مهراب کابلی
مهراب در شاهنامه از شاهان هندوستان و جد مادری رستم است. او از نوادگان ضحاک بود. رودابه دختر او از سیندخت، همسر زال شد و رستم از او زاده شد.
| مهراب کابلی | |
|---|---|
نگاره مهراب در شاهنامه تهماسبی | |
| اطلاعات کلی | |
| نام | مهراب |
| نام کامل | مهراب کابلی |
| منصب | شاه هندوستان |
| نژاد | ضحاک تازی |
| سایر اطلاعات | |
| جنگها | متحد تورانیان |
| فرزندان | رودابه |
| همسر | سیندخت |
ریشه واژه
مهراب نام و واژهای است پارسی که ریشه در کیش مهر دارد. این نام از دو کلمه مهر + اب تشکیل گردیدهاست که به معنی جایی برای برآمدن خورشید است.
درآیین مهرپرستی مهراب جایی است که در آن مراسم دینی برگزار میگردید. در دوران اسلامی مهراب بهشکل محراب نوشته و به بخشی از مسجد که در آن نماز میگذارند گفته میشود.
مهراب در شاهنامه
زال به فرمان منوچهر از نوجوانی به حکمرانی زابل برگزیده شد و روزی با گردان خویش در تفرّج و شکار به مرزهای کابل رسید و در حاشیهٔ رودی بنام رودبار نزدیک کاخ مهراب خیمه زد و با شاه کابل ملاقاتی داشت. در اثنای دیدارها و رفتوآمدها زال پی برد او دختری بنام رودابه در خانه دارد. سر انجام زال و رودابه عاشق یکدیگر شده و ازدواج نمودند. مهراب عاقبت از جریان رابطه مخفیانهٔ رودابه و زال خبر یافت و خشمگین گشت:
| چو بشنید مهراب بر پای جست | نهاد ار بر دست شمشیر دست | |
| تنش گشت لرزان و رخ لاژورد | پر از خون جگر دل پر از باد سرد | |
| همی گفت رودابه را رود خون | به روی زمین برکنم هم کنون | |
| چو این دید سیندخت بر پای جست | کمر کرد بر گردگاهش دو دست | |
| چنین گفت از کهتر اکنون یکی | سخن بشنو و گوشدار اندکی |
تبارنامه
| ضحاک | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| سام | مهراب کابلی | سیندخت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| زال | رودابه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| رستم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پانویس
منابع
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- شاهنامهٔ فردوسی
- لغتنامه دهخدا