کیقباد
کیقباد، اولین شاه و موسس سلسلهٔ کیانیان است. گویند این سلسله از او آغاز و تداوم مییابد.
کیقباد | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | کیقباد |
نامهای دیگر | کویکوات (اوستا) کیقباد () |
منصب | شاه |
زادگاه | البرز کوه |
ملیت | ایران |
سایر اطلاعات | |
دوره | کیانیان |
پیش از | کیکاووس |
پس از | زوطهماسب |
دوران سلطنت | ۱۰۰ سال |
نبردها | جنگ با توران |
متحدان | مهراب، قارن |
دشمنان | افراسیاب شماساس |
خانواده | |
برگزیده | توسط زال |
آورده شده | توسط رستم |
نشانده شده | بر تخت کیان |
فرزندان | کیارش، پشین، آرمین، کیکاووس، کیبیه، کیافنه، پرین |
برادران | نوذر، تهماسب |
پس از مرگ منوچهر، پسرش نوذر به روی کار آمد اما به دلیل بیتدبیری او کشور به هرج و مرج افتاد و پشنگ پادشاه توران که فرصت را مناسب دید، برای انتقام خون نیایش تور، پسرش افراسیاب را با هدف کشورگشایی با سپاهی گران به ایران فرستاد و در نهایت ایران شکست خورد و نوذر به دست افراسیاب کشته شد.
پس از آنکه نوذر شاه ایران در جنگ با تورانیان به دست افراسیاب اسیر و سپس کشته شد، به دلیل اینکه بزرگان ایران توس و گستهم فرزندان وی را لایق پادشاهی نمیدیدند شخص دیگری به نام زو را به شاهی برگزیدند. پس زال با مشورت موبدان و خردمندان، زَو که از نژاد فریدون و فردی سالخورده بود را به عنوان پادشاه ایران زمین انتخاب نمودند. در دوران پادشاهی زو به دلیل خشکسالی جنگ میان ایران و توران پایان یافت. پس از زو، پسرش گرشاسپ به پادشاهی رسید اما پس از نه سال حکومت، او نیز درگذشت و تخت پادشاهی ایران خالی ماند. پس از مرگ گرشاسپ آخرین شاه از سلسلهٔ پیشدادیان، افراسیاب باردیگر تصمیم به لشکرکشی به ایران گرفت. اما دودمان فریدون هنوز از میان نرفته بود. خبر رسید از نژاد فریدون جوانی خردمند به نام کیقباد در البرز کوه زندگی میکند. زال پس از مشورت با بزرگان و موبدان، او را به عنوان پادشاه انتخاب کرده و در یک ماموریت سری، پسرش رستم را برای آوردن کیقباد به البزر کوه میفرستد. پس از جلوس کوی کواد بر تخت ایران، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند هزیمت یافته برگشتند.
در تاریخ بلعمی از کیقباد و فرزندانش چنین یاد شده است: و [کیقباد] دخترِ مهتری از مهتران ترکستان به زنی کرده بود. و او را از آن زن پنج فرزند آمد؛ نامهای ایشان یکی کیافنه و کیکاووس و کیآرش و کیپشین و کیبیه و کی به زبانِ پهلوی نیکو بود و این همه فرزندانِ کیقباد بودند. وی مَلکِی با عدل و داد بود و جهان آباد کرد و خراج نستد مگر عُشر. پس نشست به بلخ داشتی، به لبِ جیحون بدان حد که میان او بود و میان ترکان. و صد سال پادشاهی کرد. و آن قصه های بنیاسرائیل که از پسِ موسی بود همه در عهد کیقباد بود.
پانویس
- ↑ اما چون فرّ ایزدی با طوس و گستهم نبود، به شاهی نرسیدند
- ↑ تاریخ بلعمی، محمد بن جریر طبری ، ترجمه ابوعلی بلعمی به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی، انتشارات هرمس، تاریخ چاپ ۱۳۹۹، صفحه ۴۹۱
منابع
- الهی قمشهای، حسین (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- جهان ارغیان تا بام و صفی آباد علی اصغر طاهری صفی آبادی