ماتریالیسمماتریالیسم به معنای مادهگرایی است. فهرست مندرجات۲ - معنای اصطلاحی ماتریالیسم ۳ - مکاتب ماتریالیسم و عقاید آنها ۴ - ماتریالیسم در حوزه جامعهشناختی ۵ - مادّهگرایی در تاریخ انسانی ۵.۱ - مادهگرایی در چین باستان ۵.۲ - مادهگرایی در هند قدیم ۵.۳ - مادهگرایی در یونان باستان ۵.۴ - دیدگاه دموکریتوس ۵.۵ - دیدگاه اپیکور ۶ - احیای تفکر ماتریالیستی ۷ - اوج رشد و توسعه مادّهگرایی ۸ - شکست مبانی ماتریالیسم ۹ - شاخههای ماتریالیسم ۹.۱ - هواخواهان ماتریالیسم مکانیکی ۹.۲ - هواخواهان ماتریالیسم دیالکتیکی ۹.۲.۱ - اصول ماتریالیسم دیالکتیکی ۹.۲.۲ - تعریف ماتریالیسم تاریخی ۹.۲.۳ - معنای وجود دیالکتیکی تاریخ ۹.۲.۴ - تضاد دیالکتیکی ۱۰ - دیدگاه اسلام درباره ماتریالیسم ۱۰.۱ - نقض اصالت ماده ۱۱ - پانویس ۱۲ - منبع ۱ - معنای لغوی ماتریالیسم ماتریالیسم از نظر لغوی به معنای مادّهگرایی و این است که کسی به عوامل مادّی بیشتر از عوامل معنوی، اهمّیّت دهد و مادیات را بیشتر باور کند. [۱]
آکسفورد، ص۷۸۹.
در این معنا، ماتریالیسم(Materialism )حالتی روانی است که آدمی را به امور معنوی بی توجّه میسازد.۲ - معنای اصطلاحی ماتریالیسمماتریالیسم در اصطلاح اعتقاد به این است که همه موجودات جهان، تنها وجود مادّی دارند. این معنا از ماتریالیسم در برابر ایدهآلیسم جای دارد. [۲]
آکسفورد، ص۷۸۹.
۳ - مکاتب ماتریالیسم و عقاید آنهابه مکاتبی که اصالت را به مادّه میدهند و آن را بر امور غیرمادّی مقدّم میدارند، ماتریالیسم گویند. ماتریالیستها، امور غیر مادّی مانند روح و معنا را خصلتی از مادّه میپندارند. آنان معتقدند که این گونه امور تابع و طفیلی مادّهاند. [۳]
فلسفه تاریخ، ج۱، ص۸۲.
ماتریالیستها وجود ماورای مادّه را انکار میکنند و همه هستی را در انحصار مادّه میانگارند.در نظر ماتریالیستها تنها آنچه در تغییر و تبدّل است و در بستر زمان و مکان روی میدهد، واقعی است و آنچه از چارچوب احساس و لمس بشر بیرون است، وجود ندارد. [۴]
مجموعه آثار، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۲.
۴ - ماتریالیسم در حوزه جامعهشناختیماتریالیسم در حوزه جامعهشناسی نیز تعریف ویژهای دارد و آن، طرح نظریههایی است که روابط اقتصادی را علّت بنیادی پدیدههای اجتماعی میشمارند. [۵]
فرهنگ جامعهشناسی، ص۲۳۵.
۵ - مادّهگرایی در تاریخ انسانیهمواره برخی انسانها میپنداشتهاند که منشأ جهان، مادّه است و چیزی فراتر از آن وجود ندارد. ۵.۱ - مادهگرایی در چین باستاندر چین باستان نظریّه عناصر پنجگانه مطرح بود که مغز، چوب، آب، آتش و خاک را پنج عنصر مادّی پایهای میدانست و این پنج عنصر در نظر چینیان، جهان را تشکیل میدادند. ۵.۲ - مادهگرایی در هند قدیماهل هند قدیم نیز دنیا را مرکّب از آب، خاک، آتش و باد میپنداشتند. [۶]
فرهنگ علوم سیاسی، ص۶۹۸.
۵.۳ - مادهگرایی در یونان باستاناین نظریّه میان فیلسوفان یونان باستان نیز هواخواهانی داشت. بسیاری از آنان عنصر نخستین جهان را آب، آتش، اتم و هوا میدانستند. ۵.۴ - دیدگاه دموکریتوسدموکریتوس بر آن بود که تنها اتم و خلأ واقعی است. اتم بنیادیترین بخش مادّه است و تقسیم نمیپذیرد. [۷]
تاریخ فلسفه کاپلستون، ج۱، ص۱۴۹.
[۸]
تاریخ فلسفه یونان، ج۹، ص۴۰.
۵.۵ - دیدگاه اپیکوراپیکور معرفت حسی را بنیاد هر گونه معرفت میپنداشت. او معتقد بود که هر چه به ادراک حسی درنمیآید، پذیرفتنی نیست و از این رو، در نظر او اعتقاد به خدایان مادی وجهی نداشت. [۹]
فلسفه اپیکور، ص۴۲-۹۵.
۶ - احیای تفکر ماتریالیستیاحیای تفکر ماتریالیستی را میتوان از قرن ۱۷م. دانست. توماس هابس معتقد بود که هر چه ما تصور میکنیم متناهی است؛ پس امر نامتناهی وجود ندارد. آدمی نمیتواند اندیشهای به ذهن آوَرَد مگر از آنچه به حس در میآید و در زمان و مکان خاص میگنجد. [۱۰]
لویاتان، ص۸۸-۱۴۷.
۷ - اوج رشد و توسعه مادّهگراییقرن ۱۸ و ۱۹م. اوج رشد و توسعه مادّهگرایی بود. فیلسوفانی همانند لامتری، هولباخ، انگلس و مارکس توفیق یافتند که با طرح تئوریهای ماتریالیستی هواخواهان فراوانی بیابند. ۸ - شکست مبانی ماتریالیسممادّهگرایی در قرن ۱۹ م.ت حوّلات بسیاری را در جهان رقم زد؛ امّا دیری نپایید که روی به افول نهاد؛ چونان که امروزه بسیاری از صاحبنظران، به پوچی مبانی ماتریالیسم اعتراف کرده، آن را شکست خورده میدانند. [۱۱]
مجموعه آثار، ج۱، ص۴۷۷.
۹ - شاخههای ماتریالیسمهر چند ماتریالیسم از دیرباز به گونهای میان برخی جوامع بشری مطرح بوده است، امّا از قرن ۱۷ م. بود که در چارچوب یک تئوری نظاممند پدیدار گشت. از آن هنگام تا کنون ماتریالیستها در دو گروه جای گرفتهاند: ۹.۱ - هواخواهان ماتریالیسم مکانیکیاینان معتقدند که تنها، مادّه جوهر اصیل جهان است. فکر جز صفتی از مادّه و یکی از خواصّ آن نیست. روح را میتوان همچون جسم دانست و همچون دیگر اجزای ساختمان ماشینی جهان، تنها با شکل، بُعد و حرکت تبیین کرد. جهان همانند یک ماشین است و مبتنی بر مبادی کمّی کار میکند. کار این ماشین پیرو غرض نیست و الگوی عملکرد آن تغییر نمیکند. همه چیز جهان را میتوان با قوانین مکانیک یا فیزیک تبیین کرد. [۱۲]
فرهنگ واژهها، ص۴۸۳.
[۱۳]
سیر فلسفه در اروپا، ص۲۷۳-۲۹۰.
۹.۲ - هواخواهان ماتریالیسم دیالکتیکیاین شاخه از ماتریالیسم را مارکس و انگلس گسترانیدند. بنابر باور اینان، مادّه، آن سان که فیزیک کلاسیک و اندیشه عمومی زمان میپندارد، واقعیّتی انفعالی و ساکن نیست که تنها تحت تأثیر نیروها تغییر یابد. به عکس، مادّه از نظر ماهیت، پویا و متحرک است. دیالکتیک یعنی دانش قوانین عمومی حرکت؛ چه در جهان بیرون و چه در اندیشه آدمی. بدین سان، مادّه که به ظاهر بی حرکت است، دارای حرکت دیالکتیکی درونی است. این حرکت، عبارت است از برنهاد (تز) برابر نهاد (آنتی تز) که از دیالکتیک میان آنها «به هم نهاد» (سنتز) موقت پدید میآید. [۱۴]
دیالکتیک، ص۷۳-۷۵.
برآیند این تئوری آن است که تکامل مادّه از درون خود او است و هر گونه علّتی خارجی از او نفی میشود. ۹.۲.۱ - اصول ماتریالیسم دیالکتیکیماتریالیسم دیالکتیکی بر چهار اصل استوار است: اوّل. اصل تضاد؛ یعنی هر چیز در درون خود حاوی ضدّ خود است و بر اثر این تضاد درونی تکامل مییابد. دوم. اصل تغییر و حرکت؛ یعنی همه پدیدهها در حال حرکت و تغییرند. سوم. اصل تأثیر متقابل پدیدهها؛ بدین معنا که همه چیزها برهم تأثیر متقابل دارند و چه بسا علت و معلول هر دو برهم اثر بگذارند. چهارم.اصل جهش، انقلاب و تکامل؛ یعنی همه تغییرات جهان، تکاملی است نه دوری و تکراری. [۱۵]
فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ص۵۸.
[۱۶]
فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ص۱۹۰.
[۱۷]
فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ص۲۸۹.
[۱۸]
فلسفه اسلامی و اصول دیالکتیک، ص۳۱۲.
نظریّهپردازان ماتریالیسم دیالکتیک برای اینکه بتوانند از عهده تبیین تغییرات اجتماعی قرن خود برآیند، درباره حرکت تاریخ نیز تئوری ساختهاند. تئوری ماتریالیسم دیالکتیک تاریخی از این گذر پا به وجود نهاد. ۹.۲.۲ - تعریف ماتریالیسم تاریخیماتریالیسم تاریخی بدین معنا است که تاریخ ماهیّتی مادّی و وجودی دیالکتیکی دارد. از این نظرگاه، حرکتها و جنبشها و نمودها و تجلّیّات تاریخی هر جامعه، علّت مادّی و اقتصادی دارند. [۱۹]
پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۲۹.
[۲۰]
پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۳۰.
۹.۲.۳ - معنای وجود دیالکتیکی تاریخاینکه تاریخ، وجود دیالکتیکی دارد، بدین معنا است که حرکات تکاملی تاریخ، حرکاتی است دیالکتیکی و معلول تضادهای دیالکتیکی توأم با همبستگی خاص تضادها. ۹.۲.۴ - تضاد دیالکتیکیتضادّ دیالکتیکی عبارت از این است که هر پدیدهای جبراً نفی و انکار خود را در خویش میپروراند و پس از یک سلسله تغییرات در نتیجه این تضادّ درونی، تغییر شدید کیفی پدید میآید و آن پدیده به مرحلهای عالیتر میرسد که آمیزهای است از دو مرحله پیشین. [۲۱]
مجموعه آثار، ج۲، ص۳۸۳.
۱۰ - دیدگاه اسلام درباره ماتریالیسمماتریالیسم با چالشهای نظری و عملی متعدّدی روبهرو است. از آن رو که این نظریّه بر اصالت ماده استوار است، با نقض اصالت مادّه، فرو میریزد. ۱۰.۱ - نقض اصالت مادهالف. قرآن کریم دیدگاههای مبتنی بر مادّه را رد میکند و میفرماید: «و گفتند جز زندگی دنیوی ما هیچ نیست. میمیریم و زنده میشویم و ما را جز دهر هلاک نکند. آنان را بدان دانشی نیست و جز در پنداری نیستند.» ب. برهان نظم، صدّیقین، وجوب و امکان و برخی براهین دیگر، اثبات میکنند که در پیدایی جهان، عقل و شعوری ورای مادّه در کار است. ج. ماتریالیستها تنها آنچه را دارای طول، عرض و عمق است و با قوای حسی به ادراک درمیآید، واقعی میدانند؛ امّا اگر چنین باشد، باید بسیاری از پدیدههای مادّی را نیز انکار کرد؛ همانند امواج صوتی و الکتریکی و.... برخی موجودات به حس در نمیآیند و وجود آنها در جای خود به اثبات رسیده است. وانگهی، ماتریالیستها برای ادّعای خویش دلیل استواری ارائه نکردهاند. [۲۳]
جهانبینی اسلامی، ص۱۷۰-۱۸۰.
[۲۴]
مجموعه آثار، ج۳، ص۲۳-۵۳.
[۲۵]
شناختشناسی در قرآن، ص۱۷۵-۱۷۸.
د. از راههای اثبات یک موضوع، گواهی خردمندان است و انسانهای خردمند بیشماری همانند پیامبران، اولیای الهی و نیز دانشمندانی که جزو گروه الهیون نیستند، بر وجود خداوند و نیرویی برتر از نیروهای مادّی گواهی دادهاند. [۲۶]
اعتراف دانشمندان بزرگ جهان، ص۸-۴۰.
۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعفرهنگ شیعه، تالیف شده توسط جمعی از نویسندگان، ص۳۹۷-۴۰۰. |