فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی
واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و به صورت وام واژه درآمدهاند به فراوان یافت میشوند. دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمدهٔ روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست. شمار این وامواژهها در فرهنگ دهخدا نزدیک به ۸۲۰، فرهنگ معین ۱۷۰۰، فرهنگ عمید ۱۶۰۰ و فرهنگ مشیری ۱۲۰۰ واژه است. پژوهشی که در سال ۱۹۸۲ انجام گرفتهاست تعداد وامواژههای فرانسوی در فارسی را بین سه تا چهار هزار برآورد میکند. فارسی و فرانسوی هر دو زبان هندواروپایی هستند و هم ریشهاند. شماری از این وامواژگان به همراه اصل فرانسوی آنها از ویکیپدیای فرانسوی در زیر فهرست شدهاند:
الف
به فارسی | به فرانسوی | معنی |
---|---|---|
آباژور | abat-jour | نورتاب |
آبستره | نقاشی خیالانگیز؛ پندارین | |
آبونمان | بهرهداری، بهرهگیری | |
آبونه | بهرهدار، بهرهگیر | |
آپاندیس | فزونروده، اندامک آویزه روده | |
آپاندیسیت | چرکی شدن فزونروده | |
آپارتمان | appartement | ساختمان |
آبسه | abcès | چرک و ورم چرکی. آماس، ورم و التهاب چرکین. |
آنونس | annonce | پیشپرده |
- اپل (épaule) = شانه
- اپوزیسیون = مخالفان
- اپیدمی (épidémie) = «همه گیری»
- آتلیه = کارگاه هنری ، هنرکده
- آتو (atout) = برگ برنده (اندوخته برای برتری جویی)، نقطه ضعف کسی را گرفتن، بر کمبود و کاستی کسی دست گذاشتن
- اتوبوس = گذربر، خودروی بزرگ
- اتوماسیون [Automation] = «خودکارسازی»
- اتومبیل = خودرو
- اتیکت (étiquette) = «بر چسب قیمت»، برچسب بها
- آجودان = رتبهای در ارتش، مأمور پلیس
- آدرس = نشانی
- ادکلن (eau de cologne) = عطر
- آرتزین = چاه آبفشان
- آرشه = کمانه ساز ویولون
- آرشیتکت = مهندس معماری یا عمران، مِهراز
- آرشیو (archive) = بایگانی
- ارگان = سازمان؛ اندام
- ارگانیسم = اندامواره، اندام، پیکره
- ارکستراسیون = سازبندی، سازآرایی، هماهنگی، نوشتن آهنگ برای ارکستر
- آرم = نشان
- آرماتور = میلگردبند
- آریستوکرات = اَشرافی، نژادخواه، نژاده
- آژان (agent) = پاسبان
- آژانس (agence) = بنگاه، نمایندگی، کارگزاری
- اسانس = مزه غذایی
- آسانسور (ascenseur) بالابر(فرهنگستان اول)، آسانبَر (فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
- اِستِپ (Steppe) سبزدشت، چمنزار پهناور بی درخت، بوته زار، مرغزار، بیشه
- اِستُپ (Stop) ۱- ایست، بازایستادن ۲- [فوتبال] به کنترل درآوردن توپ در حال گردش ۳- نور بالای چراغهای جلو خودرو که معمولاً با دستهٔ راهنما یا کلید زیر پا قطع و وصل میشود.
- استراتژی = راهبرد
- استراتژیک = راهبردی
- استودیو = کارگاه هنری
- استادیوم = ورزشگاه
- استریل = سترون، بی میکروب، ضد عفونی شده
- استریلیزاسیون = سترون کردن، میکروب کشی کردن، ضد عفونی کردن
- آسفالت = گَژفه
- آسم = نفس تنگی، تنگی نفس، تنگدَم
- اسکلت = استخوان بندی
- آسیستان = دستیار
- اشانتیون (échantillon) = نمونه
- اشل (échelle) = نردبان، مقیاس، تراز
- افه (effet)
- آکادمی = فرهنگستان، آموزشگاه، دانشگاه
- آکادمیک = دانشگاهی، آموزشگاهی
- اکازیون = ویژه
- اکتبر = ماه میلادی
- اکران (écran) = صفحه تلویزیون، رایانه یا پرده سینماست.
- آکروبات = بندباز
- آکروباتیک = وابسته به بندبازی
- اکسپرسیونیسم = نقاشی بیانگرا
- اکسسوار = ابزار
- اکسیداسیون = اکسایش، ترکیب با اکسیژن
- اکسیدان = اکسیدگر، اُکسنده، ماده ترکیب شونده با رنگ مو
- اکسیژن = یک عنصر شیمیایی
- اکیپ (équipe) = گروه، دسته.
- آگراندیسمان = درشتنمایی (ترجمه واژه ای)، ابزار درشتنمایی، وسیلهٔ چاپ عکس در عکاسی
- اگزجره = بزرگ نمایی شده، بزرگ نمایانده
- اگزوز = خروجی، بُرونداد، بخش پایانی موتور خودرو
- آلامد = دنبال پسند روز، مدگرا
- آلبوم = جُنگ، نگارنامه، مجموعهٔ عکس
- آلرژی (allergie) = برانگیختگی، حساسیت
- الکتریسیته = نیروی برق، کهربا (هنوز در کشورهای عربی به آن کهربا= کاه+رُبا گفته میشود)
- المان = سازه، عنصر
- آلمان = کشور آلمان
- الو (به فرانسوی: Âllo) = واژهای است که برای سلام دادن پشت خط تلفن در زبان فرانسه به کار میرود. این کلمه در ایران برای شروع مکالمه تلفنی مورد استفاده قرار میگیرد.
- آلیاژ = همجوش، ترکیب فلزات، ملغمه (واژه آمالگام برگرفته از همین واژه است)
- آمبولانس = بیماررسان
- آماتور = تازهکار، نوآموز، نَیازموده (ناآزموده)، غیر حرفه ای
- آمپر = یکای سنجش شارش برق
- امپرسیونیست = نگارگر دریافتگرا، نگارگر احساس گرا، گونهای نقاش نوگرا
- امپرسیونیسم = گونهای سبک نگارگری نوین، دریافتگرایی، احساسگرایی
- امپریالیسم = توسعه طلبی، جهانگشایی، جهان خواهی، جهانخواری، جهان جویی، استعمارجویی
- آمپول (ampoule) = سوزن
- آمفی تئاتر = گونهای تئاتر
- املت (omelette) = نیمرو
- آناناس (ananas) = کاجدیس
- آنارشیست = شورشگر، قدرتگریز
- آنالیز = بررسی، واکاوی، کندوکاو، پژوهش، جداسازی، تجزیه و تحلیل
- آنتراکت (entracte) = میان پرده، آرامه
- آنتن = شاخک (فرستنده یا گیرنده یا هر دو)
- آنتیک = قدیمی، کهنه
- اندیکاتور = نمایه، نمایشگر، شاخص
- انرژی = نیرو، توان ، کارمایه
- آنژین = گلودرد
- انستیتو = بنیاد، مؤسسه
- آنفلوآنزا = گونهای بیماری
- آنکادر کردن (encadrer)، = آراستن، تمیز و مرتب کردن
- انگلیس = کشور انگلستان
- آنفارکتوس (Infarctus) = مرگ قسمتی از بافت بدن که جریان خون به آن قطع شده باشد و در فارسی برابر سکته قلبی.
- آوانتاژ (avantage) = سود و فایده و منفعت است. به معنی برتری و امتیاز نیز هست.
- آوانس (avance) آسانگیری، چشم پوشی، گذشت
- آوانگارد (Avant-garde) پیشرو
- اوت = ماه هشتم میلادی (برابر ۱۱ مرداد تا ۹ شهریور)
- اُوِرت (ouvert) = باز (open). = باز، گشوده (در، پنجره، کتاب، و غیره) برای انسان به صورت صفت = خوشرو، خوش مشرب
- اورژانس (urgence) = بی درنگ، فوری، اضطراری (فوریتهای پزشکی).
- اوره = گونهای ماده شیمیایی
- آوریل = چهارمین ماه میلادی
- اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که = گوش است آمدهاست.
- اولتیماتوم = ضربالاجل، زنهاره
- اونیفورم = لباس یکدست کار یا مدرسه یا بنیاد
- ایده (idée)=نظر، اندیشه، انگاره؛ مثلاً mon idée نظر من.
- ایدهآل = آرمانی
- ایده آلیست = آرمانگرا
- ایدئولوژی = مرام، آرمانمندی
- ایزوله = دور افتاده و پرت
- ایگرگ (I grec)
- آئورت = بزرگ سرخرگ، مهمترین شاهرگ
ب
به فارسی | به فرانسوی | معنی |
---|---|---|
بوکس | boxe | بوکس |
بوکسور | boxeur | بوکسور |
- باتری = انباره، پیل
- باسکول = ترازو
- باسن (bassin) = لگن ، کفل، لگنچه، سُرین
- باسیل = باکتری، گونهای بیماریزا
- باک = انباره سوخت خودرو
- باکتری (bactérie)
- بالانس = هماهنگی، توازن
- بالکن (balcon) = ایوان ، بالاخانه
- بالماسکه (Bal masqué) = گونهای مهمانی که مهمانان با نقاب (سیماچه) چهره خود را میپوشانند
- باله = گونهای رقص
- بالرین = رقصنده باله
- بانداژ (bandage) = زخمبند
- باند = دار و دسته، گروه
- بانک = بانک
- بتن = بتن و ساروج
- بر = بر زدن ورق پاسور
- برانکارد = بیماربر، وسیلهٔ جابجایی بیمار
- برس (brosse) = فرچه
- برلیان = الماس تراشیده (خود واژه برابر با درخشان است)، همچنین گونه ای از تراش الماس
- برودری = گونهای گلدوزی دستی
- بروشور (brochure) راهنما
- بریگاد = دستهای در ارتش
- بلژیک = (Belgique)
- بلوف = چاخان (مغولی)، لاف زنی، گزافه
- بلوار = چهارباغ، خیابان بزرگ، خیابان پهن، دوسویی
- بلوز (blouse) = پیراهن
- بلوک = بخش، تکه زمین، کشورهای همپیمان، تکه زمینی که چهارسوی آن گذرگاه همگانی باشد (مانند کوچه و خیابان).
- بلیت (billet) (که در فرانسوی «بیه» تلفظ میشود) بن، رسید، پروانک، پته
- بمب
- بن ساله (bon salé) = خوش نمک
- بوآ (Boa) گونهای از مار بزرگ
- بوتیک = فروشگاه پوشاک
- بودجه = سرمایه
- بورژوا = سرمایهدار
- بورژوازی = سرمایه سالاری
- بورسیه = کمک هزینه تحصیلی، آموزانه
- بوروکراسی (bureaucratie) (که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شدهاست) دیوان سالاری؛ کاغذبازی
- بوفه (buffet) چینی جا، فروشگاه نوشابه و خوراکی در جاهای همگانی
- بولتن (bulletin) = خبرنامه
- بیسکویت (biscuit) = دو بار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شدهاست!
- بیگودی (bigoudis) = موپیچ
- بیلان = ترازنامه
پ
- پاپیون (papillon)= پروانه
- پاتیناژ (patinage)
- پارازیت = صدای مزاحم
- پاراوان = دیوار متحرک جداکننده
- پارکینگ = خودروگاه ، توقفگاه
- پارلمان = مجلس
- پاس = پاس دادن توپ در فوتبال یا کاری به کسی دیگر واگذار گردن
- پاساژ (passage) = بازارچه، سرا، مرکز خرید
- پاسپورت = گذرنامه
- پاستوریزه = میکروب زدایی شده، ضدعفونی شده
- پاکت = جیب یا بسته نامه
- پالت = تخته ترکیب رنگ در نقاشی
- پالتو = بالاپوش
- پانتالون = شلوار (در گویشهای جنوب غربی ایران-بوشهر، دشتی)
- پانتومیم = نمایش بی صدا، گنگ بازی، خاموش بازی
- پاندول (pendule) = آونگ
- پانسمان (pansement) = زخمبندی
- پاویون (pavillon) غرفه
- پتو = پتو
- پدال = پایی
- پرانتز = کمانک
- پرتره (Portrait) = نقاشی چهره، چهرهنگاری
- پرس = فشار
- پرس = یک دست غذا برای یک نفر
- پرستیژ = شخصیت، آبرو
- پرسوناژ = شخصیت فردی
- پرو = امتحان لباس قبل از خرید، تن زدن پوشاک
- پروتکل = شیوه نامه
- پروژه (projet) = طرح و نقشه، برنامه
- پروسه (processus) = فرآیند ، روند
- پروفسور = استاد
- پریز = درگاه برق
- پریم علامت «′». نخستین (در برابر «زِگوند» که دومین است)
- پز = خودنمایی، پز دادن، فخر فروشی
- پست (Post) = چاپار، پیک، فرسته
- پلاژ = شناگاه
- پلاستیک = پلاستیک
- پلاک (plaque)
- پلاکارد (placard) = آگهی و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است.
- پلان = صحنه کار یا نقشه
- پلیسه = ناصافی یا تیزی لبهٔ فلز
- پلیور = گونه ای بالاپوش
- پماد (pommade) = ضماد، مرهم، زفتَک
- پمپ = مکنده یا تلمبه
- پمپاژ = تلمبه زنی، با فشار تلمبه فرستادن
- پنس (pinces) = گیره
- پوتر تیر (در مهندسی ساختمان)
- پودر = گرده، خرده، ریزه
- پورتفوی (portefeuille) = کیف اسناد وکیف پول است.
- پوره = غذای نرم، له شده
- پوستیژ = کلاه گیس
- پولیکا = گونهای لولهٔ آب
- پولیپ = گرفتگی
- پونز (punaise) =
- پوئن (point) = امتیاز
- پیپ = پیپ
- پیژامه (pyjama) خود در اصل از فارسی پای جامه (لباس خواب)
- پیستوله = ابزار پاشیدن سیمان یا رنگ-تفنگ
- پیک = یک جرعه یا استکان نوشیدنی الکلی
- پیلی = تا، تاخوردگی پارچه
فارسی | فرانسوی | انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
پیل مثلا در پیل خشک یا پیل بغداد | pill | battery | باتری |
پیست | piste | Piste | زمین مسابقه |
ت
- تابلو (tableau) = بوم، پرده، نگاره؛ تخته سیاه؛ انگشتنما
- تاکتیک = راهبرد ، شیوه ، رزم آرایی، شگرد جنگی
- تاکسی = مسافرکش، پیاده بر
- ترانشه = گودال ژرف و باریک، خندق، (در حفاری) بازکردن یک چاله
- تریلی = بارکش
- تلویزیون = جام جم، (خود واژه به معنی دورنما)
- تلگراف = دورنگار
- تمبر (timbre) = تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن نرخ معیّنی چاپ شده و در پستخانه روی پاکتها میچسبانند.
- تن (ماهی) (thon)
- تنسپلاس = چسب زخم
- توالت (toilette) = دستشویی
- تومور (tumeur) = توده، غده
- تئاتر = نمایش
- تیتر = سرنویس، سرخط، سرواژه، سرگفتار، سرنامه
- تیراژ (tirage) = شمارگان
- تیره یا خط تیره (tiret)
د
به فارسی | به فرانسوی | معنی |
---|---|---|
دپو | dépôt | مخزن، محل انباشت |
- دال (Dalle) سقف بتنی
- دانس (Danse) = رقص
- دانسینگ = دیسکو یا مهمانی
- دپارتمان = بخش
- دسامبر = ماه پایانی مسیحی
- دسر = پس از غذا
- دکتر = پزشک
- دکلته = لباس بدون آستین و یقه
- دکلره = بیرنگ شده
- دکوراسیون = چیدمان منزل یا محل کار
- دکوراژه=دلسرد
- دفرمه = از ریخت افتاده، تغییر شکل داده
- دلیجان (diligence) گونهای کالسکه
- دموده = کهنه، از مد افتاده
- دوبلاژ = گویندگی فیلم
- دوبله = (فیلم) صداگذاری شده
- دوبلور = هنرمند صداپیشه، گوینده فیلم
- دوجین (fr:dozaine) = ۱۲ عدد. ۲ تا ۶ تایی؛ همریشه دوازده فارسی .douze (با گویش "دوز") برابر با شماره دوازده است.
- دز (dose) = اندازه، مقدار
- دوش (douche) فعل se doucher و prendre une douche به معنای دوش گرفتن است.
- دون ژوان = مرد زن باره
- دیالوگ = گفتگو
- دیپلم (diplome)= گواهینامه؛ دانشنامه
- دیسک (disque)= صفحه گرد، گِرده
- دیسکت (disquette)
- دیکته = املا، درست نویسی
ر
- رادیاتور بازتابگر (radiateur)
- رادیو
- رادیواکتیویته = پرتوزایی، پرتوافکنی
- راندو = (معماری) نگاره پردازی
- راپورت (rapport) = گزارش
- رزومه = پیشینه، سابقه کار
- رژ لب (rouge à lèvres) = سرخاب، رژ لب
- رژه = نمایش رزمی
- رژیم (régime) = گونه کشورداری، شیوه فرمانروایی، نظام
- رستوران = غذاپزی، غذاخوری
- رگلاژ = تنظیم کردن، درست کردن
- رفراندوم (référendum) = همهپرسی
- رفله = بازتاب
- رفوزه (refusé) = ناپذیرفته، مردود
- رله = فرستادن امواج رادیو روی خط
- روبان = (ruban) نوار، بند
- رُتوش (retouche) = اصلاح نگاتیو عکس - پرداخت (فرهنگستان)
- روسیه = کشور روسیه
- رومانتیک = پرشور، شیدا، احساساتی
- رئال = راستین، واقعی
- رئالیسم = راستینه گرایی، واقع گرایی
- رئالیست = راستینه گرا، واقعگرا
- ریمل = سرمه، ریمل چشم (لوازم آرایش)
فارسی | فرانسوی | انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
رمان | roman | novel | داستان بلند |
رپرتاژ | reportage | Reportage | گزارش |
رب دوشامبر | Robe de chambre | لباس خانه |
ز
ژ
- ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شدهاست.
- ژاندارمری (gendarmerie) = نیروی انتظامی
- ژانر (genre) = سبک، گونه
- ژست (geste) = رفتار، ادا، کِرِشم
- ژله (gelée) = لرزانک
- ژنتیک (génétique) = تبارشناسی، خاندانشناسی، خویشاوندشناسی، دودهشناسی
- ژوپ (jupe) = دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه (دامنک) است.
- ژورنال (journal) = روزنامه، مجله. jour به معنی روز است.
- ژیله (gilet) = تیغ
س
ساک : ساک دستی
ش
- شاپو (chapeau) کلاه
- شارژ = پر کردن
- شارلاتان (charlatan) = کلاهبردار و دغل (از زبان فارسی وارد زبان فرانسه شده است)
- شاسی (châssis)
- شانس (chance) = بخت و اقبال
- شانتاژ (chantage) = هیاهو، غوغاسالاری. ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است.
- شامپانزه
- شامپو = سرشوی
- شما (Schéma) = نمودار
- شوالیه (chevalier) = اسب سوار و Cheval به معنی اسب است.
- شوک = تکان، جاخوردن، تکانه دیدن
- شوسه (chaussée) = جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است.
- شوفاژ (chauffage) = گرمایش
- شوفر (Chauffeur) راننده
- شومینه (cheminée) = آتشدان
- شیک(chic) = زیبا و با شکوه
- شیمی = کیمیا
- شینیون (cignon) = موپیچی بسته زنان
ط
ف
- فابریک (fabrique) = کارخانه و در فارسی برابر اصل (original).
- فلش (flèche) = پیکان
- فَراز (Phrase) عبارت، جمله(مثال: فرازهایی از سخنان … )
- فراکسیون (fraction) =بخش؛ شاخه سیاسی؛ گروه همفکری در داخل یک حزب یا مجمع.
- فرغون (fourgon) = وسیلهٔ حمل وسایل و مصالح ساختمانی توسط کارگران
- فُرم (Form) سیما، نما، دیس، شکل، صورت؛ ۲- درخواست نامه؛ برگه (برگهای دربردارندهٔ پرسشها یا جاهای خالی برای دریافت اطلاعات از فرد درخواستکننده، شرکتکننده و مانند آن)
- فُرمول = ساختاره، سانیز، روش ساخت (formule) ۱- به معنای شکل (فُرم) کوچک شدهٔ چیزی مورد استفاده در ریاضی، شیمی و فیزیک ۲- قاعده و روش انجام (مثال: فرمولش اینه که اول یا الله میگی بعد سرتو میندازی پایین …)
- فویل (feuille) = ورقه یا برگه.
- فُکُل (faux col) یقه کاذب.
- فلاسک = قمقمه، دمابان
ک
- کاپیتان (Captan) = فرمانده
- کاپوت (capot)
- کادر (cadre) = پایور (مانند سرباز کادر)؛ قاب، چارچوب؛ گروه اجرایی (مثل کادر پزشکی)
- کادو(cadeau) = هدیه، پیشکش
- کارتابل (cartable) = کیف مدرسه
- کارت پستال (به فرانسوی: Carte postale)
- کاسکت (Casquette)
- کافه (café) = قهوه، قهوهخانه
- کافه گلاسه (café glacé)
- کامیون (camion) = باری
- کامیونت (camionnette)
- کاناپه (canapé)
- کاندید یا کاندیدا (Candidat) = نامزد
- کائوچو (caoutchouc)
- کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده به وجود آمدهاست.
- کراوات (cravate)
- کرست (corset) = سینه بند، پستان بند
- کریدور (corridor) راهرو، گذرگاه
- کلکسیون (collection)= مجموعه
- کلیه (Collier) = گردنبند و cou =گردن است.
- کمدی (comédie) = خنده دار
- کنسانتره (concentré)= افشره
- کنسرو (conserve)= خوراک سربسته
- کنسرواتور (conservateur) = نگهبان و محافظ است.
- کنکور (concours) = آزمون سراسری
- کودتا (Coup d'État) =شورش ارتشی
- کوران (courant) = جریان؛ بیشتر برای جریان هوا به کار میرود.
- کورس (course) = رقابت ورزشی
- کوسن (coussin) = نازبالش
- کنگره = گردهمایی (واژه کنگره در فارسی هم داریم که معنای متفاوتی میدهد)
گ
ل
به فارسی | به فرانسوی | معنی |
---|---|---|
لژ | loge | فرگاه |
لوستر | lustre | نورافشان |
لیسانس | licence | پروانه/ گواهینامه/مجوز/کارشناسی |
لیتر | litre | واحد اندازهگیری |
لیسه | lycée | (فارسی افغانستان) دبیرستان |
م
- ماتیک (Cosmétique) =سرخاب (هجای اول این وامواژه عامداً زدوده شده)
- ماراتن (marathon)= نام جایی در یونان به یاد یکی از نبردهای ایران با یونان که در آن (به گزارش یونانیان) پیروز شده و نمیخواهند آن را فراموش کنند. پس ماده ای در المپیک به یادبود آن نهاده و تا امروز آن را پاس داشتهاند و هر چهارسال یادآوری کرده به برنده آن نشان طلا میدهند.
- ماژور (majeur) = بزرگ، عمده، مهم، مانند تالاسمی ماژور (در برابر مینور)
- مامان = مادر
- مانتو (manteau) = روپوش
- مانکن (mannequin) = پوشاک نما
- مایو (maillot)= زیرشلواری
- مبل (meuble) (در فرانسه به کمد (گنجه) کشو دار و اثاث خانه گفته میشود)
- مبلمان
- مبله = خانه دارای رخت خانه (اسباب و اثاثیه)، خانه آماده زندگی
- مرسی (merci)= ممنون/ سپاس
- مزون (maison) محل طراحی و دوخت لباسهای شیک و گران
- مغازه (magasin) = فروشگاه. ترکی شده فرانسهای Magazin، از عربی مَخزَن که خود اسم مکان از واژه خزینه و آنهم عربی شده گنجینه است.
- موزه (musée) = دیرینکده. تاجیکها آثارخانه میگویند.
- مونتاژ (به فرانسوی: Montage)= سرهمبندی
- موکت (moquette) = موفَرش
- میزانسن (mise en scene) = چیدمان
- میزامپیلی (mise en plis) = موپیچی زنان
- میلیارد (milliard)
- مکانیسم (fr:mecanism)= سازوکار
ن
و
- واریِته = گونه گیاه، سویه، رقم کشاورزی
- واژن (vagin) = شرمگاه زن، آلت تناسلی زن، فرج زن.
- واکسن = مایه کوبی، پیش پاس
- واکسیناسیون = مایه کوبی کردن
- وانیل (vanille) = گیاهی خودرو، خزنده و بالارو از تیره ارکیده که میوه گرد و سفید آن مزه دهنده شیرینی هاست.
- ویدئو کلوب (vidéo-club) = کرایه فیلم
- ویتامین (vitamine) = زی بخش
- ویترین (vitrine) = پنجره، دریچه، روزنه، پیشنما
- ویراژ (virage) = تاخت و تاز، جولان
- ویروس (virus) = بیماریزا، مایه بیماری
- ویزیت (visite) = دیدار، دیدار پزشک، بررسی پزشکی
- ویزیتور (visiteur)بازاریاب
- ویلا (villa) = خانه باغچه دار؛ ییلاقی
- وگانیسم (Véganisme)= گیاهخواری
- وگان (Végan) گیاهخوار
- ویرگول (virgule) درنگ نما، واوَک، جدایی نما، نشانه جدایی
ه
ی
ماههای میلادی
ماههای میلادی با گویش فرانسوی در زبان پارسی به کار میروند:
بدون طبقهبندی
جآئروپلان-آئورت-آباژور-آبونمان-آبونه-آپارتمان-آپاندیس-آپاندیست-آتاشه، اتاشه-آتروپین-آتمسفر-آتو-آجودان-آدرس-آر-آرابسک-آرتزین-آرتیست-آرشه-آرگون-آرم-آریا-آریستوکرات-آریستوکراسی-آژان-آژانس-آس-آسانسور-
آستات-آسِتن-استن-آستیگماتیسم-آستیلن، استیلن-آسفالت-آسم-آفتومات-آکادمی-آکاژور-آکاسیا (اقاقیا)-آکتور-آکروبات-آکروباسی-آکلاد-آکوردئون-آکومولاتور-آگارآگار-آگراندیسمان-آگرمان-آلبوم-آلبومن-آلبومین-آلبومینوری-
آلفا-آلکالوئید-آلگ-آلگرو-آلومین-آلومینیوم-آلیاژ-آلیداد-آلیگاتور (تمساح)-آماتور-آلو-آماریلیس-آمبولانس-آمپر-آمپول- آمفیبول-آمفی تئاتر-آمفیوس-آمونیاک -آمونیوم-آمیب-آمیرال-آناناس-آنتراکت-آنتن-آنتی پیرین-آنتیک-آندانت-آندیو-آنژین-آلگلوفیل-آنوریسم-آنیلین-ابژکتیف-اپرا-اپرت-اتاماژور (ایتماژور)-اُتُپسی-اتراق-اتم-اتوبوس-
اتوکار (انگلیسی، فرانسوی)-اتوماتیک-اتومبیل-اتیکت-اتیلن-اختاپوت (یونانی، فر)-ادکلن-ارانگوتان-ارسنال-ارسنیک-ارکستر-ارگان (یونانی)-ارگانیسم-ارگ-ارمینین-اروه-اریستوکرات-اریستوکراسی-اریگاتور-ازت-ازتات-
ازن-اسانس-اسانسر، آسانسور-اسپر، اسپرت-اسپُر-اسپرماتوزوئید-اسپکترسکپ-اسپیروزیر-اسپیرومتر-استات-اِستاد (فر، یو)-استاژ-استاژیر-استالاکتیت-استالاگمیت-استامپ-استاندار (استاندارد. انگلیسی) استپ (از روسی)-استراژی-
استراتوسفر-استرتوسکپ-استرکنین، استریکنین-استرونسیوم-استریلیزه-اَسِتُن-استیلن-اسکربوت (از رس (روسی))-اسکلت-اسکولاستیک-اسکی-اسید-اِشِل-اکزما-اکسپرسیونیست –اکسپوزان-اکسید-اکسیداسیون-اکسیژن-
آکواریوم (لاتین)-الاستیک-الکترومان-الکتروتراپی-الکترود-الکترونیک-الکتریزه-الکتریسیته-الکتریک-الکل-المپیاد-المپیک-امپراتریس-امپریال-امپریالیست-امپریالیسم-امتِیک-امتِین-املت-انارشی -انارشیست-انارشیسم-
انترن-انتریگ-انتیمون، آنتیمون-اَنُد-اندکس-اندیکاتور-انرژی-انژکسیون-انستیتو-آنفلوآنزا (ایتالیایی)-انیدرید-انیلین-اورانگ اوتان-اورانیوم-اوره-اولئین-اولتیماتوم-اونس-اونوسما-اوورتو-اونیفرم-اُهم-اهم متر-ایپکائین-ایدآل-
ایداکیست-هیدروژن، هیدروژن-ئیدرات-ایدئولوژی-ایریغارون-ایگنام-ایون-بااباب=بائوباب-بابیروسا-باتری-باتون-بارفیکس-بارومتر-بارون-باریوم-باز (فرانسوی، یونانی)-بازالت-باس-باستیان، باستیون-باسکول-باسیل-باک-باکارا-باکتری-
بال-بال-بالانس -بالت، باله-بالکن (فر، ایتا)-بال کوستومه-بال ماسکه-بالن=بالون-بامبو-باندرل-بانک-بانکروت-بِتون-بُر-برانشی-بِرانکار-براوو-برس-برلیان-بُرم-بُرمور-برنز (فر، ایتا) برنشیت-برودری-بروسین-بِرِه-بریگاد-
بلانکت-بلف (انگ، فر)-بلفاریت-بلنتاین-بلوز-بلوک (از ژرمانی)-بلیارد-بلیت-بمب=بومب-بمباردمان-بِمُل-بمول-بنبو-بنزین، بنزن-بنزوئیک-بنزوات-بنژوان-بوآ-بوبین (پارسی=پیچک)-بودجه-بورژا-بورژوازی-بورس-بوفه-
بولوار، بلوار-بیسکویت-بیسموت-بیسیکلت-بیفتک (از انگلیسی)-بیلان-پاپ (یوPappas)-پاپیون-پاتولوژی-پارابلوم-پاراتیروئید-پارازیت-پاراشوت-پارافین-پاراگراف-پارالل-پارانتز-پارانشیم-پاراوان-پارتی-
پارشمن-پارک-پارکه-پارلمان-پاس-پاساژ-پاسپورت-پاستوریزه-پاک-پاکت-پالئوزوئیک-پالئوزون-پالئوگرافی-پالئولیتیک-پالئونتولوژی-پالت-پان (ازPantosیونانی)-پان اسلاویست-پان ایرانیست-پانتوگراف، پانتگراف-پان
تورکیست-پانتومیم-پانته کت-پاندول-پان ژرمانیست-پانسمان-پتیالین-پدال-پرانتز-پرتره-پرتوپلاسم-پرتوزوئر-پرتون-پرژه-پِرس-پُرس-پرسپکتیو-پرستات-پرسناژ-پرسنل-پرگرام-پرمنگنات-پرو-پروانش-پرولتاریا-پری-پریز-
پریمور-پُز-پسیکانالیز-پسیکرومتر-پسیکوترامی-پلاتین-پلاژ-پلاستیک-پلاسما-پلاک-پلئیستوسن-پلتیک، بلیتیک-پلکا-پلیس-پلیسه-پلی کلینیک-پماد-پمپ-پوینت-پنس-بوتین-پودر-پورپورا-پوره-پوُلکا-پوم-پولیپ-
پونز-پی (فرانسوی. کوتاه شده یPeripheriaیونانی) پیاستر-پیانو (فر. ایتا)-پیپ-پیست-پیستوله-پیستون-پیشتو=بیستوله-پیک-پیکادور-پیل-پیوره-تابلو-تاتو-تاکتیک-تاکسی-تاکسی-تالان (یو. فر)-تانژانت-تانن-تآتر، تئاتر-تئودولیت-تئوری-
تئوکراسی-تئین-تراخم-تراژدی-تراس-تراکتور-تِرام-ترانزیت-ترانزیستور-ترانسفورماتور-تراورس-تربانتین-ترمی-ترمومتر-ترن- ترومبون-ترومپت-تریسموس-تریشین-تریشینوز-تریلیون-تریو-تز-تزار-تِک-تکنیک-تکومه-
تلسکوپ –تلفن-تلگراف-تلگرام-تلمبه-تلویزیون-تله پاتی-تِم-تَمات-تماته-تمبر-تُن (فرTonneانگTon)-تُن(Ton)-تنتور-تورب-توربین-تورپیل-تورنسل-توکسین-تونل-ته-تیپ-تیراژ-تیروئید-
تیفوئید-تیفوس-تیموس-تین (انگ. فر) جِبس (لا. فر)-جلیقه (در فرانسه ت آخر تلفظ نمیشودGillet)-درام-دراماتیک-دسر-دسیگرم-دسی لیتر-دسیمتر-دفیل-دکاگرم-دکالیتر-دکامتر-دکتر-دکترا-دکترس-دکترین-دکلاماسیون-دکلامه-دکور-دکوراسیون-
دگماتیسم-دلیجان-دِمُده-دموکرات-دموکراتیک-دموکراسی-دو (عدد۲)-دوئل-دوبل-دوبلاژ-دوبله-دوجین-دوشس-دوک-دیابت-دیاپازن-دیافراگم-دیالکتیک-دیپلم-دیپلمات-دیپلماتیک-دیپلماسی-دیپلمه-دیریژابل-دیز-دیژیتالین-دیسک-
دیسپلین-دیفتری-دیفتونگ-دیفرانسیل، دیفنسیال-دیکتاتور-دیکتاتوری-دیکته-دینام، دینامو-دینامومتر-دینامیت-دینامیک-دیوزیون-راپسودی-رادیان-رادیان (ت)-رادیاتور، رادیات-رادیکال-رادیو-رادیوآکتیو-
رادیوآکتیویته-رادیوتراپی-رادیوگرافی-رادیوگرام-رادیولوژی-رادیولوژیست-رادیولُگ-رادیوم-رادیومتر-راشیتیسم-راکت-رال-رامی-راندمان-رآلیست، رئالیست-رپرتوار-رتاتیو-رتوش-ردنگت-رُز-رزرو-رزنانس-
رزیستانس-رزین-رژلیسور-رژیم-رژیمان-رستوران-رفراندوم-رفرم، رفورم-رفوزه-رکتوم-رکلام-رکورد-رگل-رگلاتور-رگلاژ-رگلمان-رُم (فرRhum انگRum)-رمان-رمانتیک-رمانس-روتول-روژ (سرخ)-روس فیل-
رولت-رولور (از انگRevolver برگردنده)-روماتیسم-رومبا-ریتم-ریسک-رینگ-رینیت-زئولوژی-زیگزاگ (فرZigzagازآلمانیZickzack)-ژتون-ژاکت-ژالاب-ژامبون-ژاندارم-ژئوفیزیک-ژئولوژی-
ژتون-ژرسه-ژست-ژلاتین-ژله-ژنرال-ژنرالیسم-ژنژیویت-ژنکوGinkgo-ژنی-ژوت (فرJuteازانگJute ازبنگالیJhuto سنسZuTa)-ژورنال-ژورنالیست-ژورنالیسم-ژوری-ژیپس-ژیگولت-ژیگولو-ژیمناستیک-
سابوتاژ-ساتن-ساجو-ساخارین-سادیست-سادیسم-ساک-ساکارات-ساکارز-ساکسفن-ساگو، ساجو-سال-سالاد-سالن-سالیسیلات-سالیسیلیک-
سامبا-ساناتوریم-سانتیم-سانسور-سئنانس-سدیم-سرامیک-سِرُم-سرناد-سرنگ-سرویس-سِری-سریال-سزار-سزارین-سُس-سسالی-سطاریون-سقلاطونSiglaton-سکس (فرSexeانگSex)- سُل-سلو-سِلّورعصالور-سلول-
سلولز-سمبول-سمبولیست-سمپاتیک-سمفونی-سمنامبولیسم-سن-سنا-سناتور-سناریست-سناریو (ازایتا)-سندیکا-سوارهSoirée-سوبلمه، سوبلیمه-سوپ-سوپاپ-سوپرانو (ایتا. فر)-سود-سودیوم-سِوِر-سوررآلیست-سوژه-
سوسیالیست-سوسیس، سیسSaucisse-سوسیسون (فرSaucissonایتاSalsiccione)-سوش-سوفلور (دمنده)-سولفات-سولفور-سولفیت-سولو، سلو-سونات-سویت-سُویِت (فر Sovietروس Savyet)-سی (کوتاه شده
Sancte Iohannes) سیاتیک-سیبل-سیرک-سیستم-سیفلیتیک-سیفلیس-سیفون-سیکل-سیکلامن-سیکلمه-سیکلوپس-سیگار (فرCigreاسپاCigarro)-سیگارت-سیلندر-سیلو-سیلیس-سیلیسیم (تکه شده از Silexشن)-سیلیکات-
سیمان، سمنتCiment-سینرر، سینره-سینما-سینوزیت-سینوس-سیویل-شاپو-شاتون (فرChatonآلمانی کهن)-شامپانی-شامپیون-شانکر-شکلا، شکلات-شماتیک-شِورو-
شیفر-شیمی-شیمیست-صافِن-فا-فارPhare-فاراد-فاز-فاشیست-فاکتور-(فرFacteurانگFactor)-فاکتورFacture-فاکولته-فامیلFamille-فانتزی-فانتزیست-فئودال-فئودالیته-فئودالیسم-
فتوتروپیسم-فتی شیست-فتی شیسم-فدراسیون-فدرال-فِر-فراز-فراکFrac-فراکسیون-فراماسون Framc-mascon(ازانگFreemason)-فرانسیسکن-فِرانک-فَرانک-فِرِسک-فرکانس-فرم-فرمالیته-فرمالیسم-فرمول-
فرمولر-فِرّوFerreuxآهنین-فرونت-فِرریک-فریکاسه-فستیوال-فسفات-فسفر-فسیل-فُکُل-فلاسک (فرFlasqueانگFlask ایتاFlasca)-فلاشری-فلانل (فرFlanelle ازانگFlannel)-فلدسپات-فلوئور-فلوت-فلوتFlotte-فلورن(FlorinازایتاFlorino)=فلوری-فلوکس-فمینیسم -فتاتیسم-فتاتیک-فِنُل-فنومن-فنومنیست-
فنومنولوژی-فنومنولگ-فورمالیته-فورمالیسم-فوکوسFucus-فولکلور-فونتیک-فوئوگراف-فونیکولر-فیبر-فیبرین-فیبرینوژن-فیزیسین-فیزیک (از یوPhusisسرشت)-فیزیوکراست-فیزیوکراسی-فیزیولوژی-فیزیولوژیست-
فیزیولوژیک-فیش-فیشیه-فیلتر-فیلم-فیله-فینال-قاره بین، قره بینا، قره بینه ترکی شدهCarabineقرابین، قرابینه-قرمیلGremil –قرنطین، قرنطینه (فر، انگQuarantaine)-قرنیزCorniche?-قنسول-
کائولن (فرKaolinچینیKauling)-کاباره-کابل-کابین-کابینه-کاپ-کاپوت-کاپوسی-کاپیتالیست-کاپینالیسم
قاپوتان، قپودان ترکی شده، کاپیتولاسیون-کاتابولیسم، کاتابولیک-کاتالپسی-کاتالگ، کاتالوگ-کاتالیز-کاتُد، کاتود-کاتولیک (Catholique)-کادو-کارابین-کارامل-
کاربن، کربن-کاربنات، کربنات، کاربنیت-کاربراتور-کارت-کارتل (فر. انگ Cartel)-کارتن-کاردینال (فرCardinalلاCardinalis)-کارناوال-کاریکاتور-کازینو-کاس-کاسگ-کاسکت-کاسوله-کاسیک-
کاشالو، کاشالوتCachalot-کاشو-کاشهCachet-کافئین-کافه رستوران-کاکائو، کاکااو- کاکِلKakile-کالج (انگCollègeفرکولژCollége)-کالری-کالوز-کالومِل (فرCalomelیو Kalos,Mélas)-کالیبر-
کالیکول-کامبرین-کامفر (کافور)-کامِلین-کامیون -کامیونت-کاناپه-کانال- کانتور، گنطور، گنتور-کاندیدا، کاندید-کانگورو-کانوا-کاو-کاوالیه-کُبالت (فرCobaltآلمانیKobalt)-کُبرا (فر. پرتغالیCobra)-کپسول-کپیه-
کتCotte(نیمتنه)-کتانژانت –کتلتCotelette-کدئین-کُرChoeur-کراتیت-کراواتCravate-کرئوزوت-کربن-کربنات-کِرِپ-کرتاسه-کرست-کِرِم-کرمایر-کروشه-کرومانیون-کریدور (فرCorridorایتاCorridore)-کُک-
کلارینت-کلاس-کلاویسن، کلاوسن-کلاویه-کُلُر-کلرور-کلروفرم-کلروفیل-کلرومیسین (فر KoloromaysetinانگChloromycetin)-کُلُفَن-کلکسیون-کلنل، کلونل-کُلُنی-کلوب-کُلودیون-کُلی-کُلیر-کلیشه-
کلینیک-کُلیه-کماندو (از پرتغالی)-کمپانی (انگCompany فر Compagnie)-کمپرس-کمپرسور-کمپرسی-کمپوت-کمد-کمدی-کمدین-کُمون-کمیساریا-کمیسیون-کمیسیونر (دلال)-کمیک-کنترات (قرارداد)-کنتراست-
کنترالتو (فر. ایتا)-کنترباس (فر ContrebasseایتاContrabbasso)-کنترل (وارسی)-کنترلور-کنتور-کُندیلوم-کنسرت-کنسرو، کونسرو-کنسرواتوآر-کنسرواتور-کنسول-کنسولتاسیون-کنفدراسیون-کنفرانس-کنکور-کنگره-
کُنیاک Cognac-کواتور (فر. لا)-کوارتت-کوارتز-کوبیست-کوپن-کورار-کوران-کورس-کوکا (فر. اسپا Coca)-کوکائین-کولشی سین-کولیت-کیست-کیلو-کیلوسیکل-کیلوگرام، کیلوگرم-کیلومتر-کیلو وات (انگ. فر)-
کیلوولت-کینین-کیوسک (از پارسی کوشک)-گاباردین (فرGabardineاسپا Gabardina-گار-گاراژ-گارد-گاردان-گاردنال-گاردنیا-گارس (گرفته شده از غزه Gaze)-گارسن، گارسون-گاز-گازوئیل (انگ. فر)-گازولین-گاسترولا-
گاسترولاسیون-گاف-گال-گالاکتز، گالاکتوز-گالری، گالاری-گالش (فرGalocheیوKalopous)-گالِن-گالُن-گالوانومتر-گام (فر Gammeازیو Gamma)-گامت-گاموسِپال-گاموسِتمون-گانیدان-گاویال-گِتر-گتیک، گتی، گوتیک-گراد-
گرافومتر-گرافیت-گرافیک-گرامافون، گرامافن-گراندوک-گرانول-گرانیت (خارا)-گراور-گِرم-گِریپGrippe-گریفن، گریفون-گریم(GrimeایتاGrimoچین وچروک)-گریمور-گلادیاتور-گَلایول-گلبول-گلبولن-
گلبولین-گلوسید-گلوش-گلوکز-گلوکزید-گلیپتودُن، گلیپتودنت-گلیسرل-گلیسرله-گلیسره-گلیسرین-گلیسین-گلیکژن، گلیکوژن-گلیکل، گلیکول-گلیکوکُل-گنوستیکGnostique-گواتر-گوبلن –گوریل-گیGui-گیتار-
گیدGuide-گیشهGuichet-گیوتینGuillotine-گیومهGuillemet-لابراتوار-لابیرت-لاتاری-لاتکس (شیرآبه)-لارنژیت-لاستیکElastique-لاک (گیاه)Laque-لاکتز، لاکتوز-لاکونLacune-لاما (فراز زبان
پروLama)-لامانتن-لامپ-لامینر-لبLobe-لُتو-لژیون(Légionاز لاLegio)-لژیون دنور-لژیونر-لِسLoess-لگاریتم-لُکانی-لِمLehm-لمف (تازی شده لَنفLympha,Lympheآب)-لمفاتیکی-لوپولین-
لوتLuth-لوتو (فرLoto)-لوژLuge-لوستر (چراغ آویز، چلچلراغ)-لوکسLuxe-لوکوموتیو-لومینال-لیبرال-لیبرالیسم-لیتر-لیرLyreازیو-لیسانس-لیساسیه-لیست-لیکتورLicteur-لیکورLiqueur-لیمفاتیک-
لیمون-لیموناد، لیمونات-لینییتLighnite-ماتادور (فراز اسپا)-ماتریالیست-ماتیک (کوتاه شدهCosmétique)-مادام –مادلِن-مادموازل-مارش-مارشال (سپهبد)Maréchal-مارک-مارکسیست-مارکی-مارکیز-
مارمالادMarmeladeپرتغالیMarmelada-مازوت (روس، فرMazout)-مازوخیسم Masochismeمنسوب به ساشه دو مازوخ، مازوشیسم-ماساژ-ماسک-ماشین- ماشینیست-ماشینیسم-
ماکارنی، ماکارونی (فر. ایتا)-ماکت-ماکرُفاژ-ماکزیموم (فر. ایتا)-ماکل-ماگازین-ماگدالینین-مالاکیتMalachite-مالتMalte(بیماری)-مالت (گیاه)Malt(فر. انگ)-مامان-ماموت Mammouth
مانا (فراز پولینزیMana بچم نیرو)-مانتوManteau-مانتیس-ماندُلین-مانِژ Manège-مانکنMannequin-مانورManoeuvre-مانی (دیوانگی)-
مانیتیتMagnétite-مانیتیزورMagnétiseur-مانیتیسمMagnétisme-مانیکور (لاک ناخن)-مانیوک-مایوMaillot-متازوئر-متافیزیک-متامورفوز-متانMéthane-متدMéthode-متدلوژی-مترMètre-
متراژ (گز پیمایی)-مترسMaitresse-مترولوژی، مترلوژی-مترو کوتاه شدهMétropolitain-متروپل-متروپلیتن-متریک-مُد-مدالMédaille-مدرن-مدرنیست-مدرنیسم-مدلModèle-مِدوز-مدولاسیون –مِدیاتور-مدیست-مدیوم-
مُرسMorse(پیل دریایی)-مُرس (دستگاه)-مرسی-مُرفولوژی-مرفین-مرکور (جیوه)-مرکور روژ-مرکورژُن- مرکورکُرم-مُرMorue(گونهای ماهی)-مسکالین (فر. انگ)- مسمریسم-مُسیو، موسیوMonsieur-
مغنیسیا-مکانیزه-مکانیزم، مکانیسم-مکانیسین-مکانیک-مِلاسMélasse-مِلانکولیMelancolie (مالیخولیا)-ملودرام-ملودی (همان نغمه است)-ملودیک-منگنات-منگنز-
منگنیت-مننژیت-منوئه (یکجورآهنگ)Menuet-منوپل، منوپول-مَنیتMannite-منیزیMagnésie-منیزیوم-موتاسیون-موتور (فرMoteurانگMotor)-موتوسیکلت-موزائیک-موزهMusée-موزیسین-موزیک-موزیکال-
موگهMuguet-مولکول Molécule-موندMonde-مونِل-مونولوگ-میMi(نت آهنگ)-میترالیوز-میتولوژی-میدریاز-میسیون-میسیونر-میکاMica-میکادو(Micadoاز ژاپنی) (سرنام هریک از شاهنشاهان ژاپن)-
میکرب-میکروبیولوژی-میکروبیولوژیست-میکروسکوپ-میکروسکوپیک-میکروفن، میکرفن-میکروفیلم-میکروگرافی-میکرولیتیک-میکرمتر-میکرن-میکزدُم-میکسدُم-میکروسکوپ-میگرنMigrène-میلیارد، میلیارد-میلیتاریسم-
میلیون، میلیون-میلیونر Millionaire-میلیگرم-میلیمتر-میمMime-میمیکMimique-مین (اژدر)Mine-مینرالوژی (کانیشناسی)-مینوت (پیش نویس)-مینیاتور-مینیاتوریست-مینیموم-میوپ (نزدیک بین)-میوزیس-میوگراف-میوگرافی-میولوژی-ناپلتون (سکه)-ناتورالیست-
نارسئین-نارسیسم، نارسیسیم-نارکوتیک-نارکوتین-ناروال (نیزه ماهی)-نازیست-ناسیونال-ناسیونالیست-نایلون (انگNylonفرنیلونNylon)-نئون-نُپال-نپانتس-نرمال –نفتالین-نِگوس-
(فرNégousوNégusاز حبشی=نجاشی)-نمرهNuméro-نوئلNoël-نوت، نت ---Note-نوترون-نوراستِنیNeurasthénie-نِورُز، نوروزNévrose-نورماتیف-نورولوژی-نِوروم Névrom-نوکلئول-نوکلئوپلاسم-
نولNul(صفر)-نومولیت-نوولNouvelle-نیترات-نیتروژن-نیکل-نیکوتین-نیهیلیست-وات (انگ. فرWatt)-واریاسیون-واریته-واریس-وازلین-وافور (از لا)-واکسنVaccin-واکسیناسیون-
واگون، واگن(Wagonفر. انگ)-واگون لی-والرین، والریان-والس-وامپیر-وانیلVanille-وانیلین-وُخرOcre-وُدویلVaudeville-وِرموتVermouth-ورمیش Vermicelle(ازایتا)-
وِرنیرVernis-ورنیهVernier-وزیکول-وستالیسVestale-ولت (انگ. فر Volt)-ولتامتر-ولتمتر-ویتامین-ویترین-ویرگول-ویروس-ویزا (لا. فرVisaشیهای دیده شده)-ویزیت-ویزیتور-ویستاویزیون-ویس کنسول-
ویلاVilla-ویولا-ویولون-ویولون سل Violon-celle –ویولونیست-هادُرم-هادرمال-هارپHarpe(سازیست)-هارپو (فنلاندی، فرHarpu)-هارمونیکا-هارمونیوم(Harmonium)-هاشور، حاشورHachure-هال-
هالترHaltere-هالوژن-هپاتیک Hépatique-هپارلوHaut-parleur-هتروزید-هتروژن-هتلHôtel-هُتُل (تحریف شده اتول= اتومبیل)-هِربِذانHerbezan-هرسی نین-هروئین-هکتار-هکتولیتر-هکتومتر-هِلیسHélice- هلیکوپتر- هلیوتراپی-هلیوم-هلیون-هماتوری-هماتیت-هماتین-هموژن-هموسکسوآلیسم-هموفیلی-هموگلوبین-همولیز-هوراHovrra-هورمون-هورونین-هولویسن-هیپرپلازی-هیپرتروفی-هیپوفیز-هیدرژن-هیدروالکتریک-
هیستری-هیستریک-هیستولوژی-هیوئید (استخوان)-یاک (از ریشهٔ تبتی Yackغژگاو)-یدفرمIodoforme-یوهَمبهِYohimbé-یوهَمبینYohimbine-
بنمایهها
- ↑ «FRANCE LOANWORDS IN PERSIAN». Encyclopædia Iranica.
- ↑ مصوب فرهنگستان
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ استپ». دریافتشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۴.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ استپ». دریافتشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۴.
- ↑ «فرهنگ معین - درآیهٔ ایگرگ». دریافتشده در ۴ شهریور ۱۳۹۴.
- ↑ فرهنگ معین
- ↑ فرهنگ فارسی معین.
- ↑ فرهنگ عمید.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ سانتیمانتال». دریافتشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ فراز». دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۴.
- ↑ «فرهنگ لغت معین - درآیهٔ فراکسیون». دریافتشده در ۴ تیر ۱۳۹۶.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ فرم». دریافتشده در ۴ اسفند ۱۳۹۳.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیه فرمول». دریافتشده در ۴ اسفند ۱۳۹۳.
- ↑ منصوری، رضا (۱۳۹۰). واژهگزینی در ایران و جهان. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ص. ۱۹. شابک ۹۷۸۹۶۴۷۵۳۱۹۸۶.
- ↑ سپیده نوابزاده شفیعی (پاییز ۱۳۹۳). «بررسی تغییرات معنایی و کاربردی وامواژههای زبان فرانسه در فارسی». فصلنامه علم زبان (۳): ۱۲۲.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ ویزیت». دریافتشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۴.
- ↑ «فرهنگ لغت عمید - درآیهٔ ویزیتور». دریافتشده در ۳۰ آذر ۱۳۹۴.