزاره از غزنی، بهسود و قندهار به کویته، مرکز بلوچستان هند فرار کردند. اکنون در شهرهای پاراچنار (ایالت سرحد)، کراچی (ایالت سند)، حیدرآباد (ایالت سند) و لورالایی (ایالت بلوچستان) نیز تعدادی هزاره زندگی میکنند. در سال ۱۹۶۲م/۱۳۴۱ش دولت پاکستان، قوم هزاره را بعنوان یکی از اقوام پاکستان به رسمیت شناخت. در ۱۹۶۵م/۱۳۴۴ش ژنرال محمدموسی، معروف به موسیخان هزاره، فرمانده ارشد ارتش پاکستان بود. او مدتی را نیز بعنوان فرماندار ایالت بلوچستان گذراند. هزارههای کویته از دهه ۱۹۸۰م/۱۳۶۰ش، دوران حکومت ضیاءالحق، بدین سو مورد خشونت و حملات تروریستی قرار دارند.
هزارههای ایران
گزارشهای تاریخی وجود دارد که نادر افشار (حکومت:۱۱۶۰–۱۱۴۸ق)، دستههای سرباز هزاره داشت. او قبایلی از هزارهها را در بادغیس و هرات و اسفراین، شمال مشهد مستقر کرد تا در برابر حملات ترکمنها، مقابله کنند. این افراد سپس در لشکر کریمخان زند و قاجاریه خدمت کردند. شیعیان هزاره پناهنده از حملات عبدالرحمن، اغلب ابتدا در شهرهای مشهد، فریمان، تربتجام، باخزر، بجنورد، چناران، نیشابور و کلات مستقر شدند. در دهههای بعدی، گروههایی از آنان به تهران و مازندران رفتند. در زمان قاجاریه، به این هزارهها، بربری گفته میشد. آنان از رضاخان درخواست کردند که بنام خاوری خوانده شوند. پس از رونق اقتصادی ایران با افزایش قیمت نفت در دهه ۱۳۵۰ش، تعدادی هزاره بعنوان کارگر به ایران مهاجرت کردند. همچنین پس از حملات نیروهای شوروی (دهه ۱۳۶۰ش) و طالبان (نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ش) گروههای دیگری از هزارهها در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ش به ایران فرار کردند.
هزارههای عراق
علاوه بر رفت و آمد طلاب هزاره به حوزه علمیه نجف و کربلا، تعدادی از هزارهها در دهه ۱۳۲۰ش، پس از جنگ جهانی دوم، از افغانستان به مشهد و سپس به عراق رفتند. در این زمان، دولت عراق به ریاست فیصل دوم (۱۳۳۷–۱۳۱۴ش) نیاز به نیروی کار در صنعت نفت داشت. این گروه ابتدا در منطقه جُدَیده نجف ساکن شدند. پس از کودتای حزب بعث و بدنبال عدم همکاری سفیر افغانستان در بغداد در تحویل پاسپورت به شیعیان هزاره، دولت عبدالکریم قاسم، برخی از آنان را همراه تعداد زیادی ایرانی از عراق اخراج کرد.
هزارههای آسیای میانه
پس از فاجعه ۱۲۷۰ش، بسیاری از هزارههای ساکن در شمال افغانستان، به مناطق اشغالی روسیه تزاری مانند بخارا و سمرقند رفتند. چند سال بعد دستهای از آنان به شهرهای روسیه رفتند. برخی نیز بعنوان سرباز در ارتش تزار و روسیه سفید جنگیدند.
خشونت و حملات تروریستی علیه هزارهها
از ۱۳۸۱ش/۲۰۰۲م بدینسو و با ایجاد جمهوری اسلامی در افغانستان، شیعیان بخصوص هزارهها مورد خشونت و حملات تروریستی قرار گرفتهاند که چند مورد آن به شرح زیر است:
- روز عاشورا، ۲۰ بهمن ۱۳۸۴ش. حمله و درگیری تعدادی از اهلسنت با عزاداران در مهدیه شهر هرات. ۷ کشته و بیش از ۱۰۰ زخمی.
- روز عاشورا، ۱۵ آذر (قوس) ۱۳۹۰ش، انفجار بمب میان عزاداران در کابل و مزار شریف. در مجموع حداقل، ۶۰ نفر شهید و ۲۰۰ نفر زخمی شدند.
- ۲۷ رمضان، ۳ مرداد ۱۳۹۳ش. ۱۴ مسافر هزاره شامل عروس و داماد و همراهان آنها، در مسیر فیروزکوه (مرکز غور) به کابل، تیرباران شدند.
- ۲۵ محرم، ۱۷ آبان ۱۳۹۴ش. ۷ هزاره شامل ۴ مرد، دو زن و یک دختربچه توسط نیروهای حرکت اسلامی ازبکستان و داعش در ولایت زابل، سر بریده شدند.
- ۲ مرداد (اسد) ۱۳۹۵ش. انفجار دو بمب میان اجتماع معترضین شیعیان هزاره، موسوم به جنبش روشنایی، در میدان دهمزنگ کابل. بیش از ۶۰ شهید و ۲۰۰ زخمی.
- روز اربعین، ۱ آذر ۱۳۹۵ش، انفجار در مسجد باقرالعلوم(ع) در غرب کابل، ۲۷ نفر شهید و ۳۵ نفر زخمی شدند.
- ۱۷دی ۱۳۹۵ش. ۸ کارگر در شهر تالهوبرفک، ولایت بغلان، در حمله یک گروه مسلح کشته شدند.
- شب قدر و شب شهادت امام علی علیهالسلام، ۲۱ رمضان ۱۴۳۷ق/۲۵ خرداد ۱۳۹۶ش. حمله سه فرد انتحاری به مسجد الزهرا(س) در دشت برچی کابل، ۱۰ شهید و زخمی.
- ۲۸ مهر ۱۳۹۶ش. حمله انتحاری به مسجد امام زمان در منطقه دشت برچی کابل. ۱۰۰ شهید و زخمی. داعش مسئولیت را بعهده گرفت.
- ۳۰ آذر/قوس ۱۳۹۶ش. انفجار یک سهچرخه روبروی کتابخانه رسالت در شهرک جبرییل هرات. ۶ کشته و ۱۷ زخمی.
- ۱۸ اسفند/حوت ۱۳۹۶ش. انفجار انتحاری در مصلی شهید مزاری در سالگرد شهادت عبدالعلی مزاری در دشت برچی. ۹ کشته و ۱۸ زخمی.
- ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ش. انفجار انتحاری در مرکز صدور تذکره (شناسنامه) در دشت برچی. ۶۹ کشته و ۱۲۸ زخمی.
- ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ش. انفجار در مرکز آموزشی موعود، در دشت برچی کابل. ۴۸ دانشآموز کشته شدند. تمامی قربانیان زیر ۲۰ سال، سن داشتند.
- ۱۷ بهمن (حوت) ۱۳۹۸ش. حمله به مراسم سالگرد شهادت عبدالعلی مزاری، دبیرکل حزب وحدت اسلامی افغانستان، در مصلی شهید مزاری، دشت برچی کابل. ۱۰۰ کشته و زخمی. داعش مسئولیت گرفت.
- ۲۳ اردیبهشت (ثور) ۱۳۹۹ش. حمله به بیمارستان زنان و کودکان (پزشکان بدون مرز) در دشت برچی کابل. مادران و نوزادان مورد هدف قرار گرفتند. ۲۴ نفر از جمله ۱۸ مادر کشته و ۱۶ زخمی.
- ۳ آبان (عقرب) ۱۳۹۹ش. انفجار بمب در مرکز آموزشی کوثر دانش در دشت برچی کابل. ۱۰۰ دانشآموز کشته و زخمی شدند. داعش مسئولیت گرفت.
- ۱۸ اردیبهشت/ثور ۱۴۰۰ش (۲۵ رمضان ۱۴۴۲ق). انفجار ماشین بمبگذاری شده در نزدیکی مدرسه سیدالشهدا در منطقه دشت برچی. ۸۵ نفر کشته و ۱۵۱ زخمی که بیشتر آنها دختران دانشآموز بودند.
روحانیون مشهور
- سید اسماعیل بلخی (۱۳۴۷–۱۲۹۹ش) مشهور به علامه بلخی، فعال فرهنگی و سیاسی علیه محمدظاهر شاه، آخرین شاه افغانستان.
- محمدعلی غزنوی (۱۳۶۵–۱۲۸۴ش) مشهور به مُدرّس افغانی، فقیه و استاد ادبیات عرب در حوزههای علمیه نجف و قم.
- عبدالعلی مَزاری (۱۳۷۳–۱۳۲۶ش) از چهرههای مشهور سیاسی و جهادی افغانستان و اولین دبیرکل حزب وحدت اسلامی افغانستان.
- قربانعلی عرفانی (۱۳۹۴–۱۳۲۳ش) سیاستمدار، دبیرکل حزب وحدت اسلامی ملت افغانستان، نماینده مردم ولایت کابل در پارلمان.
- یوسف واعظی (۱۳۹۳–۱۳۲۴ش)، عضو شورای علمای شیعه، عضو شورای اخوت اسلامی و وزیر مشاور حامد کرزی، رئیسجمهور سابق افغانستان.
- قربانعلی محقق کابلی (۱۳۹۸–۱۳۰۸ش)، مرجع تقلید و استاد درس خارج در حوزه علمیه قم.
- محمداسحاق فیاض (زاده ۱۳۰۹ش) مرجع تقلید و استاد درس خارج در حوزه علمیه نجف.
فعالان فرهنگی
- محمداسماعیل مبلغ (۱۳۵۷–۱۳۱۵ش) نویسنده و سخنران معروف که توسط دولت کمونیستی کشته شد.
احزاب و گروهها
- حزب وحدت اسلامی افغانستان، دبیرکل فعلی این حزب، محمدکریم خلیلی است که پس از شهادت عبدالعلی مزاری (۱۳۷۳ش) تاکنون، این عنوان را در دست دارد.
- حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، دبیرکل فعلی این حزب، محمد محقق، از رهبران حزب وحدت اسلامی است که از این حزب، منشعب شد.
- حزب وحدت اسلامی ملت افغانستان
- حزب ملت افغانستان
پانویس
- ↑ Encyclopedia Iranica, «HAZĀRA ii. HISTORY»
- ↑ Encyclopedia Iranica, «HAZĀRA ii. HISTORY»
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی حوزه، «مایندگان شیعیان در پارلمان افغانستان»
- ↑ سایت بیبیسی فارسی، «نامزدهای انتخابات رياست جمهوری افغانستان (به ترتيب الفبا)»
- ↑ سایت هشت صبح، «نقش کلیدی هزاره ها در انتخابات افغانستان»
- ↑ خبرگزاری پژواک، «عنایت الله حفیظ نامزد ریاست جمهوری کمپاينش را با تنظيف شهر آغاز کرد»
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۵۸–۴۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۷۳.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۹۹، موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۳، غبار، جغرافیای تاریخی افغانستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۲.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۳.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ فیض محمد، نژاد نامه افغان، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۰–۱۳۵.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۳۲.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۸۹–۷۰.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۳۵–۱۳۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۳۵–۱۳۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۲.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۷–۲۰۵.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۹۹.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۵۵.
- ↑ فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۱۳۹۸ش، ص۱۳.
- ↑ جوزجانی، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۰و۳۱۹.
- ↑ جوزجانی، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۸۸.
- ↑ . تیمور خانف، تاریخ ملی هزارهها، ۱۳۷۲ش، ص۳۰.
- ↑ . تیمور خانف، تاریخ ملی هزارهها، ۱۳۷۲ش، ص۳۰..
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۲.
- ↑ شفق خواتی، مجله طلوع، ۱۳۸۲ش، ص۶۸–۵۲.
- ↑ کاتب هزاره، سراج التواریخ، ج ۳، صص ۴۵۹–۴۵۸و ۵۰۲–۴۹۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۲.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ۱۳۹۲ش، ص۱۵۱–۱۴۱.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۱–۹۹.
- ↑ غبار، جغرافیای تاریخی افغانستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۲.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۸–۲۸۰.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۰–۲۸۲.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۳.
- ↑ تیمور خانف، تاریخ ملی هزارهها، ص۱۴۹.
- ↑ نایل، سرزمین و رجال هزارهجات، ص۲۲۹.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۹.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۰و۲۶۱.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۵–۲۶۳.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۵.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۶.
- ↑ کاتب، سراج التواریخ، ۱۳۷۲ش، ص۶۳۳.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۷.
- ↑ کاتب، سراج التواریخ، ۱۳۷۳ش، ص۷۰۰.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۱.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۱.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ص۶۶۹.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۳۷۳–۳۵۲.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۹.
- ↑ کاتب، سراجالتواریخ، ۱۳۷۳ش، ص۲۶۹.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ۱۳۹۲ش، ص۶۷۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۲.
- ↑ تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره، ۱۳۷۲ش، ص۲۴۸.
- ↑ دولتآبادی، هزارهها از قتلعام تا احیای هویت، ۱۳۸۴ش، ۱۶۶–۱۶۱.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۷ش، ص۲۶۷.
- ↑ تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره، ۱۳۷۲ش، ص۲۵۱.
- ↑ تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره، ۱۳۷۲ش، ص۲۶۵.
- ↑ تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره، ۱۳۷۲ش، ص۲۵۱.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ۱۳۶۸ش، ص۶۷۰.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ۱۳۶۸ش، ص۶۷۰.
- ↑ دولتآبادی، هزارهها از قتلعام تا احیای هویت، ۱۳۸۴ش، ۱۶۶–۱۶۱.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۰.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۱.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۲.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۳.
- ↑ دولتآبادی، هزارهها از قتلعام تا احیای هویت، ۱۳۸۴ش، ص۳۷۳.
- ↑ دولتآبادی، هزارهها از قتلعام تا احیای هویت، ۱۳۸۴ش، ص۳۷۳.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۳.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۴–۲۲۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۹.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۹.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۳.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۴.
- ↑ محقق ارزگانی، بررسی ریشههای تاریخی تشیع در افغانستان، ۱۳۹۱ش، ص۲۶۲.
- ↑ محقق ارزگانی، بررسی ریشههای تاریخی تشیع در افغانستان، ۱۳۹۱ش، ص۲۶۳
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۱.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۲.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۶.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۰.
- ↑ نظری، «مقاومت شیعیان در برابر طالبان»، ص۱۱۶–۱۱۹
- ↑ نظری، «مقاومت شیعیان در برابر طالبان»، ص۱۲۱–۱۲۲.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳۲
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳۲
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳و۴۴.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۶.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۳و۴۴.
- ↑ بهمنی قاجار، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۲ش، ص۴۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۸–۱۸۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۸–۱۸۷.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۴۳۶–۴۳۵.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۴۴۹–۴۳۷.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۴۴۹–۴۳۷.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۴۴۹–۴۳۷.
- ↑ ، خبرگزاری اطلس.
- ↑ ، یورونیوز.
- ↑ ، روزنامه افغانستان ما.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۷–۲۳۵.
- ↑ پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ۱۳۹۰ش، ص۴۴۹–۴۳۷.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۵–۲۰۴.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۳–۱۹۸.
- ↑ هفتهنامه مشارکت ملی، کابل، ش ۱۵۱، ۲۴/۱۱/۱۳۸۴ش.
- ↑ ، سایت همشهری آنلاین.
- ↑ «افراد مسلح، نوعروس و داماد و ۱۲ نفر دیگر را در غور کشتند»، بیبیسی.
- ↑ ، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ ، سایت شبکه العالم.
- ↑ ، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ «حمله هدفمند دیگر؛ کشتار بغلان، حمله بر وحدت ملی و امنیت ملی افغانستان»، خبرنامه.
- ↑ ، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ ، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «۲۳ کشته و زخمی بر اثر انفجار در منطقه جبرئیل هرات»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «هزارهها در محور حملات داعش در افغانستان؛ ۱۹ حمله بزرگ با ۵۴۴ کشته و ۱۰۰۰ زخمی»، خبرنامه.
- ↑ «هزارهها در محور حملات داعش در افغانستان؛ ۱۹ حمله بزرگ با ۵۴۴ کشته و ۱۰۰۰ زخمی»، خبرنامه.
- ↑ ، طلوع نیوز.
- ↑ ، خبرگزاری افغانستان دیلی.
- ↑ ، یورو نیوز.
- ↑ ، سایت خبرنامه.
- ↑ «افزایش تعداد شهدای انفجار در مدرسه «سیدالشهدا» کابل به ۸۵ نفر»، خبرگزاری فارس.
- ↑ سرشماری فعلی اقوام افغانستان با اختلاط قومی و نیز نبودن تعریف یکسان و مشخص برای قوم و ویژگیهای قومی روبرو است. از طرفی تخمین تعداد هزارهها به دلیل جابجایی بسیار و نیز کتمان و تغییر هویت مهاجران هزاره برای پیشگیری از سرکوب و تبعیض مجدد، دشواری بیشتری دارد. موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ این مقام و نفوذ از پدر به فرزندان منتقل میگردید. پولادی، هزارهها، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۶.
- ↑ اندکی بعد در بلوچستان هند (کویته در پاکستان فعلی)، شهرهای جنوبی آسیای میانه (روسیه تزاری) و در نیمه شرقی خراسان ایران (قاجاریه)، روستاها و محلات هزارهنشین پدید آمد. تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۰.
- ↑ در این زمان، پسوند عمومی امیران بامیان، شار یا شیر بود.
- ↑ بلوچستان پس از بوجود آمدن پاکستان، جزیی از این کشور شد
منابع
- بهمنی قاجار، محمدعلی، «جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان»، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۹۲ش.
- پولادی، حسن، «هزارهها»، ترجمه: علی عالمی کرمانی، تهران، نشر عرفان، ۱۳۸۷ش.
- تیمور خانف، ل، «تاریخ ملی هزارهها»، ترجمه:عزیز طغیان، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۲ش.
- دولتآبادی، بصیراحمد، «هزارهها از قتلعام تا احیای هویت»، قم، ابتکار دانش، ۱۳۸۴ش.
- شفق خواتی، محمد، «گزارش:اسماعیلیه در افغانستان»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (طلوع)، مدرسه امام خمینی (جامعةالمصطفی)، ش۷، پاییز ۱۳۸۲ش.
- غبار، میرغلام محمد، «افغانستان در مسیر تاریخ»، تهران، نشر عرفان، ۱۳۹۲ش.
- غبار، میرغلام محمد، «جغرافیای تاریخی افغانستان»، کابل، مطبعه دولتی، ۱۳۶۸ش.
- فرهنگ، میرصدیق، «افغانستان در پنج قرن اخیر»، تهران، نشر عرفان، ۱۳۸۷ش.
- فروغی ابری، اصغر، «تاریخ غوریان»، تهران، سمت، ۱۳۹۸ش.
- کاتب، فیضمحمد، «سراج التواریخ»، تهران، مؤسسه بلخ، ۱۳۷۳ش.
- کاتب، فیضمحمد، «نژادنامه افغان»، قم، اسماعیلیان، ۱۳۷۲ش.
- محقق ارزگانی، قربانعلی؛ «بررسی ریشههای تاریخی تشیع در افغانستان»، قم، آشیانه مهر، اول، ۱۳۹۱ش.
- موسوی، سیدعسکر، هزارههای افغانستان، ترجمه:عزیز طغیان، قم، اشک یاس، ۱۳۸۶ش.
- نایل، حسین، «سرزمین و رجال هزارهجات»، کابل، بنیاد اندیشه، تابستان ۱۳۹۵ش.
- نظری، عبدالطیف؛ «مقاومت شیعیان افغانستان در برابر طالبان در چارچوب تحلیل گفتمان»، فصلنامه شیعهشناسی، سال چهارم، ش۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش، ص۱۰۳–۱۳۸.