زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

نکاح





مشهور آن است که نکاح در لغت حقیقت در وطی است. و نیز مشهور آن است که در شرع حقیقت در عقد است. پس می‌توان گفت: نکاح عقدی است که متضمن اباحه وطی باشد. و یا عقدی است که مورد آن تملیک منفعت بضع است


۱ - معنای لغوی نکاح



(مصدر نکح ینکح بر وزن ضرب یضرب می‌باشد ).
نکاح در لغت بنابر مشهور به معنی وطی است. پس استعمال آن در عقد و تزویج مجاز خواهد بود. و به قول بعضی حقیقت در عقد است از جهت کثرت استعمال آن در عقد.

۲ - معانی دیگر برای نکاح



و به قول برخی دیگر نکاح مشترک بین هر دو معنی است زیرا در هر دو استعمال شده و اصل در استعمال حقیقت است. و جمعی نیز گفته اند که نکاح در اصل به معنی التقاء است. گفته می‌شود «تناکح الجبلان اذا التقیا».
و یا به معنی ضم و انضمام است گفته می‌شود: «تناکحت الاشجار: اذا انضم بعضها الی بعض» یعنی هرگاه درختان بهم پیوسته باشند.
و یا به معنی اختلاط است. گفته می‌شود: «نکح المطر الارض اذا اختلط بترابها» یعنی هرگاه باران با خاک زمین آمیخته گردد. بنابراین هم در عقد و هم در وطی مجاز است زیرا مأخوذ از معنی دیگر است.
در تأیید این قول گفته می‌شود که هیچ یک از دو معنی از لفظ نکاح فهمیده نمی شود مگر به قرینه و قرینه علامت مجاز است.
و از ابی علی فارسی منقول است که هرگاه گفته شود «نکح فلان فلانۀ أوبنت فلان» غرض عقد و تزویج است. و چون گفته شود «نکح امرأته أو زوجته» غرض جماع و وطی می‌باشد.

۳ - نتیجه نهایی



بالجمله چنانکه گفتیم مشهور آن است که نکاح در لغت حقیقت در وطی است. و نیز مشهور آن است که در شرع حقیقت در عقد است. پس می‌توان گفت: نکاح عقدی است که متضمن اباحه وطی باشد. و یا عقدی است که مورد آن تملیک منفعت بضع است.

۴ - پانویس


 
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ماده «نکح».    
۲. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ص۲۰۰.    
۳. نجفی جوهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۵.    
۴. الفیومی، احمد بن محمد بن علی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۲۴.    
۵. جرجانی، علی‌بن محمد، تعریفات، ص۲۴۶.    
۶. خطیب شربینی، مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۰۰.    
۷. الفیومی، احمد بن محمد بن علی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۲۴.    
۸. نجفی جوهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۵.    
۹. نجفی جوهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۶.    
۱۰. الزرقانی، محمد عبد العظیم، شرح زرقانی (برموطا)، ج۳، ص۱۸۷.    
۱۱. نجفی جوهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۶.    
۱۲. خطیب شربینی، مغنی المحتاج، ج۴، ص۲۰۰.    
۱۳. جرجانی، علی‌بن محمد، تعریفات، ص۲۴۶.    


۵ - منبع


جابری عرب‌لو، محسن، فرهنگ فقه اصطلاحات اسلامی، ص۱۷۴-۱۷۵.


رده‌های این صفحه : عقود اسلامی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.