خواستگاریخواستگاری از مقدمات ازدواج است. از آن در باب حج و نکاح سخن رفته است. ۱ - معنی خواستگاریخواستگاری به معنی درخواست ازدواج میباشد. ۲ - احکام خواستگاریخواستگاری از زنی که برای خواستگار مانعی از ازدواج با وی وجود ندارد مستحب است. خواستگاری از زن شوهر دار و نیز زنی که بر خواستگار حرام ابدی است- مانند زنی که نُه بار او را طلاق داده یا با لعان از هم جدا شده اند- همچنین زنی که در ایام عده طلاق رجعی به سر میبرد، حرام است. از زنی که ایام عدّه طلاق باین یا عده وفات را میگذراند، خواستگاری تعریض گونه جایز، ولی با کلام صریح، حرام است، مگر برای شوهر در عدّه طلاق باین به شرط عدم وجود مانع، همچون سه طلاقه بودن زن. مردی که همسرش را سه بار طلاق داده است نمیتواند در زمان عده و نیز پس از عدّه- جز بعد از ازدواج با مُحَلِّل و طلاق از وی- تصریح به خواستگاری او کند؛ هرچند برای دیگران پس از سپری شدن عدّه، تصریح به آن جایز است. خواستگاری از زنی که از سوی دیگری خواستگاری شده و پاسخ مثبت داده است، به قولی حرام و به قولی دیگر مکروه است. خواستگاری در حال احرام مکروه است، هرچند برای دیگری باشد. آیا اجابت خواستگار واجب است؟ برخی گفته اند اگر مؤمن متمکن از تأمین نفقه از زنی خواستگاری کند، اجابت درخواست او واجب است و اگر ولیّ دختر از آن امتناع ورزد مرتکب گناه شده است. برخی فقها قبل از خواستگاری، برای خواستگار و نیز پیش از جواب، برای ولیّ زن قائل به استحباب خطبه شده اند. در خطبه، حمد خداوند متعال و صلوات بر محمد و آل محمد صلوات اللَّه علیهم کفایت میکند. ۲.۱ - دیدگاه فقهی امام خمینیمستحب است خواستگاری که خلق و دین و امانتش مورد رضایت است و عفیف و صاحب گشایش در زندگی است، جواب رد به او داده نشود و به شرافت حسب و بلندی نسب نگاه نشود؛ حضرت علی (علیهالسلام) از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میکند که فرمود: «وقتی کسی پیش شما آمد که خلق و دینش مورد رضایت شما بود به ازدواج او در بیاورید» حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: گفتم: ای پیامبر خدا حتی اگر آن شخص نسبش پست باشد؟» پیامبر فرمود: «هرگاه کسی که دین و اخلاق او را میپسندید نزد شما آمد به ازدواج او درآورید، که اگر چنین نکردید فتنه در زمین و فساد بزرگی میشود.» ۲.۱.۱ - خواستگاری کردن در حال احراماقوا آن است که خواستگاری کردن در حال احرام جایز است و احتیاط در ترک است. و با ترک طواف نساء و دو رکعت آن عمداً اگرچه حجّش باطل نمیشود، ولی «زنها برایش حلال نمیشوند، بلکه احتیاط آن است که عقد و خواستگاری و شهادت بر عقد، برایش حلال نمیشود.» [۱۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۴۸۰، کتاب الحج، القول فیما یجب بعد اعمال منی، مسالة ۸.
۲.۱.۲ - شرط سقوط اذن ولیازدواج دختر باکره، منوط به اجازه پدر است؛ ولی اگر با میل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وی با کفو شرعی و عرفی ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو دیگری برای خواستگاری دختر پیدا نشود، در این صورت ولایت پدر ساقط است و دختر میتواند بدون اجازه پدر ازدواج کند. ۲.۱.۳ - شروط جواز نگاه خواستگارکسی که میخواهد با زنی ازدواج کند جایز است که به او نگاه کند، بهشرط آنکه به قصد لذت بردن نباشد اگرچه میداند که به جهت نگاهکردن به او، لذت قهراً حاصل میشود. و بهشرط آنکه احتمال بدهد که با نگاهکردن به او، بصیرت زیادتری پیدا میکند. و بهشرط آنکه ازدواج آن زن بالفعل جایز باشد - نه مثل زن شوهردار و صاحب عدّه - و بهشرط آنکه احتمال پیدا شدن توافق بر ازدواج را بدهد - نه آنکه بداند که آن زن خواستگاری او را رد میکند - و احتیاط (مستحب) آن است که بهصورت و دستها تا مچ و مو و نیکوییهای او اکتفا نماید اگرچه اقوی آن است که به مُچها بلکه و بقیه جسد - غیر از عورت - تعدّی شود و احتیاط (مستحب) آن است که از پشت لباس نازک باشد، چنان که احتیاط (واجب) اگر اقوی نباشد - آن است که به موردی که قصد دارد با خصوص زنی که نگاه میکند ازدواج نماید، اکتفا شود پس این حکم (جواز نگاه) شامل موردی که به طور مطلق قصد ازدواج دارد و با این آزمایش و نگاه در صدد تعیین زوجه است نمیشود. و تکرار نگاهکردن - درصورتیکه اطلاع بر او در نگاه اول حاصل نشده باشد - جایز است. [۱۵]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۶۳، کتاب النکاح، آداب العقد و النکاح، مسالة ۲۸.
۲.۱.۴ - تحقق تدلیس با بیان اوصاف غیرواقعی در خواستگاریتدلیس در انواع نقص و در صفت کمال موجب خیار فسخ است درصورتیکه نداشتن نقص یا وجود صفت کمال به طور اشتراط در عقد ذکر شده باشند و توصیف زن به آن در عقد ملحق به اشتراط است اگرچه بهصورت و عبارت شرط کردن نباشد، مانند اینکه بگوید: «زوجتک هذه الباکرة او غیر الثیبة.» بلکه ظاهر آن است که اگر او را به صفت کمال یا نداشتن نقص قبل از عقد در وقت خواستگاری و گفتگو، توصیف نماید، سپس ازدواج را بر اساس آنچه که ذکر شده واقع سازد به منزله شرط کردن میباشد، پس موجب خیار است. و اگر بعد از عقد و بعد از دخول، عیب و امثال آن معلوم شود و فسخ را اختیار نماید و مهر را پرداخت کند به تدلیسکننده رجوع میکند. [۱۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۱۸، کتاب النکاح، القول فی العیوب الموجبة لخیارالفسخ والتدلیس، مسالة ۱۳.
۳ - پانویس۴ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۵۱۵-۵۱۶. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |