جارچیصاحب منصبی دیوانی و درباری در دوره صفوی و قاجار که مأمور رساندن اخبار به گوش همگان بود. ۱ - معنای لغویواژة ترکی «جار» به معنای ندا و آواز [۱]
حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، سنگلاخ، ص ۱۳۴.
[۲]
غیاث اللغات.
[۳]
ذیل «جار»، محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج.
از دورة مغول و ایلخانان در منابع فارسی دیده میشود. [۴]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۱۶.
[۵]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۲۶.
[۶]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۱۷۴.
[۷]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۳۳۱.
[۸]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۳۳۳.
[۹]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۲، ص۸۶۲.
[۱۰]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۰۲۶.
[۱۱]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۸۸.
پسوند ترکی «چی» نیز که بر انجام دهندة کار دلالت میکند، ظاهراً از دورة غزنویان در زبان فارسی کاربرد داشته است. [۱۲]
بیهقی، ج۱، ص۲۹۱.
به نظر میرسد واژة جارجیان/ جارچیان اولین بار در منابع دورة ترکمانان قراقوینلو (۷۸۲ـ۸۷۳) به کار رفته است، [۱۳]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۵۳.
[۱۴]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۶۱.
اما به سبب اهمیت خبررسانی، وجود چنین افرادی در همه دورهها و حکومتها ضروری بوده است.۲ - خبررسان در فرهنگهای مختلفدر ایران پیش از اسلام ، گاه «بِیَسپان» [۱۵]
یادگار زریران، متن پهلوی، ج۱، ص۵۱.
و «سیه پوش» [۱۶]
علی بن احمد اسدی طوسی، گرشاسب نامه، ج۱، ص۲۰۵.
[۱۷]
علی بن احمد اسدی طوسی، گرشاسب نامه، ج۱، ص۲۰۸.
[۱۸]
علی بن احمد اسدی طوسی، گرشاسب نامه، ج۱، ص۲۲۶.
و گاه شخصی از سوی «خرم باش» [۱۹]
مسعودی، ج۱، ص۲۸۸.
[۲۰]
کریستن سن، ص ۴۰۴.
عهده دار برخی وظایف جارچی بود. در متون عربی، متصدی امرِ خبررسانی، « منادی » خوانده شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خلفا و امرای مسلمان ، هریک منادیانی داشتند. [۲۹]
محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۱.
در اواسط قرن نهم در مصر ، علاوه بر منادیان، کسانی به نام «منادی البحر»، ظاهراً مأمور رساندن اخبار کم و زیاد شدن آب رودخانه نیل به مردم بودند. ۳ - دورة صفویجارچی در ایران در دورة صفوی به صورت مقامی دیوانی و درباری درآمد. در منابع این دوره به حضور جارچیان و رئیس آنان، جارچی باشی، در حوادث سیاسی و اجتماعی اشاره شده است. [۳۱]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۱۹۷.
[۳۲]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۳۳۸.
[۳۳]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۳۴۰.
[۳۴]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۲، ص۷۴۹.
[۳۵]
انگلبرت کمپفر، سفرنامة کمپفر، ج۱، ص۱۰۷.
مسائل مهمی از قبیل سازمان و تشکیلات و شمار جارچیان، میزان حقوق و مقرری و نحوة گزینش آنان، برای ما ناشناخته است. بر اساس برخی شواهد، جارچیانی که در دربار و دیوان خدمت میکردند، زیرنظر ایشیک آقاسی باشی بودند و انعام و مواجب خود را از وی میگرفتند [۳۶]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۸.
[۳۷]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه، ج۱، ص۱۷.
و آنان که در سپاه خدمت میکردند، زیرنظر تفنگچی آقاسی یا وزیر توپخانه بودند. [۳۸]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۹.
[۳۹]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۴۰.
۳.۱ - وظایف جارچیان در این دورهوظایف جارچیان در این دوره چنین بود: فراخوان سپاهیان از شهرها و مناطق گوناگون برای حضور در جنگ و رساندن اخبار جنگ به گوش مردم یا سلطان به هنگام دوری وی از معرکه [۴۰]
محمودبن هدایت اللّه افوشته یی، نقاوة الا´ثار فی ذکر الاخیار، ج۱، ص۲۸۸.
[۴۱]
میرزا بیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۶۵۳.
[۴۲]
میرزا بیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۷۸۸.
[۴۳]
پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله، ج۱، ص۲۹۷ـ ۲۹۸.
اعلامِ خبرِ عفو عمومی یا مجازات مردمِ مناطق مفتوحه [۴۴]
میرزا بیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۶۶۲.
[۴۵]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۱۹۷.
[۴۶]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۳۴۰.
قرق کردن مسیر عبور شاه و حرم او در شهر و درخواست از مردم برای حضور یا عدم حضور در مسیر [۴۷]
آدام اولئاریوس، سفرنامة آدام الئاریوس، ج۱، ص۲۱۷.
[۴۸]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه، ج۱، ص۹۴.
[۴۹]
لطف اللّه هنرفر، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ج۱، ص۱۳۷.
اعلام خبر مرگ اشخاص معروف و معتبر [۵۰]
جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامة کارری، ج۱، ص۲۷.
اعلام قیمت کالاها پس از آنکه دولت آنها را تعیین میکرد [۵۱]
جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامة کارری، ج۱، ص۲۷.
[۵۲]
انگلبرت کمپفر، سفرنامة کمپفر، ج۱، ص۱۵۴.
[۵۳]
انگلبرت کمپفر، سفرنامة کمپفر، ج۱، ص۱۵۶.
و پخش هر خبر دیگری که دانستن آن برای عموم لازم شمرده میشد.برخی از جارچیان ممکن بود از طرف سلطان به سفارت یا مأموریتهای مهمی از قبیل تحقیق در احوال سپاه دشمن (رجوع کنید به جاسوس ) فرستاده شوند [۵۴]
میرمحمد سعیدبن علی مشیزی، تذکرة صفویه کرمان، ج۱، ص۳۲۱ـ۳۲۲.
[۵۵]
حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی،تاریخ سلطانی، ص ۱۸۸.
در این دوره برخی جارچی باشیها اعتبار و اهمیت فراوانی یافتند، چنانکه وظیفة مهمی در امور سیاسی و اجتماعی ایفا کردند [۵۶]
میرزا بیگ بن حسن جنابدی، ج۱، ص۷۲۴.
[۵۷]
محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، ج۱، ص۳۳۸.
حتی گاهی از چنان ثروتی برخوردار میشدند که اقدام به ساختن بناهای عام المنفعه میکردند. [۵۸]
لطف اللّه هنرفر، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ج۱، ص۱۳۷.
جارچی لباس ویژه ای بر تن میکرد [۵۹]
جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامة کارری، ج۱، ص۲۷.
[۶۰]
محمدهاشم رستم الحکما، رستم التواریخ، ج۱، ص۱۰۰.
و اخبار را اغلب همراه با نواختن طبل و دهل و بوق و کرنا میرساند. [۶۱]
جارچی، رادیو ایران، ج۱، ص۱۲.
[۶۲]
لطف اللّه هنرفر، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، ج۱، ص۱۳۷.
در منابع دورة صفوی همچنین به مناصبی از قبیل جارچیان توپخانه، جارچیان جزایری انداز و جارچیان کشیک اشاره شده که به ترتیب تحت نظارت توپچی باشی، تفنگچی آقاسی وایشیک آقاسی، کار میکردند. [۶۳]
محمد رفیع انصاری عبداللّه مستوفی الممالک، دستور الملوک، ج۱، ص۵۱.
[۶۴]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۱۳.
[۶۵]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۳۸ـ۳۹.
[۶۶]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه، ج۱، ص۱۷.
این افراد خدمه جزء و نیز گروههای سربازانی بودند که تحت فرمان صاحب منصبان مذکور به خدمت اشتغال داشتند و کارشان نیز با خبررسانی بی ارتباط نبود. [۶۷]
میرمحمد سعیدبن علی مشیزی، تذکرة صفویه کرمان، ج۱، ص۶۲۷.
[۶۸]
ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۶۱.
در فاصلة میان دورة صفوی و قاجار نیز به منصب جارچی باشی [۶۹]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۱۱۷۸ـ۱۱۷۹.
و حضور تعداد فراوانی جارچی در میان سپاهیان اشاره شده است. [۷۰]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۱۱۸.
[۷۱]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۱۳۷.
[۷۲]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۱۴۴.
[۷۳]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۱، ص۲۶۵.
[۷۴]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۴۴۸.
[۷۵]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۵۶۵.
[۷۶]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۲، ص۷۶۲.
[۷۷]
محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، ج۳، ص۱۰۰۲.
[۷۸]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۱۶۱.
[۷۹]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۲۱۰.
[۸۰]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۲۶۷.
[۸۱]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۶۵۲.
[۸۲]
ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، ج۱، ص۶۸۲.
۴ - دوره قاجارمنصب جارچی باشی در دورة قاجار بار دیگر از مناصب مهم درباری گردید و صاحب آن اغلب در سفرهای پادشاهان و نیز استقبال از مهمانان خارجی حضور داشت. [۸۳]
سفرنامة بخارا، ج۱، ص۶۹.
[۸۴]
ناصرالدین قاجار، شاه ایران، ج۱، ص۲، روزنامة سفر گیلان.
[۸۵]
ابراهیم بن اسداللّه صدیق الممالک، منتخب التواریخ، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶.
[۸۶]
جهانگیر قائم مقامی، یکصد و پنجاه سند تاریخی، ج۱، ص۲۶۴.
جارچیان نیز در امر خبررسانی در زمینه های مختلف فعال بودند. اعتمادالسلطنه [۸۷]
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار، ج۱، ص۳۸۸.
شمار «نایبان جارچی خانة مبارکه» و جارچیان دربار ناصرالدین شاه را سی تن ذکر کرده است. در این دوره نیز مسائلی از قبیل تشکیلات و میزان حقوق و مقرری و نحوة گزینش جارچیان ناشناخته است. به نوشته عبداللّه مستوفی، [۸۸]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۳۸۲.
[۸۹]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۴۱۳.
منصب جارچی باشی تا سالهای آخر حکومت قاجار وجود داشت ولی با انتشار اولین روزنامه فارسی در دورة محمدشاه (حک: ۱۲۵۰ـ۱۲۶۴) و تغییر شیوة خبررسانی، این منصب به تدریج اهمیت خود را از دست داد. [۹۰]
نخستین روزنامة فارسی چاپی در ایران، ج۱، ص۴۹.
[۹۱]
عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص۴۱۳.
در دورة قاجار به کارگران برخی دکانها و نیز کسانی که در قهوه خانه با صدای بلند چای و قلیان و غیره برای مشتریان سفارش میدادند، جارچی میگفتند. [۹۲]
۴۹۸ـ۴۹۹، جعفر شهری باف، ج۴، ص۴۹۵، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم.
این منصب در حکومت عثمانی نیز وجود داشت [۹۳]
هامر ـ پورگشتال، ج ۳، ص ۸۸.
[۹۴]
هامر ـ پورگشتال، ج ۳، ص ۲۲۶.
[۹۵]
هامر ـ پورگشتال، ج ۳، ص ۲۳۲.
[۹۶]
هامر ـ پورگشتال، ج ۴، ص ۲۴۰.
[۹۷]
۱۱۳۸، ۱۱۴۳، ج۲، ص۱۰۲۰، ج ۳، ص ۱۶۱۰، نخستین روزنامة فارسی چاپی در ایران.
در هند دورة اسلامی، «امیرتوزک» و «دیوان عرض» بخشی از وظایف جارچی را انجام میدادند. [۹۸]
عبدالحی حسنی، الهند فی العهد الاسلامی، ج۱، ص۳۳۱.
۵ - تواچیانجارچیان در کار خبررسانی، از یاری گروهی به نام « تواچیان » نیز برخوردار بودند، حتی استرآبادی [۹۹]
حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، سنگلاخ، ص ۱۰۹.
تواچی را معادل جارچی دانسته است اما به نظر میرسد بر خلاف جارچی، که دارای وظایفی متنوع و عام بود، وظیفة تواچیان در امور نظامی خلاصه میشد. در منابع، وظایفی از قبیل رساندن فرمانهای پادشاه یا فرمانده به سپاهیان، فراخوان لشکر از سرزمینهای گوناگون برای گردآمدن در مکانی خاص، تعیین محل استقرار سپاه و نیز محل قرارگرفتن هریک از سپاهیان به هنگام نبرد، صف آرایی لشکر و سان دیدن از آن، به تواچیان نسبت داده شده است. [۱۰۰]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۲، ص۸۶۲.
[۱۰۱]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۵۴.
[۱۰۲]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۵۸.
[۱۰۳]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۳، ص۱۲۸۸.
[۱۰۴]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۳۶۴ـ۳۶۵.
[۱۰۵]
بابر، امپراتورهند، ج۱، ص۴۰۷، بابرنامه.
[۱۰۶]
بابر، امپراتورهند، ج۱، ص۵۱۶، بابرنامه.
[۱۰۷]
بابر، امپراتورهند، ج۱، ص۵۲۴، بابرنامه.
[۱۰۸]
خواندمیر، ج۳، ص۶۰۵.
[۱۰۹]
خواندمیر، ج۴، ص۴۸۶.
[۱۱۰]
شاه حسین بن غیاث الدین محمد، احیاءالملوک، ج۱، ص۳۱۹.
[۱۱۱]
علی نقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه، ج۱، ص۳۳ـ ۳۴.
عبدالرزاق سمرقندی [۱۱۲]
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، جزء ۲، ص۷۰۰.
در ذکر حوادث سال ۸۴۱، از دیوان تواچی نام برده و ابوبکر طهرانی [۱۱۳]
ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، ج۲، ص۴۲۶.
از دیوان امارت تواجیان یاد کرده است.۶ - فهرست منابع(۱) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة. (۲) محمدمهدی بن محمد نصیر حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، سنگلاخ. (۳) علی بن احمد اسدی طوسی، گرشاسب نامه. (۴) اسکندرمنشی. (۵) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار. (۶) محمودبن هدایت اللّه افوشته یی، نقاوة الا´ثار فی ذکر الاخیار. (۷) محمد رفیع انصاری عبداللّه مستوفی الممالک، دستور الملوک. (۸) آدام اولئاریوس، سفرنامة آدام الئاریوس. (۹) بابر، امپراتورهند، بابرنامه. (۱۰) بیهقی. (۱۱) حسین پرتو بیضایی، تاریخ کلام الملوک. (۱۲) جارچی، رادیو ایران. (۱۳) جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامة کارری. (۱۴) میرزا بیگ بن حسن جنابدی. (۱۵) عبدالحی حسنی، الهند فی العهد الاسلامی. (۱۶) حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی. (۱۷) خواندمیر. (۱۸) پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله. (۱۹) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال. (۲۰) محمدهاشم رستم الحکما، رستم التواریخ. (۲۱) سفرنامة بخارا. (۲۲) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج. (۲۳) شاه حسین بن غیاث الدین محمد، احیاءالملوک. (۲۴) محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب. (۲۵) جعفر شهری باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم. (۲۶) ابراهیم بن اسداللّه صدیق الممالک، منتخب التواریخ. (۲۷) طبری، تاریخ طبری. (۲۸) ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه. (۲۹) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین. (۳۰) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد. (۳۱) جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات. (۳۲) جهانگیر قائم مقامی، یکصد و پنجاه سند تاریخی. (۳۳) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الاداریة. (۳۴) انگلبرت کمپفر، سفرنامة کمپفر. (۳۵) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری. (۳۶) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من. (۳۷) مسعودی. (۳۸) میرمحمد سعیدبن علی مشیزی، تذکرة صفویه کرمان. (۳۹) میرزا سمیعا، تذکرة الملوک. (۴۰) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی. (۴۱) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، روزنامة سفر گیلان. (۴۲) نخستین روزنامة فارسی چاپی در ایران. (۴۳) علی نقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه. (۴۴) امپراطوری عثمانی، ترجمة میرزا زکی علی آبادی. (۴۵) لطف اللّه هنرفر، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان. (۴۶) یادگار زریران، متن پهلوی. (۴۷) Arthur Emanuel Christensen, L , Iran sous les Sassanides , Osnabrدck۱۹۷۱. (۴۸)Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz ۱۹۶۳. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جارچی»، شماره ۴۳۲۳. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|