بیعهبیعَه، عبادتگاهِ اهل کتاب مییاشد. ۱ - بیعَه در قرآناین واژه در قرآن یک بار به صورت جمع، بِیَع، آمده است. ۲ - اقوال درباره زبان واژه بیعهسیوطی آن را در زمره واژه های غیرعربی قرآن ذکر کرده است. به نوشته جوالیقی [۳]
علی بن محمد جرجانی، ترجمان القرآن، ص۸۱.
برخی واژه بیعه را فارسیِ معرّب دانستهاند، اما جِفری [۴]
آرتور جِفری، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، ص۱۵۰.
با ردّ این نظر، سریانی بودن آن را روشن میداند. به گفته وی صورت سریانی بیعه در اصل به معنای تخم (بیض عربی) بوده و سپس مجازاً برای رأس طاقهای مدور و نیز عبادتگاههای گنبددار به کار رفته است.
۳ - معنای لغوی بیعهلغت شناسان و فرهنگ نویسان بیعه را، که جمع آن به صورت بِیَعات و بِیْعات هم آمده است، غالباً پرستشگاه ترسایان یا کلیسا معنا کردهاند، هر چند آن را عبادتگاهِ یهودیان هم گفتهاند. برخی نیز آن را مترادف کنیسه و اطلاق هر دو را، در اصل، بر همه معابد یهود و نصاری دانستهاند، اگر چه براساس قولِ مشهور، کنیسه اختصاصاً عبادتگاه یهودیان است [۵]
علی بن محمد جرجانی، ترجمان القرآن، ذیل واژه.
[۶]
ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی شیری، ذیل واژه.
[۷]
سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فُصح العربیّة والشوارد، ذیل واژه.
[۸]
عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل واژه.
[۹]
بطرس بستانی، محیط المحیط : قاموس مطوّل للّغة العربیّة، ذیل واژه.
[۱۰]
راینهارت پیترآن دزی، تکملة المعاجم العربیَّة، ترجمه محمدسلیم نعیمی، ذیل واژه.
۴ - اقوال مختلف مفسران درباره بیعهمفسران در تفسیر آیه «...لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ و صَلَواتٌ وَ مساجدُ...» که جزو آیات جهاد است، اقوال مختلفی درباره بیعه نقل کردهاند: عبادتگاه یهود است. همچون صومعه عبادتگاهِ نصاری است، با این تفاوت که صومعه در بیابان و بیعه در آبادی ساخته میشود. برخلاف صومعه، که میان یهود و نصاری و مسلمانان مشترک است، اختصاص به نصاری دارد. همچون صومعه و صلوة (مفردِ صَلَوات ) حاکی از مسجد است. نام پرستشگاهها در ایام شریعت موسی علیه السلام است. نام پرستشگاهها در ایام شریعت عیسی علیه السلام است. [۱۵]
محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل آیه.
[۱۶]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمَنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل آیه.
۵ - احکام بیعهفقهای امامی، احداث بیعه و دیگر عبادتگاههای اهل کتاب را در سرزمینهای اسلامی یا ممالکی که با جنگ به دست مسلمانان فتح شده است، جایز ندانستهاند. این فقیهان تنها در شرایطی، نگهداری و مرمّت این عبادتگاهها را در بلادی که با صلح به تصرف مسلمانان درآمده است جایز دانستهاند فقهای عامه نیز متفقاند که احداث بیعه، کنیسه و مانند آن در سرزمین اسلامی برای اهل ذمّه جایز نیست، اما مرمّت آن مجاز است [۲۰]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلَّته، ج۶، ص۴۴۸.
در کتب فقهی در باب وقف نیز احکامی درباره بیعه و دیگر پرستشگاههای غیرمسلمانان آمده است. از طرف دیگر، عدم تعرض به عبادتگاههای اهل ذمّه از حقوق آنان شمرده شده است [۲۱]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلَّته، ج۶، ص۴۵۰.
۶ - کاربرد واژه بیعه درگذشتهواژه بیعه، که پیش از اسلام رایج بوده و در کتیبههای جنوب عربستان یافت شده است، به دفعات در شعر قدیم عربی به کار رفته است [۲۲]
آرتور جِفری، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، ص۱۵۰.
ناصرخسرو نیز در سفرنامه [۲۳]
ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، ص۶۲ـ۶۳.
کلیسایی را به نام بیعة القُمامَة ( کلیسای قیامت )، در بیت المقدس، وصف میکند که ترسایان آن را بزرگ میداشتهاند، هر سال خلق بسیار از روم به زیارت آن میآمدهاند و قسّیسان و راهبان در آنجا شب و روز به خواندن انجیل و نماز و عبادت مشغول بودهاند.
۷ - کتابنامه• قرآن. • ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. • حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ ۱۳۷۵ ش. • بطرس بستانی، محیط المحیط : قاموس مطوّل للّغة العربیّة، بیروت ۱۸۶۷ـ۱۸۷۰. • علی بن محمد جرجانی، ترجمان القرآن، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۰ ش. • آرتور جِفری، واژه های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره ای، تهران ۱۳۷۲ ش. • موهوب بن احمد جوالیقی، المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، چاپ احمد محمد شاکر، چاپ افست تهران ۱۹۶۶. • راینهارت پیترآن دزی، تکملة المعاجم العربیَّة، ترجمه محمدسلیم نعیمی، عراق ۱۹۷۸. • وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلَّته، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴. • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قم ۱۳۶۳ ش. • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمَنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت. • سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فُصح العربیّة والشوارد، قم ۱۴۰۳. • عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷. • فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. • محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت. • محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷. • محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. • جعفربن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹. • ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. • محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله شماره۲۴۹۳. |