بسیطالحقیقهبسیط الحقیقه، یکی از قواعد فلسفه اسلامی است. فهرست مندرجات۲ - دیدگاه ملاصدرا درباره این قاعده ۳ - پیچیدگی مفاد قاعده بسیط الحقیقه ۴ - توجه عرفا به این قاعده ۵ - اقامه برهان بر این قاعده ۶ - معنای بسیط الحقیقه ۷ - مفاد قاعده بسیط الحقیقه ۸ - اثبات قاعده بسیط الحقیقه ۸.۱ - مثال ۸.۲ - بیان برهان به شکلی دیگر ۸.۳ - شبهه ترکیب شیء از حیث وجود و عدم ۸.۴ - پاسخ به شبهه ۸.۵ - شبهه صفات سلبی خداوند ۸.۶ - برهان ملاصدرا مطابق با مبانی عرفان ۸.۶.۱ - دیدگاه سبزواری و علامه ۹ - صدق مفاد قاعده بر صفات کمال ۱۰ - رابطه موضوع و محمول در این قاعده ۱۱ - کاربرد قاعده بسیط الحقیقه ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - عبارت کامل بسیط الحقیقهعبارت کامل آن «بسیط الحقیقة کلُالاشیاء و لیس بشی ءٍ منها» است، به معنای بسیط حقیقی همه اشیا است، در حالی که هیچیک از اشیا نیست؛ یعنی واجد کمالات و جهات وجودی و خیر همه چیز، و فاقد نقایص و حدود و تعیّنات آنهاست. ۲ - دیدگاه ملاصدرا درباره این قاعدهملاصدرا (صدرالدین شیرازی) این قاعده را از غوامض علوم الهی دانسته و درک حقیقت آن را جز برای کسانی که از جانب حق تعالی به سرچشمه علم و حکمت راه مییابند، آسان ندانسته است. [۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۰، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۳ - پیچیدگی مفاد قاعده بسیط الحقیقهبه نظر ملاصدرا، [۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۵۷۵، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ ش.
پیچیدگی مفاد این قاعده به قدری است که روی زمین کسی نسبت به آن علم صحیح ندارد. چنانکه سبزواری در تعلیقه حکمة المتعالیه [۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۱، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
نقل میکند، ملاصدرا این قاعده را از خصایص فکر خود دانسته که پیش از او کسی به آن دست نیافته مگر ارسطو که آن را به اجمال بیان کرده است.
۴ - توجه عرفا به این قاعدهعرفا نیز به مفاد این قاعده توجه داشته و آن را به عبارات مختلف از قبیل «شهود کثرت در وحدت» و «مشاهده مفصل در مجمل» بیان کرده اند. [۴]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۱، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
[۵]
محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر، ج۱، ص۸ ـ ۹، چاپ محمدجواد مشکور، تبریز (تاریخ مقدمه ۱۳۳۷ ش).
۵ - اقامه برهان بر این قاعدهاما اقامه برهان بر این قاعده و تحلیل صحیح منطقی و فلسفی آن در کتابهای عرفا یافت نمیشود. ازینرو، ابتکار بزرگ فلسفی ملاصدرا، در تنظیم و تنقیح و اقامه برهان بر این قاعده، نباید ناچیز انگاشته شود. پس از او ملامحسن فیض کاشانی، [۶]
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۵، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ ش.
ملاعلی نوری، [۷]
علی بن جمشید نوری، رسالة بسیط الحقیقة و وحدت وجود، ج۱، ص۹ـ ۱۸، چاپ جلال الدین آشتیانی، (تهران) ۱۳۵۷ ش.
ملاهادی سبزواری [۸]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۲، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸.
[۹]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، ج۱، ص۳۰۹ـ۳۱۰، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸.
و دیگران در آثار خود از این قاعده سخن گفته اند.
۶ - معنای بسیط الحقیقهکلید درک مفاد این قاعده، شناخت معنای بسیط الحقیقه است. بسیط حقیقی یا بسیط الحقیقه، چیزی است که اصلاً جزء نداشته باشد، نه ماده و صورت خارجی، نه جنس و فصل حقیقی یا اعتباری نه به طریق اُولی ' ـ جزء مقداری؛ و نیز مرکب از وجود و ماهیت نباشد. [۱۰]
ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۵۴، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
[۱۱]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۵، ص۲۹۵ـ۳۴۲، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
[۱۲]
برای توضیح بیشتر درباره معانی بسیط رجوع کنید به دانشنامه جهان اسلام، ذیل بسیط و مرکب.
۷ - مفاد قاعده بسیط الحقیقهبنابر تعریف بسیط الحقیقه، در عالم ماهیات و ممکنات، اعم از اینکه جوهر باشند یا عرض، بسیط حقیقی وجود ندارد. زیرا اگر ممکن الوجود دارای ماده و صورت خارجی نباشد، دست کم از جنس و فصل اعتباری مبرّا نیست. بنابراین، بساطت حقیقی منحصر در حقیقت وجود بوده و این صرف هستی است که بسیط الحقیقه است. ۸ - اثبات قاعده بسیط الحقیقهچون این قاعده از عمیقترین مسائل نظری است، اثبات مفاد آن نیازمند برهان است. ملاصدرا در اثبات آن چنین استدلال کرده است : «هر بسیط الحقیقهای تمام اشیاست مگر آنچه به نقصها و نیستیها تعلق دارد. اگر هویت بسیط حقیقی همه اشیا نباشد، لازم میآید که ذات بسیط از «بودِ شی ء» و «نبودِ شی ء دیگر» تحصّل یابد. در این صورت، ذات آن ـ ولو به حسب اعتبار و تحلیل عقلی ـ از دو حیثیت مختلف ترکیب یافته است. در حالی که ثابت شده که او بسیط الحقیقه است و این خلاف فرض است. ۸.۱ - مثالبرای مثال، اگر چیزی که فرض شده بسیط است «الف» باشد و «ب» نباشد، حیثیت «الف بودن» او عین حیثیت «ب نبودن» او نیست. زیرا لازم میآید که مفهوم «الف» و مفهوم «لیس ب» امر واحدی باشد؛ و لازم باطل است، چون محال است که وجود و عدم امر واحدی باشد، پس ملزوم هم باطل است. بنابر این ثابت میشود که بسیط حقیقی، همة اشیا است». [۱۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۰ـ۱۱۲، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
به عبارت دیگر، «هر هویتی که سلب شی ء یا اشیائی از آن صحیح باشد، قهراً متحصّل از سلب و ایجاب است و چنین هویتی مرکب است. عکس نقیض این (قضیه) عبارت است از اینکه هر هویتی که بسیط الحقیقه است سلب شی ء یا اشیا از آن ممکن نیست، و به بیان دیگر بسیط الحقیقه کل الاشیاء». [۱۴]
تعلیقه طباطبائی، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۶، ص۱۱۰، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۸.۲ - بیان برهان به شکلی دیگرملاصدرا این برهان را به صورت دیگری نیز بیان کرده است: اگر بگوییم «انسان فرس نیست»، حیثیت فرس نبودن برای انسان از دو حالت بیرون نیست: ۱) حیثیت فرس نبودن عین حیثیت انسان بودن است؛ ۲) حیثیت فرس نبودن غیر حیثیت انسان بودن است. اگر حالت اول درست باشد، به این معنی که انسان از آن جهت که انسان است لافرس است، لازم میآید که هر گاه ماهیت انسان را تعقل کنیم، معنای «فرس نبودن» را نیز تعقل کنیم، در حالی که چنین نیست، زیرا تعقل ماهیت انسان، ملازم با تعقل «فرس نبودن» او نیست، چه رسد به اینکه تعقل انسان، عین تعقل «فرس نبودن» به شمار آید. بدین ترتیب، حالت دوم درست است، یعنی حیثیت فرس نبودن غیر حیثیت انسان بودن است؛ خواه این مغایرت به حسب خارج باشد ـ که ترکیب خارجی لازم میآید ـ و خواه مغایرت به حسب عقل باشد، که ترکیب عقلی لازم میآید. پس اگر شیئی دارای دو حیثیت وجدان و فقدان باشد، ناچار مرکب خواهد بود. منشأ این ترکیب، در حقیقت، نقص وجود است؛ زیرا حیثیت نقصان در هر ناقصی غیر از حیثیت وجود و فعلیت اوست. پس بسیط الحقیقه تمام اشیا است و چیزی از او سلب نمیشود مگر نقصها، امکانها و اَعدام. [۱۵]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۲ـ۱۱۴، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۸.۳ - شبهه ترکیب شیء از حیث وجود و عدمدر اینجا ممکن است اشکال شود که فقدانها و نیستیها، امور اعتباری محضاند که در واقع و نفس الامر نه بالذات تحقق دارند و نه بالعرض. پس چگونه میتوان ادعا کرد که یک شی ء از دو حیثیت وجدان و فقدان مرکب است ؟ ۸.۴ - پاسخ به شبههدر پاسخ گفته میشود که این اشکال در نیستیِ صِرف صادق است ولی در باب عدم ملکه و آنچه به حسب اصطلاح «نقصان وجود» خوانده میشود صدق نمیکند، زیرا عدمِ ملکه و نقصان وجود، در عالم هستی منشأ شر و بدی است؛ و آنچه منشأ شر است، مفهوم و اعتبار محض نیست. [۱۶]
علی بن جمشید نوری، رسالة بسیط الحقیقة و وحدت وجود، ج۱، ص۱۱، چاپ جلال الدین آشتیانی، (تهران) ۱۳۵۷ ش.
۸.۵ - شبهه صفات سلبی خداوندملاصدرا در قالب «إِن قُلتَ»، این اشکال را مطرح میکند که واجب الوجود، بسیط الحقیقه و منزّه از هر گونه ترکیب است، پس چگونه است که به صفات سلبی از قبیل سلب جسمیّت و جوهریّت و عرضیّت و سلب سایر شئون امکانی، متصف است ؟ وی در پاسخ میگوید: «صفات سلبی خداوند، به سلب نقص و نیستی که همان سلبِ سلب است بر میگردد. و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همچنان که معنای سلب نقص نیز همان کمال است. [۱۷]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۴، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۸.۶ - برهان ملاصدرا مطابق با مبانی عرفانملاصدرا این قاعده را مطابق مبانی عرفان نیز مبرهن کرده و میگوید: وجود مطلق نزد عرفا چیزی است که محصور در امری معین و محدود به حدی خاص نیست، و مقید به خلاف آن است؛ مانند فلک، نفس و عقل. وجود مطلق همه اشیا است، چون خدای تعالی فاعل هر وجود مقید و کمالات اوست. و مبدأ هر فضیلتی به داشتن آن کمال و فضیلت سزاوارتر از هر چیز دیگر است، پس مبدأ و فیّاض همه اشیا باید به نحو اعلا و برتر، همه اشیا باشد؛ یعنی همه آنها باشد از آن جهت که هستند و کمالاتی دارند نه از آن جهت که نقصها و محدودیتهایی دارند. [۱۸]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۶، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۸.۶.۱ - دیدگاه سبزواری و علامهسبزواری و علامه طباطبایی تقریر اخیر را سبک دیگری در اثبات قاعده دانستهاند که بر اصل علّیّت و قاعده «مُعِطی شی ء، فاقد شی ء نیست» مبتنی است. [۱۹]
تعلیقه سبزواری و طباطبائی، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، ج۶، ص۱۱۶، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
۹ - صدق مفاد قاعده بر صفات کمالمفاد قاعده «بسیط الحقیقه» درباره تمام صفات کمالی صادق است، به این ترتیب که بسیط العلم و علم بسیط همه علوم است اما بدان جهت که علماند نه بدان جهت که مشوب به جهل اند. بسیط القدرة و قدرت بسیط نیز همه قدرتهاست از آن جهت که قدرتاند نه بدان جهت که مخلوط به عجز و ناتوانی اند. در سایر صفات کمالی نیز چنین است، بسیط الکمال و کمال بسیط در مرتبه ذاتش تمام کمالات است. [۲۰]
علی بن جمشید نوری، رسالة بسیط الحقیقة و وحدت وجود، ج۱، ص۱۲، چاپ جلال الدین آشتیانی، (تهران) ۱۳۵۷ ش.
۱۰ - رابطه موضوع و محمول در این قاعدهدر قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء...»، بسیط الحقیقه، موضوع و «کل الاشیاء» محمول است و حمل اشیا بر بسیط الحقیقه از قبیل حمل شایع صناعی و یا حمل اَوّلیِ ذاتی و به عبارت دیگر از قبیل حملهای معمول و متعارف نیست تا اینکه عینیت موضوع و محمول در تمام جهات وجودی و عدمی، سلبی و ایجابی و یا اتحاد مفهومی میان موضوع و محمول لازم آید، بلکه حمل مشوب بر صرف یا محدود بر مطلق و به عبارت شناخته تر حمل حقیقه و رقیقه است. [۲۱]
محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، ج۱، ص۲۷۷، چاپ عبدالله نورانی، قم ۱۳۶۲ ش.
۱۱ - کاربرد قاعده بسیط الحقیقهملاصدرا و حکمای پس از او در مسائل ذیل از این قاعده استفاده کرده اند: الف) مسئله توحید و فردانی الذات و تام الحقیقه بودن واجب الوجود. ب) مسئله اجمال در تفصیل و تفصیل در اجمال که از کتب عرفا اخذ شده و با قاعده بسیط الحقیقه درآمیخته است. ج) اتحاد نفس ناطقه با تمامی قوای خود. د) علم حق تعالی به ذات خود. ه) علم حق تعالی به غیر. [۲۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۱، ص۱۳۵، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
[۲۳]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۶، ص۱۱۰ـ۱۱۸، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷).
[۲۴]
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۲۹، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ ش.
[۲۵]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، ج۱، ص۱۷۱ـ ۱۷۲، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸.
[۲۶]
هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸.
۱۲ - فهرست منابع(۱) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳. (۲) هادی بن مهدی سبزواری، شرح منظومه، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۸. (۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷). (۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۵) محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمة، چاپ عبدالله نورانی، قم ۱۳۶۲ ش. (۶) محمد بن ابراهیم عطار، منطق الطیر، چاپ محمدجواد مشکور، تبریز (تاریخ مقدمه ۱۳۳۷ ش). (۷) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ ش. (۸) علی بن جمشید نوری، رسالة بسیط الحقیقة و وحدت وجود، چاپ جلال الدین آشتیانی، (تهران) ۱۳۵۷ ش. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بسیط الحقیقه»، شماره۱۳۶۱. |